فهرست مطالب

فصلنامه سیاست علم و فناوری
سال دوازدهم شماره 4 (پیاپی 44، زمستان 1398)

  • تاریخ انتشار: 1398/12/05
  • تعداد عناوین: 7
|
  • سید سپهر قاضی نوری صفحات 1-1
    می دانیم که اگر دولتی بپذیرد که باید برای توسعه ملی فناوری پول خرج کند می تواند دو نگاه متفاوت را دنبال کند: نگاه ماموریت گرا که معتقد است دولت باید در حوزه هایی نظیر فناوری فضایی و هسته ای سرمایه گذاری کند تا هم به اهداف راهبردی والایی دست یابد و هم تدریجا سرریز فناوری این حوزه ها به بنگاه های اقتصادی برسد (مدل شوروی سابق) و نگاه اشاعه گرا که معتقد است پول دولت باید به بنگاه ها کمک شود تا به خرید و استفاده از فناوری های نوین در محصولات خود بپردازند (مدل کشورهای اسکاندیناوی). تاکیدات مقامات عالی نظام جمهوری اسلامی برای توسعه فناوری های راهبردی از جنس نگاه ماموریت گراست ولی رئیس جمهور فعلی به ویژه در اوایل دوره مسئولیتش، تاکید داشت که «دانشمندان ما اگر هم می خواهند به شکستن مرزهای دانش بپردازند عیبی ندارد اما فکری هم برای مشکل آب و نان مردم بکنند» که دقیقا منطبق بر نگاه اشاعه گراست. اما سوال این است که طی شش سال گذشته کدام راهبرد را از این دولت دیده ایم؟ برنامه و سند مکتوبی که تدوین و تصریح نشده اما در عمل چه اتفاقی افتاده و چه روندی دنبال شده است؟ آیا شاهد تجارت آزاد و تسهیل فناوری فضای کسب وکار بوده ایم که منجر به انتقال فناوری از خارج و کاربرد آن در صنایع داخلی شود؟ چنین چیزی که اگر هم دولت می خواست به دلیل تحریم ها شدنی نبود. آیا شاهد حمایت هدفمند از صنایع بزرگ کشور (به عنوان لوکوموتیوهای توسعه فناوری) بوده ایم و با کنترل واردات، توان رقابتی آنها را در قیاس با رقبای قدرتمند خارجی افزایش داده ایم؟ طبعا دولتی که برای واردات، ارز را با ثلث قیمت بازار به واردکنندگان می دهد چنین ادعاهایی هم نمی تواند بکند. آیا وزارتخانه های صنعتی (مانند نفت، نیرو و مخابرات) خریدهای خود را به نحو هوشمندانه (و نه تحت اجبار تحریم و به شکل موردی) به سمت صنایع داخلی سوق داده اند تا از وابستگی ارزی کشور بکاهند؟ شاهدی برای این امر هم مشاهده نمی شود. به عبارت دیگر، کل فعالیت های توسعه فناوری و نوآوری که در این سال ها از دولت مشاهده شده، اقدامات پراکنده و فاقد مبنای نظری است که بیشتر جنبه نمایشی دارد و فاقد تاثیر واقعی در اقتصاد است. ساختن تعدادی دستگاه و برگزاری نمایشگاه آنها برای مسئولان عالی کشور، ممکن است به لحاظ سیاسی یا حتی فنی مفید باشد ولی چون در چرخه واقعی اقتصاد قرار نمی گیرد برای مردم بی تاثیر است. مثلا با این همه مشکلات آبی کشور، در طول این سال های کدام فناوری در داخل توسعه یافته و تجاری شده که این مشکل را تخفیف داده باشد؟ حمایت از تاسیس شرکت های کوچک دانش بنیان هم دقیقا به همین دلیل که اغلب در زنجیره صنایع و بنگاه های بزرگ قرار ندارند، فاقد تاثیرات حقیقی در سطح زندگی مردم است. اینکه ما جریان نقدی شرکت های پرداخت الکترونیکی را که صرفا مجرای عبور پول دیگران هستند به عنوان درآمد شرکت های دانش بنیان محسوب و آمارهای نجومی از اشتغال و درآمد این شرکت ها به حساب دولت واریز کنیم فعلا مطلوبیت سیاسی دارد ولی در دولت آینده، همان برخوردی با آنها خواهد شد که دولت حاضر با مسکن مهر و بنگاه های زودبازده (مفاخر دولت نهم و دهم) داشت. خلاصه بحث اینجاست که دولت آقای روحانی فاقد نظریه و راهبردی برای توسعه فناوری است. نه از فرصت تحریم برای تقویت توان ساخت داخل استفاده کرده و نه توانسته با بهبود فضای کسب وکار به سرمایه گذاری خارجی و رشد بنگاه های بزرگ کمک کند تا آنها به نوبه خود، زنجیره شرکت های کوچک را به حرکت درآورند. با اقدامات نمایشی و آمارهای متورم شده، نمی توان به رشد فناوری در کشور امیدوار بود. همین که اخیرا تدوین برنامه اقتصاد دانش بنیان را به شورای عالی انقلاب فرهنگی (نهاد سیاست گذار فرهنگ) محول کرده ایم نشان می دهد که چه نگاه آشفته و اشتباهی به این موضوع داریم.
  • امیرحسین امامی کوپایی*، امیراحسان کرباسی زاده صفحات 2-14

    به دلیل اعمال سیاست های متعارض با منافع شهروندان، شاهد افزایش بی اعتمادی به علم و فناوری در دهه های اخیر بوده ایم و در این سال ها همواره مردم سالار سازی سیاست گذاری علم و فناوری به عنوان یک راه حل این مسئله مطرح شده است. اما آیا ورود ارزش ها و ایده آل های مردم سالارانه در فرآیند فعالیت علمی بایسته است؟ و نهاد ها و رویه های علمی چگونه باید در جهت پاسداشت منافع شهروندان جامعه مردم سالار سامان گیرند؟ فیلیپ کیچر فیلسوف علم بریتانیایی معاصر معتقد است که فعالیت علمی در جامعه مردم سالار باید نسبت به ورود ارزش های مردم سالارانه گشوده باشد. وی مدعی است توانسته با طرح برنامه علم به سامان، سازوکاری با پشتوانه فلسفی را در جهت ارضاء هنجار فوق ارائه دهد به طوری که میان ارزش های مردم سالارانه (برابری و آزادی) و نخبه مدارانه فعالیت علمی (عینیت و هدف علمی) جمع کرده باشد. مقاله حاضر به تبیین و بررسی علم به سامان به مثابه برنامه ای در جهت مردم سالار سازی سیاست گذاری علم و فناوری پرداخته و در این راستا مولفه هایی چون نسبت ارزش و علم و اهمیت علمی به عنوان مهم ترین پایه های فلسفی و فهم کیچر از مردم سالاری به مثابه عنصر کلیدی از برنامه علم به سامان توضیح داده شده است. در ادامه نیز سعی شده در دو بخش با عناوین ایده آل علم به سامان و تلقی کیچر از مردم سالاری، ارزیابی نسبتا جامعی از استدلال های شکل گرفته حول این مقوله ارائه شود. در نهایت استدلال شده که دلایل کیچر در دفاع از برنامه علم به سامان در عرصه نظری، ناموجه و نیز با گشودگی نسبت به گونه ای از نخبه گرایی، در عرصه عمل ناکام است.

    کلیدواژگان: فیلیپ کیچر، علم به سامان، اهمیت علمی، مردم سالار سازی سیاست گذاری علم وفناوری، نخبه گرایی
  • علیرضا صابرفرد صفحات 15-30

    ظرفیت جذب به «توانایی قرار دادن ایده های نو و ترکیب آنها در فرآیندهای داخلی» اشاره دارد و یکی از عوامل اصلی عملکرد فعالیت های سازمان ها است. یکی از مهم ترین مباحثی که در رقابت های سازمانی به عنوان مزیت به آن اشاره می شود بهره گیری حداکثری از فرصت های فناورانه برون سازمانی است که این مسئله در چارچوب «ظرفیت جذب» محقق می شود. برای مقابله با تهدیدات و تغییرات سریع محیط کسب وکار نیازمند قابلیت های متنوعی هستیم که عموما ظرفیت درون سازمانی کافی نبوده و به همین جهت باید رویکرد نوآوری باز را مبنا قرار داد. بر همین مبنا و بر اساس وظایف محوله به صنایع دفاعی آنها می بایست قابلیلت های متنوعی را برای مقابله با تهدیدات مختلف دارا بوده که عموما نیز ظرفیت های درون سازمانی قادر به تامین آن نمی باشند. به همین دلیل بر خلاف رفتار سنتی، رویکرد نوآوری باز را مبنا قرار داده اند. سوال مقاله حاضر، بررسی جایگاه رویکرد نوآوری باز در ارتقاء ظرفیت جذب دانش و فناوری در صنایع دفاعی ایران است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا و جمع آوری داده‏ها، کیفی است. جامعه آماری این پژوهش شامل محققین، پژوهشگران، کارشناسان خبره و ارشد و همچنین مدیرانی بوده اند که حدود یک دهه تجربه فعالیت مستقیم در حوزه پروژه‏های فضایی داشته اند. اطلاعات لازم در این پژوهش از مطالعات کتابخانه‏ای، مصاحبه های عمیق و تحلیل تم، گردآوری و جهت تجزیه و تحلیل داده های مصاحبه ها از تحلیل محتوا و تحلیل تاریخی و برای احصاء مدل پیشنهادی نیز از مصاحبه و پنل خبرگان بهره گرفته شده است. با بررسی به عمل آمده در نتایج تحقیق، روایی و پایایی یافته ها بر اساس نظرات نخبگان و اساتید تایید شده است. در انتهای نیز نشان داده شده که رویکرد نوآوری باز بر ارتقاء ظرفیت جذب دانش و فناوری در صنایع دفاعی کشور تاثیر مستقیم داشته و نحوه این اثرگذاری نیز مورد تحلیل قرار گرفته است.

    کلیدواژگان: ظرفیت جذب، فناوری دفاعی، صنایع فضایی، نوآوری باز
  • علی مرادمند، مریم ناخدا، علیرضا نوروزی، نادر نقشینه صفحات 31-46

    هدف پژوهش حاضر، شناسایی مهم ترین عوامل موثر بر آینده پژوهش در هفت دانشگاه جامع کشور شامل دانشگاه های تهران، تربیت مدرس، شهید بهشتی، تبریز، فردوسی مشهد، اصفهان و شیراز بوده است. پژوهش با رویکرد آینده پژوهی و روش تحلیل اثرات متقابل، پویش محیطی و مصاحبه با گروه متخصصان در یک بازه زمانی سه ماهه (از 15 اردیبهشت تا 15 مرداد 1398) انجام شده است. در مرحله نخست 33 عامل موثر شناسایی شدند که بر اساس نظرات متخصصان، 24 عامل در قالب ماتریس اثرات متقابل مجددا به متخصصان جهت وزن دهی و تعیین میزان اهمیت ارسال شد. نتایج تحلیل نرم افزار MicMac بیانگر ناپایداری سیستم حاکم بر پژوهش کشور است چرا که بیشتر عوامل، حول محور قطری صفحه پراکنده اند. از مجموع پنج نوع عوامل قابل تشخیص در صفحه تاثیرگذاری و تاثیرپذیری تنها دو دسته عامل دووجهی و مستقل شناسایی شده اند. سه مورد ناهمخوانی اسناد بالادستی با توانمندی پژوهشی دانشگاه ها، محدودیت مالی دولت و ضروری ندانستن پژوهش، جزو عوامل مستقل و 21 عامل علوم میان رشته ای، همکاری بین المللی، همکاری دانشگاه و صنعت، رویکرد دولت ها به پژوهش، مدیریت دانش، باور به سودمندی پژوهش، زیرساخت های پژوهش، نگرش مدیران، فرهنگ سازی، رفاه اقتصادی، رویکردهای نهادهای غیردولتی، وضعیت شبکه های پژوهشی، نقش فناوری ها، نیازهای پژوهشی صنایع به دانشگاه ها، آئین نامه ارتقاء و جذب اساتید، اقدامات اسناد بالادستی، تصویر کلی پژوهش در جهان، تصویر ذهنی صنعت از کارآمدی دانشگاه، اثرپذیری از پژوهش بین المللی، تصویر ذهنی دانشگاه از استقبال صنعت و همچنین قوانین پژوهشی دانشگاه ها جزو عوامل دووجهی هستند.

    کلیدواژگان: برنامه های راهبردی پژوهش، عوامل کلیدی پژوهش، تحلیل اثرات متقابل، نیروهای پیشران، سیاست های پژوهشی دانشگاه ها
  • سهیلا خویشتن دار، معصومه دانش شکیب * صفحات 47-62

    کارآفرینان بر اساس خصوصیات و توانایی های فردی شان، می توانند انگیزه های متفاوتی از راه اندازی کسب وکار داشته باشند. تصمیم به تاسیس یک شرکت جدید بر مبنای انگیزه های فردی و ذهنی و شرایط محیطی صورت می گیرد. هر چه افراد برای راه اندازی کسب وکار مصمم تر و با انگیزه تر باشند تعهد بیشتری به پروژه یا ایده کسب وکار داشته و در نتیجه بنگاه در آینده عملکرد موفقیت آمیزتری خواهد داشت. با توجه به ضرورت توسعه شرکت های دانش بنیان به عنوان موتور رشد اقتصادی کشور، در این مقاله با استفاده از روش کیو، عوامل انگیزشی راه اندازی شرکت های دانش بنیان که کارآفرینان در مورد میزان اهمیت آنها اتفاق نظر دارند و همچنین الگوهای متفاوت انگیزشی این کارآفرینان شناسایی شده است. ابتدا با مطالعه مقالات متعدد در پیشینه موضوع و مصاحبه با پنج پژوهشگر حوزه شناخت رفتار و انگیزش لیستی از عوامل انگیزشی کارآفرینان شرکت های دانش بنیان مشتمل بر 38 عبارت تهیه و برای کارآفرینان انواع مختلف شرکت های دانش بنیان ارسال شد. تحلیل مرتب سازی انگیزه های 30 مشارکت کننده از راه اندازی شرکت دانش بنیان، منجر به شناسایی پنج الگوی متفاوت انگیزشی شد که عبارتند از نوع دوستان، کنترل گرایان، توفیق طلبان، جستجوگران فرصت و پیروی کنندگان. علی رغم الگوهای انگیزشی شناسایی شده، کارآفرینان در مورد مهم یا غیرمهم بودن برخی عوامل انگیزشی اتفاق نظر داشتند. داشتن شبکه ارتباطی موثر با سایر کارآفرینان، مخترعان، دانشگاهیان، تولید کنندگان و سرمایه گذاران و استفاده از تحصیلات و تحقیقات علمی و تجاری سازی ایده و اختراع از انگیزه های مهم مشترک بین مشارکت کنندگان بوده و از طرف دیگر داشتن روابط دوستانه و سرخورده بودن از کار قبلی انگیزه های کم اهمیتی برای همه مشارکت کنندگان به شمار می رفتند. نتایج این پژوهش به سیاست گذاران کشور کمک می کند با تمرکز بر عوامل انگیزشی مشترک و متناسب با الگوهای متفاوت ذهنی افراد، سیاست های مناسبی جهت نیل به اقتصاد دانش بنیان تدوین نموده و تمهیداتی بیاندیشند که نرخ ایجاد این گونه بنگاه ها و شانس موفقیت آنها افزایش یابد.

    کلیدواژگان: شرکت های دانش بنیان، انگیزه های تاسیس شرکت دانش بنیان، روش کیو
  • محمد رضا رضوی *، حسین دانش کهن، علیرضا بوشهری صفحات 63-75

    استفاده از سیاست تدارکات عمومی برای تحریک نوآوری به عنوان یک ابزار مهم در بستر سیاست های تقاضامحور مطرح است. بخش عمومی (دولت) می تواند از طریق قدرت خرید خود با بزرگ نمودن اندازه بازار برخی کالا ها و خدمات مشخص بر شکست بازار غلبه نماید. در کشور ما استفاده از این ابزار، موردی و محدود بوده و سیاست مشخصی در این خصوص تدوین نشده است. در این مقاله تلاش شده با شناسایی و تحلیل عوامل موثر بر تدوین سیاست تدارکات عمومی نوآوری، چارچوبی مدونی در این زمینه ارائه شود. ابتدا با مرور پیشینه، شش بعد و 23 عامل موثر شناسایی و الگوی نظری پژوهش تدوین شد. با اتخاذ راهبرد موردکاوی چندگانه و بر اساس الگوی نظری، چهار بخش نفت، نیرو، بهداشت و نیز راه و شهرسازی مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور تامین اعتبار پژوهش با رویکرد اجماع سه سویه، برای موردکاوی در هر بخش، از اطلاعات و مستندات موجود، مصاحبه با خبرگان و تحلیل آماری پرسشنامه مربوطه استفاده شد. سپس تحلیل های درون موردی و بین موردی انجام و نقاط اشتراک و تفاوت سیاست تدارکات نوآوری در بخش های منتخب بر اساس تکرارهای واقعی و نظری تحلیل شدند. نهایتا 18 عامل بر اساس تکرار واقعی دارای قابلیت تعمیم بوده اند که در قالب چارچوبی برای شناسایی و تحلیل عوامل موثر در تدوین سیاست تدارکات عمومی نوآوری ارائه شده اند. این عوامل شامل دو بعد بیرونی (شرایط بین المللی و بافت سیاستی) و چهار بعد درونی (ویژگی های نهادی، سازماندهی و توانمندی، تجمیع تقاضا و طراحی مشوق ها) می باشند. در انتهای مقاله نیز برخی راهکارهای سیاستی پیشنهاد شده است.

    کلیدواژگان: نوآوری، تدارکات عمومی، تدارکات عمومی نوآوری، عوامل موثر در تدوین سیاست
  • پیش بینی الگوی تحول فناورانه در بخش خدمات مالی ایران بر مبنای رویکرد چندسطحی به گذار
    علی محقر*، فاطمه ثقفی، نیما مختارزاده، ماندانا آزادگان مهر صفحات 77-98

    فناوری‌های جدید حوزه مالی (فین‌تک) در حال ایجاد تحول در بخش مالی ایران هستند. شناسایی الگوی وقوع این تحول در نظام‌های موجود در بخش مالی کشور، راهگشای سیاست‌گذاری برای تسریع در رسیدن به وضعیت مطلوب خواهد بود. این مقاله تلاش کرده با مطالعه چندموردی تغییر صنایع بانک، بیمه و بورس بر اثر ظهور فین‌تک، وضعیت تحول حوزه مالی و سازوکارهایی که تسهیل‌گر یا مسدودکننده تغییر هستند را شناسایی‌کند. یافته‌ها نشان داده که به رغم ظرفیت تحول‌آفرینی فناوری‌های جدید حوزه مالی و دسترسی فنی مناسب به دانش روز، تحول فناورانه بخش مالی در ایران وابستگی زیادی به عواملی چون تطابق‌پذیری تنظیم‌گری، دسترسی به داده و بلوغ دیجیتال، وضعیت اقتصادی بخش سنتی و همچنین آمادگی بخش مالی سنتی برای شبکه‌سازی با شرکت‌های نوآفرین فین‌تک دارد. با این مقدمه گذار نظام‌های اجتماعی-فنی صنعت مالی از نوع کنام‌محور نخواهد بود که در نتیجه، سیاست‌گذاری برای تسریع چنین تحولی نیز با صرف حمایت از نوآفرینان این حوزه، راه به جایی نخواهد برد و در این خصوص توجه بیشتر به اصلاح تنظیم‌گری و حل مشکلات ساختاری مسلط‌های صنعت لازم است.

    کلیدواژگان: گذار فناورانه، نظام اجتماعی-فنی، رویکرد چندسطحی، فین تک
|
  • Pages 1-1
  • Amirhossein Emami Koupaei email, Amirehsan Karbasi zade Pages 2-14

    In recent decades, distrust of science and technology has increased due to the application of policies that conflict with the interests of citizens. Democratizing of Science and Technology Policy-Making has always been a solution in these years. Yet, it is plausible to ask whether it is necessary to incorporate democratic values and ideals into the process of scientific activity. And how should scientific institutions and procedures be organized to protect the interests of citizens in a democratic society? Philip Kitcher, a contemporary British philosopher of science, believes that scientific activity in a democratic society must be open to the inclusion of democratic values. He claims that he has been able to put forward a mechanism- with a philosophical basis- for satisfying the aforementioned norms by designing a well-ordered science program, so making a compromise between scientific activity elitist values -Objectivity and Scientific goal- and democratic values –freedom and equality. This paper aims to explain and examine well-ordered science as a program for democratizing science and technology policy-making. In this regard, components such as the relation of value and science and scientific Significance, as the most important philosophical foundations, and Kitcher’s understanding of democracy as a key element of his program have been thoroughly explained. And in two parts, ideal of well-ordered science and kitcher's understanding of democracy, a relatively comprehensive assessment of the arguments put forward for this project has been offered. Finally, it is argued that Kitcher's argument for defending the program of well-ordered science, on the one hand, is theoretically unjustifiable and on the other hand, by the introduction of some kind of elitism, is practically unsuccessful.</strong>

    Keywords: Philip Kitcher, Well-Ordered Science, Scientific Significance, Democratizing of Science, Technology Policy-Making, Elitism
  • Alireza Saberfard Pages 15-30

    Absorptive capacity refers to "the ability of placement of novel ideas and merging them into integral processes," and such ability has been extensively considered as one of the main factors of organizations’ performance. Maximizing from the benefits from the external technological opportunities which can be realized through the form of "absorptive capacity" is among the most important topics that are being pointed out as competitive advantages. In order to address the threats and rapid changes of the business environment, we need various capabilities, for which generally internal capacities are not adequate and therefore, the open innovation approach must be placed on the agenda. As such and based on the duties assigned to the defense industries, they should have various capabilities beyond their internal capacities to cope with different threats. For this reason, they have put the open innovation approach on the agenda against their traditional behavior. The question of the present paper is investigating the place of the open innovation approach in enhancing the knowledge and technology absorptive capacity in the defense industries of I.R. Iran? This research is a practical study based on its goal and is a qualitative study based on its implementation and data collection method. The statistical population is comprised of researchers, experts and managers who individually have about a decade of direct experience in the area of space researches. The required information is gathered through literature review, in-depth interviews and thematic analysis. The data obtained from interviews are analyzed by using content analysis, historical analysis, interview and expert panel methods and they are also used to develop the proposed model. The validity and reliability of the investigated effect are discussed in the results section. Finally, this research revealed that the open innovation approach has a direct effect on the enhancement of the absorptive capacity of Iranian defense industries, and analyzed how the approach affects these industries.

  • Ali Moradmand, Maryam Nakhoda, Alireza Noruzi, Nader Naghshineh Pages 31-46

    "Research" at the university is one of the key pillars of community development and development, and is crucial to maintaining a competitive position at national and international levels.This study aimed to identify the most important factors affecting the future of research at seven comprehensive universities in the country: Tehran University, Tarbiat Modares University, Shahid Beheshti University, Tabriz University, Ferdowsi University of Mashhad, Isfahan University, and Shiraz University.The research was conducted with a futures research approach.To identify the primary influencing factors, environmental scanning method and interviews with experts in the three-month interval (April 15 to July 15, 2019) were used. In the first stage, 33 effective factors were identified. According to the experts' opinion, the 24 factors in the cross-Impact matrix were again sent back to the experts for weighting the factors. The results of MicMac analysis indicate the instability of the research system.Because most factors are scattered around the diameter of the plate. Of the five types of factors identifiable on the influence-dependence plate, only two types of bi-directional and independent factors have been identified.Three cases(incompatibility of upstream documents with university research capability, government funding constraint and research unnecessarity) were among the independent factors and 21 factors (interdisciplinary Sciences, international cooperation, university and industry cooperation, governments approach to Research, Knowledge Management Status, Belief in Research Benefits in solving Challenges, Research Infrastructures, Managers Attitudes, Culture-Building, Economic Prosperity, Non-Governmental Organizations Approaches, Research Network Status, Technologies Role, Industry Research Needs to Universities, By-Laws for Promotion and employing Faculty Members, Upstream Document Actions, Worldwide Research Image, Industry Mental Image of University efficacy, the impact of the international research status, the university mentality of industry acceptance, university research laws) are among the two factors.

    Keywords: Research Strategies, Key Research Factors, Interaction Effects Analysis, Driving Forces, Universities Research Policies
  • Soheila Khishtandar, Masoumeh Danesh Shakib Pages 47-62

    Based on different characteristics and abilities, entrepreneurs have different motivations in the process of new venture creation. This study aimed to recognize the motivational factors that science-based entrepreneurs agree on their importance and follow in new venture creation. Also, different motivational patterns of these entrepreneurs were identified. In this way, this paper applied Q-method and the results of analyzing the Q-sorts of 30 participants, lead to 5 different motivational patterns, including Altruisms, controllers, ambitious, profiteers, and followers. Despite the identified motivational patterns, entrepreneurs were unanimous in the importance of some of the motivational factors. The important factors that participants agreed on them include having an effective communication network with other entrepreneurs, inventors, academician, producers and investors, as well as applying scientific research and commercializing ideas and inventions. On the other hand, insignificant incentives for all participants include having friendly relationships and being disappointed in previous job. By focusing on common motivational factors and tailored for different mental patterns of individuals, science and technology policymakers can make appropriate policies for achieving science-based economy and consider measures to increase the rate of establishment of such firms and their chances of success.

    Keywords: Knowledge-Based, Motivation, Q-method
  • Mohammad Reza Razavi*, Hossein Daneshkohan, Alireza Boushehri Pages 63-75

    Using public procurement policy to stimulate innovation is considered an important tool especially in the context of demand-side innovation policies. Public sector can overcome system failures using it’s purchasing power to enlarge market size for certain goods and services. There are just a few cases of using this approach in Iran and no certain policy measures have been designed and implemented. The research objective is to identify the effective factors of designing public procurement of innovation (PPI) policy in Iran.
    Based on the literature review, 6 dimensions and 23 factors of policy design were identified as the preliminary theoretical pattern. Also four sectors (Oil, Power, Health and Roads) were investigated in the research base on theoretical pattern. In order to increase research validity by triangulation approach, for investigating each case studies, the documents, the believes of interviewers and questionnaires analysis by statistical methods were used by researchers. The Within-case analysis and Cross-case analysis were done in selected cases and the differentiations and common points were analyzed by real and theoretical repetition. The 18 factors of theoretical pattern have real repetitive for analytical extension. Finally based on the presented analysis, several policy recommendations are offered for both policy makers and researchers.

    Keywords: Innovation, Public Procurement, Public Procurement of Innovation, Effective Factors of Policy Design
  • Anticipating Technological Transition Path in Iran's Financial Sector Based on MultiLevel Perspective
    Ali Mohaghar*, Fatemeh Saghafi, Nima Mokhtarzade, Mandana Azadegan Mehr Pages 77-98

    New financial technologies (Fintech) are evolving in the Iranian financial sector. Identifying the pattern of this transformation in the social-technical systems would be the policy-making tool to accelerate the desirable situation. This study attempts to identify the pattern of financial transformation and mechanisms that are facilitating or blocking change by studying the Banking, Insurance and Stock Exchange industry as a result of Fintech's emergence. The results of this study show that despite the transformational capacity of new technologies in the field of finance and appropriate technical access to modern day knowledge, the technological evolution of the financial sector in Iran is highly dependent on factors such as regulatory adaptability, accessibility of data, digital maturity and The financial status of the traditional sector, as well as the readiness of the traditional financial sector to network with Fintech startups. Therefore, the transition of the financial industry will not be niche based and therefore policy-making to accelerate such a change will not go the way of simply supporting the innovator startups in the field, but rather focusing on regulatory structural reform of the industry.

    Keywords: Technological Transition, Socio-Technical System, MultiLevel Perspective, Fintech