فهرست مطالب

فصلنامه مهارت آموزی
پیاپی 29 (پاییز 1398)

  • تاریخ انتشار: 1398/08/07
  • تعداد عناوین: 6
|
  • حبیب الله حسن زاده، مریم اسلام پناه صفحه 7

    استفاده از رویکردهای نوین در آموزش و سنجش میزان اثربخشی آن‌ها برای افزایش بهره وری نیروی انسانی از اهداف آموزش در بخش مهارت آموزی می‌باشد. هدف از انجام این پژوهش تعیین تاثیر آموزش به روش حل ابداعانه مساله (تریز) بر تفکر خلاق، حل مساله و توانمندی در بین کاراموزان مراکز آموزش فنی وحرفه‌ای می‌باشد. روش پژوهش شبه تجربی با استفاده از گروه آزمایش و کنترل می‌باشد و جامعه آماری مراکز آموزش فنی و حرفه‌ای استان کردستان هستند که از بین آن‌ها 4 مرکز و 2 حرفه آموزشی همسان‌سازی شد و با استفاده از ابزارهای استاندارد بر اساس متغیرها داده‌ها جمع اوری گشت در پایان داده‌ها در دو بخش توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم‌افزار SPSS تحلیل گشت. یافته‌ها نشان داد که بین آموزش به روش معمول بر افزایش تفکر خلاق  و توانمندی کارآموزان تفاوت معنی داری در قبل و بعد از آموزش مشاهده شد. بین آموزش به روش تریز و تفکر خلاق، حل مساله و توانمندی در قبل از آموزش و بعد از آموزش تفاوت معنی داری مشاهده شد. با توجه به تاثیر آموزش به روش حل مساله ابداعانه (تریز) استفاده از این روش می‌تواند در افزایش اثربخشی آموزش‌های مهارتی نقش مثبت و معناداری داشته باشد.

    کلیدواژگان: حل مساله به روش ابداعانه، تفکر خلاق، توانمندی، حل مساله، آموزش های فنی وحرفه ای
  • داود طهماسب زاده شیخلار، داود اژدری، سحر برادران، نگار تقوی صفحه 19

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه رویکرد آموزش قابلیت محور در مقابل آموزش مهارت محور و دانش محور از دیدگاه هنرآموزان انجام یافته است. روش پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع توصیفی-پیمایشی می‌باشد. جامعه آماری شامل 164 نفر از هنرآموزان هنرستان‌های فنی و حرفه‌ای ناحیه یک شهر ارومیه در سال تحصیلی 98-97 بود که تعداد 120 نفر به صورت تصادفی خوشه‌ای تک مرحله‌ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها، پرسشنامه محقق ساخته با 28 سوال در ارتباط با رویکردهای آموزشی دانش محور، مهارت محور و قابلیت محور می‌باشد. روایی پرسشنامه مزبور به صورت محتوایی توسط تعدادی از اساتید علوم تربیتی دانشگاه تبریز و معلمان هنرستان‌ها، پس از اعمال اصلاحات تایید شد. برای بررسی پایایی پرسشنامه نیز از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن برابر با 78/0 به دست آمد. برای تحلیل داده‌ها از آزمون تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. مقدار F مشاهده شده نشان داد که بین انتخاب هنر آموزان بر اساس رویکرهای مذکور تفاوت معنی داری وجود دارد و از دیدگاه هنرآموزان در آموزش فنی و حرفه‌ای، رویکرد قابلیت محور با میانگین26/4 و انحراف استاندارد45/0، نسبت به دو رویکرد مهارت محور با میانگین95/3 و انحراف استاندارد 46/0 و دانش محور با میانگین 33/3 و انحرف استاندارد 76/0، اهمیت بالاتری دارد.

    کلیدواژگان: آموزش قابلیت محور، آموزش مهارت محور، آموزش دانش محور
  • جلیل عباسپور، دکتر ایرج سلطانی، دکتراکبر نیلی پورطباطبایی صفحه 35

    تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی و پیمایشی می‌باشد. جامعه آماری پژوهش را کلیه معلمان آموزش و پرورش دوره ابتدایی شهرهای اصفهان، تهران و شهرکرد به تعداد 21115 نفر تشکیل داده‌اند که بر اساس فرمول کوکران تعداد 400 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. روش نمونه‌گیری‌خوشه‌ای چند مرحله‌ای تصادفی بوده است که از بین نواحی شش‌گانه شهر اصفهان نوزدگانه شهرتهران ودوگانه شهرکرد حجم نمونه انتخاب شده‌اند. ابزار گردآوری اطلاعات آزمون محقق ساخته بوده است که حاوی 116 سیوال با مقیاس لیکرت بوده است. روایی محتوایی توسط اساتید  محترم راهنما و مشاور و صاحب نظران این حوزه مورد تایید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ(81/0) برآورد شده است. داده‌ها در  دو سطح آمار توصیفی (جداول فراوانی، درصد و نمودار) و آمار استنباطی(آزمون خی دو) به کمک نرم‌افزار spss تجزیه و تحلیل شده است. نتایج نشان داد بیشترین میانگین نمره پاسخ در قسمت مولفه توسعه حرفه‌ای معلمان  در بعد مهارتهای آموزشی، از نظر معلمان با 32/4 و کمترین میانگین نمره پاسخ در بعد مهارتهای ارتباطی، با 35/3  بوده است. بیشترین میانگین نمره پاسخ در قسمت مولفه توانمند سازی معلمان  در بعد صلاحیتهای شناختی، از نظر معلمان با 43/4 و کمترین میانگین نمره پاسخ در بعد سطح هویت با 53/3 بوده است. بیشترین میانگین نمره پاسخ در قسمت مولفه رشد و بهبود شایستگی‌های معلمان  در بعد مولفه شخصیتی، از نظر معلمان با 43/4 و کمترین میانگین نمره پاسخ در بعد مولفه توسعه حرفه‌ای با 59/3 بوده است. بیشترین میانگین نمره پاسخ در قسمت مولفه تاکید بر آموزه‌های دینی معلمان در بعد صلاحیتهای شناختی، از نظر معلمان با 52/4 و کمترین میانگین نمره پاسخ در بعد صلاحیتهای مهارتی با 72/3 بوده است. بیشترین میانگین نمره پاسخ در قسمت مولفه تعالی آموزشی معلمان در بعد نگرش، از نظر معلمان با 6/4 و کمترین میانگین نمره پاسخ در بعد نگرش با 52/3 بوده است.

    کلیدواژگان: صلاحیت های حرفه ای معلمان، توسعه حرفه ای معلمان، توانمند سازی معلمان، آموزه های دینی معلمان، تعالی آموزشی
  • ندا کمالی، مریم سیف نراقی، عزت الله نادری صفحه 57

    ما در دوره‌ای از مشکلات بی‌سابقه‌ی اجتماعی، اقتصادی، فناوری و زیست محیطی زندگی می‌کنیم و نیاز به بهبود و تغییر شرایط در مقیاس جهانی داریم. از آنجا که آموزش و پرورش به عنوان یک عنصر اساسی در روند توسعه و پیشرفت ملی مورد پذیرش است، می‌تواند نقش مهمی از طریق معلمان در موفقیت سیستم آموزشی برای ایجاد یک تحول مثبت در جامعه داشته باشد. در حال حاضر سیستم‌های آموزشی کنونی اساسآ مبتنی بر هوش کلامی-زبانی، ریاضی-منطقی می‌باشد که به عنوان IQ یا ضریب هوشی تعریف می‌شوند و در نتیجه بیشتر بر عملکردهای چپ مغز تمرکز می‌کند که توجه یک جانبه به آن پتانسیل‌های کارآفرینی افراد از جمله خلاقیت، ریسک‌پذیری، تفکر انتقادی، کنترل درونی، اعتماد به نفس و غیره را که برای داشتن یک ذهنیت کارآفرینی لازم و ضروری است را کاهش داده یا از بین می‌برد. در این تحقیق ضمن بحث و بررسی در خصوص مفهوم، مبانی و ویژگی‌های کارآفرینی به اختصار، به موضوع ویژگی‌های دانشجویان کارشناسی آموزش ابتدایی و مولفه‌های برنامه درسی به تفضیل پرداخته شد. نتایج مطالعات حاضر حاکی از آن است برای ایجاد رشد اقتصادی و نوآوری در مشاغل  مختلف، افزایش شهروندان شاد و توانا در حل مسایل و موضوعات درازمدت، داشتن سلامت فکری و روحی، درک فرصت‌ها و خلاء‌ها، «درس کارآفرینی» برای دانشجویان رشته آموزش ابتدایی و تجهیز آنان به ویژگی‌ها و صلاحیت‌های کارآفرینی ضرورت دارد. در پایان پیشنهادهایی در جهت ارایه درس کارآفرینی با توجه به ویژگی‌های ذهنی- روانی کارآفرینان آموزشی به عنوان یک واحد اجباری در رشته آموزش ابتدایی ارایه گردید.
     

    کلیدواژگان: کارآفرینی، ویژگی های ذهنی- روانی، کارآفرینان آموزشی، رشته آموزش ابتدایی، کارشناسی
  • ملیحه اختری، محبوبه سلیمانپور عمران صفحه 75

    پژوهش حاضر، با هدف شناسایی و الویت بندی مشاغل با قابلیت اشتغال و درآمد پایدار و تعیین نیازهای آموزشی مهارتی متناسب با  بازار کار بر حسب گروه های هدف مشتمل بر جوامع روستایی، مشاغل خانگی، جوامع عشایری، اصناف، زندان، جوار دانشگاهی، پادگان، سکونت‌گاه غیررسمی و شعب شهری در استان خراسان شمالی صورت گرفته است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و تجزیه و تحلیل داده‌ها در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام گرفت. جهت گردآوری داده‌ها، علاوه بر استفاده از اسناد و گزارشات، از دو ابزار دیگر یعنی مصاحبه نیمه‌ساختار یافته و پرسشنامه استفاده شده است. محورهای مصاحبه نیمه‌ساختار یافته معطوف به شناسایی الزامات، مشاغل و مهارت‌های با قابلیت اشتغال و درآمد پایدارتر در استان خراسان شمالی بوده است. اعتبار مصاحبه‌ها با استفاده از روش بازبینی توسط مشارکت کننده‌ها و روایی و پایایی پرسشنامه‌ها نیز به‌ترتیب با استناد به نظر متخصصان و ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی و تایید قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش طیف مختلفی از کارشناسان مراکز آموزش فنی و حرفه‌ای استان، کارشناسان ادارت کل صنعت و معدن و تجارت، جهاد کشاورزی، تعاون، کار و رفاه اجتماعی، میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، اعضای هیات علمی، آموزش‌دیدگان سازمان فنی و حرفه‌ای و کارآفرینان و صاحبان مشاغل استان خراسان شمالی بوده‌اند. مهم‌ترین نتایج پژوهش دستیابی به الگویی مشتمل بر 58 شغل با ویژگی قابلیت اشتغال و درآمدزایی پایدار بر حسب گروه‌های هدف برنامه های آموزشی فنی و حرفه‌ای، می باشد.

    کلیدواژگان: بازاریابی آموزشی، الویت بندی، آموزش های فنی و حرفه ای، استان خراسان شمالی
  • آسیب شناسی دوره های آموزشی زندانیان در محل ندامتگاه / (مطالعه موردی: آموزش های مهارتی در محل ندامتدگاه های استان زنجان)
    محمد رضا انصاری، جمشید مکی، پریسا علیمردانی، زهرا میر محمد رضایی، لیلا باقری صفحه 91

    در این مقاله آموزش‌های فنی وحرفه‌ای به زندانیان در محل ندامتگاه ها  مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعه حاضر به روش کیفی  و با رویکرد تفسیر گرایی اجتماعی، تلاش نموده تا به این سوال که دوره‌های آموزشی مهارتی ارایه شده در زندان با چه مشکلات و موانعی روبروست؟ پاسخ دهد. در این راستا از فنون مصاحبه عمیق استفاده گردید و سپس با استفاده از استراتژی نظریه زمینه‌ای مورد تحلیل قرار گرفت. در مرحله کد‌گذاری محوری مشاهده شد که می‌توان مقوله‌های عمده آنرا مطابق با تحلیل  SWOTتحلیل کرد و در نهایت پیشنهادات ارایه شده نیز طبق همین مدل پس از ارایه نظریه نهایی از نظریه زمینه‌ای استخراج شده ارایه گردید.
     نتایج به دست آمده از  تحقیق بر این امردلالت می نمایند که آموزشهای مهارتی زندانیان تحت تاثیر عوامل کلان ساختاری جامعه و عوامل سطح میانی سازمان همچون بوروکراسی و عوامل محیطی و فیزیکی بر انگیزه مربیان و زندانیان است و بر اثر بخشی و کارایی دوره‌های آموزشی در زندان تاثیر‌گذار خواهد بود.

    کلیدواژگان: آموزش مهارتی، فنی و حرفه ای، زندانیان، ندامتگاه
|
  • Habibullah Hasanzadeh, Maryam Eslampanah Page 7

    The use of innovative approaches to teaching and assessing their effectiveness for increasing productivity of labor in vocational training objectives are. The aim of this study was to determine the effect of the method of inventive problem solving (TRIZ) on creative thinking, problem solving and empowerment and professional training schools are among trainees. The research method is a quasi-experimental research and by considering the experimental and control group which was done among technical and professional training centers in Kurdistan province. Information gathering tool was using of standards tools and at the end, data were entered into the SPSS software and they were analyzed in two sections of descriptive and inferential approaches. Findings showed International Education Therese and creative thinking, problem solving abilities in pre-training and post-training significant differences were observed. Due to the effect of inventive problem solving (TRIZ) using this method can enhance the effectiveness of skills training has a positive and significant role.

    Keywords: Innovative solving problem, creative thinking, empowerment, solving problem, Technical, vocational training
  • Page 19

    The purpose of this study was to compare the competency-based learning approach versus skill-based and knowledge-based learning from the viewpoint of teachers in vocational schools in District 1 of Urmia. The research method is practical in terms of purpose, and descriptive-survey in terms of kind. The statistical population consisted of 164 teachers of technical and vocational schools in a district of Urmia in the academic year of 2018-2019. 120 subjects were selected randomly as one-step cluster sampling. The data gathering tool, was searcher-made questionnaire, consists of 28 questions related to competency-based, skill-based, and knowledge-based learning approaches. Validity of the questionnaire was confirmed by a number of faculty members of the educational sciences of Tabriz University and teachers of vocational schools, after Applying some suggestions and modifications. To assess the reliability of the questionnaire, Cronbach's alpha coefficient was used which was equal to 0.78. One-way analysis of variance analysis was used to analyze the data. The observed F value showed that there is a significant difference between the choices of teachers based on the above mentioned approaches. From the viewpoint of teachers in technical and vocational education, the competency-based approach with a mean of 4.26 and standard deviation of 0.45 is more important than two skill-based approaches with a mean of 3.95, standard deviation of 0.46 and knowledge-based with a mean of 33.3 and standard deviation of 0.76.

    Keywords: competency-based approach, skill-based approaches, knowledge-based approach
  • Page 75

    The aim of this study was to identify and prioritize jobs with employability and sustainable income and to determine skills training needs appropriate to the market in terms of target groups including rural communities, home-based businesses, nomadic communities, guilds, prisons, business management centers, barracks, informal settlements and urban branches have been established in North Khorasan province. This research was conducted in terms of purpose, application and data analysis at both descriptive and inferential levels. In order to collect data, in addition to using documents and reports, two other tools, namely semi-structured interviews and questionnaires, were used. The focus of the semi-structured interview was on identifying the requirements, jobs and skills with more employability and more stable income in North Khorasan Province. The validity of the interviews was assessed using the participants 'review method and the validity and reliability of the questionnaires were evaluated and confirmed by citing experts' opinions and Cronbach's alpha coefficient, respectively. The statistical population of the study is a variety of experts from the province's technical and vocational training centers, experts from the General Directorate of Industry, Mining and Trade, agricultural jihad, cooperation, labor and social welfare, cultural heritage, handicrafts and tourism, faculty members, trainees of technical and vocational organizations and have been entrepreneurs and business owners of North Khorasan province. The most important results of the research are achieving a model consisting of 58 jobs with the characteristics of employability and sustainable income generation according to the target groups of technical and vocational education programs.

    Keywords: Educational Marketing, Prioritization, Technical, Vocational Education, North Khorasan Province