فهرست مطالب
مجله صفه
پیاپی 95 (زمستان 1400)
- تاریخ انتشار: 1400/09/25
- تعداد عناوین: 7
-
-
صفحات 5-16
سبک زندگی ایرانی و مظهر آن معماری ایرانی طی هزاران سال تکامل یافته ولی از اواخر دوره قاجار به طور بنیادین دگرگون میشود. گرچه عوامل متعددی در این دگرگونی نقش داشتند اما بیشک یکی از مهمترین عوامل فعالیت شرکت بیپی (مرییترین جلوه حضور امپراتوری بریتانیا در ایران) در مناطق نفتخیز جنوب بود. بیپی با مشاوره شرکتهای معماری بریتانیایی مانند ویلسون ماسون، که پیشتر سابقه فعالیت در شهرهای استعماری همچون دهلی نو را داشتند، شرکت شهرهایی شبه استعماری در ایران پدید آورد که هیچ ارتباطی با بافت فرهنگی خود نداشتند. همچنین، این اولین تجربه معماری کویهای مسکونی مدرن و زندگی شهری با الگوی غربی در ایران بود. در این پژوهش، با بهرهگیری از راهبرد تفسیری تاریخی و به شیوه پژوهش اسنادی، نقش صنعت نفت و در راس آن کمپانی بیپی، بهمنظور پاسخ به چیستی و چگونگی دگرگونی معماری و سبک زندگی ایرانی، مطالعه میشود. در این تحقیق مشخص میشود که فعالیت کمپانی بیپی در سه پرده، زمینهساز دگرگونی، ابتدا در شهرهای نفتخیز و سپس پایتخت و دیگر شهرها میشود. در پرده اول با تبعیض شدید در امکانات رفاهی کارکنان اروپایی و ایرانی، که نوعی تمنای تغییر در میان ایرانیها ایجاد میکند. در پرده دوم، از 1303ش کمپانی اقدام به مدرنیزاسیون گسترده شهرهای نفتی میکند. در پرده سوم، معماری و شیوه زندگی مدرن در شهرهایی همچون آبادان و مسجدسلیمان در دیگر شهرها تقلید میشود؛ تقلیدی که ناشی از تبلیغات فراوان است.
کلیدواژگان: دگرگونی معماری، سبک زندگی، کمپانی بی پی، شهرهای نفتی، مدرنیزاسیون -
صفحات 17-29
یکی از مفاهیمی که در حوزه معماری از آن سخن گفته میشود، مفهوم تهی است. از میان صاحبنظران، این مفهوم توجه کریستوفر الکساندر را به خود جلب کرده است و برای بسط نظریاتش از آن بهره میبرد. واکاوی بستر نظرات او نشان میدهد تهی در قالب سه مفهوم منتسب، که بهطور مستقیم (مفاهیم تهیعظیم و تهی) و یا بهطور غیرمستقیم و ضمنی (مفهوم تهیوارگی) بدانها پرداخته شده است، در این بستر حضور دارد. او تعابیر متفاوتی از آنها در ذهن دارد، اما ارتباط یا ساختار واضح و مشخصی را مابینشان برقرار نمیکند؛ درحالیکه، به نظر میرسد این سه مفهوم که در آرای الکساندر بهصورت جدای از هم آمدهاند، اشاره به مراتب مختلف یک مفهوم دارند و میتوانند بهصورت یک منظومه با ساختاری مشخص درآیند و بهمثابه یک حقیقت واحد ادراک شوند. در این مقاله بهمنظور بررسی نظرات الکساندر در خصوص انتظامبخشی به مراتب تهی، بعد از تعمق بر نظرات او، اندیشهاش از منظر جهانبینی اسلامی، بهمثابه بخشی از خاستگاه اندیشه الکساندر در باب تهی و با استفاده از روش استدلال منطقی، تحلیل میشود تا نقاط مکتوم آن آشکار گردد. درنهایت، منظومهای مرکزگرا در جهت تعیین ساختار مراتب تهی حاصل میگردد، که در آن تهیعظیم، بهمثابه مرکز منظومه، باطنیترین و نهانترین مرتبه مفهوم است و همهچیز در جذبه حضور آن نظم مییابد. پنج مرتبه دیگر در این منظومه و به دور آن حضور دارند؛ بعیدترین و بیرونیترین مراتب (سادگی و تهی) مربوط به مفهوم تهی است که محل حضورش در عالم جسمانیت یا همان معماری و واجد معنایی از تجلی تهیعظیم در عالم واقع است و سه مرتبه دیگر (فنا، بقا، و یقین) مربوط به تهیوارگی است که محل ظهورش در وجود معمار و واجد معنایی از تجلی تهیعظیم بهصورت اختبار روحی است.
کلیدواژگان: تهی، مراتب تهی، کریستوفر الکساندر، معماری -
تعیین محدوده آسایش حرارتی در فضای ارزیابی کمیت و کیفیت نور در سالن های مطالعه و عرضه راهکارهای اصلاحی / نمونه موردی: کتابخانه های دانشگاه شهید بهشتیصفحات 31-48
دریافت نور روز در فضاهای ساخت انسان در شمار مهمترین عوامل ارتقای کیفیت زیست در این محیطها محسوب میگردد. این عامل در کاربریهایی با نیازهای خاص، مانند سالنهای مطالعه، اهمیت دوچندان مییابد. بهطورکلی کمیت و کیفیت دریافت نور روز در یک فضا با استفاده از شاخصهای مختلفی قابلارزیابی است. در این پژوهش عملکرد بصری سالنهای مطالعه هفت دانشکده دانشگاه شهید بهشتی در شهر تهران از طریق شبیهسازی با نرمافزار رادیانس ارزیابی و شاخصهای مربوطه محاسبه و سپس این مقادیر با استانداردهای ملی و بینالمللی مقایسه شده است. در گام بعد، به منظور بهبود شرایط بصری، راهکارهایی پیشنهاد و در هرکدام از فضاهای مورد بررسی، متناسب با نتایج اولیه، اعمال شده و میزان اثرگذاری هرکدام از راهکارها بر بهبود کمیت و کیفیت نور روز عرضه گردیده است. در این مقاله صحت مدلهای شبیهسازی، با استفاده از برداشت میدانی، بررسی گردیده و بعد بهمنظور مطالعه میزان تاثیرات متناظر با هریک از راهکارهای مورد بررسی در حوزه کفایت و توزیع نور در فضا، آسایش بصری (خیرگی)، و انرژی روشنایی مورد نیاز استفاده شدهاند. درنهایت، بر اساس نتایج بهدستآمده در بخش شبیهسازی و هزینههای بهکارگیری آنها، راهکارهایی برای هر فضا پیشنهاد شده است. بر اساس ارزیابی اولیه کتابخانههای مورد بررسی، ، در پنج مورد مشکل دریافت نشدن نور کافی در روز و در یک کتابخانه دریافت بیش از حد نور و وجود خیرگی بوده است، یک کتابخانه هم مشکلی در این زمینه نداشت. مقادیر مربوط به توزیع نور روز (UDI300-3000) در فضاهای دارای مشکل در دریافت نور روز، از بازه 6 تا 59٪ در مدل پایه به مقادیر 24 تا 100٪ ارتقا یافته است. موثرترین راهکارها برای بهبود وضعیت کتابخانهها افزایش و بهبود ضریب بازتاب نور با رنگآمیزی مجدد سطوح فضا، اجرای نورگیر سقفی، و ارتقای ضریب عبور نور شیشهها با حفظ و نگهداری و یا تغییر شیشههای فضا بوده است. همچنین مصرف انرژی الکتریکی متناظر با نورپردازی مصنوعی در کتابخانهها از 4 تا 58٪ بهبود داشته است. نتایج این پژوهش میتواند راهنمایی اجرایی برای ارتقای عملکرد فضاهای کتابخانهای از نظر دریافت نور روز، آسایش، و مصرف انرژی روشنایی در فضاهای کتابخانهای باشد.
کلیدواژگان: نوروز، خیرگی، کتابخانه، آسایش بصری -
صفحات 49-62
وضعیت شهری در جهان امروز بهطور بنیادین دگرگون شده و در پس آن، فضاهای نوین شهری متاثر از شیوههای جدید شهری شدن (اوربانیزاسیون) تبلور یافتهاند. وقتی سخنی از شهری شدن یا شهرها به میان آید، بر پیشفرضهایی از چیستی شهرها و ماهیت شهری شدن تاکید میشود. بخش عمدهای از گفتمانهای مربوط به شهری شدن با محوریت سیتی بودهاند؛ زیرا سیتی را محرک و علیت شهری شدن دانستهاند. سخن گفتن در مورد گسترههایی با عنوان سیتی بدون فهم اوربان غالبا گمراهکننده است؛ زیرا ارتباط و تمایز عمیقی بین این دو مفهوم وجود دارد. اغلب سیتی و اوربان طوری به کار گرفته میشوند که گویا در هر دو واژه دقیقا بر یک مفهوم مشابه بدون تفاوتهای فضایی زمانی تاکید میشود. درحالیکه این دو مفهوم متفاوت از هم هستند؛ زیرا هرکدام با فرایندهای متفاوتی از دگرگونی و بازتولید مقیاسهای فضایی همخوانی دارد. هدف از این پژوهش، قیاس دو مفهوم سیتی و اوربان مبتنی بر جایگاه هر کدام در شهری شدن است. بر این اساس، سعی شده تا خوانشی متناسب برای فهم این دو پدیده عرضه گردد. در این پژوهش مبتنی بر اصول فکری تحلیل محتوای کیفی، به تبیین چارچوب مفهومی مولفههای متمایز بین سیتی و اوربان پرداخته شده است. نتیجه پژوهش گویای آن است که شهری شدن در چهار سطح مفهومی تبیین گردیده، بهطوریکه در سطح نخست شهرنشینی با محوریت سیتی و اوربان بهمثابه صفت آن، در سطح دوم با مفهوم شهری شدن و تحول اوربان به اسم، سطح سوم با مفهوم اوربانیزاسیون با محوریت اوربان و تضعیف سیتی، سطح چهارم با مفهوم اوربانیزاسیون و اوربان بهمثابه اتوپیا یا آرمان بوده است.
کلیدواژگان: نرخ شهرنشینی، فرایند شهری شدن، اوربانیزاسیون، سیتی، اوربان -
تحلیل و ارزیابی تاثیر آثار معماری بزرگ مقیاس بر توسعه اقتصادی شهر بر مبنای آنالیز هدانیک و روش تفاوت در تفاوت ها / نمونه موردی: آثار معماری بزرگ مقیاس منطقه 9 شهر مشهدصفحات 63-80
امروزه بیش از هر زمان دیگری شهرها در فرایند جهانی شدن رقابت سختی را در پیش گرفتهاند، در این رقابت معماری معاصر نیز نقشی رو به رشد دارد؛ لیکن این قابلیت در شهرهای ایران کمتر مورد توجه بوده است. صاحبنظران بر این باورند که معماری معاصر میتواند زمینههای متعددی در رشد اقتصادی مناطق مختلف شهری برای شهروندان و همینطور جذب گردشگران فراهم کند. هدف در این تحقیق شناسایی چگونگی تاثیر شکلگیری آثار معماری بزرگمقیاس بر مولفههای موثر در رشد و توسعه اقتصاد شهری است که برای این منظور از اطلاعات قابلاستخراج از منابع مربوط به دو ساختمان بزرگمقیاس در شهر مشهد استفاده شده است؛ سوال اصلی آن است که چگونه آثار معماری بزرگمقیاس میتوانند در توسعه اقتصاد شهری موثر باشند و چگونه میتوان ارزشهای افزوده ایجادشده توسط آثار معماری را شناسایی و ارزیابی کرد. رویکرد تحقیق کمی است و از «آنالیز هدانیک» و «روش تفاوت در تفاوتها»، که ابزاری موثر برای سنجش تاثیرات اقتصادی آثار معماری است، استفاده میشود. بر اساس یافتههای این تحقیق مشخص میگردد که شکلگیری پروژههای بزرگمقیاس سبب ایجاد مرغوبیت در ارزش واحدهای آپارتمانی مجاور به میزان 50٪ میشود و الگوی قیمتگذاری واحدهای آپارتمانی محدوده را تغییر میدهد، افزایش قیمت ایجادشده در ارزش واحدهای آپارتمانی با فاصله از آثار معماری بزرگمقیاس نسبت معکوس دارد و تا شعاع 500 تا 750 متر افزایش قیمت واحدهای آپارتمانی به میزان 15 تا 25٪ بیشتر از میزان متوسط محدوده است. نتایج این تحقیق به صورت کمی بیانگر تاثیرات قابلتوجه و مثبت شکلگیری پروژه معماری بزرگمقیاس بر رونق در کسبوکار محدوده به منزله عاملی موثر در رشد اقتصاد شهری است.
کلیدواژگان: آثار معماری بزرگ مقیاس، پروژه های شهری، توسعه اقتصاد شهری، آنالیز هدانیک، روش تفاوت در تفاوت ها -
بهینه سازی فرم پاسخ گو برای سرپناه موقت پس از سانحه در اقلیم سرد / نمونه موردی: کرمانشاهصفحات 81-102
سالانه میلیونها نفر در جهان با وقوع حوادث طبیعی بیخانمان میشوند. در ایران نیز بهدلیل موقعیت جغرافیایی خاص آن، حوادثی نظیر زمینلرزه و سیل تجربه میشود و تکرار آن محتمل است. توجه به امر اسکان موقت در حمایت از افراد سانحهدیده ازجمله مواردی است که در شرایط امروزی نهتنها اجتنابناپذیر بلکه ضروری است. با وجود عرضه راهکارهای نهایی، همچنان مشکلات متعددی در تامین آسایش حرارتی درون سرپناه دیده میشود و مراتب نارضایتی کاربران از حضور در این فضاها گزارش میشود. اغلب مشکلات محلهای اقامت موقت، بهخاطر فهم نادرست در انتخاب محل، با توجه به موقعیتی است که مردم پس از سانحه تجربه میکنند. در پژوهش پیش رو، از طریق پیشنهاد فرم بهینه سرپناه، شرایط نسبی آسایش برای حادثهدیدگان از لحاظ آسایش دمایی برآورد میشود. هدف در این پژوهش بهینهسازی سیستمهای موجود سرپناه از نوع کاربردی است و ماهیت آن در بخش مطالعات تیوری در حوزه سوانح طبیعی و تجارب ایجاد سرپناه جنبه کیفی دارد. بهمنظور تعیین فرم مناسب سرپناه، با شبیهسازی توسط نرمافزار دیزاین بیلدر و آزمون شرایط دمای داخلی، سرپناه اقلیمی بهینه برای شرایط پس از سانحه ارزیابی و معرفی میشود. نتایج حاصل در مقایسه 11 فرم سرپناه با حجم برابر و با معیار کیفیت دمایی داخل نشان میدهد که فرم گنبدی مناسبترین گزینه است و پس از آن فرمهای چندضلعی پلان با سقف مخروطی قرار دارد که شرایط دمایی داخل سرپناه را نزدیک به شرایط آسایش میکند. درنهایت فرم مکعبی با سقف طاقیشکل مناسبتر از بقیه فرمها است. بهطورکلی انحنای کامل جدارههای سرپناه با سقف مخروطی باعث کاهش جذب انرژی میشود و هرچه شکست پلان کمتر باشد و به سمت چندضلعی شدن متمایل شود، عملکرد دمایی داخل سرپناه بهتر خواهد بود. همین شرایط در مورد سقفهای تخت با تعداد لایههای کمتر پوشش صادق است، ولی با افزایش لایهها، جدارههای منحنی با سقف تخت اختلاف دمایی کمی بالاتر خواهد داشت. ازآنجاکه فرم مکعب سرپناه با سقفهای متفاوت شرایط دمایی نزدیکی نسبت به هم دارند، در صورت لزوم و برای انتخاب فرم مناسب، سهولت ساخت و تقاضای کاربران میتواند مد نظر قرار گیرد. درنهایت میتوان پوششهای فایبرگلاس و چوبپنبه را یکی از مصالح موثر در بهبود کیفیت دمایی داخل سرپناه در اقلیم سرد پیشنهاد کرد.
کلیدواژگان: سوانح طبیعی، زلزله، زمین لرزه، سرپناه اقلیمی، فرم، اقلیم سرد -
صفحات 103-122
تغییر و دگرگونی سنت دیرپای تاریخ معماری و شهرسازی است، تاجاییکه در بناهای عمومی حکومتی و بهویژه در دو قرن اخیر این تغییرات شتاب و شدت بیشتری داشته است. عمارت دیوانخانه کریمخانی شیراز ازجمله این بناهاست که در پی تغییرات در شیوه زندگی و مدیریت دو قرن اخیر دچار تحولات مستمری در کالبد، کارکرد، و معنا شده است. در این پژوهش، با استفاده از روش تفسیری تاریخی و تحلیلی و گردآوری اطلاعات از طریق مطالعات عمیق میدانی و کتابخانهای، به بررسی تغییرات کارکردی و کالبدی و علل آنها طی دو قرن اخیر در جبهه جنوبی عمارت یادشده و بافت اطراف آن پرداخته میشود. این بنا در ابتدا به منظور دیوانخانه و عنصری مهم در زنجیره فضایی مجموعه کریمخان زند ساخته و پرداخته میشود، دیری نمیپاید که در دوران قاجاریه به تلگرافخانه تغییر کارکرد میدهد، سپس در دوره پهلوی بهدنبال دگرگونی گسترده در سازمان فضایی شهر، بخش جنوبی عمارت دیوانخانه تغییر کالبد و ماهیت مییابد و به اداره پست، تلگراف و تلفن تبدیل میشود، بعد از انقلاب اسلامی در سال 1382 اداره پست دوره پهلوی بهکلی تخریب و برچیده میشود و بازسازی تاریخی مجموعه زندی و احیای گذشته آن در دستور کار اداره میراث فرهنگی قرار میگیرد؛ که این امر تا کنون محقق نشده و بهصورت ویرانه در قلب شهر باقی مانده است.
کلیدواژگان: کریم خان زند، عمارت دیوان خانه کریم خانی، تلگراف خانه، تغییر و دگرگونی، بازسازی
-
Pages 5-16
Evolved over thousands of years, the Iranian lifestyle and its manifestation, namely, Iranian architecture, underwent radical transformations since the late Qajar period. Although several factors played their role in this transformation, one of the most important factors was undoubtedly the activities of BP (as the most visible manifestation of the presence of the British Empire in Iran) in the oil-rich regions of the south. Advised by British architectural firms such as Wilson Mason, formerly operating in colonial cities such as Delhi, BP created quasi-colonial cities in Iran that had nothing to do with their cultural context. It was also the first instance of modern residential architecture and urban life based on a Western model in Iran. Using the interpretive-historical strategy and documentary research method, the present research examines the role of the oil industry, and above all BP, in order to answer what and how the Iranian architecture and lifestyle changed. It shows that the activity of BP paved the way for transformation in three steps. In the first step, the welfare facilities prompted discrimination between European and Iranian employees, and with it a desire for change among Iranians. In the second step, from 1925, the company started extensive modernisation of oil cities. In the third step, the modern architecture and lifestyle of cities such as Abadan and Masjed Soleyman were imitated in other cities, which proceeded through widespread propaganda.
Keywords: Architectural transformation, Lifestyle, BP, Oil cities, Modernisation -
Pages 17-29
One of the concepts discussed in architecture is that of ‘The Void’, with Christopher Alexander being one of the proponents. He does this through three associated concepts, namely, the more explicit ‘The Great Void’, and ‘Voidness’, and the more implicit‘ The Void’. He has distinct definitions for each, but never tries to clearly connect them. However, it seems that they are associated with the hierarchies of the same concept in Alexander, and can be understood as parts of a comprehensive whole.
The present paper seeks to delve deeper into Alexander's views and, using an Islamic perspective, analyse the hierarchies of these concepts and their interrelations, and through rational reasoning cast some light on the less-known aspects of his thought. This results in the emergence of a concentric constellation of the void hierarchies in which the ‘The Great Void’ is at the centre, having the innermost and most subtle position, with others organised around its central position. Around this constellation are five other tiers of the concept, with the outermost being ‘simplicity’ and ‘emptiness’ located in the world of the sensual, or architecture, conveying a sense of the manifestation of the ‘Great Void’ in the form of spiritual freedom.Keywords: The Void, The Void hierarchies, Christopher Alexander, Architecture -
Pages 31-48
Assistant Professor, Faculty of Architecture and Urban Planning, Shahid Beheshti University
Daylight reception in built environments is one of the main performance indicators for the quality of life. This is even more important in certain spaces such as study rooms. There are a variety of measurement indices for assessing daylight. The present paper assesses daylight availability and visual comfort in seven libraries at Shahid Beheshti University, Tehran, through software simulation using DIVA. The corresponding performance indices are then evaluated against recommended values in national and international standards. In order to improve visual conditions a series of solutions are proposed, and then applied in studied cases, to demonstrate their effectiveness in improving the quantity and quality of daylight. The simulated models are tested for validity, and used in order to study their respective effect in sufficiency and distribution of light, visual comfort and required energy. In the end, a series of suggestions are made in each case based on simulation results and costs. According to initial assessments, the main problem was low levels of daylight availability in five cases, and high levels in another. The Useful Daylight Illuminance index (UDI300-3000) are increased from 6–59% to 24–100% by implementing improvement strategies. In addition, the lighting energy in the studied spaces, have been improved by 4–58%. The most effective improvement measures are
1. increasing the reflectance of walls and ceilings (changing colours),
2. using skylight, and
3. increasing the light transmittance of windows by substituting them with more transparent windows or by regularly cleaning them.Keywords: Daylight, Glare, library, Visual comfort -
Pages 49-62
Globally, the urban condition has fundamentally changed, resulting in the emergence of new urban spaces influenced by new modes of urbanisation. Discussing urbanisation or cities, assumptions arise about the nature of cities and urbanisation. Most urbanisation discourse have been city-cantered, as they have understood the city as the driver and cause of urbanisation. Discussing the city without understanding the urban is often misleading, because there are both strong connections and distinctions between the two. Most of the time, the city and the urban are used as if they were one and the same concept, with no spatiotemporal differences. They are different because they correspond to different processes of transformation and space reproduction. The aim of the current study is to compare the two concepts of the city and the urban, based on the status of each in urbanisation. Accordingly, appropriate readings are proposed to provide an understanding of these two phenomena. Based on the intellectual principles of qualitative content analysis, this research explains the conceptual framework of the distinct components of the city and the urban. The results show that urbanisation has been explained in four conceptual levels: urbanisation centred on the growth of the city that the urban as its adjective, urbanisation based on the urban transformed into a noun, urbanisation centred on the urban and weakening the city, and the urban as utopia.
Keywords: Urbanisation rate, Urbanisation process, urbanisation, city, Urban -
Pages 63-80
Contemporary cities are increasingly involved in cut-throat competition in globalisation, with architecture playing an increasingly important role in this competition, despite insufficient attention paid to this in Iranian cities. Experts believe that contemporary architecture can create a variety of grounds for economic growth for citizens and attracting tourists.
The present study aims to study how large-scale architectural projects effect urban development, and is based on available data from two large-scale buildings in Mashhad. The main question is how large-scale architectural projects can be effective in the development of urban economics, and how to identify and measure the added values created by architectural projects. The approach is quantitative, and based on the hedonic model and Difference in Differences method as an effective tool to measure the economic impact of architectural projects, the spill-over effects of architectural projects have been measured and evaluated. Based on the findings of this study, constructing large-scale buildings has resulted in a 50 percent increase in the value of adjacent apartment units, and had an impact on the pricing pattern of apartments in their vicinity. This increase is inversely proportional to the distance from projects in a radius of up to 500 to 750 meters, causing an increase of 15 to 25 percent in affected property values.
The results indicate significant upwards effects of the formation of large-scale architecture projects on local business prosperity, which can be seen as effective in the growth of the urban economy.Keywords: Large scale architectural projects, urban projects, Urban economic development, Hedonic model, Difference in Differences method -
Pages 81-102
Millions of people become homeless every year due to natural disasters. Owing to its geographical location, Iran has experienced many earthquakes and floods, with more likely to recur. Paying attention to temporary accommodation is, therefor einevitable. Despite the supposedly definitive approaches, there are many problems in supplying thermal comfort inside the shelter, and high levels of user dissatisfaction is reported, leading to users eventually alter or abandon these spaces. Most problems arise from misconceptions about people’s post-disaster experience. The present research is after proposing optimised forms to provide thermal comfort for disaster victims. It is an applied research, and qualitative when it comes to studies on natural disasters and experiences of making shelter in different places. Design Builder Software is used here for simulations and examining interior environment comfort. comments can be made related to optimal climatic shelter for post-disaster circumstances by stimulating and internal temperature tests.11 shelter forms are thus examined and compared, with results showing that the dome provides the most suitable indoor temperature conditions, followed by polygonal pyramids, and then cubic shapes with vaulted roofs. In general, curved pyramid roofs, and smoother folds improve the shelter's thermal performance. The same is true for flat roofs with fewer construction layers. As the layers increase, the curved walls will have a slightly higher temperature than the flat roof. Since the cube and other roof shapes have relatively similar performance, the ease of construction and the user’s demand should be considered in choosing the optimal form. Fiberglass and cork coatings can be proposed as effective materials in improving the temperature quality inside the shelter in cold climates.
Keywords: Natural disasters, Earthquake, Climatic shelter, Form, Cold climate -
Pages 103-122
Changes and adaptions have a long history in architecture and urbanism, and as far as the public and government buildings of the last two centuries are concerned, these changes have been substantial and accelerating. Among these buildings is Divankhanih, which has continually undergone changes, in response to changes in lifestyle and governance in the last two centuries, reflected in the building’s form, function and meaning. This research aims to study these changes and their under laying factors in the southern side of the building and its surrounding, using interpretive-historical and analytical methods. After Shiraz was chosen as the capital of the Zand Dynasty, Divankhanih was built as the administration office and was an important element in the spatial organisation of the Karim Khan's complex. With the introduction of the telegraph during the Qajar period (1858 AD), Divankhanih turned into a telegraph office. In the Pahlavi period, following modernisation and the extensive changes in the city's spatial organisation, the southern part of the Divankhanih transformed into the city’s Post, Telegraph and Telephone Office. After the Islamic Revolution, and due the reconstruction of the historic Karim Khan Zand complex, the Pahlavi post office was completely removed, only for its ruins to remain untouched to this date.
Keywords: Karim Khan Zand, Divankhanih, Telegraph, Transformation, Reconstruction