فهرست مطالب

آموزه های حقوق کیفری - پیاپی 17 (بهار و تابستان 1398)

نشریه آموزه های حقوق کیفری
پیاپی 17 (بهار و تابستان 1398)

  • تاریخ انتشار: 1398/06/01
  • تعداد عناوین: 11
|
  • عبدالعلی توجهی*، ابراهیم زارع صفحات 3-28

    مفهوم «حالت خطرناک» در قرن نوزدهم و بر مبنای ضرورت تامین دفاع اجتماعی توسط نظریه پردازان مکتب تحققی مطرح شد. نشانه های توجه مقنن به این مفهوم و قانون گذاری بر اساس مفهوم خطرناکی، در جای جای قانون مجازات اسلامی دیده می شود. آنچه به تمامی این تحلیل های جرم شناختی اعتبار می بخشد، مدل قانون گذاری است که کارآمدی یک نهاد قانونی را مشخص می سازد. مقاله حاضر در پی بررسی شرط اختصاصی وجود سابقه محکومیت کیفری بر مبنای مفهوم خطرناکی، در مجازات های جایگزین حبس (بندهای الف و ب ماده 66 ق.م.ا.) به صورت مستقل و نیز مقایسه این مفهوم در سایر نهادهای قانون مجازات است تا مفهوم خطرناکی در این نهاد قانونی مورد سنجش قرار گرفته و بر مبنای آن، عملکرد مقنن در استفاده از مفاهیم جرم شناختی ارزیابی گردد. آنچه در بادی امر به ذهن متبادر می شود، استفاده صحیح و به جا از این مفهوم است، ولی پس از تحلیل این ماده روشن خواهد شد که علاوه بر خلاها و کاستی های موجود در همین ماده، بهره گیری مقنن از مفهوم حالت خطرناک در مقایسه با سایر نهادهای قانونی نیز دچار اشکال است. همچنین مشخص خواهد شد که به کارگیری نامناسب مفهوم حالت خطرناک در خصوص مجازات های جایگزین حبس از سوی مقنن، مصادیقی از حالت خطرناک را شامل شده که قابل اعتنا و توجه نیستند و از سوی دیگر، صوری از مصادیق حالت خطرناک را که مهم و قابل توجه هستند، نادیده گرفته است. همچنین عملکرد مقنن سبب شده که مفهوم خطرناکی در مقایسه بین جایگزین های حبس با سایر نهادهای ارفاقی قانون، دچار نوعی دوگانگی گردد و مجموعا منجر به گسیختگی و عدم انسجام در قانون گذاری شود.

    کلیدواژگان: مفهوم خطرناکی، مجازات های جایگزین حبس، مصادیق خطرناکی، سابقه محکومیت کیفری
  • علی مراد حیدری* صفحات 29-66

    بسیاری از محکومان کیفری پیش از ورود یا در دوران زندان، دچار بیماری می شوند که درمان برخی از آن ها دشوار و به اصطلاح «سخت درمان» است. در فقه جزایی، اجرای کیفر بدنی بیماران به تاخیر افتاده یا از بین می رود. در حقوق کیفری ایران، سازوکارهای ارفاقی گوناگونی برای محکومان بیمار پیش بینی شده است. از جمله برابر ماده 502 قانون آیین دادرسی کیفری، اگر اجرای کیفر موجب تشدید بیماری یا تاخیر در بهبودی باشد، اجرای آن به «تعویق» می افتد و اگر امیدی به بهبودی بیمار نباشد، به مجازات دیگری «تبدیل» می گردد. از جنبه کاربردی، این کار مبتنی بر مفهوم «توان تحمل کیفر» است که از سوی پزشکی قانونی احراز می گردد. پرسش نخست، کافی یا ناکافی بودن معیار پزشکی برای احراز توان تحمل کیفر، و پرسش دوم، امکان یا عدم امکان به کارگیری نهادهایی غیر از تعویق یا تبدیل کیفر است. انگاره نوشتار آن است که در احراز توان تحمل کیفر بر پایه «بیماری سخت درمان» باید معیار «پزشکی قضایی» به کار رود و نظر به شرایط بهداشتی، نیازهای درمانی بیمار و بایسته های اداره زندان، بهترین راهکار، «معافیت کیفری» زندانی دارای بیماری سخت درمان است.

    کلیدواژگان: حق سلامت، زندان، بیماری سخت درمان، بیماری بی درمان، توان تحمل کیفر، معافیت کیفری
  • محسن قدیر*، مهدی کیخسروی صفحات 67-98

    جنایات جنگی به عنوان اولین، قدیمی ترین و مهم ترین جنایات بین المللی دانسته می شود. در حوزه قراردادی، اساسنامه دیوان کیفری بین المللی در اقدامی مبتکرانه و مترقیانه، گستره اجرایی جنایات جنگی را علاوه بر مخاصمات مسلحانه بین المللی به مخاصمات مسلحانه غیربین المللی تعمیم بخشیده و بدین ترتیب، می توان گفت، نخستین بار نظام دوگانگی در دوگانگی جنایات جنگی را به رسمیت شناخته است. با این حال، در حقوق بین الملل کیفری از یک سو، در خصوص چارچوب مفهومی جنایات جنگی، وحدت نظر وجود ندارد و از سوی دیگر، در اساسنامه پیش گفته، هیچ مقرره ای در زمینه مناسبات ابعاد جنایات جنگی و به طور کلی، ترسیم تمایز میان جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت و جنایت نسل زدایی وجود ندارد. این امور، منجر به اختلاط جنایات مطروح و بالمآل، بروز اختلافات کیفری در سطح بین المللی می گردد. جستار حاضر بر آن شده است تا از رهگذر واکاوی دوسویه قواعد ناظر بر ابعاد جنایات جنگی و وجوه افتراق و اقتران جنایات جنگی با جنایات علیه بشریت و همین طور جنایت نسل زدایی، به ایضاح دامنه مفهومی جنایات جنگی در حقوق بین الملل کیفری موضوعه بپردازد.

    کلیدواژگان: اساسنامه دیوان کیفری بین المللی، نظام دوگانگی در دوگانگی جنایات جنگی، نقض های جدی، جنایات علیه بشریت، جنایت نسل زدایی، مقامات دولتی، غیرنظامیان
  • مهدی معظمی گودرزی*، احمد مومنی راد، محمد معظمی گودرزی صفحات 99-128

    از جمله احکام مترتب بر حق شهروندی از طریق عقد امان، حمایت جانی (قتل عمد) از کسب کننده حق شهروندی (کافر مستامن) است که در دو بعد ایجابی که به معنای مجازات تعرض کنندگان به جان شهروند، و سلبی که به منزله تخفیف مجازات شهروند در مقابل غیر شهروند است، می باشد. اما مسئله مورد بحث در این نوشتار این است که عقد امان چه حمایت هایی از کافر مستامن در حوزه حمایت جانی (قتل عمد) در هر دو بعدش، از منظر فقها امامیه کرده و تا چه حد در قالب ماده 310 ق.م. که متکفل این مهم است، انعکاس یافته است. این نوشتار به صورت تحلیلی توصیفی به این نتیجه دست یافت که حمایت جانی از کافر مستامن در بعد ایجابی، در صورتی که قاتل کافر مستامن مسلمان باشد، به حبس تعزیری، و در موردی که قاتل غیر مسلمان باشد، محکوم به قصاص می شود. اما حمایت جانی از کافر مستامن در بعد سلبی، محکومیت آن به حبس تعزیری، در موردی که مقتول کافر حربی باشد، و محکوم به قصاص در سایر موارد است. این رویکرد تا حدودی البته با وجود نقایصی، در ماده 310 ق.م. منعکس یافته است.

    کلیدواژگان: عقد امان، استیطان، حق شهروندی، کافر، مستامن
  • حق جبران و ترمیم برای بزه دیده و چالش های فراروی آن در دیوان جنایی بین المللی
    ندا نیازمند*، مهرداد رایجیان اصلی صفحات 129-160

    اگرچه «اساسنامه دیوان جنایی بین المللی»[1] و «قواعد دادرسی و ادله»[2] با رویکردی متفاوت نسبت به سایر اسناد بین المللی تا زمان تصویب متون فوق، جایگاه خاصی را به بزه دیدگان جنایات داخل در صلاحیت آن معطوف داشته اند، اما مسئله جبران و ترمیم برای بزه دیده به عنوان یکی از حق هایی که هم تراز با دادرسی دادگرانه برای متهم فرض می شود، نیازمند شفاف سازی و مشخص شدن ضوابط ناظر به آن است. در مقاله حاضر، ضمن بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی، ابتدا موضوع حق جبران و ترمیم از بزه دیده و جایگاه آن در «اساسنامه دیوان جنایی بین المللی» و اسناد بین المللی مرتبط از جمله اعلامیه 1985 و اصول 2005 سازمان ملل متحد مورد بررسی قرار می گیرد. سپس گونه های جبران و ترمیم از بزه دیده در این سند بین المللی و چالش های مترتب بر آن به واسطه خلاها و نقص های موجود تحلیل خواهد شد. در ادامه، نمونه هایی از فعالیت دیوان در مسئله مورد بحث عنوان شده تا عملکرد دیوان در پی گذشت بیش از یک دهه از شروع به کار و پیروی آن از رویکرد بزه دیده مدار اساسنامه مورد بررسی قرار گیرد. در نهایت، با شناخت و بررسی این موارد و چالش های آن، ضرورت بازنگری در مفاد اساسنامه و همچنین تدوین ضوابط و مقرراتی خاص توسط مجمع عمومی دولت های عضو در جهت برآورده ساختن جبران و ترمیم برای بزه دیده پیشنهاد گردیده است. 

    کلیدواژگان: : بزه دیده، دیوان جنایی بین المللی، اساسنامه، جبران و ترمیم
  • محمد مهدی ساقیان* صفحات 161-188

    قانون آیین دادرسی کیفری 1392 در پرتو تحولات حقوق تطبیقی در سال های اخیر، نهادها و سازوکارهای متعددی را وارد نظام عدالت کیفری ایران نموده است که از گذر ظهور یک عدالت توافقی، تعقیب متهم در ازای اجرای برخی دستورهای پیشنهادشده از سوی مقام تعقیب و یا مصالحه با شاکی به حالت تعلیق درمی آید. اجرای صحیح این راهبردها که از آن به جایگزین های تعقیب کیفری تعبیر می گردد، باعث کوتاه کردن مداخله نظام کیفری و تسریع در حل اختلاف ناشی از ارتکاب جرم گردیده، به متهم فرصت می دهد بدون حضور در فرایند کیفری از الصاق برچسب مجرمانه مصون بماند و خسارات بزه دیده نیز در مدت زمانی کوتاه جبران گردد. با وجود این، جانشین های تعقیب کیفری با چالش هایی از جمله وضعیت مبهم حقوق دفاعی متهم روبه روست. در واقع، ماهیت این گونه از رسیدگی ها ما را با پرسش های زیادی مواجه می سازد؛ از جمله اینکه آیا حق دفاع در این سازوکارها با رسیدگی های کیفری عادی متفاوت است یا خیر؟ و آیا در این شیوه ها حقوق دفاعی متهم همانند حقوق کلاسیک رعایت می گردد؟ این مقاله بر آن است با مطالعه و نقد حقوق دفاعی متهم در جایگزین های تعقیب، راهکارهایی مناسب جهت تقویت این حقوق، در این روش ها ارائه دهد

    کلیدواژگان: حقوق دفاعی، تعقیب کیفری، قضازدایی، عدالت ترمیمی، عدالت تصالحی، جایگزین های تعقیب کیفری
  • هیبت الله نژندی منش*، وحید بذار صفحات 189-210

    فناوری های نوین ارتباطاتی که با پیدایش اینترنت بسیار برجسته شدند، بر اکثر حوزه های حقوق بین الملل  از جمله رسیدگی قضایی بین المللی تاثیر گذارده اند. ادای شهادت از طریق ویدئوکنفرانس یکی از مواردی است که موضوع استفاده از فناوری در دادگاه های کیفری بین المللی را مطرح می کند. این دادگاه ها که در آغاز با اعلام پیش شرط های متعدد، ادای شهادت از طریق ارتباط ویدئویی را تنها در موارد بسیار استثنایی می پذیرفتند، به تدریج و با رشد فزاینده فناوری، صلاحیت خود را برای پذیرش چنین امری بسیار موسع تفسیر نمودند. در واقع، همان طور که در روند تغییر رویکرد دادگاه های کیفری بین المللی از جمله دادگاه کیفری بین المللی یوگسلاوی سابق، دادگاه کیفری بین المللی روآندا، دادگاه ویژه سیرالئون و دیوان کیفری بین المللی نسبت به پذیرش ادای شهادت از طریق ویدئوکنفرانس قابل مشاهده است، فناوری های نوین ارتباطاتی توانسته اند به عنوان یک واقعیت عینی در جامعه بین المللی، خود را به حوزه رسیدگی قضایی بین المللی تحمیل نمایند.

    کلیدواژگان: شهادت، ویدئوکنفرانس، دادگاه کیفری بین المللی یوگسلاوی سابق، دادگاه کیفری بین المللی روآندا، دادگاه ویژه سیرالئون
  • مهدی صبوری پور*، اصغر احمدی صفحات 211-238

    امروزه گستره وسیعی از صخره های مرجانی جهان، یا از بین رفته و یا در معرض خطر نابودی قرار گرفته است و از این رو با توجه به اینکه آسیب به صخره های مرجانی، سبب آسیب به زیست بوم دریایی می شود، این پرسش مطرح می شود که آیا مقنن ایرانی جرایم علیه صخره های مرجانی را به رسمیت شناخته است یا خیر؟ پاسخ به این پرسش بستگی به رویکرد اتخاذشده دارد. در رویکرد قانونی هرچند به طور خاص جرایم علیه صخره های مرجانی به رسمیت شناخته نشده است، اما به طور عام می توان از جرایم علیه این گونه ها سخن گفت. اما در رویکرد بزه دیده شناسی سبز، بزه ها علیه صخره های مرجانی در قانون پدیدار نگشته اند. به همین جهت این مقاله بر دو محور استوار شده است: نخست، جرایم علیه صخره های مرجانی در پرتو قوانین کیفری ایران که سه رفتار صید، تخریب عمدی و آلوده سازی آب دریا را در بر می گیرد؛ و دوم جرایم علیه صخره های مرجانی در پرتو بزه دیده شناسی سبز که در صدد شناسایی رفتارهای قانونی پدیدآورنده «ضرر» به صخره های مرجانی است که در قوانین کیفری گنجانده نشده اند و سه رفتار شیرین سازی آب دریا، عملیات نفتی و تخریب های غیر عمدی را در بر می گیرد. نتیجه آنکه هرچند حقوق کیفری ایران، رفتارهای بزهکارانه عامی را بر ضد محیط زیست دریایی پیش بینی کرده که جرایم علیه صخره های مرجانی در پرتو آن ها قابل شناسایی است، اما به طور ویژه به جرایم علیه صخره های مرجانی توجه نداشته و از این رو در پرتو رویکرد بزه دیده شناسی سبز بایسته است که رفتارهای مخرب گسترده ای که بر ضد صخره های مرجانی ارتکاب می یابد، جرم انگاری شود.

    کلیدواژگان: صخره های مرجانی، محیط زیست دریایی، بزه دیدگی سبز، سیاست کیفری ایران
  • فرهاد الله وردی*، علی مهرابی صفحات 239-270

    نظریه انتخاب عقلانی در زمینه علوم جنایی که در این مقاله از آن به «عقلانیت جنایی» تعبیر می کنیم، به مثابه یک فراروایت، مسئله محاسبه گری را به تمامی بزهکاران تعمیم داده؛ به شکلی که همواره راهکار پیشگیری از وقوع جرم و پاسخ دهی مناسب به آن را افزایش هزینه های ارتکاب جرم می داند. امروزه به علت بروز ناکارایی در رویکردهای مبتنی بر بازدارندگی، تردیدهای زیادی نسبت به پیش فرض بنیادین آن، یعنی نظریه انتخاب عقلانی نیز وارد شده است. با وجود این تردیدها به نظر می رسد که همچنان هسته مرکزی نظریه انتخاب عقلانی با منطق قانون گذاری کیفری در بسیاری از نظام های حقوقی گره خورده و این نظریه است که سیاست های کنترل جرم را هدایت می کند.   ما در این نوشتار با رویکردی انتقادی، به دنبال توضیح محدودیت های نظریه انتخاب عقلانی در حوزه علوم جنایی بوده و برای انضمامی کردن بیشتر بحث بر جرائم خشونت بار تمرکز می کنیم. حوزه جرائم خشونت بار با وجود آنکه خود آماج اصلی سیاست و برنامه های برآمده از نظریه انتخاب عقلانی است، به خوبی می تواند محدودیت های این نظریه را بازنمایی کند. نتیجه نقد دقیق و همه جانبه «تلقی رایج» از نظریه انتخاب عقلانی، بازخوانی «سیاست های رایج کنترل جرم» است. در پرتو این نقد و درک محدودیت هاست که خوانش های جدید از این نظریه، امکان طرح می یابند.

    کلیدواژگان: انتخاب عقلانی، جرائم خشونت بار، شناخت، حسابگری مجرمانه، بازدارندگی
  • حسین گلدوزیان* صفحات 271-304

    یکی از موضوعات اساسی در جرم شناسی که بر اتخاذ رویکردهای مختلف نسبت به علت شناسی و راهکارهای پیشگیری از جرم تاثیر می گذارد، شناخت انسان به عنوان مرتکب جرم است. انسان موجودی آزاد است یا مجبور؟ انسان موجودی منفک از جامعه است یا موجودی اجتماعی؟ این تحقیق بر آن است تا به روش توصیفی تحلیلی، نظریه های جرم شناسی را مورد بازخوانی قرار دهد و بررسی کند که هر کدام از آن ها چه پاسخی به این دو سوال داده اند و در نهایت، نظریه تلفیقی جرم شناسی پست مدرن را در رابطه با سوژه انسانی مرتکب جرم تشریح کند. نظریه های اولیه جرم شناسی، انسان را موجودی منفک از جامعه تلقی می کردند و در بین آن ها، برخی تاکید بر نقش فعال سوژه انسانی داشتند، مانند مکتب کلاسیک، و برخی همچون جرم شناسی تحققی، انسان را موجودی مجبور با سرنوشت محتوم می دانستند. با نفوذ آموزه های جامعه شناسی به جرم شناسی، انسان از موجودی فردی به موجودی اجتماعی تغییر ماهیت داد. اما از منظر فلسفی، نظریه هایی مانند جرم شناسی مارکسیستی قائل به منفعل بودن سوژه انسانی بودند و رویکردهایی مانند برچسب زنی، اعتقاد به فعال بودن سوژه انسانی داشتند. به طور کلی، جرم شناسی تا دهه 1990 بین دو گزینه الف: انسان آزاد با انتخاب های بی شمار و ب: انسان مجبور با سرنوشتی محتوم، در انتخاب و تردید است و گزینه ج که الف و ب را با هم در بر داشته باشد، باور رایج این دوران نیست. اما از این دهه جرم شناسان پست مدرن با تاسی به نظریه ساخت یابی آنتونی گیدنز، در عین پذیرش اجتماعی بودن انسان، او را هم در بند ساختارهای اجتماعی و هم شکل دهنده ساختارهای اجتماعی تلقی می کنند و همزمان با تاکید بر نقش تاثیرگذار ساختارهای اجتماعی و به بیان دقیق تر گفتمان، عاملیت فعال انسانی را انکار نمی کنند. جرم شناسان پست مدرن برای تقویت نقش فعالانه انسان در شکل دهی به گفتمان ها، تاکید بر آموزش و پرورش مسئله طرح کن می کنند که به واسطه آن، انسان ها از موجوداتی منفعل به افرادی فعال و گفتمان ساز تبدیل می شوند.

    کلیدواژگان: سوژه انسانی، ساختار اجتماعی، جرم شناسی پست مدرن، نظریه ساخت یابی، نظریه تلفیقی
  • صقر صبوح* صفحات 305-314
|
  • Abdolali Tavajjohi*, Ibrahim Zare' Pages 3-28
  • Mohsen Ghadir*, Mahdi Keykhosravi Pages 67-98

    based on the danger concept in alternative punishments for imprisonment (paragraphs A and B of ICL) independently and also compares this concept in other penal law institutions in order to assess the Danger Concept in this legal institution and according to that, analyze the legislator’s performance in using criminology concepts. What comes to mind at first is the right and proper use of this concept, but after analyzing this material it will be clear that in addition to the gaps and shortcomings in this article, the legislator’s use of danger concept in comparison to other legal institutions is wrong as well. It will also be clear that the inappropriate application of the concept of dangerous state in relation to alternative imprisonment sentences by the legislator involves instances of dangerous state that are not significant and, on the other hand, some form of dangerous state that are important and significant are ignored. Legislative action has also led to a duality in the danger concept in comparison between detention alternatives and other law enforcement leniency institutions, and totally, has resulted in failure and rupture of legislation.

    Keywords: Danger concept, Alternative imprisonment sentences, Dangerinstances, History of criminal conviction
  • Mahdi Moazzami Goodarzi*, Ahmad Momeni Rad, Muhammad Moazami Goodarzi Pages 99-128

    one of the provisions of the right to citizenship through thecontract of shelter is the life support (homicide) of the citizen(the sheltered infidel). This is followed by a positive aspect meaningpunishment for the offenders for the life of the citizen-,a negativewhich is as a punishment reduction of citizen against non-citizens. Butthe question discussed in this article is what kind of support we havefor the infidel in the area of life support (premeditated murder) in bothaspects,from the perspective of the Imamate jurists,and to whatextent it is reflected under Article 310 ICL which is responsible forthis important issue. This analytical-descriptive essay concludes,inthe positive aspect,that life support for the sheltered infidel,will besentenced to imprisonment if he is a Muslim,and in a case in whichthe murderer is a non-Muslim,he will be sentenced to retribution. Butlife support of the sheltered infidel in the negative aspect,is tosentence the perpetuator to imprisonment if the victim is a waringinfidel,and to sentence to retribution otherwise. This approach is,tosome extent,reflected in the article 310 ICL.

    Keywords: The contract of shelter, Sheltering, Citizenship right, Infidel, Sheltered man
  • The Right to Compensation and Restitution for the Victim and the Challenges Facing It in the International Criminal Court
    Neda Niazmand*, M. Rayejian Asli Pages 129-160
  • Muhammad Mahdi Saghian* Pages 161-188

    In the light of comparative law developments in recent years, the Criminal Procedure Code of 2013 has introduced numerous institutions and mechanisms into the Iranian criminal justice system that, through the emergence of a concurrent justice, prosecution of the accused is suspended in exchange for some of the orders suggested by the prosecutor or reconciliation with the plaintiff. Proper implementation of these strategies, which are interpreted as alternatives to criminal prosecution, has shortened the intervention of the criminal system and accelerated the resolution of disputes arising out of the crime, giving the accused an opportunity not to stay immune from criminal labeling without getting involved with the criminal process and compensating the victim’s damages in a short time. Successors of prosecution, however, face challenges such as the ambiguous status of the defendant’s rights. In fact, the nature of such proceedings raises many questions, including whether the right to defense in these proceedings differs from that of ordinary criminal proceedings? And are the defendants’ rights observed in the same way as classical rights? This article seeks to provide appropriate solutions to these rights for these methods by studying and criticizing the legal rights of the accused in prosecution alternatives.

    Keywords: Defense rights, Criminal prosecution, Judiciary removal, Restorative justice, Correctional justice, Criminal prosecution alternatives
  • Heybatollah Nazhandi Manesh*, Vahid Bazzar Pages 189-210

    New communication technologies that have become increasingly prominent with the advent of the Internet have affected most areas of international law including international judicial procedure. Video conferencing is one of the cases that raises the topic of using technology in international criminal tribunals. These courts, which by initially introducing various Preconditions were accepting video testimony only in very exceptional cases, gradually and with increasing development of technology, interpreted their jurisdiction in a way to accept such matter. Indeed, as seen in the process of changing the approach of international criminal tribunals, including the international criminal tribunal for the former Yugoslavia (ICTY), the international criminal tribunal for Rwanda (ICTR), the Special Court of Sierra Leone and the International Criminal Court for accepting testimony through videoconferencing, the modern communication technologies have been able to impose themselves to the field of judicial procedure as an objective reality in the international community.

    Keywords: Testimony, Videoconferencing, ICTY, ICTR, Special Court forSierra Leone
  • Mahdi Sabooripoor *, Asghar Ahmadi Pages 211-238

    Today a wide range of coral reefs in the world are either destroyed or in danger of extinction, and so the damage to coral reefs is causing marine ecosystem damage. That is, the question arises whether the Iranian legislature has recognized the crimes against coral reefs? The answer to this question depends on the approach taken. In the legal approach, although crimes against coral reefs have not been specifically recognized, crimes against such species can generally be spoken of. But in the green victimology approach, crimes have not emerged in law against coral reefs. For this reason, this paper is based on two main points: First, offenses against coral reefs in the light of Iranian penal law that encompasses three behaviors of capture, intentional destruction and seawater contamination; And second, offenses against coral reefs in the light of green victimology that seek to identify legal practices that cause harm to coral reefs which is not incorporated in criminal law; And three, it includes seawater desalination behavior, oil operations and unintentional destruction. The result is that although Iranian criminal law has predicted general delinquent behaviors against the marine environment that the offenses against coral reefs can be identified in the light of them, but in particular, the crime against coral reefs has not been addressed, and in the light of the green victimology approach it is necessary to criminalize the widespread destructive behaviors that are committed against coral reefs.

  • Farhad Allahverdi *, Ali Mehrabi Pages 239-270
  • Hussein Goldoozian* Pages 271-304

    e of the fundamental issues in criminology that influences the adoption of different approaches to etiology and crime prevention strategies is recognizing human as the committer of crime. Is man a free being or not? Is it a social being or separated from the society? This study wants to review theories of criminology in a descriptive-analytical way and examine how each of them has answered these two questions, and finally, describes the combined theory of postmodern criminology in relation to the human subject who commits a crime. Early theories of criminology regarded human beings as a separate entity from society, and among them, some emphasized the active role of the human subject, such as the classical school and some, like Positivist criminology, saw man as a compelling being with inevitable destiny. With the influence of sociology’s teachings on criminology, man changed from individual to social being, but from a philosophical point of view, theories such as Marxist criminology held the passivity of the human subject and approaches such as labeling believed in the activity of the human subject. In general, criminology, until the 1990s, was hesitant between two options, a: free man with countless choices, and b: man with an inevitable destiny, and a choice c that combines a and b wasn’t a trendy belief of that time. Starting this decade however, postmodern criminologists, by appealing to Anthony Giddens’s constructivist theory, while accepting the sociality of man, regard him as both a social constructor and a social shaper, and, more precisely do not deny human active role emphasizing on influential role of social structures at the same time. Postmodern criminologists emphasize on education for the purpose of reinforcing the active role of human beings in shaping discourses whereby human beings are transformed from passive beings into active and discursive individuals.

    Keywords: Human subject, Social structure, Postmodern criminology, Combined theory