فهرست مطالب

فصلنامه راهبرد فرهنگ
پیاپی 50 (تابستان 1399)

  • تاریخ انتشار: 1399/11/16
  • تعداد عناوین: 7
|
  • محمود مهام* صفحات 7-38

    پرسش از نظم اجتماعی و چگونگی ماندگاری جوامع همواره در محور مباحث جامعه شناسی قرار داشته است. تاملات نظری، تجارب عینی و اتخاذ سیاست‏ های اجتماعی، پیوسته بر عمق درک چیستی و چگونگی نظم اجتماعی افزوده است. بر این اساس، پرسش اصلی در مقاله حاضر عبارت است از اینکه در پاسخگویی به مسئله نظم اجتماعی کدام یک از انواع کنش متقابل (گسسته یا پیوسته) غلبه داشته است؟ بازخوانی کلاسیک ‏ها از یک طرف و دقت در میزان قوت و گستره جریان‏ های بازگشت به تعاون، تعاونی و انجمن‏گرایی از طرف دیگر، ضمن آنکه نشان‏ داد تلاش‏ های فراوانی در دوره مدرن برای پاسخگویی به نیاز همبستگی اجتماعی و نظم اجتماعی پایدار و پویا انجام شده است، اما این واقعیت را نیز آشکار ساخت که همواره کنش متقابل گسسته بر کنش متقابل پیوسته (یاریگری) ترجیح داده شده و بلکه جایگزین آن گردیده است. از این رو، می توان گفت که پاسخ ‏ها به پرسش نظم اجتماعی، علی رغم تنوع‏شان بر محور کنش متقابل گسسته استوار گردیده‏اند. به نظر می‏ رسد تقدم تاریخی و اجتناب ‏ناپذیر تغییرشناسی بر شناخت نظم و ماهیت ایدیولوژی‏ های موثر در جامعه شناسی، سهم به ‏سزایی در پیدایی این وضعیت داشته ‏اند.

    کلیدواژگان: نظم اجتماعی، انسان شناسی یاریگری، کنش متقابل گسسته، کنش متقابل پیوسته، رقابت
  • محمدحسین بادامچی*، حمید پارسانیا، عبدالحسین کلانتری صفحات 39-83

    مقاله حاضر با عبور از رویکرد «سنجش دین داری» در جامعه شناسی دین تلاش می کند تا با اخذ مفهوم اصلی مورد مطالعه خود یعنی «گستره اجتماعی دین» از مفاهیم و مباحث «مطالعات سکولارشدن» و «کلام جدید»، ضعف مبنایی مطالعات سنجش دین داری را برای توضیح جایگاه دین در فرهنگ کنونی ایران جبران کند و با کاربست روش پیمایشی و با تدوین پرسشنامه ای مستخرج از این چارچوب نظری و اجرای آن در میان جمعیت نمونه یکی از دانشگاه های مادر کشور (ورودی های 84-90) توصیفی از قرایت دینی و نگرش به دین در میان دانشجویان ارایه دهد. نتیجه کلی تحقیق حکایت از آن دارد که به صورت میانگین 44 درصد دانشجویان گرایش به عدم مداخله دین در حوزه عمومی دارند (سکولاریسم) که در مقابل 27 درصدی قرار می گیرند که گستره اجتماعی حداکثری برای دین قایل اند و در میانه آنها 29 درصد دانشجویان قرار می گیرند که موضع مشخصی در دوگانه سکولاریست بنیادگرا نیافته اند. در نهایت با توجه به توصیفی بودن تحقیق و فقدان آمار پیشین جهت استنتاج های روندپژوهانه، تحلیل کلی نشان می دهد که جمعیت 30 درصدی بنیادگرایان را باید از ثمرات درخشان انقلاب اسلامی در نسل جدید دهه هشتاد شمسی به شمار آورد.

    کلیدواژگان: سکولاریسم، بنیادگرایی، قرائت حداکثری، قرائت حداقلی
  • سید حسین فخر زارع* صفحات 85-118

    فلسفه اجتماعی، بینش هستی شناسانه و چیستی شناسانه و نظریه پردازی های فلسفی درباره جوامع و چگونگی نظام بخشی به زندگی اجتماعی است؛ به گونه ای که فیلسوف اجتماعی، با پی ریزی شالوده های حقیقی و تاملات فلسفی پیرامون جامعه و اجتماع، به نوعی تعقل و فهم اجتماعی دقیق برسد. امروزه دانش اجتماعی موجود، با تمام اهمیتش، ربط وثیق خود را با فلسفه اجتماعی منقطع کرده و بدون توجه به آن، به تحلیل پدیده ها و مسایل اجتماعی پرداخته است و در نهایت، به چالش هایی در روش، موضوع و هدف دچار شده و در حد توصیف و تبیین های علی باقی مانده است. اکثر جوامع علمی در دام این خطا های ایدیولوژیک و متدلوژیک قرار گرفته و هویت فکری و علمی آنان دستخوش این دو آسیب جدی بوده است. در این مقاله کوشش شده تا چشم اندازی از یک فلسفه اجتماعی بازتولید شده از قرآن، که مسایلی از قبیل نوع ترکیب جامعه، منشا پدیداری آن و فلسفه تقسیم بندی جوامع را در بر می گیرد، بازنمایی شود. بررسی هویت، اصالت و منشا جامعه و اجتماع با ابتنا بر آیات قرآن نیز مورد بحث بوده است؛ چرا که اینها از مباحث جدی در فلسفه اجتماعی است و تعیین کننده بسیاری از مباحث دیگر اجتماعی و تبیین کننده کل نظام هستی است؛ نظامی که در آن، هم کنشی میان تمام ابعاد زندگی به ویژه ساحت های فردی و ساختاری، در فرایندی غایت گرایانه وجود دارد و هسته اصلی آن را منطق توحیدی، معنویت، فطرت و عقلانیت وحیانی شکل می دهد.

    کلیدواژگان: جامعه، اجتماع، فلسفه اجتماعی، ترکیب جامعه، منشا اجتماع
  • مهدی جمشیدی* صفحات 119-142

    مقاله حاضر به این سوال می پردازد که در رهیافت نظری آیت الله استاد شهید مرتضی مطهری، میان فرهنگ و علوم انسانی چه نوع مناسبات و تعاملاتی برقرار است؟ برای این منظور، ابتدا دو مفهوم اساسی فرهنگ و علوم انسانی براساس دیدگاه های مطهری تعریف شده و خصایص و مولفه های هر یک مشخص شده اند. آنگاه نظریه مطهری درباره مناسبات فرهنگ و علوم انسانی تقریر شده که دربردارنده چهار بخش زیر است: به هم آمیختگی نسبی فرهنگ و علوم انسانی، فرهنگ اسلامی و علوم انسانی، حل معضله نسبیت در فرض مدخلیت فرهنگ اسلامی در علوم انسانی و چگونگی تعامل مسلمانان با فرهنگ و علوم انسانی بیگانه. در نهایت این نتیجه به دست آمد که مدخلیت قهری و حتمی فرهنگ در علوم انسانی، به صورت «موجبه جزییه» است نه موجبه کلیه؛ یعنی چنین نیست که همه قضایای علوم انسانی، متاثر از فرهنگ محیط بر آن باشند، بلکه در این میان، قضایای «تجربی» و «عقلی» محض نیز وجود دارند که فرافرهنگی اند. از سوی دیگر برخلاف تصور شایع، همه گونه های فرهنگ، «نسبی» و «غیرواقع نما» نیستند، بلکه فرض وجود فرهنگ «مطلق» و «عام» که گزاره هایش «استدلال پذیر» باشد، موجه است و «فرهنگ اسلامی» از این نوع است. در نهایت، با مدخلیت و فعلیت یافتن فرهنگ اسلامی در علوم انسانی، «علوم انسانی اسلامی» شکل می گیرد.

    کلیدواژگان: فرهنگ اسلامی، علوم انسانی اسلامی، نظریه به هم آمیختگی نسبی، فطرت الهی انسان
  • حسین احمدی* صفحات 143-170

    مهم ترین پرسش در بحث تاریخ فرهنگ و تاریخ فرهنگی این است که این دو دارای کدام وجوه تشابه و تمایز بوده و با وجود تاریخ فرهنگ با پیشینه طولانی در عرصه تاریخ نگاری چه نیازی به معرفی تاریخ فرهنگی است؟ تاریخ فرهنگ و تاریخ فرهنگی دو رهیافت و رویکرد در حوزه علوم اجتماعی هستند که به توصیف و تبیین فرهنگ در جامعه انسانی می پردازند. با توجه به گستردگی و پیچیدگی معنایی واژه فرهنگ و تغییر مفهومی واژه تاریخ، قلمرو معرفتی تاریخ فرهنگ و تاریخ فرهنگی نیز دارای گستره و ژرفای غیرقابل تعین است. البته این دو رهیافت با وجود همگرایی معنایی، هم در حوزه معرفتی و هم در حیطه متدولوژی دارای اختلاف و افتراق اند. این نوشته به اجمال، وجوه همگرایی و واگرایی تاریخ فرهنگ و تاریخ فرهنگی را بررسی می کند.

    کلیدواژگان: فرهنگ، تاریخ، تاریخ فرهنگی
  • محمدمنان رئیسی* صفحات 171-198

    شاخص های عددی شهر نظیر جمعیت، اندازه و تراکم و غیره از جمله عوامل موثر بر تحقق سبک زندگی اسلامی است، چرا که می تواند تسهیل گر یا تضعیف گر ایفای وظایف دینی باشد و بی توجهی به آنها، خلای است که در کلانشهر های معاصر مانع تحقق سبک زندگی اسلامی، عدالت و امنیت شده است. در این پژوهش با استناد به منابع دینی، با رویکردی نو و با استفاده از روش استدلالی به این سوال اصلی پرداخته شده است که آیا در راستای تحقق سبک زندگی اسلامی می توان از متون دینی برای شاخص های عددی شهر، ارقام مشخصی استنباط نمود؟ اغلب پژوهش های پیشین مربوط به شهر اسلامی یا به شاخصه های عددی شهر ورود نکرده اند و یا اگر وارد شده اند، مبتنی بر منابع دینی نبوده است. براساس یافته های این پژوهش، حداکثر مساحت و جمعیت تقریبی شهر، مطابق با سبک زندگی اسلامی، 38000 هکتار و یک میلیون و هفتصد هزار نفر است که غفلت از این ارقام و فرارفتن شهر از شاخص های عددی مذکور می تواند تاثیر نامطلوبی بر تحقق سبک زندگی اسلامی داشته باشد.

    کلیدواژگان: شهر اسلامی، شاخصه های عددی شهر، متون دینی، مسجد، سبک زندگی اسلامی
  • یعقوب مهارتی*، مهدی دادخواه صفحات 199-225

    مطالعات فرافرهنگی هافستد به عنوان یکی از پرکاربردترین نظریه ها و مطالعات در زمینه فرهنگ ملی شناخته شده است و تاکنون مقالات و پژوهش های متعددی براساس آن شکل گرفته اند. نکته لازم توجه در اکثر پژوهش هایی که از نظریه هافستد استفاده می کنند، این مهم است که اکثر آنها بدون شناخت کافی از ابعاد، زمینه و انتقادات واردشده به این نظریه، آن را مورد استفاده قرار می دهند. بی تردید هر نظریه ممکن است نقص ها، محدودیت ها، زمینه و شرایط به کارگیری خاص خود را داشته باشد و استفاده از یک نظریه نیازمند شناخت کافی از این نقص ها و شرایط است که اصولا از طریق نقد نظریه حاصل می گردد. در این مقاله ابتدا به مرور نظریه هافستد در مورد مطالعات فرافرهنگی پرداخته خواهد شد، سپس این نظریه با مطالعه گلاب که یکی از تحقیقات شناخته شده در حوزه فرهنگ ملی است مقایسه می گردد. نهایتا با استفاده از ادبیات موجود، انتقادات وارد به نظریه هافستد مورد بحث قرار می گیرد. سپس این نظریه به صورت ساخت یافته تر براساس معیارهای کلی، تفصیلی و مطلوبیت نظریه واکاوی می شود. مطابق نتایج تحقیق، انتقاداتی مانند عدم تعمیم پذیری، غفلت از ابعاد مختلف فرهنگی، نادیده گرفتن خرده فرهنگ ها و... به این نظریه وارد است. این مقاله برای افرادی که تمایل به آشنایی و یا استفاده از نظریه هافستد ضمن توجه به انتقادات وارده به آن را دارند، مناسب می باشد.

    کلیدواژگان: مطالعات فرافرهنگی هافستد، نظریه فرافرهنگی هافستد، نقد نظریه هافستد، فرهنگ ملی، مطالعات فرهنگی