فهرست مطالب

ذهن - سال بیست و یکم شماره 1 (پیاپی 81، بهار 1399)

فصلنامه ذهن
سال بیست و یکم شماره 1 (پیاپی 81، بهار 1399)

  • تاریخ انتشار: 1399/03/31
  • تعداد عناوین: 7
|
  • علیرضا قائمی نیا، شعبان نصرتی، منا فریدی خورشیدی* صفحات 5-34
    وحی به عنوان واژه ای معرفتی در قرآن با بسامد بالا به کار رفته است؛ لذا بهره گیری از دانش های زبانی جهت فهم معنای وحی ضروری است. معناشناسی شناختی از جمله دانش هایی است که راه را برای کشف و تحلیل روابط درون‏متنی قرآن هموار می نماید. برای کشف مفهوم قرآنی وحی از یکی از قواعد معناشناسی شناختی یعنی استعاره مفهومی مدد گرفته ایم تا از رهگذر بررسی واژه وحی در قرآن به مفهوم سازی الهی در‏این‏باره نایل آییم و از تحمیل انگاره های غیرقرآنی جلوگیری گردد. قرآن برای بیان مفاهیم والای خویش مخاطب را از رهگذر امور مادی به تامل در امور غیبی فرا می خواند. در نگاه قرآنی، نبی مخاطب کلام الهی و وحی فرایندی است که طی آن خداوند با نبی ارتباط برقرار می‏کند و محتوایی ارسال می‎گردد. مفهوم دریافتی نبی عینا همان محتوای ارسالی خداوند است و نبی طی فرایند وحی، نقشی انفعالی دارد. وحی تجلی کلام و تکلم الهی است. ویژگی مفهوم سازی قرآنی، تاکید بر ارتباطی‏بودن فرایند وحی است که به کسب معرفت می انجامد؛ لذا وحی در قرآن تلفیقی از جنبه ارتباطی و معرفتی است؛ ارتباطی که از سنخ ارتباط کلامی است. مفهوم سازی خداوند از وحی غالبا از طریق الگوی گوینده- شنونده بیان شده است؛ بنابراین وحی سرشتی کلامی دارد.
    کلیدواژگان: وحی، استعاره مفهومی، ارتباط، نگاشت، زبان شناسی شناختی
  • حسن لاهوتیان*، بهروز محمدی منفرد صفحات 35-64
    نظریه توالد ذاتی شهید سیدمحمدباقر صدر، نظریه‎ای بدیع در معرفت‎شناسی است که مدعی است قضایای یقینی، تنها بدیهیات و قضایای برآمده از آنان با قیاس برهانی نیستند، بلکه «نتیجه حاصل از دلیل استقرایی» نیز بر اساس حساب احتمالات طی دو مرحله توالد موضوعی و توالد ذاتی، مورد یقین واقع می شود. ازآنجاکه شهید صدر معتقد است بیشتر معارف بشری از همین طریق حاصل می‎آیند، این روش معرفتی را در حوزه‏ های مختلف علمی به کار گرفته و توانسته است گره‎هایی را باز و حتی سوالات بی‎جوابی را با پاسخی مدلل روبه‎رو سازد. آنچه از رهاوردهای این نظریه در این مقاله مورد توجه قرار گرفته، مربوط به سه حوزه منطق، فلسفه و کلام است. انحصار بدیهیات در «اولیات» و «فطریات» در علم منطق، اثبات «واقعیت خارجی»، «علم به خارج» و «رابطه علی و معلولی» در فلسفه و اثبات «وجود صانع حکیم» و «نبوت پیامبر اسلام…» در کلام از رهاوردهای نظریه توالد ذاتی است که در این مقاله بررسی، نقد و ارزیابی شده است.
    کلیدواژگان: شهید صدر، شناخت، توالد ذاتی، حساب احتمالات
  • مهدی عباس زاده * صفحات 63-91

    معرفت پیشینی اجمالا معرفت حقایقی است که از ابتدا فارغ از تجربه و صرفا به نحو عقلی قابل ادراک هستند. کانت معرفت پیشینی یا ماتقدم را در مقابل معرفت پسینی یا ماتاخر قرار داد و آن را به معرفت مستقل از تجربه تعریف کرد. معرفت شناسان معاصر غربی بر مبنای تعریف کانت، چهار تعریف تکمیلی از معرفت پیشینی به دست داده اند. در کنار این بحث، مسئله آگاهی فطری به معنای مورد نظر افلاطون، دکارت و برخی دیگر از عقل گرایان در سنت فلسفی غرب نیز مطرح است. آگاهی فطری بدین معنا، اجمالا آگاهی ای است که منشا هستی و وجود آن تجربه نباشد. به باور غالب معرفت شناسان معاصر غربی، آگاهی فطری به این معنا غیر از معرفت پیشینی است. در نوشتار حاضر نشان داده خواهد شد که فارابی اگرچه در آثار خویش از معرفت پیشینی صراحتا سخن نگفته، از معرفت بدیهی و مفاهیم مرتبط با آن از قبیل معرفت اولی، ضروری، یقینی و... فراوان بحث کرده است. مدعای نوشتار حاضر، استنباط این مطلب است که فارابی به گونه ای از معرفت پیشینی به معنای نخست مورد نظر معرفت شناسان معاصر غربی معتقد است؛ او همچنین آگاهی فطری به معنای فوق را آشکارا رد می‏کند.

    کلیدواژگان: معرفت شناسی معاصر، فارابی، معرفت، پیشینی، فطری، بدیهی
  • سعید شاه میر*، علی حسین خانی صفحات 91-116
    مک تاگارت در مقاله «غیر‏واقعی بودن زمان»، در باب عدم وجود زمان استدلال می‏کند. استدلال اصلی او مبتنی بر این استدلالی است که توصیف ما از زمان به تناقض منجر می‎شود. به اعتقاد او، ما زمان و رویدادهایی را که در زمان رخ می دهند، به دو صورت مختلف صورت‎بندی می کنیم: بر اساس صورت‏بندی نخست، یک رویداد یا در گذشته رخ داده است یا در زمان حال در حال رخ دادن است و یا در آینده رخ خواهد داد. بر اساس صورت‏بندی دوم می گوییم رویداد الف همزمان، زودتر و یا دیرتر از رویداد ب رخ داده است. مک تاگارت ابتدا استدلال می‏کند که توصیف دوم از زمان برای تبیین «تغییر» در زمان ضروری نیست و اساسا نمی تواند تغییر را تبیین کند؛ بنابراین تنها توصیف نخست است که برای تبیین مفهوم «تغییر» ضروری است. وی سپس استدلال می‏کند که پیش‎فرض‎گرفتن توصیف نخست، منجر به تناقض خواهد شد. به این معنا چون پیش‎فرض‎گرفتن نحوه نخست از توصیف زمان برای واقعی‎بودن زمان ضروری است و ازآنجایی‎که این پیش‎فرض به تناقض می انجامد، نتیجه می گیریم که زمان غیر واقعی است. در این نوشتار ابتدا صورت‏بندی کاملی از استدلال مک تاگارت ارایه شود و سپس به برخی از اصلی ترین واکنش ها به این استدلال اشاره می شود. در انتها انتقادی متفاوت را درباره استدلال مک تاگارت معرفی می کنیم که بر اساس آن، استدلال مک تاگارت به تایید نظریه غیر- واقع گرایی و به‎طورخاص نظریه خطا خواهد انجامید .با استفاده از استدلال بقوسیان علیه این نظریه، استدلال خواهد شد که چنین دیدگاهی در مورد تبیین محتوای اظهارات ما در باب زمان به تناقض منتهی خواهد شد.
    کلیدواژگان: مک‎تاگارات، نظریه های ای و بی، ای، جی، لوو، اچ، دایک، نظریه خطا، بقوسیان
  • سعید متقی فر*، سید محمود موسوی، عسکری سلیمانی امیری صفحات 117-148
    قاعده «معطی الشیء لایکون فاقدا له» از قواعدی است که فلاسفه به بداهت آن اذعان دارند؛ زیرا ملاک بدیهیات اولیه بر آن صادق است؛ یعنی از تصور موضوع (معطی الشیء) و محمول (لایکون فاقدا له) بدون نیاز به هیچ واسطه دیگری به صدق آن حکم می‎شود. همچنین ملاک بدیهیات فطری بر آن صادق است؛ یعنی می توان گفت مفاد این قاعده قضیه ای است که قیاس خود را همراه خود دارد و سایر انواع بدیهی مانند مجربات، مشاهدات، متواترات و حدسیات، قضایایی شخصی اند؛ لذا همان‏گونه‏که نمی‎توان قاعده ای عقلی را که ویژگی آن کلیت و همه شمولی است بر اساس این نوع قضایا توجیه نمود، به همان ترتیب نمی‎توان قایل به ابطال آن از طریق تجربه و یا راه های دیگر شد. مهم‏ترین اشکال مخالفان در رد این قاعده ناسازگاری هایی است که مفاد این قاعده با بسیاری از مسایل خداشناسی پیدا می‏کند که پاسخ آنها فقط از طریق قول به اصالت وجود ممکن خواهد شد.
    کلیدواژگان: قاعده معطی الشیء، بدیهیات اولیه، فطریات، معرفت شناسی، خداشناسی
  • علی صالحی*، محمدتقی سبحانی نیا صفحات 149-173

    توجه به مبانی اخلاق برای دستیابی و شناخت دستورالعمل‎های معین رفتار انسانی، یکی از ضروریات حوزه نظری اخلاق است. مبانی معرفت‎شناختی از جمله مبانی مطرح در حوزه فرااخلاق است که به تعیین ملاک‎های کلی در شناخت احکام و گزاره‏های اخلاقی پرداخته، منابع و راه‎های معرفتی را جست‎وجو و ارزش‎گذاری می‏کند. این مقاله که با روش توصیفی- تحلیلی و از نوع کتابخانه‏ای است، به  تبیین مبانی معرفت‎شناسی اخلاق از نظر شیخ مفید پرداخته و عقل، وحی، حس و شهود با زیرشاخه‎هایی مانند نظر و تحقیق و حسن و قبح عقلی در حوزه عقل و قرآن، روایات و اجماع در حوزه وحی، نقش کلیدی در معرفت اخلاقی ایفا می‏کنند. مفید با تکیه بر حسن و قبح ذاتی و اذعان به ادراک آن توسط عقل (حسن و قبح عقلی)، عقل را از منابع مهم معرفتی در اخلاق دانسته است. وی اوصاف و احکام اخلاقی را بر پایه یک سلسله اصول بدیهی بنا نهاده، مناط و ملاک خوبی و بدی احکام غیربدیهی را با ارجاع به بدیهیات تعیین می‏کند که حاکی از عام‏گرایی ایشان در اخلاق است. همچنین ارزش احکام و گزاره های اخلاقی را بسان اندیشمندان اخلاقی بر اساس بداهت خوبی عدل و بدی ظلم تشریح می‏کند و بدین سان در زمره شهودگرایان اخلاقی قرار می‎گیرد. وحی در موارد زیادی آنچه را عقل فی الجمله تایید می‏کند، تفصیل داده، در موارد فراوان نقش کاشفیت حکم عقل را بر عهده دارد. تکیه بر شهود عقلانی مشترک در میان انسان‎ها و فاصله‎گرفتن از شهودات شخصی غیرقابل استناد و نیز توجه و اهمیت فراوان به عقل و جایگاه آن در معرفت، باعث عقلانی‎تر و باورپذیرترشدن  اخلاق می‎گردد.         

    کلیدواژگان: معرفت اخلاقی، مبانی معرفت‎ شناسی، عقل در معرفت اخلاقی، حسن و قبح عقلی، وحی در معرفت اخلاقی، شیخ مفید
  • محمدحسن امرایی*، عبدالواحد بامری صفحات 175-202
    از مشهورترین خطبه های نهج البلاغه که علی‎رغم حجم اندک از موضوعات متنوعی سخن گفته، خطبه شقشقیه یا مقمصه است. این خطبه در حساس ترین شرایط روحی امام علی† با شش بخش یا موضوع مختلف ارایه گردیده است. نظر به همین تنوع موضوع و حجم اندک، کیفیت انسجام در این خطبه می تواند مورد سوال قرار گیرد. در این پژوهش بر اساس نسخه تکامل یافته از نظریه نظام مند هالیدی و حسن در 1985 میلادی و نیز مفهوم هماهنگی انسجامی که رقیه حسن در سال 1984 میلادی مطرح نمود، عوامل انسجام و هماهنگی انسجامی در پنج بخش نخست خطبه شقشقیه امام علی†، به صورت گزینشی و استقرایی به بوته نقد و ارزیابی توصیفی- تحلیلی و آماری گذاشته می‎شود. نگارنده بر آن است با نگاهی فراجمله ای و متن بنیاد، با اتکا به نظریه مذکور، عوامل انسجام، هماهنگی انسجامی و نیز میزان این انسجام را در متن خطبه شقشقیه مشخص نماید. دستاورد پژوهش نشان می‎دهد علی‎رغم وجود تفاوت هایی در نسبت عناصر دستوری و واژگانی، خطبه شقشقیه بر مبنای الگوی هالیدی و حسن (1985م) از انسجام متنی بسیار بالایی برخوردار است.
    کلیدواژگان: نظریه انسجام، هماهنگی انسجامی، خطبه شقشقیه، زبان شناسی نقش گرا