فهرست مطالب

نشریه زبان و زبان شناسی
پیاپی 28 (پاییز و زمستان 1397)

  • تاریخ انتشار: 1399/01/11
  • تعداد عناوین: 8
|
  • فریده حق بین*، پریسا نجفی صفحات 1-25

    ساخت اطلاعی و چگونگی بازنمایی آن در انواع ساخت ها از جمله مباحثی است که توجه زیادی را در حوزه رویکردهای نقش گرا نسبت به بررسی زبان به خود جلب کرده است. در این جستار برآنیم که به بررسی چگونگی توزیع اطلاع ازمنظر مدیریت زمینه مشترک در جملات مرکب بپردازیم. در دستور نقش و ارجاع بندهای ناهم پایه به دو نوع ناهم پایه دختر و ناهم پایه افزودنی تقسیم می شود. از این رو می توان ساخت اطلاعی بیرونی را شامل ساخت اطلاعی در کل بند ناهم پایه و ساخت اطلاعی درونی را مشتمل بر ساخت اطلاعی بند درونه محسوب کرد. در این پژوهش براساس پارامترهای مذکور [ساخت های ناهم پایه دختر دربرابر ناهم پایه افزودنی و ساخت اطلاعی بیرونی در برابر ساخت اطلاعی درونی] به بررسی چگونگی توزیع اطلاع در جملات مرکب زبان فارسی پرداختیم و به نتایجی دست یافتیم که به طور خلاصه به این شرح است: بندهای موصولی تحدیدی عموما نمی توانند میزبان کانون جمله و همچنین محدوده مناسبی برای ظهور مبتداهای تقابلی باشند، چراکه درصورت وجود مقوله های اطلاعی مذکور، این بند نمی تواند وظیفه اصلی خود را که کمک به شناسایی مرجع (اسم هسته ای مورد توصیف) است انجام دهد. بندهای قیدی که نوعی از بندهای افزودنی هستند نمی توانند دارای ساخت اطلاعی درونی باشند یا به عبارتی نمی توان هیچ یک از سازه های درونی آنها را مورد سوال قرار داد. تنها راه سوالی سازی این عناصر به طریق انعکاسی یا درجاست که این موضوع به شدت وابسته به بافت است. بندهای متممی در زبان فارسی دارای ساخت اطلاعی درونی کامل هستند و بندهای متممی دارای افعال شیوه بیان و واقعیت نما، در زبان فارسی به خصوص در زبان گفتار می توانند ساخت اطلاعی درونی داشته باشند، درصورت وجود پیش انگاره تقابلی نیز بندهای متممی دارای ساخت اطلاعی درونی خواهند بود. لازم به ذکر است که تجزیه و تحلیل پژوهش حاضر بر پایه داده های ماشینی خواندنی از داستان هایی با نثر نزدیک به زبان گفتار از شبکه جهانی وب صورت گرفته است.

    کلیدواژگان: ساخت اطلاعی، مدیریت زمینه مشترک، ناهم پایه دختر، ناهم پایه افزودنی، ساخت اطلاعی درونی، ‏ساخت اطلاعی بیرونی _
  • مهناز طالبی ‏دستنایی*، فریبا قطره صفحات 27-51

    عوامل مختلفی در شکل گیری واژه ها در جامعه زبانی دخیل اند. محیط پیرامون گویشوران، ارتباط با طبیعت و اقلیم منطقه زندگی ازجمله این عوامل اند. زبان شناسی زیست محیطی یکی از گرایش های کاربردی جدید است که به بررسی ارتباط میان زبان و محیط طبیعی-اجتماعی گویشوران آن زبان می پردازد. ایران تنوع فراوانی در زیست بوم های طبیعی دارد؛ با توجه به ارتباط تنگاتنگ مردم ایران، به ویژه در گذشته با زیست بوم های پیرامونشان، انتظار می رود بتوان نتایج قابل توجهی از رهگذر مطالعه این تعامل ها به دست آورد. در مقاله حاضر ابتدا به معرفی و توصیف زبان شناسی زیست محیطی پرداخته می شود، سپس صفت های برگرفته از جانوران (به تفکیک حیوانات اهلی، حیوانات وحشی، پرندگان و حشرات) در گویش لری بختیاری مورد بررسی قرار می گیرند. این صفت های برگرفته از نام جانوران، به صورت استعاری برای توصیف جسم و رفتار انسان به کار می رود. داده های پژوهش از منابع نوشتاری و نیز منابع گفتاری از مصاحبه و ضبط گفتار روزمره 4 گویشور بومی به دست آمد. یافته های این پژوهش نشان می دهد این واژه ها و معناهای استعاری شان در توصیف خصوصیات گوناگون افراد، نشان دهنده تامل گویشوران در ویژگی ها و خلق و خوی جانوران محیط پیرامونشان است.

    کلیدواژگان: زبان شناسی زیست محیطی، صرف زیست محیطی، صفت، استعاره مفهومی، لری بختیاری _
  • محمد دبیرمقدم*، مریم شوقی صفحات 29-73

    پژوهش حاضر با رویکرد شناختی و به روش پیکره ای، به بررسی توصیفی- تحلیلی ساخت امری در زبان فارسی می پردازد؛ به عبارت دقیق تر، در پی یافتن دسته بندی انواع ساخت امری، بسامد رخداد و الگوی مورد استفاده افعال پرکاربرد، بررسی ساخت امری منفی و نیز کاربرد گفتمانی- تعاملی این ساخت در زبان فارسی است. برای گردآوری داده ها ابتدا مطالعه کتابخانه ای صورت گرفت که در آن ساخت های امری از رمان دایی جان ناپلیون استخراج شد. پس از آن به «پیکره زبان فارسی» پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی مراجعه شد و متن های تات نشین های بلوک زهرا، قصه های بهرنگ، روزنامه همشهری- آموزشی1-1382 و روزنامه همشهری- آموزشی2-1382 مورد بررسی قرار گرفت. پرسش های این پژوهش با بهره گیری از مفاهیم وضع شده در دستور شناختی، مانند طرح واره و پیش نمونه، پاسخ داده شد. براساس این مفاهیم، ساخت امری فارسی را می توان به صورت ساده، شرطی، مجهول، حذفی، دعا و نفرین، و نقش نمای گفتمانی دسته بندی کرد. افعال گفتن، گذاشتن(اجازه دادن)، دیدن، رفتن، آمدن و دادن بیشترین بسامد را در ساخت امری زبان فارسی داشتند. در بررسی ساخت امری منفی مشاهده شد غالبا از افعال ذهنی استفاده می شود. همچنین برخی از ساخت های امری دارای کارکردی غیرامری بودند.

    کلیدواژگان: ساخت امری، نحو زبان فارسی، وجه التزامی، زبان شناسی شناختی، طرح واره امری _
  • شیرین زهرا همت نیا‎ *‎، مهدی غضنفری، ماندانا نوربخش صفحات 75-95

    هدف مطالعه حاضر بررسی فضای واکه ای زبان فارسی معیار براساس نظریه فازی است که برمبنای منطق چندارزشی شکل گرفته است و در آن درجه عضویت تعلق یک عنصر به مجموعه، نقشی برجسته ایفا می کند. در این جستار، با طراحی یک آزمایش، محرک های مصنوعی شش واکه فارسی معیار ساخته شدند و با تغییر فرکانس دو پارامتر F1/F2، فضای واکه ای مصنوعی ایجاد شد. در ادامه، محرک های مصنوعی طی یک مرحله آزمون درکی شناسایی به سنجش گذاشته شدند. هر محرک دو بار برای 20 شرکت کننده (ده مرد و ده زن) پخش شد و مقادیر کمی سازه های اول و دوم استخراج و ثبت شد. نتایج حاصل از آزمون درکی حکایت از آن دارد که شرکت کنندگان در بازه ای از فرکانس های F1 و F2، محرک های پخش شده بین جفت واکه های مجاور را به طور مبهم درک می کنند. براساس داده های به دست آمده، جداول «ارزش های قطعی» و «ارزش های فازی» واکه ها شکل گرفتند و مناطق «وضوح شنیداری» و «ابهام شنیداری» مشخص شدند. از سوی دیگر، در نظریه مجموعه های فازی، هر عنصر از یک مجموعه با درجه عضویتی یگانه به فضای فازی تعلق دارد، بنابراین امکان محاسبات در مناطق غیرقطعی و مبهم میسر است. بر همین اساس، نتایج حاصل از آزمون شناسایی به همراه تخصیص درجه ای از عضویت به هر واکه، به خوبی هم پوشی واکه ها را در فضای واکه ای تبیین و آن را مدل ساخت.

    کلیدواژگان: ‏: آواشناسی درکی، واکه های فارسی معیار، نظریه مجموعه های فازی، درجه عضویت، ارزش های ‏قطعی، ارزش های فا
  • بیتا قوچانی*، کامیار جولایی صفحات 97-119

    مقاله حاضر به بررسی نحوه مفهوم سازی فارسی زبانان از مرگ می پردازد. در این پژوهش از 15 اثر از ادبیات معاصر فارسی از بازه زمانی 1318 تا 1366 از پایگاه دادگان زبان فارسی و همچنین منتخبی از 150 مورد آگهی ترحیم و نوشته های سنگ مزار مربوط به دو دهه اخیر به عنوان داده استفاده شد و تلاش شد به کمک روش پیکره ای و در ادامه با روش تحلیلی و توصیفی، به این سوال پاسخ داده شود که فارسی زبانان واژه مرگ را با استفاده از چه نوع ابزارهای زبانی مفهوم سازی می کنند و چه عناصر فرهنگی در این مفهوم سازی دخیل هستند. بدین منظور جملاتی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم حاوی مفهوم مرگ بودند از پیکره های ذکرشده استخراج شدند. سپس با درنظرداشتن چارچوب نظری استعاره های مفهومی لیکاف و جانسون (1980) و همچنین مفهوم سازی فرهنگی شریفیان (2011) تلاش شد تا با رویکردی شناختی- فرهنگی روش های مفهوم سازی مرگ نزد فارسی زبانان مشخص شود. به این دلیل که مرگ از ماهیتی مبهم، ترس آور و به شدت انتزاعی برخوردار است و یک دژواژه محسوب می شود، بنابراین به کاربردن آن در زبان روزمره نیازمند استفاده از راه کار حسن تعبیر یا به گویی است که داده های پیکره ای نیز این موضوع را تایید می کنند. همچنین مشخص شد که فارسی زبانان از سازوکارهای شناختی استعاره (67 اسم نگاشت) و مجاز مفهومی (6 مورد) برای مفهوم سازی مرگ استفاده می کنند که البته نقش استعاره های مفهومی پررنگ تر است. در شکل گیری این استعاره ها، باورها و اعتقادات مذهبی و فرهنگی نقش بسزایی دارد.

    کلیدواژگان: استعاره مفهومی، ‎مرگ، حسن تعبیر، دژواژه، مفهوم سازی فرهنگی
  • شادی داوری* صفحات 121-146

    انعکاسی ها در مطالعات زبان شناسی به آن دسته از واحدهای زبانی اطلاق می شوند که به دلیل رمزگذاری هم مرجع بودگی میان فاعل و موضوع دیگر فعل (مفعول مستقیم یا غیرمستقیم) یا تاکید برگروه اسمی در جمله به کار گرفته می شوند. مختصر حاضر بر آن است تا به بررسی آن دسته از کلمات مرکب در زبان فارسی بپردازد که با عناصر انعکاسی: «خویش» و «خویشتن» و عنصر انعکاسی و انعکاسی تاکیدی «خود» پدید می آیند. این بررسی با هدف واکاوی ویژگی این دسته از واژگان مرکب در به تصویرکشیدن «ساخت موضوعی» کامل، یعنی رمزگذاری همه موضوعات و با مشخصه «انعکاسی» درون یک واژه و همچنین مفهوم «تاکید» به انجام رسیده است. در این زاویه از واکاوی، مقاله حاضر از تحلیل کونیش (2011) در بررسی ساخت موضوعی ترکیبات اسمی با انعکاسی ها پیروی کرده است. از آنجا که بخشی از تحلیل های پژوهش نیازمند کاوش های درزمانی بوده است، اصول انگاره دستوری شدگی به خدمت گرفته شده اند. این کاوش ها حاکی از این حقیقت بودند که عناصر انعکاسی در ترکیبات واژگانی نیز تنها حامل مفاهیمی بودند که در ساخت های نحوی رمزگذاری می کنند. داده های پژوهش نشان می دهند که پیدایش ترکیبات واژگانی با عناصر انعکاسی، در فصل مشترک نحو و واژگان به وقوع می پیوندد، از این رو ترکیبات مذکور از میزان ترکیب پذیری بالایی برخوردارند. همچنین مشخص شد که زبان فارسی، همانند دیگر زبان های دنیا، مفهوم انعکاس را پیش از مفهوم قیدی «تاکید» در ترکیبات واژگانی رمزگذاری کرده است. نتایج این مقاله نشان می دهد که رمزگذاری مفهوم «انعکاس»، رابطه فاعل و مفعول مستقیم و نیز کاربرد انعکاسی «خود»، به میزان قابل توجهی به ترتیب از رمزگذاری مفهوم «تاکید»، رابطه فاعل و مفعول غیرمستقیم و نیز کاربرد دیگر عناصر انعکاسی بیشتر بوده است.

    کلیدواژگان: انعکاسی ها، انعکاسی های تاکیدی، ترکیبات واژگانی، ساخت موضوع، دستوری شدگی _
  • حوریه احدی*، فرزانه عربعلی صفحات 147-162

    خطاهای گفتاری یا فرایندهای واجی معمولا تا شش سالگی در کودکان طبیعی از بین می روند اما در کودکان کم شنوا زوال آنها مدت زمان بیشتری به طول می انجامد و ممکن است بعد از شش سالگی نیز مشاهده شوند. بسیاری از محققان معتقدند کاشت حلزون باعث می شود توانایی های گفتاری کودکان کم شنوا همپا با کودکان طبیعی رشد کند؛ لذا لازم است وجود و نوع فرایندهای واجی موجود در خطاهای تولیدی آنها مشخص شود تا در درمان مورد توجه قرار گیرد؛ از سوی دیگر با توجه به متفاوت بودن این فرایندها در زبان ها و گویش های [FA1] مختلف و انجام نشدن این پژوهش در زبان فارسی، لازم است گامی در این جهت برداشته شود تا مبنای مطالعات بیشتر قرار گیرد. برای بررسی و توصیف فرآیندهای واجی در گفتار کودکانی که عمل کاشت حلزون[FA2]  انجام داده اند، با استفاده از آزمون واجی استاندارد فرآیندهای واجی طبیعی و غیرطبیعی موجود در گفتار پیوسته 4 کودک کم شنوای کاشت حلزون از پایه های مختلف دوره اول مقطع ابتدایی مدارس ناشنوایان بررسی و خطاهای گفتاری آنها تحلیل شد. بررسی نتایج نشان داد فرایندهای واجی طبیعی هنوز در این کودکان وجود دارد و بیشترین نوع آن حذف همخوان پایانی (25/11) و کمترین نوع آنها کاهش خوشه (75/0) است. حذف همخوان پایانی، پیشین شدگی، واک رفتگی و واک دارشدگی چهار فرایند واجی طبیعی هستند که علاوه بر داشتن مقادیر حداکثری، در هر چهار نمونه نیز وجود دارند و از فرایندهای واجی غیرطبیعی، بیشترین میانگین مربوط به پسین شدگی است (75/3) که در هر چهار نمونه یافت شده است. با توجه به یافته های پژوهش، فرآیندهای طبیعی و غیرطبیعی در کودکان کاشت حلزون وجود دارد اما با افزایش سن در نمونه چهارم کمتر شده است.  [FA1]گویش ها (؟)  [FA2]کودکانی که عمل کاشت حلزون انجام داده اند

    کلیدواژگان: کاشت حلزون، کم شنوا، فارسی زبان، فرآیندهای واجی طبیعی و غیرطبیعی، تحلیل واجی _
  • امید ‏ طبیب زاده صفحات 165-177
    یکی از اقبال های بزرگ ما ایرانیان این بوده است که از دیرباز، یعنی از حدود اواسط قرن سوم هجری بدین سو، زبان گفتار و زبان نوشتارمان (شامل زبان دیوانی و زبان علم و زبان ادبیا ت) به هم نزدیک بوده است، و این پیوند طی قرن ها و مخصوصا در یک قرن اخیر هرچه بیشتر و مستحکم تر شده است. چنین وحدتی میان گونه های زبانی فوق، از یک سو زبان فارسی را به مرور مبدل به یکی از قوی ترین مولفه های هویت ملی ایرانیان کرده و از سوی دیگر امکان هرچه بیشتر معیارشدن آن را فراهم آورده است. اما گرایش و عادت نویسندگان و محققان ایرانی به ارایه تحقیقات خود صرفا از طریق زبان فارسی، خاصه در یک قرن اخیر، به رغم فواید عظیمی که برای ما داشته، سبب شده است تا زبان فارسی و پژوهش های دانشمندان ایرانی تا حد زیادی مهجور و منزوی باقی بماند و چنانکه باید در چشم جهانیان ظاهر نشود. روشنفکران ایرانی همواره از خود پرسیده اند که چرا ادبیات معاصر امریکای لاتین یا مصر یا ترکیه در دنیا شناخته شده تر و بسیار مطرح تر از ادبیات معاصر فارسی است، درحالی که کیفیت هنری ادبیات معاصر فارسی دست کمی از آثار آن زبان ها ندارد؟ شاید یکی از علل این عقب ماندگی را باید در همین انزوای زبان فارسی و درنتیجه در مهجورماندن فرهنگ ایرانی در میان زبان ها و ادبیات جهانی جستجو کرد. نویسندگان و پژوهشگران ما در این یک قرن اخیر عادت به فعالیت در حلقه بسته زبان فارسی برای مخاطبان خاص و محدود خود داشته اند و کمتر حاضر بوده اند تا پا از این دایره بسته فراتر نهند و برای مخاطبان وسیع تری سخن بگویند و بنویسند. یکی از راه های بیرون آمدن از این انزوا و شناساندن خود به جهانیان بی گمان این است که زبان های غربی و مخصوصا انگلیسی را به خوبی فرا بگیریم و از این طریق به فرهنگ جهانی متصل بشویم و خود را بیشتر به جهانیان معرفی کنیم. این عمل چند فایده دیگر هم دارد، من جمله اینکه ما را ناچار می سازد تا از حیث سطح دانش و استفاده از روش شناسی علمی و آشنایی با آخرین تحقیقات نظری در هر حوزه، خود را تا بالاترین سطوح جهانی بالا بکشیم، دیگر و مهم تر اینکه باعث می شود تا پژوهش های ارزش مندی را که به زبان فارسی نگاشته شده است و محققان غربی به علت ناآشنایی با زبان فارسی از وجود آنها نامطلع بوده اند، به ایشان معرفی کنیم و آنها را هرچه بیشتر متوجه اهمیت و قدرت جامعه علمی فارسی زبان سازیم.
    غالب نویسندگان مقاله های این مجموعه ایرانی هستند و این از مهم ترین ویژگی های آن است زیرا این نویسندگان علاوه بر آشنایی با جدیدترین مباحث علمی و تحقیقات نظری در حوزه تخصصی خودشان، با زبان فارسی و مآخذ نگاشته شده به این زبان نیز آشنایی کامل داشته و از معرفی و نقد آنها، جز در مواردی، فروگذار نکرده اند. درواقع، آنچه این کتاب را تا حد زیادی از آثار مشابه محققان غربی متمایز و نسبت به آنها برجسته می سازد، همین آشنایی بی واسطه نویسندگانش با زبان فارسی و با مآخذ گوناگون و متعدد نگاشته شده به زبان فارسی است. ناگفته نماند که نویسندگان مجموعه حاضر غالبا از صاحب نظران حوزه کار خود هستند، به حدی که بسیاری از فصل های آن را می توان زبده مطالعات مربوط به موضوع هر فصل دانست. در این نوشتار، به اختصار به معرفی مقاله های مجموعه حاضر می پردازیم و از بعضی اشکالات ویرایشی آن سخن می گوییم.
    کلیدواژگان: کتاب جامع زبان شناسی فارسی، به اهتمام انوشا صدیقی و پونه شعبانی ‏جدیدی، انتشارات دانشگاه آکسفورد‏
|
  • Farideh Haghbin*, Parisa Najafi Pages 1-25

    The information structure and how to represent it in a variety of constructions is one of the topics that has attracted much attention in the functional approaches to language review. In this article, we will look at how to distribute information from the perspective of common ground management in complex sentences. In the role and reference grammar, subordination constructions are divided into two types: daughter subordination and ad subordination. Hence, it is possible to construct external information, including information structure in an entirely subordinate clause, and constructing internal information including the embedded clause. In this research, based on the above parameters [daughter subordinate constructions vs ad subordinate and external information structure vs internal information structure] the distribution of information was examined  in complex sentences of the Persian language. The results, in brief, showed that restrictive relative clauses normally cannot host the focus of the sentence and that they are not a good domain for contrastive topics. The reason is that if there are any such categories of information, then it cannot successfully fulfil its primary function and help identify the referent of the head noun. The adverbial clauses that are kind of ad subordinate clauses cannot have internal information structure or, in other words, they cannot be questioned by any of their inner constituents. The only way to question these elements is through echo or in situ questions, which highly depend on texture. The complement clauses in the Persian language have a full internal information structure and the complement clauses with manner and factive verbs in the Persian language, especially in the language of speech, can have internal information structure; if there is a contrastive presupposition, the complement clauses will have internal information structure.

    Keywords: Information structure, daughter subordination, ad ‎subordination, internal information structure, external ‎information structure
  • Mahnaz Talebi Dastnayi, Fariba Ghatreh Pages 27-51

    Ecolinguistics is a new area in language studies, which focuses on the interrelation between a language and its users’ geographical and natural environment. In ecolinguistics, the environment around the speakers, their association with  nature and the climate of their region are among the various factors involved in the formation of words in a linguistic society.  For example the number of terms related to nature is greater in societies linked with nature through livestock or farming than in those which lack such link. Iran has a large diversity in natural ecosystems. The present paper first introduces and describes ecolinguistics, then the animal adjectives (qualifying domestic animals, wildlife, birds and insects) are studied in the Lori Bakhtiari dialect. The findings of this research show that the words related to animal characteristics and moods and their metaphorical meanings are used to describe the speakers’ characteristics and moods in the linguistic society under investigation.

    Keywords: ecolinguistics, Ecomorphology, adjective, conceptual ‎metaphor, Lori Bakhtiari
  • Mohammad Dabirmoghadam, Maryam Shoghi Pages 29-73

    This paper is the report of a thesis, a corpus- based descriptive and theoretical study of cognitive grammar account of Imperative construction in Persian language. The study investigated the classification of Imperative construction in Persian language, the most frequent verbs and their usage pattern in Persian language, frequency of verbs in negative imperative and also discourse- interactive usage of imperative construction in Persian language. The data consisted of imperative constructions which were extracted and collected from the novel “Dai Jan Napelon” . Then data collection was extended to PLDB, where , “Tatneshinhaye Boloke Zahra”, “Ghessehaye Behrang”, “Educational Hamshahri Newspaper 1-1382” and “Educational Hamshahri Newspaper 2-1382” were examined for their Imperative constructions. The study characterized Persian imperative in terms of cognitive grammar concepts as prototype and schema. It showed that based on these concepts, Persian imperative can be classified into simple, passive, conditional, good wishes, imprecation and interrogative types. The most frequent verbs in Persian imperative are to say, to let, to see, to go, to come, and to give. In negative imperative mental verbs are mostly used. Moreover, it was observed that some imperative constructions demonstrate non- imperative functions.

    Keywords: Imperative, Persian syntax, subjunctive mood, cognitive ‎linguistics.‎
  • Shirin Zahra Hemmatnia, Mehdi Ghazanfari, Mandana Nourbakhsh Pages 75-95

    The article proposes a fuzzy approach to Modern Persian perceptual vowel space. The theory of fuzzy sets is based on multi-valued logic, in which a category has no sharp boundary, so a membership function plays a key role. To achieve our goal, we carried out an acoustic experiment. A number of 96*2 synthetic stimuli of the six vowels in Modern Persian (/i,e,a,ɑ,o,u/) were examined through an Identification test. Each of the stimuli was randomly played twice for twenty participants (10 males and 10 females) and the values of the vowels’ first two formants (F1 and F2) were recorded. Based on the collected data, not only were the “crisp values” and “fuzzy values” of vowels tabulated, but the areas of “auditory clarity” and “auditory vagueness” around each vowel were also identified. The results showed that the vowel continuum between two adjacent vowels were vaguely perceived by the participants. It  was concluded that fuzzy vowels have no clearly defined boundaries. In other words, they may contain partial degrees of membership denoted by a real number that ranges from zero (meaning no membership) to one (meaning complete membership). Moreover, the  fuzzy sets theory proved to have the ability to calculate and explicate the overlapping vowels in the vowel space.

    Keywords: auditory phonetics, Modern Persian vowels, fuzzy sets theory, membership ‎function
  • Bita Ghoochani, Kamyar Joolayi Pages 97-119

    Death is a vague, frightening and abstract concept, mostly considered as a taboo. The current study investigates the ways of conceptualizing death among Persian language speakers in a representative corpus of Persian texts. It seeks answer to the question: What kind of linguistic tools are used by Persian language speakers in order to conceptualize the phenomenon of death and what cultural elements are involved in this regard .To answer the research question, we used the Persian Linguistic Database (PLDB) and a selection of obituaries and epitaphs as data and attempted to identify and extract all the expressions which were directly or indirectly related to the concept of death. Using the conceptual metaphor theory (CMT), by Lakoff and Johnson (1987), and cultural conceptualization by Sharifian (2011), the ways death is conceptualized were identified on the basis of a cognitive-cultural approach.

    Keywords: conceptual metaphor, Death, euphemism, taboo, cultural ‎conceptualization.‎
  • Shadi Davari* Pages 121-146

    The term‘‘reflexive’’has been used throughout the history of linguistics in the sense of referring to the function of marking two arguments of a verb as co-referential. The present paper is an attempt to analyze the deverbal compound nouns derived from reflexives and reflexive intensifiers in Persian. It argues that the verbal part of these compound nouns provides information about the noun’s argument structure. Typically, the two argument positions inherited from the underlying transitive verb must be filled by the same argument. In other words, the relevant nominals express a reflexive meaning. Given that we are dealing with the interface of grammar and the lexicon, it should not come as a surprise that we find a certain amount but not a total degree of semantic compositionality in this domain. Following Konig (2011) and the principles of grammaticalization theory, we will show that the reflexives and intensifiers component encode the same content as their syntactic meaning. It is further demonstrated that the reflexive meaning, direct object and the frequency of "xod" are more documented than the intensifier function, indirect object and the frequency of xiš and xištan.

    Keywords: reflexives, intensifier reflexives, reflexive compounds, ‎argument structure, grammaticalization
  • Hourieh Ahadi*, Farzaneh Arabali Pages 147-162

    Many researchers believe that children with cochlear implants have normal speech development like children with normal hearing. However, speech errors or phonological processes which in normal children usually disappear by the age of six, may, in children with severe/profound hearing impairment and cochlear implants, take longer to disappear, sometimes extending beyond age six. In order to help treatment, it is therefore necessary to examine the existence and type of speech errors among these children. The rationale behind the present study is that these processes which are known to be different in different languages and dialects, seem to be under-researched in Persian. To investigate and describe the normal and abnormal phonological processes in the continuous speech of four children of cochlear implantation from different grades in the elementary school for the deaf, the standard phonological test was used. Then their speech errors were analyzed. The results showed that normal phonological processes still exist in these children and that the elimination of the final consonant is the most frequent process (11/25), whereas the reduction of the cluster is the least frequent (0/75). The elimination of the final consonant, predilection, disengagement, and extension of the four phonological processes were found to be normal, having maximum values  in all the four cases. The most abnormal phonological processes concerned the number of laterals (3/75) that were found in all the four cases. Based on the findings of the study, it is concluded that there are normal and abnormal processes in the speech of children with cochlear implantation but their number decreases as they grow older.

    Keywords: Cochlear implantation, hearing impairment, Persian language, ‎Normal, abnormal phonological processes