فهرست مطالب

نشریه مطالعات تحول در علوم انسانی
پیاپی 8 (بهار و تابستان 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/06/01
  • تعداد عناوین: 6
|
  • مرتضی شیرودی* صفحات 9-29

    درهم آمیختگی انسان،قدرت و سیاست که نام انسان شناسی سیاسی به خود می گیرد، همچنان مفهوم مبهمی در تاریخ سیاسی معاصر ایران است و آن، مساله ای است که سیوال اصلی مقاله را که چه تصویر و شکلی از پیوند بین انسان، قدرت و سیاست در تاریخ سیاسی ایران معاصر وجود دارد؟ را ارایه می کند. دسترسی به چوگونگی و میزان این پیوند، منوط به بررسی مهم ترین نگاه های اندیشه ای غیربومی و بومی به انسان،قدرت و سیاست در تاریخ سیاسی معاصر ایران است.هدف نگارنده آن نیست که به طرح مجدد این نگاه ها بپردازد بلکه مقصود آن است بررسی مجدد آن راه را برای نیل به نتیجه و یافته اصلی مقاله حاضر هدایت می کند که عبارت است از: انسان شناسی سیاسی سوسیال-مارکسی و ناسیونال-لیبرالی بر خودآگاهی پرولتاریا-طبقاتی (محلی) و ملت باوری (ملی) استوار است اما خودآگاهی اسلامی-انقلابی دوره معاصر بر آمده از خودآگاهی خلقی تا خودآگاهی حقی در راستای پیوند انسان به آسمان امتداد می یابد و از این رو، قدرت و سیاست را به مثابه عجین شده با ذات انسان الهی، تفسیر می کند.

    کلیدواژگان: شهیدمطهری، قدرت، انسان شناسی سیاسی، تاریخ سیاسی معاصر ایران
  • حسین شیخ زاده* صفحات 31-45

    سابقه آموزش عالی در ایران به اواخر قرن سیزدهم هجری شمسی باز می گردد. اما جهش کمی در آموزش عالی از اوایل دهه 1370 آغاز گردید و در طول سه دهه گذشته تعداد دانشجویان و دانش آموختگان دانشگاه ها به ویژه در علوم انسانی به صورت بی رویه افزایش یافت. این دسته از علوم از جمله علم سیاست علی رغم رشد کمی همچنان با برخی ضعف ها و آسیب های جدی مواجه اند: بومی نبودن محتوای آموزش ها، عدم تطابق محتوای دروس با تحولات سیاسی-اجتماعی جدید، مرجعیت نظریه های غربی در حوزه های آموزش و پژوهش، کاربردی نبودن آموزش های دانشگاهی و مواردی از این قبیل جزو آسیب های علوم انسانی در ایران است. این تحقیق که با روش ترکیبی(کمی و کیفی) و با استفاده از داده های آماری و اسناد رسمی صورت گرفته، ضمن آسیب شناسی وضع موجود به ارایه راهکارهای تحول در علوم انسانی و سیاسی پرداخته است. مطابق نتایج تحقیق، برخی الزامات تحول در علوم انسانی به ویژه علم سیاست عباتند از: کابردی شدن رشته های علوم انسانی، بازسازی جایگاه علوم انسانی در نظام آموزشی، سیاستگذاری و ایجاد مشوق های مادی و معنوی به منظور حرکت اساتید علوم انسانی به سمت ارایه نظریه های بومی، کاهش فاصله میان ارزش های نظام سیاسی و رویکرد حاکم بر دانشگاه ها و حرکت به سمت مطالعات بین رشته ای متناسب با شرایط و نیاز های کشور

    کلیدواژگان: ایران، آموزش عالی، علوم انسانی، ناکارآمدی
  • شریف لک زایی* صفحات 47-71

    درباره حکمت در فلسفه و اندیشه اسلامی اگرچه مطالبی گفته و نوشته شده است اما همچنان نیازمند تدوین مقالاتی است که بتواند بر اساس رویکردهای جدید مانند فلسفه سیاسی، این دانش واژه را تبیین نماید. در این مقاله بیشتر بر آن هستیم که به تبیین حکمت عملی و سیاسی در آثار ملاصدرا و حکمای حکمت متعالیه بپردازیم اما طبیعی است که تبیین آن بدون اشاره به خود مفهوم حکمت ممکن نیست. از این رو برای ارایه نگاهی جامع به مفهوم حکمت نیز باید اشاراتی داشته باشیم و سپس به بیان مراد خود از حکمت سیاسی در نگاه ملاصدرا بپردازیم. حکمت اگرچه در ادبیات فلسفه اسلامی بسیار به کار رفته است اما درباره آن واکاوی مفهومی مناسبی صورت نگرفته است. این در حالی است که در آثار منتشره در غرب این مفهوم از زوایا و منظرهای مختلفی مانند دین، فلسفه، تاریخ فلسفه، اخلاق و روان شناسی مورد بحث و گفتگو و بررسی قرار گرفته است. بنابراین لازم است در ادبیات و اندیشه اسلامی و به ویژه فلسفه اسلامی نیز به این بحث به نحو مبسوط پرداخته شود. ایده اصلی در بحث این است که در نگاه ملاصدرا، حکمت باید به بتواند در تنظیم نظام معاش و نجات معاد نقش ایفا نماید و اساسا نقش اصلی حکمت در این دو خلاصه می شود. مباحث این مقاله در راستای تبیین چنین ایده ای نگارش شده است و برخی برداشت ها در تبیین بحث تازگی دارد.

    کلیدواژگان: حکمت متعالیه، حکمت عملی، فلسفه اسلامی، فلسفه سیاسی متعالیه، صدرالمتالهین
  • امیر عباسی خوشکار* صفحات 73-93

    مطالعات و پژوهش های غرب آسیا در بین منطقه پژوهان مراکز آموزشی و پژوهشی داخل کشور با استفاده از رویکردهای پژوهشی متنوعی انجام می شود. دلیلی اصلی استفاده از رویکردهای پژوهشی در تحقیقات علمی مطالعه دقیق تر و عمیق تر حوزه مورد بررسی است. تنوع پژوهش های انجام شده علاوه بر داشتن تنوع موضوعی به تنوع استفاده از رویکردهای پژوهشی مختلف نیز باز می گردد. در نوشتار پیش رو 82 مقاله علمی پژوهشی فارسی زبان در بازه زمانی ده ساله 1388 تا 1398 بر اساس بررسی توزیع فراوانی در شش رویکرد پژوهشی مطالعه شده اند. رویکرد جریان اصلی و به صورت خاص نظریه واقع گرایی بیشترین سهم مقالات پژوهشی را از آن خود ساخته اند. در این پژوهش استفاده از رویکرد شبکه ای به دلیل وجود ضعف های متعدد تبیینی در نظریه های حاضر در مطالعات منطقه ای، در بخش آخر پیشنهاد شده است. نگاه عمیق شبکه ای و پیوند بین واحدهای دولتی و غیردولتی در گسترده نظم شبکه غرب آسیا و تعامل دو سطح کلان و منطقه ای به صورت پیوند همزمانی از جمله ویژگی های مثبت و امکانات تبیینی این رویکرد جدید در مطالعات منطقه ای است.

    کلیدواژگان: مطالعات غرب آسیا، رویکرد جریان اصلی، رویکرد شبکه ای، مقالات علمی-پژوهشی، گره های ارتباطی، نظم شبکه ای
  • سعید ماخانی* صفحات 95-111

    آموزش، خود، به مثابه ی ماده ی هر رشته ی تحصیلی است که باید همسازی مناسبی با صورت آن رشته داشته باشد. آن چه مقاله ی حاضر به آن می پردازد ماده ی آموزش برای صورت علوم سیاسی در غرب و ایران است. همواره انتقادات فراوانی نسبت به آموزش علوم سیاسی در ایران وجود داشته و تاکید شده است که این مواد تناسب درستی با صورت علوم سیاسی در کشور ایران نداشته است. این، خود، ناشی از غیرزمینه ای بودن مفاد رشته ی علوم سیاسی در ایران است که بیش از هر چیز از واقعیات و ضروریات غرب اخذ شده است. بنابراین، پرسش ما این است که ضروریات آموزش علوم سیاسی در ایران و غررب چگونه شکل گرفته و چگونه می توان بحران علوم سیاسی در ایران را چاره کرد؟ با این همه، از آن جایی که مقایسه یکی از شیوه های مناسب در روش-شناسی علوم انسانی-اجتماعی برای فهم بهتر پدیده هاست، در صددیم تا با مقایسه ای گذرا بین محتوای آموزش در برخی از کشورهای غربی، امریکا، آلمان، انگلستان، و سوییس، از یکسو و ایران از سوی دیگر بپردازیم. چنین مقایسه ای، ضمن آسیب شناسی رشته ی علوم سیاسی، نشان می دهد که در غرب چه نسبتی بین این رشته و ضرورت های زمانی آن وجود داشته است که در ایران غایب بوده است و باید چاره شود.

    کلیدواژگان: آموزش، علوم سیاسی، امریکا، سوئیس، المان، انگلیس
  • مجتبی عطارزاده* صفحات 113-131

    توانمند سازی زنان از جمله زمینه های موثر و کارآمد برای تقویت مشارکت ودرنتیجه کاهش میزان انسداد اجتماعی شناخته می شود.درصورت بروزحالت انسداد اجتماعی درنبود مشارکت همگانی،بخشی ازجامعه به حاشیه رانده شده وامکان بهره وری ازقابلیت ها وتوانمندی های آنان درجهت پیشبرد مقاصد اجتماعی از دست می رود. ازآنجاکه به رغم طرح ادعای تشکیل نیمی ازجامعه توسط زنان،اما به دلیل فقدان بسترهای لازم جهت حضورسازنده این قشرازجامعه درتحولات اجتماعی،درعمل توانمندی های آنان به طورشایسته بکارگرفته نشده وانسداداجتماعی مذکوردرقالب انسدادجنسیتی تجلی وظهور می یابد،حوزه آموزش وبویژه بخش عالی می تواند درکاهش این رخدادآسیب زای اجتماعی موثرواقع گردد. آن چه درحوزه آموزش عالی می تواندبه تحقق این مهم مدد رساند،بسترسازی مناسب جهت حضورزنان درعرصه هایی است که ضمن حفظ کرامت انسانی آنان،زمینه تاثیرگذاری درفرآیندهای اجتماعی- سیاسی را فراهم آورد.بدین منظور،برنامه ریزی وتدبیرلازم درچارچوب تحول فرهنگی ناظربه توانمندسازی زنان نخست معطوف به تقویت روحیه خودباوری درزنان و در وهله بعد تقویت جایگاه دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی کشور محل اصلی تربیت نیروی انسانی با توانایی های علمی و عملی و اعتماد به نفس کافی در یافتن راه حل های کارآمد در جهت پیشرفت جامعه،ضرورت دو چندان می یابد.

    کلیدواژگان: دانشگاه، زنان، کارآمدی، کنش اجتماعی، توانمندی