فهرست مطالب

مطالعات اصول فقه امامیه - پیاپی 13 (بهار و تابستان 1399)

نشریه مطالعات اصول فقه امامیه
پیاپی 13 (بهار و تابستان 1399)

  • تاریخ انتشار: 1399/10/03
  • تعداد عناوین: 6
|
  • خدیجه افشین*، محمدرضا کیخا صفحات 7-38

    بر مبنای عقل و دیدگاه فقها وجود حاکم اسلامی به جهت برقراری نظم و امنیت، صیانت از حکومت اسلامی و اجرای احکام و قوانین آن لزوم و وجوب شرعی دارد. مشروعیت اولواالامر منبعث از شان پیامبر(ص)</sup> و ایمه(علیهم السلام)</sup> می باشد که بالتبع آنان به حاکم اسلامی نیز تسری می یابد از جمله اختیارات ایشان، اذن در صدور احکام حکومتی است که در چارچوب شریعیت، رافع گرفتاری و رویداد جامعه اسلامی باشد و یا در مسیر خیراندیشی جمعی حرکت نماید.این قسم احکام، از ادله اجتهادی و مبتنی بر نصوص هستند و از حیث اختصاص حاکمیت به فقیه (ولی فقیه) نوعی تاسیس به شمار می آیند. بنابراین، والی حکومت با در نظرگرفتن مقتضیات روز اجتماع اسلامی و مصلحت همگانی، گاه حکمی در مغایرت با نصوص شرعی صادر می نماید. پژوهش حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته به این سوال می پردازد که: چالش احکام حکومتی متعارض با نصوص شرعی چگونه مرتفع می شود؟ یافته های تحقیق نشان می دهد؛ ولی امر در صدور حکم حکومتی طبق مصالح اسلامی و یا مصالح عمومی که با روح شریعیت سازگاری دارند در کلیه امور اعم از عبادی و غیرعبادی مرتبط با موضوعات اجتماعی، با رعایت معیارهای شرعی مبسوط الید می باشد. لذا جهت  تبیین و رفع مغایرت احکام حکومتی با نصوص شرعی از طریق سنجش دلایل و مستندات، پرداختن به این قسم از احکام ضروری می باشد.

    کلیدواژگان: تعارض، حکم حکومتی، نصوص، ترجیح، مصالح اسلامی، مصالح همگانی
  • سید سجاد محمدی *، احمد مرتاضی، روح الله دهقانی صفحات 39-66

    مخصص متصل یا منفصل پس از عام، شماری از افراد عام را از دایره حکم آن خارج می سازد. پرسش اصلی، بقا یا عدم بقای حجیت پیشین آن عام و در نتیجه، جواز یا عدم جواز تمسک به عموم آن نسبت به افراد باقیمانده است که پاسخ آن ریشه در حقیقت یا مجاز انگاری عام مخصص دارد. اغلب اصولیان متقدم، استعمال عام مزبور بعد از ورود مخصص را مجاز می دانند؛ در مقابل، اصول دانان متاخر به ویژه از زمان شیخ انصاری تا امام خمینی(ره)، استعمال عام مخصص را استعمال حقیقی دانسته اند و معتقدند ورود مخصص، دامنه شمولی عام را محدود می کند، اما در ماهیت آن از حیث حقیقت و مجاز، تغییری ایجاد می نماید. تفاوت این دو دیدگاه آن است که قایلان به مجازبودن عام مخصص، در مورد حجیت و عدم حجیت عام مخصص اختلاف نظر دارند؛ ولی بین قایلان به حقیقت بودن عام مخصص، در مورد حجیت عام مخصص اختلاف نظری ندارند، بلکه همگی قایل بر حجیت آن هستند. مساله حجیت عام مخصص، در حقوق موضوعه نیز کاربرد دارد و جواز تمسک به خطابات عمومی قانونگذار در قوانین موضوعه، مبتنی بر آن است و از آن رو، ارایه یک ضابطه کلی در این رابطه، ضروری است. در نوشتار حاضر با مطالعه تطبیقی مبانی دیدگاه های مطرح شده و با محوریت مبانی اصولی امام خمینی که با مبنای مشهور اصولیان متاخر امامیه در اثبات حجیت عام مخصص متفاوت است، می توان نتیجه گرفت که دیدگاه قایلان به حجیت عام پس از تخصیص، عاری از اشکال است و تمسک به تعابیر عام قانونگذار و شارع در موارد عام مخصص، جایز و بلکه لازم است.

    کلیدواژگان: عام مخصص، مخصص منفصل، متصل، حجیت، حقیقت، مجاز
  • محمد کریمی * صفحات 67-88

    عده ای از منطقیون دلالت را تابع اراده می دانند. به تعبیر دیگر قایلند که دلالت لفظ بر معنا، وابسته و متوقف بر وجود اراده متکلم می باشد. این نظریه را می توان در کلمات ابن سینا و خواجه نصیر طوسی یافت و ابتداءا از طرف ایشان مطرح شده است. در مقابل، قطب رازی و عده ای از اصولیون به مخالفت با این نظریه پرداخته اند و منکر تبعیت مذکور شده اند و برخی نیز کلام ایشان را تاویل نموده و ادعا دارند که مراد علمین مطابق نظر آن ها می باشد. از این رو این مقاله را به دو بخش تقسیم کرده ایم. در بخش ابتدایی نظر علمین را به صورت کامل بیان کرده و اختلافاتی که در تبیین مرادشان هست را بیان کرده ایم. در بخش بعدی نیز به اصل مسئله تبعیت و بیان نظرات موافق و مخالف پرداخته ایم و نتیجه گرفته ایم که نظر صایب، عدم تقید دلالت وضعیه به اراده می باشد. روش تحقیق این مقاله، توصیفی می باشد و از منابع کتابخانه ای و رایانه ای استفاده شده است.

    کلیدواژگان: دلالت، اراده ی متکلم، لفظ، معنا، تبعیت
  • حسین تقی پور *، علی محمد خراسانی صفحات 89-113

    یکی ازموارد مهم و کار بردی در دانش فقه و اصول تمایز و تفاوت «قاعده اصولی» با «قاعده فقهی» ونحوه وقوع آن ها در طریق استنباط احکام است. علم اصول، واسطه ای برای استنباط و کشف احکام اند و در طریق استنباط احکام واقع می شوند. درحالی که قواعد فقهی برای استنباط احکام نبوده و در طریق استنباط واقع نمی شوند؛ بلکه قواعد فقهی بر احکام فرعی تطبیق می شوند، و به عبارت دیگر؛ قاعده اصولی نسبت به احکام مکلفین جنبه توسیطی دارد و قاعده فقهی جنبه تطبیقی،  به عبارت دیگر قواعد اصولی، واسطه ای برای استنباط و کشف احکام‎اند و در طریق استنباط احکام واقع می شوند، و قواعد فقهی واسطه برای استنباط احکام نبوده و در طریق استنباط واقع نمی شوند، بلکه قواعد فقهی بر احکام فرعی تطبیق می شوند. بنا براین قاعده فقهی حکم شرعی کلی است و قاعده اصولی واسطه در اثبات حکم شرعی می باشد..

    کلیدواژگان: قاعده اصولی، قاعده فقهی، استباط احکام، ادله، حکم
  • الهه شعبانپور المشیری *، فاطمه ریاحی صفحات 115-141

    یکی از ادله اصولیون در مسیر استنباط احکام شرعی، حکم عقل می باشد.جایگاه این دلیل در مباحث اصول عملیه بسیار بارزتر از سایر موارد می باشد. چه اینکه مناط حجیت برخی از این اصول صرفا دلیل عقلی می باشد. مانند اصل تخییر و در برخی از اصول، نظیر برایت هر جا دلیل عقل به عنوان مناط اصل برایت باشد، دلیل شرعی به عنوان ارشاد به حکم عقلی مطرح می شود. بررسی آراء محقق اردبیلی در زمنیه اصل برایت ما را به این نتیجه می رساند که ایشان تفکیک بین برایت شرعی و عقلی را پذیرفته اند و با توجه به اینکه دلیل اصلی در حجیت برایت را عقل می دانند،هر جا از اصطلاح «برایت اصلی» نام برده، مراد برایت عقلی می باشد. این پژوهش متکفل بررسی جایگاه عقل در حجیت اصل برایت بر اساس اندیشه های مرحوم محقق اردبیلی که برگرفته از آراء ایشان در دو کتاب «زبده البیان» و « مجمع الفایده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان» است می باشد. بررسی ها ثابت می نماید که از نظر ایشان دلیل عقلی قبح عقاب بلابیان نه تنها به عنوان یک دلیل مستحکم بر ثبوت اصل برایت می باشد بلکه ریشه برخی از ادله شرعی نظیر آیات قرآنی و روایات مورد استدلال برخی اصولیون در اثبات اصل برایت نیز به همین قاعده عقلی بر می گردد و شاید بتوان آن دسته از آیات و روایات را نه به عنوان دلیل مستقل که به عنوان موید و ارشاد کننده به حکم عقل دانست.

    کلیدواژگان: دلیل عقل، اصل برائت، محقق اردبیلی، برائت عقلی، برائت شرعی
  • سید محمدتقی موسوی*، محمد علی نجیبی صفحات 143-171

    نظریه خطابات قانونیه،ازجمله نوآوری های حضرت امام خمینی(ره)در علم اصول فقه است . این دید گاه ،در مقابل نظریه خطابات شخصیه مشهور قرار دارد. به همین جهت جولانگاهی برای دیدگاه مخالفین و موافقین، قرارگرفته است گر چه مخالفین این نظریه دیدگاه مشهور را پذیرفته و بر آن پای می فشارند.امااکثر فقهاء معاصر براین باور است، که دیدگاه خطابات قانونیه،نه تنها یک نظریه است، بلکه یک قاعده می باشد، که در بسیاری از موضوعات علم فقه واصول کار برد دارد.این تحقیق، درمرحله نخست ، نگاهی داشته است، به حجیت خطابات قانونیه. همچنین از ویژگی این پژوهش، تبین و نقد اشکالات وارده بر این نظریه است. از امتیازات دیگر این اثرپژوهشی، بررسی آثاروثمرات، خطابات قانونیه ، ونقد آن می باشد.

    کلیدواژگان: خطابات قانونیه، امام خمینی، مشهور، اصول، نظریه، خطاب شخصیه