فهرست مطالب

معماری و شهرسازی پایدار - سال هشتم شماره 1 (بهار و تابستان 1399)

نشریه معماری و شهرسازی پایدار
سال هشتم شماره 1 (بهار و تابستان 1399)

  • تاریخ انتشار: 1399/03/01
  • تعداد عناوین: 12
|
  • محمد درویش، عباس یزدانفر*، محمدعلی خانمحمدی صفحات 1-14

    پایداری اجتماعی و سرمایه اجتماعی پدیده ای است که در روابط میان انسان ها شکل می گیرد. بستر این روابط اجتماعی محیط کالبدی است. حضور فرد در مکان و معانی که یک مکان به خصوص در ذهن فرد دارد سبب به وجود آمدن دلبستگی به مکان می شود. تحقیق حاضر در پی پاسخ گویی به این پرسش است که اجتماع پذیری فضاهای باز دانشگاهی چگونه و از طریق چه سازوکاری بر میزان شکل گیری سرمایه اجتماعی در بین استفاده کنندگان از این فضاها موثر خواهد بود؟ در این زمینه نقش متغیر دلبستگی به مکان، به عنوان یک متغیر جانبی (تعدیلگر) که بر رابطه اجتماع پذیری و سرمایه اجتماعی اثر گذار خواهد بود و متاثر از میزان اجتماع پذیری فضاهاست، مورد بررسی قرار گرفته است. روش انجام این تحقیق کمی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه است. همچنین دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا در شهر همدان به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند و برای تحلیل داده های گردآوری شده از طریق پرسشنامه از فن مدل سازی معادلات ساختاری (SEM)، استفاده شده است. نتایج تحلیل ها حاکی از اثر گذاری مستقیم و قوی متغیر اجتماع پذیری بر سرمایه اجتماعی است که خود به عنوان عاملی در جهت پایداری اجتماعی عمل می کند. همچنین اثبات شد که اجتماع پذیری بر دلبستگی به مکان نیز اثر مستقیم و قوی دارد. نهایتا نتایج بررسی آخرین رابطه نشان داد که دلبستگی به مکان به طور مستقیم و قوی بر سرمایه اجتماعی اثر می گذارد.

    کلیدواژگان: اجتماع پذیری، سرمایه اجتماعی، دلبستگی به مکان، فضاهای باز دانشگاهی
  • روح الله رحیمی، مجتبی انصاری*، محمدرضا بمانیان، محمدجواد مهدوی نژاد صفحات 15-29

    سرمایه اجتماعی یکی از موضوعاتی است که ایجاد، حفظ و غنا بخشی به آن از اهداف اصلی توسعه شهری پایدار به شمار می رود. احساس تعلق به مکان در ساکنین هر محله منجر به شکل گیری هویت مکانی می شود که این حس تعلق بر مشارکت مردمی و سرمایه اجتماعی تاثیر می گذارد، که تحلیل این فرآیند هدف این مقاله است. در این تحقیق، بر اساس فرمول کوکران، نمونه ای 371 نفری از ساکنین سکونتگاه غیر رسمی ترک محله شهر ساری که درگیر مشکلات اجتماعی هستند به عنوان نمونه انتخاب شدند و هر یک از متغیرهای تحقیق، که عبارت از حس تعلق مکانی، مشارکت مردمی و سرمایه اجتماعی است با استفاده از روش همبستگی مورد بررسی قرار گرفت و سپس با استفاده از مدل های معادلات ساختاری، دو مدل از چگونگی روابط متفاوت میان متغیرها تهیه شد. که نتایج آنها نشان می دهد؛ مدل تاثیرگذاری حس تعلق مکانی در افزایش سرمایه های اجتماعی از طریق متغیر واسطه ای مشارکت مردمی بهتر از بقیه این روابط را تبیین می کند، به عبارت دیگر در یک رابطه علی غیر مستقیم، تقویت حس تعلق مکانی باعث افزایش مشارکت و افزایش سرمایه اجتماعی می شود.

    کلیدواژگان: سرمایه اجتماعی، حس تعلق به مکان، مشارکت مردمی، سکونتگاه غیر رسمی
  • کبری حسنقلی نژاد یاسوری، سید مجید مفیدی شمیرانی*، وحید قبادیان صفحات 31-48

    در کشورهای توسعه یافته دنیا به منظور هدفمند کردن فعالیت ها در راستای دست یابی به اصول و سیاست های توسعه پایدار با ایجاد تدوین سامانه های ارزیابی ، میزان پایداری ساختمان ها را مورد سنجش قرار می دهند . این سنجش از طریق بررسی و شناخت متغیر های منطقه ای اقلیم گرم وخشک، شکل گیری و تخصیص ضرایب وزنی معیارهای ارزیابی ساختمان های پایدار را امکان پذیر نموده است، لذا با مقایسه و تحلیل سامانه های ارزیابی LEED، BREEAM، GRIHA، GREEN STAR، ETIDAMA، QSAS را برای حصول به نحوه شکل گیری سرفصل ها و معیارها را ارزیابی نموده و براساس اعتبار سنجی و ارتباط موثر بین سرفصل ها و متغیر های منطقه ای، سامانه های ارزیابی، که دارای ساختار مشابه با یکدیگر است، را بررسی نموده است. هدف از این پژوهش، آن است تا نقش و تاثیر متغیر های منطقه ای اقلیم گرم وخشک و میزان تاثیرگذاری آن را در فرآیند وزن دهی معیارهای ارزیابی سامانه های رتبه بندی پایدار در اقلیم گرم وخشک را نشان دهد. روش تحقیق مبتنی بر روابط همبستگی ترکیبی کمی، داده های آماری مورد نیاز متغیر های منطقه ای را از سایت های معتبرجهانی برداشت و براساس رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل نموده است. نتایج از وجود رابطه معنادار میان ضرایب تخصیصی سر فصل ها و متغیر های منطقه ای، نقش و تاثیر آن رادر فرآیندتوزین معیارها نشان می دهد. در اکثر سامانه های ارزیابی ضرایب سرفصل های آب، انرژی و غیره بر مبنای متغیرهای منطقه ای تخصیص یافته است . در کشورهای توسعه یافته دنیا به منظور هدفمند کردن فعالیت ها در راستای دستیابی به اصول و سیاست های توسعه پایدار با ایجاد تدوین سامانه های ارزیابی ، میزان پایداری ساختمان ها را مورد سنجش قرار می دهند . این سنجش از طریق بررسی و شناخت متغیر های منطقه ای اقلیم گرم و خشک، شکل گیری و تخصیص ضرایب وزنی معیارهای ارزیابی ساختمان های پایدار را امکانپذیر نموده است، لذا با مقایسه و تحلیل سامانه های ارزیابی LEED، BREEAM، GRIHA، GREEN STAR، ETIDAMA، QSAS را برای حصول به نحوه شکل گیری سرفصل ها و معیارها را ارزیابی نموده و براساس اعتبار سنجی و ارتباط موثر بین سرفصل ها و متغیر های منطقه ای، سامانه های ارزیابی، که دارای ساختار مشابه با یکدیگر می باشند، را بررسی نموده است. هدف از این پژوهش، آن است تا نقش و تاثیرمتغیر های منطقه ای اقلیم گرم و خشک و میزان تاثیرگذاری آن را در فرآیند وزن دهی معیارهای ارزیابی سامانه های رتبه بندی پایدار در اقلیم گرم و خشک را نشان دهد. روش تحقیق مبتنی بر روابط همبستگی ترکیبی کمی، داده های آماری مورد نیاز متغیر های منطقه ای را از سایت های معتبرجهانی برداشت و براساس رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل نموده است. نتایج از وجود رابطه معنادار میان ضرایب تخصیصی سر فصل ها و متغیر های منطقه ای، نقش و تاثیرآن رادر فرآیندتوزین معیارها نشان می دهد. در اکثر سامانه های ارزیابی ضرایب سرفصل های آب، انرژی و غیره برمبنای متغیرهای منطقه ای تخصیص یافته است .

    کلیدواژگان: سامانه های ارزیابی پایداری، متغیر های منطقه ای، سرفصل ها و معیارها، ضرایب وزن دهی
  • هاجر اسدپور، مهدی منتظرالحجه*، مجتبی شریف نژاد صفحات 49-66

    فضاهای شهری به عنوان یکی از مهم ترین محصولات طراحی شهری، زمانی به اهداف خود دست خواهند یافت که از سوی کاربران خود پذیرش شده و مورد استقبال قرار گیرند. این امر در گروه ادراک شهروندان از فضا و برقراری تعامل بین ایشان و فضا بر اساس این ادراک است. محور تاریخی حافظ شیراز که در گذشته این شهر جزیی لاینفک از ساختار فضایی و کارکردی آن بوده است امروزه ساخت و سازهای جدید سبب گردیده تا علیرغم وجود عناصر شاخص و نشانه های مهمی همچون باغ جهاننما، بقعه علی بن حمزه(ع)، سیلو و مانند آن، جایگاه این محور تاریخی در نظام ادراک بصری شهروندان متزلزل نماید. هدف این پژوهش بازشناسی عوامل موثر بر ادراک بصری شهروندان و ارایه راهبردهای پیشنهادی جهت ارتقاء ادراک آنها از محور حافظ به مثابه کل است. این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن «همبستگی» است. گردآوری اطلاعات با ابزار پرسشنامه و مطالعات اسنادی و کتابخانه ای صورت پذیرفته است. با توجه به مبانی نظری و مدل تحلیلی اولیه پژوهش، شاخص های موثر بر ادراک بصری شهروندان شناسایی و پرسشنامه ای در طیف لیکرت تنظیم شده است. سپس تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار spss نسخه 24 انجام گردید. نتایج پژوهش حاکی از آنست که از نظر شهروندان 12 عامل بیشترین تاثیر را بر ادراک بصری آنان از فضای شهری داشته که با توجه به مقدار ویژه، سه عامل اول به ترتیب عبارتند از: الف) پیاده رو و اجزای آن، ب) کاربری ها و فعالیت ها، ج) مولفه های فردی و شخصی.

    کلیدواژگان: محور تاریخی، ادراک بصری، خوانایی، شیراز
  • ساناز سعیدی منفرد*، تکتم حنایی، سوسن شیروانی مقدم صفحات 67-81

    طی دهه های اخیر مفهوم عدالت فضایی در گستره فقر شهری و سکونتگاه های حاشیه ای اهمیت ویژه ای یافته است. بی عدالتی در نحوه توزیع خدمات و تسهیلات شهری تاثیر جبران ناپذیری را بر ساختار و ماهیت شهرها به خصوص در گسترش پهنه های فقر شهری و شکل گیری سکونتگاه های حاشیه ای می گذارد. عدم تعادل پراکنش در خدمات در این گونه سکونتگاه ها به شکل گیری عدم تعادل فضایی و محرومیت ساکنان از خدمات و تسهیلات شهری و افزایش شکاف طبقاتی منجر شده است. با توجه به مفاهیم عدالت فضایی برای رفع نابرابری های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و کاهش آسیب پذیری اقشار کم درآمد، توزیع بهینه خدمات و امکانات، توجه به نیازهای اساسی شهروندان در سکونتگاه های حاشیه ای موضوعی حیاتی و اجتناب ناپذیر است. در این راستا پژوهش حاضر با هدف تبیین مولفه های کالبدی و عملکردی موثر بر عدالت فضایی در هسته های فقر شهری کلان شهر مشهد انجام گردیده است. این پژوهش از حیث روش کاربردی و از حیث هدف توصیفی- تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات اسنادی-کتابخانه ای و روش های میدانی بود. جهت تحلیل داده ها نیز از روش های تحلیل محتوا، روش آنتروپی شانون نسبی و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج حاصل از آنتروپی شانون نسبی  نشان می دهد که توزیع و پراکنش کاربری های خدماتی در دو هسته گل شهر و قلعه ساختمان با عدم تعادل فضایی رو به روست و از عدالت فضایی محروم هستند و هسته خواجه ربیع و التیمور در دسته برخودار و و نیمه برخودار از عدالت فضایی قرار می گیرند. از سوی دیگر نتایج رگرسیون چند متغیره نشان دهنده این موضوع است که تنوع کالبدی مهمترین عامل اثر گذار در تحقق عدالت فضایی در سکونتگاه های حاشیه ای است.طی دهه های اخیر مفهوم عدالت فضایی در سکونتگاه های حاشیه ای اهمیت ویژه ای یافته است. بی عدالتی در نحوه توزیع خدمات شهری تاثیر جبران ناپذیری را بر سکونتگاه های حاشیه ای می گذارد. عدم تعادل پراکنش در خدمات در این گونه سکونتگاه ها به شکل گیری عدم تعادل فضایی و افزایش شکاف طبقاتی منجر شده است. با توجه به مفاهیم عدالت فضایی برای رفع نابرابری های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و توزیع بهینه خدمات و امکانات، توجه به نیازهای اساسی شهروندان در سکونتگاه های حاشیه ای موضوعی حیاتی می باشد. در این راستا پژوهش حاضر با هدف تبیین مولفه های کالبدی و عملکردی موثر بر عدالت فضایی در هسته های فقر شهری کلانشهر مشهد انجام گردیده است. این پژوهش از حیث روش کاربردی و از حیث هدف توصیفی- تحلیلی می باشد. روش گرداوری اطلاعات اسنادی-کتابخانه ای و روش های میدانی بوده، جهت تحلیل داده ها نیز از روش های تحلیل محتوا، روش آنتروپی شانون نسبی و رگرسیون چند متغیره استفاده گردیده است. نتایج حاصل از آنتروپی شانون نسبی نشان می دهد که توزیع کاربری های خدماتی در دو هسته گلشهر و قلعه ساختمان با عدم تعادل فضایی رو به روست و از عدالت فضایی محروم هستند و هسته خواجه ربیع و التیمور در دسته برخودار و نیمه برخودار از عدالت فضایی قرار می گیرند. از سوی دیگر نتایج رگرسیون چند متغیره نشان دهنده این موضوع است که تنوع کالبدی مهم ترین عامل اثر گذار در تحقق عدالت فضایی در سکونتگاه های حاشیه ای است.

    کلیدواژگان: عدالت فضایی، سکونتگاه های حاشیه ای، آنتروپی شانون نسبی، رگرسیون چند متغیره، کلانشهر مشهد
  • مریم محمدی*، سهیل رجبی واجارگاه صفحات 81-99

    فضاهای عمومی چندفرهنگی را می توان بستری مطلوب برای کنش جمعی دانست که امکان ارتباط، تبادل آراء و نیز حضور گروه های مختلف فرهنگی را فراهم می آورد. اما عوامل سیاسی در چنین بسترهایی می تواند مانع برقراری ارتباط مطلوب خرده فرهنگ ها با یکدیگر و شکل گیری غنا و تنوع فرهنگی ناشی از مبادلات بین فرهنگی و از این راه، زمینه به حاشیه راندن و طرد برخی از فرهنگ ها را سبب شود. هدف این مقاله تبیین اهمیت خلق فضاهای چندفرهنگی و تبیین مدل بهینه ارتباطات بین فرهنگی از طریق بررسی تجارب زیسته کاربران، به عنوان رویکردی منتخب برای ارزیابی میزان موفقیت فضاهای چندفرهنگی است. مقاله حاضر، پژوهشی تحلیلی و اکتشافی است. بستر مورد مطالعه این پژوهش خیابان سی تیر تهران است و به منظور بررسی تجربه زیسته پیروان ادیان مختلف که نماینده فرهنگ خودی هستند، از تکنیک مصاحبه عمیق بهره گیری شده است. 43 نفر در این مصاحبه شرکت کردند و اعتبار یافته ها از طریق اشباع نظری حاصل شده است. نتایج کدگذاری داده ها در ابعاد مختلف فضای زیسته، ضمن بازشناسی عواملی که بر هر بعد تاثیر دارند، نشان داد که زرتشتیان نسبت به سایر خرده فرهنگ ها در برقراری روابط زیسته، پذیرش کمتری داشته و فضا را ناخوشایندتر دریافت کرده اند. در رابطه با زمان زیسته نیز تمامی ادیان ارتباط کمی با گذشته خیابان دارند. نکته قابل توجه آنکه مسلمانان به عنوان فرهنگ غالب، احساس رضایت کمی از فضا داشته و همچنین حافظه تاریخی واضحی از فضا ندارند.فضاهای عمومی چندفرهنگی را می توان بستری مطلوب برای کنش جمعی دانست که امکان ارتباط، تبادل آراء و نیز حضور گروه های مختلف فرهنگی را فراهم می آورند. اما عوامل سیاسی در چنین بسترهایی می تواند مانع برقراری ارتباط مطلوب خرده فرهنگ ها با یک دیگر و شکل گیری غنا و تنوع فرهنگی ناشی از مبادلات بین فرهنگی شده و از این طریق، زمینه ی به حاشیه راندن و طرد برخی از فرهنگ ها را سبب شوند. هدف این مقاله تبیین اهمیت خلق فضاهای چندفرهنگی و تبیین مدل بهینه ارتباطات بین فرهنگی از طریق بررسی تجارب زیسته ی استفاده کنندگان، به عنوان رویکردی منتخب برای ارزیابی میزان موفقیت فضاهای چندفرهنگی است. مقاله ی حاضر، پژوهشی تحلیلی و اکتشافی است. بستر مورد مطالعه این پژوهش خیابان سی تیر تهران است و به منظور بررسی تجربه-ی زیسته پیروان ادیان مختلف که نماینده ی فرهنگ خودی هستند، از تکنیک مصاحبه عمیق بهره گیری شده است. 43 نفر در این مصاحبه شرکت کرده اند و اعتبار یافته ها از طریق اشباع نظری حاصل شده است. نتایج کدگذاری داده ها در ابعاد مختلف فضای زیسته، ضمن بازشناسی عواملی که بر هر بعد تاثیر دارند، نشان داد که زرتشتیان نسبت به سایر خرده فرهنگ ها در برقراری روابط زیسته، پذیرش کمتری داشته و فضا را ناخوشایندتر دریافت کرده اند. در رابطه با زمان زیسته نیز تمامی ادیان ارتباط کمی با گذشته ی خیابان دارند. نکته ی قابل توجه آنکه مسلمانان به عنوان فرهنگ غالب، احساس رضایت کمی از فضا داشته و هم-چنین حافظه تاریخی واضحی از فضا ندارند.

    کلیدواژگان: فضای عمومی چندفرهنگی، ارتباط بین فرهنگی، تجربه ی زیسته، ادیان
  • الهام زارع، مهسا فرامرزی اصل*، الناز عباسی پارام صفحات 101-117

    محله ها از عناصر موثر تشکیل دهنده حیات اجتماعی شهری به شمار می روند. در مبانی نظری مرتبط با توسعه محله ای نوین، اهمیت مشارکت ساکنین محله، در قالب الگوهای برنامه ریزی فرآیندگرا و تعامل محور مورد تاکید قرار گرفته است. برنامه ریزی اجتماعات محلی با تکیه بر دیدگاه پایین به بالا موید توانمندسازی، افزایش سرمایه های اجتماعی و مشارکت جمعی ساکنین محلات است. هدف این پژوهش، بررسی نقش مشارکت اجتماعات محلی در توسعه پایدار اجتماعی محله سنگلج تهران است. روش تحقیق به صورت توصیفی - تحلیلی و نوع آن کاربردی است. شیوه گردآوری اطلاعات، از طریق پرسشنامه و پیمایشی صورت گرفته است. نمونه گیری به صورت هدفمند بوده و از 7075 خانوار ساکن در محله، 400 سرپرست خانوار با استفاده از فرمول کوکران برای پرسشگری انتخاب شدند. در نهایت نتایج حاصله از طریق نرم افزار SPSS تجزیه وتحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که بین حس تعلق و مدت اقامت در محله و میزان مشارکت در پایداری اجتماعی محله رابطه معناداری وجود دارد. همچنین؛ شاخص های "حس تعلق به محله، اعتماد بین ساکنین محله، بهسازی و نوسازی بافت فرسوده محله و رضایت از محله"؛ به ترتیب با ارزش عددی 212/0، 771/0، 338/0 و 143/0 دارای ارتباط مستقیم و نیز شاخص های "شرکت در فعالیت جمعی، توجه به منافع ساکنین محله، همگرایی اجتماعی ساکنان و مشارکت ساکنان"؛ به ترتیب با ارزش عددی 171/0، 234/0، 185/0 و 027/0 دارای ارتباط غیر مستقیم با پایداری اجتماعی محله هستند.محله ها از عناصر موثر تشکیل دهنده ی حیات اجتماعی شهری به شمار می روند. در مبانی نظری مرتبط با توسعه محله ای نوین، اهمیت مشارکت ساکنین محله، در قالب الگوهای برنامه ریزی فرآیندگرا و تعامل محور مورد تاکید قرار گرفته است. برنامه ریزی اجتماعات محلی با تاکید بر دیدگاه پایین به بالا بر توانمندسازی، افزایش سرمایه های اجتماعی و مشارکت جمعی ساکنین محلات تاکید دارد. هدف این پژوهش، بررسی نقش مشارکت اجتماعات محلی در توسعه ی پایدار اجتماعی محله ی سنگلج تهران است. روش تحقیق به صورت توصیفی - تحلیلی بوده، نوع آن کاربردی می باشد. شیوه ی گردآوری اطلاعات، از طریق پرسشنامه و پیمایشی صورت گرفته است. نمونه گیری به صورت هدفمند بوده و از 7075 خانوار ساکن در محله، 400 سرپرست خانوار با استفاده از فرمول کوکران برای پرسشگری انتخاب شدند. در نهایت نتایج حاصله از طریق نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج بدست آمده نشان داد که بین حس تعلق و مدت اقامت در محله، و میزان مشارکت در پایداری اجتماعی محله رابطه معناداری وجود دارد. همچنین؛ شاخص های "حس تعلق به محله، اعتماد بین ساکنین محله، بهسازی و نوسازی بافت فرسوده ی محله و رضایت از محله"؛ به ترتیب با ارزش عددی 212/0، 771/0، 338/0 و 143/0 دارای ارتباط مستقیم؛ و نیز شاخص های "شرکت در فعالیت جمعی، توجه به منافع ساکنین محله، همگرایی اجتماعی ساکنان، و مشارکت ساکنان"؛ به ترتیب با ارزش عددی 171/0، 234/0، 185/0 و 027/0 دارای ارتباط غیرمستقیم با پایداری اجتماعی محله هستند.

    کلیدواژگان: مشارکت، محله، اجتماعات محلی، توسعه ی پایدار اجتماعی، سنگلج
  • علی قهرمان پور، هادی کشمیری*، باقر کریمی صفحات 119-133

    بدنه های شهری، از موثرترین عناصر محیطی تاثیرگذار بر کیفیت فضاهای شهری محسوب می شوند که توجه و ارتقای کیفی آنها می تواند به بالا رفتن کیفیت کالبد و هویت شهر منجر شود. متاسفانه به دلیل ساخت وساز شتابان در سال های اخیر و عدم توجه موثر به اصول معماری و شهرسازی در ارتباط با بدنه های شهری، این عناصر از طرق مختلف مورد بی توجهی قرار گرفته است. لذا به منظور بازیابی اصول بنیادین موثر بر طراحی جداره فضاهای شهری، این بدنه ها مستلزم بازنگری است. پژوهش حاضر با هدف سنجش معیارها و شاخص های موثر بر هویت کالبدی جداره های شهری، ابتدا به بررسی هویت کالبدی نماهای شهری پرداخته و پس از آن اقدام به ایجاد چارچوبی مفهومی جهت تبیین شاخص های مذکور نموده است. سپس با مطالعه یک نمونه از خیابان های شهر شیراز (خیابان حافظ)، عناصر موثر بر هویت کالبدی جداره ها در آن خیابان بررسی شده است. روش تحقیق تحلیلی-استنباطی است، و محقق به منظور گردآوری اطلاعات (از دو گروه استفاده کنندگان و متخصصین)، از پرسشنامه استفاده کرده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزیی- با بهره گیری از نرم افزار اسمارت پی.ال.اس1</sup>، استفاده گردیده است. یافته های تحقیق نشان دهنده اولویت بندی متفاوت معیارهای موثر بر هویت کالبدی، از دیدگاه هر دو گروه پاسخ دهندگان است. از دیدگاه استفاده کنندگان، شاخص های نظم و هماهنگی و از نظر کارشناسان، گوناگونی ساختار، بیشترین تاثیر را در ایجاد هویت کالبدی جداره های خیابان داراست. بدنه های شهری، از موثرترین عناصر محیطی تاثیرگذار بر کیفیت فضاهای شهری محسوب میگردند که توجه و ارتقای کیفی آنها می تواند به بالا رفتن کیفیت کالبد و هویت شهر منجر شود. متاسفانه به دلیل ساخت و ساز شتابان در سالهای اخیر و عدم توجه موثر به اصول معماری و شهرسازی در ارتباط با بدنه های شهری، این عناصر از طرق مختلف مورد بی توجهی قرار گرفته است. لذا به منظور بازیابی اصول بنیادین موثر بر طراحی جداره فضاهای شهری، این بدنه ها مستلزم بازنگری می باشند. پژوهش حاضر با هدف سنجش معیارها و شاخص های موثر بر هویت کالبدی جداره های شهری، ، ابتدا به بررسی هویت کالبدی نماهای شهری پرداخته و پس از آن اقدام به ایجاد چارچوبی مفهومی جهت تبیین شاخص های مذکور نموده است. سپس با مطالعه یک نمونه از خیابانهای شهر شیراز (خیابان حافظ)، عناصر موثر بر هویت کالبدی جداره ها در آن خیابان بررسی شده است. روش تحقیق تحلیلی-استنباطی است، و محقق به منظور گردآوری اطلاعات (از دو گروه استفاده کنندگان و متخصصین)، از پرسشنامه استفاده کرده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزیی- با بهره گیری از نرم افزار اسمارت پی.ال.اس ، استفاده گردیده است. یافته های تحقیق نشان دهنده اولویت بندی متفاوت معیارهای موثر بر هویت کالبدی، از دیدگاه هر دو گروه پاسخ دهندگان است. از دیدگاه استفاده کنندگان، شاخصهای نظم و هماهنگی و از نظر کارشناسان، گوناگونی ساختار، بیشترین تاثیر را در ایجاد هویت کالبدی جداره های خیابان دارا میباشند.

    کلیدواژگان: جداره شهری، خیابان شهری، کالبد شهر، هویت کالبدی، شیراز
  • امیررضا شیخ بهایی، منصور یگانه* صفحات 135-150

    موضوع این مقاله بررسی و تحلیل تطبیقی نقش ارزش ها و نگرش های دینی بر الگوهای روابط فضایی در خانه های مسلمان نشین و زرتشتی نشین شهر کرمان است. بر اساس نظریات اندیشمندان، در شکل گیری خانه و روابط فضایی حاکم بر آن، فرهنگ، تاثیر عمیقی دارد. یکی از وجوه فرهنگ، ارزش ها و نگرش های دینی است، که با شناخت آنها، می توان معماری مطلوب مبتنی بر بوم و فرهنگ ایجاد کرد. این مقاله در بخش روش‌شناختی از نظریه نحو فضا بهره برده است. هدف اصلی این پژوهش شناخت میزان تاثیرپذیری الگوهای روابط فضایی خانه های مسمانان و زرتشتیان از ارزش ها و نگرش های دینی آنها و همچنین شناخت اشتراکات و افتراقات کالبدی و فضایی خانه ها بر مبنای تفاوت‌های فرهنگ دینی آنهاست. روش به کار رفته در این پژوهش، ترکیبی از روش های تفسیری- تاریخی با تکنیک تحلیل محتوا و استدلال منطقی است. همچنین با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، مطالعات تاریخی صورت گرفته و شبیه‌سازی با نرم افزار گرسهاپر و پلاگین اسپیس سینتکس و نرم افزار دپث مپ و تحلیل گراف های توجیهی تهیه شد. این گراف ها برای 16 نمونه از خانه های تک حیاطه مرکزی مسلمان نشین و زرتشتی نشین شهرکرمان که به صورت خوشه ای هدفمند انتخاب شده بودند، به کار گرفته شد. تحقیق روی شاخصه های تفاوت درصد حیاط و ساختمان، تفاوت درصد جرم و فضا، میزان شفافیت نمای جنوبی خانه ها و مولفه های نحو فضا صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که خانه های مسلمانان در شاخص‌های مطالعه شده دارای تفاوت هایی آشکار و پنهان نسبت به خانه های زرتشتیان است. می‌توان دلایل این تفاوت ها را در اختلافات فرهنگ دینی و اعتقادات این دو دین جست وجو کرد و می توان نتایج آن را در کالبد معماری این خانه ها مشاهده نمود.

    کلیدواژگان: مرکزیت، روابط فضایی، خوانایی، پیکره بندی فضا، ضریب افتراق
  • علیرضا بندر آباد صفحات 151-163

    مطالعه شیوه های تجلی فرم کالبدی منجر به پشتیبانی از میزان زیست پذیری شهری و کیفیت زندگی که در نهایت منجر به دست یابی به شکل پایدارتر شهر خواهد شد، از ضروریات مربوط به مباحث شهر زیست پذیر است. این پژوهش در نظر دارد، تا با تحلیلی تطبیقی بر روی سه منطقه متفاوت از شهر تهران، اثرات شکل شهر بر مولفه های محیطی زیست پذیری را به شکلی ویژه مورد بررسی قرار دهد. روش پژوهش شامل دو بخش پیمایشی- اکتشافی و تحلیل لایه های اطلاعاتی مکانی و تجزیه وتحلیل داده ها نیز به دو صورت کمی، آمار توصیفی و کیفی، تحلیل مقایسه ای با استفاده از چک لیست است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد، برخلاف آنچه در ایده شکل شهر پایدار مطرح می شود، فشردگی، رابطه ای معکوس با زیست پذیری در شهر ایرانی دارد. به عبارت دیگر تراکم، دارای آستانه اشباع است و اگر از این آستانه عبور کند، کیفیات زندگی در شهر شروع به تنزل نموده و میزان زیست پذیری کاهش می یابد.

    کلیدواژگان: زیست پذیری، عوامل محیطی، شکل شهر
  • محمدصادق طاهر طلوع دل، جمال الدین مهدی نژاد، سیده اشرف سادات* صفحات 165-182

    تبلور حس مکان نیز بر ارزش ها، نگرش ها و به ‌ویژه رفتار فردی و اجتماعی افراد در هر مکان موثر است. بنابراین پرداختن به این موضوع در مجتمع های مسکونی از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف این پژوهش شناسایی درصد تاثیر مولفه‌های حس مکان به عنوان عامل ارتقای کیفیت محیط زندگی است. روش تحقیق این پژوهش از نوع تحلیل محتوا و گردآوری اطلاعات به شیوه استنادی-کتابخانه ای به همراه پیمایش میدانی است. قلمرو پژوهش مجموعه نظریات مطرح در رابطه با حس مکان از سال 2016 1997- میلادی است. روش آماری در کسب داده ها نیز براساس تحلیل محتوا و با بهره گیری از نمونه گیری هدفمند بوده است. روش تحلیل داده ها نیز از نوع کیفی- کمی است. یافته های پژوهش نشان می دهد، حس مکان عامل ارتقای کیفیت محیط زندگی در تامین رضایتمندی ساکنین مجتمع های مسکونی موثر است. بر اساس نظرات متخصصین پیشین، حس مکان؛ به کمک عواملی همچون، عناصر کالبدی، رفتاری و معنایی مختص هر مکان حاصل می شود و بر این اساس برای رسیدن به حس مکان، مولفه ادراکی- معنایی (ذهنی) 37/5%، مولفه رفتاری (ذهنی-عینی) 32/5% و مولفه کالبدی (عینی) 30/0% اهمیت دارند. ولی طبق پیمایش میدانی و مصاحبه با متخصصین و پژوهشگران حاضر، مولفه‌های عینی به میزان 38/8%، مولفه‌های ذهنی 34/6% و مولفه های رفتاری 26/6% در ایجاد حس مکان موثرند. بنا به نتایج کسب‌ شده از نظرات پژوهشگران پیشین و حاضر، مشخص شد که هر سه عامل عینی، ذهنی و رفتاری به‌ طور همطراز و حدودا یک سوم مقولات تشکیل دهنده عوامل حس مکان در ارتقاء کیفیت محیط زندگی و تحقق رضایتمندی سکونتی را در بر می گیرند.

    کلیدواژگان: حس مکان، کیفیت زندگی، عوامل معنایی، عوامل رفتاری، عوامل کالبدی
  • آزاده رضایی*، محمدرضا پورزرگر صفحات 183-195

    امروزه در ایران، احداث حیاط های زیبا به دلایل گوناگون مورد بی توجهی بیشتر طراحان و معماران قرار گرفته است. به دلیل نیاز ساکنین به فضای سبز و حیاط، از بام سبز به جهت نیل به فضایی چون حیاط استفاده شده و بام سبز از مفهوم اصلی خود در شهر تهران فاصله گرفته است. لذا می بایست این فضا را به عنوان یکی از ارکان اصلی توسعه پایدار در شهر در نظر گرفت تا بتوان به اهداف اصلی ساخت این گونه بام ها نزدیک شد. در این پژوهش که از لحاظ ماهیت، رویکرد کاربردی دارد و از منظر روش شناسی، توصیفی- تحلیلی است، در ابتدا از «روش اسنادی» برای مطالعه مبانی نظری استفاده شد. سپس پرسشنامه هایی در اختیار معماران و شهرسازان در خصوص محدودیت های اجرایی و میزان کارآیی بام های سبز حال حاضر، در تهران قرار گرفت که برای تعیین اعتباریابی پرسشنامه از SMARTPLS2 استفاده و به جهت اولویت بندی داده ها از آزمون فریدمن در نرم افزارSPSS استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که مهم ترین عامل تاثیرگذار بر اجرای بام سبز منطبق با اصول زیست محیطی، نگرش معماران و شهرسازان بر بام سبز است. این مهم نشان از آن است که نگرش معماران و شهرسازان در شهر تهران به اجرای بام سبز کمترین انطباق را با رویکردهای زیست محیطی در شهر تهران دارد و به دلایل مختلفی، در نهایت راهکارهایی به منظور به حداقل رساندن محدودیت ها ارایه شد.

    کلیدواژگان: بام سبز .مسکن .پایداری. ارتقاءسطح زندگی. کیفیت محیط زیست
|
  • Mohammad Darvish, Seyyed Abbas Yazdanfar *, Mohammadali Khanmohammadi Pages 1-14

    Social sustainability and social capital are phenomena that arise in the relationships between human beings. The basis of these social relationships is the physical environment. The presence of a person in a place and meanings that is a place especially in the mind gives rise to place attachment. The present research seeks to answer the question of how the openness of college community can be and how it will affect the degree of social capital formation among users of these spaces. In this regard, the role of the attachment variable to the place as a side variable (mediator) that affects the relation of social and social capital and is influenced by the amount of sociality of the space has been studied. The method of doing this quantitative research and information-gathering tool is questionnaire. In addition, students at Bu-Ali Sina University in Hamedan were selected as the statistical population. For analyzing the collected data, a Structural Equation Modeling Model (SEM) questionnaire was used. The results of the analyzes indicate a direct and powerful direct effect of the societal variable on social capital that acts as a factor in social sustainability. It has also been proven that socialization has a direct and strong impact on place attachment. Finally, the results of the last survey showed that place attachment directly and strongly affects social capital.

    Keywords: Socialization, Social Capital, Place Attachment, open university spaces
  • Rouhollah Rahimi, Mojtaba Ansari *, Mohamadreza Bemanian, Mohammadjavad Mahdavinejad Pages 15-29

    Social capital is one of the issues that creating, maintaining and enriching it is one of the main goals of sustainable urban development. The sense of belonging to the place in the inhabitants of each neighborhood leads to the formation of a place identity, which affects the sense of belonging to popular participation and social capital, the analysis of which is the purpose of this article. In this research, based on the Cochran formula, a sample of 371 inhabitants of the informal settlement of the city of Sari who is involved with social problems is selected as sample and each of the variables of the study, which is the sense of place belonging, popular participation and capital Social, using the correlation method, and then, using structural equation models, two models of how different relationships were made between variables. Their results show that the influence model of the sense of belonging to social capital increases through the mediating variable of popular participation better than the rest of these relationships, in other words, in an indirect causal relationship, the strengthening of the sense of belonging places increases participation And increase social capital.

    Keywords: Social Capital, Sense of belonging to the place, Participation, Informal settlement
  • KOBRA HASSANGHOLINEJAD, Seyyed Majidi Mofidishemirani *, Vahid Ghobadian Pages 31-48

    In developed countries around the world, the sustainability of buildings is measured in order to direct activities toward achievement of sustainable development principles and policies through developing assessment systems. Such assessment has enabled the formation and allocation of weighting coefficients in sustainable building assessment criteria by examining and identifying regional Indicators of hot and dry climates. Therefore, it devises the categories and criteria by comparing and analyzing assessment systems including LEED, BREEA, GRIHA, GREEN STAR, ETIDAMA, and QSAS. Based on the effective relationship between regional categories and Indicators, it explores assessment systems with a similar structure. This study attempted to demonstrate the role and impact of regional Indicators of a hot and dry climate and its influence on the weighting process of assessment criteria of sustainable rating systems in hot and dry climates. The research methodology was based on quantitative hybrid correlation relationships, which extracted the essential statistical data of regional Indicators from globally validated sites and finally analyzed them through linear regression. The results suggested a significant relationship between the allocation coefficients of regional categories and Indicators, and their role in the process of criteria weighing. In the majority of systems, the coefficient assessment of water, energy and other categories have been allocated based on regional Indicators.

    Keywords: Sustainability Rating Systems, Regional Indicators, Categories, Criteria, Weighting Coefficients
  • Hajar Asadpour, Mahdi Montazerolhodjah *, Mojtaba Sharifnejad Pages 49-66

    Urban spaces as one of the most important urban design products will achieve their goals once they are accepted by their users. This is in the group of citizens' space perception and then the interaction between them and space based on this perception. Hafez historic axis of Shiraz, was an integral part of shiraz spatial and functional structure. It has now undergone significant changes due to new construction and changes in city urban landscape. This has shaken the place of this historical axis, and its especially effect the citizens' visual perception of it, despite the presence of important city landmarks and symbols such as the Jahan-Nama Garden, the Tomb of Ali Ibn Hamzeh (AS), and others like that. The aim of this study is to identify the factors affecting citizens' visual perception and propose strategies to enhance their perception of the Hafez axis as a whole. This is an applied research and its method is "correlation". Data collection was done through a questionnaire, documentary and library studies. Based on theoretical foundations and basic analytical model of the research, a questionnaire was developed on the Likert scale. Its reliability was confirmed by Cronbach's alpha test and then the data were analyzed by exploratory factor analysis technic in SPSS 24 software. The results indicate that 12 factors have the most impact on the citizens' perception of urban space. The first three factors are as follows: A) Sidewalk and its components, B) Uses and activities, C) Personal attribute.

    Keywords: Historical Axis, Visual perception, Legibility, Shiraz
  • Sanaz Saeedi Monfared *, Toktam Hanaee, Sousan Shirvani Moghadam Pages 67-81

    In recent decades, the concept of spatial justice has gained special importance in marginal settlements. Injustice in the distribution of urban services has caused irreparable damage to marginal settlements. The absence of radiation in services in such settlements resulted in the formation of spatial imbalance and increased class gap. Considering the concepts of spatial justice to meet social, economic, physical and optimal distribution of services and facilities, attention to basic needs of citizens in marginal settlements is critical. in this regard, the present study aimed to explain the physical and functional components affecting spatial justice in urban poverty cores of Mashhad metropolis. This research is applied in terms of practical method and in terms of descriptive - analytical purpose. data collection method - library and field methods have been used to analyze the data as well as content analysis methods, relative Shannon entropy method and multivariate regression. The results obtained by the relative Shannon entropy show that the distribution of service functions in the two nuclei of Golshahr and the Ghaleh Sakhteman are deprived of spatial equilibrium and is deprived of spatial justice, and the core of the Khaheh Rabi and Alteymour into two enjoy and semi- enjoy categories. On the other hand, the results of multivariate regression show that the physical diversity is the most important factor in realization of spatial justice in the marginal settlements.

    Keywords: spatial justice, marginal settlements, relative shannon entropy, multivariate regression, mashhad metropolis
  • Maryam Mohammadi *, Soheil Rajabi Vajargah Pages 81-99

    Multicultural public spaces can be considered as an ideal space for social interactions, which allows communication, exchange of views and the presence of diverse cultural groups. But political factors in such a context not only prevent the proper interactions of the subcultures with each other, but also it has negative influence on the formation of the richness and cultural diversity of intercultural exchanges, and as the result in this context, the marginalization and exclusion of some of the subcultures will be occurred. The purpose of this paper is to explain the importance of creating multicultural spaces and explain the optimal model of intercultural communication. Exploring user experiences as a selective approach is to identify factors that cause communication or non-communication and including or excluding of users. The present paper is an analytical and exploratory one. In the case study (30 Tir Street of Tehran), the experience of the everyday life of different religions representing their own culture has been used in deep interviewing techniques. For this, 43 followers of different religions participated in this interview and the findings have been validated through theoretical saturation. The results of data encoding in different dimensions of lived-space, while recognizing the factors affecting every dimension, showed that Zoroastrians are less integrated in the space and so 30 Tir Street is more unpleasant space than other subcultures in establishing lived relationships. Regarding to the lived-time all religions has low connection with the past of the street.

    Keywords: Multicultural Public Space, Intercultural Communication, Lived Experience, Religions
  • Elham Zare, Mahsa Faramarzi Asl *, Elnaz Abbasi Param Pages 101-117

    Neighborhoods are considered as effective elements in urban social life. In the theoretical foundations related to the development of new sites, the importance of the participation of residents of the neighborhood, in the form of processor planning and interacting patterns are emphasized. Local community planning emphasizes on empowerment, increasing social capital and community participation in local communities, emphasizing the bottom-up view. The purpose of this research is to investigate the role of local community participation in sustainable social development in Tehran's Sanglaj neighborhood. The research method is descriptive-analytic and its type is applicable. The method of collecting information was done through questionnaires and surveys. Sampling was purposeful and from 7075 households in the neighborhood, 400 households were selected by questionnaire using Cochran formula. Finally, the results were analyzed using SPSS software. The results showed that there is a significant relationship between the sense of belonging and the duration of stay in the neighborhood, and the extent of participation in the social sustainability of the neighborhood. Also, indicators of "belonging to the neighborhood, trust among neighborhood residents, renovation and renovation of neighborhood wear and tear and neighborhood satisfaction" were numerically equal to 212/0, 771/0, 338/0 and 143/0, respectively; As well as indicators of "participation in collective activity, attention to the interests of residents of the neighborhood, social convergence of residents, and residents' participation", with a numerical value of 171/0, 234/0, 185/0, and 027/0, have indirect relationship with social sustainability Are the neighborhood.

    Keywords: Partnership, Neighborhood, Local Communities, Sustainable Development, Sanglaj
  • Ali GhahramanPour, Hadi Keshmiri*, Bagher Karimi Pages 119-133

    Urban frontages, are considered among the most significant elements affecting the quality of public spaces, to which attention and quality improvement, can lead to a better quality of urban form and identity. Therefore, in order to restore the key principles influencing street frontage designs, these urban frontages need to be reconsidered. Aiming to evaluate the criteria and indicators affecting the physical identity of urban frontages, this research initiated with investigating the physical identity of urban facades. It was followed by developing a conceptual framework for presenting the aforementioned indicators. By sampling one street of Shiraz city (Hafez Street), it was tried to examine the elements affecting the physical identity in that case. The research method is analytic- inferential, and the researcher used a questionnaire to collect the data from two groups of visitors and experts. Structural Equation Modeling with partial least squares approach - using SmartPLS software, was used to analyze the data. Findings indicate different prioritization of factors affecting physical identity from the viewpoint of both groups of respondents. It was found that “order and harmony” is the most significant indicator of physical identity of street frontage from visitors’ viewpoint, while it is “structural variety” from experts’ perspective.

    Keywords: Urban Frontage, Urban Street, Urban Form, Physical Identity, Shiraz
  • AmirReza SheikhBahaiee *, Mansour Yeganeh Pages 135-150

    The subject of this paper is a comparative analysis of the role of religious values and attitudes on patterns of spatial relationships in Muslim and Zoroastrian homes in Kerman. According to thinkers, the culture has a profound effect on the formation of the house and the spatial relationships that govern it. One of the aspects of culture, values and religious attitudes is that, with their knowledge, one can create a culture-based architecture. This article has been used in the content section of the theory of reflection in art, and in the methodological part, it has used the space syntax theory. The method of this research is a combination of interpretive historical method with content analysis and logical reasoning techniques. Research steeps are using library studies, historical studies and simulation by using Grasshopper software with Space syntax plug-in, Depth map software and analysis the G-graph of 16 samples. This research was based on the differences between the percentages of the yard and the building, the difference in the percentage of mass and space, the level of transparency of the south facades of the houses and the components of the syntax space. The results of the study indicate that spatial patterns in the houses of Zoroastrian and Muslims do not have a significant and fundamental impact on their religious culture. The sociological aspects of the context have dominated the religious foundations in the formation of spatial relationships in Kerman.

    Keywords: Spatial configuration, Choice, spatial relationships, Eligiblity, Acess
  • Alireza BandarAbad Pages 151-163

    The study of the manifestation of physical forms leads to the support of urban livability and the quality of life that ultimately leads to a more sustainable city, are the requirements of the livable city theories. But since previous researches on the factors of urban livability supports the city form, includes the environmental, social, and economic layers, This research seeks to analyze the effects of the city's form on the environmental components of the habitat with a comparative analysis on three different regions of Tehran. The method of research in two sections of survey-exploration and analysis of spatial information layers and data analysis are two quantitative descriptive and qualitative statistics of comparative analysis using the checklist. The results of the research show that, contrary to what is presented in the common idea of sustainable city form, compression has a reverse relationship with livability in the Iranian city. In other words, density has a saturated threshold, and if this threshold is passed, the quality of life in the city begins to decline and the rate of the livability decreases.

    Keywords: Livability, Environmental factors, Urban Form
  • M. TaherTolo Del, seyedeh ashraf sadat* Pages 165-182

    The sense of place crystallization also influences values, attitudes, and in particular the individual and social behavior of individuals in each location. The purpose of this research is to identify the effective components in creating a sense of opportunity to promote and enhance the quality of the living environment. Research method this research is a content analysis and data gathering in a citation-library method with field survey. The scope of this research is a set of theories about sense of place from 1997 to 2016. The research methodology was a qualitative-quantitative analysis of the findings. Research findings show that sense of place is effective in improving the quality of residential environment in satisfying residents of residential complexes. . According to past experts, sense of place is achieved through factors such as the body, the behavior and meaning of each place. Based on the opinions of the earlier experts, to reach the sense of place, mental factors 37.5%, and behavioral factors 32.5% and physical factors 30.0% are effective in quality of life. According to the results of the experts, the importance of the physical factors is 38.8% and the mental factors 34.6% and the behavioral factors are 26.6%. According to the findings of previous researchers and current researchers, it was found that all three objective, subjective and behavioral factors are equal and about one-third of the effective categories that constitute sense factors and promote quality of life environment and realization of residential satisfaction.

    Keywords: Sense of place, Living Quality, Mental Factors, Behavioral Factors, Physical factors
  • Azadeh Rezaei *, MohamadReza Pourzargar Pages 183-195

    Nowadays in Iran, the construction of beautiful courtyards has been overlooked by designers and architects for various reasons. Due to the residents' need for green space and the courtyard, green roofs are used to access the space like the courtyard, and the green roof is far from its main concept in Tehran. Therefore, this space should be considered as one of the main pillars of sustainable development in the city, so that the main goals of building such roofs could be approached. In this research, which is applied in terms of the nature of the practical and methodologically descriptive-analytic, the "documentary method" was first used to study the theoretical foundations, and then a questionnaire was given to architects and planners about executive constraints And the efficiency of the green roofs is now in Tehran which The SMARTPLS2 was used to determine the validity of the questionnaire and Friedman test was used to prioritize the data in SPSS software. The result of the research shows that the most important factor influencing the implementation of green roof which is adapted with environmental principles is architectural attitude and urban planners on the green roof. This implies that the attitude of architects and urban planners in Tehran to the implementation of green roofs has the least adaptation with environmental approaches in Tehran, because of various reasons, and finally solutions has been devoted to minimize constraints.

    Keywords: Green roofs, housing.sustainability, improving life quality, environment quality