فهرست مطالب

نشریه آنستزیولوژی و مراقبتهای ویژه ایران
سال چهل و سوم شماره 1 (پیاپی 109، بهار 1399)

  • تاریخ انتشار: 1399/09/22
  • تعداد عناوین: 8
|
  • عوض حیدرپور صفحات 2-7

    جامعه بیهوشی کشور از روز نخست آغاز بیهوشی تا کنون و به ویژه در دوران سخت دفاع مقدس به خوبی به وظیفه خود عمل کرده و انتظار دارد با رعایت اصولی حق و حقوق آنرا بدهند.

    کلیدواژگان: جامعه بیهوشی، دفاع مقدس
  • حسام الدین ورپائی، مصطفی محمدی، مجید امینی صفحات 8-13
    مقدمه

    در دسامبر سال 2019 ، یک پاتوژن ،کرونا ویروس جدید 2019(2019-nCoV) ، در ووهان چین شناخته شد،این بیمار طغیان هایی را ایجاد کرد و نهایتا در سراسر دنیا فراگیر شد. در دوران پسا کرونا(گذشت از اوج شیوع) با چالشی جدید روبرو هستیم. با توجه به اینکه از وسایل محافظ شخصی مانند دوره اوج بیماری استفاده نمی شود ، انتخاب بیماران برای ICU غیر COVID برای جلوگیری از عفونت بیماران و کارکنان غیر COVID ، چالش برانگیز است.

    معرفی بیماران

    در ICU ، ما پروتکل بیمارستانی را به کار میبریم که براساس پروتکل پذیرش بیمار WHO در بخش مراقبت های ویژه است. با وجود در نظر گرفتن قوانین سختگیرانه برای پذیرش بیماران ، ما چندین بیمار مبتلا به COVID را در بین سایر بیماران تشخیص دادیم..علایم شامل :لنفوپنی،ضعف ،ناتوانی در راه رفتن،علایم گوارشی و کونژکتویت بود.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد یک بخش میانی بین بخش های کرونایی و غیر کرونایی نیاز داشته باشیم و بیمارانی که قرار است از ICU کرونایی به غیر کرونایی منتقل شوند،در این بخش حد واسط برای یک مدت خاص بستری شوند.به کار گیری کامل تجیزات حافظت شخصی(ماسک ،دستکش،گان،محافظ چشم) در بخش های مراقبت های ویژه غیر کرونایی توصیه می شود.

    کلیدواژگان: PPE، COVID19، ICU، لنفوپنی، کونژکتویت، WHO
  • رضا گوهرانی، امید شفق سرخ، سعیده ناطقی نیا، محمدرضا حاجی اسماعیلی، سعدی بنار، آرش تفرشی نژاد، نوید شفیق، مهدی امیردوسرا، مسعود نشیبی، مسعود زنگی، سمانه احمدی، رضا حسین خیلی، زهره خوش گفتار* صفحات 14-24
    هدف

    طول مدت اقامت بیمارستانی LOS شاخص مهمی است که در جهت برنامه - ریزی های مالی و مدیریتی بیمارستان ها میتواند مفید باشد. اگر بتوان بیمارانی که قرار است دارای اقامت طولانی مدت در بیمارستان باشند را بلافاصله پس از پذیرش شناسایی کرد، منابع مناسب میتواند جهت تلاش برای سرعت بخشیدن به مراقبتهای بهداشتی در همان ابتدا، در دسترس قرار گیرد. لذا با توجه به سالمند شدن و از سوی دیگر، صف طولانی انتظار برای استفاده از تخت های بخش ICU ، مطالعه حاضر با هدف تعیین عوامل مرتبط با طول مدت اقامت بیماران در بخش ICU جراحی اعصاب بیمارستان لقمان حکیم انجام شده است.

    روش بررسی

    این مطالعه از نوع توصیفی گذشته نگر است. نمونه های مورد مطالعه از 543 پرونده ی کامپیوتری بیماران بستری در بخش آی سی یو جراحی مغز واعصاب بیمارستان لقمان حکیم وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در بازه زمانی 1395 - 1396 استخراج شده است. سپس با استفاده از نرم افزار Spss ویرایش 25 ارتباط بین هر یک از متغیرها وطول مدت اقامت با استفاده از آزمون خی دو تحلیل گردید.

    یافته ها

    بر اساس نتایج حاصل از پژوهش جامعه آماری متشکل از 543 بیمار با میانگین سن 18.07 ± 43.34 شامل 4/42% زن و 6/57 % مرد بودند. متوسط طول مدت اقامت بیمار 33/6±86/5 روز بود و عوامل مرتبط با طول مدت اقامت از مجموع 15 متغیر مورد بررسی شامل: تشخیص بیماری، فشار خون بالا، نوع جراحی و عوارض بعد از عمل : پنومونی، مننژیت، صرع بودند.

    نتیجه گیری

    با استفاده از اطلاعات حاصل از تحلیل شاخص مدت اقامت بیمار در بیمارستان ها می توان به هدف تخصیص بهتر منابع و تخت های بیمارستانی و بهره وری بهینه از تخت های موجود دست یافت. با توجه به یافته های این مطالعه و با شناسایی و مدیریت بهتر عوامل مرتبط با طول مدت اقامت می توان شاخص طول مدت اقامت را بهبود داده و در کاهش هزینه ها و هدر رفت منابع گام برداشت. کلمات کلیدی: طول مدت اقامت بیمار، بخش مراقبت های ویژه، مغز و اعصاب ، عوامل مرتبط.

    کلیدواژگان: طول مدت اقامت بیمار، بخش مراقبت های ویژه، مغز و اعصاب، عوامل مرتبط
  • سارا موسوی*، بابک علی کیایی، فرزین غیاثی، ایمان خورشیدی صفحات 25-36
    مقدمه

    بیمارانی که بیشتر از 48 ساعت تحت تهویه مکانیکی قرار می گیرند در معرض آسیب های ریوی ناشی از تهویه مکانیکی قرار دارند. معتقدند که میزان بسیار بالایی از آسیبهای ناشی از تهویه مکانیکی زمینه التهابی دارد.اثرات ضد التهابی هپارین در مطالعات متعدد انسانی و حیوانی نشان داده شده است.هدف از انجام این مطالعه بررسی اثرات نبولایزر هپارین در پیشگیری از آسیب های ریوی ناشی از تهویه مکانیکی می باشد.

    روش کار

    60 بیمار بالغ که بیشتر از 48 ساعت نیاز به تهویه مکانیکی داشتند، در این مطالعه ی آینده نگر غیر تصادفی کنترل شده وارد شدند.بیماران به مدت 5 روز نبولایزر هپارین با دوز10000 واحد هر 6ساعت ، دریافت کردند.گروه کنترل ، طبق روش درمانی روتین مرکز، نبولایزر بودزوناید دریافت کردند.درطول این مطالعه تغییرات فشار اکسیژن به درصد اکسیژن(PaO2/FiO2) و شاخصrapid shallow breathing(RSBI) به عنوان هدف اولیه مورد بررسی قرار گرفتند.

    نتایج

    میانگین روزانه PaO2/FiO2 از نظر آماری تفاوت قبل توجهی بین دو گروه نداشت(6/11±187 و 6/11±171 ،35/0 =P) .همچنین شاخص RSBI نیز تفاوت خاصی بین دو گروه نداشت(58/0 =P). تجویز هپارین، باعث افزایش تعداد روز های بدون تهویه مکانیکی بین بیماران زنده شد اما از لحاظ آماری معنی دار نبود(6/10±7/7 و 8± 1/5 ، 95 درصد فاصله اطمینان – 5/7-2/2 ، 28/0 =P). موفقیت در جدا کردن بیمار از دستگاه تهویه مکانیکی در گروه نبولایزر هپارین بالاتر بود(42/0 =P).هیچ گونه عارضه جانبی جدی از نبولایزر هپارین مشاهده نشد.

    بحث

    نتایج این مطالعه نشان می دهد که تاثیرات کلی و مثبت نبولایزر هپارین حداقل قابل مقایسه با یک کورتیکوسترویید قوی مثل بودزوناید است.هپارین می تواند به عنوان یک داروی موثر و ایمن برای پیشگیری ازآسیب های ریوی ناشی از تهویه مکانیکیمورد توجه قرار گیرد.

    کلیدواژگان: هپارین، تهویه مکانیکی، نبولایزر
  • الهام معماری، داریوش ابطحی، یوسف قربانی، شهرام صیادی* صفحات 37-48
    مقدمه

    تجویز داروهای یوتروتونیک در طی عمل سزارین بسیار متغیر است. هدف از این مطالعه، بررسی و مقایسه دوز اکسی توسین تجویزی بر اساس الگوریتم با پروتوکل ویلیامز و همچنین عوارض جانبی در هر گروه از زنان کم خطر از جهت آتونی رحمی بعد از زایمان میباشد.

    مواد و روش ها

    مطالعه به صورت آینده نگر و سه سوکور در 110بیمار که طبق تقسیم بندی انجمن متخصصین بیهوشی آمریکا (ASA) در دو گروه I,II تقسیم شده و تحت عمل جراحی سزارین قرار گرفتند، انجام شد. بر اساس روش دریافت اکسی توسین، بیماران به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند: گروه یک اکسی توسین را به روشRule of Threesدریافت کردند و گروه دو بر اساس پروتوکل ویلیامز این دارو را دریافت نمودند. مصرف اکسی توسین و پارامترهای همودینامیک در هر دو گروه ثبت و مقایسه شد.

    یافته ها

    میانگین دوز مصرفی اکسی توسین در گروه اول 94/0± 32/3 (IU)بود در حالیکه میانگین دوز اکسی توسین مصرفی در گروه دوم 0/0± 6(IU) بود که با روش آماری تی تست مستقل، اختلاف معنی داری را بین دو گروه از نظر دوز مصرفی اکسی توسین نشان داد (P<0.001). میانگین دوز مصرفی مترژن در گروه اول003/0 ± 02/0(mg) بود. در حالیکه میانگین دوز مترژن مصرفی در گروه دوم02/0 ± 2/0(mg) بود که با روش آماری تی تست مستقل اختلاف معنی داری را از نظر مصرف مترژن نشان داد (P<0.001). از تعداد 55 بیمار در گروه یک به ترتیب در زمان های 3، 6، 9، 12 و 15 دقیقه تعداد 6، 1، 1، 0 و 0 بیمار تونیسیسته مناسب نداشتند در حالیکه در گروه دوم از همین تعداد بیمار در زمان های 3، 6 و 9 دقیقه هیچکدام از 55 بیمار تونیسیته مناسب نداشتند و در زمان های 12 و 15 دقیقه تعداد بیماران بدون تونیسیته مناسب رحمی 2 بیمار بود. هیچگونه اختلاف معنی داری در همودینامیک مادری، اثرات جانبی و خون از دست رفته بین دو گروه دیده نشد.

    نتیجه گیری

    در هر دو روش هیچ گونه تغییرات غیر طبیعی در همودینامیک و نیز عوارض دیگر که مرتبط با دوز بالای اکسی توسین است، مشاهده نشد. این نتیجه نشانگر این نکته اساسی و مهم است که در این دو روش انجام شده دوز کلی اکسی توسین به میزانی که عوارض سوء ایجاد کند، نمی رسد. مزیتهای روش Rule of Threes این است که اثربخشی بالاتری داشته و در زمان کوتاهتری به تونسیته رحمی مناسب میتوان رسید و به خط دوم درمانی، نیاز نشد. در دوره پیگیری یک روزه عوارضی همچون آتونی و خونریزی غیر طبیعی نیز مشاهده نشد.

    کلیدواژگان: اکسیتوسین، تغییرات همودینامیک، سزارین، گایدلاین ویلیامز، گایدلاین Rule، تونیسیته رحمی
  • احسان باستان حق، سید سام مهدی حسینی نسب، ساغر صمیمی سده* صفحات 48-51

    ظرف سالهای اخیرعلیرغم پیشرفتهایی که در زمینه تکنیکهای بیهوشی، ترانسفوزیون ، آنتی بیوتیک تراپی و سزارین شده است همچنان جراحی سزارین با خطرات متعددی برای مادر و نوزاد همراه است. میزان سزارین به هر دلیل در بیشتر نقاط جهان روبه افزایش است و ایران نیز از آن مستثنی نیست(1). براساس گزارشات در سال 2008 طبق گزارش who میزان سزارین در ایران مقام دوم در جهان را داشته است . متاسفانه با وجود فعالیتهای فرهنگی و آموزشی در مورد فواید زایمان طبیعی کماکان مادران بسیاری هچنان اصرار به انجام زایمان به روش سزارین دارند. البته در سالهای اخیر با تلاشهای مراجع بهداشت و سلامت و همچنین توسعه مدیریت درد زایمان طبیعی میزان سزارین کاهش یافته است.اما تعداد سزارین در ایران در زایمان اول همچنان بالاتر از استاندارد جهانی است و به دنبال آن میزان سزارین به دلیل تکرار هم بالا میباشد(2و3). به دلیل تغییرات فیزولوژیک مادر در حین حاملگی خطر بیهوشی در آن نیز نسبت به جراحی های دیگر به مراتب بالاتر است(4). مورتالیتی مادران باردار در سراسر دنیا وخصوصا در کشورهای درحال پیشرفت همچنان یک معظل بزرگ بوده و به طور غیرقابل قبولی بالا است . شایعترین علل مرگ و میر مادران در دنیا خونریزی، هیپرتانسیون ، سپسیس و عوارض ناشی از این مشکلات میباشد . عوامل متعددی در بالا بردن میزان مخاطره برای مادران باردار دخیل هستند از جمله نبودن نیروی درمانی ماهر، مراجعه دیررس به مراکز مراقبت بارداری، تاخیر در مراجعه به مراکز تخصصی این رشته، مانیتورینگ و پایش ناکافی حین بارداری و زایمان . برای پیشبرد یک سزارین یا زایمان با شرایط ایمن و همچنین امکان احیا موفق در شرایط بحرانی و حیاتی نیازمند نیرویی توانا و زبده هستیم. برای رسیدن به این هدف اینکه هر مرکز درمانی یا دانشگاهی که سرویس Obstetrics)) مامایی دارند تحت نظر متخصصین دارای فلوشیپ بیهوشی زنان (Obstetrics Anesthesia) باشد راهکاری منطقی به نظر می اید، افرادی که برای مدیریت ایمن بیهوشی عمومی و رژیونال در موارد اورژانس و غیر اورژانس جهت اداره زایمان و جراحی سزارین مادران سالم یا موارد پیچیده توانمند و آموزش دیده باشند و در مواردی بتوانند به سایر مراکز اقماری مشاوره و راهکار ارایه نمایند(5). برای رسیدن به این مهم نیازمند ارتقای دانش و عملکرد متخصصین بیهوشی درزمینه Anesthesia) Obstetrics) بیهوشی مامایی و ایجاد حساسیت لازم برای سیستمهای درمانی در جهت تجهیز بخشهای مامایی به وسایل، داروها و امکانات مورد نیاز در این رشته هستیم تا بتوانیم مراقبتی حرفه ای و روزامد از مادران به عمل آوریم. به نظر می رسد سنگ بنای ایجاد این حساسیت برای رسیدن به این هدف، راه اندازی دوره فلوشیپ بیهوشی در مامایی است، همانطور که کشورهای پیشرفته نیز از ایجاد این رشته در جهت کاهش موارد مرگ و میر و عوارض مادران سود برده اند(6). شرکت کننده های دوره فلوشیپ مامایی از بین متخصصین بیهوشی که به فیلد زنان و مامایی علاقه مند هستند و همچنین براساس سابقه فیلد کاری ، توانایی هایی آکادمیک و تجربه بالینی انتخاب میشوند. دراین دوره تکمیلی تمام فعالیت‌ها و اطلاعاتی که میتوانند کیفیت مراقبت از مادران باردار را ارتقا دهند و موجب کاهش میزان و شدت عوارض ناشی از زایمان و اعمال مامایی شوند و همچنین تامین هر چه بیشتر ایمنی بیماران حین بیهوشی و مدیریت درد زایمانی، اموزش داده شود. با توجه به نگاه ویژه برنامه ریزان در زمینه سلامت مادران به عنوان شاخص سلامت جامعه و همچنین وجود افراد با تجربه در زمینه بیهوشی مامایی امیدواریم به زودی شاهد تربیت افرادی با قابلیت ویژه در این زمینه باشیم، تا مادران ایران زمین روند زایمان را ایمن تر از پیش تجربه نمایند.

  • رضا امین نژاد، فرزانه سادات قاضی فینی، علیرضا بهسرشت، محمد سعیدی، حامد شفیعی، احسان باستان حق* صفحات 51-59

    این مطالعه در تابستان1399 و با بررسیتعدادی از مقالات اخیربا استفاده ازپایگاه اطلاعاتیPubmed انجام شده است.تمرکز پژوهش روی بیماران با عفونت های ویروسی هم خانواده ی COVID19از نظرانتخابهای درمانی و اثربخشی درمان با هموپرفیوژن(hemoperfusion) دراین بیماران بوده است.شیوع گسترده COVID19غالبا" بصورت درگیری دستگاه تنفسی توام باسرعت انتشار بالا میباشد. عدم وجود درمان قطعی و درنتیجه، مرگ و میر فزاینده ی این بیماری، نشان از نیاز مبرم بهدستیابی به درمانیکارآمد برای کنترل این عفونت ویروسی دارد. تحقیقاتی که در زمینه ی درمان عفونتهای ویروسی تنفسی و همچنین ویروس های خانواده ی کروناویریده انجام شده است، نشان داده که درعفونت های تنفسی با افزایش سایتوکاین(cytokine) های پیش التهابی در خون ،طوفان سایتوکاینی(cytokine storm) ایجاد شده که می تواند سبب سپسیس شدید(severe sepsis)، شوک سپتیک(septic shock)و نهایتا" افزایش مرگ و میر گردد. درموارد متعددی از گزارشهای موردی بیماران مشخص شده است که با استفاده از روش هموپرفیوژن و پاکسازی سایتوکاین ها و واسطه های التهابی از خون میتوان علایم تنفسی بیمار و میزان اشباع اکسیژن خونی و در نتیجه سیر بیماری را به نحو مطلوبی تغییر داد. ایندرحالی است که استفادهروتین(routine usage)از هموپرفیوژن به دلیل ایجاد عوارضیمانند افزایش خطر خونریزی و نوسانات فشارخون بیمار با محدودیتهایی مواجه است.نهایتا" درمورد صحیح یا غلط بودن این فرضیه که: "آیا هموپرفیوژن می تواند در درمان بیماران مبتلا به عفونت های ویروسی با درگیری سیستم تنفسی و ایجاد طوفان سایتوکاینی مفید و اثربخش باشد؟" باید اذعان نمود که با وجود گزارشات امیدبخش بدنبال این درمان اماقطعیت سودمندی آن همچنان نیازمند بررسیهای بیشتری میباشد.

    کلیدواژگان: کروناویروس، هموپرفیوژن، عفونت ویروسی تنفسی
  • احسان باستان حق، علیرضا بهسرشت* صفحات 60-65
    مقدمه

    اختلال تبدیلی یا اختلال عملکردی عصبی یک تشخیص نهایی است که پس از رد کردن سایر تشخیصهای افتراقی، و در بیمارانی که علایم آنها با یافته های بالینی کاملا" توجیه پذیر نمیباشد، حاصل میشود.این اختلال با علایم گوناگونی میتواند نمود پیدا کند که شایعترین آنها بصورت اختلال در تکلم، اختلالات حسی و حرکتی، عدم تعادل، تشنج کاذب، دیستونی و میوکلونوس میباشند.اختلال تبدیلی تقریبا" همواره با یک محرک روانی آغاز میشود و در واقع این اختلال راه مقابله ی بدن با تنشهای روانی از طریق تبدیل آنها به علایم فیزیکی(اغلب بصورت علایم عصبی) میباشد.زایمان از یک سو بعنوان یک عامل بزرگ تحریک روانی و احساسی به شمار می آید و lمادر رامستعد به این اختلال می نماید و از طرفی علایم عصبی ناشی از روش های بیدردی و بیهوشی(رژیونال، نوراگزیال و عمومی)میتواند این تشخیص و نهایتا درمان صحیح را چالش برانگیز نماید.

    معرفی بیمار

    خانم33 ساله ای تحت بیدردی اپیدورال موفق تولد یک نوزاد دختر کاملا سالم از طریق زایمان طبیعی میشود. بمحض ورود به ریکاوری، کادر درمانی متوجه ناتوانی بیمار در تکلم و فلج اندامها با وجود هوشیاری کامل و درک کامل نسبت به اطراف میشوند.جالب اینکه مادر اصلا نگران نبوده ومتوجه صحبتهای اطرافیان میشد و با تکانهای سرپاسخ میداد.با گذشت 2 ساعت علایم مادر کاملا" بهبود یافت و پس از مشاوره با همکاران مغزواعصاب و روانپزشک در نهایت با تشخیص اختلال تبدیلی تحت درمان قرار گرفت.

    نتایج

    اختلال تبدیلی یک تشخیص نهایی پس از بررسی و ردکردن سایر تشخیصهای افتراقی بوده و در بیمارانی که علایم بالینی شان متناسب با یافته های ما نیست، خصوصا" در خانم های جوان و طی موقعیت پر تنش زایمان، میبایست به آن فکر کنیم. بنظر میرسد در بین متخصصین بیهوشی، همکارانی که در زمینه ی زنان و زایمان فعال هستند بیشترین برخورد را با این گونه بیماران در بازه زمانی حوالی زایمان داشته باشند.

    کلیدواژگان: اختلال تبدیلی، تنش احساسی، بیدردی اپیدورال، اختلال عملکردی عصبی، زایمان طبیعی
|
  • Hesamaldin Varpaee, Mostafa Mohammadi, Majid Amini Pages 8-13
    Introduction

    In December 2019, a pathogen, the new 2019 Coronavirus (2019-nCoV), was identified in Wuhan, China, causing outbreaks and eventually spreading around the world. We are facing a new challenge in the post-Corona era. Given that personal protective equipment is not used exactly at the peak of corona prevalence, choosing patients for the non-COVID ICU is challenging, to prevent infection of non-COVID patients and staff.

    Case presentation

    In our intensive care unit, we endorse hospital protocol which is based on the W.H.O protocol for patient admission to ICU. However, despite considering strict rules for patient admission, we detected several COVID patients among the other patients. Symptoms included: lymphopenia, weakness, inability to walk, gastrointestinal symptoms, and conjunctivitis.

    Conclusion

    It seems that we need an intermediate section between the COVID and non-COVID wards, and patients who are to be transferred from the COVID ICU to the non-COVID ward should be hospitalized in this ward for a certain period. Full use of personal protective equipment (mask, gloves, Scrubs, eye protector) is recommended in all the non-COVID ICU.

    Keywords: ICU, COVID19, PPE, lymphopenia, conjunctivitis, WHO
  • Reza Goharani, Omid Shafagh-Sorkh, Saeedeh Nateghinia, Mohammadreza Hajiesmaeili, Sadi Banar, Arash Tafrishinejad, Navid Shafigh, Mahdi Amirdosara, Masoud Nashibi, Masoud Zangi, Samaneh Ahmadi, Reza Hosein Kheili, Zohreh Khoshgoftar* Pages 14-24
    Objective

    The length of hospital stay is an important indicator that can be useful for financial and management planning of hospitals. If patients who are going to stay in the hospital for a long time can be identified immediately after admission, Appropriate resources can be made available to try to speed up health care right from the start. Therefore, due to aging and on the other hand, the long queue for using ICU beds, the present study was conducted to determine the factors related to the length of stay of patients in the neurosurgery ICU of Loghman Hakim Hospital.

    Materials and methods

    This is a retrospective descriptive study. The studied samples were extracted from 543 computer files of patients admitted to the ICU of Neurosurgery of Loghman Hakim Hospital affiliated to Shahid Beheshti University of Medical Sciences in the period 2016-2017. Then, using Spss software version 25, the relationship between each of the variables and the length of stay was analyzed using the chi-square test.

    Results

    Based on the results of the study, the statistical population consisted of 543 patients with a mean age of 18.07±43.34, including 42.4% female and 57.6% male. The mean length of stay was 5/86±6/33days and the factors related to the length of stay of the 15 variables included: diagnosis, hypertension, type of surgery and postoperative complications: pneumonia, meningitis, epilepsy.

    Conclusion

    Using the information obtained from the analysis of the patient length of stay in hospitals, the goal of better allocation of resources and hospital beds and optimal productivity of existing beds can be achieved. According to the findings of this study and by better identifying and managing factors related to length of stay, the length of stay index can be improved and steps can be taken to reduce costs and waste resources.

    Keywords: Patient length of stay, Intensive care unit, Neurosurgery, Related factors
  • Sarah Mousavi*, Babak Alikiaie, Farzin Ghiasi, Iman Khorshidi Malahmadi Pages 25-36
    Background

    Patients who were been under mechanical ventilation for more than 48 hours are susceptible to ventilator-induced lung injury (VILI). Lung inflammation and pulmonary activation of coagulation are induced by mechanical stress. Clinical and preclinical studies show that heparin possesses antiinflammatory properties. Therefore, we assessed the effects of nebulized heparin in VILI.

    Materials and Methods

    Sixty critically ill adult patients who require mechanical ventilation for more than 48 hours were included in this prospective, nonrandomized controlled study. Patients received nebulized heparin (10000 U every 6 hours) for 5 days. The matched control group received nebulized budesonide as routine practice in our center. This study assessed changes in partial pressure of oxygen to inspired fraction of oxygen ratio (PaO2/FiO2) and rapid shallow breathing index (RSBI) during the study period as primary endpoints.

    Results

    The average daily PaO2/FiO2 ratio was not statistically significant between both groups (187±11.6 versus 171±11.6, P: 0.35). The RSBI also didn’t differ between groups (P: 0.58). Heparin administration was associated with a higher number of ventilator-free days among survivors but not significantly (7.7±10.6 versus 5.1±8, 95% CI -2.2 to 7.5, P: 0.28). Successful weaning from mechanical ventilation was higher in the heparin group (P: 0.42). We didn’t observe any serious or increased adverse effects from nebulized heparin.

    Conclusion

    The results of this study show that the overall effectiveness of nebulized heparin is at least as comparable with a potent corticosteroid (budesonide). Heparin could be a safe and effective modality for patients who at risk of VILI.

    Keywords: Heparin, Mechanical ventilation, Nebulizer
  • Elham Memari, Dariush Abtahi, Yousef Ghorbani, Shahram Sayadi* Pages 37-48
    Introduction

    The administration of uterotonic agents during cesarean delivery is highly variable. The aim of this study was to investigate the comparison efficacy of “Rule of Threes” algorithm with William’s guideline in uterine tone evaluations as well as side effects of each approach in the low risk women of elective cesarean delivery (ECD).

    Materials and methods

    This prospective and triple-blind study was conducted in 110 American Society of Anesthesiologists (ASA) physical status I–II patients with low risk of ECD. Based on administration of oxytocin the patients were randomly divided into two groups: group 1 was received oxytocin using Rule of Threes approach; group 2 was received oxytocin using William’s guideline. In both groups total oxytocin consumption and hemodynamics changes were recorded and compared.

    Results

    The mean dose of oxytocin was 3.32±0.94 (IU)in Rule of Threes versus 6.00±0.00 (IU) for William’s group, which showed a significant difference between the two groups by independent t-test (P<0.001). The mean total consumption of methylergonovine was 0.003±0.02 (mg) for Rule of Threes group versus0.2±0.02 (mg) for William’ s group which showed a significant difference between the two groups by independent t-test(P<0.001). Out of 55 patients at 3, 6, 9, 12, and 15 min 89, 98, 98, 100 and 100 percent patients had adequate uterine tonicity in group Rule of Three , while all of the 55 patients in William’s group had no adequate uterine tonicity at 3, 6, and 9 min as well as 96 percent of patients had adequate uterine tonicity at 12 and 15 min. No differences were observed in either groups respected to maternal hemodynamics, side effects, or blood loss.

    Conclusion

    In both methods, no abnormal changes in hemodynamics were observed, as well as other complications associated with high doses of oxytocin. The advantages of the Rule of Threes method were high efficacy and shorter time in achieving adequate uterine tonicity, and no second-line treatment was required. Complications such as atony and abnormal bleeding were not observed during the one-day followup.

    Keywords: William’s protocol, Rule of Threes, oxytocin, cesarean delivery, uterotonic
  • Ehsan Bastanhagh, Seyed Sam Mehdi Hosseininasab, Saghar Samimi Sadeh* Pages 48-51

    Considering the special view of planners in the field of maternal health as an indicator of community health and also the existence of people with experience in the field of obstetric anesthesia, we hope to see more anesthesiologist as a fellowship with special abilities in this field soon, so that Iranian mothers make the delivery process safer.

  • Farzaneh Sadat Ghazi Fini, Alireza Behseresht, Mohammad Saeidi, Hamed Shafiee, Ehsan Bastan Hagh* Pages 51-59

    This review has been performed in the summer of 2020 by reviewing recent articles from the PubMed database. The study has been focused on viral infections similar to COVID-19 in terms of treatment options and the benefits of Hemoperfusion in these patients. COVID-19 is highly contagious with respiratory manifestations mainly. Lack of accurate treatment alongside the blatant mortality rate of the disease represents the urgency to achieve an efficient treatment to control this viral infection. Recent researches on the respiratory viral infections especially by coronaviridae (SARS, MERS, Coronavirus) has been revealed the major role of pro-inflammatory cytokines released in the blood, result in forming a cytokine storm syndrome leading to severe sepsis, septic shock, and finally to death. In several case reports, improvements in respiratory manifestations and SPO2 levels after blood purification from cytokines by Hemoperfusion has been demonstrated. Occurrence of adverse effects of hemoperfusion such as bleeding tendencies and hypotension have been limited its routine usage. In conclusion concerning the correctness of the hypothesis:" Is Hemoperfusion beneficial in COVID-19 treatment?" we have to affirm that despite optimistic reports, yet more investigations have to be done for definite judgment .

    Keywords: Corona virus, Hemoperfusion, Respiratory viral infection
  • Ehsan Bastanhagh, Saghar Samimi Sadeh, Reza Aminnejad, Alireza Behseresht* Pages 60-65
    Introduction

    Conversion disorder or functional neurologic symptom disorder is a diagnosis of exclusion in situations which the patients' symptoms and clinical findings(signs) are not consistent with a wellestablished organic reason and is not fully justifiable to make the diagnosis. Conversion disorder can present by very diverse manifestations such as: Aphonia, Motor and sensory loss, Ataxia, Psudoseizure, Dystonia, myoclonus, etc. almost always there is a psychologic trigger for conversion and in fact conversion or somatization is a way of dealing with stress for the human body. On one hand childbirth is a stressor of great magnitude and can act as a trigger for conversion disorder and on the other hand neurologic symptoms may being referred to anesthesia side effects (regional, neuraxial and general) and mislead the true diagnosis and appropriate treatment.

    Patient Presentation

    A 33 years old woman gave birth to a healthy and vigorous newborn by vaginal delivery under epidural analgesia. immediately after entering to the recovery unit the mother presented aphonia and motor function loss of the limbs while being conscious and oriented. The mother was not agitated due to her symptom and could fully understand conversations and answer our questions with head movements. Her symptoms went away within 2 hours of being under observe in the recovery unit and she got fully recovered and symptom free. After thorough assessment of the patient we were led to the diagnosis of conversion disorder which was proven correct after neurologic and psychiatric consultations.

    Conclusion

    Although conversion disorder is diagnosed after having other possible diagnoses ruled out, it is important to consider conversion disorder as a possible diagnosis when we are facing neurologic symptoms inconsistent with clinical findings, especially in young women after a psychologic stressful situation like childbirth. considering the obstetric patients’ properties, we expect obstetric anesthesiologists to visit greater number of conversion patients in the perioperative time in comparison with other anesthesia fields.

    Keywords: Conversion disorder, Emotional distress, Epidural analgesia, Functional neurological disorder, Vaginal delivery