فهرست مطالب

مطالعات اندیشه معاصر مسلمین - پیاپی 9 (بهار و تابستان 1398)

نشریه مطالعات اندیشه معاصر مسلمین
پیاپی 9 (بهار و تابستان 1398)

  • تاریخ انتشار: 1398/05/08
  • تعداد عناوین: 6
|
  • حمید پارسانیا*، حسین حاج محمدی صفحات 11-37
    مسئله اصلی مقاله این است که چه تلقی هایی از مفهوم علم، موجب پدید آمدن رویکردها و به تبع آن چالش های مختلف در زمینه علم دینی گردیده است و در این میان نظر صایب کدام است و بر اساس آن، چه نقدهایی بر سایر نظریات قابل طرح است. بدین منظور با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی، نگاهی گذرا به ادبیات و پیشینه تاریخی مسئله و صورت بندی دیدگاه ها در باب هویت علم شده و سپس رویکردهای مختلف در باب علم دینی دسته بندی و بر اساس نظر مختار، نقدها و تنبهاتی بر سایر نظریات طرح شده است.
    کلیدواژگان: علم، علم دینی، تجربه محوری، فرهنگ محوری
  • سید محسن میری، عباس قنبری باغستان* صفحات 39-59

    تاریخ نویسان معاصر (محققان و نویسندگان حوزه های فکری و تمدنی) در سال ها اخیر، به خصوص در کشورهای غربی، همواره بر بعد ستیزه گره بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی خاورمیانه تاکید کرده اند. با این حال، آنچه که همواره در این بازخوانی های جانبدارانه مورد غفلت واقع شده، بعد فکری و روشنفکرانه بازخیزش اسلامی در دهه های پایانی قرن بیستم، یعنی جریان های اسلامی سازی دانش است که از آن به عنوان وجه علمی "رستاخیز اسلامی" مسلمانان و نیز با ارزش ترین پاسخ های علمی اندیشمندان مسلمان به مدرنیته یاد می شود. مطالعه جریان های "اسلامی سازی دانش" در خارج از کشور نشان می دهد که این مفهوم موارد استفاده بسیار و گاه گمراه کننده ای داشته که باعث ایجاد نوعی سردرگمی نه تنها در بین مخالفان که حتی در میان برخی از طرفداران اسلامی سازی دانش نیز شده است. این سردرگمی عمدتا باعث ایجاد سوالاتی شده که اساسا چرا باید "اسلامی سازی دانش" صورت پذیرد؟ ماهیت آن چیست؟ و چگونه صورت خواهد گرفت؟ این مقاله از طریق روش اسنادی و کتابخانه ای و فراتحلیل مهمترین آثار و منابع موجود در این زمینه، به بررسی مسئله "چیستی" اسلامی سازی دانش به عنوان یک امر مقدم بر "چگونگی" آن پرداخته و به دنبال پاسخ به این سوال است که از نظر متفکران اسلامی، "اسلامی سازی دانش" چیست و یا ماهیت آن چیست؟ برآیند کلی نتایج این مطالعه از "چیستی" اسلامی سازی دانش دلالت بر یک دغدغه هستی شناسانه و معرفت شناختی دارد که ریشه آن در اندیشه متفکران اسلامی، حاکمیت پارادایم دانش معاصر غربی در کشورهای اسلامی است. برهمین اساس، اسلامی سازی دانش به معنای شکل گیری یک پارادایم اسلامی از دانش است که بتواند به دوگانگی های رایج در کشورهای اسلامی پایان دهد. اینکه این پارادایم چطور شکل خواهد گرفت، مبانی فلسفی و روش شناختی آن چطور خواهد بود، مقوله ای است که باید جداگانه-براساس محور چگونگی اسلامی سازی دانش- به آن پرداخت.

    کلیدواژگان: اسلامی سازی دانش، چیستی اسلامی سازی، پارادایم دانش، رهایی
  • علیرضا شجاعی زند* صفحات 61-82

    نقد های درون گفتمانی به ایده علم دینی در سه دسته «بیرونی» و «درونی» و «پیامدی» قابل تفکیک است. در نقد و تامل بیرونی علم دینی مدعی ایم که اولا دچار نوعی انفعال خفی است و ثانیا به حایل و حامی هایی متوسل می شود که نه رافعند و نه جایز و نه صایب، و بالاخره این که تلاش چندانی برای رفع خلط های مفهومی که در این باب وجود دارد، صورت نداده و نمی دهد. در نقد درونی آن هم نشان داده ایم که علم و دین در عین دوییت، بیگانه از هم نیستند؛ بلکه نسبت هایی میانشان برقرار است که در چهار دسته از هم قابل تفکیکند. نخست، تامین و عرضه «مبادی» و «متافیزیک» علم که از سوی دین صورت می گیرد. دوم، «انگیزه بخشی»، «اولویت شناسی» و «کاربستی» که دین برای علم رقم می زند. سوم، برگرفتن و برساختن «مفاهیم»، «نظریات» و «فرضیات» علمی از دین به مثابه منبعی در کنار دیگر منابع و چهارم، استفاده علم از «اعتبار و حجیت های» خاص آن دین. تنها مورد و محوری که مبرر اطلاق و فرض تخصیص «دینی» برای علم است، همین آخری است که آن هم ناشدنی است؛ زیرا علم را از چارچوب محدد و مفروض آن خارج می سازد. در نقد پیامدی علم دینی نیز آورده ایم که انشعاب جویی از جریان عمومی علم و برپاساختن علم خاص خود، اگر به نفع ادیان غیر عقل گرایی نظیر مسیحیت و برخی از فرقه های اسلامی اشعری مشرب باشد، به نفع اسلام و منطبق با آموزه های شیعی اصولی نیست. همچنین است استمدادجویی از رویکرد پست مدرن و برخی از گرایشات هم سو و نزدیک به آن که نه ثمربخش است و نه به صواب.

    کلیدواژگان: اسلامی سازی علوم انسانی، بومی سازی علم، تحول در علوم انسانی، تولید علم، مرجعیت علمی
  • غلامرضا جمشیدی ها، ابوالفضل ذوالفقاری، شهلا باقری میاب، حسن محمدمیرزائی* صفحات 83-109

    گفتمان فرهنگستان علوم اسلامی را می توان یکی از ایجادی ترین رویکردهای مطرح در زمینه تولید علم دینی دانست، گفتمانی که با ارایه مدلی پیچیده با کنار زدن بسیاری از مفروضات موجود در زمینه تولید علم در پی ارایه طرحی دیگر است. گفتمان پیش رو با ارایه تعریفی جدید از علم، در پی ارایه مباحث بدیعی در زمینه فلسفه علم، فلسفه روش و روش شناختی جهت تولید علم دینی است. در این مقاله سعی شده با بهره گیری از روش تحلیل گفتمان لاکلاو موفه، عناصر گفتمانی موجود در این رویکرد شناسایی و در یک نظام معنایی- ارتباطی منسجم ارایه شود. بر اساس بررسی های صورت گرفته، عنصر اصلی یا همان نقطه کانونی این گفتمان را باید در ماهیت و تعریفی که حامیان آن از مفهوم علم دارند جستجو نمود، همان عنصری که باعث قرایتی اراده محورانه از علم شده است و مبتنی بر همین دگرگونی، این گفتمان با طرح یک سری گزاره های مقدماتی، مدعای تولید فلسفه شدن (به جای فلسفه چیستی) است و به دنبال همین تغییر در تعریف ماهیت علم و فلسفه ورزی دیگر، ایده های جدیدی را در زمینه منطق سازی (تولید منطقی مستند به وحی) و روش سازی (تولید روش هایی مشتمل بر انواع معرفت ها) ارایه می کند.

    کلیدواژگان: علم دینی، فرهنگستان علوم اسلامی، تحلیل گفتمان، علم (واقعی)، فلسفه شدن
  • صادق گلستانی* صفحات 111-136
    توجه به اهمیت دین در زندگی باعث شده تا تبیین های مختلفی در باره ضرورت وجود دین و دین داری در شاخه های مختلف علمی صورت پذیرد. یکی از انواع تبیین -که در تفسیر المیزان نیز انعکاس یافته است- رویکرد اجتماعی است که مسئله اصلی این مقاله را شکل می دهد و به این پرسش پاسخ می دهد که المیزان چگونه ضرورت وجود دین در جامعه را اثبات می کند؟؛ به عبارت دیگر بر اساس کدام مبانی معرفتی و با چه سازوکاری حضور دین را در زندگی اجتماعی توجیه پذیر و ضروری می داند؟ بدین منظور با استفاده از روش تحلیلی و توصیفی پاسخ این مسئله در این مقاله بررسی می شود و بیان خواهد شد که مطابق برخی از مبانی انسان شناختی و هستی شناختی تفسیر المیزان؛ از قبیل استخدام گری و پیدایش اختلافات اجتماعی، غایات وجودی اجتماعی بودن و سنت های اجتماعی الهی، می توان حضور دین را در جامعه ضروری می سازد.
    کلیدواژگان: دین، فطرت، غایات وجودی، اختلافات اجتماعی، سنت های الهی
  • مجید قربانعلی دولابی، محسن لبخندق، صبورا امین فر* صفحات 137-175

    از منظر برخی نظریه پردازان فراغت، هسته اصلی یا مهم ترین مولفه سبک زندگی است. در حالی که سیاست های موجود در این حوزه فاقد نظریه خط مشی منسجمی است که به طور شفاف وضعیت مطلوبی را که سیاست گذاران در صدد تحقق آنند، تبیین کند و روشنگر چارچوب عمل حاکمیت در این حوزه باشد. در پژوهش حاضر برآنیم تا با استفاده از مفاهیم برخاسته از منابع حکمی و روایی مبانی نظریه خط مشی در این خصوص را سامان دهیم. در بررسی منابع حکمی در جستجوی ریشه های فراغت جویی روش تحقیق مورد استفاده روش قیاسی-برهانی و دلالت پژوهی است. مفهوم محوری برای تحقق رضایت و آرامش و بهجت، درک جایگاه لذت و انواع و مراتب و ویژگی های هریک از این انواع و مراتب است. لذت به دو امر وابسته است: یکی رسیدن به کمالی که خیر است؛ دوم به ادراک آن، از آن جهت که کمال خیر است. بر این اساس حوزه فراغت افراد به صورت کلان منطقه الفراغی نیست که دین برای آن برنامه ای نداشته باشد، بلکه لازم است، رشد دهنده و در جهت کمال فرد تعریف شود. علاوه بر ویژگی غفلت زدایی، باید بستری برای سوق دادن فرد در جهت لذات برتر و بالاتر تلقی شود. در صورت پیوند فرد با نظام های معنایی ناسازگار با فطرت، فرد دچار شیء وارگی و از خودبیگانگی می شود و تنها اتحاد و پیوند با نظام معنایی که مطابق با فطرت وی است لذت و آرامش عمیق و پایدار ایجاد می کند.

    کلیدواژگان: نظریه خط مشی، فراغت، لذت، حکمت متعالیه
|
  • Hamid Parsania *, Hosein Mohamady Pages 11-37
    The main issue of the article is that what views of the concept of science have given rise to different approaches to religious science? And which is the correct opinion and what are the criticisms of other theories? For this purpose, using a descriptive-analytical method, the historical background of the issue and the formulation of views on the identity of science are examined and then different approaches to religious science are categorized and criticisms and punishments have been leveled at other theories.
    Keywords: Science, Religious Science, experience-oriented, culture-oriented
  • Seyyed Muhsen Miri, Abbas Qanbari Bagestan * Pages 39-59

    Different scholars may define Islamization of Knowledge in different ways, even though they might be referring to the same thing. These differences have arisen questions about the definition of IOK in nature. The purpose of this study is to critically review the definition of Islamization of Knowledge (IOK) in the mind of prominent Muslim scholars.  Using Meta-Analysis as a method of study, this research systematically has reviewed over 80 scientific documents including articles, books, reviews, etc. to come out with a clear picture of what IOK is and what is it about? The result of the study shows that Islamization of knowledge is mainly an ontological and epistemological concern about the supremacy of the Western paradigm of knowledge in the world, especially in Islamic Countries. In fact, Islamization of Knowledge can be seen as a framework for creating a new paradigm of knowledge based on Islamic thought and heritage to be suitable for Muslim Nations.

    Keywords: Islamization of knowledge, Paradigm, Ontological, Epistemological, Muslims Scholars
  • Alireza Shojaeizand * Pages 61-82

    Intra-discourse critiques of the idea of religious science can be divided into three categories: external, internal and consequential. In the external critique of religious science, we claim that, firstly, it suffers from a kind of mild passivity, and secondly, it appeals to guardians and supporters who are neither active nor permissible nor righteous. In its internal critique, we have shown that science and religion are not alien to each other in the same way as dualism; rather, there are relations between them that can be divided into four categories. Providing metaphysics of science that is done by religion. Motivation, prioritization, and the application of religion to science. Constructing scientific concepts, theories, and hypotheses from religion as a source alongside other sources. The use of science is one of the special proofs of that religion. The only thing that justifies the religious allocation for science is the latter, which is also impossible, because it takes science out of its finite and presupposed framework.

    Keywords: Islamization of the humanities, localization of science, change in the humanities, Production of Science, scientific authority
  • Golamreza Gamshidiha, Abolfazl Zolfaghari, Shahla Bagherimiab, Hassan Mohammad Mirzaei * Pages 83-109

    The discourse of the Academy of Islamic Sciences can be considered one of the most important approaches in the field of religious science production, a discourse that seeks to present another project by presenting a complex model by removing many of the existing assumptions in the field of science production. The present discourse, by presenting a new definition of science, seeks to present novel topics in the field of philosophy of science, philosophy of method and methodology for the production of religious science. In this paper, using the method of analysis of Molafa's Laclau discourse, the discourse elements in this approach are identified and presented in a coherent semantic-communication system. According to studies, the main element or focal point of this discourse should be sought in the nature and definition that its proponents have of the concept of science, the same element that has led to a voluntary reading of science. Based on this transformation, it is claimed that this discourse, by proposing a series of introductory propositions, has let to produce philosophized (rather than philosophy) following this change in the definition of the nature of science and other philosophizing, and to produce new ideas in the field of logic (rational production based on revelation) and method (production of methods containing a variety of knowledge).

    Keywords: Religious Science, Academy of Islamic Sciences, discourse analysis, (Real) Science, Philosophized
  • Sadeq Golestani * Pages 111-136
    Paying attention to the importance of religion in life has led to various explanations about the necessity of religion and religiosity in different branches of science. One type of explanation - which is also reflected in Al-Mizan's interpretation - is the social approach that forms the main issue of this article and answers the question: How did Al-Mizan prove the necessity of religion in society? In other words, on the basis of which epistemological principles and by what mechanism did he consider the presence of religion in social life justifiable and necessary? For this purpose, using analytical and descriptive methods, the answer to this problem is examined in this article and it will be stated that according to some anthropological and ontological principles, the interpretation of Al-Mizan; Such as employment and the emergence of social differences, the existential ends of being social, and the divine social traditions, can make the presence of religion in society necessary.
    Keywords: religion, Nature, Existential Ends, Social Differences, Divine
  • Majid Ghorbanali Doolabi, Mohsen Labkhandegh, Saboora Aminfar * Pages 137-175

    From the perspective of some leisure theorists, the core or the most important component of leisure is lifestyle. While the policies in this area does not have a coherent policy theory to illustrate clearly ideal status that policy-makers are going to achieve it. In the present study, it is tried to organize a formulation of policy theory using concepts derived from legal and “transcendent wisdom” sources. The research method used is deductive-argumentative and semantic research method. The central concept for realizing satisfaction and peace and well-being is to understand the place of pleasure and all kinds and levels and its characteristics. Pleasure depends on two things: one is to reach perfection, which is the good. The second is to understand it, because perfection is the good. Therefore, it is necessary to define the field of leisure growing towards perfection. In addition to the characteristic of anti-neglect, a platform should be considered to lead the person to higher and higher pleasures.Therefore, if the connections of a person with meaningful systems is incompatible with Fetrat, this person will suffer from becoming objectification and alienation.

    Keywords: leisure Policy, pleasure, Transcendent Wisdom