فهرست مطالب

نشریه روابط خاک و گیاه
پیاپی 45 (بهار 1400)

  • تاریخ انتشار: 1400/04/03
  • تعداد عناوین: 7
|
  • سامان عثمان پور، علی اکبر مظفری*، ناصر قادری صفحات 1-15

    این پژوهش با هدف بررسی اثر جاسمونیک اسید (JA) و نانو ذرات سیلیسیم (SNA) بر برخی ویژگی های  فیزیو-بیوشیمیایی توت فرنگی رقم پاروس انجام شد. بدین منظور آزمایشی با سه سطح جاسمونیک اسید (0، 0/25 و 0/5 میلی مولار)، سه سطح نانوذرات سیلیسیم (0، 1 و 2 میلی مولار) و دو سطح کلریدسدیم (0 و 50 میلی مولار) به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی در سه تکرار انجام شد. در این آزمایش رنگدانه های فتوسنتزی (PHPs)، محتوای نسبی آب برگ (MSI)، پایداری غشای سلولی (RWC)، میزان پرولین، کربوهیدرات های محلول کل (TSC)، پراکسید هیدروژن (H2O2)، پروتئین های محلول کل (TSP)، فعالیت های آنزیمی در برگ اندازه‏گیری شدند. براساس نتایج بیش ترین محتوای نسبی آب برگ، پایداری غشای سلولی و کربوهیدرات های محلول کل در تیمار 0/5 میلی مولار جاسمونیک اسید به همراه 2 میلی مولار نانوذرات سیلیسیم بود. محتوای نسبی آب برگ، پایداری غشای سلولی و میزان مالون دی آلدیید برگ توت فرنگی در شرایط تنش شوری نسبت به شاهد کاهش معنی داری داشتند. در شرایط تنش شوری، غلظت 0/5 میلی مولار جاسمونیک اسید به همراه 2 میلی مولار نانوذرات سیلیسیم توانستند 47/5 از کاهش مقدار پروتئین های محلول کل جلوگیری کنند. غلظت پتاسیم در شرایط تنش شوری 48/4 درصد کاهش یافت، درحالی که غلظت سدیم در همان شرایط 54/6 درصد افزایش پیدا کرد. جاسمونیک اسید در غلظت های 0/25 و 0/5 میلی مولار به ترتیب 35/2 و 42/3 درصد غلظت سدیم را کاهش داد. فعالیت آنزیم پراکسیداز (POD) رابطه مستقیمی با افزایش غلظت نانوذرات سیلیسیم داشت. جاسمونیک اسید و نانوذرات سیلیسیم اثر تنش شوری بر رنگ دانه های فتوسنتزی را کاهش دادند. کاربرد جاسمونیک اسید و نانوذرات سیلیسیم در شرایط تنش و بدون تنش شوری سبب بهبود ویژگی های فیزیولوژیک توت فرنگی شدند. بهترین نتایج در هر دو شرایط تنش و بدون تنش شوری، در کاربرد توام 0/5 میلی مولار جاسمونیک اسید و 2 میلی مولار نانوذرات سیلیسیم مشاهده شد.

    کلیدواژگان: جاسمونیک اسید، پاروس، تنش شوری، سیلیسیم، توت فرنگی
  • معروف خلیلی*، سهیلا شهرکی، عیسی پیری، ابوالفضل توسلی، محمدرضا نقوی صفحات 17-34

    به منظور بررسی اثر حجم آبیاری و مصرف محلول های غذایی بر عملکرد و اجزای عملکرد گوجه گیلاسی، آزمایش گلخانه ای در شهرستان زاهدان به صورت کرت های خردشده در قالب طرح کاملا تصادفی اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل دور آبیاری در سه سطح I1:د10، I2:د15 و I3:د20 لیتر آب در متر مربع در روز به عنوان عامل اصلی و غلظت های مختلف عناصر کم مصرف در محلول غذایی هوگلند در 3 سطح N1: کاربرد عناصر کم مصرف با غلظت نصف محلول هوگلند، N2: کاربرد عناصر کم مصرف با غلظت معادل محلول هوگلند، و N3: کاربرد عناصر کم مصرف با غلظت یک و نیم برابر محلول هوگلند، به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که بیش ترین ارتفاع بوته، قطر ساقه، تعداد میوه در بوته، عملکرد میوه در هر چین، عملکرد نهایی میوه، وزن خشک اندام هوایی در تیمار 20 لیتر آب در متر مربع در روز همراه با محلول غذایی کاربرد عناصر کم مصرف با غلظت یک و نیم برابر محلول هوگلند حاصل شد. بیش ترین کارآیی مصرف آب نیز از تیمارهای 15 و 20 لیتر آب در متر مربع در روز و مصرف محلول غذایی یک و نیم برابر غلظت عناصر کم مصرف در محلول هوگلند به ترتیب با میانگین های 6/55 و 6/10 گرم عملکرد نهایی میوه تازه هر بوته بر لیتر آب مصرفی هر بوته حاصل شد. پژوهش های روابط همبستگی صفات نیز بیانگر رابطه مثبت و معنی دار بین عملکرد نهایی میوه با تمامی صفات مورد بررسی بود به گونه ای که بیش ترین همبستگی (0/93 = r) را با صفت تعداد میوه در بوته و کم ترین همبستگی (0/72 =r) را با صفت قطر ساقه داشت.

    کلیدواژگان: آبیاری، عملکرد، گلخانه، گوجه گیلاسی، محلول هوگلند
  • معصومه محمدی، مهناز کریمی*، حسین مرادی صفحات 35-48

    آزولا در سطح تالاب ها و آبگیرهای شمال کشور از رشد خوبی برخوردار بوده و می تواند به عنوان منبع تهیه کمپوست و یک کود آلی در دسترس مورد استفاده قرار گیرد. به منظور بررسی امکان استفاده از کمپوست آزولا در تلفیق با اسید هیومیک در پرورش گل نرگس، پژوهشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار اجرا شد. فاکتور اول کمپوست آزولا (با نسبت های 0، 25، 50، 75 و 100 درصد حجمی جایگزین با پیت ماس در تیمار شاهد) و فاکتور دوم اسید هیومیک (0، 250، 500 میلی گرم در لیتر) بود. پیت + پرلیت (با نسبت حجمی 2 به 1) به عنوان بستر شاهد استفاده شد. با توجه به نتایج به دست آمده اثر برهمکنش کمپوست و اسید هیومیک بر بیشتر صفات مورد بررسی معنی دار بود. به طوری که بیش ترین ارتفاع ساقه گل دهنده با 24/03 درصد افزایش نسبت به شاهد در تیمار کمپوست % 25 + 500 میلی گرم در لیتر اسید هیومیک ثبت شد. بیش ترین محتوای آنتوسیانین گلبرگ در کمپوست % 100 + 250 میلی گرم در لیتر اسید هیومیک به دست آمد. میزان عنصر نیتروژن و کلسیم برگ در تیمار کمپوست % 25 + 500 اسید هیومیک بیشترین بود. در تیمار کمپوست % 75 + 500 اسید هیومیک، غلظت عنصر فسفر و پتاسیم در مقایسه با شاهد افزایش نشان داد. نتیجه پژوهش حاضر نشان داد استفاده از بستر کشت حاوی کمپوست آزولا به همراه اسید هیومیک در بهبود صفات کمی و کیفی گل نرگس موثر واقع می شود.

    کلیدواژگان: آنتوسیانین، بستر کشت، تغذیه، سوخ، گلدهی
  • پرستو ضرابی، اکرم فاطمی*، مهدی صفایی خرم صفحات 49-63

    غنی سازی زراعی از جمله روش های رفع مشکل کمبود روی در گندم است که با تغییر وضعیت روی در خاک، امکان استفاده از این عنصر را برای گیاه فراهم می آورد. کاربرد کودهای آلی می تواند با تاثیر بر ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک و چرخه عناصر غذایی، باعث بهبود وضعیت خاک از نظر تغذیه روی شود. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر برخی کودهای آلی بر عملکرد بیولوژیک و دانه، پروتئین، غلظت روی و نسبت اسید فیتیک به روی دانه گندم در قالب طرح کاملا تصادفی در سال زراعی 97-1396 در شرایط گلخانه ای اجرا شد. تیمارها شامل ده تیمار شاهد، دو نوع بایوچار چوب سخت و کاه و کلش برنج در 3 سطح (0/5، 1 و 2/5 درصد وزنی)، کمپوست زباله شهری (2 درصد وزنی)، تیمارهای تلفیقی (یک درصد وزنی کمپوست + یک درصد وزنی بایوچار چوب سخت و یک درصد وزنی کمپوست + یک درصد وزنی بایوچار کاه و کلش برنج) بود. نتایج نشان داد که تاثیر تیمارها بر عملکرد دانه، نسبت اسید فیتیک به روی (0/01 > p)، عملکرد بیولوژیک و غلظت روی دانه (0/05 > p) معنی دار شد. عملکرد بیولوژیک و پروتئین دانه گندم در تیمارهای مورد مطالعه با تیمار شاهد اختلاف معنی داری نداشت. نسبت مولی اسید فیتیک به روی دانه گندم در تیمارهای شاهد، سطوح یک و 2/5 درصد بایوچار چوب سخت، کمپوست و تیمارهای تلفیقی کم تر از 25 به دست آمد. بر اساس نتایج این پژوهش کاربرد 2/5 درصد بایوچار چوب سخت، 2/5 درصد کاه و کلش برنج، 2 درصد کمپوست و کمپوست + بایوچار چوب سخت به منظور افزایش غلظت روی در دانه گندم و کاهش نسبت مولی اسیدفیتیک به روی پیشنهاد می شود.

    کلیدواژگان: بایوچار چوب سخت، بایوچار کاه و کلش برنج، کمپوست، نسبت اسید فیتیک به روی
  • صابر جمالی، حسین انصاری*، فرشته رحیمی صفحات 65-78

    هدف از این پژوهش بررسی اثر سطوح مختلف کدورت آب آبیاری و بافت خاک بر دقت اندازه گیری رطوبت خاک با استفاده از دستگاه انعکاس سنج زمانی (TDR) بود. این پژوهش در شرایط گلخانه ای در سه خاک با بافت (رس سیلتی، لوم رسی و لوم شنی) و در 3 کدورت آب (صفر، 1500 و 3000 NTU) با سه تکرار انجام شد. در این پژوهش رطوبت حجمی خاک (θv) با استفاده از دستگاه TDR اندازه گیری شد و با مقادیر اندازه گیری شده به روش وزنی مقایسه شد. نتایج نشان داد که دستگاه TDR در خاک لوم شنی در تمامی سطوح کدورت آب آبیاری دارای بیش ترین دقت بوده (به ترتیب در کدورت آب صفر، 1500 و NTUد3000 دارای ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE) برابر با 0/024، 0/027 و 0/038) و با افزایش میزان رس خاک از دقت دستگاه کاسته شده است. بر اساس نمودار همسانی ترسیم شده برای نتایج روش TDR و روش وزنی، بیش ترین و کم ترین همسانی بین دو روش به ترتیب در تیمارهای لوم رسی + آب چاه (0/94 = R2) و رس سیلتی + کدورت NTUد1500 (0/84 = R2) مشاهده شد. نتایج نشان داد که افزایش کدورت آب منجر به کاهش دقت دستگاه در بافت های خاک مورد بررسی شده است. بیش ترین دقت در اندازه گیری رطوبت خاک با استفاده از این دستگاه در بافت لوم شنی + استفاده از آب چاه در آبیاری بود.

    کلیدواژگان: برآورد رطوبت خاک، دستگاه TDR، روش وزنی، کدری آب، میزان رس
  • مریم دهستانی اردکانی*، نرگس خسروی، مصطفی شیرمردی، جلال غلام نژاد، فاطمه ناصری نسب صفحات 79-93

    نرگس گیاهی سوخ دار از خانواده Amaryllidaceae است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر کودهای زیستی و بیوچار بر ویژگی های مورفولوژیک و فیزیولوژیک گل نرگس شهلا (’Narcissus tazetta L. cv. ‘Shahla) بود. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 12 تیمار و سه تکرار طی سال های 99-1398 در گلخانه دانشگاه اردکان انجام شد. بیوچار در سه سطح (0، 2 و 4 درصد وزنی) با خاک مخلوط شد و چهار تیمار کودهای زیستی (عدم کاربرد کود زیستی (شاهد)، 20 و 40 گرم قارچ مایکوریزا در کیلوگرم خاک و همچنین غوطه وری سوخ ها در محلول 5 درهزار کود زیستی نیتروزیست حاوی باکتری های تثبیت کننده نیتروژن) استفاده شد. نتایج نشان داد که بیش ترین قطر بزرگ ترین گل (36/73 میلی متر)، قطر کاسبرگ (10/53 میلی متر)، بلندترین طول ساقه گل دهنده (26/00 میلی متر)، بیش ترین تعداد برگ (8/66 عدد)، عرض برگ (20/40 سانتی متر)، بیش ترین وزن خشک ریشه (3/18 گرم در گلدان)، افزایش قطر سوخ (1/66 میلی متر)، کارتنویید (2/22 میلی گرم در گرم)، شاخص کلروفیل (98/05 اسپد)، کلسیم (3/83 درصد) و فسفر برگ (0/96 درصد) در تیمار ترکیبی 2 درصد بیوچار و 40 گرم قارچ مایکوریزا در گلدان حاصل شد. در تمام صفات مورد بررسی، استفاده از کودهای زیستی و بیوچار به تنهایی منجر به بهبود ویژگی های رشد و گلدهی گیاه نسبت به شاهد شد اما بهترین نتایج در تیمار ترکیبی 2 درصد بیوچار و 40 گرم در کیلوگرم قارچ مایکوریزا به دست آمد، در حالی که با افزایش سطوح بیوچار و کودهای زیستی در تیمارهای ترکیبی 4 درصد بیوچار و کودهای زیستی نتایج مطلوبی حاصل نشد.

    کلیدواژگان: ویژگی های رشدی، عناصر غذایی، قارچ مایکوریزا، گلدهی، نرگس
  • آناهیتا تیموری، علی اشرف امیری نژاد*، مختار قبادی صفحات 95-108

    اصلاح خاک با بیوچار و کاربرد برگی اسید سالیسیلیک دو روش نوین کاهش اثرات فلزات سنگین بر رشد گیاهان هستند. به منظور بررسی آثار بیوچار بقایای کلزا و اسید سالیسیلیک بر کاهش تنش سرب در گیاه دارویی مریم گلی (.Salvia officinalis L)، آزمایشی به صورت فاکتوریل، در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در گلخانه دانشگاه رازی انجام گرفت. فاکتورها شامل تیمارهای تنش سرب در سه سطح (0، 150 و 300 میلی گرم بر کیلوگرم به صورت نیترات سرب)، بیوچار در سه سطح (0، 1 و 3 درصد وزنی) و اسید سالیسیلیک در سه سطح (0، 150 و 300 میکرومولار) استفاده شد. نتایج نشان داد که تنش سرب اثر کاهنده ای بر تمام ویژگی های رشدی مریم گلی داشته است. برهم کنش تیمارها بر صفات پرولین، قندهای محلول و سرب اندام هوایی و ویژگی های رشدی گیاه مانند سطح برگ و حجم ریشه معنی دار بود (0/01 > p). بیش ترین مقدار پرولین (25/7 میلی مول بر گرم) و سرب (4/36 میلی گرم بر کیلوگرم) در تیمار 300 میلی گرم بر کیلوگرم سرب و شاهد بیوچار و اسید سالیسیلیک به دست آمد. همچنین بیش ترین غلظت قندهای محلول (0/41 میلی گرم بر کیلوگرم) در تیمار 300 میلی گرم بر کیلوگرم سرب، 300 میکرومولار اسید سالیسیلیک و شاهد بیوچار به دست آمد. به طور کلی اگرچه تنش سرب بر بیش تر ویژگی های ریخت شناسی گیاه تاثیر کاهشی داشت، اما کاربرد هم زمان بیوچار و اسید سالیسیلیک به عنوان یک راهکار ساده و کم هزینه توانست با افزایش غلظت پرولین و قندهای محلول، آثار منفی سرب بر گیاه مریم گلی را کاهش دهد.

    کلیدواژگان: پرولین، سرب، مریم گلی، ویژگی های رشدی
|
  • S. Osmanpour, A.A.mozafari *, N. Ghaderi Pages 1-15

    To investigate the effect of irrigation volume and nutrient consumption on yield and yield components of cherry tomatoes, a greenhouse experiment was conducted as split plots in a completely randomized design. The results showed that the maximum plant height, stem diameter, number of fruits per plant, fruit yield per harvest, total fruit yield, and shoots dry weight were obtained in the treatment of 20 liters of water per square meter per day with nutrient solution application of micronutrients with concentrations of one and a half times the Hoagland solution. The highest water use efficiency obtained from the treatments of 15 and 20 liters of water per square meter per day and consumption of nutrient solution one and a half times the concentration of micronutrients in Hoagland solution with averages of 6.55 and 6.10 g final yield of fresh fruit each plant per liter of water consumption per plant, respectively. Correlation coefficients between the traits also showed a positive and significant relationship between total fruit yield with all studied traits, so that the highest correlation (r = 0.93) had with trait of number of fruits per plant and the lowest correlation (r = 0.7) had with trait of stem diameter.

    Keywords: Irrigation, Yield, Greenhouse, Cherry tomato, Hoagland solution
  • M. Khalili*, S. Shahraki, I. Piri, A.F. Tavassoli, M.R. Naghavi Pages 17-34

    To investigate the effect of irrigation volume and nutrient consumption on yield and yield components of cherry tomatoes, a greenhouse experiment was conducted as split plots in a completely randomized design. The results showed that the maximum plant height, stem diameter, number of fruits per plant, fruit yield per harvest, total fruit yield, and shoots dry weight were obtained in the treatment of 20 liters of water per square meter per day with nutrient solution application of micronutrients with concentrations of one and a half times the Hoagland solution. The highest water use efficiency obtained from the treatments of 15 and 20 liters of water per square meter per day and consumption of nutrient solution one and a half times the concentration of micronutrients in Hoagland solution with averages of 6.55 and 6.10 g final yield of fresh fruit each plant per liter of water consumption per plant, respectively. Correlation coefficients between the traits also showed a positive and significant relationship between total fruit yield with all studied traits, so that the highest correlation (r = 0.93) had with trait of number of fruits per plant and the lowest correlation (r = 0.7) had with trait of stem diameter.

    Keywords: Irrigation, Yield, Greenhouse, Cherry tomato, Hoagland solution
  • M. Mohammadi, M. Karimi*, H. Moradi Pages 35-48

    Azolla grows well in wetlands and reservoirs in northern Iran. This plant can be used as a source of compost and as an organic fertilizer. In this study, azolla compost (AZC) and humic acid (HA) were used in the production of daffodil. The experiment was carried out with factorial arrangement based on the completely randomized design. The first factor was AZC (25%, 50%, 75% and 100 %v/v) and the second factor was humic acid (0, 250 and 500 mg L-1). Results showed that the longest flowering stem with 24.03% increase compared to control, was recorded at 25% AZC + 500 mg L-1 HA. Treatments 100% AZC + 250 and 500 mg L-1 HA, produced the highest flowering stem diameter. Maximum anthocyanin content obtained in compost 100% + 250 mg L-1 humic acid. In compost 25% + 500 mg L-1 humic acid, the amount of nitrogen and calcium was at the maximum. In compost 75% + 500 mg L-1 humic acid, the concentration of phosphorus and potassium increased compared to the control. The results of the present study showed that the use of azolla compost and humic acid is effective in improving the quantitative and qualitative traits of daffodil.

    Keywords: Anthocyanin, Flowering, Growing media, Narcissus, Organic fertilizer, Ornamental plant
  • P. Zarabi, A. Fatemi*, M. Safaie Khorram Pages 49-63

    Agronomic biofortification is one of the approaches to alleviate zinc deficiency in wheat. In this approach by changing the status of zinc, it could be available to plant. The application of organic fertilizers can stimulate physicochemical properties of soil and nutrition cycling which enhances zinc bioavailability. This study was conducted to evaluate the application of some organic compounds on grain zinc concentration and phytic acid to zinc ratio in wheat grain, biological yield, and grain yield of Rakhshan cultivar. The study was set as a completely randomized design with three replications during 2017-2018 in a greenhouse. The treatments were: control, hard wood biochar, and rice husk biochar with three levels: 0.5, 1, 2.5% (w/w), compost at 2% (w/w), and integrated treatments including compost + hard wood biochar, compost + rice husk biochar, with 1% (w/w) of each one. Results showed a significant effect (p < 0.05) of treatments on grain yield, phytic acid to zinc ratio (p < 0.01), biological yield, and grain zinc concentration. The biological yield and protein content of wheat grain were not significantly different between control and the studied treatments. The phytic acid to zinc ratio of wheat grain was less than 25 for control, as well as for 1% and 2.5% of hard wood biochar, compost, and integrated treatments. Therefore, depending on their availability, the applications of 2.5% hard wood biochar, 2.5% rice husk biochar, 2% compost, or hard wood biochar+compost are recommended as organic fertilizers.

    Keywords: Compost, Hard wood biochar, Phytic acid to zinc ratio, Rice husk biochar
  • S. Jamali, H. Ansari*, F. Rahimi Pages 65-78

    This study was aimed to investigate the effect of irrigation water turbidity and soil texture on the measurement accuracy of soil water content using time domain reflectometry (TDR) device. Treatments consisted of three soil textures (silty clay, sandy loam, and clay loam) and three levels of irrigation water turbidity (0, 1500, and 3000 NTU). Volumetric soil moisture content (θv) was measured using a TDR device and compared with the gravimetric method measurements. Results showed that TDR has the highest accuracy in the sandy loam soil under different levels of water turbidity and by increasing the clay content, the accuracy of the device is reduced as confirmed by root mean square error (RMSE) values of 0.024, 0.027, and 0.038 in 0, 1500, and 3000 NTU turbidity, respectively, in this texture. Drawing of the coherence chart between the results obtained from TDR method and the gravimetric one showed that the highest and the least correlations between the two methods were observed in clay loam + well water treatment (R2 = 0.94) and silty clay + 1500 NTU (R2 = 0.84), respectively. Thus, increasing turbidity decreased the accuracy of the TDR device in all of the studied soil textures. Results also showed that the highest accuracy of TDR device was obtained in sandy loam + control treatment (0.0 NTU) conditions.

    Keywords: Clay content, Gravimetric method, Soil water content estimation, TDR device, Water turbidity
  • M. Dehestani Ardakani*, N. Khosravi, M. Shirmardi, J. Gholamnezhad, F. Naserinasab Pages 79-93

    Narcissus is a bulbous plant in the Amaryllidaceae family. The aim of the present study was to investigate the effect of biological fertilizers and biochar on morphological and physiological properties of Narcissus cv. ‘Shahla’ (Narcissus tazetta L. cv. ‘Shahla’). The experiment was carried out in a factorial arrangement with a completely randomized design in a greenhouse at Ardakan University, in 2019-2020. The biochar was applied by mixing dry soil at three levels (0, 2 and 4 %w/w), whereas the biofertilizer was used at four levels: without amendment (control), 20 and 40 g kg-1  mycorrhizal fungi (MF) and Nitrozist biofertilizer (that bulbs were dipped in Nitrozist biofertilizer solution for 5 minutes). Results showed that a higher value for diameter of the largest flower (36.73 mm), diameter of sepal (10.53 mm), flowering stem (26 mm), number of leaves (8.66), width of leaf (20.44 cm), dry weight of root (3.18 g/pot), bulb diameter (1.66 mm), caretenoeid (2.22 mg g-1), chlorophyll (98.05 SPAD), calcium (3.83%) and phosphorus (0.96%) concentrations were obtained in combination of 2% biochar and 40 g per pot mycorrhizal fungi. For most studied traits, the use of biofertilizer and biochar alone improved the growth and flowering characteristics of plant compared to the control. However, the best results were obtained in the combined treatment of 2% biochar and 40 g kg-1 of mycorrhizal fungi, while by increasing levels of biochar and biofertilizer in the combined treatments the desired results were not obtained.

    Keywords: Growth characteristics, Nutritional elements, Mycorrhizal fungi, Flowering, Narcissus
  • A. Teiymouri, A.A. Amirinejad*, M. Ghobadi Pages 95-108

    Amending soil with biochar (BC) and foliar application of salicylic acid (SA) are two new methods for reducing the effects of heavy metals on plant growth. To evaluate the effects of SA and BC made from rapeseed wastes on alleviation of lead (Pb) stress in salvia (Salvia afficinalis L.), a factorial experiment was conducted in a complete randomized design with three replications in the greenhouse. The factors included Pb concentration at three levels (0, 150 and 300 mg/kg as Pb(NO3)2), BC at three levels (0, 1 and 3% by weight) and SA at three levels (0, 150, and 300 μM). The results showed that Pb stress reduced all growth characteristics of salvia, but the treatments interactions on the proline content, soluble sugars and Pb concentration and the most growth characteristics such as leaf area ad root volume were significant (p < 0.01). The highest proline content (25.7 mmol/g) and Pb concentration (4.36 mg/kg) were obtained at 300 μg/kg of Pb, and BC and SA controls. Also, the highest concentration of soluble sugars (0.41 mg/kg) was found at 300 mg/kg of Pb, 300 μM SA and BC control. In general, although Pb stress had a decreasing effect on most morphological characteristics of salvia, but simultaneous application of BC and SA, as a simple and low-cost strategy, could reduce the negative effects of Pb by increasing proline and soluble sugars in the plant.

    Keywords: Growth characteristics, Lead, Proline, Salvia