فهرست مطالب

زراعت دیم ایران - سال نهم شماره 2 (پاییز و زمستان 1399)

نشریه زراعت دیم ایران
سال نهم شماره 2 (پاییز و زمستان 1399)

  • تاریخ انتشار: 1400/01/16
  • تعداد عناوین: 7
|
  • رامین لطفی*، امین عباسی، ایرج اسکندری، وحید صدقیه، هادی خرسندی صفحات 137-151

    پتاسیم به عنوان عنصر کلیدی در شرایط تنش های محیطی، نقش اساسی در رشد و نمو گیاهان دارد. جذب این عنصر در شرایط کمبود آب خاک کاهش می یابد. با توجه به اهمیت عنصر پتاسیم در گذر گیاهان از شرایط تنش رطوبتی این پژوهش با هدف ارزیابی تاثیر سولفات پتاسیم (شاهد، 75 و 150 کیلوگرم در هکتار) بر تغییرات فیزیولوژیکی و عملکرد دانه ارقام مختلف گندم (باران، هما و هشترود) در شرایط دیم سردسیر به صورت آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار طی سال های 97-96 و 98-97 انجام شد. بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر می توان چنین اذعان نمود که با کاربرد سولفات پتاسیم تجمع عنصر پتاسیم در همه ارقام مورد بررسی به صورت معنی داری افزایش یافت و بیشترین میزان تجمع این عنصر در رقم هشترود ثبت گردید. محتوای رطوبت نسبی، میزان کلروفیل و شاخص نرمال شده سبزینگی رقم هشترود از ارقام دیگر مورد بررسی بیشتر بود. از طرفی،  با کاربرد 75 کیلوگرم در هکتار سولفات پتاسیم محتوای رطوبت نسبی و شاخص کلروفیل برگ و تبادلات روزنه برگ، حداکثر کارایی فتوشیمیایی PSII و کارایی فتوسنتزی برگ افزایش معنی داری نشان دادند. بیشترین میزان وزن هزار دانه در رقم هما و بیشترین تعداد دانه در متر مربع در رقم هشترود مشاهده شد. به عنوان نتیجه نهایی می توان چنین اظهار نمود که علی رغم حد کفایت عنصر پتاسیم در خاک های مورد مطالعه، تیمار کاربرد 75 کیلوگرم در هکتار سولفات پتاسیم سبب افزایش میزان تجمع عنصر پتاسیم برگ و به دنبال آن بهبود برخی از صفات مورد مطالعه و نهایتا افزایش عملکرد دانه گردید.

    کلیدواژگان: گندم دیم، کود پتاسیم، مقاومت به خشکی، فتوسنتز
  • مختار داشادی* صفحات 153-172

    به منظور بررسی نیتروژن و پتاسیم بر عملکرد گندم دیم، آزمایشی در معاونت موسسه تحقیقات کشاورزی دیم سرارود به مدت دو سال و دو الگوی کشت گندم-گندم و نخود-گندم بصورت فاکتوریل درقالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. فاکتور ها شامل مصرف کود نیتروژنی در چهار سطح شاملN1: عدم مصرف نیتروژن، N2: 80 کیلوگرم در هکتار اوره در زمان کاشت+ محلول پاشی اوره با غلظت 3 درصد، N3:80 کیلوگرم در هکتار اوره در زمان کاشت+ محلول پاشی کود رویال آمین به میزان یک لیتر در هکتار وN4 : 80 کیلوگرم در هکتاراوره در زمان کاشت+40 کیلوگرم در هکتار به صورت سرک و مصرف پتاسیم در چهار سطح شامل  :K1عدم مصرف پتاسیم، K2: محلول پاشی کلرورپتاسیم با غلظت 1درصد، K3: محلول پاشی کود رویال پتاسیم به میزان یک لیتر در هکتار و K4: مصرف 50 کیلوگرم در هکتار سولفات پتاسیم بودند. نتایج نشان داد که در هر دو تناوب گندم-گندم و نخود- گندم، بیشترین عملکرد دانه به ترتیب با میزان 5/1554 و 5/1670 کیلوگرم در هکتار از مصرف کود رویال آمین بدست آمد که نسبت به شاهد به ترتیب 3/17 و 53/14 درصد افزایش داشتند ولی نسبت به مصرف کود سرک نیتروژن افزایش چشمگیری نشان نداد. بیشترین عملکرد بیولوژیک نیز با میزان 7105 کیلوگرم در هکتار از تیمارکودهای رویال آمین و رویال پتاسیم بدست آمد. بنابراین مصرف کودهای نیتروژنی و پتاسیمی با قابلیت محلول پاشی نظیرکودهای رویال آمین و رویال پتاسیم به میزان یک لیتر در هکتار در اواخر ساقه دهی گندم در شرایط دیم معتدل سرد کشور، ضمن جلوگیری از مخاطرات زیست محیطی، می تواند در افزایش تولید گندم دیم موثر باشند.

    کلیدواژگان: گندم دیم، عملکرد دانه، تغذیه گیاهی، محلول پاشی
  • مهدی جمشیدمقدم*، عزت الله فرشادفر، عبدالله نجفی صفحات 173-194

    انتخاب یک روش اصلاحی موثر برای بهبود صفات کمی تا حد زیادی بستگی به وراثت پذیری و چگونگی عمل ژن دارد. به منظور برآورد پارامترهای ژنتیکی صفات مهم زراعی و فیزیولوژیکی کلزا، نسل های دوطرفه هیبرید (1F و 1RF) و در حال تفکیک (2F، 2RF، 1BC، 1RBC، 2BC و 2RBC) حاصل از تلاقی ارقام دلگان×اوپرا (تلاقی اول)، دلگان×پاراد (تلاقی دوم) و آر جی اس 003×لیکورد (تلاقی سوم) تهیه و همراه با والدین در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در موسسه تحقیقات کشاورزی دیم (سرارود) در سال زراعی 1396-1395 در شرایط تنش خشکی مورد ارزیابی قرار گرفتند. بر اساس نتایج تجزیه واریانس تلاقی ها اختلاف معنی داری بین ده نسل برای صفات روز تا رسیدگی، ارتفاع بوته، خورجین در بوته، طول خورجین، دانه در خورجین، وزن هزاردانه، محتوای آب برگ، میزان کلروفیل، نشت یونی، دمای برگ، عملکرد بوته، میزان روغن دانه و شاخص برداشت وجود داشت که نشان دهنده تفاوت ژنتیکی بین والدین بود. بیشترین میزان هتروزیس والد برتر و میانگین والدین مربوط به عملکرد بوته نسل های (به ترتیب 229 و300%) و (به ترتیب 255 و322%) تلاقی سوم بود. تجزیه میانگین نسل و آزمون مقیاس مشترک تلاقی ها نشان داد که برای همه ویژگی ها به جز طول خورجین علاوه بر اثرات افزایشی و غالبیت، اثرات اپیستازی نیز نقش دارد. وراثت پذیری عمومی و خصوصی صفات در تلاقی ها به ترتیب از 26/0 تا 98/0 و از 08/0 تا 67/0 برآورد شد. این تحقیق نشان داد که واریانس غالبیت بیشترین نقش را در تمامی صفات مورد مطالعه به جز روز تا رسیدگی و طول خورجین در هر سه تلاقی، ارتفاع بوته در تلاقی اول و دوم و میزان روغن دانه در تلاقی دوم و سوم داشت.

    کلیدواژگان: تنش خشکی، عمل ژن، کلزا، مدل ژنتیکی، هتروزیس
  • فردین مومنی، سید عطاالله سیادت*، علیرضا ابدالی مشهدی، بابک پاکدامن سردرود، مختار قبادی صفحات 195-215

    کودهای زیستی نقشی بنیادین در کشاورزی پایدار دارند و اسید سالیسیلیک به عنوان یک فیتوهورمون اثرات زیانبار تنش را کاهش می دهد. زراعت دیم نخود در غرب ایران اغلب با تنش خشکی مواجه می شود. به منظور بررسی اثر محلول‏پاشی اسید سالیسیلیک (غلظت صفر، نیم و یک میلی‏مولار) و کودهای زیستی (عدم کاربرد، بیوسوپرفسفات، بیوسولفور، باکتری ریزوبیوم و قارچ میکوریز) برعملکرد گیاه نخود (رقم آزاد و توده محلی  بیوه نیج) در شرایط دیم آزمایشی به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار طی دو سال زراعی (96-1395 و 97-1396) در کرمانشاه اجرا شد. نتایج نشان داد که تعداد غلاف در بوته، تعداد غلاف پوک در بوته، تعداد دانه در بوته، وزن صد دانه، درصد غلاف بارور، عملکرد دانه، عملکرد ماده خشک و شاخص برداشت بطور معنی دار ی تحت تاثیر رقم × اسید سالیسیلیک × کودهای زیستی قرار گرفتند. بالاترین عملکرد دانه (در سال اول و دوم به ترتیب 1821 و 1875 کیلوگرم در هکتار)، عملکرد ماده خشک (در سال اول و دوم به ترتیب 4076 و 4414  کیلوگرم در هکتار) و تعداد دانه در بوته (8/18) از توده محلی بیوه نیج  و با کاربرد اسید سالیسیلیک (نیم میلی‏مولار) و باکتری ریزوبیوم بدست آمد. با توجه به نتایج تحقیق کاربرد سالیسیلیک اسید و کودهای زیستی به ویژه باکتری های ریزوبیوم در راستای حرکت به سمت کشاورزی پایدار و کاهش مصرف کودهای شیمیایی و افزایش تحمل گیاهان به خشکی و بهبود عملکرد دانه در نخود دیم توصیه می شود.

    کلیدواژگان: بیوسوپرفسفات، بیوسولفور، حبوبات، ریزوبیوم، میکوریزا
  • رحمت الله کریمی زاده*، طهماسب حسین پور، جبار آلت جعفربای، کمال شهبازی هومونلو، محمد آرمیون، پیمان شریفی صفحات 217-235

    روش های متعددی برای تحلیل اثر متقابل ژنوتیپ در محیط پیشنهاد شده است که هر کدام از آن ها مبتنی بر روش های آماری خاصی می باشند. در این تحقیق 16 لاین گندم دوروم به همراه  ارقام دهدشت و سیمره به عنوان شاهد در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در چهار منطقه گچساران، گنبد، مغان و خرم آباد طی سه سال زراعی 1395-1392 بررسی شدند. تجزیه واریانس مرکب نشان داد که اثرات اصلی ژنوتیپ، سال و مکان و برهمکنش های سال×مکان و ژنوتیپ×سال×مکان برای عملکرد دانه در سطح احتمال یک درصد معنی دار بود. آزمون اسکریت سهم بالای چهار مولفه اصلی اول در توجیه برهمکنش ژنوتیپ در محیط را نشان داد، به طوری که دو مولفه اصلی اول به ترتیب 60/26% و 33/15% از تغییرات GEI را توجیه می کردند. نمودار موزاییکی نشان داد که 76/20% از مجموع مربعات کل ناشی از مجموع مربعات ژنوتیپ و 24/79% ناشی از مجموع مربعات برهمکنش ژنوتیپ در محیط بود. نمودار گرمایی نشان داد که ژنوتیپ های G1، G3، G6، G15 و G16 دارای عملکرد بالا در بسیاری از محیط ها بودند. چندضلعی بای پلات براساس نزدیکی ژنوتیپ های G1، G5، G6، G7 و G4 به مبدا بای پلات، آن ها را ژنوتیپ هایی با پایداری عمومی بالا به محیط های آزمایشی شناسایی نمودند، در حالی که ژنوتیپ های G8 و G12 به هیچکدام از محیط ها سازگار نبودند. مطالعه همزمان اثر ژنوتیپ و برهمکنش ژنوتیپ در محیط با نمای محور تستر متوسط (ATC) نشان داد که ژنوتیپ های G15، G13 و G6 در نزدیکی محور ATC، علاوه بر پایداری نسبت به ژنوتیپ های دیگر دارای عملکرد بالاتر از متوسط کل نیز بودند و می توانند به عنوان ژنوتیپ های پایدار و پرمحصول در نظر گرفته شوند. نمای بای پلات ژنوتیپ ایده آل نشان داد که ژنوتیپ های G15، G13، G16، G2 و G6 واقع در نزدیکی ژنوتیپ ایده آل،  ژنوتیپ های مطلوب بودند. در مجموع، ژنوتیپ های G15، G13، G3 و G6 با نماهای مختلف بای پلات، علاوه بر پایداری، عملکرد بالاتری داشتند و کاندیدای پروسه ی توصیه رقم باشند.

    کلیدواژگان: تنوع ژنتیکی، ژنوتیپ در محیط، ژنوتیپ ایده آل، نمودار موزائیکی، نمودار گرمایی
  • امین عباسی*، زهرا صیادی آذر، رامین لطفی صفحات 237-258

    بروز تنش خشکی و کمبود عناصر کم مصرف بهویژه روی و آهن در خاک های ایران بسیار شایع می باشد به گونه ای که کیفیت و کمیت عملکرد گیاهان زراعی را تحت تاثیر قرار می دهد. به منظور بررسی تاثیر محلول پاشی نانو ذرات روی و آهن در شرایط کم آبیاری بر صفات بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی گلرنگ (رقم سینا)، آزمایشی به صورت کرت های خرد شده بر پایه بلوک کامل تصادفی با سه تکرار طی سال زراعی95-1394 در دانشگاه مراغه انجام شد. سطوح آبیاری در90 (بدون تنش)، 75 و 50 درصد ظرفیت زراعی به عنوان عامل اصلی و محلول پاشی عدم کاربرد و کاربرد نانو ذرات آهن و روی با مقادیر 30 و 60 میلی مولار به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند. با توجه به نتایج تجزیه واریانس، اثرات ساده ی اعمال تیمار کم آبیاری و کاربرد نانو ذرات و برهمکنش آنها برای اکثر صفات تحت مطالعه معنی دار بود. بیشترین میزان هورمون ایندول استیک اسید با مقدار 7/454 و بیشترین میزان هورمون سیتوکنین با مقدار 7/355 نانوگرم بر گرم وزن تر در تیمار کاربرد 60 میلی مولار نانو روی با آبیاری در 90 درصد ظرفیت زراعی ثبت شد. بیشترین میزان هورمون جیبرلین نیز به ترتیب با مقادیر 6/146 و 8/154 نانو گرم بر گرم وزن تر در تیمارکاربرد 60 میلی مولار نانو روی و آبیاری در 90 درصد ظرفیت زراعی مشاهده شد. بیشترین میزان پروتئین دانه با مقدار 11/24 درصد در تیمار عدم محلول پاشی تحت آبیاری 50 درصد ظرفیت زراعی بدست آمد. همچنین بالاترین مقدار عملکرد دانه گلرنگ نیز با 1366 کیلوگرم در هکتار در تیمار کاربرد 60 میلی مولار نانو روی با آبیاری در 90 درصد ظرفیت زراعی مشاهده شد. با توجه به نتایج این تحقیق کاربرد 60 میلی مولار روی توانست سبب تعدیل رشدی و بهبود عملکرد گلرنگ در شرایط تنش شود که نشان از نقش انکارناپذیر عنصر روی در افزایش مقاومت گیاهان زراعی به تنش های محیطی دارد.

    کلیدواژگان: پروتئین دانه، تنش خشکی، عملکرد دانه، محتوای روغن دانه، هورمونها
  • کیانوش صفری، یوسف سهرابی*، عادل سی و سه مرده، شهریار ساسانی صفحات 259-278

    به منظور بررسی اثر تیمارهای پرایمینگ بذر بر عملکرد و اجزای آن در سه رقم گندم نان ریژاو، سرداری و کریم آزمایشی دو ساله در مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی (کرمانشاه) به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک کامل تصادفی در سال های 95-1394 و 96-1395 انجام شد. تیمار پرایمینگ بذر شامل، پرایمینگ هورمونی (جیبرلیک اسید 100 میلی گرم بر لیتر، 24- اپی براسینولید 1 میلی گرم بر لیتر)، اسموپرایمینگ (کلرید پتاسیم  100 میلی مول در لیتر و  پلی اتیلن گلیکول (PEG4000) با پتانسیل های 3/2- و 9/2- بار)، پرایمینگ غذایی (سولفات روی آبدار با 1/0 و 3/0 درصد وزنی- حجمی، اوره 2 و 4 گرم در لیتر، آسکوربیک اسید 100 میلی گرم بر لیتر) و یک سطح هیدروپرایمینگ بذر با آب مقطر یک بار تقطیر شده و شاهد بدون پرایمینگ مورد بررسی قرار گرفتند. بر اساس نتایج تجزیه خوشه ای، تیمارهای پرایمینگ با اوره 4 گرم در لیتر، سولفات روی آبدار 3/0 درصد، آسکوربیک اسید 100 میلی گرم بر لیتر و کلرید پتاسیم 100 میلی مولار دارای بیشترین میانگین عملکرد دانه بودند. نتایج دو ساله نشان داد که بیشترین میانگین عملکرد دانه از رقم ریژاو و تیمار پرایمینگ بذر با اوره 4 گرم در لیتر بدست آمد که برابر 4/2801 کیلوگرم در هکتار بود. بیشترین عملکرد زیستی مربوط به  ترکیب تیماری رقم سرداری × اوره 4 گرم در لیتر (7/8206  کیلوگرم در هکتار) بود. بیشترین وزن هزاردانه (5/39 گرم) در رقم سرداری × سولفات روی 3/0 درصد حاصل شد. همبستگی مثبت و معنی داری بین عملکرد دانه با سولفات روی آبدار3/0 درصد، اوره 4 گرم در لیتر و کلرید پتاسیم 100 میلی مولار، آسکوربیک اسید 100 میلی گرم بر لیتر، اوره 2 گرم در لیتر وجود داشت. بر اساس نتایج بدست آمده، تیمارهای اوره 4 گرم در لیتر، سولفات روی 3/0 درصد و آسکوربیک اسید 100 میلی گرم بر لیتر و کلرید پتاسیم 100 میلی مولار به‎عنوان تیمارهای مناسب پرایمینگ بذر قابل توصیه شرایط استان کرمانشاه هستند.

    کلیدواژگان: 24- اپی براسینولید، اوره، تعداد سنبله، تنظیم کننده های رشد گیاهی، جیبرلیک اسید
|
  • Ramin Lotfi *, Amin Abbasi, Iraj Eskandari, Vahid Sedghieh, Hadi Khorsandi Pages 137-151

    Potassium as a key element in environmental stress conditions, had fundamental role in plants growth and development. Under water deficit stress conditions, absorption of this element decreases. For this purpose, to evaluate changes in physiological parameters and grain yield of dryland wheat (Baran, Homa, Hashtrood) with application of different levels of potassium sulfate (control, 75 and 150 kg/ha), a factorial experiment based on randomized complete block design (RCBD) with 3 replications was conducted during 2017-18 and 2018-19 growing sessions. Accumulation of potassium (K) increased in varieties by application of potassium sulfate so that, maximum K content was recorded in Hashtrood than other varieties. Also, relative water content, chlorophyll content and NDVI of Hashtrood was more than others. Relative water content and chlorophyll content index of all varieties was increased by application of 75 kg/ha potassium sulfate. Stomatal conductance of Hashtroud by application of 75 kg/ha potassium sulfate was more than Baran and Homa. Photochemical efficiency of PSII and photosynthesis efficiency of studied varieties by application of 75 kg/ha potassium sulfate was higher than other treatments and as a result, grain number, weight and yield was improved. Based on the results, application of the 75 kg/ha potassium sulfate by improving plant tolerance to the water stress, could increase grain yields under dryland areas.

    Keywords: Dryland wheat, K fertilizer, drought tolerant, Photosynthesis
  • Mokhtar Dashadi * Pages 153-172

    In order to evaluate the effects of Nitrogen and Potassium on Rainfed-wheat performance a factorial experiment based on RCBD with three replications was conducted at the Dryland Agricultural Research sub Institute for two years and in two crop rotation (wheat-wheat and chickpea-wheat) systems. Experimental factors includes 1- application of nitrogen at four levels N1: without nitrogen, N2: 80 kg/ha urea at planting + 3% urea foliar application, N3: 80 kg/ha urea at planting + 1 liter/ha foliar application of Royal Amine and N4: 80 kg/ha urea at planting time + 40 kg/haas top dressing, and 2- potassium application in four levels, K1: withoutpotassium, K2: 1 % potassium chloride ‌ K3: 1 liter/ha Royal Potassium and K4: ‌50 kg/ha of potassium sulfate. The results showed that in both wheat-wheat and chickpea-wheat rotations, the highest grain yield was obtained from Royal amin fertilizer treatment by 1554.5 and 1670.5 kg/harespectively which compared to the control, they increased by 17.3% and 14.53%, respectively. However, there was not significant differences with  urea top dressing treatment. The highest biological yield was recorded about 7105  kg/hafor Royal Amine and Royal Potassium treatments. Therefore, application of new nitrogen and potassium fertilizers forms such Royal Amine and Royal Potassium at the end of stem elongation stage could improve the wheat performance in cold temperate rainfed conditionswhile reducing environmental hazards.

    Keywords: Rainfed wheat, Grain yield, Plant nutrition, Foliar application
  • Mehdi Jamshidmoghaddam *, Ezatollah Farshadfar, Abdollah Najaphy Pages 173-194

    Using an appropriate breeding method for genetic improvement of quantitative traits mainly depends on the nature of gene action and heritablity. In order to estimate genetic parameters for agro-physiological traits in rapeseed, a generation mean analysis was counducted using the following three crosses; Opera×Dalgan (C1), Parade×Dalgan (C2) and Licord×RGS003 (C3). The parents, F1, F2 and BC1, BC2, RF1, RF2, RBC1, and RBC2 generations were studied for 13 traits. The parents and segregating populations cultivated under drought stress in a randomized complete block design with three replications at Dryland Agricultural Research Institute, Sararood, during 2016-2017 croping season. The results showed significant differences among ten generations for all traits including days to maturity (DM), plant height (PH), silique per plant, silique length (SL), seed per silique, 1000-seed weight, leaf water content, chlorophyll content, electrolyte leakage, leaf temperature, plant yield, seed oil content (SOC) and harvest index in three crosses, indicating genetic differences between the parental genotypes. The highest level of best- and mid-parent heterosis was observed in F1 (229 and 300%, respectively) and RF1 (255 and 322%, respectively) generations for plant yield in C3. In addition to the additive-dominance model, mean generation analysis and joint scale test showed that epistatic effects are important for all the traits except silique length. The broad- and narrow-sense heritability of the traits in the crosses ranged from 0.26 to 0.98 and from 0.08 to 0.67, respectively. This study revealed that dominance variance has the most important genetic effect in controlling of all the studied traits except for DM and SL in three crosses, PH in C1 and C2, and SOC in C2 and C3.

    Keywords: Drought Stress, gene action, Rapeseed (Brassica napus L.), Genetical model, heterosis
  • Fardin Momeni, Seyed Ataollah Siadat *, Alireza Abdali Mashhadi, Babak Pakdaman, Mokhtar Ghobadi Pages 195-215

    Biofertilizers play a fundamental role in sustainable agriculture and salicylic acid reduces the harmful effects of stress. Rainfed farming of chickpeas in western Iran is often under drought stress. In order to investigate the effect of foliar application of salicylic acid (non-application, 0.5 and 1 millimolar) and biofertilizers (non-application of biofertilizers, biosuperphosphate bacteria, biosulfur bacteria, Rhizobium bacterium, and mycorrhizal fungus) on yield of two chickpea cultivars (Bivanij and Azad) a factorial experiment based on randomized complete block design with three replication was conducted in two years (2016-2017) in Kermanshah under rainfed conditions. The studied traits were number of pods per plant, number of empty pod per plant, number of seeds per plant, 100 seed weight, fertile pod, grain yield, dry matter yield, and harvest index. The results showed that triple interaction of cultivars × salicylic acid × biofertilizers had a significant effect on all traits except number of seeds per pod. Bivanij cultivar had the highest grain yield (in the first and second year were 1821 and 1875 kg.ha-1, respectively), dry matter yield (in the first and second year were 4076 and 4414 kg.ha-1, respectively) and number of seeds per plant (18.8) in 0.5 mM Salicylic acid and Rhizobium bacterium. Application of Salicylic acid and biofertilizer could be recommended in rainfed farming of chickpea to increase drought tolerance, yield, and reduce chemical fertilizer application resulting in sustainable agriculture.

    Keywords: Biosoperphosphate, Biosulfur, Pulses crop, Rhizobium, mycorrhiza
  • Rahmatollah Karimizadeh *, Tahmasb Hoseinpour, Jabbar Alt Jafarby, Kamal Shahbazi Homonloo, Mohammad Armion, Peyman Sharifi Pages 217-235

    Several methods have been proposed to analyze the interaction of genotype in the environment. In this research 16 selected durum wheat lines with two check cultivars (Dehdasht, Seimareh) were evaluated in randomized complete block design experiment with three replications in four regions of Iran including Gachsaran, Gonbad, Khoramabad and Moghan during three cropping seasons 2013-2016. Combined ANOVA indicated significant effect of year, location, genotype, year×location and genotype×year×location interactions at 1% probability level on durum wheat grain yield. Screet test indicated the first four principal components had high contribution of GEI, so that the PC1 and PC2 was explained 26.60% and 15.33% of GEI variation. Mosaic plot revealed that 20.76% of total sum of squares is illustrated by genotype sum of squares and 79.24% by genotype×environment interaction sum of squares. Heat-map plot was also indicated G1, G3, G6, G15 and G16 had high grain yield in many of environments. The polygon view of biplot indicated G10,G5,G6,G7 and G4 were as stable genotypes to the tested environments according to the closest distance to biplot origin, while G8 and G12 was not adaptable to any environments. The simultaneous studying of the effect of genotype and GE interaction by average tester coordinate view of biplot illustrated that G15, G13 and G6, in addition to high grain yield, were also more stable than other genotypes. Ideal genotype view of biplot indicated G15, G13, G16, G2 and G6 were as most desirable genotypes. In conclusion, G15, G13, G3 and G6 with high mean yield and stability performance can be used in selection/ recommendation process of cultivar.

    Keywords: Genetic divergence, genotypes × environment, ideal genotypes, Mosaic plot, heat-map plot
  • Amin Abbasi *, Zahra Sayadiazar, Ramin Lotfi Pages 237-258

    A considerable fraction of the decline in quality and quantity of crop production in the arable land is attributed to drought stress and deficiency of trace elements, especially zinc and iron. To investigate the effect of foliar application of zinc and iron nanoparticles in low irrigation conditions on biochemical and physiological traits of safflower (Sina cultivar), an experiment was conducted in the form of split plots based on a randomized complete block with three replications in 2016 at Maragheh University. Different irrigation levels (90, 75, and 50% of field capacity) as the main factors and the application of zinc and iron nanoparticles (Non-application of nanoparticles, 30 and 60 mM Nano-Iron, 30 and 60 mM Nano-Zinc) as the sub-factors were considered. According to the results of the analysis of variance, the simple effects of low irrigation treatment and application of nanoparticles and their interaction were significant for most of the studied traits. The highest amount of indole acetic acid with 454.7 and the highest amount of cytokinin with 355.7 ng/gFW were recorded in 60 mM nano zinc application at irrigation in 90% field capacity. The highest levels of gibberellin with 146.6 and 154.8 ng/gFW were observed in 60 mM nano zinc application at irrigation in 90% field capacity, respectively. The highest amount of grain protein with 24.11% was obtained in non-foliar treatment under irrigation of 50% of field capacity. Also, the highest yield of safflower with 1366 kg/ha was observed in the application of 60 mM nano-zinc with irrigation at 90% of field capacity. According to the results of this study, the application of 60 mM of nano-zinc was able to improve the growth and yield of safflower under stress, which shows the undeniable role of zinc in increasing the resistance of crops to environmental stresses.

    Keywords: Seed protein, Drought Stress, seed yield, seed oil content, Hormones
  • Kianosh Safari, Yousef Sohrabi *, Adel Siose-Mardeh, Shahryar Sasani Pages 259-278

    To investigate the effect of seed priming treatments on grain yield and it’s components in three bread wheat cultivars (“Rijaw”, “Sardari” and “Karim”), two years field experiment were conducted at the Agricultural and Natural Resources Research and Education Center (Kermanshah) in 2015-2016 and 2016-2017. Seed priming treatments included, gibberellic acid 100 mg L-1, 24-epiprasinolide 1 mg L-1, potassium chloride 100 mmol L-1 and polyethylene glycol (PEG4000) (-2.3 and -2.9 bar), aqueous zinc sulfate 0.1 and 0.3% by weight-volume, 2 and 4 g urea L-1, ascorbic acid 100 mg L-1, one surface of hydropriming with distilled water and a control treatment. The results showed that the highest grain yield was obtained from “Rijaw” and 4 g L-1 urea (2801.4 kg ha-1). The highest biological yield was related to the Sardari and 4 g urea L-1 treatment (8206.7 kg ha-1). The maximum 1000-seed weight (39.5 g) was obtained from Sardari and 0.3% (w/v) zinc sulfate. There was a positive and significant correlation between grain yield and 0.3% hydrated zinc sulfate, 4 g L-1 urea and 100 mmol L-1 potassium chloride, 100 mg L-1 ascorbic acid and 2 g L-1 urea, respectively. In this study, based on the results of grain yield and its components, treatments of 4 g urea L-1, zinc sulfate 0.3%, ascorbic acid 100 mg L-1 and potassium chloride of 100 mmol L-1 were recommended as appropriate seed priming treatments for similar dryland conidtions.

    Keywords: 24-epiprasinolide, Gibberellic acid, Numer of the spike, plant growth regulators, Urea