فهرست مطالب

مطالعات کاربردی در علوم مدیریت و توسعه - سال ششم شماره 3 (پیاپی 31، امرداد 1400)

نشریه مطالعات کاربردی در علوم مدیریت و توسعه
سال ششم شماره 3 (پیاپی 31، امرداد 1400)

  • تاریخ انتشار: 1400/07/11
  • تعداد عناوین: 5
|
  • اسدالله مهرآرا*، سهیلا نیکخواه صفحات 1-10

    این پژوهش با هدف بررسی تاثیر مدیریت استعداد منابع انسانی بر توسعه پایدار با نقش متغیر میانجی مسئولیت اجتماعی در سازمان حفاظت از محیط زیست انجام شده است. روش تحقیق توصیفی و پیمایشی و جامعه آماری کلیه کارکنان سازمان حفاظت از محیط زیست است که تعدادشان 460 نفر می باشد که براساس جدول مورگان تعداد 210 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده و روایی آن از طریق روایی همگرا و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ تایید شد. با مدل سازی معادلات ساختاری، فرضیه ها آزمون شد و نتایج نشان می دهد جذب و استخدام نیروی مستعد، شناسایی و تفکیک کارکنان مستعد، به کارگیری استعداد، توسعه استعداد، ایجاد و حفظ روابط مثبت و نگهداری استعدادها بر مسئولیت اجتماعی در سازمان حفاظت از محیط زیست تاثیر دارند همچنین مدیریت استعداد منابع انسانی بر توسعه پایدار با نقش متغیر میانجی مسئولیت اجتماعی در سازمان حفاظت از محیط زیست تاثیر گذار است.

    کلیدواژگان: توسعه پایدار، مدیریت استعداد، مسئولیت اجتماعی، منابع انسانی
  • داریوش برزوئی صفحات 11-18

    نیاز انسان به انرژی، مقوله ای انکار ناپذیر است. بشر همواره در پی آن بوده که روند بقای خود در طبیعت را استحکام بخشیده و از انرژی های موجود در طبیعت در جهت رسیدن به قدرت و آسایش استفاده نماید. بنابراین یکی از نیازهای اساسی زندگی بشر، در اختیار داشتن ذخایر کافی از انواع انرژی است؛ از طرفی با افزایش جمعیت و رشد صنعتی، دسترسی به این نیاز مهم به مخاطره افتاده است. از اینرو لزوم استفاده از فنون مدیریتی در حوزه انرژی، برای استفاده بهینه و مستمر بشر از آن به شدت احساس می شود. در مقاله حاضر با هدف شناسایی الگوریتم های مدیریتی قابل تعمیم به حوزه مدیریت انرژی، به بررسی چهار متد چابک، کانبان، الگوریتم آبشاری و الگوریتم DMADV که به ترتیب در حوزه های مدیریت نرم افزار، مدیریت پروژه، مدیریت فناوری اطلاعات و مدیریت بهبود فرآیند کاربرد دارند، پرداخته شد. در ادامه ضمن معرفی قلمرو هر یک از روش های مذکور، نحوه تعمیم آن به سیستم انرژی تشریح و معایب و مزایای آن مورد بررسی قرار گرفت. نهایتا مالحظه گردید که هر چهار روش فوق قابل تعمیم به حوزه مدیریت انرژی می باشند، لذا شاخص های اصلی و متدولوژی هر روش پس از تعمیم آن به حوزه انرژی، ارایه گردید.

    کلیدواژگان: مدیریت انرژی، مدیریت مصرف، الگوریتمهای مدیریتی، برنامه ریزی انرژی
  • رباب رضایی، بهنام طالبی* صفحات 19-28

    هدف از این پژوهش تبیین تجارب مخترعان دانشگاهی از نوآوری (با تاکید بر کاربرد در سازمانهای آموزشی) بوده است. این تحقیق از تحقیقات کیفی با روش پدیدارشناسی از نوع توصیفی است و از لحاظ هدف تحقیق از تحقیقات کاربردی میباشد. جامعه آماری این تحقیق عبارت از کلیه مخترعان دانشگاهی استان آذربایجان شرقی در سال 1397 میباشد. حجم نمونه بر اساس اصل اشباع داده ها به تعداد 150 نفر بوده است که از طریق شیوه نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند و بر اساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب و مورد مصاحبه قرارگرفته اند. در این تحقیق برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیم ساختاریافته استفاده شده است. برای تحلیل متون مصاحبه ها از کدگذاری با روش کولایزی استفاده شده است. بر اساس کدهای حاصل از تحلیل مصاحبه ها مضامین زیر به دست آمد: قابلیتهای فردی نوآوران، نقش ناموثر مدارس و دانشگاه ها در شکوفایی نوآوری، موانع تجربه شده، تجاربی که منجر به نوآوری شده، پیشنهادهای کاربردی برای محیط آموزشی و شرایط حمایت در محیط غیر آکادمیک، سایر عوامل موثر.

    کلیدواژگان: نوآوری، مخترعین، تجارب، سازمان آموزشی، تبریز
  • امین سالم قهفرخی*، الهه یوسفی صفحات 29-46

    در این مقاله تغییرات مدیریت استراتژیک با تاکید بر استراتژی مبتنی بر اعصاب که اخیرا در تحقیقات علمی به عنوان راهی جدید برای ارزیابی و بحث درباره تصمیم گیری در مدیریت استراتژیک ظاهر شده است، بررسی میشود. این مطالعه با استفاده از مرور پارادایم معرفتشناختی بر اساس مدلهای کوهن از انقلابهای علمی، با استفاده از یک مرور سیستماتیک در ژورنالها از سال 2006 تا 2018 ،تقسیم و رویکرد مناسب برای استفاده از علوم اعصاب در مدیریت استراتژیک را پیشنهاد میکند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که ابزارهای علوم اعصاب نویدبخش ظهور مدیریت استراتژیک بهینه سازی شده بوده، اما هنوز هم سوء تفاهمات زیادی در مورد تحقیقات علوم اعصاب و تحقیقات رفتاری وجود دارد و مشارکت در این زمینه های جدید از مطالعات مدیریت استراتژیک به پیشنهادی برای طبقه بندی بهتر آنها بستگی دارد. به عنوان یک موضوع جدید، ما بحثی را برای تعریف الگوی احتمالی معرفت شناختی جدید ارایه میدهیم که علوم اعصاب به زمینه مطالعه در مورد مدیریت استراتژیک میآورد.

    کلیدواژگان: استراتژی مبتنی بر اعصاب، علوم اعصاب شناختی، پارادایم معرفت شناختی، تصمیم گیری
  • آزاده اخضری همدانی* صفحات 47-56

    اولین ذهنیتی که هر مشتری و اربابرجوعی در هنگام پا گذاشتن به سازمانهای دولتی و خصوصی دارد، آن است که کار من خوب پیش نخواهد رفت و کارکنان آنجا کار من را درست انجام نمیدهند. این ذهنیت یک شبه ایجاد نشده است و ماحصل سالها بی توجهی صرف به نیازهای مشتری و اربابرجوع از سوی سازمانها است. درحالیکه اگر سازمانهای امروزی در کشور، این حلقه گمشده را بالاخره پیدا کنند و آن را درست به کارگیرند، رفته رفته این ذهنیت مخرب از بین خواهد رفت و کارکنان مجبور خواهند شد که اخلاقیات را در دستور کار خود قرار دهند و نیم نگاهی هم به وجدان کاری داشته باشند. در همین رابطه تحقیق حاضر درصدد آن است که نشان دهد که این حلقه گمشده یعنی بازاریابی اجتماعی، میتواند کارکنان را اخالق مدارتر و مسئولیت پذیرتر کند و درنهایت بهتر و بیشتر خدمات ارزشمندی را به مشتریان و اربابرجوعان ارایه دهد و این ذهنیت از سوی عموم جامعه رخت بربندد؟

    کلیدواژگان: بازاریابی اجتماعی، هوش اخلاقی، وجدان کاری