فهرست مطالب

خردنامه صدرا - پیاپی 104 (تابستان 1400)

نشریه خردنامه صدرا
پیاپی 104 (تابستان 1400)

  • بهای روی جلد: 380,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1400/07/24
  • تعداد عناوین: 9
|
  • صفحات 11-12

    بیش از یکسال از ظهور پدیده مرگبار ویروسی بنام کرونا میگذرد و این موجود حقیر ناچیز، تمام مدعیان قدرت و حشمت جهان را به پیکار خوانده و آنان را در موضع ضعف و فروماندگی نشانده است. مشیت حکیمانه خداوند متعال اقتضا داشته که با این موجود نزدیک به هیچ، هم طاغوتیان زمان را از اوج کبریا و قدرت‌نمایی به مذلت درماندگی و بیچارگی فروبکشاند و هم عاقبت نافرمانی مردم از پیروی فرمان الهی و دین و اخلاق را به آنان نشان دهد و سنتهای الهی را یادآور گردد. ظهور این بیماری در کشور ما، و دیگر کشورها، گرچه موجب جنبش دستگاه های مسیول گردید و سبب تلاشهای بسیار شدتا با مداوا و درمان بیماران، را از مرگ بسیاری از مردم جلوگیری نمایند اما این پرسش جگرخوار و دل‌آزار را یکبار دیگر زنده کرد که چرا اینگونه که به سلامت تن و جسم مادی انسان میپردازیم و به بقاء و حیات ظاهری آنان می‌اندیشیم، در چاره و علاج آسیبها و زخم و ضررهای روح و جان او ‌ روح و جانی که «هویت» واقعی انسان است‌‌ آنچنان که باید برنمیخیزیم و به درمان و مقابله با آن قیام نمیکنیم!؟ چرا برای آفات روحی و فکری و اعتقادی، که همچون ویروسی هزار چهره و غدار، عرصه جامعه انقلابی ما را فرا گرفته و در این چهار دهه پس از انقلاب بدست دشمنان این ملت و این نظام ساخته شده و روح و فکر مردم را به پوچی درونی افراد و نابودی هویت ملی و اعتقادی آنها سوق میدهد، چاره‌یی چنانکه باید، نمیندیشیم؟ در حالیکه انسانیت انسان به روح و روان و اندیشه و میزان عقلانیت او بستگی دارد و بقول سعدی: «تن آدمی شریف است بجان آدمیت، نه همین لباس زیباست نشان آدمیت» و حکما گفته‌اند که انسانی که جسمی سالم ولی روح و فکری ناسالم داشته باشد، انسان نیست بلکه حیوانی است انسان‌نما که اثری بجز ضرر و ثمری بجز عبث ندارد. در کنار تشکیلات و ستادها که برای مبارزه با ویروس کرونا برپا شد، کدام ستاد پادر رکاب و پویا برای رفع و دفع آسیبها و اپیدمیهای روحی و فرهنگی برپا کرده‌ایم؟ و کدام واکسن و دارو برای نجات و گریز از آفات فکری و اعتقادی و فرهنگی فراهم ساخته‌ایم؟ و چرا هر روز آفات روحی و اعتقادی و فکری از نسلهای جوان ما قربانی میگیرد؟ بضرورت و حکم عقل و شرع، لازم است که مسیولین دلسوز کشور بکمک خردمندان و مربیان جامعه، در کنار پیشگیری و علاج بیماری و خطرات جسم و تن افراد، در رفع این آفات معنوی از جامعه و نظام اسلامی، تشکیلات و ستادها از آنگونه که باید، فراهم سازند و سلامت روحی و فرهنگی و اعتقادی جوانان این ملت را از شر دشمنان بشریت و نظام اسلامی نگهبانی کنند.

    کلیدواژگان: کرونا ویروس، معضلات فرهنگی، مدیریت اجتماعی
  • محمدهادی توکلی * صفحات 13-32

    بر اساس نظریه کیف‌بودن علم و یکسانی ماهیت ذهنی و عینی، پذیرش نظریه وجود ذهنی دربردارنده اشکال «لزوم مشمولیت علم تحت دو مقوله» خواهد بود. صدرالمتالهین در آثار خود از طریق تمایز میان حمل شایع و اولی، صدق دو مقوله بر علم از دو حیث ذاتی و عرضی، نفی قیام حلولی و قبول صدق دو مقوله بر صورت علمیه بسبب اعتباریت ماهیت و امکان تحقق ظلی آن به وجودات متعدد، برای حل این اشکال تلاش نموده است. گرچه بررسی پاسخهای وی حاکی از عدم تمامیت آنها در حل اشکال است، اما مبانی او زمینه‌ساز حل اشکال از طریق قبول «حمل حاکی بر محکی» است که بر اساس آن، فارغ از اینکه ماهیت صورت علمیه چیست و صورت علمیه در چه مقوله‌یی قرار دارد، «حکایت» از ماهیت شیء خارجی، بعنوان وصف وجودی صورت علمیه معرفی میشود که به ماهیت صورت علمیه ارتباطی ندارد و بلکه از دایره مقولات بیرون است. با ارایه این راه‌حل، هم میتوان تطابق صورت علمیه و ماهیت شیء خارجی را حفظ کرد و هم میتوان در عین قبول تحقق صورت علمیه در ذهن، از اشکال لزوم تداخل دو مقوله در آن رهایی جست.

    کلیدواژگان: وجود ذهنی، مقولات، مقوله کیف، ماهیت، حکایتگری، تطابق، ملاصدرا
  • سید احمد غفاری صفحات 33-42

    صدرالمتالهین همچون غالب فیلسوفان مسلمان، علم ذاتی الهی به ممکنات را علم پیشین دانسته و این علم را از سنخ علم فعلی میداند، لیکن فاعلیت علم الهی در منظومه حکمت متعالیه، معنای متفاوتی نسبت به تفسیر مشهورآن دارد. دریافت این معنای متفاوت، رهین التفات به برداشت خاص ملاصدرا از نظریه تطابق عوالم است که بجای قایل بودن به «تطابق سنخی» میان عوالم علمی و عینی، بر «تطابق عینی» آنها تاکید میکند. این نوشتار با روش توصیفی‌‌ ‌تحلیلی، درصدد عرضه تبیینی دقیق از برداشت ملاصدرا درباره نظریه تطابق عوالم است، و البته لازم بذکر است که قواعد فلسفی متعددی همچون قاعده «بسیط ‌الحقیقه کل‌ الاشیاء» و «عینیت علم اجمالی و تفصیلی» در حکمت متعالیه، متاثر از آن هستند. آنچه دغدغه صدرالمتالهین را در جامعیت وجودی نسبت به وجودات خاصه شکل میدهد، ترسیم اشتمال وجودی وجود جمعی بحقایقی است که هرکدام همچون گوهری جامع، تمام سکنات و تحولات وجود مادون را در خود جمع نموده است؛ در چنین شرایطی، علم به این گوهر وجودی که حقیقت وجود مادون محسوب میشود، عین علم به جمیع احوال و اوضاع وجود خاص است.

    کلیدواژگان: تطابق عوالم، عینیت شخصی، عینیت سنخی، علم الهی، صدرالمتالهین
  • علی اصغر جعفری ولنی، حبیبه مولاپناه صفحات 43-58

    در این پژوهش مسئله امکان تکلیف یکسان از منظر دین و فلسفه، با توجه به مبانی انسان‌شناسانه در منابع دینی و فلسفی مورد بحث قرار گرفته است. از آنجا که مسئله تکلیف یکسان پیوندی با وحدت و کثرت نوعی انسان دارد، بررسی دیدگاه دینی و فلسفی در اینباب میتواند راهگشا باشد. گرچه بزرگان ادیان و اکثر فلاسفه، طرفدار «وحدت نوعی» انسان هستند اما فلاسفه اصالت وجودی به «کثرت نوعی» معتقدند. از اینرو، اگرچه از نظر عملی، ادیان و عموم فلاسفه به یکسانی تکلیف پایبند هستند، اما بلحاظ نظری میتوان گفت که لازمه کثرت نوعی انسان، ناهمانندی تکلیف است. بنابرین بنظر میرسد در برخی موارد ناسازگاریهایی رخ دهد، مانند تعارض میان نظریه کثرت نوعی انسان در بیان ملاصدرا و التزام عملی وی به تکلیف یکسان. البته برای رفع این ناسازگاری میتوان به جنبه ثبات انسان با وجود حرکت جوهری و کثرت نوعی اشاره کرد. تعارض دیگر، میان آیات دال بر تساوی ذاتی انسانها و آیات حاکی از تکلیف در حد وسع است که برای توجیه این دوگانگی نیز، میتوان به تفاوت میان مرحله جعل و مجعول تکالیف تمسک کرد.

    کلیدواژگان: تکلیف، دین، فلسفه، وحدت نوعی، کثرت نوعی، مبانی انسان شناسانه، ملاصدرا
  • سید محمدعلی میردامادی، سید مهدی امامی جمعه، مجید صادقی حسن آبادی صفحات 59-76

    هدف این مقاله دستیابی به تصویری کلی از ساحت اجتماعی انسان کامل با تتبع میان عبارات نهج‌البلاغه‌ ‌و تحلیل حکمی آنها با مبانی حکمت متعالیه است. ساحت اجتماعی انسان کامل، عبارتست از ویژگیهایی از انسان کامل که در تعامل با انسانهای دیگر و در ساختار اجتماعی و اینجهانی او قرار دارد. معرفت انسان کامل در این حوزه نمایانگر نقش تمدنی او در جامعه انسانی و در تحقق «جامعه متعالیه» خواهد بود. از میان روش های مناسب برای گردآوری داده‌های تحقیق، روش موردنظر برای این پژوهش، روش توصیفی تحلیلی میباشد. بر اساس تعالیم نهج‌البلاغه‌ ‌و مبانی حکمت متعالیه، انقلاب فکری و محتوایی جامعه و هدایت آن از طریق ایجاد بیداری و شکوفایی فطری و آشکارسازی گنجینه‌های عقلی انسانها، اساس و بنیاد فعالیتهای اجتماعی انسان کامل را تشکیل میدهد که این امر بانضمام کمالات وجودی دیگر در انسان کامل و بحسب اطاعت و فرمانبرداری مردم، باعث تکامل و شکوفایی اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و تشکیل جامعه متعالیه میگردد. بنابرین، محوریت و رهبری انسان کامل و فرمانبری مردم از او، اساس و مهمترین رکن تحقق آرمان جامعه متعالیه است.

    کلیدواژگان: ساحت اجتماعی انسان کامل، نهج البلاغه، حکمت متعالیه، خلافت، جامعه متعالیه
  • محمدصادق فاضلی، عسکر دیرباز صفحات 77-92

    تعامل میان علم دینی و دانش روز، از دغدغه‌های کنونی جوامع اسلامی به‌شمار میرود. در این تحقیق، بسترهایی که فلسفه صدرایی از منظر انسان‌شناختی فراهم آورده تا علم دینی و دانش روانشناسی بتوانند به تعامل و تبادل دانشی بپردازند، مورد پژوهش قرار گرفته است. بعبارت روشنتر، هدف تحقیق آن است که نشان دهد علم دینی و دانش روانشناسی نوین، در بستر انسان‌شناسی فلسفی ‌‌‌بعنوان یکی از مبادی دانشی این دو عرصه علمی‌‌ دارای چه زمینه‌های تعاملی‌یی است. برای تحقق این امر، با بررسی کتابخانه‌‌یی و تحلیل محتوایی، زمینه‌های مزبور مورد مطالعه قرار گرفته‌اند. نتیجه تحقیق آن است که فلسفه صدرایی بلحاظ مبانی انسان‌شناختی، در دو بستر کلی «علم‌شناختی» و «مفهوم‌شناختی»، زمینه تعاملی مناسبی برای تبادل اطلاعات میان علم دینی و دانش روانشناسی فراهم نموده است. انسان‌شناسی فلسفی با تبیین صحیح غایت، روش، ابزار، منبع، ساختار و معیار علم دینی و دانش روانشناسی، زمینه لازم برای ارتباط دو جانبه» این علوم را در بستر «علم‌شناختی» مهیا کرده است. در زمینه «مفهوم‌شناسی» نیز حکمت صدرایی، با تبیین ماهیت و کاربست مفاهیمی نظیر «انگیزه»، «عشق» و «معنای زندگی» از منظری انسان‌شناختی، بستر تعاملی مناسبی برای تبادل دانشی میان این دو عرصه علمی ‌‌‌بلحاظ مفهومی‌ ایجاد نموده است.

    کلیدواژگان: علم دینی، روانشناسی، انسان شناسی، حکمت متعالیه
  • اشراقی سکینه غریبی *، سهراب حقیقت، منصور ایمانپور صفحات 93-106

    پژوهش حاضر به بیان هویت و مصداق «من» و نیز ملاک تشخیص «من حقیقی» از غیر، از دیدگاه سهروردی، ملاصدرا و دکارت پرداخته ‌است. از نظر این سه فیلسوف، «من» هویت ظاهر و خودپیدایی است که انسان با علم حضوری بدان خودآگاهی می‌یابد. مصداق من حقیقی نزد سهروردی نور مجرد است که با ظهور دایمی ذات، از خودآگاهی مستمر برخوردار میباشد. در فلسفه ملاصدرا، مصداق آن مرتبه‌یی از وجود است که در بستر حرکت جوهری دایما متطور بوده و مملکتی ذومراتب است که هویتی ثابت ندارد، و نزد دکارت بعد مجردی است که بنحو دایمی در حال اندیشیدن است. بنابرین، در واقع هر سه فیلسوف «من» حقیقی را من مدرک، عالم و اندیشنده میدانند. ملاک تمییز من حقیقی نیز نزد آنها یکی است، زیرا سهروردی و ملاصدرا علم مستمر و عدم غفلت از خود را که در واقع همان خودآگاهی است، ملاک تمییز من حقیقی میدانند، اما ملاک دکارت وضوح و تمایز است که بنظر میرسد همان امری است که سهروردی و ملاصدرا آن را علم حضوری مستمر یا خودآگاهی مینامند. در نتیجه، میتوان گفت که ملاک تمایز «من حقیقی» از نظر هر سه فیلسوف یکسان است.

    کلیدواژگان: انسان، من، خودآگاهی، علم حضوری، سهروردی، ملاصدرا، دکارت
  • احمدعلی نامداریان، سمیه خانی *، پریسا هاشم پور صفحات 107-122

    تاکنون تحقیقات زیادی پیرامون میدان نقش‌جهان انجام شده است اما پرداختن به چرایی و چگونگی شکلگیری آن، جای کار فراوانی دارد؛ اینکه چرا ابعاد میدان نقش جهان، به اندازه‌های کنونی است؟ چرا چیدمان عناصر میدان به این صورت است؟ فلسفه استفاده از رنگها و طرحهای متفاوت در گوشه‌های مختلف میدان چیست؟ و سوالات بسیاری که نیاز به بحث و تحقیق دارد. این مقاله به روش توصیفی ‌‌‌تحلیلی و تاریخی‌ تفسیری تلاش میکند به اندیشه‌ها و انگیزه‌های طراحی معماری و ساخت میدان نقش‌جهان بپردازد و در این راه، با مطالعه کتابخانه‌یی و اسنادی، به گردآوری اطلاعات و تحلیل آنها پرداخته است. یافته‌ها نشان میدهد، میدان نقش‌جهان، علاوه بر دولتخانه صفوی، در قالب یک بیانیه اعتقادی ‌سیاسی است که اندیشه‌های عرفانی‌‌ شیعی را که قرنها در ضمیر ناخودآگاه ایرانیان نهفته بوده، نشان میدهد. این میدان، تمثیلی است از شب معراج پیامبراکرم(ص) و با تداعی منزلگاه های مختلف اسفار اربعه، سیر و سلوک عرفانی را برای سالکان متجسم میکند. از زمان ابن‌عربی به بعد و بالاخص در اندیشه‌های ملاصدرا، چهار منزلگاه برای این سفر عرفانی بیان شده که «اسفار اربعه» نامیده میشود. یافته‌های تحقیق نشان از تناظر این چهار سفر با چهار عنصر اصلی میدان دارد. این سیر و سلوک، تمثیل و تجسمی است از سفر پیامبر در شب معراج که از مکه به بیت‌المقدس مشرف شدند و سپس به آسمانها رفت. محیط 1300 متری میدان نقش جهان تمثیلی است از مسافت 1300 کیلومتری مکه تا بیت‌المقدس. نقش و نگارهای بازار قیصریه نماد زندگی روزانه و حیات دنیوی است. مسجد شیخ لطف‌الله حیاط و شبستان ندارد و سالک با حضور در زیر گنبد، تنها مظاهر حق تعالی را میبیند. مسجد جامع عباسی نماد منزلگاه «جمع» در سلوک عرفانی است. سفر دوم‌ با سیر در مقام خفی و اخفی طی میشود و سالک از این مقام فانی میگردد. مرحله سوم از سلوک که نوعی شریعت در بطن خود دارد نیز تایید اندیشه ولایت است. در انتهای سفر، دوباره به سردر قیصریه باز میگردد. اما این یک دور و تسلسل باطل نیست بلکه سالک با تجربه مراحل گذشته، به خویشتن خویش بازگشته است.

    کلیدواژگان: میدان نقش جهان، اسفار اربعه، عرفان، ملاصدرا، حکومت صفوی
  • فلسفه و تعامل جهان و انسان / گزارشی از ب یست و پنجمین همایش بزرگداشت حکیم صدرالمتالهین (ملاصدرا)- خرداد 1400 - تهران
    صفحات 123-140