فهرست مطالب

حکمت اسرا - سال یازدهم شماره 1 (پیاپی 33، بهار و تابستان 1398)

نشریه حکمت اسرا
سال یازدهم شماره 1 (پیاپی 33، بهار و تابستان 1398)

  • تاریخ انتشار: 1399/10/21
  • تعداد عناوین: 6
|
  • حسین علیمحمدی* صفحات 5-28

    < p class="a" dir="RTL">«اصل واقعیت» در دیدگاه آیت الله جوادی آملی قضیه بدیهی اولی است. با توجه به جایگاه قضیه بدیهی اولی در بنای معرفت، شناخت مصادیق آن در معرفت‎شناسی، مهم و اثرگذار است. این مقاله، برپایه روش کتابخانه‎ای در گردآوری اطلاعات به همراه تحلیل عقلی، «اصل واقعیت» را در اندیشه استاد جوادی آملی شناسانده است. در این تحقیق، مفاد «اصل واقعیت» و چرایی بدیهی اولی بودن آن تبیین و منشا ادراک «اصل واقعیت» نمایانده شده است؛ سپس برای شناساندن فراگیرتر ارزش معرفت‎شناختی این اصل، نسبت آن با «اصل امتناع تناقض» از منظر آیت الله جوادی آملی بررسی شده است. این پژوهش نشان داده است که بداهت «اصل واقعیت» به معنای بداهت تحقق واقعیت یا وجود مطلق در خارج نیست، ازاین‎رو افزون‎بر یافت‎های معرفت شناختی، در ساحت هستی شناسی نیز نتایج اثرگذاری فراهم‎آورده است.

    کلیدواژگان: جوادی آملی، اولیات، اصل واقعیت، اصل امتناع تناقض، وجود مطلق
  • حسن یوسف زاده* صفحات 29-58

    < p>پیشرفت چیست و چگونه محقق می‎شود؟ پرسش اساسی که اذهان اندیشمندان را برای رسیدن به جامعه آرمانی به خود مشغول کرده است. هرچند این مساله‎ای بنیادین است و هرگونه تلاش برای پاسخ به آن در خور توجه، لکن پرسشی اساسی تر نیز وجود دارد؛ «پیشرفت مطلوب» کدام است؟ در این تحقیق که یک مطالعه توصیفی تحلیلی است پژوهشگر تلاش کرده است تا پاسخ پرسش مذکور را در اندیشه های علامه جوادی آملی جستجو کند. آیت الله جوادی آملی با الهام از قرآن کریم در پاسخ به این پرسش، مفهوم «پیشرفت کوثری» را مطرح کرده و آن را بدیل «توسعه تکاثری» قرار داده است. یافته های پژوهش که در قالب مبانی پیشرفت کوثری صورت‎بندی شده، حاکی از آن است که مفهوم «پیشرفت کوثری» ظرفیت بسیار بالایی برای پاسخ به چیستی پیشرفت مطلوب دارد. به ویژه از این لحاظ که پیشرفت را جایگزین واژه توسعه قرار می دهد و تمایزات الگوی اسلامی پیشرفت را از توسعه غربی نمایان می‎سازد.

    کلیدواژگان: پیشرفت، الگوی پیشرفت، پیشرفت کوثری، توسعه تکاثری، جوادی آملی
  • عبدالحمید محمدی*، نفیسه ساطع، محمدعلی عبداللهی صفحات 59-89

    علم و معرفت در نظام  فلسفی صدرالمتالهین از سنخ وجود است؛ هستی و معرفت دو جزء لاینفک‎اند و علم از دید وی به لحاظ عینیت و تحقق در عالم هستی در کنار سایر موجودات عالم قرار می گیرد. صدرا هویات معرفتی را نه تنها به خاطر ذهنی بودن شان به مراتب پایین تر هستی تنزل نمی دهد، بلکه به دلیل مجرد بودن شان ارزش وجودی آن ها را از جهان طبیعی هم بالاتر می داند. در این مقاله نشان داده شده است که چگونه هر طبقه ای از عالم هستی ما به ازایی در عالم معرفت داشته و هر مرتبه از معرفت نیز با مرتبه ای از عالم هستی متناظر است؛ ادعای مقاله این است که نوعی تناظر یک به یک و تابع دو سویی ریاضی بین آن ها برقرار است؛ لذا ابتدا به شرح اجزا و مراتب عالم هستی در سلسله تشکیکی وجود و سپس به مراتب معرفت در اندیشه صدرا پرداخته شده و در نتیجه با رویکردی سمانتیکی، رابطه ریاضی تابع دو سویی نظام هستی شناسی و معرفت شناسی او نمایان شده است.

    کلیدواژگان: هستی شناسی، معرفت شناسی، عینیت، تابع دوسویی، صدرالمتالهین
  • میثم واثقی*، محمدتقی چاوشی صفحات 89-120

    علوم انسانی در غرب بر بستر متافیزیک و بر بنیاد سوبژکتیویته به ظهور رسیده است. سوبژکتیویته حکایت از رخدادی دارد که در آن ذات انسان تغییر یافته و انسان مبدل به سوژه شده است. هدف اصلی مقاله پیش‎رو بررسی امکان تحقق علوم انسانی در حکمت صدرایی است. روش این پژوهش مبتنی بر پدیدارشناسی هرمنوتیکال است که می‎کوشد چگونگی پیدایش امری را با هویدا ساختن بنیاد آن مورد کنکاش قرار ‎دهد. مطابق این رویکرد تنها در صورتی می‎توان انتظار تحقق علوم انسانی در امتداد تاریخی حکمت صدرایی داشت که، حکمت صدرایی نیز حاوی عنصر سوبژکتیوته باشد. نویسندگان معتقدند حکمت صدرایی از این عنصر برخوردار است. لذا از رهگذر روش پدیدارشناختی دو شاهد بر این مدعا اقامه شده است. محور شواهد مطرح شده تمایزی است که حکمت صدرایی در قبال عرفان نظری و حکمت سینوی دارد؛ شواهد مطرح شده نشان داده اند در نتیجه تحولاتی که  حکمت صدرایی داشته، ذات حق از راز آمیزی و تعالی که در حکمت سینوی و عرفان نظری دارد به‎در آمده و به چنگ آگاهی می‎رسد.

    کلیدواژگان: علوم انسانی، سوبژکتیویته، حکمت صداریی، حکمت سینوی، عرفان نظری
  • آصف احسانی* صفحات 121-155
    بسیاری از مفاهیم پدیدارشناسی هوسرل، نخستین بار، در کتاب پژوهش های منطقی معرفی می شوند و حیث التفاتی کانونی ترین مفهوم این اثر پدیدارشناختی است، البته، ایده حیث التفاتی نه تنها در مراحل مختلف اندیشه ی پدیدارشناختی هوسرل جایگاه محوری خود را حفظ می کند، بلکه در همه ی جریان ها و مکاتب پدیدارشناسی محل توجه و اعتنا قرار می گیرد. نظریه حیث التفاتی دارای ابعاد گوناگون است و هوسرل در پژوهش های اول، پنجم و ششم جنبه های متفاوت این نظریه را می کاود، هرچند، ثقل مباحث در دو پژوهش آخر قرار دارد. ساختار حیث التفاتی از سه برهه ی کنش التفاتی، ابژه التفاتی و محتوای التفاتی فراهم می آید. کنش التفاتی به ساده و پیچیده تقسیم می‎شود و در آن دو لحظه ی کیفیت و ماده از هم تفکیک می گردد؛ وحدت و یگانگی آن دو ذات التفاتی کنش را تحقق می بخشد.اما حیث التفاتی صرفا به این حیث تقلیل پذیر نیست، بلکه ذات التفاتی تنها وجه خاصی از این نظریه است و انواع دادگی ابژه و نحوه های متفاوت آشکارگی آن بعد دیگر این نظریه را هویدا می سازد. روی این ملحوظ، تحلیل همه جانبه ی حیث التفاتی مستلزم فراروی از دوگانه کیفیت و ماده کنش است، چون در هر کنش با دو بخش مواجهیم، یکی معطوف بودگی به ابژه یعنی ذات التفاتی کنش و بخش دوم ناظر به چگونگی دادگی ابژه است؛ دادگی ابژه شامل دادگی نشانه ای، ایماژی و شهودی، اعم از شهود حسی و مقوله ای، می شود. در این مقال تلاش می شود با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی، ابعاد و زوایای متفاوت این نظریه تبیین و تحلیل گردد.
    کلیدواژگان: حیث التفاتی، پژوهش ها، تجربه التفاتی، التفات مقوله ای، انواع دادگی
  • علی فتوتیان*، سید سعید زاهد زاهدانی، مجید موحد مجد صفحات 158-185

    بحث از آزادی، امکان و لوازم تحقق آن یک امر فلسفی است. یکی از مسایل مهم مدرنیته نیز بحث درباره آزادی انسان است. معنای آزادی در طول تاریخ مدرنیته دستخوش تغییر و تحولات بسیاری شده است اما می توان گفت ملاک محوری آزادی انسان در مدرنیته نوعی خودتعین بخشی انسان است؛ البته خود این ملاک نیز تغییر و تقریرهای مختلفی به خود دیده است. طرح آزادی در اندیشه مارکس با تحقق پراکسیس و ظهور انسان اجتماعی امکان‎پذیر می‎شود؛ انسانی که معنای زندگی را در خودتحقق بخشی و در قالب کار یافته است. از نظر مارکس ظهور پراکسیس غایت آزادی و تاریخ بوده و روایت تاریخ چیزی جز عمل آفرینش انسان نیست، پس ظهور پراکسیس با ظهور جامعه و تنها در وجهی اجتماعی امکان پذیر است.

    کلیدواژگان: مارکس، پراکسیس، جامعه شناسی، مدرنیته، آزادی
|
  • Hosein Alimohamadi * Pages 5-28

    < p >AbstractIn Ayatollah Javadi Amoli''s view, the "principle of reality" is the first self-evident proposition. Given the position of the first self-evident theorem in the construction of epistemology, it is important to recognize its epistemological instances. This article, based on a library-based method of information gathering with rational analysis, has identified the "principle of reality" in Ayatollah Javadi Amoli''s thought. The next step explains why it is self-evident first, then reveals the origin of the perception of the "principle of reality" and examines its relation to the "principle of contradiction" in order to further understand the epistemological value of this principle. This research has shown that the manifestation of the "principle of reality" does not mean the manifestation of reality or the absolute existence of the outside, so that in addition to the epistemological findings, the ontological field has also provided effective results.

    Keywords: self-evident, principle of reality, Principle of Refusal to Conflict, absolute existence
  • Hassan Yousefzadeh * Pages 29-58
  • Abdolhamid Mohammadi *, Nafiseh Sate, Mohammad Ali Abdllahi Pages 59-89

    knowledge in Sadra's philosophical system are of the type of existence and it can be said that existence and knowledge are two inseparable components in his thought and science from his point of view in terms of objectivity and realization in the universe along with other beings of the universe. Sadra not only does not degrade epistemic identities because they are mentally inferior to the universe, but also because their singularity elevates their existential value above the natural world. In this article, we want to show that each class of the universe has a parallel in the world of knowledge, and each level of knowledge corresponds to a level of the universe, and in fact there is a kind of One-to-one correspondence or bijective function of mathematical between them. Thus, we will refer to the description of the components and levels of the universe in the skeptical chain of existence and also to the level of knowledge in Sadra's thought, and with a semantic approach, we will show the mathematical relation of bijective function of his ontological and epistemological system.

    Keywords: ontology, Epistemology, Objectivity, bijective function, Mulla Sadra
  • Asif Ehsani * Pages 121-155
    Many of Husserl's phenomenological concepts, for the first time, introduced in logical investigations and intentionality is the most central concept of this work, of course, the idea of intentionality not only retains its central place in the various stages of Husserl's phenomenological thought, but in all Phenomenological Streams and schools is on the focus of attention. Theory of intentionality has various dimensions, and Husserl explore the different aspects of this theory in the first, fifth, and sixth investigation, although the gravity of the issues is raised in the last two investigation. The structure of intentionality is provided of three stages of intentional action, intentional object and intentional content. The intentional action is divided into simple and complex, in which the two moments of quality and matter are separated; the unity and solidarity of the two realizes the action intentional essence. But the intentionality is not merely reducible to this aspect, rather, the intentional essence is only a specific aspect of this theory, and the different types of object givingness and its different modes of manifestation, revealing another aspect of this theory. On this view, a comprehensive analysis of the intentionality entails going beyond the dualism of action quality and substance, for in each action there are two parts, one focusing on the object, ie the action intentional essence, and the second focusing on how the object is given; Object givingness includes, Signal givigness, pictoral and intuition, both sensory and categorial intuition.
    Keywords: intentionality, investigations, Intentional experience, Categorical intuition, Types of givingness
  • Ali Fotutian *, Seyyed Saeed Zahed Zahedani, Majid Movahhed Majd Pages 158-185

    In this paper, the central issue that is followed is the discussion of freedom and its realization from the perspective of Marx. While the central issue in modernity is the realization of human freedom, this meaning of freedom has changed and changed throughout history. However, one can argue that the central criteria for human freedom in modernity is a kind of self-determination that this criterion has been affected by various changes. The presence of the grand praxis is the ultimate outcome of freedom and history from the perspective of Marx, and history is nothing but the work of man creation, but its rising face is nothing more than society, and in this sense it is possible to emerge as a social reappearance and only a social aspect.

    Keywords: Marx, Praxis, Sociology, modernity, freedom