فهرست مطالب

مجله مرتع
سال چهاردهم شماره 2 (پیاپی 54، تابستان 1399)

  • تاریخ انتشار: 1399/04/11
  • تعداد عناوین: 14
|
  • امیر میرزایی موسی وند*، فرج الله ترنیان صفحات 171-183

    هدف از انجام این مطالعه بررسی اثرات قرق بر خصوصیات پوشش گیاهی و خاک در شرایط قرق و تحت چرا در مراتع شمال شرق شهرستان دلفان در استان لرستان بود. بدین منظور تعداد 120 پلات 1 در 1 متری در امتداد 12 ترانسکت 100 متری به روش تصادفی - سیستماتیک در هریک از مناطق قرق و تحت چرا در نظر گرفته شد. در پلات ها فهرست گونه های موجود، تراکم، درصد تاج پوشش، لاشبرگ، سنگ و سنگریزه، خاک لخت و تولید ثبت گردید. نمونه های خاک از ابتدا، وسط و انتهای هر ترانسکت از عمق 30-0 سانتی متر در منطقه قرق و تحت چرا برداشت شد (36 نمونه در هر منطقه) و در آزمایشگاه برخی از خصوصیات خاک شامل ماده آلی، پتاسیم، فسفر، هدایت الکتریکی، pH و درصد رس، سیلت و شن تعیین شد. برای مقایسه میانگین عوامل مورد بررسی در دو منطقه قرق و تحت چرا از آزمون تی مستقل در محیط نرم افزارSPSSVer.18  انجام شد. به منظور تعیین مهم ترین متغیرهای تاثیرگذار بر مناطق قرق و تحت چرا از تجزیه مولفه های اصلی (PCA) استفاده شد. نتایج نشان داد، تعداد 132 گونه گیاهی متعلق به 30 تیره و 104 جنس شناسایی شد که در عرصه قرق و تحت چرا به ترتیب 124 و 108 گونه موجود بود. درصد تاج پوشش و تراکم گندمیان چندساله، پهن برگان علفی و پوشش لاشبرگ در داخل قرق نسبت به خارج قرق افزایش و درصد پوشش بوته ای ها و خاک لخت کاهش معنی دار داشت (01/0<p). همچنین مقدار تولید و درصد پوشش گیاهان خوشخوراک در منطقه قرق نسبت به منطقه تحت چرا افزایش نشان داد. در منطقه قرق درصد ماده آلی، نیتروژن، فسفر و پتاسیم بیشتر از منطقه تحت چرا (01/0<p) و هدایت الکتریکی کمتر از منطقه تحت چرا بود (05/0<p). نتایج تجزیه مولفه های اصلی نشان داد که ماده آلی، نیتروژن، فسفر، پتاسیم و هدایت الکتریکی بیشترین تاثیر را در خصوصیات پوشش گیاهی مناطق قرق و تحت چرا دارند.

    کلیدواژگان: قرق، تولید، پوشش گیاهی، خصوصیات خاک، شهرستان دلفان
  • مرضیه جلیل پور، الهام چاوشی*، احمد جلالیان صفحات 184-196

    این تحقیق با هدف بررسی احیاء اراضی کشاورزی بعد از دوره های مختلف رهاسازی در دو مدیریت چرایی آزاد و مدیریت شده به دنبال بررسی این موضوع است که آیا اولا رهاسازی اراضی باعث بازگشت آنها به شرایط اولیه مرتع شده است و ثانیا نحوه مدیریت چرای حیوانات بر روند احیای این اراضی بعد از رهاسازی تاثیر داشته است؟ به این منظور در منطقه حفاظت شده تنگ صیاد یکی از مراتع نیمه استپی استان چهارمحال و بختیاری، زمین های با سابقه رهاسازی متفاوت شامل کمتر از 5 سال، بین 5 تا 15 سال، بین 15 تا 30 سال، بالاتر از 30 سال رهاسازی به همراه یک مرتع شاهد در دو مدیریت چرایی شامل چرای سبک و چرای آزاد انتخاب شد و متغیرهای نفوذ آب به خاک شامل هدایت هیدرولیکی، ضریب جذب خاک و عکس طول درشت مویینگی به همراه یکسری متغیرهای مهم بیولوژیکی مانند نرخ معدنی شدن کربن، بیوماس میکروبی و تنفس پایه اندازه گیری شده و در مدیریت های چرایی مختلف در اراضی با سابقه رهاسازی مختلف مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در مناطق با مدیریت چرای حیوانات (مناطق حفاظت شده) بین تیمارهای رهاسازی کمتر از 5، 6 تا 15 و 15 تا 30 سالگی تفاوت معنی داری در ضریب هدایت هیدرولیکی (kfs) و ضریب جذب رطوبت خاک وجود نداشت ولی با افزایش سن رهاسازی به بالاتر از 30 سال اختلافات معنی دار ظاهر شده است. همچنین با افزایش سن رهاسازی میزان تنفس پایه کاهش یافت و تنها سطوح با رهاسازی های بالاتر از 30 سال و مرتع حفاظت شده، مشاهده تنفس پایه شبیه به مرتع گردید. نرخ معدنی شدن کربن با افزایش سابقه رهاسازی در مناطق حفاظت شده در مقایسه با مناطقی که چرای آزاد برروی آنها انجام می گیرد با سرعت بیشتری به تیمار مرتع نزدیک شده بود. نتایج موید این موضوع است سیر توالی زمین های رهاشده که چرای سنگین بر روی آنها انجام می شود با سرعت کمتری به سمت کلیماکس می رود ولی در مدیریت های با چرای سبک پس از 30 سال خاک احیا و شبیه به مراتع همجوار شده است.

    کلیدواژگان: رهاسازی اراضی، هدایت هیدرلیکی خاک، بیوماس میکروبی، تنفس پایه، نرخ معدنی شدن کربن، ضریب جذب خاک
  • محمدرحیم فروزه*، مژگان سادات عظیمی، محرم اشرف زاده صفحات 197-207

    کاکتوس گیاهی مقاوم به خشکی و واجد ارزش های خوراکی، دارویی و علوفه ای است. با توجه به اهمیت گونه مذکور، این مطالعه به بررسی کیفیت علوفه، ترکیبات فنول تام، فلاونویید تام و خاصیت آنتی اکسیدانی اندام های مختلف این گیاه شامل پد (برگ مانند)، میوه و دانه آن می پردازد. نمونه برداری از اندام های مختلف این گونه به صورت تصادفی و با 5 تکرار از اطراف روستای محمدآباد گرگان در سال 1396 انجام شد. پس از انتقال نمونه ها به آزمایشگاه، به منظور انجام آزمایشات مورد نظر، عصاره گیری با استفاده از متانول خالص انجام شد. در ادامه، فنول کل با استفاده از معرف فولین سیوکالتیو، فلاونویید با استفاده از روش رنگ سنجی و عملکرد آنتی اکسیدانی با استفاده از روش استاندارد رادیکال های آزاد DPPH با بهره گیری از دستگاه اسپکتوفتومتری انجام شد. همچنین شاخص های کیفیت علوفه (CP، DMD، ME و ADF) اندام های مختلف با استفاده از روش های سنجش کیفیت علوفه اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تجزیه ی واریانس یک طرفه و آزمون چنددامنه ای دانکن صورت گرفت. نتایج نشان داد که میزان فنول و فلاونویید تام در پد و میوه بیشتر از دانه ها است. همچنین میزان آنتی اکسیدان در دانه و میوه بیشتر از برگ اندازه گیری گردید. از طرفی میزان پروتئین خام در دانه بیشتر از میوه و برگ بود. با توجه به نتایج به دست آمده، بذر و میوه به دلیل خاصیت آنتی اکسیدانی بالاتر و همچنین ارزش غذایی (CP، DMD و ME) بهتر نسبت به سایر اندام ها از اهمیت بیشتری در استفاده های دارویی، تغذیه ای و علوفه ای برخوردار است. بعلاوه با توجه به مقاومت بالای این گونه به شرایط سخت محیطی از جمله: خشکی، کم آبی و همچنین حضور این گونه در مناطق خشک و نیمه خشک که با کمبود منابع غذایی برای استفاده ی دام مواجه است، می توان از این گونه به عنوان علوفه کمکی جهت تعلیف دام به صورت جمع آوری، خشک و آسیاب نمودن آن استفاده کرد.

    کلیدواژگان: کیفیت علوفه، آنتی اکسیدان، شاخص های ارزش غذایی، فنول، فلاونوئید، Opuntia stricta
  • شیما جوادی، غلامرضا زهتابیان، حسن خسروی*، اعظم ابولحسنی صفحات 208-220

    تغییر ناآگاهانه کاربری اراضی دارای اثرات منفی بر ویژگی های مطلوب فیزیکی و شیمیایی خاک است. لذا در این پژوهش به بررسی اثر تغییر کاربری های مختلف بر ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک منطقه اشتهارد پرداخته شده است. بدین منظور پس از تعیین کاربری های تک کشتی، چندکشتی، باغی، مرتع، اراضی رهاشده و شوره زار نمونه های خاک هر کاربری در سه تکرار و از دو عمق سطحی (30-0) و تحتانی (60-30) برداشت و 36 نمونه خاک به آزمایشگاه منتقل شد. بافت خاک، جرم مخصوص ظاهری و حقیقی، فسفر، شوری، ماده آلی و پتاسیم در هر نمونه اندازه گیری و مقایسه میانگین داده های به دست آمده با استفاده از آزمون چنددامنه ای دانکن در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. نقشه های کاربری اراضی در سال های 1379، 1387 و 1394 با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست و روش حداکثر احتمال در نرم افزار ENVI ترسیم شد. نتایج نشان داد که از سال 1379-1394 اراضی تک کشتی 7/9 و چندکشتی 16/7 کیلومترمربع کاهش یافته در صورتی که مرتع 07/2 کیلومترمربع، شوره زار 01/3 کیلومترمربع و اراضی رهاشده 43/6 کیلومترمربع افزایش یافته است. تغییر کاربری موجب افزایش معنی دار پنج درصد جرم مخصوص ظاهری، حقیقی و شن در لایه سطحی شده است. همچنین وزن مخصوص ظاهری با عمق 60/1 درصد افزایش و شن 5/3 درصد کاهش یافته است. بالاترین درصد ذرات سیلت، رس و شن به ترتیب در اراضی رهاشده، مرتع و باغی مشاهده شد. بیش ترین و کمترین میزان تخلخل به ترتیب برای کاربری مرتع 83/45 و اراضی رهاشده 61/34 بود. بیش ترین میزان فسفر و ماده آلی به ترتیب 843/0 و 120/0 مربوط به کاربری مرتع همچنین کمترین میزان آن دو به ترتیب 243/3 و 306/1 مربوط به اراضی رهاشده بود. کاهش پتاسیم و ماده آلی در لایه تحتانی به ترتیب 712/0 و 042/0 درصد بود. طبق نتایج به دست آمده در بازه زمانی 1379-1394 اراضی کشاورزی بسیاری به اراضی رهاشده، مرتع، باغ و شوره زار تبدیل شده و منجر به تغییرات در ویژگی های خاک شده است. کاربری های چندکشتی و مرتع از نظر فاکتور اصلاحی بهتر بوده در نتیجه مطلوب ترین و کاربری رهاشده و شوره زار به علت بیش ترین میزان فاکتور شوری نامطلوب ترین تیمارها شناسایی شدند.

    کلیدواژگان: لایه سطحی، لایه تحت الارضی، چندکشتی، آزمون دانکن، SPSS
  • مهرداد مسیبی*، حسین بارانی، عادل سپهری، سید محمود عقیلی صفحات 221-233

    انجمن های صنفی مرتعداران از سال 1390 در راستای تقویت پایداری سیستم های مرتعداری کشور تشکیل شد. هدف عمده این انجمن ها رسیدگی به حقوق مرتعداران و ارتقاء معیشت مرتعداران کشور است. با این حال، ضعف ها و چالش های قابل توجهی در کنار مزیت های این انجمن ها مورد بحث و شناسایی قرار گرفته است. این مطالعه در نظر دارد تا وضعیت این انجمن ها را از طریق شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید آنها به واسطه تحلیل راهبردی SWOT تعیین کند. در گام اول شناسایی عوامل موثر بر انجمن های صنفی از طریق انجام مصاحبه های فردی و برگزاری کارگاه های SWOT صورت گرفت. در گام دوم 202 عامل شناسایی شده در معیارهای مختلف از طریق برگزاری کارگاهی متشکل از کارشناسان، اعضای هیات مدیره انجمن و نمایندگان مرتعداران به 86 عامل (20 قوت، 32 ضعف، 17 فرصت و 17 تهدید) خلاصه سازی شد. در گام سوم از طریق طراحی پرسشنامه نیمه ساختار که روایی و پایایی آن تایید شده بود، به تمامی عوامل از طریق 560 پاسخ دهنده (مدیران، کارشناسان اجرایی، اعضای انجمن صنفی و اعضای هیات مدیره انجمن) وزن داده شد و اولویت بندی صورت گرفت. در آخرین گام تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس چارچوب روش تحلیل راهبردی SWOT انجام شد و از طریق وزن نهایی عوامل درونی (قوت ها و ضعف ها) و عوامل برونی (فرصت ها و تهدیدها)، موقعیت راهبردی انجمن های صنفی مرتعداران ایران مشخص گردید. نتایج اولویت بندی، عامل "نقش انجمن های صنفی مرتعداران به عنوان کانال ارتباطی و تسهیل گر مابین نهادهای اجرایی و بهره برداران" را به عنوان اصلی ترین عامل قوت، عامل "کمبود اعتبارات دولتی برای تشویق های مرحله راه اندازی و تاثیر آن بر کارکردهای انجمن های صنفی مرتعداران" را به عنوان اصلی ترین عامل ضعف و عوامل "تعدد زیاد فارغ التحصیلان مرتع در کشور فرصتی برای فعالیت و حمایت از انجمن های صنفی" و "عدم وجود رابطه متقابل مابین انجمن صنفی مرتعداران با نهادهای مرتبط با منابع طبیعی" را به ترتیب به عنوان مهم ترین فرصت ها و تهدیدها شناسایی شدند. همچنین موقعیت راهبردی انجمن های صنفی به عنوان تهاجمی تعیین شد که به معنای استفاده از فرصت های موجود برای تقویت و بهره وری از قوت های انجمن های صنفی است. با استفاده از نتایج این مطالعه، انجمن های صنفی قادر خواهند بود در راستای ارتقاء وضعیت با شناخت دقیق عوامل موثر بر عملکرد انجمن تلاش کند.

    کلیدواژگان: تحلیل راهبردی، انجمن صنفی مرتعداران، مرتعدار، مرتع، SWOT
  • سیدعباس ذبحی، علیرضا خوانین زاده*، جلال غلام نژاد، محمدحسین حکیمی صفحات 234-247

    استفاده از عصاره های گیاهی به دلیل داشتن خواص دارویی، ضد میکروبی و آنتی اکسیدانی و عدم آلودگی های زیست محیطی و عوارض ناشی از سموم شیمیایی در کنترل عوامل میکروبی رو به پیشرفت است. در این پژوهش تاثیر ضد قارچی عصاره های آبی و اتانولی چهار گونه گیاه مرتعی به منظور کنترل بیماری مهلک پوسیدگی فیتوفتورایی خیار گلخانه ای، با عامل Phytophthora drechleri  بررسی شد. ابتدا عصاره آبی و اتانولی اندام هوایی گیاهان آویشن شیرازی، درمنه کوهی برداشت شده در بهار و پاییز و ریشه شیرین بیان، با حلال های آبی و اتانولی استخراج شد. تاثیر عصاره ها بر روی شبه قارچ P. drechleri به دو روش دیسک گذاری کاغذی و اختلاط با محیط کشت مورد بررسی قرار گرفت. عصاره آبی درمنه پاییزه و شیرین بیان در روش اختلاط با محیط کشت (3000 پی پی ام) 100 درصد کنترل کنندگی نشان دادند. کمترین کنترل کنندگی (25/6 درصد) مربوط به عصاره آبی گونه گیاهی آویشن و در به کارگیری غلظت 500 پی پی ام در روش اختلاط با محیط کشت مشاهده شد. بیشترین کنترل کنندگی بیماری (کمتر از 73  درصد) در حلال الکلی بروش اختلاط با محیط کشت مربوط به عصاره درمنه بهاره و پاییزه بود. بیشترین کنترل کنندگی بیماری عمدتا در عصاره های آبی مشاهده و برتری حلال آبی نسبت به حلال اتانولی مشخص شد. نتایج بیانگر مناسب بودن عصاره گونه شیرین بیان و درمنه برداشت شده در پاییز با حلال آبی جهت کنترل بیماری می باشند. به طور کلی با توجه به نتایج، گیاهان بررسی شده در این تحقیق دارای قابلیت کنترل شبه قارچ P. drechleri بوده و عصاره های با حلال آبی به دلیل هزینه پایین تر، سازگاری با محیط زیست و اثرات ضد قارچی معنی دار به عنوان حلال مناسب جهت عصاره گیری گونه های مطالعه شده توصیه می شود.

    کلیدواژگان: گیاهان مرتعی، قارچ ایستایی، اختلاط با محیط کشت، عصاره، Phytophthora drechleri، یزد
  • زهرا بیات، احمد صادقی پور*، محمدرضا یزدانی، علی اصغر ذوالفقاری صفحات 258-270

    کمبود علوفه برای تعلیف دام در کشور کاملا محسوس می باشد، برای برطرف نمودن فشار مضاعف به مراتع باید با مدیریتی جامع و اصولی تولید علوفه را افزایش داد. در مناطق خشک جهت بهبود شرایط محیطی گیاهان علوفه ای، انواع مالچ مورد استفاده قرار می گیرد. به منظور ارزیابی تاثیر انواع مالچ بر برخی خصوصیات مرفولوژیکی گیاه ذرت علوفه ای و علوفه تولیدی، در سطوح مختلف شوری آب آبیاری، این آزمایش در قالب طرح فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه سمنان، در سال 1397 انجام شد. تیمارها شامل مالچ در چهار سطح مالچ مصنوعی رزین اکریلیک، مالچ مصنوعی رزین اکریلیک حاوی 3 درصد نانورس، مالچ پلاستیک و بدون مالچ (شاهد) بوده و چهار سطح شوری آب آبیاری شامل ds/m  2، 4، 7 و 10 بودند. نتایج نشان داد که استفاده از مالچ بر خصوصیات مورفولوژیکی گیاه از جمله ارتفاع اندام هوایی و تعداد برگ بدون در نظر گرفتن سطوح شوری اثر گذار بوده است. به طوری که مالچ پلاستیک بیشترین اثر مثبت را بر میزان ارتفاع (7/139 سانتی متر)، تعداد برگ (33/10 عدد) به ازای هر پایه و میزان تولید علوفه خشک (8/15 تن در هکتار) بدون در نظر گرفتن اثر شوری داشته است. این در حالی است که با در نظر گرفتن اثر شوری نیز تیمار پلاستیک در شوری 7 دسی زیمنس بر متر دارای بیشترین میزان ارتفاع اندام هوایی ذرت (147 سانتی متر) بوده است. پلیمر همراه با نانورس موجب افزایش درصد ماده خشک قابل هضم به میزان 64/63 درصد گردید که تحت تاثیر سطوح شوری قرار نداشت. همچنین  پلیمر رزین اکریلیک موجب کاهش میزان فیبر خام در شوری 2 دسی زیمنس بر متر به مقدار 12/35 درصد گردیده است که نشانگر بهبود کیفیت علوفه می باشد. افزایش شوری موجب اثرگذاری منفی بر رشد، تولید و برخی پارامترهای کیفیت علوفه از جمله پروتئین و فیبر خام گردیده است. با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر، به نظر می رسد از پوشش پلاستیکی که در حال حاضر در صنعت کشاورزی ایران و سایر کشورها استفاده می گردد، می توان برای کاهش اثرات شوری آب آبیاری و بهبود پارامترهای رشد ذرت علوفه ای بهره جست. همچنین پیشنهاد می شود از پلیمر رزین اکریلیک به عنوان روشی نوین به تنهایی و یا به همراه نانورس به منظور افزایش کیفیت علوفه استفاده گردد.

    کلیدواژگان: تولید علوفه، مالچ، آبیاری، شوری آب، پلیمر، نانورس
  • الهام کشاورز، عطاالله ابراهیمی*، علی اصغر نقی پور صفحات 272-285

    یکی از روش های تهیه نقشه تیپ های گیاهی، استفاده از تکنیک های مختلف طبقه بندی تصاویر ماهواره ای است. هدف مطالعه حاضر، مقایسه دقت روش های طبقه بندی پیکسل پایه و طبقه بندی شیءگرا در تهیه و تفکیک نقشه پوشش گیاهی در مرتع مرجن شهرستان بروجن است. در این مطالعه علاوه بر تصاویر ماهواره لندست 8 مربوط به سال 2017، از تصاویر گوگل ارث نیز به عنوان داده های مرجع (با استفاده از تفسیر چشمی) جهت طبقه بندی اولیه 6 تیپ گیاهی موجود در منطقه (شامل Astragalus verus، Bromus tomentellus، Scariola orientalis، Astragalus verus-Bromus tomentellus، Astragalus verus-Stipa hohenikeriana، Bromus tomentellus-Stipa hohenikeriana) و یک تیپ کاربری اراضی کشاورزی استفاده شد. سپس تصاویر لندست با استفاده از تکنیک طبقه‏بندی شی ءگرا و پیکسل پایه (بیشترین شباهت) در نرم افزار TerrSet طبقه بندی شدند. برای پردازش طبقه بندی تصاویر ماهواره ای به روش شیءگرا، تصویر با اندازه کرنل (پهنای پنجره) 3 و تحمل تشابه (دامنه شباهت) 10 و با مقیاس و فشردگی 5/0 استفاده شد. سپس مهم ترین روش های ارزیابی صحت شامل ماتریس خطا، دقت کل و ضریب کاپای طبقه بندی استخراج شدند. با مقایسه نتایج به دست آمده و مقایسات آماری تی-جفتی دو روش می توان نتیجه گرفت که روش شی ءگرا با ضریب کاپای 63/0 و دقت کل 80/0 نسبت به روش نظارت شده (بیشترین شباهت) با ضریب کاپای 59/0 و دقت کل 77/0 از دقت بالاتری برخوردار است و برای طبقه بندی پوشش گیاهی روش مناسب تری می باشد.

    کلیدواژگان: سنجش از دور، پوشش گیاهی، تصاویر ماهواره ای، مرتع
  • افشین صادقی راد، علی طویلی*، محمد جعفری، سلمان زارع صفحات 286-298

    سیاه تاغ یکی از مهم ترین گزینه های توسعه پوشش گیاهی و همچنین مبارزه با پیشرفت بیابان است، لذا شناخت رفتار و تغییرات مورفوفیزیولوژیکی آن در برابر تنش فلزات سنگین بسیار مهم است. زیرا از این طریق اثرات مثبت یا منفی فلزات سنگین بر مشخصه های مورفوفیزیولوژیکی آن مشخص می شود و می توان دامنه گسترش آن را در مراتع مناطق خشک فراهم کرد. در این تحقیق دو ترانسکت به موازات هم به طول یک کیلومتری در نظر گرفته شد و در امتداد هر ترانسکت پنج سایت نمونه برداری به فاصله 200متری انتخاب شد. در مجموع، در سه منطقه 60 نمونه از اندام هوایی و ریشه سیاه تاغ جهت اندازه گیری فلزات سنگین (کروم (Cr)، کبالت (Co) و کادمیم (Cd)) و اندازه گیری برخی از مشخصات مورفولوژی و فیزیولوژی سیاه تاغ برداشت گردید. داده ها، با استفاده از نرم افزار SPSS 22 با روش تجزیه واریانس و آزمون دانکن مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تیمارهای مختلف از نظر میزان مشخصات مورفولوژی به جز قطر و محیط یقه با همدیگر اختلاف معنی داری داشتند. همچنین نتایج از اختلاف معنی دار بین سه تیمار از نظر کلروفیل a وb ، کلروفیل کل، کارتنویید و پرولین حکایت داشت (05/0<p). بیشترین میزان ارتفاع (4/126)، قطر (5/137)، سطح تاج (65/1)، محیط تاج (95/4)، شاخص رشد (31/1)، کلروفیل a (68/1)، کلروفیل b (32/0)، کلروفیل کل (09/2)، کارتنویید (95/5) مربوط به مناطق شاهد و بیشترین میزان پرولین (16/19) مربوط به منطقه آلوده بود. همچنین تیمارهای مختلف در اندام هوایی و ریشه از نظر میزان کروم، کبالت و کادمیم با همدیگر اختلاف معنی داری داشتند (05/0<p).

    کلیدواژگان: مناطق بیابانی، کارخانجات صنعتی، آلاینده، گیاه، میبد یزد
  • رضا احمدخانی، مهدی معمری*، سحر صمدی خانقاه صفحات 299-312

    مطالعه تغییرات پوشش گیاهی تحت شرایط چرای مداوم و حفاظت از چرای دام در مدیریت آتی رویشگاه های مرتعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این مطالعه اثر قرق بر فاکتورهای پوشش گیاهی، تنوع و یکنواختی گونه ای در مراتع حاشیه دریاچه ارومیه مورد ارزیابی قرار گرفت. برای این منظور سایت چوپانلو به عنوان محدوده قرق انتخاب و با سایت خاندام به عنوان محدوده چرای آزاد مقایسه گردید. اطلاعات پوشش گیاهی در پلات های دو متر مربعی و به تعداد 30 نمونه از هر منطقه به صورت تصادفی-سیستماتیک جمع آوری گردید. برای مقایسه عوامل پوشش گیاهی، تنوع و یکنواختی گونه ای در دو منطقه قرق و خارج قرق از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که در مناطق نمونه برداری 21 گونه متعلق به 20 جنس و 10 تیره شناسایی شدند. عوامل پوشش گیاهی (تراکم پهن برگان علفی، گندمیان، بوته ای ها و کل گیاهان؛ تاج پوشش پهن برگان علفی، گندمیان، بوته ای ها و کل گیاهان) در دو منطقه قرق و تحت چرا تفاوت معنی داری با یکدیگر داشتند و اعمال قرق باعث افزایش در تراکم و تاج پوشش فرم های رویشی موجود شده است. مقدار شاخص های غنای مارگالف و منهینیک به ترتیب در داخل قرق 36/4 و 29/3 و در خارج قرق 83/2 و 51/2 بودند و اختلاف آنها در داخل و خارج قرق معنی دار بود. مقادیر شاخص های تنوع گونه ای نیز در دو منطقه قرق و تحت چرا دارای اختلاف معنی داری بودند و مقدار شاخص سیمپسون در داخل قرق 86/0 و در خارج قرق 66/0 بود و مقدار شاخص شانون-وینر در داخل قرق 31/2 و در خارج قرق 67/1 بود. اما مقادیر شاخص های یکنواختی گونه ای هیل و پیلو در دو منطقه دارای اختلاف معنی دار نبودند. به طور کلی منطقه قرق نسبت به منطقه خارج قرق دارای غنا، تنوع و یکنواختی بیشتری بود. با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت قرق در مراتع حاشیه دریاچه ارومیه با افزایش پوشش گیاهی تاثیرات مثبتی بر تثبیت شن های روان و مقابله با کانون های ریزگردها و بیابان زایی داشته است.

    کلیدواژگان: قرق، پوشش گیاهی، تنوع و یکنواختی، اراضی شور، بیابان زدایی، دریاچه ارومیه
  • مرتضی مفیدی چلان* صفحات 313-324

    اساس دامداری در جامعه روستایی و عشایری، به شیوه سنتی و بهره برداری از مراتع، بناشده است. علیرغم سهم بسزای نظام دامداری سنتی وابسته به مراتع روستایی در تولید بخش اعظمی از شیر و گوشت کشور؛ این دامداری ها، از شرایط ناپایداری برای ادامه حیات، برخوردارند. لذا پژوهش حاضر، با هدف تحلیل سطح پایداری نظام های دامداری سنتی وابسته به مراتع روستایی، در چلان سفلی به عنوان مراتع روستایی معرف دامنه جنوبی سهند، انجام شد. پژوهش حاضر از جمله پژوهش های کمی و ازلحاظ هدف، کاربردی است که با استفاده از پرسشنامه ساختارمند، مصاحبه و مشاهدات مشارکتی، انجام شد. در نهایت، نتایج با استفاده از مدل بارومتر پایداری، از نظر سطوح پنج گانه پایداری، تحلیل شدند. نتایج نشان داد که دامداری های مذکور، به لحاظ پایداری در ابعاد اجتماعی و اقتصادی، با میانگین امتیاز 51/0 و 47/0، در وضعیت پایداری متوسط، قرار دارند و به لحاظ پایداری فنی محیطی، با میانگین امتیاز 39/0، دارای وضعیت ناپایداری بالقوه، می باشند. در مجموع، دامداری های روستایی موردپژوهش، از نظر پایداری کل، در وضعیت ناپایداری بالقوه، قرار دارند. پایین بودن میزان بهره وری اقتصادی، مساحت اندک مراتع روستایی درنتیجه تغییر کاربری به اراضی کشاورزی، دیم کاری و عدم توجه کامل به بهداشت و مدیریت بیماری های دام، باعث کاهش سطح پایداری، شده است؛ بنابراین، برای افزایش سطح پایداری دامداری های سنتی وابسته به مراتع روستایی، افزایش دانش و آگاهی دامداران در جهت افزایش بهره وری و تغییر نظام دامداری سنتی به نظام دامپروری و دامداری نیمه صنعتی، از ملزومات اساسی برای تحقق این امر، به شمار می آید.

    کلیدواژگان: دامداری سنتی، پایداری اجتماعی، پایداری اقتصادی، پایداری فنی محیطی، مدل بارومتر پایداری
  • عماد ذاکری*، سید علیرضا موسوی، حمیدرضا کریم زاده صفحات 325-337

    پرداخت بابت خدمات اکوسیستمی (PES) به عنوان رویکرد اقتصادی نوین جهت کاهش تخریب های زیست محیطی در سرتاسر دنیا مورداستفاده قرار گرفته است اما توجه چندانی به چالش های آن در مراتع نشده است. در این مطالعه از رویکرد تحلیل عوامل استراتژیک برای شناسایی و اولویت بندی نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای موثر در اجرای رویکرد پرداخت بابت خدمات اکوسیستمی در مراتع استان خراسان شمالی استفاده شده است. اطلاعات موردنیاز از طریق مصاحبه حضوری و تکمیل پرسشنامه با 21 نفر از مدیران و کارشناسان جمع آوری شد. نتایج نشان داد که ماهیت اصلی طرح پرداخت یعنی پرداخت بابت ارایه خدمات و تشویق فعالیت های بهبوددهنده شرایط مراتع با امتیاز نهایی 25/0 به عنوان مهم ترین عامل قوت در اولویت اول قرار دارد. وابستگی شدید بهره برداران محلی به مراتع و دامداری سنتی نیز با امتیاز 14/0 به عنوان مهم ترین عامل بازدارنده تشخیص داده شد. همچنین به رسمیت شناختن مالکیت افراد بر مراتع و خدمات اکوسیستمی (امتیاز نهایی 19/0) مهم ترین فرصت و تصمیم گیری های غیرمرسوم در محدوده سامان های عرفی (امتیاز نهایی 15/0) مهم ترین تهدید از سوی نمونه موردمطالعه ارزیابی شد. با توجه به نتایج به دست آمده مشخص شد اگرچه مشکلات متعددی پیش روی اجرای این رویکرد وجود دارد اما PES می تواند یکی از گزینه های موثر در جهت بهبود شرایط مراتع باشد.

    کلیدواژگان: پرداخت بابت خدمات اکوسیستمی، تحلیل عوامل استراتژیک، مدیریت مراتع، خراسان شمالی
  • اعظم خسروی مشیزی*، محسن شرافتمندراد، اسفندیار جهانتاب صفحات 338-352

    با توجه به نقش متقابل گیاهان و گرده افشان هایی مانند زنبورعسل در پایداری اکوسیستم ها نیاز است برنامه های مدیریتی در جهت توسعه گیاهان دارای جذابیت زیاد برای گرده افشان ها باشد. در این مطالعه به منظور بررسی تغییر تنوع گونه های مورد علاقه زنبور عسل تحت تاثیر راه سازی، پوشش گیاهی در دو منطقه حاشیه راه های آسفالت و خاکی و فاصله از راه ها در داخل 180 پلات  در مراتع نیمه خشک سربیژن برداشت شد. 45 گونه مشاهده شد که از نظر جذابیت برای زنبور عسل27 درصد در کلاس عالی، 31 درصد در کلاس خوب، 24 درصد در کلاس متوسط و 18 درصد در کلاس ضعیف قرار دارند. از نظر منبع تغذیه 71 درصد آنها از نظر تولید گرده و شهد برای زنبور عسل مهم هستند 20 درصد از نظر تولید شهد و 9 درصد از نظر تولید گرده مهم هستند. بررسی تنوع گونه ای در طبقات مختلف جذابیت برای زنبور عسل نشان داد که در حاشیه  راه های آسفالت و خاکی بیشترین تنوع متعلق به کلاس های خوب و عالی بودند اگرچه در منطقه فاصله از راه ها بیشتر تنوع متعلق به کلاس متوسط بود. تراکم گونه ها در طبقات جذابیت عالی و خوب در حاشیه راه ها و فاصله ها از راه ها اختلاف معنی داری داشتند. ترکیب گیاهی در حاشیه راه ها تغییر کرده بود به طوری که بوته ها به طور معنی داری کاهش و علفی ها به طور معنی داری در حاشیه راه ها افزایش یافتند (p<0.05) که نسبت به بوته ها در جذب زنبور عسل موفق تر هستند. به طور کلی حاشیه راه ها به ویژه راه های آسفالت مناطق مناسبی برای توسعه گیاهان موردعلاقه زنبور عسل هستند و می توانند در کوتاه مدت برای استفاده زنبورداری در منطقه در نظر گرفته شوند.

    کلیدواژگان: گرده افشانی، زنبور عسل، مناطق نیمه خشک، راه آسفالت
  • ایمان حقیان*، الناز نجاتیان پور صفحات 353-366

    در دنیای امروز، انرژی یک مولفه اساسی در پایداری سیستم ها است. در واقع کارآمدی سیستم به کارآیی و بهره وری انرژی وابسته است. نقش کارآیی انرژی با توجه به رشد جمعیت و محدودیت منابع، در تولید محصولات غذایی بسیار پررنگ است لذا بررسی شاخص های انرژی واحدهای تولیدی حایز اهمیت است. از این رو در این مطالعه به بررسی بلندمدت (1386- 1398) شاخص های کارآیی و بهره وری انرژی در واحدهای دامداری سنتی در مراتع کیاسر استان مازندران پرداخته شد. بر این اساس سطح مراتع، نوع و روش دامداری و نژاد دام (گوسفند زل) در منطقه تعیین گردید سپس سه منطقه شاخص دامداری و دامدارانی که بیانگر شرایط موجود در منطقه بودند مشخص گردیدند. در مرحله بعد تمامی فعالیت های دام و دامداران جهت تحلیل انرژی مصرفی رصد و به صورت سالانه ثبت شد. با توجه به حجم محصولات دامی، مقادیر انرژی تولیدی و منابع درآمدی تعیین و درآمد سالانه به کمک پرسشنامه و راستی آزمایی محلی برآورد شد. پس از تحلیل انرژی مصرفی و انرژی محصولات تولیدی، کارآیی انرژی واحدهای دامداری سنتی در منطقه به طور میانگین در حدود 5/33 درصد برآورد گردید. بهره وری انرژی در هر سه منطقه در طول بازه زمانی مورد بررسی روند یکسانی داشته به طوری که در سال های ابتدای روند نزولی و سپس روند صعودی داشته است. طبق انتظار رابطه مثبت و مستقیم میان تغییرات ارزش ستاده و بهره وری انرژی وجود داشته، به طوری که نرخ رشد بهره وری کاملا همسو با نرخ رشد ارزش ستاده بوده است. با توجه به اینکه در طول دوره مطالعه وضعیت مراتع همواره مورد توجه قرار داشته و هیچ گونه اثر تخریبی توسط فعالیت های دامداری در عرصه مراتع مشاهده نگردید. لذا با افزایش بهره وری و کارآیی انرژی در این منطقه، می توان زمینه بهبود معیشت روستاییان را فراهم آورد و گامی اساسی در جهت توسعه پایدار روستاها برداشت.

    کلیدواژگان: شاخص های انرژی، گوسفند نژاد زل، مراتع کیاسر
|