فهرست مطالب

فقه و تاریخ تمدن - سال هجدهم شماره 68 (تابستان 1400)

فصلنامه فقه و تاریخ تمدن
سال هجدهم شماره 68 (تابستان 1400)

  • تاریخ انتشار: 1400/05/02
  • تعداد عناوین: 8
|
  • عباس رخشانی* صفحات 1-8
    ابو الفضل حبیش بن ابراهیم تفلیسی را بیشتر از طریق کتاب ارزشمند داروشناسی وی که تقویم الادویه نام دارد، می شناسند. حبیش اگرچه در تفلیس به دنیا آمد و رومی یا لاتین و یونانی را در زادگاه فراگرفت، اما زندگی علمی او سراسر در بغداد و قونیه گذشت. دوره حیات وی در بغداد، هم زمان بود با مکتفی و مقتفی، دو خلیفه عباسی و در آناطولی مصادف بود با حکومت سلجوقیان غرب، که بخشی از حوزه اسلامی به شمار می رفت. تقویم الادویه، بیان الطب،کفایه الطب و رسایل نه گانه از آثار ارزشمند وی قلمداد می شود. تقویم الادویه در واقع یک فرهنگ داروشناسی چند زبانه است که مورد استفاده همه پزشکان پس از وی بوده است. از آثار پزشکی حبیش چنین استنباط می شود که دیدگاه پزشکی وی به محمد زکریای رازی بسیار نزدیکتر است تا حکمیان دیگر. توصیه و تجویز او برای درمان بیشتر دستورات غذایی همراه با دارو را دربر می گیرد تا صرفا استفاده از دارو. از اینرو در نوشته های وی کمتر به نمونه های بالینی برمی خوریم. در یک نگاه کلی و با مرور ادبیات پزشکی حبیش در می یابیم که نوشته های وی مملو از آثار و عقاید پزشکان یونانی، رومی و اسلامی است. در واقع او سیر مطالعاتی و آموزش های پزشکی خود را با آوردن خلاصه ای از دست آوردهای گذشته به خوانندگان خود اطلاع میدهد. پژوهش حاضر درصدد است تا با شیوه توصیفی و تحلیلی به نقش و جایگاه حبیش تفلیسی و آثار وی خصوصا کتاب تقویم الادویه در طب اسلامی بپردازد. بررسی ها نشان میدهد که دانش پزشکی و آثار چند زبانه حبیش تفلیسی حاکی از وسعت اطلاعات تجربی وی و ادامه حیات تحقیقات پزشکی اسلامی در قرن ششم هجری قمری بوده است. رشد و گسترش طب، خصوصا داروشناسی در حوزه غرب آسیا در سده های سوم تا هفتم دارای یک سیر صعودی بود. نوآوری های بسیاری در زمینه پزشکی در آثار پزشکانی مانند علی بن ربن طبری، ابن سینا، رازی، اهوازی و بیرونی دیده می شود. در قرن ششم پزشکانی در شرق و غرب عالم اسلام ظهور کردند که با استفاده از دانش پزشکی پیشینیان خود، بر این آسمان خراش علوم اسلامی طبقه ای افزودند.
    کلیدواژگان: تقویم الادویه، حبیش تفلیسی، داروشناسی، درمان، پزشکی
  • محسن بهرام نژاد*، پوریا اسمعیلی، زینب تقی زاده صفحات 9-17
    این نوشتار محتوای آموزشی نظامیه های عهد سلجوقیان را با محتوای آموزشی مراکز علمی مصر بالاخص الازهر مقایسه می نماید. دانشگاه الازهر مصر از نظر تاریخی و نیز به لحاظ تدوین برنامه های درسی مقدم بر نظامیه های سلاجقه بود که در سال 359 ه.ق توسط جوهر سیسیلی (صیقلی) سردار معروف المعز خلیفه فاطمی احداث شد و در سال 361ه.ق شروع به کار کرد. این مرکز بزرگ علمی نخستین مرکز علمی اسلامی بود که تا حدود زیادی به دانشگاه های امروزی شباهت داشت. خواجه نظام الملک وزیر سلجوقیان نظامیه ها را نزدیک به یک قرن بعد از الازهر تاسیس کرد و بسیاری از مقررات و برنامه های آن را اخذ نمود و در نظامیه بکار بست. در همین راستا، نخست محتوای آموزشی نظامیه ها شامل مواد درسی رشته ها، زبان و روش تدریس در آن مراکز بررسی می شود، سپس همین موارد را در عهد فاطمیان جستجو کرده و در نهایت وجوه اشتراک و افتراق آنها به تفصیل تحقیق می گردد. سوال اصلی پژوهش نیز چنین است که تفاوت عمده نظامیه های سلجوقیان با نظام آموزشی فاطمیان مصر چه بود؟ فرضیه حاصله این است که در نظامیه ها مسایل شرعی و علوم اسلامی تدریس می شد اما در مراکز علمی شیعه مصر مباحث عقلی چون فلسفه و حکمت و علوم طبیعی مورد بحث قرار می گرفت. این مقاله با استفاده از روش پژوهش تاریخی مبتنی بر مقایسه و تحلیل ابعاد و زوایای مختلف موضوع را بررسی می نماید. یافته های تحقیق نشان می دهد که نظامیه ها به خاطر رقابت با الازهر محتوای آموزشی خود را جهت احیای مذهب تسنن و بر پایه شریعت قرار داده بودند، در حالی که مراکز علمی مصر به خاطر جذب طرفداران اسماعیلی و با تسامح از ورود رشته های مختلف ممانعت نمی کردند و نیز به سبب دشمنی با عباسیان جهت تبلیغ و جذب علما محیط آموزشی مراکز علمی خود را باز گذاشته بودند و این در حالی است که برای تحصیل در نظامیه ها شرط اصلی داشتن مذهب شافعی بود.
    کلیدواژگان: نظامیه، الازهر، محتوای آموزشی، سلجوقیان، فاطمیان
  • محمد رافتی، فاطمه رافتی*، خدیجه بوترابی صفحات 18-24
    امروزه مسئله ی نظم کیهانی یکی از مهم ترین موضوعات تحقیقات علمی در ادیان است و  بر اصل یا اصولی دلالت دارد که عمومی ترین ماهیت نظم امور در جهان را نشان می دهد. از این رو  در میان پرسش های انسان درباره هستی پیرامون خود، پس از سوال از چگونگی پیدایش جهان، پرسش از چگونگی برقراری و بقای کیهان، اساسی ترین پرسش او بوده است. یکی از عمومی ترین پاسخ هایی که به این مساله داده شده است، وجود یک اصل نظم کیهانی در هستی است که باعث می شود جهان با هماهنگی و استواری به پیش رود و بقاء و دوام یابد. به نظر محققان، نظم کیهانی در چارچوبی فرهنگی، هم به عنوان قالبی برای سازمان دهی ساختار ها و اجزای جهان و هم به عنوان الگویی برای سازمان دهی حیات انسانی به گونه ای متناسب با ماهیت حقیقی جهان عمل می کند. برای آن دسته از فرهنگها که چنین اعتقادی را بسط و گسترش داده اند، اصل قانون کیهانی به عنوان مبنایی گریز ناپذیر و غیر قابل چشم پوشی برای نظامی جهانی، یا بقای مفهوم نظم کیهانی عمل می کند.در این راستا باید معنا و مفهوم نظام طبیعت در چهارچوب ادیان مختلف شناخته شود و به ابعاد مابعد الطبیعی و الهی ادیان مورد نظر آنچنان که در جهان بینی سنتی آنان نهفته است، پرداخته شود. با توجه به اینکه ادیان مختلف طی قرون و اعصار سرنوشت دنیا و آخرت پیروان خود را رقم زده اند  ، شناخت مفاهیم طبیعت و نظام حاکم بر آن از منظر ادیان مختلف بسیار راه گشا خواهد بود. در این مقاله مطالعه در باره ی معنای نظم در طبیعت نه بر اساس نظریات علم جدید، بلکه بر اساس سنت های دینی گوناگونی که جامعه بشری را شکل داده و فضایی کیهانی را به وجود آورده اند بررسی می شود. در این تحقیق سعی بر این است قلب و حقیقت مثالی هر دین و بر اساس سیر تطور بعدی آن مورد مطالعه قرار گیرد تا در چهارچوب هر دین به نظریات اساسی و حیاتی و مواضع آن دین درباره ی نظام طبیعت در پرتو آن عقاید برسیم.
    کلیدواژگان: نظم کیهانی، سنت های دینی، نظام طبیعت
  • الهه السادات سجاددوست، علیرضا خواجه گیر*، مجتبی جعفری اشکاوندی، علی ملک زاده صفحات 25-35
    رستگاری انسان و ارتباط او با خداوند، از جمله مباحث فلسفی و عرفانی در مکاتب الهی است. دو مکتب فلسفی، عرفانی که تا حدودی شباهت های اساسی در این زمینه دارند و پرچمدار ارایه معرفت در عصر بیداری نسل ها، و توجه مردم دنیا به مکاتب الهی و آشتی با فطرت و بازگشت به اصل انسانی که در سایه معرفت الهی حاصل می شود و نقش قابل توجهی در بین نسل جوان و خواهان معرفت در عصرحاضر دارند، مکتب هندی ودانتیسم و حکمت ایرانی اسلامی متعالیه صدرایی می باشند. در این پژوهش، با استفاده از بهره بردن از متون دینی هندوان از جمله اوپانیشادها و کتب حکمت متعالیه صدرایی، تلاش شده است تا به بررسی این ارتباط به صورت تطبیقی و توصیفی پرداخته شود. از مفاهیمی که در تبیین این ارتباط لازم است مورد بررسی قرار گیرد اصول و مبانی کلی است که از مولفه های شناخت هر مکتبی است و تمام مکاتب به واسطه آنها معرفی می شوند و جزء مواردی است که هر کس بخواهد به حقانیت مکتبی اقرار کند ابتدا به سراغ آنها می رود و سپس به مطالعه موارد دیگر می پردازد، توجه شده است. از جمله آنها در مکتب ودانتیسم می توان اوپانیشادها و سوتراها و برهماناها و در مکتب متعالیه صدرایی قرآن، احادیث و روایات معصومین و نظریات فلسفی پیشینیان اهمیت به سزایی دارند. علاوه بر آن به مراحل رستگاری که جزء اصول عملی هردو مکتب است نیز پرداخته شده است هدف از این پژوهش این است که مولفه ها و زمینه های رسیدن به رستگاری که جزء اصول اولیه و بنیادین هردو مکتب الهی است را بررسی کند که این مراحل در مکتب ودانتیسم شامل مرحله عمل به تکالیف دینی، راه علم و معرفت و راه عشق و اخلاص و بالاخره راه ریاضت است که در مکتب متعالیه هم به همین شکل راه عمل به تکالیف دینی و طی معرفت و اخلاص و عشق به خداوند به مرحله اتصال به عقل فعال که همان رسیدن به مقام قرب الهی است را سالک می پیماید و همچنین منبعی غنی برای آشنایی افرادی که خواهان شناخت سلوک عملی در این دو مکتب الهی ودانتیسم و حکمت متعالیه صدرایی دارند راهنمایی باشد اندک برای درک و شناخت و آسان شدن مقایسه برای شناخت شباهت ها و تفاوت هایی که در این دو حکمت الهی وجود دارد
    کلیدواژگان: ودانته، اوپانیشادها، متعالیه، رستگاری، حکمت
  • مجید سبزیکاران، غلامحسن دلاور*، محمدرضا جواهری صفحات 36-45
    اهمیت و جایگاه فرهنگ به عنوان زیربنا و ویترین تمام یک قوم وملتی نظام فرهنگی جمهوری اسلامی را هم شامل شده، در این رساله صرفا بر موضوع نظام فرهنگی جمهوری اسلامی از منظومه ی فکری معمار آن امام خمینی متمرکز شده و تلاش کرده ام با بهره گیری از مجموعه آثار و سخنرانی های  امام  از سال 42 و مقام  معظم رهبری  وشهدا و..که بر گرفته از فرهنگ علوی وفاطمی است. خطوط کلی نظام فرهنگی را استخراج و در وسع خویش تجزیه و تحلیل کنم.  وجوه اشتراک این نظام با دیگر نظام ها در دوچیز است: فرهنگ: همه ی فرهنگ ها مبتنی بر اعتقاد،نگرش وعاداتند وانسان محوری دومین وجه اشتراک اوست. اما افتراق آن فرهنگ جمهوری اسلامی تک است (علوی) وبدین جهت در قرآن نور تشبیه شده ونام صراط المستقیم گرفته و محوریت انسان در این نظام برپایه اعتقاد توحیدی است. نظام های دیگر(غیرعلوی) فرهنگ های گوناگونی دارند و بدان علت ظلماتند ومتعدد. ویژگی های جمهوری اسلامی در دو مقوله منحصر به فرد است با دیگر نظام ها تفاوت ماهوی در نگرش،مسیر وهدف دارد.گرچه پدیده ای است به ظاهر غریب ونوظهور است اما ریشه در عمیق ترین زمان ومکان دارد.باتوجه به آیات و روایات حتی ادعیه(زیارت وارث) دیده می شود که حسینGوارث علی ومحمد وموسی وعیسی،نوح و ابراهیم وآدم است و همه ی این انبیاء مسلمان بوده چون در قرآن بارها به ضوح گفته اندانا من المسلمین.حتی دشمنانی چون فرعون که حین جان دادن به مسلمانی اعتراف کرده و غربت جمهوری اسلامی هم از ابتدا بوده (الاسلام بدا غریبا و سیعود کما بدا) این نظام را هنگام تضاد با غیر خودش هیچ غم واندوهی نیست که (نحن له حافظون) خدایش می خواهد که بماند که او حافظ است.
    کلیدواژگان: فقهی، جمهوری اسلامی، فرهنگ، حقوقی، نظام
  • حسین میرسعیدی، حسین احمری*، سید محسن رزمی صفحات 46-56

    بی گمان اساسی ترین شرط انجام هر گونه امور فردی از جمله کار، عبادت، مسافرت و... سلامت جسمی و روانی فرد است. گاه در اثر بی احتیاطی، گاهی به صورت ناخواسته و یا هم در برخی موارد با غالب گشتن امراض سخت و بیماری های لاعلاج گوناگون، سلامت جسم و حتی عقل افراد در خطر افتاده و فرد را از انجام امور و فرایض شخصی و عبادی باز می دارد. یکی از احکام واجب بر افراد مسلمان متمکن فریضه حج می باشد.  در این خصوص یک سلسله مباحث فقهی و حقوقی در ارتباط با اعمال این شخص مطرح خواهد شد که نیازمند بررسی دقیق از متون فقهی و نظر فقهای اسلامی و امامیه است. به طور کلی اینکه فقها بیان نموده اند در خصوص حج اینکه کسی به خاطر بیماری یا ترس از دشمن، شخصا نتواند در حج شرکت کند، واجب است نایبی بگیرد. در این سخن شکی نیست، اما مساله این است که ناتوانی و غالب شدن امراض لاعلاج و غیره چگونه اثبات می شود. از میان روایات و سخنان فقها اینگونه استنباط گشت که در برخی حالات ناتوانی فرد مشخص است و در برخی موارد نیز افراد متخصص و آگاه به امور می توانند صلاحیت و یا عدم صلاحیت جسمانی فرد برای مورادی از جمله حج را تشخیص دهند. در این حالت است که فرد می تواند نایبی را برای خود برگزیند. همچنین نایب نیز در این حالت باید اوصاف و شرایطی را مرعی دارد. نیابت از دونفر در یک سال جایز نیست؛ اما این قاعده دو استثنا دارد: اول نیابت در حج و دوم پیش آمدن شرایط قهری. نتیجه اینکه در حالتی که فرد عاجز باشد، نیابت در ابعاض حج از جانب وی مجزی است. اما اگر بعد از به پایان رسیدن فریضه حج چیزی از اجرت باقی مانده باشد، برای خود نایب است. و اگر اجرت برای تکمیل حج کم باشد، تکمیل آن بر منوب عنه واجب نیست، مگر اینکه در قرارداد به آن اشاره شده باشد.

    کلیدواژگان: حج، احکام نیابت، نایب، منوب عنه
  • منصور امیرزاده جیرکلی* صفحات 57-76

    استاد محمود شهابی خراسانی (12821365ش) استاد ممتاز دانشگاه تهران بودند که از سال 1313 همزمان با تاسیس دانشکده معقول و منقول، همکاری خود را با دانشگاه تهران آغاز نمودند. از ایشان، آثار و تالیفات متعددی به جا مانده که مهمترین آنها عبارتند از: ادوار فقه، تقریرات اصول، قواعد فقه، رهبر خرد، رساله بود و نمود.  نگارنده، به پاس تجلیل از مقام علمی استاد شهابی، مقدمه مقاله را به ذکر مختصری از زندگینامه استاد که حکایت ظواهری از دوران کودکی تا پایان عمر استاد است ، اختصاص داده سپس کتابشناسی آثار ایشان، به شکل نسبتا جامع، به رشته تحریر در آمده است. در این کتابشناسی موضوعی توصیفی، که به نوعی اشاره ای به حیات علمی ایشان نیز می باشد، پس از بررسی یا تورق تالیفات استاد فقید محمود شهابی، آثار و نگاشته های ایشان، در 7 موضوع و 54 اثر، معرفی و توصیف شده است. آثار توصیف شده ذیل هر موضوع، به شیوه زیر دسته بندی شده است: الف) آثار چاپی؛  ب) آثار خطی.  در داده های کتابشناسی کتب چاپ شده، ترتیب ذکر اطلاعات، نوعا به شرح زیر است: عنوان اثر، پدیدآورنده (مولف، مترجم، مصحح و...)، تعداد جلد، محل انتشار، نام انتشارات، سال انتشار، نوبت چاپ، تعداد صفحه.  در این مقاله، کتب مستقل فقهی و اصولی (ادوار فقه، تقریرات اصول، دو رساله، قواعد فقه)، با توضیح بیشتری، توصیف شده است.

    کلیدواژگان: محمود شهابی کتابشناسی تالیفات ادوارفقه تقریرات اصول رهبر خرد
  • سید محمد احمدی مقدم*، امیرعباس مهدوی فرد صفحات 78-84

    چکیده در اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم (پانزدهم میلادی) ایران یک واحد سیاسی یکپارچه نبود، و در واقع در شرق سرزمین ایران ضعف قدرت بازماندگان تیموری مشهود و نمایان بود و اما در قسمتی دیگر از غرب ایران، توسعه حکومت ترکمانان قراقویونلو و آق قویونلو آشکار و هویدا بود. در چنین اوضاع و احوالی چنین برمی آید که احتمال نضج گرفتن نهضت های مذهبی - سیاسی در نواحی مختلف ایران قوت گرفته بود. از جمله حدود سال 1437م/840 هجری قمری که در منطقه جنوب عراق و سرزمین خوزستان نهضت مذهبی شیعی به رهبری سید محمد بن فلاح از شاگردان احمد بن فهد بن علامه حلی نضج صورت گرفته بود که به سرعت به حکومت محلی تبدیل گشت. موسس این دولت شخصی به نام سید محمد بن فلاح (متوفای 870 هجری قمری) از علمای حوزه حله بود که در سال 828 ق ادعای مهدویت نموده بود و با این ادعا توانست نظر بیشتر قبایل خوزستان را به خود جلب کند وی بعد از جنگ های متمادی که برای رسیدن به قدرت داشت سرانجام توانست در سال 865 هجری قمری حکومت مستقل شیعه به مرکزیت حویزه ایجاد کند. از این زمان به بعد، مشعشعیان بیش از دویست سال به صورت حکمرانان تابع بر این منطقه حکومت کردند. این حکمرانان مردمانی بزگوار، علم دوست، اهل فضل و دانش بودند. به این جهت آنان موجبات رشد فرهنگی و شکوفایی علم و هنر را درمنطقه خوزستان فراهم آوردند و چنین شد که دیری نپایید که خوزستان عموما و به طور اخص حویزه به عنوان مرکز حکمرانی خوزستان در آن زمان یکی از مراکز عمده علمی فرهنگی تبدیل شود. مرکزی که طالبان علم و جویندگان فضیلت و ادب آهنگ آن منطقه را نمودند و در آن رحل اقامت افکندند. مفسرین، فقها، حکما، ادبا و شعراء بزرگی در آن منطقه به ظهور رسیدند.

    کلیدواژگان: مشعشعیان، خوزستان، علوم دینی، حویزه، علوم آموزشی