فهرست مطالب

نشریه پژوهش های ادبی
پیاپی 68 (تابستان 1399)

  • تاریخ انتشار: 1400/02/13
  • تعداد عناوین: 6
|
  • امرالله اسکندری شهرکی، مرتضی فلاح* صفحات 9-40

    تاثیر موسیقی بر روح انسان، شاعران و نویسندگان را بر آن داشته تا این عنصر مهم را برای بیان مفاهیم و احوالات مختلف به کار گیرند و با بهره گیری از واژه ها و اصطلاحات موسیقی به تقویت جنبه های زیبایی شناختی و تصویری شعرخود بپردازند، یکی از این شاعران، قاآنی سخنور صاحب سبک دوره بازگشت ادبی است؛ قاآنی موسیقی دان، شاعر عهد قاجار (دوره احیای موسیقی کلاسیک و آغاز تاثیر موسیقی غربی بر موسیقی ایرانی) است او در سخن خود از موسیقی دانهایی چون «رامتین»، «باربد» و «نکیسا» نام برده است، از «مقامها»، «آوازه ها» و «شعبه ها»ی موسیقی آگاه بوده است و ابزارهای موسیقی بسیار و متنوعی در اشعار خود آورده است، این حکیم شیرازی در عین حال که اطلاعات بسیاری از فرهنگ موسیقایی کهن خود داشته و از واژه ها و اصطلاحات این موسیقی حتی کم کاربردترین اصطلاحات آن در شعر خود بهره برده است، از فرهنگ موسیقایی زمانه خود نیز تاثیر پذیرفته و از سازهای تازه ای چون «تار» و «سنتور» نام برده است و این هر دو موسیقی را زمینه ساز آفرینش ایهام تناسب کرده است. این نوشتار در پی آن است که توجه قاآنی را به ایهام موسیقایی به ویژه ایهام تناسب موسیقایی نشان دهد، واژه ها و اصطلاحات موسیقی مورد توجه قاآنی در خلق ایهام تناسب موسیقایی را مشخص کند، گرایش بیشتر او را در این نوع  ایهام تناسب به اصطلاحات موسیقی (نه سازها و ابزار موسیقی) نشان دهد و همچنین تاثیرپذیری قاآنی از فرهنگ موسیقایی عصر خودش را مشخص کند. سعی نویسندگان بر این بوده است که چون قاآنی شاعر دوره بازگشت است در توضیح واژه ها و اصطلاحات موسیقی، علاوه بر توجه به تاریخ موسیقی، و استفاده از کتابهایی چون موسیقی کبیر، مفاتیح العلوم، رساله موسیقی نیشابوری و کنزالتحف، به موسیقی دوران قاجار که نقطه عطفی در تاریخ موسیقی کلاسیک بود نیز توجه شود (مثلا توضیحات «تار») و رسالات دوره های صفوی و قاجار (رساله دوره بیگ کرامی، رساله کوکبی بخارایی، بهجت الروح، کلیات یوسفی، وضوح الارقام، بحورالالحان، مجمع الادوار و...) مد نظر قرارگیرد، دیگر این که پاسخگوی این پرسش باشند که قاآنی از موسیقی زمانه خود تاثیر پذیرفته است یا نه؟

    کلیدواژگان: شعر و موسیقی، قاآنی، موسیقی قاجار، ایهام تناسب موسیقایی.
  • زینب اکبری*، مریم حسینی صفحات 41-66

    در یک نگاه جزیی نگر، تمثیل صنعتی ادبی است که اندیشمندان بلاغت آن را ذیل علم بیان و از اقسام تشبیه بررسی می کنند؛ اما با یک کل نگری برآمده از رویکرد های گفتمانی به زبان، تمثیل ابزار گفتمان سازی است که صوفیه در طول تاریخ تصوف همواره کوشیده اند به کمک آن به عناصر معنوی و روحانی تجربه های عرفانی خویش هیاتی مملوس و محسوس ببخشند و مخاطب عام و ناآشنا را به ساحت درک ناشدنی تجاربی که از آن خود ایشان یا صوفیان دیگر است وارد کنند. چنانچه بر ظرفیتهای تمثیل عرفانی به منزله یک مفصل بندی گفتمانی متمرکز شویم خواهیم دید که هر تمثیل با قراردادن نشانه های زبانی در یک رابطه خاص معنایی را ایجاد و معناهای بالقوه ای را طرد می کند. از این منظر، تمثیل ابزاری گفتمان ساز است که هم زمان به بازتولید گفتمان مورد نظر نویسنده و ساخت شکنی نظامهای معنایی رقیب می پردازد. پژوهش حاضر با تکیه بر چنین نگرشی و به کمک مبانی و ابزارهای روش شناختی نظریه گفتمان لاکلایو و موف به بررسی تمثیل «ارباب و بنده» به عنوان یکی از پرتکرارترین تمثیل ها در تبیین جوانب مختلف رابطه میان انسان و خدا در برخی متون عرفانی می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد متصوفه این تمثیل تکرارشونده را برای بازتولید چهار گفتمان مختلف «فرمان برداری و اسارت» «رضا و اردات» «عشق و انبساط» و «آزادی و وحدت» به کار گرفته اند که هر یک به ترتیب درصدد تعریف رابطه ای حقوقی، اخلاقی، عاشقانه و معرفت شناختی میان خدا و انسان برآمده اند.

    کلیدواژگان: تمثیل عرفانی، رابطه خدا و انسان، تحلیل گفتمان، نظریه گفتمان لاکلائو و موف
  • اعظم پوینده پور*، جمال الدین مرتضوی، احمد امین صفحات 67-88

    الهی نامه یکی از منظومه های عارفانه عطار است که در سالهای اخیر مورد توجه بسیاری قرار گرفته و چندین مرتبه تصحیح شده است. لازم به ذکر است که نسخه های تصحیح شده آن نیز بارها تجدید چاپ شده و در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است. این مطالعه با استفاده از روش اسنادی -کتابخانه ای و با هدف بررسی تصحیحات الهی نامه عطار توسط ریتر، روحانی و شفیعی کدکنی انجام گرفته است. نظر به اینکه در این پژوهش هر یک از این تصحیحات با توجه به سه اصل مآخذ و نسخ، اهلیت پژوهشگر و روش تصحیح مورد بررسی قرار گرفت، یافته های پژوهش نشان می دهد که تصحیح ریتر از لحاظ اهلیت مصحح و شیوه کار در مقایسه با دیگر تصحیحات اهمیت بیشتری دارد و مشکل اصلی کار او عدم دسترسی به نسخه های معتبر بوده و روحانی به رغم در اختیار داشتن بیست و دو نسخه به دلیل نادرست بودن روش کار و نداشتن تجربه لازم در ارایه تصحیحی جامع و مانع ناکام، بوده است. در این میان تصحیح شفیعی کدکنی در مقایسه با دو تصحیح دیگر به دلیل دارا بودن اهلیت، دسترسی به نسخه های معتبر و بهره گیری از علم سبک شناسی برتری دارد.

    کلیدواژگان: تصحیح الهی نامه، الهی نامه نسخه ریتر، الهی نامه نسخه روحانی، الهی نامه نسخه شفیعی کدکنی، تصحیح متون کلاسیک ادبی فارسی
  • فاطمه دادبود، حسن بشیرنژاد*، حمیدرضا شعیری صفحات 89-110

    این جستار به بررسی روند روایت پردازی در داستان هزار و یک شب می پردازد و تلاش می کند تا سیر حرکت روایت پردازی راوی، شهرزاد را برای تعلیق و تاخیر کنش بیمارگونه شهریار نشان دهد و حصول به هدف غایی یعنی توقف کامل آن کنش و رسیدن به غایتمندی گفتمان را براساس رویکرد نشانه معناشناسی گرمس بررسی کند. مساله اصلی پژوهش این است که چگونه با نشتی روایت به درون گفتمان، ساز و کار گفتمانی تغییر می کند و با این تغییر، نظام کنشی انتقام جویی ملک به حالت تعلیق درمی آید و استمرار این تعلیق سبب می شود که نظام ارزشی تغییرکند. با تغییر نظام ارزشی و استحاله پذیری، شهریار از نیستی به هستی باز می گردد. نتایج پژوهش نشان می دهد که کنش تقابلی اولیه بین شهرزاد و شهریار به وضعیت عاطفی و تطابقی منجر شده و استعلای معنایی با تغییر از وضعیت نابسامان به وضعیت سامان یافته رخ داده است. می توان اذعان کرد که هرگز روایتها بدون شکل گیری نظام گفتمانی شکل نمی گیرد. مقاومت شهرزاد، بحران عاطفی را در شهریار به استعلای معنای حضور در هستی تغییر می هد. شهرزاد با بهره گیری از زبان روایت، موقعیت نابسامان اجتماعی و شرایط روحی شهریار را تغییر می دهد و شهریار در مقابل معنای جدیدی از زندگی و هستی در جهان قرار گرفته است.

    کلیدواژگان: گفتمان روایی، نشانه-معناشناسی، روایت پردازی، داستان هزار و یک شب
  • فرخنده زاده هفت تنانیان، شاهرخ حکمت*، محسن ایزدیار صفحات 111-136

    در این مقاله کوشش شده است با بهره گیری از توان فرانقش تجربی، فرایندها و مشارکان بخشهایی از منظومه غنایی «ویس و رامین» و داستان حماسی «رستم و اسفندیار» بررسی شود. روش این پژوهش تحلیلی - آماری است. یافته های این تحقیق عبارت است از: 1- فریندهای مادی زیاد در کنار فرایندهای بیانی و رفتاری در داستان رستم و اسفندیار، فضایی پرشور، حماسی و سرشار از کنش و حرکت ایجاد کرده است در حالی که فرایندهای ذهنی، وجودی و رابطه ای، پویایی را از منظومه ویس و رامین گرفته است تا برای بیان دغدغه های عاطفی و احساسات شخصی شخصیت های داستان مناسب باشد. 2- در « رستم و اسفندیار»، مشارکان فعال و در «ویس و رامین» مشارکان غیر فعال، بسامد بیشتری دارد. 3- تطابق معنایی روساخت و ژرف ساخت فرایندها در «ویس و رامین» نسبت به «رستم و اسفندیار» بسیار کمتر است. این پژوهش نشان می دهد که چگونه نوع ادبی غنایی و عاشقانه بر برخی از فرایندها سایه می اندازد و فرایندهایی که علی الظاهر، تصویرساز جهان آفاقی است، در ژرف ساخت، دنیای درونی شاعر و ذهنیت شخصیت های داستان را انعکاس می دهد.

    کلیدواژگان: دستور نقشگرای نظام مند هلیدی، فرانقش تجربی، تحلیل مقایسه ای ویس و رامین، تحلیل مقایسه ای رستم و اسفندیار
  • محمود صارمی*، محمد ایرانی، عامر قیطوری صفحات 137-162

    مقاله پیش رو می کوشد با تکیه بر «نظریه استعاره مفهومی» نظامهای استعاری حاکم بر رمان سمفونی مردگان (1368) را نشان دهد و بر اساس آنها برجسته ترین درونمایه های رمان را معرفی، و اثبات کند که این نظامهای استعاری قدرتمند، متن را به کل منسجم و یکپارچه ای تبدیل کرده است؛ از این رو با بررسی استعاره های خرد رمان، سه نوع استعاره مفهومی «جهتی»، «وجودی» و «ساختاری» در متن شناسایی و معرفی شده است که هر کدام یک مضمون محوری را پرورش می دهد. پژوهش به این نتیجه می رسد که مولف بر اساس این سه استعاره، جهان نگریها و مضمونهای حاکم بر ذهن خود را در قالب سه «نگاشت کلان» «قدرت، بالا است/ ضعف، پایین است»، «انسان، حیوان است» و «زندگی، جنگ است» عرضه کرده است. این طرحواره ها نمودار نظام فکری مسلط بر ذهن نویسنده است که به شکلی نامحسوس در سراسر متن گسترش یافته و سبب انسجام محتوایی آن نیز شده است.

    کلیدواژگان: استعاره مفهومی، رمان سمفونی مردگان، عباس معروفی، استعاره و درونمایه در رمان فارسی
|
  • Amrollah Eskandari, Morteza Fallah* Pages 9-40

    The influence of music on the human soul has led poets and writers to use this important element to express different meanings and terms. One of the poets who has mastered the conceptual, emotional, and aesthetic aspects of his poetry through the use of musical terms is Qaani  a poet of the Literature Return Era; He has had ample information about the  ancient music and has used the words and idioms of this music even  the least used terms in his poetry. He has also been  influenced by the music culture of his time and named new instruments such as tar and santour. All of these have paved the way for creating the musical equivocation fitness. This paper is an attempt to clarify Qachr('39')anichr('39')s attention toward musical equivocation and the musical terms and idioms used by him.

    Keywords: poetry, music, Qa'ani, Qajar music, musical equivocation fitness
  • Azam Pooyandeh*, Jamal Aldin Mortazavi, Ahmad Amin Pages 67-88

    Elahii nameh is one of Attarchr('39')s mystical poems that has received a lot of attention in recent years and has been corrected several times. It should be noted that the corrected versions have been reprinted many times and have been made available to those interested. This study has been done using the documentary-library method and with the aim of examining the theological corrections of Attarchr('39')s letter by Ritter, Rouhani and Shafichr('39')i Kadkani. Considering that in the present study, each of these corrections was examined according to the three principles of references and copies, the researcherchr('39')s competence and the correction method, the research findings show that the correction of the retrieval in terms of corrective ability and working method compared to the other The corrections are more important and the main problem of his work has been the lack of access to authentic copies, and Rouhani, despite having twenty-two copies, has failed to provide a comprehensive correction and obstacle due to incorrect working method and lack of necessary experience. Among these, the correction made by Shafiee Kadkani has priority over the other two corrections due to its ability, access to valid copies and the use of stylistic science

    Keywords: Correction, Shafi'i kadkani, Attar, Ritter, shafii kadkani
  • Fatemeh Dadbood, Hasan Bashirnezhad*, Hamidreza Shaeiri Pages 89-110

    The present study dealt with the narration process of the story “One Thousand and One Nights” and sought demonstrating the movement trends of the narrator’s narration-processing for postponing and neutralizing a morbid action and achievement of the ultimate goal, i.e. complete cessation of that action and reaching the discourse’s teleology based on Greimas’s semio-semantic approach. The main issue of the current research was figuring out how the narration leaked into the discourse and caused a change in the discourse mechanism following which the action system (i.e. murder and the king’s sense of revenge) was suspended; the continuation of such a suspension caused the value system to be changed and it was seen that the change and transformation of the value system resulted in returning from nothingness to existence. The semio-semantic analysis of this story showed that the initial opposing actions between Shahrzad and Shahriyar were transformed into emotional  and adjusting  status in the course of the narration-processing and a semantic transcendence occurred with the change from the disordered status to the organized status.

    Keywords: Narrative discourse, Semio-semantic, Narration processing, One Thousand, One Nights
  • Pages 111-136

    Halliday in the Systemic Functional Grammar model has considered three experiential metafunctions, interpersonal and textual, for the analysis of texts. Ideational metafunction refers to our experience of both the inner and the external through language. The most principal content for ideational metafunction is transitivity that considers processes types, participants in the process and marginal additions. This study attempts to examine the processes and participants existing in some sections of the two verses “Weiss and Ramin” and “Rostam and Esfandiar”, using the metafunction capabilities. This research use the analytical-statistical method. The findings includes: 1) The above material processes, along with the verbal and behavioral processes in the story of “Rostam and Esfandiar”, Created a passionate, epic atmosphere full of action and movement, while mental, relational and existential processes have taken its dynamic character from the verses of “Weiss and Ramin” to be suitable for expressing the emotional concerns and personal sentiments of the characters of the story. 2) Active participants in the story of "Rostam and Esfandiar", and inactive participants in the story of "Weiss and Ramin" are more frequent. 3) The semantic correspondence between surface structures and deep structures of the processes in "Weiss and Ramin" is very smaller thane "Rostam and Esfandiar". This research shows how lyrical and romantic literary genre overshadows some processes. And processes, which are apparently the illustrators of the transcendental world, reflect in the deep structure of the poetchr('39')s inner world and the mentality of the characters in the story.

    Keywords: Halliday’s Systemic Functional Grammar, experiential metafunction, processes types, participants, Rostam, Esfandiar, Weiss, Ramin
  • Mahmood Saremi*, Mohamad Irani, Amer Ghaytori Pages 137-162

    The Symphony of the Dead (1989) is the most famous work of Abbas Maroufi and one of the most prominent novels of the sixties. The existence of some elements of modernity, including the narrative of the stream of consciousness, the multiple and sometimes innovative points of view, the circularity of the narrative, and the benefit of a symphonic structure, has made it a modern novel.   Some of these elements have made a correct and clear understanding of the themes belying the novel very difficult. In addition, the fragmentary structure and plurality of points of view make the text from a readerchr('39')s perspective incoherent and discontinuous. The present article, drawing upon the Conceptual Structure Theory, aims to explore metaphorical systems dominant in the text and reveal the most prominent themes of the novel which have contributed to the subtlity of the text making it a unified coherent whole. To do so, the instances of the three types of metaphor used within the text, that is,  metaphors each of which is used to develop a central theme within the text are studied.Results indicated that based on these three types of metaphor, the writer expresses his own worldview and mentality through the three main mappings, that is, "power is above/weakness is below", "man is animal", and "life is war". Such image schemas reflect the writerchr('39')s own dominant system of thought which is imperceptibly spread throughout the text bringing about a text with a coherent content.

    Keywords: conceptual metaphor, theme, text coherence, symphony of the dead