فصلنامه پژوهش های کاربردی در مهندسی صنایع
سال سوم شماره 10 (پاییز و زمستان 1399)

پژوهش حاضر با هدف بررسی "تاثیر محتواهای تولیدی در شبکه‌های اجتماعی به تفکیک محتواهای تولیدی از سوی شرکت و محتواهای تولیدی از سوی کاربران بر کیفیت ادراک شده و وفاداری مشتریان" در هفت برند پوشاک ایرانی و هشت برند پوشاک خارجی که دارای نمایندگی فیزیکی هستند و حداقل ده هزار نفر دنبال کننده در شبکه اجتماعی اینستاگرام دارند؛ انجام شده است. روش پژوهش پیمایشی و اطلاعات به وسیله پرسشنامه از میان 230 نفر جمع آوری شده است. آزمون‎های مربوط برای گویه‌های پرسشنامه انجام و پایایی کل پرسشنامه 95/0 حاصل شد. به منظور تحلیل داده‌ها از روش معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته‌ها نشان می‌دهد محتواهای تولیدی از سوی شرکت بر کیفیت ادراک شده و وفاداری برند تاثیر مستقیم و معنادار دارد. محتواهای تولیدی از سوی کاربران نیز بر وفاداری مشتریان تاثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین طبق یافته‌های این پژوهش تاثیر مثبت و معنادار محتواهای تولیدی از سوی کاربران بر کیفیت ادراک شده مورد تایید قرار نگرفت.

کنترل کیفیت آماری شاخه ای از کنترل کیفیت است که مباحثی نظیر نمونه گیری جهت پذیرش، طراحی آزمایشات و کنترل آماری فرآیند را شامل می شود. کنترل آماری فرآیند مجموعه ای قدرتمند و توانا از ابزار حل مشکل است که در ایجاد ثبات در فرآیند و بهبود کارآیی آن از طریق کاهش تغییرپذیری مفید است. ابزار هفت گانه کنترل آماری فرآیند عبارتند از: هیستوگرام، برگه کنترل، نمودار پارتو، نمودار علت و معلول، نمودارتمرکز نقص ها، نمودار پراکندگی و نمودار کنترل. هدف اصلی کنترل آماری فرآیند بهبود کیفیت و بهره وری است. یکی از وسایلی که مجموعه ابزار کیفیتی را شکل می‌دهد نمودارهای کنترل هستند. نمودارهای کنترل ابزار موثری جهت چک کردن تغییرات و پراکندگی در فرآیندهاست. به طور کلی این ابزار قصد دارد یک مدل جهت تشخیص بهتر تغییرات در میانگین در زمانی که نیاز به کنترل فرآیندهای حساس تر وجود دارد ارایه کند.  به طور عمده نمودارهای کنترلی  جهت پایش سطح کیفی میانگین یک مشخصه کیفی مورد استفاده قرار می گیرد. نمودارهای کنترل و به طور عمده نمودار کنترل شوهارت از مهم ترین ابزارهای موجود در کنترل آماری فرآیند (SPC) هستند. پایش فرآیند به طور عمده از طریق کنترل میانگین فرآیند صورت می گیرد. فرض معمول در طراحی نمودار کنترل این است که متغیر تصادفی مورد نظر از توزیع نرمال تبعیت می‌کند. حال آن که این فرض ممکن است در بسیاری از موارد صحیح نباشد. از این رو ارزیابی و انتخاب نمودارهای کنترلی برای ارزیابی یک رویکرد مهم در مباحث کنترل کیفیت آماری است. لذا در این پژوهش با استفاده از رویکرد روش ANP به ارزیابی و رتبه بندی نمودارهای کنترلی پرداخته شده است. با توجه به ارزیابی انجام شده نشان داده شد که مولفه دقت با وزن 0.6 مهمترین مولفه و مولفه هزینه با وزن 0.28 در رتبه دوم و مولفه سرعت ارزیابی با 0.1 در رتبه سوم قرار گرفتند و در نهایت منحنی c با وزن 0.42 بهترین نمودار و منحنی p با وزن 0.2 در رتبه دوم و منحنی XS با وزن 0.15 در رتبه سوم قرار گرفتند.

هدف نهایی از این تحقیق، روش های کنترل استرس حرارتی با استفاده از روش AHP ، در مجتمع مس شهید باهنر کرمان می باشد.   گرما، یک از مهمترین عوامل فیزیک زیان آور فیزیک در بسیاری از محیط های کاری می باشد که در شرکت مس باهنر، به دلیل داشتن 7 کوره مذاب که 4 کوره آن نیمه صنعتی و 3 کوره صنعتی هستند؛ مستعد استرس گرمایی است. با کمک پرسشنامه ای که توسط جمعی از خبرگان بهداشت و اهل فن،  تهیه شد؛ نقاط بحرانی حرارتی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.  به منظور بررسی دمای عمقی بدن، از شاخص فیزیولوژیکی دمای زیرزبانی استفاده گردید. با کمک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی برای تصمیم‌گیری با معیارهای چندگانه مشخص شد که استفاده از محافظ تابشی آلومینیومی روی تجهیزات کوره، استفاده از جلیقه و پیش بند آلومینیومی و  اقدامهای مدیریتی؛ اثربخشی بالایی روی کنترل استرس حرارتی دارند. 

تحقیقات متعددی این واقعیت را به اثبات رسانیده اند که تصور کارکنان از کیفیت زندگی کاری عملکرد آنان را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد. لذا هرگونه تلاشی جهت بهبود این تصور، می تواند درنهایت عملکرد کارکنان را بهبود بخشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط کیفیت زندگی شغلی و امید به زندگی با ابعاد HSE(مطالعه موردی: کارکنان یکی از پتروشیمی‌های منطقه پارس جنوبی) میباشد.برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه طراحی شده AHP ، پرسشنامه امید به زندگی و پرسشنامه کیفیت زندگی کاری استفاده شده است. پرسشنامه امید به زندگی توسط حلاجیان (1389) تدوین شده است و مشتمل بر 33 ماده استفاده شده است.  پرسشنامه کیفیت زندگی کاری، که گویه های مربوط به مولفه های اصلی کیفیت زندگی کاری بر اساس مدل والتون (1973) شامل مولفه های پرداخت منصفانه و کافی، محیط کار ایمن و بهداشتی، تامین فرصت رشد و امنیت مداوم، قانون گرایی در سازمان، وابستگی اجتماعی زندگی کار، فضای کلی زندگی، یکپارچگی و انسجام اجتماعی و توسعه قابلیت های انسانی استفاده شد. راهنما و پایایی آن نیز به وسیله آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای کولموگروف اسمیرنوف و رگرسیون خطی استفاده شده است که تمامی آزمونها در نرم افزار SPSS صورت گرفته است. در نهایت نتایج نشان داد که بین  کیفیت زندگی کاری و امید به زندگی با ابعاد HSE رابطه مستقیم وجود دارد و با توجه به پژوهش-های پیشین شاخصهای مختلف رضایت شغلی می‌تواند بر عملکرد HSE کارکنان تاثیرگذار باشد.

سال 1398 سال رونق تولید نامگذاری و در همین راستا شرکت سهامی بیمه دانا که در سال 1397 توانسته بود خود را بعنوان شرکت کارآفرین در صنعت بیمه معرفی کند ، با ارایه یک طرح خلاق و کارآفرینانه تحت عنوان "طرح مهر دانا" توانست در ادامه مسیر کارآفرینانه و افزایش ابتکارات علمی و فنی خود ، ضمن حمایت از کالاها ،خدمات و رونق تولید داخلی، ضریب نفوذ خود را در بازار سرمایه و صنعت خدمات افزایش و نرخ اشتغال در این صنعت را بالا ببرد.مطالعه حاضر بمنظور بررسی ویژگیهای کارآفرینانه این طرح انجام شد و سپس با استفاده از روش ریاضی تاپسیس چهار گزینه را با پنج معیار کارآفرینی مقایسه و اولویت بندی نمود.  نتایج نشان داد که کارآفرینی سازمانی باعث رونق تولید در بیمه دانا به میزان  60 درصد شد.در این تحقیق کارآفرینی سازمانی مهمترین عامل در افزایش سهم بازار معرفی گردید.

با جهانی شدن رقابت‌ها صنایع تولیدی برآن آمده‌اند که منابع مورد نیاز خود را تهیه کنند و تولیدات خود را در سطح جهانی ارایه دهند. امروزه مشتریان علاقه‌مند هستند تا کالاهای درخواستی خود را با سرعت بیشتر دریافت نمایند و تاخیرهای مداوم در دریافت سبب می‌شود تا به سمت تولید کننده دیگر حرکت کنند. فروش را می‌توان به مجموعه فعالیت‌هایی گفت که یک نفر،  فروشنده  انجام می‌دهد تا به خریدار در انتخاب کالای موردنظر خود کمک کند. تولید را می‌توان فرآیند ترکیب مواد اولیه به عنوان ورودی که منجر به خروجی بر مبنای هدف دانست. تامین ورودی‌ها در صنایع تولیدی در دوره‌های مختلف با ریسک‌هایی مواجه می‌باشد. در این پژوهش ما با در نظر گرفتن معادله کلی درخواست مشتری و حالات ممکن معادله درخواست مشتری نسبت به تامین تقاضا از سوی صنایع تولیدی و هم‌چنین عواملی چون مواد اولیه و منابع انسانی که از ورودی‌های پر رسیک در تعریف تولید می‌باشد با ارایه مدلی جهت بهینه‌سازی آن‌ها پرداخته شده‌است.   

مدتی است که پایداری در زنجیره تامین به‌عنوان بخش جدیدی و تاثیرگذار موردتوجه محققین حوزه مدیریت زنجیره تامین و بسیاری از سازمان‌ها و آژانس‌های بین‌المللی قرارگرفته است. جنجال‌های مکرر مربوط به حوادث پایداری مرتبط با زنجیره تامین نشان می‌دهد شرکت‌هایی که حضور جهانی دارند برای بهبود نتایج زیست‌محیطی، اجتماعی و اقتصادی در زنجیره‌های عرضه جهانی تلاش می‌کنند. مدیریت پایدار زنجیره تامین برای بهبود نتایج پایداری در زنجیره‌های تامین پیشنهاد شده است، بااین‌وجود زنجیره‌های تامین جهانی چالش‌های منحصربه‌فردی را به وجود می‌آورند. هدف از مطالعه حاضر تحلیل و توصیف مروری بر مدیریت و گسترش زنجیره تامین پایدار در زنجیره عرضه‌های جهانی می‌باشد. پروژه حاضر در زمره تحقیقات تحلیلی و توصیفی قرار می‌گیرد و نگارش کاربردی دارد. در این مقاله به شناسایی، تجزیه‌وتحلیل مقالات منتشرشده در حوزه مدیریت و گسترش زنجیره تامین پایدار با استفاده از روش مرور ادبیات سیستماتیکSLR بین سال‌های 2000 تا 2020 پرداخته‌ایم. بررسی مطالعات انجام‌شده نشان داد که اکثر مطالعات حاضر در زمینه مدیریت و گسترش زنجیره تامین فقط به بحث و گفت‌وگو پیرامون برون‌سپاری، درون‌سپاری، مزیت رقابتی و شاخص‌های پایداری پرداخته‌اند در این میان تعداد کمی از مطالعات مدلی برای گسترش و مدیریت زنجیره تامین پایدار ارایه کرده‌اند.

صنعت چهار که با نام انقلاب صنعتی چهارم نیز شناخته می‌شود در حال حاضر جامعه ما را دگرگون می کند. بنابراین بخشهای کشاورزی، صنعت و خدمات در حال تغییر می‎باشند. در این بخش‎ها، شرکت‎های تولیدی، صنعت چهار را به صورت فرصتی برای ارتقای رقابتت خود در عملکردها و کارآمدی سازمانی تعریف کرده‎اند. هدف این مقاله ارایه ی یک مرور مفهومی از تاثیر قابلیت‎های جدید از انقلاب صنعتی چهارم روی فعالیت‎های مدیریت تولید و نگه‎داری به منظور تامین یک انگیزش برای شرکت‎های تولیدی کنونی به وسیله ارایه توصیه‎هایی در مورد حوزه‎ها و فعالیت‎های دارای پتانسیل بالا می‎باشد.

صنعت نساجی از نظر اشتغال و اقتصاد در بسیاری از کشورها سهم عمده‌ای دارد. عملیات مقیاس بزرگ و عملیات مقیاس کوچک از طریق مشارکت زیاد در اقتصاد باعث ایجاد برخی خطرات برای محیط اطراف می‌شود. فرآیندهای متعددی برای تبدیل پارچه به نخ انجام می‌شود. این فرآیندها خطرناک‌تر هستند و منجر به حوادثی می‌شوند. هدف این مقاله شناسایی و بررسی ریسک‌های احتمالی است که باعث بروز حوادث و گزینه‌های حیاتی در صنعت نساجی می‌شود. این کار در یکی از صنایع عمده نساجی در جنوب تاملینادو، هند انجام شده است از این پس، برای شناسایی موثرترین ریسک‌ها و اقدامات پیش‌گیری برای کاهش خطرات و جایگزین حیاتی برای تاثیر گذاری بر عملکرد صنعتی با استفاده از روش ترکیبی تصمیم‌گیری چند معیاره مانند فرآیند سلسله مراتبی تحلیلی (AHP) و تکنیک برای ترتیب اولویت با تشابه به راه‌حل ایده‌آل (TOPSIS) ، راه حل هایی ارایه می‌شود. حوادث عمدتا به دلیل روشنایی، تهویه نامناسب، سر و صدا و گرد و غبار زیاد رخ می‌دهند. عدم تمایل کارگران به کار نیز جایگزین مهمی در صنعت نساجی است.