فهرست مطالب

فصلنامه راهبرد فرهنگ
پیاپی 51 (پاییز 1399)

  • تاریخ انتشار: 1399/11/18
  • تعداد عناوین: 7
|
  • میثم محمدامینی* صفحات 7-30
    در این مقاله می خواهیم نشان دهیم که تحلیل مفهوم «ارزش» با استفاده از مفهوم کلی تر «دلیل» تصویر روشن تر و جامع تری از رابطه علم و ارزش به دست می دهد. به طور خاص به دنبال بررسی این مسئله هستیم که کدام شکل از اثرگذاری ارزش ها بر کار علمی موجه و کدام یک ناموجه است. دو پاسخ مشهور به این پرسش وجود دارد: یکی با اتکا به آموزه «آرمان علم غیرارزشی» و دیگری با توسل به تمایز میان نقش های مستقیم و غیرمستقیم ارزش ها. ابتدا این دو پاسخ و نقد های وارد به آنها را اجمالا بیان می کنیم. سپس با معرفی مفهوم «دلیل» و تشریح برخی ویژگی های صوری و ساختاری این مفهوم و بیان رابطه «دلیل» و «ارزش»، چارچوبی مفهومی برای بررسی مسئله یادشده ارایه می کنیم. نشان می دهیم که تحلیل مفهوم «ارزش» بر حسب «دلیل» امکان ارایه پاسخی تازه به این پرسش را فراهم می کند که دخالت های موجه و ناموجه ارزش ها در کار علمی کدام اند و این پاسخ، چه برتری هایی نسبت به پاسخ های پیشین دارد.
    کلیدواژگان: دلیل هنجاری، نگرش حساس به داوری، هویت واقعیت محور، ارزش های معرفتی، ارزش های غیرمعرفتی، علم غیرارزش بار
  • کیوان الستی* صفحات 31-53
    روت بارکان مارکوس، اصل تنظیمی مرتبه دوم در مرام نامه های اخلاقی را طرح می کند که نشان می دهد سازگاری اصول یک مرامنامه اخلاقی با پذیرش وجود دوراهی های اخلاقی ناهمخوانی ندارد. براساس این اصل، افرادی که از مرامنامه ای تبعیت می کنند تعهد مرتبه دوم به ایجاد شرایطی دارند که در آن تمام تعهدات، بدون ایجاد دوراهی های اخلاقی قابل انجام باشد. یروین وندنهاوون همین اصل را در اخلاق مهندسی به کار می برد. راه حل او برای حذف دوراهی های اخلاقی، راه حلی فنی و با استفاده از نوآوری های تکنولوژیک است. در این مقاله با شرح و مقایسه دیدگاه مارکوس و وندن هاوون استدلال خواهد شد که مثال های ارایه شده توسط وندن هاوون، دوراهی اخلاقی واقعی به معنای مورد نظر مارکوس نیست و راه حل پیشنهادی او به عامل اخلاقی برای خلاص شدن از دوراهی های اخلاقی واقعی کمکی نخواهد کرد.
    کلیدواژگان: دوراهی های اخلاقی، نوآوری مسئولانه، اخلاق علم و تکنولوژی
  • فاطمه السادات فیروزی*، عبدالرسول عمادی، علیرضا منصوری صفحات 55-79
    در رویکرد عقلانیت نقاد، نهاد های علمی به مثابه فناوری های اجتماعی در نظر گرفته می شوند. عقلانیت نقاد ظرفیت های مناسبی برای تحلیل نهاد ها و بررسی ابعاد اجتماعی آنها و منطق تحول آنها در اختیار ما قرار می دهد. تاریخ نگاری عقلانیت نقاد نیز مستلزم بررسی مسایل تاریخی از طریق شناخت «موقعیت مسایل» است. در مقاله حاضر با عنایت به آموزه های عقلانیت نقاد درخصوص فناوری ها و همچنین در پرتو ملاحظات تاریخ نگارانه این رویکرد، به بررسی وضعیت نهاد های علمی و فرهنگی دوره تیموری می پردازیم. گزارش های تاریخی نشان دهنده حمایت تیموریان از نهاد های علمی و فرهنگی در دوره مذکور است. آموزه های عقلانیت نقاد درخصوص فناوری های اجتماعی (یعنی نهادها) و ملاحظات تاریخ نگارانه این رویکرد، ما را به سمت این فرضیه هدایت می کند که حمایت از علم و فرهنگ در این دوره با توجه به شرایط سیاسی و مذهبی و خصوصا صف بندی های فرقه ای قابل فهم است و صرفا نتیجه علاقه شخصی حاکمان به علم و فرهنگ نیست.
    کلیدواژگان: عقلانیت نقاد، جامعه شناسی علم، فلسفه تکنولوژی، تیموریان، نهاد های علمی و فرهنگی، خانقاه، نقشبندیه
  • فردین محمدی*، محسن نوغانی دخت بهمنی، مهدی کرمانی، کمال خالق پناه صفحات 81-114
    تلاش پژوهش حاضر، پاسخگویی به این سوال است که معلمان در میدان آموزش برای دستیابی به کدام سرمایه با یکدیگر رقابت دارند؟ و شرایط و پیامد های این رقابت را چگونه تجربه می کنند؟ بدین منظور چارچوب مفهومی پژوهش براساس نظریات بوردیو تدوین گردید. مشارکت کنندگان این تحقیق عبارت بودند از معلمان نواحی هفت گانه آموزش و پرورش شهر مشهد که با استفاده از نمونه گیری هدفمند، نمونه گیری نظری و معیار اشباع نظری با 31 نفر از آنها مصاحبه گردید. نتایج تحقیق حاکی از آن است معلمان در سال های گذشته برای کسب و ارتقای سرمایه فرهنگی تجسم یافته در میدان آموزش تلاش می کردند، اما در سال های اخیر (اواخر دهه هشتاد) تحت تاثیر صوری شدن ضمن خدمت، بازدارندگی قوانین میدان آموزش، مشکلات منزلتی، محوریت یافتن مدرک تحصیلی، محوریت یافتن ضمن خدمت، عوامل فردی، مشکلات اقتصادی و اقتصادگرایی، این شکل از رقابت رو به کاهش بوده و به جای آن رقابت اقتصادی و رقابت برای دستیابی به سرمایه فرهنگی نهادی شکل گرفته است. این امر بیانگر «تغییر سرمایه مورد منازعه از سرمایه فرهنگی تجسم یافته به سرمایه فرهنگی نهادی/ اقتصادی در میدان تولید آموزش» است. شکل گیری این پدیده از یک سو، موجب افت فعالیت فراغتی، تضعیف سلامت جسمانی روانی و تضعیف عادت واره نهادی آنها است و از سوی دیگر، توانمندسازی اقتصادی و توانمندسازی علمی ضعیف معلمان را در پی داشته است.
    کلیدواژگان: مطالعه، کتاب خواندن، نظریه ابرتابع رفتار، دانشجویان
  • محمدسعید مهدوی کنی* صفحات 115-142
    می توان مرحوم آیت الله مهدوی کنی را یکی از پیشگامان طراحی و پیاده سازی ایده تولید علوم انسانی اجتماعی اسلامی پس از انقلاب اسلامی ایران دانست. وی علم دینی را نظامی معرفتی مبتنی بر جهان بینی اسلامی و اصول حقوقی اعتباری با ریشه هایی فلسفی و کلامی می داند و بر این باور است که استخراج و استنباط این نظام معرفتی، با رهیافتی فقاهتی در مواجهه با متون دینی امکان پذیر است. از دیدگاه وی در این مواجهه نباید از تلاقی یافته های علم مدرن و سکولار با متون دینی و پرسش های حاصل از این تلاقی غفلت ورزید.ایشان بسنده کردن به نظریه پردازی در تولید علم دینی را ناتمام تلقی نموده و از این روی پای از دایره تیوری پردازی فراتر نهاده و با تاسیس نهادی علمی، دست به کار تطبیق و پیاده سازی آن نظریه در قالب برنامه آموزشی پژوهشی مدونی گردید. هویت خاص این نهاد در مسیر تولید علوم انسانی اجتماعی اسلامی را می توان حاصل نگاه ویژه ایشان به اهداف، ساختار، برنامه ریزی درسی، معلم و متعلم دانست. از مهم ترین شاخصه های این نگاه می توان به برنامه ریزی تلفیقی با رویکردی میان رشته ای، پیوند عملی حوزه و دانشگاه، تقدم تعلیم و تزکیه دینی بر تولید علم، جریان سازی علمی، برگزیدن و تربیت هدفمند نیروی انسانی (اعم آموزگار و آموزنده) و... اشاره کرد. این نوشتار با رویکرد توصیفی تحلیلی با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای به بررسی مبانی و مولفه های دیدگاه و تجربه ایشان می پردازد.
    کلیدواژگان: آیت الله محمدرضا مهدوی کنی، دانشگاه امام صادق علیه السلام، دانشگاه اسلامی مرجع، علوم انسانی اجتماعی اسلامی، رهیافت تلفیقی
  • رضا خراسانی* صفحات 143-173

    مناسبات میان اجتهاد و سیاست تاثیرات بنیادینی درتحولات سیاسی اجتماعی ایران معاصربه همراه داشته است به گونه ای که دستگاه های فقهی و فقیهان در تولید، استقرار و یا نقد نظام های سیاسی حاکم بر ایران نقش به سزایی داشته اند. از سویی تنوع نظریه ها و دیدگاه های فقیهان در حوزه سیاست حاکی از تفاوت در روش ها و نگرش آنان به فرد، جامعه و دولت از منظر دین است و از سوی دیگر تحول و نوآوری در دستگاه فقه همواره با تحول در ساحت روش شناسی همراه است. از این رو مقاله حاضر براین فرض است که «مناسبات اجتهاد و سیاست در دوره معاصر، تابعی از تحولات روش شناختی در دانش فقه و به تبع آن فقه سیاسی است که موجب گذار از فقه سیاسی سنتی به رویکرد حکومتی به فقه شده است. براین اساس مهم ترین تفاوت ها عبارت اند از: تفاوت در رویکرد اجتهادی فردی و اجتماعی، محوریت فرد در مقابل محوریت اجتماع، اجتهاد بر مبنای اصاله الاباحه و اصاله الحظر، چگونگی مواجهه با نص: پرهیز از تفسیرگرایی در مقابل توسعه معنای نص، کاربرد تقیه، محوریت حق وحکم، منابع اجتهاد، توجه به بعد اجرایی احکام، توجه به ملاکات احکام، کارآمدی فقه و احکام تولیدشده در تامین نیاز های نظام سیاسی، گسترش و کاربرد قواعد فقهی، میزان مراجعه به اصول عملیه، تفاوت در فهم حکومتی از نصوص و روایات، توسعه قلمرو دین به عرصه های اجتماعی و اداره جامعه، محوریت فرد در مناسبات میان فرد و دولت، توجه به مقتضیات زمان و مکان و میزان مسئولیت فرد و دولت در تحقق شریعت.

    کلیدواژگان: اجتهاد، فقه سیاسی سنتی، فقه حکومتی، روش شناسی
  • محمدرحیم عیوضی، مجید مختاریان پور، محمدرضا اسمعیلی گیوی، فرشید عزیزخانی* صفحات 175-194

    برای بررسی آینده مصرف پایدار مواد غذایی، با مسئله انتخاب و استفاده از نظریه ای مواجه هستیم که با مجموعه پیش فرض های آینده پژوهی تطابق داشته باشد. لذا این تحقیق با بررسی روشمند نظریه های تبیین کننده رفتار مصرف کننده و در چارچوب مبانی و مفروضات آینده پژوهی، به این پرسش پاسخ داده که کدام نظریه رفتار مصرف کننده به دلیل سازگاری و تطابق بیشتر با مفروضات آینده پژوهی سازگاری بیشتری با مباحث آینده نگر مصرف دارد و در درون خود پتانسیل آینده نگری را دارد؟ در پاسخ به این پرسش، با استفاده از روش تجزیه تحلیل و تطبیق مقایسه ای، نظریه های مهم در زمینه رفتار مصرف کننده بررسی و از منظر آینده پژوهی مورد مطالعه قرار گرفت. نتیجه نشان می دهد که نظریه ها و مدل های ترکیبی؛ به علت توجه به عوامل بیرونی یا ساختاری، کل نگری، ایجاد تصاویر و بدیل های گوناگون، در نظر گرفتن خردجمعی در تصمیم گیری، منافع غیر فردی و زمان، بیشترین تطابق را با مفروضات آینده پژوهی دارد. در بین این گروه از نظریه ها نیز، «نظریه کردوکار» که تاکنون در کشور ما از آن برای هیچ مطالعه ای استفاده نشده است قدرت بالایی در تحلیل و آینده پژوهی رفتار مصرف کننده در رابطه با مصرف غذا یا سایر منابعی دارد که به صورت روزمره مصرف می شوند.

    کلیدواژگان: آینده پژوهی، رفتار مصرف کننده، نظریه کردوکار، نظریه های ترکیبی، مصرف پایدار غذا
|
  • Meisam Mohammadamini * Pages 7-30
    In this paper, we aim to show that analyzing the concept of “value” in terms of the wider concept of “normative reason” promotes a clearer and more comprehensive picture of science-value relation. Specifically, we seek an answer to the question that which are the justified and unjustified roles of values in science. Two well-known solutions to this problem have been suggested: one by appealing to “the value-free ideal of science”, and another based on the distinction between direct and indirect roles of values in science. First, these two answers and objections to them are briefly expounded. Then, by elaborating some formal and structural features of “normative reason” and the relation of “normative reason” and “value”, a conceptual framework for addressing this problem is put forward. We show that analyzing "value" in terms of "reason" encourages a new response to the problem of recognizing legitimate and illegitimate roles of values in scientific research, which has some advantages to the previous responses.
    Keywords: Normative Reason, Judgment-sensitive Attitude, Factitive Entity, Epistemic Values, Value-Free Ideal of Science
  • Keyvan Alasti * Pages 31-53
    Ruth Barcan Marcus (Philosopher of Logic) has introduced a regulative second order principle for showing that the consistency of a set of moral codes is compatible with reality of moral dilemmas. According to the principle, moral agents have a second order obligation to avoid dilemmas and to organize her lives in such a way that it will be not necessary in future to make a choice between two obligations. Jeroen Van den hoven used the principle for engineering ethics. His solution for dilemmas is a technical (using technological innovation) and in opposition of solutions which are found in samples described by Marcus which are social in nature. In this essay by comparing Marcus’ and Van den Hoven’s ideas, I argue that the cases discussed by van den haven are not real moral dilemmas. I also argue that there are some real moral dilemmas, discussed in ethics of technology, which are real moral dilemmas but cannot be solved by technical solutions.
    Keywords: Moral Dilemma, Responsible Innovation, Social Knowledge, Ethics of science, technology
  • Fatemeh Alsadat Firoozi *, Abdorasool Emadi, Alireza Mansouri Pages 55-79
  • Fardin Mohammadi *, Mohsen Noghani Dokht Bahmani, Mehdi Kermani, Kamal Khaleghpanah Pages 81-114
    The present study try to explain that teacher’s compete and struggle for which capitals in educational field? And how do experience the conditions and consequences this competition and conflict. To reach the goal, conceptual framework was based on the ideas of Pierre Bourdieu. We used the Grounded Theory methods to gather and analyze data. The participants in research consists of teachers of Mashhad city that were selacted as sample 31 them by Using purposive sampling, theortical sampling and theoretical saturation and interview them. The results showed that the struggeled capital isn’t stable. As capital rotating at embodied cultural capital to nstitutionalized cultural capital is formed by economic-altitude problems, logic field, individual agents and documetalism in education field in Iran recently. The formation phenomen has caused that teachers’ experienced paradoxical consequences such as resolation of economic problems and reducing institutionalize habitus in education field. With due attention to there is reciprocal relationship between product field and consumption field, it is necessary that consequencis of capital rotating study and reform the challenge quickly in education field.
    Keywords: Educational Field, Struggled Capital, Capital Rotating, Teachers, Pierre Bourdieu
  • MohammadRahim Ayvazy, Majid Mokhtarianpour, MohammadReza Givi, Farshid Azizkhany * Pages 175-194

    To study futures of food we are encountered with choosing and exercising a suitable theory which is in concert with foundations and pre-assumption of futures studies, as a problem. Therefore, this paper with an investigation in theories clarifying consumer behavior and based on the framework of foundation and pre-assumption of futures studies respond to the question that; what theory is more harmonious with futures studies, and has the potential of future thinking and what features “a future-oriented consumer behavior theory” or model must have. Endeavoring to answer this question, by means of analytical and comparison method, the inwardness of existing theories was considered. The result showed that integrative theories of consumer behavior due to regarding external and structural factors, holistic view, creating alternative images, collective understanding in making decisions, non-individual interests and time, are more compatible with futures field. And among this group of theories “practice theory’ which has never used in any Iranian research has a high potential for using as a conceptual framework in research in connection with food and other resources which are used in routine and daily consumption.

    Keywords: Futures Studies, Consumer Behavior, practice theory, Integrative theories, Food sustainable consumption