فهرست مطالب
پژوهشنامه جریان شناسی شعر و داستان ادبیات معاصر ایران
سال یکم شماره 2 (پاییز و زمستان 1398)
- 260 صفحه،
- تاریخ انتشار: 1398/11/15
- تعداد عناوین: 12
-
صفحات 1-32
رویکردهای معرفتشناختی به ادبیات کودک و نوجوان به جهت طرح مباحث فلسفی و معرفتی در برخی از آثار ادبی این حوزه، از بایستههای نقد ادبیات کودک و نوجوان بهشمار میروند. نظریه پدیدارشناسی به عنوان کیفیتی خاص از ظهور آگاهی و معنا، ارتباطی ماهوی با دنیای آگاهیهای بیواسطه کودک دارد. از اینرو میتوان به کمک این نگرش، نگاهی دیگرگونه به آثار ادبی حوزه کودک و نوجوان انداخت. به همین منظور در پژوهش حاضر داستانی از حوزه ادبیات نوجوان، نوشته حمیدرضا نجفی با رویکرد پدیدارشناسی هوسرل و همچنین نظریه پدیدارشناسی خواندن آیزر مورد بررسی قرار گرفتهاست. هدف آن است تا در کنار شناسایی و تحلیل مولفههای پدیدارشناختی داستان، چگونگی دریافتهای خواننده نوجوان داستان نیز مورد بررسی قرار گیرد. از اینرو در این پژوهش بر دو مقوله راوی و خواننده تاکید شدهاست. نتیجه تحقیق نشان میدهد این داستان توامان نمایش عبور راوی و خواننده نوجوان از ایستایی اندیشه به تفکر پویا و دستیابی به شناخت مجدد و آگاهی متعالی و در نهایت خودشناسی است. هدف آن است تا در کنار شناسایی و تحلیل مولفههای پدیدارشناختی داستان، چگونگی دریافتهای خواننده نوجوان داستان نیز مورد بررسی قرار گیرد. از اینرو در این پژوهش بر دو مقوله راوی و خواننده تاکید شدهاست. نتیجه تحقیق نشان میدهد این داستان توامان نمایش عبور راوی و خواننده نوجوان از ایستایی اندیشه به تفکر پویا و دستیابی به شناخت مجدد و آگاهی متعالی و در نهایت خودشناسی است.
کلیدواژگان: پدیدارشناسی هوسرل و آیزر، داستان نوجوان، راوی، خواننده -
صفحات 33-48
یکی از نظریهپردازان بزرگ نظریه معاصر استعاره، زولتان کووچشش مجارستانی است که بیشتر آثار ارزشمند علمی او معطوف به مبحث استعاره است. کووچشش در آثار متعدد خود درباب استعاره، به بررسی و نقد و تکمیل مباحث نظریه معاصر استعاره و آراء لیکاف، جانسون، ترنر و دیگران پرداخته است. او اولین کسی است که چگونگی کارکردها و رویکردهای نظریه معاصر استعاره و استعارههای مفهومی را در تفسیر شعر به خوانندگان آموزش داده همچنین چگونگی رویکرد استعارههای مفهومی را در مکتب ادبی امپرسیونیسم بررسی کرده است و نام این نوع ادبی را، امپرسیونیسم شناختی نهاده است. یکی از مهمترین موضوعات شعر سهراب، توصیف تجارب و لحظات کوتاه و ناب روحی و معنوی اوست که در ایننوع اشعار میتوان تلفیقی از مختصات امپرسیونیسم و کارکرد استعارههای مفهومی را ملاحظه کرد، لذا در این مقاله با توجه به آراء کووچشش درباب امپرسیونیسم شناختی به بررسی اشعار تجربه محور سهراب سپهری میپردازیم.
کلیدواژگان: استعاره مفهومی، زولتان کوچشش، امپرسیونیسم شناختی، سهراب سپهری -
صفحات 49-66
نیما مقدمات زبان فرانسه را در مدرسه سن لویی فرا گرفت و بعد از ترک مدرسه به خاطر علاقه به ادبیات مغرب زمین، زبان فرانسه را رها نکرد و به کمک فرهنگ لغت و احتمالا به کمک خویشاوندان و دوستان آشنا به زبان فرانسه، توانست متن اصلی برخی آثار فرانسوی را مطالعه کند و از آنها تاثیر بپذیرد؛ اما آشنایی نیما به زبان فرانسه و مطالعه برخی آثار به زبان اصلی، موجب نشد که او به ترجمه های فارسی آثار ادبی غرب بیاعتنا باشد. نیما در خصوص ترجمههای فارسی آثار ادبی غرب، اشاراتی دارد که نشان میدهد او با علاقه اغلب این ترجمهها را میخوانده و بیتردید بخشی از آشنایی او با آثار ادبی غرب و اثرپذیری او از آنها، از راه ترجمههای فارسی بوده است. هدف اصلی این مقاله، مطالعه اثرپذیری نیما از ترجمههای فارسی آثار ادبی غرب و نشان دادن نمونههایی از این تاثیرپذیری بوده است.
کلیدواژگان: نیما، آثار ادبی غرب، زنان فرانسه، ترجمه های فارسی، اثرپذیری -
صفحات 67-86
رشد شعر فارسی در دربار، الزامات و ویژگیهایی را به شعر فارسی تحمیل کرد و علاوه بر عدم تنوع فکری و زبانی، فرم و مضامین شعری را نیز از تحول و پویایی بازداشت. در پژوهش حاضر، به منظور بررسی علل تاریخی ظلمستیزی و ظلمگرایی در شعر فارسی، روند تحولات تاریخی از سه منظر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در دوران معاصر و نقش این سه عامل در دگردیسی محتوایی در شعر دوره مشروطه بررسی شده است. حاصل پژوهش نشان میدهد که: 1) ظلمگرایی شعر فارسی در بیشتر مقاطع تاریخی، معلول رشد در دربارها و استفاده برای نشان دادن شکوه حکومت شاهان بوده است؛ 2) در دوره معاصر به دلیل تحولات فکری روشنفکران و کاهش اقتدار و تسلط حکومت، روند ظلمستیزی در شعر شاعران نمود بیشتری پیدا کردهاست؛ 3) شاعران در نقش احزاب، سعی در تیوریزه کردن حکومت و تبیین شیوههای حکومتداری و دموکراسی برای مردم داشتهاند؛ 4) ظهور طبقات اجتماعی جدید، تغییرات چشمگیری را در عرصه ادبیات به وجود آورد و آن را از حالت ایستایی خارج و با شور انقلابی همراه ساخت.
کلیدواژگان: ظلم ستیزی، ظلم گرایی، شعر معاصر، عصر مشروطه، عوامل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی -
صفحات 87-103
یکی از اندیشه های تاثیرگذار بر مباحث نقد و نظریه های ادبی در سال های اخیر فلسفه وجودی(اگزیستانسیالیسم) بوده است. فیلسوفان بزرگی چون کییرکگارد، یاسپرس، سارتر، هایدگر و کامو تفکرات خود را پیرو دغدغههای عمیق و همیشگی انسان به مثابه مانیفیست اگزیستانسیالیسم اعلام کردند و تاثیر عمیق و قابل توجهی بر ادبیات گذاشتند. در ایران نیز این اندیشه –نه در قد و قامت بیرون از ایران- پایگاه یافت و خود را به طرق گوناگون، آگاهانه و ناآگاهانه در آثار نویسندگان نشان داد. تقریبا مصادف با اعلام موجودیت چنین اندیشه فلسفی و ادبی در جهان، ایران نیز شاهد اندیشههایی از این دست، البته نه تقلید صرف بوده است. صادق هدایت ازجمله افرادی است که به سبب تفکر و تدبر عمیق، اینگونه مسایل در آثارش یافت میشود. روش این پژوهش کتابخانهای، اسنادی و مطابق با نظر اروین یالوم است. این مقاله داستان کوتاه «زنده به گور» هدایت را با توجه به مبانی اندیشه اگزیستانسیالیسم و دلواپسیهای غایی انسان به ویژه انسان مدرن امروزین تحلیل و بررسی کرده و به این نتیجه رسیده که عناصر اصلی جریان فکری مذکور را میتوان در قالب رفتار و گفتمانهای شخصیت اصلی داستان پیدا کرد.
کلیدواژگان: هدایت، خودکشی، مرگ، اگزیستانسیالیسم، دلواپسی های غائی، یالوم -
صفحات 105-130
هدف این پژوهش، بررسی تطبیقی عنصر تصویر در داستانهایکودکانه فرانچسکا سایمون نویسنده کودک آمریکا و احمدرضا احمدی نویسنده کودک ایران است. مولفههای مورد بررسی در این تحقیق عبارتند از: تناسب درونمایه و تصویر، تناسب رنگ و بافت تصویر با فضا و حال و هوای داستان، تقدم یا تاخر تصویر نسبت به متن، سپیدخوانی در تصویر و غیره. روش تحقیق به صورت بررسی اسنادی و تحلیل محتواست. نتایج پژوهش نشان داد که تصویرگری داستانهای احمدی و سایمون در برخی از مولفه-های تصویری باهم متفاوتاند. تصویر داستانهای احمدی طرح و بافتی کودکانه دارد و از تنوع رنگی برخوردارند، اما تکنیک سپیدخوانی، توازن حجم متن و تصویر در آنها برخلاف داستانهای سایمون، چندان رعایت نشده است. به نظر میرسد دلیل آن استفاده از چند تصویرگر برای طراحی تصاویر داستانهای احمدی است که تا حدودی باعث جدااندیشی نویسنده و تصویرگر شده است.
کلیدواژگان: تصویر، داستان، کودک، احمدرضا احمدی، فرانچسکا سایمون -
صفحات 131-154
عاملیت زنان، جایگاه مهمی در پژوهشهای فمینیستی دارد؛ زیرا عاملیت، موجب استقلال، توانمندسازی زنان و در نتیجه توسعه جوامع میشود. هدف در این پژوهش نیز مقایسه نگرش دانشور و وفی به نقش کارگزاری زنان بر اساس رمانهایشان است. روش این پژوهش، مبتنی بر روش تحلیل محتوا و چارچوب نظری آن، نظریه فمینیسم و نگرش بوردیو است. نتایج پژوهش نشان میدهد هر دو نویسنده نگرش عاملیت زنان را بر رفاهگرایی ترجیح دادهاند. دانشور، بیشتر به عاملیت زنان در عرصه سیاسی، و برای شکستن عادتوارههای سنتی، به سرمایه اجتماعی توجه نشان داده است؛ درحالی که وفی، نقش عاملیت زنان را در عرصه اجتماعی و فرهنگی برجسته کرده و در این زمینه، سرمایه فرهنگی را موثر دانسته است. در آثار هر دو نویسنده، زنان عامل، مهمترین شخصیتهای داستانیاند که از طبقه متوسط جدید هستند و تحصیلات دانشگاهی دارند. زنان عامل در رمانهای دانشور، بیشتر نگرش فمینیستی و در رمانهای وفی نگرشی میانی دارند.
کلیدواژگان: دانشور، وفی، شخصیت زنان، عاملیت، سرمایه -
صفحات 155-174
در نقد کهنالگویی ضمن مطالعه و بررسی کهنالگوهای یک اثر، چگونگی جذب آنها توسط ذهن خالق اثر نشان داده میشود. برپایه این مطالعات، سفر قهرمانی برای رسیدن به کمال فردیت با تکیه بر حضور کهنالگوها در زندگی هر فرد میسر است. هدف این مقاله، بررسی رمان سووشون نوشته سیمین دانشور از منظر نقد کهنالگویی با تکیه بر مبانی فکری کارول.اس.پیرسون و هیو.کی.مار برپایه کهن-الگوهای دوازدهگانه بیداری قهرمان درون است. پژوهشگر ضمن معرفی اجمالی با این کهنالگوها، نشان میدهد شخصیت اصلی داستان، زری با تجلی این کهن الگوها می تواند در فرایند تفرد گام نهاده، سفر قهرمانی را پیش گیرد. نتایج این مقاله تحلیلی و توصیفی نشان میدهد در رمان سووشون شخصیت اصلی سفر درونی را طی میکند و این اثر به دلیل رویکرد روانشناسی خود، برپایه نظریات کهنالگویی قابل تحلیل است.
کلیدواژگان: نقد کهن الگویی، کهن الگوها، سفر قهرمانی شخصیت، سووشون -
صفحات 175-192
این نوشتار به بررسی و مقایسه دو داستان کوتاه «سیلم»، نوشته رابرت اولن باتلر و «من قاتل پسرتان هستم»، نوشته احمد دهقان، میپردازد. هدف از این پژوهش یافتن وجوه اشتراک و افتراق میان این دو اثر و نیز تحلیل و بررسی آنهاست. هر دو داستان نگاهی انتقادی به جنگ داشتهاند و از عناصر مشترکی چون سرباز وظیفهشناس، اطاعت از فرماندهی، ناگزیر بودن از قتلی بهظاهر ناجوانمردانه، تردید در درستی کاری که انجام شده است و شرمندگی از بازماندگان مقتول استفاده کردهاند. همچنین، هر دو داستان از درونمایه مشترکی برخوردارند؛ جنگ، شرایطی بر افراد تحمیل میکند که آنها ناگزیر از بروز رفتارهایی خشن و بیرحمانه میشوند. در کنار بررسی وجوه اشتراک، وجوه اختلاف دو داستان مانند تفاوت زمان روایت و شخصیتپردازی در آنها نیز بررسی شده است.
کلیدواژگان: جنگ، ادبیات تطبیقی، شخصیت، سیلم، من قاتل پسرتان هستم -
صفحات 193-206
ادبیات مهاجرت گونهای ادبی است که در دوره معاصر گسترش یافتهاست. موضوعات محوری متون مهاجرت چون هویت دوگانه، دیگری بودن، تقلید از زبان و فرهنگ میزبان، و نقد اندیشههای شرقشناسانه مورد توجه پیروان نقد پسااستعماری نیز قرار گرفته است. در پژوهش حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی، مولفههای برجسته مهاجرت در رمان کارتپستال از روحانگیز شریفیان بررسی شده است. این متن عرصه برخورد عناصر، نشانهها و ارزشهای دو فرهنگ ناهمسان است و تضادهای فرهنگی، معضلات فردی و اجتماعی مهاجران، و دیدگاههای انتقادی نسبت به فرهنگ دو سرزمین در آن بازتاب یافتهاست. شخصیتهای مهاجر که در مقصد، دیگری و فرودست شمرده میشوند، کوشیدهاند با الگوبرداری از هنجارهای فرهنگی میزبان و تقلید از زبان او، خود را با او همسان کنند، اما به دلیل وابستگی به فرهنگ و زبان بومی خود دچار هویت دورگه و دوگانگی شدهاند و با بازگویی خاطرات، حسرت بازگشت را آشکار میکنند.
کلیدواژگان: ادبیات داستانی، مهاجرت، رویکرد پسا استعماری، کارت پستال، تحلیل محتوا -
صفحات 207-226
معشوق در شعر وقوعگونه عماد خراسانی -شاعر سنتگرای معاصر- از نظر ظاهر و رفتار دارای تصویری خاص است که وی را از همانندانش متمایز کرده و فردیت و تشخص به وی داده است. این در حالی است که اغلب شاعران گذشته زبان فارسی تا آستانه مشروطیت در ترسیم چهره و اندام و بیان ویژگیهای شخصیتی معشوق، اشتراکاتی داشتهاندکه مبین ظاهر دلنشین و زیبا و اخلاق و اندیشه منفی معشوق است. این اشتراکات و شباهتهای چهره و اخلاق در شعر فارسی به عنوان سنت رواج داشته است. نگارنده با توجه به تغییر و تحولات شعر فارسی و با هدف نشان دادن تشخص در تصویرآفرینی عماد خراسانی در زمینه معشوق به تحقیق در این موضوع پرداخته است. این پژوهش ضمن تبیین موضوع و با ذکر شواهد، به نشان دادن و بررسی تمایزهای تصویر معشوق در شعر عاشقانه عماد مبادرت ورزیده است. نتیجه اینکه بنا به ویژگیهایی که عماد در اشعارش برای معشوق آورده و با در نظر داشتن تجربه واقعی که در عشق زمینی داشته است، تفاوتی محسوس نسبت به تصویر معشوق در شعر پیشینیان و حتی همروزگاران شاعر قابل مشاهده است.
کلیدواژگان: عماد خراسانی، معشوق، عشق، عاشق، شعر وقوع -
صفحات 227-243
یکی از مشخصههای اشعار سپهری استفاده از آرایه تلمیح است. تنوع و فراوانی تلمیحات در شعر سهراب سپهری که مبین پشتوانه قوی و محکم و معلومات سرشار اوست، در خلق تصاویر و آثار بدیع و افزودن به زیبایی و عمق اشعاربه کار رفته است. اغلب این تلمیحات به صورت غیرمستقیم و مضمر هستند که دریافت آنها دقت نظر بیشتری میطلبد. سپهری برای گریز از کاربرد تلمیحات تکراری سعی کرده است از تلمیحاتی جدید و نادر استفاده کند. یکی از خاستگاهها و منابع عمده تلمیحات سپهری، علاوه بر قرآن واسطورههای ایرانی و هندی، کتاب مقدس عهد قدیم (تورات) و عهد جدید (انجیل) است که نشانگر آشنایی سهراب سپهری با این کتاب میباشد و در نقدها و شرح هایی که بر اشعار سپهری نوشته شده، کمتر به این بخش از تلمیحات اشعار او پرداخته شده است. در این مقاله که به روش کتابخانهای، اسنادی و تحلیل محتوا انجام شده است سعی شده است، مهمترین موارد بازتاب تورات و انجیل در اشعار سپهری مشخص و تحلیل گردد.
کلیدواژگان: تلمیح، شعر معاصر، کتاب مقدس، سهراب سپهری