فهرست مطالب

نشریه اقتصاد مالی
پیاپی 51 (تابستان 1399)

  • تاریخ انتشار: 1399/08/14
  • تعداد عناوین: 10
|
  • حسین شریفی نیا، هوشنگ مومنی وصالیان*، علیرضا دقیقی اصلی، مرجان دامن کشیده، مجید افشاری راد صفحات 1-28

    در سال های اخیر بخش عمده ای از مطالعات تجربی به ارزیابی قدرت رقابتی و تاثیر سیاست پولی اختصاص یافته است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر قدرت بازار بانکی و سیاست پولی بر بازده دارایی بانک های خصوصی و دولتی در ایران طی سال های 1396-1385 می باشد. با استفاده از شاخص لرنر به عنوان یکی از روش های ساختاری  در برآورد قدرت رقابتی و بهره گیری از داده های ترازنامه ای و صورت سود و زیان33 بانک فعال دولتی و خصوصی سنجش قدرت بازار و سیاست پولی بر بازده دارایی بانک ها به عنوان شاخص عملکردی برآورد شد. نتایج نشان داد افزایش قدرت بازاری و سیاست پولی دارای تاثیر مثبت و معنا داری  بر نرخ بازده دارایی بانک های خصوصی و دولتی است.  اثربخشی متفاوت سیاست پولی در بین بانک های با ویژگی های مختلف از نظر اندازه و سرمایه و نقدینگی مورد تایید قرار گرفته است .

    کلیدواژگان: قدرت رقابتی، سیاست پولی، بازده دارایی، رهیافت الگوهای ساختاری
  • مهدی پندار*، رضا ویسی صفحات 29-54

    بروز انواع ریسک ها و بحران های مالی در فرایند جهانی شدن، ارتقای سطح کمی و کیفی خدمات بخش مالی را  بیش از پیش ضروری نموده است. بانک های اسلامی به علت ماهیت خاص قرارداد های خود،افزون برریسک های متداول بانکداری با ریسک های منحصر به فردی رو به روهستندکه شناسایی و مدیریت آن هاضروری است. مقاله حاضر به شناسایی ریسک های نظام بانکداری بدون ربا و بررسی روابط بین آن ها می پردازد. ابتدا ریسک های عمومی بانکداری بدون ربا و سپس ریسک های خاص با توجه به عقود خاص در این نظام شناسایی و با به کارگیری روش ترکیبی دیمتل و مدل سازی ساختاری تفسیری، الگوی مناسب بر اساس نمونه ای به حجم 50 نفر از خبرگان  انتخاب شد. یافته ها نشان می دهد ریسک های نرخ پایه و دولت در بالاترین سطح (چهارم) به عنوان اثر گذارترین نوع ریسک ها در نظام موجود بانکداری قرار دارند. ریسک های اعتباری، نقدینگی و شریعت، سطح سوم و ریسک های کفایت سرمایه، قیمت و سرمایه گذاری در ابزار های مالکانه سطح دوم را تشکیل دادند. سایر ریسک ها، در پایین ترین سطح قرار گرفتند و تحت تاثیر ریسک های سطوح بالاتر می باشند.

    کلیدواژگان: ریسک، بانکداری بدون ربا، دیمتل، مدلسازی ساختاری تفسیری
  • ابوالفضل کزازی*، محمدتقی تقوی فرد، اسفندیار جهانگرد، مهرداد مهرکام صفحات 55-82

    سیاست مالیات بر ارزش افزوده به عنوان یکی از روش های اصالح ساختار مالیاتی کشور جایگزین سیاست مالیاتی موسوم به تجمیع عوارض کاال و خدمات مالیات غیرمستقیم شده است. اجرایی شدن این سیاست جایگزین در طی یک فرآیند بلندمدت، پس از عبور از مراجع قانونی در نیمه دوم سال 7831 رخ داد. تاکنون آثار سیاستهای فوق و بحث جایگزینی مالیات بر ارزشافزوده، از ابعاد مختلفی مورد ارزیابی قرارگرفته است. به دلیل اهمیت تغییر در سیاستهای مالیاتی کشور این مقاله تالش دارد از زاویه دیگری به این مهم بپردازد. برای این منظور، باهدف سنجش و مقایسه آثار سیاستهای فوق بر صنایع کشور از تکنیک داده – ستانده استفاده شده است و در قالب دو سناریو، اجرای سیاست مالیاتی موسوم به تجمیع عوارض و اجرایی شدن سیاست مالیات بر ارزشافزوده، تالش شده آثار این دو روش بر روی صنایع مورد ارزیابی قرار گیرد. یکی از مهمترین آثار قابل اندازه گیری ناشی از اجرایی شدن سیاستهای فوق، تعیین آثار تورمی و تاثیر این سیاستها بر تغییرات قیمت محصوالت صنعتی است. نتایج محاسبات نشان میدهد که سیاست مالیات بر ارزش افزوده بر بخشهای مختلف صنعت آثار تورمی کمتری بر این بخشها داشته و حداکثر آثار تورمی بر هر بخش درست به میزان نرخ مالیات بر ارزشافزوده مصوب در آن دوره میباشد.

    کلیدواژگان: مالیات بر ارزش افزوده و مالیات موسوم به تجمیع عوارض، جدول داده- ستانده، اصلاحات مالیاتی
  • علی شفیعی، وحیدرضا میرابی* صفحات 83-114

    تامین مالی نقش مهمی در موفقیت و همچنین عملکرد مالی مناسب ایفا می کند. با توجه به اهمیت صنعت فولاد به عنوان دومین صنعت صادرات غیر نفتی کشور در این پژوهش با بهره گیری از روش تحقیق کیفی، عوامل موثر بر تامین مالی در شرکت های بزرگ صنعت فولاد شناسایی، دسته بندیو با معادلات ساختاریآزمون شده است. با انجام مصاحبه با خبرگان مالی صنعت فولاد در سال 97 در مجموع از 30 مصاحبه ، تعداد 13 مقوله اصلی براساس مدل پارادایمی داده بنیاد شناسایی و در قالب شش بعد ساختاردهی شده است. مدیریت راهبردی به عنوان «شرایط علی»،تحریم ها به عنوان «شرایط مداخله گر» ، سرمایه گذاری مناسب و آمایش سرزمینی به عنوان «شرایط زمینه ای» ، مدیریت زنجیره تامین، لجستیک ، مقیاس مناسب تولید، تکنولوژی تولید، بهره وری، قیمت و محصول به عنوان «بعد تعاملی»،تامین مالی به عنوان «پدیده محوری» و عملکرد مالی « بعد پیامدی» شناسایی و آزمون شده اند. نتایج نشان داد وضعیت متغیرهای مدیریت راهبردی، آمایش سرزمینی، مدیریت زنجیره تامین، تامین مالی، سرمایه گذاری و لجستیک مناسب نیست.

    کلیدواژگان: :تامین مالی، عملکرد مالی و مدیریت راهبردی. طبقه بندی JEL: G32، G18، H30
  • محمد مهدی عزیزی امیری، فرامرز خلیقی، مریم السادات عسکری، محبوبه اعلایی* صفحات 115-146

    در این پژوهش عوامل موثر بر ریسک پولشویی در صنعت بیمه بر اساس مطالعات بانک جهانی شناسایی و  با استفاده از مصاحبه با خبرگان و انجام روش تحلیل محتوایی و فرایند سلسله مراتبی یافته ها رتبه بندی شده است. بر اساس یافته های این پژوهش متغیر «در دسترس بودن زیرساخت های شناسایی احراز هویت قابل اعتماد» بالاترین رتبه را نسبت به کاهش ریسک پولشویی به عنوان هدف کلی کسب کرده است. متغیر «در دسترس بودن و اجرای مجازات های اداری» دارای کمترین اولویت است. در تحلیل حساسیت براساس پویایی نسبت به هدف کلی، بیشترین حساسیت مربوط به شاخص«در دسترس بودن زیرساخت های شناسایی (احراز هویت) قابل اعتماد» است.بر این مبنا به سیاست گذاران و نهادهای ناظر توصیه می شود که نسبت به بهبود شرایط و دردسترس قرار گرفتن زیرساخت های شناسایی قابل اعتماد و ایجاد زیرساخت های مبتنی بر بستر دیجیتال به منظور احراز هویت مشتریان در تمام شرکت های بیمه، اقدام نمایند.

    کلیدواژگان: بیمه، ریسک پولشویی، تامین مالی تروریسم. طبقه بندی JEL: G22، G28
  • میثم امیری*، محمدحسن ابراهیمی سروعلیا، هما هاشمی صفحات 147-172

    در مساله بهینه سازی پرتفوی ، مدل مارکویتز همچنان به عنوان رویکرد غالب شناخته شده است اما چون محدودیت هایی که در دنیای واقعی نظیر محدودیت تعدادداراییهای سبد یا حداقل و حداکثر مقدار هریک از داراییها در این مدل درنظر گرفته نشده است، این مدل در حل مسایل دنیای واقعی بعضا ناتوان می باشد. به همین دلیل استفاده از الگوریتم های فراابتکاری با توجه به ویژگی های منعطفی که دارند میتوانند مفید واقع شوند.در پژوهش پیش رو از الگوریتم فراابتکاری به نام جستجوی انطباق تصادفی حریصانه (GRASP) برای رفع مشکل بهینه سازی پرتفوی با محدودیت کاردینالیتی  (CCPO) استفاده شده استکه به جهت تطابق بیشتر با دنیای واقعی ، دو مجموعه محدودیت شامل محدودیتهای کف و سقف و محدودیت کاردینالیتی  به مدل مارکویتز اضافه شده است . بررسی نتایج حاصل از بهینه سازی پرتفوی با الگوریتم GRASP با نتایج مدل مارکویتز بر روی 199 شرکت طی دوره 5 ساله (1391-1395) ، در بورس اوراق بهادار تهران نشان می دهد براساس معیار شارپ در هر پرتفوی 5 ، 15 و30 شرکتی الگوریتم GRASP در بهینه سازی پرتفوی کاراتر از مدل مارکویتز عمل می کند.

    کلیدواژگان: الگوریتم جستجوی انطباق تصادفی حریصانه (GRASP)، محدودیت کاردینالیتی، الگوریتم فراابتکاری، مدل مارکویتز
  • عباسعلی ابونوری*، مهدیس خواجه زاده صفحات 173-194

    هدف این پژوهش تاثیر  بهبود بخش مالی و آزادسازی تجاری به صورت هم زمان  بر رشد اقتصادی در کشورهای صادر کننده نفت عضو اوپک  است. نمونه آماری  متشکل از 11 کشور عضو اوپک (ایران، عراق، لیبی، الجزایر، آنگولا، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، نیجریه، اکوادر، کویت، ونزویلا) طی سالهای 2017-1995 است. گسترش مالی با سه متغیر عمق مالی، اعطای تسهیلات بانکی به بخش دولتی و اعطای تسهیلات بانکی به بخش خصوصی اندازه گیری و  طبق یافته ها، ضریب عمق مالی بر رشد اقتصادی 67/0- ،ضریب اعطای تسهیلات بانکی بر بخش دولتی 99/0- و ضریب اعطای تسهیلات بانکی بر بخش خصوصی 28/1 درصد بر رشد اقتصادی تاثیر گذار می باشند. گسترش تجارت در کشورهای عضو اوپک برابر 1/0-  بر رشد اقتصادی  دارای آثار اندکی است. گسترش مالی بر رشد اقتصادی  تنها در مورد اعطای تسهیلات بانکی  به بخش خصوصی مثبت و معنادار است.

    کلیدواژگان: رشد اقتصادی، گسترش مالی، گسترش تجاری، عمق مالی، پانل دیتا. طبقه بندی JEL: F43، C23
  • ایمان زنگنه، بیت الله اکبری مقدم*، اکبر میرزا پور با با جان صفحات 195-220

    در این پژوهش تاثیر توسعه مالی بر کارایی سیاست پولی با درنظر گرفتن تراز تجاری با استفاده از الگوی کالمن فیلتر در سال های 1396-1358 بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد رشد نقدینگی در کشور  منجر به افزایش تورم و کاهش رشد اقتصادی شده است.  همچنین رشد نقدینگی چنانچه ناشی از تسهیلات اعطایی باشد بطور کلی تاثیر منفی و معنادار و چنانچه رشد نقدینگی توسط بازار سرمایه جذب شود می تواند تاثیر مثبت و معنادار اندک بویژه در دوران تحریم بر رشد اقتصادی داشته باشد. رشد نقدینگی چنانچه ناشی از تسهیلات اعطایی به بخش خصوصی باشد تاثیر منفی و معنادار بر اثرگذاری تراز تجاری در رشد اقتصادی دارد و چنانچه رشد نقدینگی به سمت بازار سهام هدایت شود می تواند منجر به بهبود تاثیرگذاری تراز تجاری در رشد اقتصادی شود. در الگوی مربوط به تورم نیز، رشد نقدینگی منجر به افزایش تورم در کشور شده است و این افزایش در سال های تحریم بیشتر نیز بوده است. رشد نقدینگی چنانچه ناشی از شبکه بانکی و تسهیلات اعطایی باشد افزایش تورم و چنانچه به بازار سهام منتقل شود منجر به کاهش تورم در کشور می شود. بر این اساس می توان انتظار داشت که در شرایط تحریم نقدینگی موجود در کشور از طریق حمایت از بازار سهام به سمت این بازار هدایت شود و از ایجاد آثار مخربی تورم جلوگیری شود و همچنین تا حدودی نیز می تواند منجر به بهبود تراز تجاری ناشی از بهبود منابع مالی کسب وکارهای بورسی در تاثیرگذاری بر رشد اقتصادی شود.

    کلیدواژگان: سیاست پولی، توسعه مالی، تراز تجاری، رشد اقتصادی، رشد نقدینگی، تورم، الگوی کالمن فیلتر
  • مریم آرام سرشت، محمدرضا باقر زاده*، اسدالله مهر آرا، مجتبی طبری صفحات 221-246

    این پژوهش مولفه های مرتبط با هوش استراتژیک شامل هوش مدیریت اطلاعات، هوش کسب و کار، هوش رقابتی، هوش فرآیندهای سازمانی، هوش منابع انسانی، هوش کلان محیطی، هوش مرتبط با بازار و مدیریت دانش را بررسی نموده و در نهایت مدل جامعی برایتسهیل برنامه ریزی راهبردی مالی در شهرداری تهران ارایه می نماید. جهت دستیابی به مدل تحقیق، با استفاده از روش فراترکیب و بررسی مبانی نظری مولفه های مرتبط با هوش استراتژیک مشخص شده،سپسبا روش تحلیل محتوا و انجام مصاحبه با استفاده از تکنیک نمونه گیری هدفمند و دستیابی به اشباع نظری و حذف مولفه های غیرمرتبط، مدل جامعی برایتسهیل برنامه ریزی راهبردی مالی در شهرداری تهران ارایه گردید. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری اطلاعات، توصیفی- پیمایشی است. پرسشنامه ای که پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 0.80 اندازه گیری شده، در نمونه آماری متشکل از 265 نفر که به روش طبقه ای/نسبتی در دسترس نمونه گیری شده است توزیع گردید و تحلیل داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار AMOS صورت گرفت. یافته هانشان داد، مولفه های هوش فرآیندهای سازمانی، هوش منابع انسانی، هوش کسب و کار، هوش مدیریت اطلاعات، مدیریت دانش و هوش کلان محیطی اجزای مدل هوش استراتژیک در درون شهرداری تهران بوده و رابطه معنی داری بین هوش استراتژیک و مولفه های مذکور وجود دارد. 

    کلیدواژگان: هوش، استراتژیک، مدیریت دانش، جامع، مالی. طبقه بندی JEL: L1، C41
  • سید محمود اسلامی، قاسمعلی باز آیی* صفحات 247-268

    مجموعه عوامل گسترده ای وجود دارند که بر کاهش هزینه های سازمان صدا و سیما تاثیر گذارند. در تحقیق حاضر تلاش شده است تا عواملی را که بر کاهش هزینه های سازمان صدا و سیما تاثیر گذارند را به روش تحلیل سلسله مراتبی فازی رتبه بندی کنیم. اطلاعات تحقیق حاضر با استفاده از پرسشنامه محقق ساخت بر اساس مقایسات زوجی از نمونه ای متشکل از 26 کارشناس در حوزه مدیریت رسانه (بخش کیفی) و 100 نفر از کارشناسان مدیریت رسانه (بخش کمی) در سال 1398 جمع آوری شده است. نتایج این تحقیق نشان داده است که بیشترین تاثیر بر کاهش هزینه های سازمان صدا و سیما، متعلق به معیار اصلاح الگوی فرایند تولید و تامین محتوا می باشد. پس از اصلاح الگوی فرایند تولید و تامین محتوا، معیار های سیستمی کردن مدیریت مالی، سیستمی کردن مدیریت فناوری، حمایت مدیریت عالی، توانمند سازی کارکنان و ایجاد بانک های اطلاعاتی در رتبه های بعدی عوامل موثر بر کاهش هزینه های سازمان صدا و سیما قرار دارند. همچنین لازم به ذکر می باشد که معیار فرهنگ سازمانی، در رتبه بندی مذکور، در جایگاه آخر قرار دارد.

    کلیدواژگان: کاهش هزینه، سازمان صدا و سیما، مدیریت سیستمی، مدیریت مالی. طبقه بندی JEL:d91.d23.G32