فهرست مطالب

پژوهشنامه کلام
سال ششم شماره 11 (پاییز و زمستان 1398)

  • تاریخ انتشار: 1398/12/01
  • تعداد عناوین: 12
|
  • سید علی مشهدی، وحیده فخار نوغانی*، سید حسین سید موسوی صفحات 5-28

    معناشناسی صفات الهی از مباحث مهم اعتقادی در حوزه فلسفه، کلام و دین پژوهی است. قاضی سعید قمی از شمار متفکران شیعی است که با تاکید بر تباین خدا و خلق و رد هرگونه مناسبت میان آن ها و با رهیافتی تک بعدی از مفهوم اسم و صفت، به اشتراک لفظی صفات خداوند و مخلوقات و نفی تشابه معنایی بین صفات خدا و خلق، در تمام جهات و در نتیجه نفی هر گونه شناخت خلق نسبت به ذات و صفات خدا روی آورده است. ایشان دیدگاه خود را منطبق بر سیره پیامبران الهی و روایات ایمه اطهار: و با تاکید بیشتر بر روایات امام رضا 7قلمداد می کند. مقاله حاضر با رویکردی عقلی و جامع، به بررسی و نقد مستندات روایی الهیات سلبی قاضی سعید قمی در نفی اشتراک معنوی صفات خداوند از روایات امام رضا 7 پرداخته است و سعی می کند ناسازگاری این دیدگاه با روایات ایمه اطهار:خصوصا با روایات امام رضا7 را اثبات کند.

    کلیدواژگان: الهیات سلبی، معناشناسی، امام رضا (ع)، تشبیه، تنزیه
  • علی شفابخش* صفحات 29-56

    یکی از مسایل مهم و چالش برانگیز در زمینه هستی شناسی و به ویژه درباره موضوع خداشناسی، تبیین چگونگی صدور کثرات از واحد یا همان «خلقت» و پیدایش موجودات است. در پاسخ به این مسئله بنیادین، عرفا، فلاسفه و متکلمین مسلمان، نظریات و تفاسیر متعدد و متنوعی را به میان آورده اند که در مواردی کاملا متفاوت و بلکه متعارض با یکدیگر بوده است. صرف نظر از نظریه عرفا که تحت عنوان «تجلی» یا «ظهور» مطرح شده و البته خارج از بحث ماست، فلاسفه به «نظریه صدور» یا «فیض» قایل شده، و متکلمان نیز «نظریه ابداع» یا همان «خلق از عدم» را ارایه داده اند. در این بین، یکی از قواعد عقلی و فلسفی که با دو نظریه اخیر ارتباطی وثیق دارد در حدی که پذیرش یا رد آن تاثیر مستقیم در اخذ نظریات مربوط به خلقت بر جای می گذارد، قاعده «معطی الشیء لا یکون فاقدا له» می باشد. ازهمین رو، مسئله نوشتار حاضر عبارت است از بررسی صحت یا نادرستی قاعده فوق و همچنین تبیین ربط آن با دو نظریه «صدور» و «ابداع» در تفسیر خلقت. در این تحقیق، ابتدا قاعده «معطی الشیء...» به مثابه مبنای عقلی نظریه صدور در نظر گرفته شده، و در گام بعدی برای اثبات آن سه دلیل اقامه گشته است. در ادامه، نظرات مخالفین قاعده مزبور، طرح و سپس یک به یک نقد و رد شده و نهایتا با تکیه بر درستی و اتقان این قاعده، «نظریه فیض فلسفی» اثبات، و «نظریه ابداع کلامی» مورد مناقشه و ابطال واقع گردیده است.

    کلیدواژگان: خلقت، فلاسفه، صدور، فیض، متکلمین، ابداع، قاعده معطی الشیء لا یکون فاقدا له
  • سید حسین حسینی الهی*، وحیده فخار نوغانی صفحات 57-84

    بررسی ماهیت گزاره ای و غیرگزاره ای ایمان ازجمله مسایلی است که در الهیات مسیحی مورد توجه واقع شده است. بر اساس رویکرد گزاره ای، ماهیت ایمان از جنس معرفت و علم و متعلق آن حقایق وحیانی نازل شده در قالب الفاظ و گزاره ها است. درحالی که در رویکرد غیر گزاره ای، ماهیت ایمان از جنس احساس و دل بستگی و متعلق آن درک حضور بی واسطه خداوند است. در پژوهش حاضر تلاش شده است تا ماهیت ایمان در نظام حکمت صدرایی از حیث مذکور از خلال روش توصیفی تحلیلی مور دبررسی قرار گیرد. دستاورد این پژوهش نشان می دهد که هرچند از منظر حکمت متعالیه، معرفت یقینی رکن اساسی ایمان است اما این امر مانع از فروکاهش ماهیت ایمان به وجه گزاره ای نمی شود، بلکه مبانی حکمت صدرایی مانند اصالت وجود، تشکیک در وجود، ماهیت علم و مراتب وجودی آن که مساوقت وجود و علم را به دنبال دارد، این امکان را فراهم می کند تا ایمان از هر دو حیثیت گزاره ای و غیرگزاره ای برخوردار باشد.

    کلیدواژگان: ایمان گزاره ای، ایمان غیرگزاره ای، ایمان، اصالت وجود، تشکیک وجود
  • مهدی گنجور* صفحات 85-110

    از دیرباز پیرامون خدمات علمی و جایگاه والای علامه محمد باقر مجلسی; در حوزه حدیث و کلام شیعی، تحقیقات عمیق و گسترده ای صورت گرفته است؛ لیکن روش شناسی دینی او از جهت اتکاء بر ظواهر اخبار و نفی رویکرد عقلی و تاویلی در فهم آموزه ها و مقاصد شریعت، درخور تامل و بازنگری است. ازاین رو، نوشتار حاضر می کوشد به سبک مسئله محور و با روش توصیفی، تحلیلی، با نگاهی انتقادی به مقاله «جایگاه عقل در روش شناسی کلامی علامه مجلسی»، به تحلیل و ارزیابی روش عقلی علامه در فهم مسایل کلامی بپردازد. علامه در عین تاکید بر نقش ابزاری عقل، آن را به عنوان یکی از منابع موثق در استنباط معارف دین و مقاصد شریعت نمی پذیرد، به همین جهت در تاملات و تحلیل های خود نشان داده ایم که نه تنها رجوع ضابطه مند به عقل و اخذ تاویل به مثابه روش در اندیشه کلامی مجلسی جایگاه شایسته ای ندارد، بلکه اساسا به دلیل بی اعتمادی وی به عقل و فرآورده های عقلی و همچنین اتکاء به حجیت اخبار و تقدم انگاری نقل، نمی توان در چشم انداز علامه مجلسی، عقل و اجماع عقلا را در کنار کتاب و سنت از منابع دین به شمار آورد. بنابراین بر اساس یافته این پژوهش، نباید مجلسی را متکلمی عقل گرا و معتقد به حجیت عقل دانست.

    کلیدواژگان: علامه مجلسی، روش شناسی، عقل، نقل، فهم دین، کلام
  • جواد رقوی* صفحات 111-134

    تبیین عقلانی آموزه های دینی سهم به سزایی در دفاع از دین و تثبیت و تعمیق باورهای دینی دارد. آموزه توبه از جمله باورهای دینی است که نیازمند تبیین عقلی می باشد. توبه از آموزه های مهم ادیان و بسیار مورد توجه دین مبین اسلام است. عمده مباحث در باب توبه ناظر به بعد اخلاقی و اجتماعی توبه است، اما کمتر به این آموزه از منظر عقلی و با رویکرد کلامی نگریسته شده است. از جمله مباحث کلامی در باب توبه، چیستی و چگونگی توبه در نسبت آن به خداوند است. توبه انسان به معنای بازگشت از گناه و بازگشت به خدا می باشد، اما توبه خداوند که در آیات و روایات فراوان به چشم می خورد می تواند چه معنایی داشته باشد؟ آیا این اسناد حقیقی است؟ آیا توبه خداوند را هم می توان به معنای بازگشت دانست؟ در صورتی که این گونه باشد، معنای بازگشت خداوند چیست؟ آیا نسبت بازگشت به خدا مستلزم تغییر در اراده الهی نخواهد بود؟ در این نوشتار، پاسخ پرسش های مذکور با روش توصیفی، تحلیلی و با بررسی چیستی توبه و کاربرد آن در مورد خداوند با محوریت دیدگاه علامه طباطبایی پیگیری شده است و بر این اساس، تبیینی عقلی از این آموزه اسلامی ارایه شده است.

    کلیدواژگان: توبه، بازگشت الی الله، غفران، فقر ذاتی، غنای ذاتی، تبیین عقلی
  • محمد مصطفائی* صفحات 135-162

    یکی از مسایل الهیات فلسفی تبیین رابطه وجود خدا و مخلوقات است. نسبت سنخ وجودی خدا و ممکنات از جمله فروع این مسئله است. نظرات مختلفی مانند «وحدت شخصی وجود»، «وحدت تشکیکی وجود»، و «تباین وجودها» در این رابطه مطرح شده است. در میان دانشمندان اسلامی قاضی سعید قمی به تباین بین وجود خدا و ممکنات قایل بوده است. این نظریه از حیث روش شناختی دارای مشکلاتی است که از جمله آن عدم هم خوانی با برخی مبانی فلسفی وی مانند قاعده «فاقد شیء نبودن معطی شیء»، قاعده «الواحد لا یصدر عنه الا الواحد» و «قرب و بعد نسبت به خدا» می باشد. این مبانی بیشتر با  نظریه هم سنخی تطابق دارد، مگر اینکه قایل به تخصیص آن ها شویم.  الهیات تنزیهی و عدم امکان شناخت خداوند نیز از لوازم و آثار نظریه تباین است. قاضی سعید به الهیات تنزیهی در مقام ذات خداوند قایل بوده، ولی در مقام واحدیت صفات را ثابت می داند. او راه عقل را برای شناخت خدا بسته می داند، ولی معرفت شهودی با فنای فی الله را مسیر امکان شناخت خدا می داند.

    کلیدواژگان: قاضی سعید قمی، توحید، وجود خدا، وجود ممکنات، وحدت وجود، تباین وجود، الهیات سلبی
  • زهره بابا احمدی میلانی*، حامد دژآباد صفحات 163-182

    مسئله ولایت و خلافت بلافصل پیامبر اکرم, از مهم ترین مباحث اختلافی میان شیعه و اهل سنت است. در بحث راه تعیین امام بین مذاهب اسلامی از طریق  نص هیچ گونه اختلافی وجود ندارد، اما در اینکه آیا نصی در این مورد رسیده است یا نه، شیعه قایل به نص جلی در بحث امامت است و امامت را منصبی الهی می داند که جز با طریق نص شرعی امکان پذیر نیست، اما اهل سنت بالاخص فخر رازی در اینکه آیا امامت به نص است یا به بیعت و اختیار (اجماع)T چون نص جلی از سوی خدای متعال را انکار می کند، راه دوم یعنی بیعت و اجماع را برمی گزیند و آن را بر عهده مردم می داند. در این پژوهش با روش توصیفی، تحلیلی به نقد  شبهات فخر رازی در مورد نص جلی و دلایل ایشان در  بحث بیعت و اجماع خواهیم پرداخت.

    کلیدواژگان: نص، اجماع، فخر رازی، امام، خلافت
  • غلامعلی مقدم، نبی الله صدری فر صفحات 183-206

    قرآن کریم سند قطعی معارف دینی و صادر از مبداء هستی است، لذا هیچ گونه تعارض، تناقض و اختلاف حقیقی در آن متصور نیست، البته از جهت دلالت، حیثیتی انسانی و بشری دارد و از این رو زمینه تعارض ظاهری و القاء برخی اشکالات و شبهات را فراهم کرده است. از جمله این شبهات تعارض ظاهری آیات 56 سوره قصص و 52 سوره شوری است که در یکی، هدایت انسان ها توسط پیامبر اثبات و در دیگری از ایشان سلب شده است. اندیشمندان مسلمان بسته به حوزه اندیشه و سطح دانش خود، به این تعارض ظاهری پاسخ داده اند. با توجه به تنوع و تعدد این پاسخ ها، سوال این است که آیا می توان با تبیین و تحلیل پاسخ ها، نسبت به قوت و ضعف هر یک از آن ها داوری نموده و دیدگاه برتر را شناسایی کرد؟ این مقاله با روش تحلیلی به نقد و ارزیابی دیدگاه های رایج در این باره پرداخته و با نگاه انتقادی به آن ها نشان داده است که نگرش حکمی و عرفانی در پاسخ به این شبهه از جامعیت، استحکام و انسجام، بیشتری برخوردار بوده و توان بیشتری در پاسخ گویی به اشکال دارد.

    کلیدواژگان: تعارض آیات، شبهات قران، آیه56 قصص، آیه 52 سوره شوری
  • علی فقیه*، سید احمد فقیهی، علی غضنفری صفحات 207-230

    علامه طباطبایی معتقد است نبی اکرم و ایمه اطهار: از خطا و نسیان در امور عادی و غیرمرتبط با وحی و تکالیف معصوم اند، اما از برخی از انبیای سلف، خطا و نسیان در این امور واقع شده است. سبحانی نیا در مقاله «گستره عصمت از منظر علامه طباطبایی» در دو قسمت، به نقد دیدگاه علامه پرداخته است. ایشان در قسمت نخست بر این باور است که علامه از یک سو قایل به عصمت مطلقه نبی اکرم است، اما از سوی دیگر عباراتی دارد که نشان می دهد در خصوص ایشان نیز قایل به عصمت مطلقه نیست و در قسمت دوم، هشت نقد به دیدگاه علامه در باب گستره عصمت انبیا مطرح کرده است. هدف از این پژوهش بررسی نقدهای سبحانی نیا بر دیدگاه علامه است. بررسی مطالب علامه و نقدهای سبحانی نیا بر آن نشان می دهد که علامه معتقد به عصمت مطلقه نبی اکرم است و برداشت سبحانی نیا از عبارات ایشان نادرست است. همچنین تمامی نقدهای هشت گانه سبحانی نیا به دیدگاه علامه درباره گستره عصمت انبیا با اشکال مواجه است. نگارنده در این مقاله درصدد است که با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، دو مدعای مذکور را اثبات کند.

    کلیدواژگان: علامه طباطبایی، عصمت انبیا، عصمت پیامبر اکرم، عصمت از گناه، عصمت از خطا
  • سید مهدی سجادی، محمدجواد عنایتی راد*، وحیده فخار نوغانی، سیدحسین سید موسوی صفحات 231-254

    نقش الهیاتی معجزه در اثبات نبوت سبب شده تا در کانون مناظرات بین الادیانی اسلام و مسیحیت قرار گیرد. نورمن گیسلر فیلسوف و مدافعه پرداز الهیات سیستماتیک مسیحی از جمله کسانی است که معجزات نبی  را در سه حیطه امکان، وقوع و امتناع بررسی نموده است. وی آیات دال بر امکان و وقوع معجزات را مواجه با نقد علمی، عقلی، لغوی، تفسیری، روایی و تاریخی می داند. در این مقاله مستندات وی با تاکید بر آرای علامه طباطبایی مورد بررسی قرار گرفته است. بر این اساس، مهم ترین اشکالات روشی نورمن گیسلر عبارت است از عدم توجه به دستاوردهای دانش نقد الحدیث و فهم قرآن از طریق تفسیر قرآن به قرآن و توجه به سیاق و دلالت منطقی آیات. از جمله کاربردهای اندیشه علامه طباطبایی در تحلیل انتقادی دیدگاه نورمن گیسلر عبارت است از توجه به بعد هدایت اختیاری معجزات، جسمانی و روحانی بودن معجزاتی همچون معراج و قابلیت اعتبار سنجی آن، بعد مثالی شق الصدر، معیار پذیری معجزه شق القمر و توجیه پذیری امتناع معجزات اقتراحی.

    کلیدواژگان: معجزات نبی (ص)، امکان معجزات، اعتبارسنجی معراج، معیارپذیری، شق القمر، نورمن گیسلر، علامه طباطبایی
  • محمدعلی وطن دوست* صفحات 255-280

    در جستار حاضر، ضمن پذیرش اختصاص عالی ترین درجات عصمت به پیامبران و امامان:، تلاش شده است با رویکرد  فلسفی کلامی و با بهره گیری از برخی مبانی حکمت متعالیه مانند «اصالت وجود»، «تشکیک وجود» و «اتحاد علم و عالم و معلوم» به این مسئله پاسخ داده شود که آیا مقام عصمت، تنها در اختیار پیامبران و امامان: است یا افراد عادی نیز می توانند به فراخور ظرفیت علمی و ایمانی خود، به برخی از درجات عصمت دست یابند؟!  در پایان این نتیجه به دست آمده است که عصمت، فضیلت و کمالی نفسانی است که به پیامبران و امامان: اختصاص ندارد، بلکه هر انسان مومنی به فراخور ظرفیت علمی و  ایمانی خود، امکان دستیابی به برخی از درجات عصمت را دارد. به دیگر سخن، آنچه سبب پدید آمدن عصمت در انسان می شود «علم یقینی انسان به سودمندی و زیان مندی فعل» است که سبب می شود در صورت توجه انسان به سود و زیان فعل، اراده انسان به سوی جلب منافع و دفع مفاسد برانگیخته شود. همچنین از آنجا که «علم» به عنوان یکی از مبادی عصمت، ذومراتب و تشکیکی است، عصمت نیز به عنوان برآیند آن، ذومراتب بوده و مقول به تشکیک خواهد بود. همچنین براساس نظریه «اتحاد علم و عالم و معلوم» این نتیجه به دست می آید که با ارتقاء وجودی مدرک، قوای ادراکی او نیز که با نفس اتحاد دارد، شدت وجودی می یابد و در پی آن، ادراک انسان کامل تر شده و حقیقت فعل برای او بیشتر آشکار می گردد و همین امر سبب می شود حالت نفسانی عصمت در انسان پدید آید و شخص به طور قطعی، امور زیان مند را ترک نماید و امور سودمند را انجام دهد.

    کلیدواژگان: عصمت، تشکیک وجود، اتحاد علم، عالم و معلوم، عمومیت عصمت، علم یقینی
  • وحیده سعدی نعلبندی*، سید عباس ذهبی صفحات 281-304

    حمید الدین کرمانی (411-352ق) ملقب به حجه العراقین، یکی از پرنفوذترین و تاثیرگذارترین متفکران کیش اسماعیلی در دوره اقتدار حکومت فاطمیان است. او با بهره گیری از فلسفه نوافلاطونی و تاثیرپذیری از آموزه های اسلامی سعی می کند با تکیه بر الهیات سلبی، الگویی جدید از خداشناسی ارایه دهد. این الگو نه با خداشناسی فیلسوفانی چون فارابی و ابن سینا هماهنگ است و نه با رای معتزله و اشاعره. او همچون استاد خود سجستانی، خدا را ماورای آن می داند که بتوان او را «موجود» یا «ناموجود»، «شیء» یا «لا شیء» خواند. از طرف دیگر نظریه تعطیل معتزله را با تفسیر و توضیح اشتباه آنان روشن می کند. این مقاله می کوشد ابتدا زمینه شکل گیری الهیات سلبی کرمانی را نشان دهد و سپس با دسته بندی دلایل وی، تصویر روشن تری از الهیات سلبی او ارایه کند. این دلایل به دو دسته دلایل معرفت شناختی و وجود شناختی تقسیم می شوند.

    کلیدواژگان: حمید الدین کرمانی، شیعه، اسماعیلیه، الهیات سلبی، ذات و صفات