فهرست مطالب
نشریه پژوهش در هنر و علوم انسانی
پیاپی 30 (آبان 1399)
- جلد اول
- تاریخ انتشار: 1399/08/28
- تعداد عناوین: 6
-
صفحات 1-12
خانه ها از جمله مهمترین گونه های معماری هستند که تحوالت اجتماعی و فرهنگی جامعه در آنها قابل مشاهده است. دوره قاجار از مهمترین اعصار تاریخی ایران است که تغییر عمده در معماری و شهرسازی آن رخ داده است. این دگرگونیها با کاهش تدریجی مبانی گذشته و نیل آن به سوی مفاهیم جدید در حوزه معماری مسکونی بوده است. به گونه ای که ساختار هم گون و یکپارچه خانه های سنتی را به عرصه چالش میان سنت و تجدد و ابزار تفاوتها و تمایزات طبقاتی مبدل نمود. این پژوهش با رویکرد کیفی و در دو بخش، تاریخی-تفسیری و نیز قیاسی به بررسی اجمالی نظام ساختار کالبدی حاکم بر معماری عمارتهای تهران و تبریز، پرداخته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که معماری مسکونی قاجار در گذر از جهان سنت به تجدد، با استقرار برونگرایی به جای درونگرایی و اعمال تغییرات کالبدی و فضایی و تزیینات معماری، تحولی عظیم را پشت سرنهاده است. این تغییرات، تحت تاثیر رویکردها و عوامل مختلف نظری و اجتماعی در بخشهای مختلف ایران متفاوت بوده، به گونهای که نمود تجدد و فرهنگ غربی در خانه های تهران بیشتر از تبریز بوده است.
کلیدواژگان: مطالعه تطبیقی، خانه های سنتی، ساختار کالبدی، دوره قاجار -
صفحات 13-24
ساختار هنری و تکنیکی و ویژگیهای ملموس فیلم، در بیننده پاسخهایی را برمیانگیزد. کارگردان با توجه به روایت، موقعیتهای دراماتیک و مالحظات تصویری، صحنه را تصویر میکند. جریان روایت درون صحنه، با توجه به استانداردهای دراماتیک و تصویری و نحوه قرارگیری دوربین توسط کارگردان خلق میشود. چیدمان عناصر مختلف با نظم خاص، در یک نما، اطالعات زیادی از زمان و مکان و نحوه زندگی شخصیتها، شرایط روحی آنها و... به مخاطب میدهد. این نحوه چیدمان فضای را خلق میکند که استیج کردن قلمداد میشود. در استیجینگ فنهای گوناگونی میتوان به کار گرفت که در دید و در نهایت دیدگاه مخاطب تاثیرگذار باشد. مسئله اصلی پژوهش بررسی میزان تاثیر و کارکرد فضاسازی با تاکید بر تکنیک استیجینگ است. روش پژوهش کیفی و با رویکردی توصیفی تحلیلی میباشد. بر این اساس مسئله اصلی پژوهش حاضر واکاوی نحوه استفاده مناسب از صحنه و فضایی است که میتواند برای طراحی در نظر گرفته شود تا به فرایند استیج کردن کمک مینماید. این پژوهش پس از ارایه مبانی نظری پژوهش تالش خواهد برای آشکارسازی بحث انیمیشن وال-ای را مورد بررسی قرار دهد.
کلیدواژگان: استیجینگ، بالکینگ، فضاسازی، ترکیب بندی، قاب بندی، میزانسن -
صفحات 25-34
هنرهای صناعی ایران به عنوان بخشی از میراث فرهنگی و هنری این سرزمین، همواره بستری برای انتقال سنتهای بومی ایرانیان در طول تاریخ بوده اند. این هنرهای بومی و سنتی متناسب با شرایط طبیعی و جغرافیایی هنرمندان تولیدکننده ویژگیهای هویتی خود را به دست آوردهاند. در این بین قالیهای دست بافت ایرانی بویژه در مناطق عشایری و روستایی به عنوان یکی از شاخصترین صنایع بومی ایران تصویری روشن و تمام نما از جغرافیا، طبیعت و فرهنگ بافندگان را به نمایش میگذارد. منطقه قالی بافی هریس به عنوان یکی از مطرح ترین تولیدکننده قالیهای ایرانی در سبک روستایی است. ویژگیهای شاخص در فرم و محتوای قالیهای این منطقه باعث شده است تا قالی هریس ضمن کسب هویتی یگانه و منحصر به فرد در جغرافیای قالی ایران، از شهرت جهانی نیز برخوردار باشد. هدف از این پژوهش مطالعه تاثیر طبیعت و جغرافیای منطقه در مولفه های فنی و محتوایی قالیهای هریس میباشد. از این رو، شناسایی تاثیر طبیعت بر فرم و محتوای قالیهای منطقه هریس به عنوان سوال اصلی پژوهش طرح گردید. در ادامه با انجام مطالعات میدانی و بررسی فرآیندهای طراحی و تولید قالی منطقه به شناسایی کیفیت ارتباط طرح و نقش و فرآیند تولید با شرایط اقلیمی و طبیعی منطقه پرداخته شد. نتایج نشان دادند بازتاب شرایط کوهستانی، آب و هوای سرد و مرطوب، پوشش گیاهی و شیوه زندگی ساکنان منطقه در طرح و رنگ و بافت قالیهای هریس مشهود بوده و باعث تمایز این قالیها از انواع مشابه شده است.
کلیدواژگان: قالی هریس، طبیعت، جغرافیا، هنرهای صناعی، طرح و نقش -
صفحات 35-50
در سالهایی که فضای مجازی در زندگی نفوذ پیدا نکرده بود، هنر خود را با حضور مردم معنی میکرد. اثر هنری زمانی شناخته میشد که توسط مردم و در مکانهای خاص تفسیر و تاویل میشد، اگر روزی به دلیل یک اتفاق ناخوشایند چون شیوع بیماریهای واگیردار تمام فعالیتهای هنری ممنوع و به زمانی نامعلوم موکول میشد، هنرمند وظیفهی خود را فراموش و هنر در پستویی نهان میشد. جهان با فضای مجازی شکل دیگری به خود گرفت، طوری که در روزگار کرونایی هنرهای متفاوتی خلق شد. این مقاله با رویکردی توصیفی، تطبیقی شکل گرفته است و فرض دارد به مسیرهای جدیدی بپردازد که باعث ایجاد آثارهنری با حس زیبایی شناسانه در روزگار کرونا شده است. مسیرهایی که به کمک فضای مجازی توانسته است اتفاقات مثال زدنی را خلق کند که منجر به نامیدن جهانی جدید برای هنرمند و هنر شود.
کلیدواژگان: کرونا، زیبایی شناسی، هنر، جهان هنرمند، فضای مجازی -
صفحات 51-62
ژوهش حاضر به منظور »نشانه شناسی نقش مایه های عناصر چهارگانه در ایران باستان« بر آن است تا با توجه بر اهمیت نقش عناصر تزیینی نمادهای پاکی و باروری، تداوم و جایگاه آن را از رهگذر نشانهشناسی بیابد. نقوش پاکی و باوری در هنر ایران نیز عاملی گفتمانی است که معنایی ایستا ندارد بلکه گفتمانی را در نظام هنری این سرزمین شکل میدهد که در موقعیت ها و بافتهای مختلف میتواند معناهایی سیال، پویا، متکثر و متعدد را آشکار سازد. ازاینرو گردآوری داده های اولیه تحقیق، به روش کتابخانه ای بوده و میتوان نمادهای پاکی و باروری در هنر ایران را با رویکردهای مختلفی مطالعه کرد و در این بین رویکرد نشانهشناسی، رویکردی مناسب برای مطالعه ی این بخش از هنرهای این مرزوبوم به شمار میرود. نمونه های مطالعاتی بر اساس چارچوب نظری »نشانه شناسی« به روش توصیفی- تحلیلی که روشی است کیفی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. انتخاب نمونه های مطالعاتی به صورت انتخابی بوده است. این پژوهش سعی دارد از طریق ابعاد حسی-ادراکی، شناختی، عاطفی، زیبایی شناختی، اسطورهای و هویتی به مطالعه، تحلیل و بررسی نقوش پاکی و باروری بپردازد و سعی دارد با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی پرسش اصلی این پژوهش را پاسخ دهد که چگونه میتوان با رویکرد نشانه شناسی به بررسی نمادهای پاکی و باروری در ایران باستان پرداخت؟ بر اساس رویکرد نشانه شناسی، نمادهای پاکی و باروری در هنر ایران باستان گفتمانی است که هر چند نمود زیادی دارد اما معنایی ثابت ندارد. از جمله نتایجی که این پژوهش به آن دست یافت این است که، نمادهای پاکی و باروری در نظام گفتمانی دوران ایران باستان دارای قابلیت های متعددی است که با توجه به موقعیت مکانی و زمانی میتوان وجوه معنایی و نمایشی آن را کشف نمود و در ابعاد گوناگون گفتمانی همواره معنایی سیال و پویا دارد. همچنین میتوان به این نتیجه رسید که نقش مایه های عناصر چهارگانه در ایران باستان تنها در حوزه نشانه های نمادین فعال است و تنها عنصر آب در مواردی در حوزه نشانه های نمایهای فعال میشود.
کلیدواژگان: نشانه شناختی، نماد پاکی، نماد باروری، هنر ایران باستان -
صفحات 63-74
در دوره های تاریخی ایران، پوشش سر نشانگر موقعیت افراد در جامعه، حفاظت از سرما، حیا و عفت برای زنان بوده و عوامل فرهنگی و اجتماعی در ایجاد طرحهای گوناگون برای پوشاک سر، نقش مهمی داشته است. ازاینرو بررسی و تبیین انواع پوشش سر در مردان و زنان عهد صفوی به صورت جداگانه هدف این تحقیق، میباشد. اوج پیشرفت صنعت نساجی، در دوره صفوی و در زمان شاه عباس شکل گرفت. نگرش سیاسی وی به ایجاد روابط تجاری با کشورهای همسایه و بخصوص اروپاییان، سبب شد تا ادیان مختلف با فرهنگ و رسومات خود در ایران ساکن شوند که باعث به وجود آمدن تنوع در پوشاک و حتی پوشش سر شده بود. برای بررسی این موضوع از مدارک باقیمانده آن دوران مانند نگاره ها و گزارش های سیاحان اروپایی استفاده شده است. این پژوهش به روش اسنادی کتابخانه ای و توصیفی تحلیلی انجام شده است.
کلیدواژگان: پوشش سر، پوشاک صفویان، تاریخ پوشاک