فهرست مطالب
نشریه قرآن، فقه و حقوق اسلامی
پیاپی 12 (بهار و تابستان 1399)
- تاریخ انتشار: 1400/01/15
- تعداد عناوین: 7
-
صفحه 7
خداوند متعال در آیه 34 سوره نساء با تعبیر «الرجال قوامون علیالنساء» قوامبودن مردان بر زنان را بیان کرده است، ولی در اینکه مقصود از رجال و نساء در آیه، جنس مردان و زنان است یا باتوجه به سیاق آیه فقط شوهران و همسران ایشان مقصودند، اختلافنظر وجود دارد. طبیعی است مطابق احتمال نخست، زمینه برای اینکه زنان از تصدی هرگونه پست متضمن ولایت منع شوند، آمادهتر است، درحالیکه بنابر احتمال دوم، مفاد آیه به حوزه خانواده اختصاص مییابد، نه فراتر از آن و توسعه محتوای آن به غیر خانواده، نیازمند برخی تلاشهای بیرونی است. تحقیق حاضر میکوشد با بررسی مفردات آیه و درنظرگرفتن سیاق و تعلیلهای مذکور در آن، به مدلول تصدیقی آیه دست یابد و وجوهی که میتوان با استناد به آنها مفاد آیه را از حوزه خانواده به تمامی شیون اجتماعی توسعه داد، بررسی و تحقیق کند. گفتنی است مقاله حاضر صرفا ناظر به آیه مذکور میباشد که از دیرباز مورد بحث و گفتوگو بوده است. طبیعی است آیات دیگر قرآن کریم و ادله مرتبط غیرقرآنی، مجال دیگری برای بحث میطلبد.
کلیدواژگان: الرجال قوامون علی النساء، ولایت مردان بر زنان، تصدی پست های آمیخته با ولایت، حوزه خانواده، سیاق، قوام بودن مردان -
صفحه 27
مقاله حاضر بهدنبال اثبات قاعده فقهی نفی ظلم میباشد؛ مفاد قاعده بدینشرح است: «اگر اطلاق حکمی مطابق با اطلاق دلیل آن، بهتشخیص بنای عقلایی معتبر و حاکم در فهم مرادات شارع مقدس از الفاظ، ظالمانه باشد، اطلاق دلیل و اطلاق حکم برآمده از اطلاق دلیل، اعتبار و حجیتی نخواهد داشت». پس از تنقیح محل بحث و تفکیک آن از موضوعات قابل اشتباه و پس از بیان مبانی قاعده، طی سه گام، این قاعده فقهی را بر محور دلالت آیات قرآن اثبات کردهایم. گام نخست، اثبات نظرداشت برخی آیات نفی ظلم از ساحت باریتعالی، به مقام تشریع است. گام دوم اثبات معیاربودن ظلم عرفی عقلایی در فهم آیات مزبور و گام سوم، اثبات تقدم و حکومت آیات مزبور بر اطلاق هر حکمی است که مصداق ظلم عرفی عقلایی گردد. بهدلیل نوبودن استنباط و اثبات این قاعده، بخش پایانی مقاله به تبیین چند مثال و مصداق از کاربرد قاعده، پرداخته است.
کلیدواژگان: ظلم، عدل، قاعده فقهی، نفی ظلم، آیات الاحکام -
صفحه 57
انزجار جنسی شوهر برای وی پیامد حقوقی یا اخلاقی ندارد؛ زیرا مردی که از همسرش منزجر باشد، میتواند وی را طلاق دهد یا همسر دیگری اختیار نماید، ولی اگر زنی از شوهرش منزجر باشد، آیا میتواند از طریق طلاق خلع، خود را از علقه زوجیت خلاص کند یا خیر؟ مشهور فقهای امامیه طلاق خلع را در هیچ فرضی بر شوهر واجب نمیدانند و بهعقیده آنان زن در این شرایط چارهای جز صبر و خویشتنداری ندارد. مهمترین دلیل آنان بر عدم وجوب خلع، آیه 229 سوره بقره و روایات پیرامون آن است. در مقابل، گروهی از فقها طلاق را در اینگونه موارد واجب دانستهاند. بهعقیده بعضی، انزجار جنسی زن از شوهر وی را معرض فساد قرار میدهد و درصورتیکه راه پیشگیری از منکر، منحصر در طلاق باشد، واجب میگردد. بعضی دیگر با ادله نفی حرج به وجوب طلاق بر شوهر فتوا دادهاند. انزجار جنسی زن از شوهر باعث محرومیتهای جنسی و فشارهای روحی میگردد و اگر راه تخلصی برای زن جز طلاق نباشد، بر شوهر واجب میشود همسرش را رها سازد. نوشتار حاضر میکوشد ضمن نقد ادله نظریه عدم وجوب طلاق، نظریه وجوب طلاق پیشگیرانه را اثبات کند.
کلیدواژگان: انزجار زوجه، طلاق قضایی، طلاق خلع، نهی از منکر، نفی حرج -
صفحه 85
شیردادن (رضاع) به نوزاد، بهوسیله مادر یا غیرمادر (دایه) است. شیردادن غیرمادر باوجود شرایط خاصی سبب حرمت نکاح و محرمیت میشود. آیه 23 سوره نساء تنها آیه در قرآن کریم است که به این موضوع پرداخته است. در آیه مزبور حکم حرمت نکاح بهسبب قرابت رضاعی، برای دو گروه از زنان (مادران و خواهران رضاعی) ثابت شده است. فقیهان و مفسران شیعه و اهل سنت در استنباط احکام محرمات رضاع و تفسیر و تبیین این آیه شریفه، مباحث و اختلافات پردامنهای دارند. ظهور آیه شریفه، قول خصوصالمنزله در محرمات رضاع، شمول حکم تحریم به رضاع لاحق بر عقد، لزوم حیات در شیردهنده، عدم لزوم عقد ازدواج هنگام شیردادن و اشتراط مکیدن در حکم تحریم را تایید میکند.
کلیدواژگان: رضاع، شیردادن، محرمات رضاع، مادر، دایه -
صفحه 117
برای شناخت احکام امضایی قرآن از احکام تاسیسی، شاخصههایی معرفی شده که یکی از آنها صیغه و نوع فعلی است که در بیان آن حکم بهکار رفته است. ادعای مطرح شده آن است که اگر فعل بیانگر حکم، فعل ماضی و خبری باشد، آن حکم امضایی خواهد بود؛ زیرا دلالت فعل ماضی بر زمان گذشته، نشانگر وجود آن حکم در گذشته است و این امر، معیار حکم امضایی است که داشتن سابقه برای حکم شرعی میباشد. در مقاله حاضر پس از تبیین ادعای مذکور و ادله آن، این ادعا و ادلهاش نقد و اثبات میشود که صرف استخدام فعل ماضی برای بیان حکم، نشانه کافی برای امضاییبودن حکم نیست.
کلیدواژگان: حکم امضایی، حکم تاسیسی، نشانه حکم امضایی، فعل خبری -
صفحه 137
در قرآن کریم آیاتی درمورد احکام مربوط به ادیان گذشته وجود دارد که حجیت این احکام در دین مبین اسلام قابل بررسی است. در بسیاری از این آیات به تصدیقکنندهبودن قرآن یا پیامبر اکرم درمورد ادیان گذشته تصریح شده است. مقاله حاضر بهروش تحلیلی توصیفی از نگاه مفسران فریقین، بهدنبال بررسی دلالت آیات مذکور بر حجیت احکام شرایع گذشته در اسلام است. نتیجه تحقیق پیش رو، اثبات حجیت احکام ادیان پیشین بهوسیله آیات مورد نظر میباشد. راههایی هست که بهکمک آنها میتوان به اصل احکام مربوط به شرایع پیشین دست یافت تا با در دست داشتن نتیجه حاصل از این تحقیق، بهاعتبار آن احکام برای پیروان دین مبین اسلام حکم کرد.
کلیدواژگان: احکام، حجیت، شرایع پیشین، مصدق، فقه القرآن -
صفحه 161
-
Page 7
The fact that the men are in charge of women is expressed in ayah 34 of the surah An-Nisa by Allah. But it is controversial whether by rijal (men) and nisa (women) it is meant the gender of men and women or as to the context of the ayah it is only meant the husband and their wives. Naturally, according to the first possibility, it is more probable that the women can take charge of positions entailing guardianship. While, according to the second possibility, the content of the ayah is allocated to the family domain but not beyond that and its generalization of the content to non-family affairs needs some external efforts. The present article attempts to examine the single words (mofradat) of the ayah and to consider the context and the causations mentioned in the ayah in order to reach its confirmatory denotations and to examine and study those aspects by referring to which one can generalize the content of the ayah from family domain to all social aspects. It is worth noting that the present article considers only the abovementioned ayah which has been considered and discussed from the past. Naturally, the other ayahs of the Holy Quran and their related evidences need further discussion.
Keywords: Men Are in Charge of Women, The Guardianship of Men overWomen, Taking Charge of Positions Mingled with Guardianship, Family Domain, Context, Men’s Being in Charge of Women -
Page 27
The present article seeks to prove no-oppression jurisprudential rule. This rule implies that “If it is recognized based on a reliable and dominant rational basis for understanding the intentions of the words by the Divine Legislator that the application of a verdict according to its application of reason is oppressive, the application of the reason and the application of the verdict resulted from the application of the reason will have no validity and authenticity.” This jurisprudential rule has been proved based on the implication of the verses of the Holy Quran after the revision of the matter, its differentiation from the erroneous matters, and after the explanation of the principles of the rule in three steps. The first step is to prove that a number of verses about no-oppression in the Divine Presence has an eye to the status of the divine legislation. The second step is to prove that the common rational oppression is the criterion for understanding these verses. And, the third step is to prove that the priority and the dominance of these verses over any other ruling that is an instance of the common rational oppression. Because of the novelty of understanding and proving of this rule, the last part of the article explains some examples and instances of the application of the rule.
Keywords: Oppression, Justice, Jurisprudential Rule, No-Oppression, Ayat Al-Ahkam -
Page 57
The husband’s sexual disgust has no legal or ethical consequences for him; since the man who feels disgust with his wife can divorce her or marry another woman. However, is it possible for a woman who feels disgust with his husband to terminate her marriage through the divorce at the wife’s instigation or not? The famous Imamiyyah jurisprudents hold that the divorce at the wife’s instigation is by no means obligatory for the husband and believe that the wife in this situation has no choice but to be patient and to keep self-denial. Their most important reason for the lack of obligation of the divorce at the wife’s instigation is the ayah 229 of the surah Al-Baqarah and the traditions surrounding it. In contrast, a group of jurisprudents has considered the divorce obligatory in these cases. Some believe that the wife’s sexual disgust with her husband may expose her to corruption and if there is no way but to divorce, it becomes obligatory. Another group, relying on the rule of no-hardship, decree that it is obligatory for the husband. The wife’s sexual disgust with her husband deprives her of sexual relations and causes mental pressures and in the case when there is no choice but divorce for the woman, it is obligatory for the husband to get her divorced and dissolute the marriage. The present text tries to prove the theory of the obligation of preventive divorce; meanwhile it aims at criticizing the theory of the lack of obligation of divorce.
Keywords: Wife’s Disgust, Judicial Divorce, Divorce at the Wife’sInstigation, Prevention of Evil, No Hardship -
Page 85
Breast-feeding an infant is done by the mother or non-biological mother (wet nurse). Breast-feeding by non-biological mother makes marriage prohibited in specific conditions and brings about mahramiyyat and kinship. The ayah 23 of the surah Al-Nisa is the only ayah discussing this matter. This ayah proves the ruling of prohibited marriage due to milk kinship for two groups of women (mothers and foster sisters). There are wide disagreements and disputes among the Shi'a and Sunni jurisprudents and interpreters on deducing the rules pertaining to the prohibitions of fosterage as well as the interpretation and explanation of this holy ayah. The emergence of this holy ayah confirms the word of khosus al-manzilah in the prohibitions of fosterage, the application of the ruling of prohibition to the posterior (lahiq) fosterage on contract, the necessity for the breast-feeding woman to be alive, the lack of necessity of marriage contract in the time of breast feeding and the stipulation of sucking in the ruling of prohibition.
Keywords: Fosterage, Breast-Feeding, Prohibitions of Fosterage, Mother, Wet Nurse -
Page 117
There are some criteria introduced for differentiating the judgments of approval from the constitutive judgments including the mood and the type of the verbs used for the statement of that judgment. It is claimed that if the verb of the sentence that expresses the judgment is a declarative sentence in the past tense, it will be a judgment of approval; since the past tense of the verb implies that the judgment existed in the past and the precedent for the legal law is a criterion for the judgment of approval. The present article first explains the above-mentioned claim and its evidences. Next, it is criticized and proved that using only the past tense of the verb to express the judgment is not an adequate sign of the judgment to be a judgment of approval.
Keywords: Judgment of Approval, Constitutive Judgment, the Sign ofJudgment of Approval, Declarative Action -
Page 137
There are a number of verses in the Holy Quran about the previous religions within which one can examine the authenticity of these laws in the religion of Islam. Most of these verses assert that the Quran or the Holy Prophet of Islam (pbuh) confirm the previous religions. The present article, using a descriptive-analytical method, seeks to examine the implications of these verses about the authenticity of the previous religious law in Islam. As a result, the present research proves that the holy verses of the Quran confirm the authenticity of the law of the previous religions. There are a number of ways by the aid of which one can have access to the original laws of the religions in order to judge the validity of those laws for the followers of Islam.
Keywords: Laws, Authenticity, Previous Religions, Confirmer, Fiqh Al-Quran