فهرست مطالب

کلام حکمت - پیاپی 4 (پاییز و زمستان 1398)

نشریه کلام حکمت
پیاپی 4 (پاییز و زمستان 1398)

  • تاریخ انتشار: 1399/03/25
  • تعداد عناوین: 5
|
  • معصومه محمدی، محمود احمدی میانجی* صفحات 9-21

    الحوالی از شخصیت های معاصر نوسلفیان است که با فعالیت های خود در محیط های علمی و انتشار کتب و مقالاتش باعث تبلیغ عقاید وهابیت و جنبش های تکفیری شده است. عمده این عقاید در زمینه توحید است. بنابراین، لازم است که مبانی فکری-عقیدتی این فرد در زمینه توحید با روش توصیفی-تحلیلی نقد و بررسی شود. در این نوشتار مبانی فکری الحوالی در سه حیطه هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی بررسی می شود. الحوالی  در هستی شناسی معتقد است که امور غیبی وجود دارد و ایمان به آن واجب است. در معرفت شناسی معتقد است که منابع استنباط علوم دینی، قرآن، سنت و اجماع سلف است. در روش شناسی قایل به ظاهر گرایی و نفی تاویل و حجیت فهم سلف است. در نهایت این نتیجه به دست می آید که اینها همه ریشه در جایگاه عقل نزد سلفیه دارد. در زمینه عقاید دینی، الحوالی دیدگاه وهابیت را دارد و توحید را به سه نوع تقسیم می کند: توحید در صفات، توحید در ربوبیت و توحید در الوهیت. در قسم اول برای خداوند صفاتی را اثبات کرده است. در قسم دوم آن را توحید در خالقیت معرفی می کند و اینکه تمام انسان ها حتی مشرکان به طور فطری آن را قبول دارند. قسم سوم را توحید عبادی می داند و اینکه رسولان به خاطر همین قسم مبعوث شده اند و آمده اند تا انسان ها را متعبد کنند و آنها را از پرستش خدایان دروغین برحذر دارند. از نظر الحوالی مهمترین نوع توحید، توحید عبادی است و یک مسلمان واقعی باید مواظبت کند که در زمینه عبادت دچار شرک نشود. طبق نظر وهابیت از نتایج توحید عبادی است که توسل، شفاعت، زیارت و بسیاری از اعمال دیگر مسلمانان از مصادیق شرک شمرده می شود.

    کلیدواژگان: الحوالی، وهابیت، نوسلفی، تکفیر، مبانی فکری، توحید، توسل
  • فاطمه حسینی* صفحات 23-39

    یکی از دغدغه های دیرینه بشر فرجام انسان پس از مرگ است. بسیاری از انسان ها به بازگشت روح پس از مرگ معتقد هستند، اما در اینکه روح چه زمانی و به چه جسمی برمی گردد، اختلاف دارند. تناسخ و معاد دو باور پویا در این زمینه هستند و این نوشتار این دو باور را در بستر هندوییزم و اسلام بررسی می کند. بر اساس تناسخ، روح انسان در چرخه مرگ ها و تولدهای مکرر دنیایی گرفتار است تا وقتی که به حقیقت مطلق بپیوندد، اما براساس معاد روح انسان پس از مرگ به عالم برزخ می رود و در نشیه آخرت به بدن خاکی احیا شده اش بازمی گردد. در مقایسه دلایل تناسخ و معاد مشخص می شود که قدمت دلیل نقلی تناسخ به ابتدای هندوییزم نمی رسد. دلیل عقلی آن خالی از اشکالات اساسی نیست. شهود عرفانی تناسخ نیز دلیل معتبری نیست. ادعای یادآوری زندگی های پیشین نیز با کریپتومنسیا قابل تبیین است. بنابراین، دلیل قانع کننده ای برای تناسخ وجود ندارد، اما معاد دلایل نقلی و عقلی معتبری دارد و شواهد بر احیای مردگان این باور را تقویت می کند. شهود پیامبر (ص) در معراج نیز دلیل دیگر حقانیت آن است. بنابراین، معاد در درجه ای از اعتبار است که باور تناسخ هرگز به آن نمی رسد.

    کلیدواژگان: تناسخ، سمساره، معاد، روح، هندوئیسم، اسلام
  • شریفه فهیمی، صدیقه محمدی* صفحات 41-53

    در پژوهش حاضر جایگاه نفس در کرامت انسان از دیدگاه علامه طباطبایی تبیین و بررسی می شود. با توجه به اهمیت مسئله کرامت انسان و جایگاه ویژه نفس در آن هدف از این پژوهش تبیین جایگاه نفس در رسیدن انسان به کرامت برای اصلاح و ارتقای سطح بینش پژوهش گر و دیگر افراد جامعه نسبت به این موضوع از دیدگاه علامه طباطبایی یکی از برجسته ترین اندیشمندان حکمت متعالیه در عصر حاضر است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی-توصیفی و با بهره گیری از آثار علامه طباطبایی و برخی آثار حکمت متعالیه ابتدا سیر نزولی و صعودی نفس در رسیدن به کرامت، حرکت استکمالی نفس در سیر صعودی و جامعیت وجودی نفس در عوالم وجود را بررسی می کند و سپس حقیقت کرامت نفس از دیدگاه علامه طباطبایی را بیان می کند. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که از دیدگاه علامه طباطبایی حقیقت نفس از عوالم بالای تجرد است که در کمال پذیری و تکامل به بدن وابسته است و از کرامت جامعیت وجودی عوالم سه گانه وجود برخوردار است، یعنی نفس می تواند با حرکت اشتدادی خود همه کمال های مادون و کامل تر از آن را به دست آورد و کرامت های وجودی شدیدتری به دست آورد. بالاترین مرتبه کرامت نفس رسیدن به تجرد عقلی و فوق عقلی است و حقیقت کرامت نفس رسیدن آن به کمال نهایی خود است که همان فنای ذاتی، وصفی و فعلی در حق تعالی است و انسان برای رسیدن به آن می تواند با علم و عمل از مرحله قوه و استعداد درآمده و به مرحله فعلیت برسد.

    کلیدواژگان: انسان، نفس، کرامت، علامه طباطبایی
  • زهرا محمدی* صفحات 55-71

    اندیشه سیاسی در اسلام قدمتی مانند دین اسلام دارد و از دیرباز با مشخص شدن عناصر اصلی و اولیه این دین مسلمانان به تفکر درباره جایگاه حاکم، نوع رابطه میان زمامدار و مردم، نوع حکومت و... پرداختند. مقاله حاضر با بیان اندیشه چهار تن از اندیشمندان اهل سنت و سلفی، یعنی ماوردی در احکام السلطانیه، ابن تیمیه در السیاسه الشرعیه، سید قطب در معالم فی الطریق و عبدالسلام فرج در الفریضه الغایبه نوع نگاه ایشان را به حکومت، خلیفه و ویژگی های حکومت و حاکم اسلامی مشخص می کند. نوشته حاضر به شیوه ای توصیفی-تحلیلی و با نگاهی از درون به مسئله حکومت از دیدگاه این اندیشمندان پرداخته است تا سیر تطور این بحث در میان ایشان و نقاط اشتراک و اختلاف دیدگاه هایشان را بیان کند. مقاله حاضر ضرورت تشکیل حکومت اسلامی، اهداف حکومت اسلامی، ویژگی های حکومت اسلامی، ارکان حکومت اسلامی، چگونگی تعیین حاکم اسلامی، شرایط حاکم اسلامی و وظایف حاکم اسلامی را از دیدگاه اندیشمندان فوق بررسی می کند. به نظر می رسد با وجود تعلق این اندیشمندان به اهل تسنن مسئله حکومت اسلامی مسیر یکسانی را نپیموده و در مسایلی مانند ادله ضرورت حکومت اسلامی، چگونگی تعیین حاکم اسلامی، ارکان حکومت اسلامی، شرایط حاکم اسلامی و... اختلافاتی دیده می شود.

    کلیدواژگان: حکومت، حاکم اسلامی، خلیفه، ماوردی، ابن تیمیه، سید قطب، عبدالسلام فرج
  • صدیقه حمیدی، سعید ارجمندفر* صفحات 73-91

    پژوهش حاضر در راستای اخذ شیوه های مقبول گفت وگو از قرآن، سیره نبوی و ایمه معصومین (ع) در گفت وگوی موثر و سازنده با پیروان سایر ادیان و رسیدن به یک همزیستی مسالمت آمیز با آنهاست.در این پژوهش روش قرآن در تعامل دینی در دو بخش روش گفت وگو و تعامل با پیروان سایر ادیان مطرح می شود که گفت وگو بر محور مشترکات، مجادله احسن، رعایت عدالت، احترام به پیمان ها و قراردادها، احسان و تالیف قلوب از جمله این روش هاست. سپس شیوه های گفت وگو در سیره نبوی و ایمه معصومین (ع) در مواجهه با پیروان سایر ادیان بررسی می شود. پیامبر اکرم (ص) گفت وگو، بحث، مناظره، نامه و پیمان های بسیاری با غیر مسلمانان داشت و اهتمام آن بزرگوار به رابطه دوستانه و مسالمت آمیز با دیگر ادیان نشان می دهد که آن حضرت همواره از جنگ، خون ریزی و منازعه های بی مورد گریزان بوده و منطق گفت وگو را بر هر امر دیگری مقدم می دانست. سیره ایمه اطهار (ع) نیز بر منطق گفت وگو مبتنی بود. گفت وگو با پیروان ادیان و مذاهب گوناگون، داشتن سعه صدر و تحمل شنیدن دیدگاه های مخالف و احترام به حقوق اقلیت ها از ویژگی های بارز امامان معصوم (ع) بود. همچنین موارد بسیار زیاد گفت وگو و مناظره با رهبران دیگر ادیان بهترین دلیل بر اهمیت و جایگاه گفت وگو در سیره ایشان است.

    کلیدواژگان: قرآن، پیامبر اکرم (ص)، امامان معصوم (ع)، گفت وگوی ادیان