فهرست مطالب

مجله تحقیقات دامپزشکی
سال هفتاد و پنجم شماره 3 (پاییز 1399)

  • تاریخ انتشار: 1399/07/01
  • تعداد عناوین: 15
|
  • مسعود حسنی*، بهار نیری فسایی صفحات 262-270
    زمینه مطالعه

    لپتوسپیروز یک بیماری مشترک با گسترش جهانی است که از دو جهت، یکی نگرانی های بهداشتی در جوامع انسانی و دیگری خسارات اقتصادی به علت ایجاد سقط و مرده زایی، تولد گوساله های ضعیف، سندروم کاهش شیر و ورم پستان و مرگ در جمعیت های دامی دارای اهمیت فراوانی است. میزان شیوع یک عفونت در سطح گله، موضوع کلیدی است که تعیین می کند وضعیت عفونت باید مهم در نظر گرفته شود و چه تصمیمات و سیاست هایی باید در این رابطه گرفته شود و به اجرا در آید.

    هدف

    هدف از انجام این مطالعه فراتحلیل (متا آنالیز) میزان شیوع لپتوسپیروز و سرووار های آن در جمعیت دامی کشور است. روش کار: این پژوهش، با جستجوی مقالات مربوط به سال های 1376 تا 1396 با استفاده از واژه های ایران، لپتوسپیرا، گاو، گوسفند، بز، گاومیش و شتر و ترکیبی از آن ها در پایگاه های دادهMagiran ،SID ، Irandoc، Pub Med و Google Scholar انجام گرفت. در این بررسی 39 مقاله با کیفیت پذیرفته شدند. جهت انجام تحلیل های آماری، مقادیر شیوع وارد نرم افزار Comprehensive Meta-Analysis (CMA) شدند.

    نتایج

    شیوع ظاهری لپتوسپیروزیس در جمعیت به ظاهر سالم نشخوارکنند گان 5/21 درصد (فاصله اطمینان 95 درصد: 8/8-25/17) بود و سرووار های گریپوتیفوزا، پومونا و کانیکولا بیشترین شیوع را داشتند.

     نتیجه گیری نهایی: 

    با توجه به شیوع بالای سرووار پومونا در مطالعات چند سال گذشته در ایران، استفاده از این سرووار در واکسن های تولید شده در داخل کشور، اعمال روش های پیشگیرانه برای کنترل عفونت در سگ های گله و دریافت سهمی از بودجه نظام سلامت، می تواند به کنترل هرچه بهتر بیماری لپتوسپیروز بیانجامد.

    کلیدواژگان: لپتوسپیروزیس، شیوع، جمعیت دامی، نشخوارکنندگان، فراتحلیل
  • وحید نصیری*، فرنوش جامعی، حبیب الله پایکاری صفحات 271-279
    زمینه مطالعه

    تشخیص گونه های کریپتوسپوریدیوم براساس خصوصیات مورفولوژی بسیار محدود بوده و به تنهایی فاقد ارزش تاکسونومیک است، و لذا استفاده از روش های مولکولی این محدودیت ها را تا حدودی برطرف می سازد.

    هدف

    هدف از این مطالعه تعیین ژنوتیپ های غالب کریپتوسپوریدیوم در گوساله های مبتلا به اسهال بود.

    روش کار

    مطالعه در گوساله های کمتر از 3 ماه و برای مدت 2 سال انجام شد. در طول دوره مطالعه، 160 نمونه مدفوع از گوساله های جوان جمع آوری شده و ابتدا از طریق میکروسکوپی و سپس با استفاده از تکنیک های مولکولی مورد بررسی قرار گرفت. مدفوع از جهت حضور اواوسیست های کریپتوسپوریدیوم توسط روش شناورسازی با آب شکر شیتر و به دنبال آن روش رنگ آمیزی ذیل نلسون  مورد بررسی قرار گرفت. دی ان آ انگل استخراج و پروتکل multiplex nested-PCR براساس ژن 18srRNA جهت شناسایی سه گونه سازگار در گاو (یعنی کریپتوسپوریدیوم اندرسونی،  کریپتوسپوریدیوم بوویس و کریپتوسپوریدیوم رایانه) به علاوه گونه مشترک بین انسان و دام یعنی کریپتوسپوریدیوم پارووم انجام شد.

    نتایج

    110 نمونه مدفوع از دامداری های موجود در استان البرز و 50 نمونه مدفوع نیز از دامداری های شهر شاهرود جمع آوری گردید. از 160راس حیوان مورد آزمایش 90 راس ماده و 70 راس نر بودند. در مجموع در میان 160 راس دام مورد آزمایش 85 مورد (12/53 درصد) مبتلا به اسهال بودند که 55 مورد (37/34درصد) از این تعداد حیوان تحت آزمایش با استفاده از رنگ آمیزی ذیل نلسون مثبت تشخیص داده شدند. از آنجایی که تمام موارد مثبت مربوط به نمونه های اسهالی و مرتبط با گوساله های زیر یک ماه بود، ارتباط معنی داری مابین وضعیت اسهال و حضور این انگل مشاهده گردید (05/0 <p). از نظر توزیع فصلی تفاوتی در میزان موارد اسهالی و موارد مثبت انگلی مشاهده نشد. حضور باند 305 جفت بازی در کلیه نمونه های مثبت ذیل نلسون موید حضور گونه کریپتوسپوریدیوم پارووم در تمامی نمونه ها بود. 

    نتیجه گیری نهایی:

     گوساله های شیرخوار بیشتر با کریپتوسپوریدیومپارووم آلوده می شوند که تحقیق حاضر نیز موید این مطلب بود.

    کلیدواژگان: انگل روده ای، کریپتوسپوریدیوم، گوساله، اسهال، جداسازی مولکولی
  • امیر میناباجی، علی مشاوری نیا*، جواد خوش نگاه صفحات 280-287
    زمینه مطالعه

    به علت رابطه نزدیک بین انسان و سگ، آلودگی سگ‎ها به انگل‎های خارجی می‎تواند علاوه بر ایجاد بیماری و اختلال در آسایش میزبان، سلامت و آسایش انسان را نیز متاثر سازد.

    هدف

    این مطالعه با هدف تعیین فراوانی آلودگی به انگل‎های خارجی و شناسایی این انگل‎ها در سگ‎های ارجاعی به بیمارستان دامپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد انجام گرفت. روش کار: تعداد 460 قلاده سگ از فروردین 1396 تا فروردین 1397 از لحاظ آلودگی به انگل‎های خارجی مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات مربوط به سن، جنس، فصل، نژاد، محل نگهداری، نوع پوشش مویی (بلند یا کوتاه)، رنگ پوشش مویی (تیره یا روشن)، خارش، موریختگی و محل استقرار این انگل‎ها در پرسشنامه مخصوص ثبت شد.

    نتایج

    در این مطالعه از 460 قلاده سگ مورد آزمایش، 99 قلاده (52/21 درصد) با نه گونه انگل خارجی آلوده بودند. تعداد 48 (43/10 درصد) قلاده سگ به کک‎های کتنوسفالیدس کنیس و پولکس ایریتانس آلوده بودند. ریپی سفالوس تورانیکوس، سارکوپتس اسکابیی، هایپوبوسکا لانگیپنیس و ریپی سفالوس سنگوینیوس به ترتیب از 14 (04/3 درصد)، 10 (17/2 درصد)، 10 (17/2  درصد) و 9 (95/1 درصد) قلاده سگ جدا شد. آلودگی به ولفارتیا مگنیفیکا، دمودکس کنیس، اتودکتس سینوتیس، همافیزالیس اریناسیی و لینوگناتوس ستوزوس به ترتیب در 9 (95/1 درصد)، 3 (65/0 درصد)، 2 (43/0 درصد)، 1 (21/0 درصد) و 1 (21/0 درصد) قلاده سگ دیده شد. فراوانی آلودگی به انگل‎های خارجی با محل نگهداری، جنسیت و داشتن خارش رابطه آماری معنی داری نشان داد (05/0>p). رابطه آماری معنی داری بین آلودگی به انگل های خارجی با سن، رنگ و طول مو، فصل و موریختگی دیده نشد (05/0<p).

    نتیجه گیری نهایی:

    این مطالعه اولین تحقیق در مورد آلودگی به انگل‎های خارجی در سگ‎های منطقه مشهد است. کک‎ها فراوان‎ترین انگل آلوده کننده سگ‎های مورد مطالعه بودند. در مجموع اگرچه فراوانی آلودگی نسبتا کم بود ولی تنوع گونه‎ای بالایی در انگل‎های آلوده کننده دیده شد. برخی از این انگل‎ها از لحاظ بیماری‎های مشترک بین انسان و دام، اهمیت دارند.

    کلیدواژگان: انگل خارجی، سگ، کک، کنه، فراوانی
  • مهناز حسین پور، سعید مشکینی*، ابراهیم حسین نجد گرامی صفحات 288-299
    زمینه مطالعه

    جایگزینی روغن ماهی با روغن های گیاهی و استفاده از مکمل های غذایی نقش مهمی در متابولیسم چربی های آبزیان دارد. روغن ذرت یکی از روغن های گیاهی است که می تواند جایگزین مناسبی برای روغن ماهی باشد.

    هدف

    این مطالعه با هدف بررسی استفاده از مکمل های غذایی ال-کارنیتین و بتایین به همراه روغن ذرت و روغن ماهی و تاثیر بر متابولیسم چربی ها و شاخص های خونی ماهی قزل آلای رنگین کمان اجرا شد. روش کار: تعداد 450 ماهی قزل آلای رنگین کمان (26/0 ± 12/9 گرم)، در چهار تیمار (سه تکرار) تقسیم شده و با جیره دستی حاوی روغن ماهی (تیمار اول)، روغن ذرت (تیمار دوم)، روغن ماهی و 500 میلی گرم ال-کارنیتین و بتایین (تیمار سوم) و روغن ذرت و 500 میلی گرم ال-کارنیتین و بتایین (تیمار چهارم) به مدت هشت هفته تغذیه شدند. در پایان آزمایش پروفایل اسیدهای چرب تیمارها با دستگاه کروماتوگرافی گازی (GC) مشخص شد و شاخص های خونی و وزن آن ها هم بررسی گردید.

    نتایج

    در پایان آزمایش شاخص وزن اختلاف معنی داری را نشان نداد. در جایگزینی روغن ماهی با روغن ذرت میزان اسیدهای چرب PUFA n-3، C18:3n3، C20:3n3، C20:5n3 و C22:6n3 در لاشه ماهیان به طور معنی داری کاهش و اسیدهای چرب PUFA n-6، C18:2n6، C20:2n6 و C20:4n6 به طور معنی داری افزایش یافتند ولی اختلاف معنی داری در مجموع اسیدهای چرب SFA و MUFA مشاهده نشد. ال-کارنیتین و بتایین سبب افزایش معنی دار تجمع EPA در تیمارهای روغن ماهی و روغن ذرت شده و شاخص تعداد گلبول های سفید در تیمار تغذیه شده با روغن ذرت و ال-کارنیتین و بتایین (تیمار چهارم) نسبت به تیمار روغن ماهی (تیمار اول) تفاوت معنی دار (05/0>p) نشان داد.

     نتیجه گیری نهایی:

     با توجه به تاثیر روغن ذرت و مکمل های ال-کارنیتین و بتایین در افزایش اسیدهای چرب n-6 PUFA، اسید چرب ضروری EPA و تعداد گلبول های سفید، استفاده از روغن ذرت و مکمل های ال-کارنیتین و بتایین در جیره ماهیان قزل آلای رنگین کمان پیشنهاد می شود.

    کلیدواژگان: روغن گیاهی، مکمل های غذایی، اسید چرب، متابولیسم، قزل آلای رنگین کمان
  • اسماعیل پیرعلی خیرآبادی*، مریم فدایی، عزیزالله فلاح، علی طاهری میرقائد صفحات 300-309
    زمینه مطالعه

    امروزه، تمایل به استفاده از بسته بندی مواد غذایی با فعالیت ضد میکروبی با منشا طبیعی افزایش یافته و استفاده از فیلم های خوراکی و زیست تخریب پذیر به عنوان جایگزینی مناسب پوشش های پلاستیکی غیر قابل تجزیه در نظر گرفته شده است.

    هدف

    در این پژوهش، اثر پوشش دهی نشاسته گندم با اسانس پونه بر ویژگی های میکروبی و شیمیایی فیله ی ماهی قزل آلای رنگین کمان در شرایط سرد مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: برای این منظور تیمار های مختلف ازترکیب پوشش نشاسته، نشاسته + اسانس1درصد نشاسته + اسانس 2درصد تهیه شد و تغییرات شیمیایی و میکروبی طی فواصل زمانی مشخص (0، 4، 8، 12و16) موردارزیابی قرار گرفت.

    نتایج

    درآزمایش میکروبی انجام شده، طی روزهای مختلف شمارش باکتریایی کل و دیگر باکتری ها توسط نشاسته و نشاسته + اسانس1 و2 درصد کاهش یافت، همچنین تفاوت بین تیمارکنترل و تیمارهای دیگر معنی دار بود (05/0≥p). بیشترین اثرکاهش PH درتمامی روز های مورد آزمایش متعلق به تیمارنشاسته + اسانس 1 و 2 درصد بود. میزان PH در روز صفر نگهداری بین تیمار های مختلف متفاوت نبود. ولی در روز های چهار، هشت، دورازده و شانزدهم نگهداری بین تیمار کنترل و سایر تیمارها اختلاف معنی دار بود (05/0≥p). نتایج به دست آمده ازآزمون سنجش میزان اکسیداتیو نشان دادکه در روز شانزدهم نگهداری کمترین میزان TBA مربوط به تیمار پوشش داده شده با نشاسته و اسانس 2 درصد و بیشترین میزان آن مربوط به تیمار کنترل می باشد. در واقع استفاده از این پوشش موجب به تعویق انداختن فرآیند اکسیداسیون گردید. 

    نتیجه گیری نهایی:

    از پوشش ترکیبی نشاسته ی خوراکی و اسانس پونه می توان به عنوان عامل افزایش دهنده عمر ماندگاری فیله ماهی قزل آلای رنگین کمان استفاده نمود.

    کلیدواژگان: قزل آلای رنگین کمان، بسته بندی فعال، آنتی اکسیدان، خواص ضد میکروبی، پونه
  • جواد دقیق روحی، عبدالحسین دلیمی*، محمد پورکاظمی، محدث قاسمی، شکوفه شمسی صفحات 310-319
    زمینه مطالعه

    داکتیلوژیروس از انگل های خارجی شایع در آبشش کپور ماهیان است. این انگل ها از ویژگی میزبانی بالایی برخوردارند و بسیاری از گونه ها تنها واجد یک میزبان خاص می باشند.

    هدف

    با توجه به گزارشاتی از گونه های داکتیلوژیروس اختصاصی کپور نقره ای در کپور سرگنده و نیز حضور داکتیلوژیروس های کپور سرگنده در کپور نقره ای اقدام به بررسی داکتیلوژیروس های شایع در این دو گونه ماهی گردید. روش کار: 81 عدد کپور نقره ای و 82 عدد کپور سرگنده از 10 مزرعه پرورش ماهی در استان گیلان صید و پس از تهیه لام مرطوب انگل های داکتیلوژیروس با گلیسرین ژلاتین تثبیت شدند. به منظور ریخت سنجی نمونه ها از نرم افزارImage J برای 7 اندازه گیری نقطه به نقطه بر روی تصاویر به دست آمده استفاده شد. ترسیم نمونه های انگلی بوسیله لوله انجام و با کلیدهای شناسایی مقایسه و شناسایی انگل ها صورت گرفت. جهت بررسی مولکولی استخراج DNA از یک انگل داکتیلوژیروس انجام و تکثیر ناحیه 28SrDNA با پرایمر های مربوطه در دستگاه PCR انجام شد.

    نتایج

    توالی های بدست آمده پس از بلاست در بانک ژن نتایج بررسی مورفولوژیک و مورفومتریک انگل ها را تایید نمود. توالی ها به ترتیب با شماره های MG825611 و MG825765 برای انگل های داکتیلوژیروس هیپوفتالم ایکتیس و داکتیلوژیروس ساچنگتای جدا شده از کپور نقره ای و MH023397 و MH023399 برای انگل های داکتیلوژیروس آریست ایکتیس و داکتیلوژیروس نوبیلیس جدا شده از کپور سرگنده در بانک ژن ثبت شدند. ترسیم درخت فیلوژنتیک قرابت ژنتیکی انگل های جدا شده از این ماهیان را نشان داد. 

    نتیجه گیری نهایی:

     به نظر می رسد گاهی بطور ناخواسته و یا سهوی در کارگاه های تکثیر کشور، ماهیان دورگه تولید می شوند. عدم خلوص نژادی موجب می گردد تا این ماهیان علاوه بر راندمان رشد و پرورشی ضعیف تر، میزبان طیف وسیع تری از داکتیلوژیروس های اختصاصی کپور نقره ای و کپور سرگنده باشند.

    کلیدواژگان: کپور نقره ای، کپور سرگنده، داکتیلوژیروس، مولکولی، ژن، 28SrDNA
  • نیما شیری، سیاوش سلطانیان*، طهورا شمالی، رضا سلیقه زاده صفحات 320-327
    زمینه مطالعه

    آنتی بیوتیک ها می توانند وضعیت فیزیولوژیک و سیستم ایمنی میزبان را دستخوش تغییر نمایند و بکارگیری شاخص های خونی نشانگر مناسبی برای پایش آن هاست.

    هدف

    مطالعه تغییرات شاخص های خون شناختی ماهی قزل آلای رنگین کمان تحت چالش با عوامل استرپتوکوکوزیس/ لاکتوکوکوزیس در پی مصرف فلورفنیکل خوراکی. روش کار: بدین منظور، تعدادی ماهی (5/7 ± 55 گرم) در یک بلوک کاملا تصادفی در 6 تیمار و 3 تکرار شامل گروه های بدون/ با چالش عفونی هر پاتوژن به طور جداگانه و بدون/ با دارودرمانی در دوزاژ 15 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن برای 10 روز متوالی، مورد آزمایش قرار گرفتند. دوزهای باکتری هایStreptococcus iniae (107×87/2) و Lactococcus garvieae (105×8/6) واحد تشکیل پرگنه بر میلی لیتر) به مقدار 30 درصد LD50 در آزمایش اصلی بکار گرفته شدند. در پایان دوره آزمایشی، از سیاهرگ ساقه دمی ماهی ها خونگیری انجام شد. اندازه گیری هماتوکریت و هموگلوبین با استفاده از روش های استاندارد و شمارش یاخته های خونی پس از تهیه گسترش و با بکارگیری هماتوسایتومتر صورت گرفت.

    نتایج

    یافته ها نشان داد که درصد هماتوکریت، میزان هموگلوبین و تعداد گویچه های سرخ خون ماهیان در گروه های دریافت کننده دارو نسبت به گروه شاهد به طور معنی داری کاهش یافته است (05/0 <p). مصرف روزانه فلورفنیکل به مدت 10 روز متوالی در دوز اشاره شده، توانسته سبب کاهش معنی دار تعداد لنفوسیت های خون شود (05/0 <p). از سوی دیگر به نظر می رسد که تعداد مونوسیت ها، نوتروفیل ها و سایر یاخته های خونی در پی دریافت دوزاژ دارویی به طور معنی داری افزایش یافتند (05/0 <p). 

    نتیجه گیری نهایی:

    به نظر می رسد که مصرف خوراکی فلورفنیکل توانسته است سبب بهبود ایمنی ذاتی از طریق افزایش یاخته های خونی شود. گرچه با توجه به کاهش فراوانی لنفوسیت های خون و اینکه مسئله ایجاد آنمی در ماهی به دنبال مصرف فلورفنیکل کماکان وجود دارد، توصیه می شود در صورت کاهش تلفات و بهبود علایم درمانگاهی از سطوح پایین تر دامنه مجاز مصرفی آنتی بیوتیک از نظر FDA برای درمان استفاده شود.

    کلیدواژگان: خونشناسی، قزلآلای رنگین کمان، فلورفنیکل، Streptococcus iniae، Lactococcus garvieae
  • میلاد کیادلیری، فرید فیروزبخش*، حمید دلدار صفحات 328-340
    زمینه مطالعه

    استفاده از محرک های ایمنی طبیعی یکی از موثرترین روش ها برای تقویت ایمنی و پیشگیری از بیماری در ماهیان است.

    هدف

    با توجه به فراوانی جلبک قرمز (Laurencia caspica) در دریای خزر، هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی اثر این جلبک بر عملکرد رشد و شاخص های خون شناسی ماهی قزل آلای رنگین کمان بود. روش کار: مطالعه حاضر روی 750 قطعه بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان که به طور تصادفی انتخاب شدند در قالب 5 تیمار آزمایشی شامل جیره ی غذایی بدون عصاره ی هیدروالکلی جلبک (شاهد) و جیره های غذایی حاوی 5/0 ، 1 ، 5/1 و 2 درصد عصاره انجام شد. طی دوره ی آزمایش هر دو هفته یکبار و تا 8 هفته نمونه برداری جهت سنجش عملکرد رشد و شاخص های خون شناسی انجام شد.

    نتایج

    در پایان هشت هفته غذادهی شاخص های رشد تحت تاثیر عصاره ی جلبک قرار نگرفت. در بازماندگی تیمار های مختلف تفاوت معنی داری مشاهده نشد. تعداد کل گلبول های قرمز، گلبول های سفید، درصد هماتوکریت، غلظت هموگلوبین، درصد نوتروفیل و مونوسیت تحت تاثیر عصاره ی جلبکی قرار گرفت و افزایش معنی دار نسبت به گروه شاهد نشان داد (05/0>p). همچنین افزایش شاخص های بیوشیمایی سرم شامل پروتئین تام، آلبومین و گلوبولین و کاهش فعالیت ALP،AST و ALT در ماهیان تغذیه شده با عصاره ی جلبکی نسبت به گروه شاهد مشاهده شد.

     نتیجه گیری نهایی:

    بر اساس نتایج این مطالعه مصرف خوراکی جلبک قرمز (L. caspica) به عنوان یک محرک ایمنی در ماهی قزل آلای رنگین کمان توصیه می شود.

    کلیدواژگان: جلبک دریایی، Laurencia caspica، قزل آلای رنگین کمان، رشد، خون شناسی
  • علی حتم خانی*، داریوش شیرانی، علی رسولی، سعید بکائی، امید دزفولیان صفحات 341-347
    زمینه مطالعه

    دوکسوروبیسین از پرکاربردترین داروهای شیمی درمانی ضدسرطان در طب دام های کوچک است. این دارو می تواند سبب ایجاد سمیت در قلب، کبد، مغز و کلیه شود.

    هدف

    مطالعه حاضر به منظور ارزیابی اثر تجویز آسکوربیک اسید بر سمیت کبدی ناشی از داروی دوکسوروبیسین در موش سوری انجام شد. روش کار: 24 سر موش سوری نژاد Balb/c به صورت تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند. گروه اول نرمال سالین، گروه دوم آسکوربیک اسید به میزان 100 میلی گرم/کیلوگرم، گروه سوم دوکسوروبیسین به میزان 8 میلی گرم/کیلوگرم و گروه چهارم آسکوربیک اسید و دوکسوروبیسین را با همان دوزهای گروه دوم و سوم به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. سه هفته پس از تجویز دارو، موش ها آسان کشی شدند. میزان فعالیت آنزیم های ALP، ALT، AST و غلظت بیلی روبین تام در سرم اندازه گیری شد. همچنین نمونه های کبد مورد ارزیابی هیستوپاتولوژی قرار گرفتند.

    نتایج

    میزان فعالیت آنزیم های ALP، ALT، AST، غلظت بیلی روبین تام سرم و شدت آسیب کبدی از لحاظ هیستوپاتولوژی در موش هایی که همراه با دوکسوروبیسین، آسکوربیک اسید دریافت کرده بودند به صورت معنی داری از موش هایی که فقط دوکسوروبیسین دریافت کرده بودند پایین تر بود.

     نتیجه گیری نهایی: 

    نتایج این مطالعه تجربی حاکی از آن است که تجویز آسکوربیک اسید می تواند در کاهش سمیت کبدی ناشی از داروی دوکسوروبیسین در موش سوری موثر باشد. بنابراین مطالعات بیشتر برای استفاده بالینی از این ترکیب همراه با دوکسوروبیسین در دام های کوچک پیشنهاد می شود.

    کلیدواژگان: سرطان، موش سوری، دوکسوروبیسین، آسکوربیک اسید، سمیت کبدی
  • مجید مسعودی فرد*، فریدون صابری افشار، محمدرضا اسماعیلی نژاد، عاصمه محمودی صفحات 348-356
    زمینه مطالعه

    امروزه در دامپزشکی با گسترده شدن مصرف داروهای ضد درد، توجه بیشتری به ترامادول معطوف شده است. از طرفی محدودیت کاربرد داروهای مسکن غیر استروییدی به خصوص در حیوانات کوچک اهمیت این دارو را در سگ و گربه به مراتب افزوده است. از مصرف بالینی این دارو در دامپزشکی مدت زیادی نمی گذرد. بنابراین بررسی اثرات مختلف این دارو برروی ارگان های مختلف بدن هنوز هم موضوع مهمی در تحقیقات گوناگون می باشد.

    هدف

    هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی اثرات قلبی عروقی تجویز ترامادول به کمک اکوکاردیوگرافی و الکتروکاردیوگرافی در سگ می باشد. روش کار: بدین منظور، از 5 قلاده سگ نر بالغ در محدوده سنی 5-3 سال و در محدوده وزنی 26-20 کیلوگرم استفاده گردید. در ابتدا سلامتی هر یک از حیوانات از طریق معاینات بالینی و آزمایشگاهی مورد تایید قرار گرفت. سپس حیوانات به مدت دو هفته نگهداری شده و در طول این مدت، واکسیناسیون و انگل زدایی شدند. در این مطالعه هر کدام از حیوانات در سه مرحله ارزیابی شدند. مرحله اول قبل از تزریق ترامادول، مرحله دوم بلافاصله پس از تزریق و مرحله سوم یک ساعت پس از تزریق. در انتها نتایج به دست آمده از تصاویر اکوکاردیوگرافی و الکتروکاردیوگرافی توسط نرم افزار آماری SPSS-20 مورد آنالیز قرار گرفت و 05/0≥p به عنوان معنی داری بین داده ها تلقی گردید.

    نتایج

    از میان فاکتورهای اندازه گیری شده، تنها پنج مورد: حجم بطن چپ در پایان دیاستول و سیستول، فاصله زمانی بین شروع موج Q تا بسته شدن دریچه آیورت، حجم ضربه ای قلب و کسر خروجی قلبی اختلاف معنی داری را بین سه مرحله تزریق نشان می دادند.

    نتیجه گیری نهایی:

    ترامادول در مقایسه با سایر داروهای مخدر و استروییدی اثرات ضد دردی قابل توجه و عوارض قلبی کمتری را نشان می دهد. با این وجود با توجه به اهمیت موضوع، مطالعات بیشتری در این زمینه مورد نیاز است.

    کلیدواژگان: ترامادول، اکوکاردیوگرافی، الکتروکاردیوگرافی، قلب، سگ
  • روجا ابراهیمی، میرسپهر پدرام*، محمد مهدی دهقان، ریحانه ایزدی، محمدرضا مخبردزفولی صفحات 357-365
    زمینه مطالعه

    توراکوسکوپی روشی کم تهاجم با کاربردهای تشخیصی، درمانی و تحقیقاتی در گونه های مختلف است، اما مطالعاتی که به استفاده از این روش در گونه های کوچک تر حیوانات پرداخته باشند کمتر به چشم می خورند. این مسئله می تواند به دلیل چالش ها و سختی های انجام موفقیت آمیز این روش در گونه های کوچک باشد.

    هدف

    این مطالعه به منظور بررسی عملی بودن و معرفی بهترین رهیافت برای انجام توراکوسکوپی در خرگوش با هدف بافت قلب و همچنین تاثیر پروتکل تنفسی بر میزان تلفات پس از جراحی صورت گرفت. روش کار: در این مطالعه از تعداد 20 سر خرگوش سفید نژاد نیوزیلندی استفاده شد. رهیافت هایی که برای تروکار دوربین مورد ارزیابی قرار گرفتند رهیافت پارازایفوییدال و اینترکاستال بودند. همچنین امکان ورود تروکار دوم و بهترین مکان برای ورود آن نسبت به دوربین بررسی شد. شدت آسیب به ریه و میزان تلفات تحت دو مد تنفسی Volume-Controlled و  Pressure-Controlled-بررسی شد.

    نتایج

    دید حاصل از رهیافت پارازایفویید نسبت به رهیافت اینترکاستال فضایی تر است و همچنین برای ورود تروکار دوم تسلط بیشتری در اختیار جراح قرار می دهد. برای تروکار دوم فضای بین دنده ای 5 و 6 امکان مانور بیشتری برای کار روی قلب در اختیار جراح قرار می دهد. در استفاده از مد تنفسی PCV ریه ها تا انتهای جراحی سالم و بدون علایم کبدی شدن باقی مانده و استفاده از این مد با تلفات کمتر همراه است.

     نتیجه گیری نهایی:

     استفاده از رهیافت پارازایفوییدال و پروتکل تنفسی صحیح امکان کار در قفسه صدری را تحت دیدی واضح مهیا ساخته است و توراکوسکوپی در خرگوش را به مدلی عملی تبدیل می کند که می تواند در بسیاری از مطالعات تحقیقاتی قلب به کار رود.

    کلیدواژگان: توراکوسکوپی، خرگوش، قلب، Pressure-Controlled Ventilation، Volume-Controlled mechanical Ventilation
  • بهادر حاجی محمدی، کمند فتاحی*، زهره کاویانی یکتا، جواد صادقی نژاد، حسن مروتی، افشین آخوندزاده بستی صفحات 366-370
    زمینه مطالعه

    به علت ارزش اقتصادی گوشت تقلبات در فرآورده های گوشتی محتمل است.

    هدف

    این مطالعه برای ارزیابی روش بافت شناسی جهت تعیین کمی گوشت بکار رفته در کباب لقمه و کالباس مدل انجام شده است. روش کار: پنج نمونه کباب لقمه (حاوی 70 درصد گوشت) و کالباس (حاوی 30، 50، 70 و 90 درصد گوشت) تهیه شدند. سپس هر نمونه به سه قسمت مساوی تقسیم و از هر قسمت یک قطعه اخذ و در فرمالین بافر 10 درصد ثبوت بافتی صورت گرفت. نمونه ها با روش معمول برای مطالعه میکروسکوپ نوری آماده سازی شده و در پارافین غوطه ور شدند. قالب های پارافینی به ضخامت 6 میکرو متر برش داده شده و با هماتوکسیلین و ایوزین برای مطالعه بافتی رنگ آمیزی شدند.

    نتایج

    آنالیز هیستومتری نشان داد که درصد محاسبه شده برای گوشت بکاررفته در کباب لقمه با درصد واقعی اختلاف معنی داری نداشته است. از طرف دیگر تخمین مقدار گوشت بکاررفته در کالباس مشکل بوده است.

    نتیجه گیری نهایی:

    براساس نتایج این مطالعه استفاده از تکنیک بافت شناسی به‎عنوان روش تکمیلی برای ارزیابی کمی گوشت در فرآورده های خام پیشنهاد می شود. به هر حال باید درنظر داشت که ارزیابی کمی گوشت در فرآورده های گوشتی خام نسبت به فرآورده های گوشتی حرارت دیده راحت تر بوده است.

    کلیدواژگان: بافت شناسی، گوشت، کباب لقمه، کالباس، تقلب
  • آلبرت عبدی، بهزاد مبینی*، مهرداد یادگاری صفحات 371-379
    زمینه مطالعه

    جیب بین انگشتی، فرورفتگی پوست به داخل فضای بین انگشتی است که در گونه های متعددی از حیوانات زوج سم وجود داشته و با ترشح فرمون ها نقش زیستی مهمی در ایجاد ارتباط شیمیایی در حیوانات هم نوع دارد.

    هدف

    این مطالعه به منظور تعیین ساختار کالبدشناسی و پرتوشناسی جیب بین انگشتی در بزهای بومی انجام گرفت. روش کار: 80 جیب بین انگشتی (40 جیب از اندام های حرکتی قدامی و 40 جیب از اندام های حرکتی خلفی) از 10 بز نر و 10 بز ماده سالم یک تا سه ساله از کشتارگاه‎های چهارمحال و بختیاری انتخاب شد. پس از تشریح، موقعیت توپوگرافی هر جیب در اندام های حرکتی تعیین گردید. جهت مطالعات پرتوشناسی، ماده حاجب یورگرافین به داخل جیب تزریق سپس رادیوگراف ها و عکس های لازم گرفته شد. قسمت های مختلف هر جیب بین اندام های حرکتی در هر دو جنس مشخص و اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون تی مورد مقایسه قرار گرفتند.

    نتایج

    در بزهای بومی جیب بین انگشتی در تمام پاها به شکل ابتدایی مشاهده شد که در فضای بین دو سم، مجاور مفصل بوخولوق قرار گرفته بود. جیب بصورت یک مثلث متساوی الساقین بود که راس آن مجاور بند اول و قاعده آن کنار بند دوم انگشتان قرار داشت. بهترین حالت گماری برای مشاهده جیب در بزهای بومی، پشتی-کف دستی (یا کف پایی) بود. تشخیص جیب در پاهای قدامی بیشتر از خلفی می باشد. بجز قاعده، میانگین سایر قسمت های جیب در نرها بطور معنی دار بیشتر از ماده ها بود. تعیین دقیق محدوده توپوگرافی و رادیولوژیک جیب در بز به علت عدم حضور ترشحات کافی، مجرا و سوراخ خروجی و نیز پراکندگی ساختار آن، مشکل و یا غیرممکن می باشد. 

    نتیجه گیری نهایی:

    براساس این مطالعه می توان بیان کرد که گرچه جیب بین انگشتی صرفا در گوسفند، گوزن، قوچ کوهی و آنتلوپ گزارش شده، این ساختار در بزهای بومی نیز وجود داشت ولی مانند این گونه ها، تیپیک و مشخص نمی باشد.

    کلیدواژگان: بز، جیب بین انگشتی، کالبدشناسی، پرتوشناسی، بافت شناسی
  • علی مقصودی*، سعیده سعیدی صفحات 380-389
    زمینه مطالعه

    باکتری های بیماریزا از جمله میکروب سالمونلا به طور گسترده ای موجب بروز بیماری های عفونی در میزبان های مختلف از جمله حیوانات اهلی و انسان می شوند.

    هدف

    هدف از این مطالعه بررسی اثرات ضدمیکروبی 9 گونه از گیاهان دارویی بومی زاگرس بر روی سالمونلا تیفی-موریوم جدا شده از مدفوع طیور در شرایط آزمایشگاهی بود. روش کار: عصاره اتانولی گیاهان دارویی جوشیر، موسیر، سریش ایرانی، کنگر فرنگی، شنگ، تاج خروس، ترشک، پونه کوهی و اسپند با استفاده از دستگاه خلاء از مرکز (روتاری) استخراج شد. همچنین تعداد 12 سویه سالمونلا تیفی-موریوم نیز از مدفوع طیور منطقه سیستان جداسازی شد. حداقل غلظت بازدارندگی و حداقل غلظت کشندگی عصاره گیاهان در غلظت های مختلف با روش رقت سازی در چاهک بر روی باکتری ها تعیین شد. حساسیت سویه ها به آنتی بیوتیک های مختلف نیز با روش استاندارد دیسک دیفیوژن کربی- بایر مورد ارزیابی قرار گرفت.

    نتایج

    سویه های سالمونلا تیفی موریوم در مطالعه حاضر به ترتیب مقاوم به آنتی بیوتیک های پنی سیلین (100 درصد)، آمپی سیلین (100 درصد)، تتراسیکلین (6/16 درصد)، آمیکاسین (3/8 درصد) و اگزاسیلین (0/75 درصد) بودند. بررسی خواص ضدمیکروبی عصاره گیاهان مورد بررسی نشان داد که عصاره گیاهان تاج خروس، جوشیر و کنگر بیشترین اثر مهارکنندگی (MIC) و کشندگی (MBC) را در برابر سالمونلا تیفی موریوم داشتند.

     نتیجه گیری نهایی: 

    نتایج پژوهش حاصل نشان داد که با توجه به مقاومت سالمونلا تیفی موریوم جدا شده از طیور در مطالعه حاضر، درمان آنتی بیوتیکی بویژه با آنتی بیوتیک های پنی سیلین، آمپی سیلین و اگزاسیلین با مقاومت باکتریایی 75 تا 100 درصد اثر بخش نبود. لذا استفاده از عصاره اتانولی گیاهان دارویی بویژه جوشیر، تاج خروس و کنگر به عنوان یک درمان گیاهی جایگزین با آنتی بیوتیک های مرسوم پیشنهاد می شود.

    کلیدواژگان: فعالیت ضدمیکروبی، گیاهان دارویی، عصاره اتانولی، سالمونلا تیفیموریوم، طیور
  • شادی بزرگ پناه، شهرام جمشیدی، سید میلاد واحدی، لیلا لنکرانی مهاجر، غلامرضا نیکبخت بروجنی* صفحات 390-398
    زمینه مطالعه

    مولکول های مجتمع عمده پذیرش بافتی (MHC)، در اتصال به پپتیدهای پادگنی و عرضه آن ها به لنفوسیت های T نقش مهمی دارند و تنوع آن ها با پاسخ های ایمنی و خودایمنی مرتبط است. ارتباط ژن کدکننده MHC کلاس 2 در سگ (DRB1) با برخی بیماری های ایمنی سگ نشان داده شده است.

    هدف

    کشف ارتباط بیماری درماتیت آتوپیک سگ با آلل های ژن DLA-DRB1. روش کار: تعداد 20 نمونه خون از سگ های مبتلا به درماتیت آتوپیک و 20 نمونه از سگ های سالم اخذ شد و پس از استخراج DNA با روش تحلیل HRM فراوانی ژنوتیپ های DLA-DRB1 و هتروزیگوتی و هوموزیگوتی آلل ها مشخص گردید.

    نتایج

    بر اساس تحلیل HRM، نمونه ها در 9 تیپ (A تا I) قرار گرفتند. حضور آلل تیپ D در اگزون 2 ژن DLA-DRB1 احتمال ابتلا به درماتیت آتوپیک را افزایش می دهد (064/0 =p و 206/0=Odd ratio). همچنین هتروزیگوتی ژن DLA-DRB1 سبب افزایش خطر ابتلا به درماتیت آتوپیک می شود (090/0=p و 158/0=Odd ratio). 

    نتیجه گیری نهایی: 

    نتایج این مطالعه نشان داد که برخی آلل های ژن DLA-DRB1 می توانند در حساسیت یا مقاومت در برابر بیماری درماتیت آتوپیک سگ نقش داشته باشند.

    کلیدواژگان: درماتیت، آتوپیک، مجتمع عمده پذیرش بافتی، سگ، آلل
|
  • Masoud Hassani *, Bahar Nayeri Fasaei Pages 262-270
    BACKGROUND

    Leptospirosis is a zoonotic disease with a worldwide spread, which is very important from two aspects, health concerns in human societies and economic losses due to abortion, stillbirth, birth of weak calves,  Milk-drop syndrome and mastitis and death. The prevalence of an infection at the herd or animal level is a key issue that determines whether the infection should be considered important and which measures and policies should be made and applied.

    OBJECTIVES

    The aim of this search is a meta-analysis study of  the prevalence of leptospirosis and serovars of leptospira interrogans in Iran.

    METHODS

    The search was carried out by relevant literature search from 1997 to 2017 and by keywords: Iran, leptospira, cattle, sheep, goats, buffaloes, camel, and their combination in data banks of Magiran, SID, Iranmedex, PubMed and Google scholar. In this study, 39 articles were finally accepted. For statistical analysis, prevalence rates were entered in the Comprehensive Meta Analysis (CMA) software.

    RESULTS

    The prevalence of leptospirosis in apparently healthy ruminants was 21.5% (95% CI: 17.8-25.8) and Grippotyphosa, Pomona and Canicola were the most prevalent.

    CONCLUSIONS

    According to the high prevalence of pomona in our results, using this serovar in produced vaccines inside the country, applying preventive methods to control infection in herd dogs and gaining a share of the health system budget can have a good effect on for leptospira control program.

    Keywords: leptospirosis, Prevalence, Livestock population, Ruminants, Meta-analysis
  • Vahid Nasiri *, Farnoosh Jameie, Habibollah Paykari Pages 271-279
    BACKGROUND

    Diagnosis of Cryptosporidium species based on morphological characteristics is very limited and has no taxonomic value alone, and therefore the use of molecular methods removes these limitations to some extent.

    OBJECTIVES

    The aim of this study was to determine the predominant Cryptosporidium genotypes in calves with diarrhea.

    METHODS

    Study were conducted in calves aged less than 3 months for a period of 2 years. During the study period, 160 dung samples were collected from neonatal calves and examined first microscopically and then by molecular techniques. Stools were analyzed for the presence of Cryptosporidium oocysts by Sheather's Sugar Flotation Solution followed by Ziel-Neelsen staining method. DNA of parasite was extracted and multiplex nested-PCR protocol basis on the 18srRNA were done to identify three cattle-adapted species (C. andersoni, C. bovis and C. ryanae) plus the zoonotic species C. parvum.

    RESULTS

    110 fecal samples were collected from livestock in Alborz province and 50 fecal samples were collected from livestock in Shahroud city. Of the 160 animals examined, 90 were female and 70 were male. In total, out of 160 animals examined, 85 cases (53.12%) had diarrhea, of which 55 cases (34.37%) were positive using Ziel-Neelsen staining. Since all positive cases were related to diarrhea samples and related to calves under one month old, a significant relationship was observed between diarrhea status and the presence of this parasite (p < /em><0.05). In terms of seasonal distribution, no difference was observed in the rate of diarrhea and positive parasitic cases. The presence of 305 bp band in all Ziel-Neelsen positive samples confirmed the presence of C. parvum in all samples.

    CONCLUSIONS

    Neonatal calves are more likely to be infected with Cryptosporidium parvum, as confirmed by the present study.

    Keywords: Intestinal Parasites, cryptosporidium, Diarrhea, calves, multiplex PCR
  • Amir Minabaji, Ali Moshaverinia *, Javad Khoshnegah Pages 280-287
    BACKGROUND

    Health and welfare of dogs can be adversely affected by ectoparasite infestations and these infestations pose severe risks to human health due to close contact between dog and human.

    OBJECTIVES

    This study was carried out to detemine the frequency of ectoparasite infestation in referred dogs to veterinary hospital of Ferdowsi University of Mashhad, Mashhad, Iran.

    METHODS

    From April 2017 to April 2018, a total of 460 dogs were examined for ectoparasites. Age, gender, season, breed, keeping place, hair length, hair colour, pruritus, alopecia and distribution of parasites on different parts of the body of each examined dog were recorded in a questionnaire.

    RESULTS

    Out of 460 dogs examined, 99 (21.52%) were found to be infested with ectoparasites. Forty-eight  (10.43%) dogs were infested with Ctenocephalides canis and Pulex irritans. Rhipicephalus turanicus, Sarcoptes scabiei, Hippobosca longipennis and Rhipicephalus sanguineus were found on 14 (3.04%), 10 (2.17%), 10 (2.17%) and 9 (1.95%) dogs, respectively. Infestation with Wohlfahrtia magnifica, Demodex canis, Otodectes cynotis, Haemaphysalis erinacei and Linognathus setosus were observed in 9 (1.95%), 3 (0.65%), 2 (0.43%), 1 (0.21%) and 1 (0.21%) examined dogs, respectively. There was a statistically significant association between ectoparasite infestation and sex, keeping place and pruritus (p < /em><0.05). No statistical relationship was found between ectoparasite infestation and age, hair colour, hair length, season and alopecia (p < /em>>0.05).

    CONCLUSIONS

    This is the first study conducted on dog ectoparasite infestation in Mashhad district, Northeast Iran. Fleas were the most common ectoparasites and although ectoparasite infestation rate was relatively low, high species diversity was observed. Some of these ectoparasites have zoonotic importance.

    Keywords: Ectoparasite, Dog, Flea, Tick, frequency
  • Mahnaz Hoseinpour, Saeid Meshkini *, Ebrahim Hosein Najdegerami Pages 288-299
    BACKGROUND

    Replenishing fish oil with vegetable oils and using dietary supplements plays an important role in the metabolism of fats in aquatic animals. Corn oil is one of the vegetable oils that can be a good alternative to fish oil.

    OBJECTIVES

    The aim of this study was to investigate the effects of replacing fish oil with corn oil and the use of dietary supplements L-carnitine and betaine on the metabolism of fats and blood indices of rainbow trout.

    METHODS

    450 rainbow trout (9.12±0.26 g) were divided into four treatments (three replicates) and were fed with manual diet containing fish oil (1st treatment), corn oil (2nd treatment), fish oil with 500 mg/kg of food containing L-carnitine and betaine (3rd treatment) and corn oil with 500 mg/kg of food containing L-carnitine and betaine (4th treatment) for eight weeks. At the end of study, fatty acid profiles of the treatments were determined by gas chromatography (GC) and blood indices and their weights were also examined.

    RESULTS

    At the end of the experiment, the weight index did not show a significant difference. In the replacement of fish oil with corn oil, the levels of PUFA n-3, C18:3n3, C20:3n3, C20:5n3 and C22:6n3 fatty acids significantly decreased in fish carcasses and the PUFA n-6, C18:2n6, C20:2n6 and C20:4n6 increased significantly, but no significant difference was observed in total SFA and MUFA fatty acids. L-carnitine and betaine increased the EPA accumulation in fish oil and corn oil significantly, and the number of white blood cells in corn oil, L-carnitine and betaine fed fish (fourth treatment) were increased compared to fish oil treatment (first treatment), significantly (p < /em><0.05).

    CONCLUSIONS

    Considering the effect of corn oil, L-carnitine and betaine supplements on increasing the n-6 PUFA fatty acids, essential EPA and white blood cell counts, the use of corn oil and L-carnitine and betaine supplements in rainbow trout diet is recommended.

    Keywords: vegetable oil, Diet supplements, Fatty acid, Metabolism, Rainbow trout
  • Esmaeil Pirali Khirabadi *, Maryam Fadaei, Azizolah Fallah, Ali Taheri Mirghaed Pages 300-309
    BACKGROUND

    Nowadays, the tendency to use food packaging with antimicrobial activity of natural origin has increased. The use of edible and biodegradable films has been considered as an appropriate alternative to non-degradable plastic coatings.

    OBJECTIVES

    In this study, the effect of coating with wheat starch and Pennyroyal (Mentha pulegium essential oil was investigated on microbial and physicochemical characteristics of rainbow trout fillet in cold conditions.

    METHODS

    For this purpose, different treatments under the influence of starch, starch and Pennyroyal essential oil (1%), starch and Pennyroyal essential oil (2%) were prepared and physicochemical and microbial changes were evaluated at specified intervals (0, 4, 8, 12 and 16 days).

    RESULTS

    In the microbial test, the count of total bacterial and other bacteria by starch and starch + 1% and 2%, the essential oil was decreased in different days, also the difference between the control group and other treatments was significant (p < /em>≥0.05). The highest effect of pH reduction belonged to starch + 1% and 2% essential oil in different studied days. The level of pH was not different among different treatments on day 0 of storage. However, there was a significant difference between the control group and treatments on the fourth, eighth, twelfth, and sixteenth days of storage (p < /em>≥0.05). The results of the oxidative test showed that on the 16th day of storage, the lowest level of TBA was related to the treatment with starch + 2% essential oil and the highest value was related to the control group. In fact, the application of the coating layer delayed the oxidation process.

    CONCLUSIONS

    This study demonstrated antioxidant and antibacterial properties of the composition of edible starch and pennyroyal essential oil on the increased shelf-life of Rainbow trout fillet.

    Keywords: Rainbow trout, Antioxidant, Active packaging, antimicrobial properties, Pennyroyal
  • Javad Daghigh Roohi, Abdolhossein Dalimi *, Mohammad Pourkazemi, Mohaddes Ghasemi, Shokoofeh Shamsi Pages 310-319
    BACKGROUND

    Dactylogyrus is one of the most common external parasites on  the gills of Cyprind fish. These parasites are highly host specific and many species only have a specific host.

    OBJECTIVES

    Since there are reports of silver carp specific Dactylogyrus species isolated from big head carp and vice versa, the investigation of Dactylogyrids have been done in these two fish species.

    METHODS

    81 silver carp and 82 big head carp were caught from 10 fish farms in Guilan province and after preparing wet mounts of body surface Dactylogyrus parasites divided and fixed by glycerin jelly. In order to perform morphometric assessments on captured images, Image J software was used for 7 point to point distances. Drawing of parasites was done by drawing tube and then compared by identification keys and parasites identified. For molecular investigation the genomic DNA was extracted from one parasite specimen and 28S rDNA region of Dactylogyrus specimens were amplified by related primers in PCR.

    RESULTS

    Sequences were deposited in GenBank with accession numbers MG825611 and MG825765 respectively for D. hypophthalmichthys and D. suchengtaii isolated from Hypophthalmichthys molitrix, and also MH023397 and MH023399 respectively for D. aristichthys and D. nobilis isolated from Hypophthalmichthys nobilis. The phylogenetic tree shows the genetic affinity of isolated parasites from these two fish.

    CONCLUSIONS

    It seems hybrid fish are sometimes produced accidentally in fish reproduction centers of Iran. Racial impurity of silver carp and big head carp is not only the reason of poorer breeding efficiency in fish farms but also these hybrid fish are hosts of more parasitic species.

    Keywords: Hypophthalmichthys molitrix, Hypophthalmichthys nobilis, Dactylogyrus, Gene, 28SrDNA
  • Nima Shiry, Siyavash Soltanian *, Tahoora Shomali, Reza Salighehzadeh Pages 320-327
    BACKGROUND

    Antimicrobial agents can alter physiological status and immunity system of the host, and use of hematological indices are the appropriate marker for monitoring them.

    OBJECTIVES

    The present study intended assessment of changed hematological indices of rainbow trout challenged with streptococcosis/lactococcosis agents following oral administration of florfenicol.

    METHODS

    The purchased fish (55±7.5 g) were examined through a randomized blocks design in the replicated 6 treatments consisting of without/with the infectious challenge of each pathogen separately and without/with medicated feeding in 15 mg/kg-1 BW for 10 consecutive days. Doses of Streptococcus iniae (2.87×107 CFU/ml) and Lactococcus garvieae (6.8×105 CFU/ml) equal to 30% of LD50 values were applied in the main experiment. At the end of trial, blood was sampled via caudal vein. Measurement of hematocrit and hemoglobin has been accomplished according to standard methods, and the number of blood cells was counted by hematocytometer.

    RESULTS

    Findings pointed out PVC%, Hb value and RBCs count of groups that received the drug were reduced significantly than control (p < /em><0.05). 10-day administration of flornfeicol in the mentioned dosage could cut down lymphocytes statistically (p < /em><0.05). On the other hand, monocytes, neutrophils, and other blood cells were enhanced following administration of therapeutical dosage (p < /em><0.05).

    CONCLUSIONS

    It seems that oral consumption of florfenicol could improve innate immunity, especially through enhancement of hematocytes. However, due to reduced frequency of blood lymphocytes, and as the problem of anemia in fish following drug consumption is still observed, it is recommended that in case of reduction of losses and improvement of clinical symptoms, the lowest FDA-suggested levels of the antibiotic for treatment should be used.

    Keywords: Hematology, Rainbow trout, Florfenicol, Streptococcus iniae, Lactococcus garvieae
  • Milad Kia Daliri, Farid Firouzbakhsh *, Hamid Deldar Pages 328-340
    BACKGROUND

    The use of natural immune stimulants is one of the most effective methods for strengthening immunity and preventing diseases in fish.

    OBJECTIVES

    Due to the abundance of red algae (Laurencia caspica) in the Caspian Sea, the aim of this study was to investigate the effect of this algae on growth performance and blood indices of rainbow trout.

    METHODS

    The present study was performed on 750 randomly selected rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) in 5 experimental treatments including an algal extract-free diet (control), and diets supplemented with 0.5, 1, 1.5, and 2% of algal hydroalcoholic extract. During the experimental period, fish were sampled to measure growth performance and blood indices every two week for 8 weeks.

    RESULTS

    Growth indices were not affected by the algal extract at the end of eight weeks of feeding. There were no significant differences in fish survival at different treatments. Total counts of red blood cells, white blood cells, hematocrit percentage, hemoglobin concentration and neutrophil and monocyte percentages were affected by algal extract with significant increases compared to the control group (p < /em><0.05). Results of serum biochemistry showed that significantly increased total protein, albumin and globulin and also significantly reduced ALT, AST and ALP compared to the control in rainbow trout.

    CONCLUSIONS

    Based on the results of this study oral use of red algae (L. caspica) as an immune stimulant in rainbow trout (O. mykiss) was recommended.

    Keywords: Macroalgae, Laurencia caspica, Rainbow trout, Growth, Hematology
  • Ali Hatamkhani *, Dariush Shirani, Ali Rassouli, Saeed Bokaei, Omid Dezfoulian Pages 341-347
    BACKGROUND

    Doxorubicin is one of the most widely used anticancer chemotherapeutic agents in small animal practice. The use of doxorubicin can cause cardiotoxicity, hepatotoxicity, neurotoxicity, and nephrotoxicity.

    OBJECTIVES

    This study was carried out to evaluate the effects of ascorbic acid on doxorubicin hepatotoxicity in mice.

    METHODS

    Twenty-four Balb/c mice were randomly divided into four groups. Group one received normal saline, group two received 100 mg/kg ascorbic acid, group three received 8 mg/kg doxorubicin and group four received ascorbic acid and doxorubicin intraperitoneally, with the same doses of groups 2 and 3. Twenty-one days after injection, the mice were euthanized. The activities of ALP, ALT, AST enzymes and total bilirubin levels in the serum samples were measured. Liver samples were evaluated histopathologically.

    RESULTS

    The activities of ALP, ALT, AST, and total bilirubin levels and histopathologic scores of hepatotoxicity were significantly lower in the group that received ascorbic acid + doxorubicin in comparison to those of the doxorubicin group.

    CONCLUSIONS

    Ascorbic acid may be useful in the prevention of doxorubicin hepatotoxicity in mice. Further studies are recommended for evaluation of the use of ascorbic acid in small animals.

    Keywords: cancer, mice, doxorubicin, Ascorbic acid, hepatotoxicity
  • Majid Masoudifard *, Fereydoon Saberi Afshar, MohammadReza Esmailinejad, Asemeh Mahmoudi Pages 348-356
    BACKGROUND

    Nowadays, due to widespread usage of anti-pain drugs, more attention is being paid to tramadol, although it has only been recognized  rather recently in veterinary medicine. Therefore, evaluation of its effects on various organs is a principal issue.

    OBJECTIVES

    The aim of present study was to investigate cardiac function change following administration of tramadol using electrocardiography and echocardiography.

    METHODS

    Five healthy dogs aged 3-5 years and weighting 20-26 kg were selected for study. To check the health of animals, clinical and laboratory examinations were performed. Then animals were kept for 2 weeks and vaccination and anti parasite therapy were prescribed for them. This study was conducted in 3 stages and ECG and echocardiography were recorded: before tramadol injection, immediately after injection and one hour after that. Parametric data analysis of variance with repeated measure was conducted using SPSS version 20.

    RESULTS

    Along evaluated parameters, only left ventricular volume in end-diastole and end-systole, time interval between the Q wave to aortic valve closure, stroke volume and ejection fraction showed significant difference between the three stages.

    CONCLUSIONS

    In conclusion, tramadol shows remarkable anti-pain effects with low cardiac side-effects in comparison to other opioid drugs. However, more studies are needed due to the importance of this subject.

    Keywords: tramadol, Echocardiography, electrocardiography, Heart, Dog
  • Roja Ebrahimi, MirSepehr Pedram *, Mohammadmehdi Dehghan, Reyhaneh Izadi, MohamadReza Mokhber Dezfouli Pages 357-365
    BACKGROUND

    Thoracoscopy is a minimally invasive method used in diagnosis and treatment of many disorders in animals, however, its application in smaller species is limited in literature which can be contributed to the challenges faced while performing a minimally invasive procedure in smaller mammals.

    OBJECTIVES

    Evaluating the feasibility and ideal port placement considering heart as the target organ in rabbit. Also, the impact of ventilation protocol on rate of mortality was evaluated.

    METHODS

    Twenty New Zealand white rabbits were used in this experiment. Approaches used for the introduction of the camera were Para-xiphoid and intercostal space, the optimal spot for insertion of the second trocar relative to the camera was also evaluated, lung damage and rate of mortality were assessed under two different mechanical ventilation modes of pressure-controlled and volume-controlled.

    RESULTS

    Surgical view gained through the para-xiphoid approach is rather panoramic and spatial than the direct intercostal view, maneuver on the heart with an instrument is easier when the 5th intercostal space is used for the second trocar. With the help of PCV, lungs sustain less damage and atelectasis can be avoided till the end of the procedure and therefore, less mortality is experienced.

    CONCLUSIONS

    Using the Para-xiphoid approach and the correct ventilation protocol provides sufficient working space under good vison, which makes the rabbit thoracoscopic heart model a practical model that can be used in many cardiac experiments.

    Keywords: Thoracoscopy, Rabbit, Heart, Pressure-Controlled Ventilation, Volume-Controlled mechanical Ventilation
  • Bahador Hajimohammadi, Kamand Fattahi *, Zohreh Kavyani Yekta, Javad Sadeghinezhad, Hasan Morovvati, Afshin Akhondzadeh Basti Pages 366-370
    BACKGROUND

    Regarding the economic values of meat, adulteration in meat products is probable.

    OBJECTIVES

    This study was carried out to evaluate the histological method for the quantitative detection of meat in Kabab Loghme and cooked sausage model.

    METHODS

    Five Kabab samples (containing 70 % meat) and cooked sausage (30, 50, 70 and 90% meat), were prepared. Then, each sample was divided into three parts and one piece was taken from each part and fixed in 10% neutral-buffered formalin. The samples were routinely processed for light microscopy and embedded in paraffin. The paraffin-embedded blocks were cut into 6 μm sections and stained using hematoxylin and eosin (H & E) for histological study.

    RESULTS

    The histometrical analysis indicated that the estimated percentages for the added meat in kabab did not show significant difference with the real related percentages. On the other hand, the amount of meat was difficult to estimate especially in cooked sausage.

    CONCLUSIONS

    The findings of the present research suggest the histological technique as a complementary method for quantitative evaluations of meat in raw meat products. However, the quantitative evaluation of meat in raw meat products was more convenient than in processed ones.

    Keywords: Histology, Meat, Kabab, Cooked sausage, Adulteration
  • Albert Abdi, Behzad Mobini *, Mehrdad Yadegari Pages 371-379
    BACKGROUND

    The interdigital pouch is an invagination of the skin which locates between the digits in several species of the artiodactyla. It secretes pheromones that play important biological functions in the conspecific chemical communication.

    OBJECTIVES

    This study has been carried out in order to determine the anatomical and radiological structure of the interdigital pouch in native goats.

    METHODS

    Eighty interdigital pouches (40 forefeet and 40 hind feet) of 10 female and 10 male, one to three-years-old, healthy native goats in slaughterhouses of Chaharmahal va Bakhtiari were selected. After dissection, topography of each pouch was determined in the feet. For radiologic studies, contrast urografin media were injected into the pouch and then radiographs and photographs were obtained. Different parts of each pouch were identified and measured between the two limbs in both sexes. Data were analyzed by t-test.

    RESULTS

    In native goats, the pouch, which was observed in all feet,  was a primitive type and located in the space between two hooves at the level of pastern joint. The pouch represents an equilateral triangle with an apex next to the first phalanx and the base near the second phalanx. The best radiographic view for pouch in native goats was dorsopalmar or dorsoplantar. Detection of the pouch in the forelimb was more than that of the hindlimb. Except for the base of pouch, the means of the other parts in male were significantly higher than females. It is difficult or impossible to define the exact radiological and topographical limits of the pouch in goat, due to the absence of secretion, excretory duct and orifice and also the dispersion of structure.

    CONCLUSIONS

    Based on this study, it can be concluded that although the interdigital pouch has only been reported in sheep, deer, moufflon and antelope, it was also found in native goats, but it is not common.

    Keywords: Anatomy, Goat, Interdigital pouch, Radiology, Histology
  • Ali Maghsoudi *, Saeideh Saeidi Pages 380-389
    BACKGROUND

    Infectious diseases widely occur through bacteria such as Salmonella spp. in different hosts such as domestic animals and human.

    OBJECTIVES

    The aim of this study was to isolate Salmonella Typhimurium bacteria from poultry feces and in vitro assessment of antimicrobial effects of 9 species of Zagros native medicinal plants.

    METHODS

    Ethanol extracts of jooshir, shallots, Iranian eremurus, artichokes, sheng, amaranth, sorrel, oregano and harmel were extracted through rotary vacuum system. Furthermore, 12 strains of Salmonella Typhimurium were isolated from poultry feces in Sistan region. Minimum inhibitory concentration (MIC) and minimum bactericidal concentration (MBC) of plant extracts were determined through micro dilution method. Sensitivity of different strains to antibiotics was tested through standard Kirby-Bauer diffusion disk methods.

    RESULTS

    Salmonella Typhimurium strains are resistant to Penicillin (100%), Ampicillin (100%), Tetracycline (16.6%), Amikacin (8.3%) and Oxacillin (75.0%). Results of the antimicrobial assay have shown that extracts of amaranth, jooshir and artichokes had the highest MIC against Salmonella Typhimurium.

    CONCLUSIONS

    Results of the current study showed that according to the antibiotic resistance of Salmonella Typhimurium isolated from poultry, antibiotic treatment, in particular with penicillin, ampicillin and oxacillin with the bacterium resistance of 75 to 100% would not be effective. In contrast, using plant ethanol extracts especially jooshir, amaranth and artichokes could be recommended as an alternative to conventional antibiotic treatments.

    Keywords: Antibacterial activities, medicinal plants, Ethanol extract, Salmonella ryphimurium, Poultry
  • Shadi Bozorgpanah, Shahram Jamshidi, Seyed Milad Vahedi, Leila Lankarani Mohajer, Gholamraza Nikbakht Brujeni * Pages 390-398
    BACKGROUND

    Major histocompatibility complex (MHC) is a group of genes which codes for binding of antigenic peptides and presenting them to T cells. MHC molecules polymorphism is associated with presenting different antigens, immune and autoimmune responses. One of the most important dog MHC genes is DRB1. The association between this gene and its alleles with Atopic Dermatitis has been reported.

    OBJECTIVES

    In this study, the association between canine Atopic Dermatitis and DLA-DRB1 alleles has been evaluated using HRM (High Resolution Melting) genotyping method.

    METHODS

    Blood samples were collected from 20 dogs with Atopic Dermatitis and 20 healthy dogs. Frequency of different DRB1 genotypes, as well as heterozygosity and homozygosity of alleles were analyzed using HRM. Their associations with Atopic Dermatitis were evaluated by statistical analysis.

    RESULTS

    Based on the HRM analysis, genotypes were grouped in 9 types (A-I). Statistical analysis showed that the presence of type D allele in the exon II of DLA-DRB1 gene increases the risk of Atopic Dermatitis (Odd ratio=0.206 and p < /em>=0.064). A significantly increased risk of Atopic Dermatitis in heterozygous samples was also observed (Odd=0.158 and p < /em>=0.090).

    CONCLUSIONS

    The results of this study showed that some alleles of DLA-DRB1 gene can play a role in the sensitivity or resistance to Atopic Dermatitis in dogs.

    Keywords: Dermatitis, Atopic, MHC, Dog, allele