فهرست مطالب
مجله اپیدمیولوژی ایران
سال هفدهم شماره 2 (پیاپی 62، تابستان 1400)
- تاریخ انتشار: 1400/10/05
- تعداد عناوین: 12
-
-
صفحات 96-104مقدمه و اهداف
مشکلات سلامت روان در دوران بارداری از مهم ترین علت های منجر به افزایش بار بیماری هابخصوص در گروه های ضعیف اقتصادی-اجتماعی در جامعه هستند. هدف از این مطالعه برآورد خطر وزن کم هنگام تولد در ارتباط با سلامت روان مادر شامل اختلال های اضطراب، افسردگی و استرس بود.
روش کاراین مطالعه برروی داده های 398 نفر عضو کوهورت بارداری بندرعباس (BAPC) طی سالهای 2017-2020 اجرا شد. افسردگی، اضطراب و استرس با استفاده از پرسشنامه ی 21 سوالی DASS درهنگام بارداری و وزن کم هنگام تولد براساس کارت واکسیناسیون نوزاد سنجیده شد. تاثیر اختلال های روانی مادر بر وزن کم هنگام تولد با استفاده از رگرسیون دوجمله ای و رگرسیون پوآسون تعمیم یافته در سطح معنی داری 05/0 برآورد شد.
یافته هادر مقایسه با مادران بدون اختلالات سلامت روان، خطر بروز وزن کم هنگام تولد در مادران مبتلا به افسردگی شدید 03/8 برابر بیش تر (فاصله اطمینان 95 درصد: 62/11-55/5)، در مادران مبتلا به استرس متوسط 06/8 برابر بیش تر (فاصله اطمینان 95 درصد: 51/11-64/5)، و در مادران مبتلا به اضطراب شدید و بسیار شدید معادل 13/3 برابر (فاصله اطمینان 95 درصد: 31/8-18/1) و 43/8 برابر (فاصله اطمینان 95 درصد: 25/12-80/5) بود.
نتیجه گیریبین هر سه اختلال افسردگی، اضطراب و استرس در رده های متوسط، شدید و بسیار شدید با وزن کم هنگام تولد ارتباط آماری معنی داری وجود دارد. پیشنهاد می شود اقدام هایی مانند خدمات غربالگری بهداشت روان هنگام بارداری، و طراحی و اجرای برنامه های آموزشی و مشاوره ای برای مادران باردار و خانواده آنها بالاخص همسران در راستای بهبود روابط زناشویی طی بارداری انجام شود.
کلیدواژگان: وزن کم هنگام تولد، سلامت روان، بارداری، مطالعه کوهورت آینده نگر -
صفحات 105-115مقدمه و اهداف
انتشار کروناویروس (کووید-19) در جهان، اثرات نامطلوبی بر جوانب مختلف زندگی افراد و توسعه اقتصادی-اجتماعی جوامع داشته است. مطالعه حاضر باهدف تعیین دانش، نگرش و عملکرد مردم استان قزوین در خصوص بیماری کووید-19 انجام شده است.
روش کارمطالعه مقطعی حاضر در ماه های آذر و دی سال 1399 بر روی 1223 نفر از جمعیت بالای 15 سال استان قزوین انجام شد. با روش نمونه گیری طبقه ای چندمرحله ای افراد به صورت تصادفی از جمعیت تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی شهری و روستایی استان انتخاب شدند. پرسشنامه ها به صورت خودایفا و مصاحبه تلفنی تکمیل شد. سوالات شامل اطلاعات جمعیت شناختی، دانش، نگرش و عملکرد افراد درباره کووید-19 بود.
یافته هادرمجموع تعداد 1223 نفر با میانگین سنی (2/12) 6/35 سال در مطالعه شرکت کردند. امتیاز نمرات بخش های دانش، نگرش و عملکرد افراد به ترتیب 68% ،72% و91% بود که مناسب بود. درباره دانش کمترین امتیاز مربوط به آگاهی از علایم شایع بیماری (6 درصد) بود. 42 درصد افراد معتقد بودند اصول پیشگیری از ابتلاء به ویروس کرونا را رعایت می کنند، 3/50 درصد فاصله 2 متری از دیگران را رعایت می کردند. طبق تحلیل رگرسیون خطی چند متغیره، با افزایش سن افراد سطح آگاهی (007/0=P) و عملکرد(028/0=P) ایشان افزایش داشته، با افزایش تحصیلات میزان آگاهی افزایش (001/0>P) ولی میزان نگرش کاهش (001/0=P) داشته است. آگاهی (002/0=P) و عملکرد (001/0>P) مردان نسبت به زنان به طور معنی داری کمتر بود. در خصوص محل سکونت هم سطح نگرش ساکنین روستایی نسبت به شهری بالاتر بوده است (002/0=P).
نتیجه گیریمطالعه ما نشان داد سطح آگاهی، نگرش و عملکرد مردم استان قزوین در خصوص بیماری کووید-19 مناسب است.
کلیدواژگان: آگاهی، نگرش، عملکرد، کووید-19، ایران -
صفحات 116-124مقدمه و اهداف
هپاتیت ویروسی از بیماری های شایع و مهم و از آسبب های اصلی مرگ ومیر و ناتوانی در جهان است. هدف از این مطالعه، بررسی طغیان هپاتیت A در شهرستان بروجرد در سال 1398 بود.
روش کاراین مطالعه در قالب یک مطالعه مورد- شاهدی به منظور بررسی طغیان هپاتیت A در سال 1398 در شهرستان بروجرد، (روستای جوجه حیدر) صورت گرفت. در این مطالعه 50 نفر فرد مبتلا به هپاتیت A به عنوان مورد وارد مطالعه شدند به ازای هر مورد بیمار، دو مورد شاهد از روستای هم جوار که فاقد بیماری بودند؛ انتخاب شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه دموگرافیک و یافته های آزمایش های انجام شده جمع آوری شد. برای بررسی ارتباط بیماری با عوامل خطر از نسبت شانس و فاصله اطمینان 95% استفاده شد.
یافته هادر این مطالعه نسبت شانس برای عوامل خطر شستن میوه و سبزی با آبی غیر از آب لوله کشی (نسبت شانس= 2/3)، شستن ظروف با آبی غیر از آب لوله کشی (نسبت شانس= 7/3)، توالت غیر بهداشتی (نسبت شانس= 3/8)، استفاده از آب غیرلوله کشی در مواقع قطع آب لوله کشی (نسبت شانس= 4/4)، عدم اطلاع از بیماری و راه های انتقال (نسبت شانس= 8/4) و فاصله چاه آب از چاه فاضلاب کم تر از 15 متر (نسبت شانس= 1/4) ارتباط آماری معنی داری را نشان دادند.
نتیجه گیریبا افزایش آگاهی افراد و بهبود وضعیت بهداشت محیط و فاضلاب روستایی می توان از رخداد طغیان های مشابه در این منطقه و مناطق مشابه پیشگیری کرد.
کلیدواژگان: طغیان، هپاتیت A، مطالعه مورد- شاهدی -
صفحات 125-134مقدمه و اهداف
میزان بروز سرطان رکتوم در کشورهای در حال توسعه به ویژه در سنین پایین رو به افزایش است. این مطالعه با هدف ارزیابی عوامل موثر بر بقای بیماران مبتلا به سرطان رکتوم، در حضور ریسکهای رقابتی انجام شد.
روش کاردر این مطالعه کوهورت گذشتهنگر، اطلاعات 121 بیمار مبتلا به سرطان رکتوم در سالهای 96-1380 مورد بررسی قرار گرفت. پیامد مطالعه مرگ مرتبط با پیشرفت سرطان بود و سایر سبب های مرگ بهعنوان خطر رقیب در نظر گرفته شدند. با استفاده از مدل مخاطرات علت-ویژه و زیرتوزیع به بررسی عوامل موثر بر بقای بیماران در حضور ریسک رقابتی پرداخته شد.
یافته هامیانگین (انحراف معیار) سن تشخیص (9/13) 4/53 سال و 68 نفر(2/56 درصد) از بیماران مرد بودند. یافته های آزمون لگ-رتبه نشان داد متغیرهای جنس، سن تشخیص، متاستاز، نوع نخستین درمان، میزان نفوذ به دیواره روده، محل تومور، تعداد لنفوم درگیر و اندازه تومور بر بقای بیماران تاثیر معنی داری دارند (05/0>P). متغیرهای درجه تومور، متاستاز به گرههای لنفاوی و مرحله بیماری بر مخاطره مرگ بهدلیل پیشرفت سرطان رکتوم، در هر دو مدل رگرسیونی زیرتوزیع و علت-ویژه معنی دار شدند (05/0>P).
نتیجه گیریبا توجه به لزوم در نظر گرفتن ریسک های رقیب، یافته های هر دو روش تحلیل ریسکهای رقابتی نشان داد که درجه تومور، متاستاز به گرههای لنفاوی و مرحله بیماری مخاطره لحظهای و مخاطره بروز مرگ به دلیل سرطان را افزایش داد. بنابراین برای تعیین ریسک فاکتورهای اختصاصی هر یک از علل مرگ در تحلیل دادههای بقا در صورت وجود بیش از یک علت مرگ باید از روشهای ریسکهای رقابتی استفاده کرد.
کلیدواژگان: سرطان رکتوم، تحلیل بقا، ریسک رقابتی -
صفحات 135-145مقدمه و اهداف
وجود ابزار روا، پایا، کوتاه و درعین حال حساس و دقیق، جهت تشخیص درد در مبتلایان به دمانس ضروری است. مطالعه حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی و ارزش تشخیصی فرم کوتاه نسخه فارسی Doloplus-2 (P-Doloshort) در ارزیابی درد در سالمندان مبتلا به دمانس انجام شد.
روش کاردر این مطالعه مقطعی، 100 سالمند تحت پوشش کلینیک های خصوصی و مراکز نگهداری سالمندان در کاشان (سال 98-1397) به روش دردسترس انتخاب شدند. روایی سازه به روش تحلیل عاملی اکتشافی، مقایسه گروه های شناخته شده و روایی همگرا، و پایایی به روش همسانی درونی، هم ارزی و ثبات تعیین شد. اثر سقف و کف نیز ارزیابی گردید. P-Doloplus-2 به عنوان آزمون طلایی و P-Doloshort به عنوان آزمون تشخیصی منظور شد. داده ها توسط SPSS-v16 با آزمون تی-مستقل، رگرسیون خطی، ضرایب همبستگی درون خوشه ای (ICC ) و پیرسون، آلفای کرونباخ، منحنی راک و پارامترهای ارزش تشخیصی تحلیل شدند.
یافته هاتحلیل عاملی، ابزار را تک عاملی شناسایی نمود؛ این عامل قادر به تبیین 851/65% از واریانس کل بود. P-Doloshort قادر به تفکیک دو گروه مبتلا و غیرمبتلا به بیماری های زمینه ای دردناک از یکدیگر بود (0001/0>P). بین نمرات P-Doloshort با P-Doloplus-2 (975/0=r،0001/0>P) و PACSLAC-II-IR (902/0=r،0001/0>P)، همبستگی معنی دار مثبت وجود داشت. آلفای کرونباخ، ICC و خطای استاندارد اندازه گیری به ترتیب 898/0، 891/0 و 183/1± بود. فراوانی نسبی حداقل و حداکثر نمره ممکن، کمتر از 15% بود. در نقطه برش 5/2، سطح زیر منحنی راک، حساسیت، ویژگی و دقت تشخیصی کلی به ترتیب 985/0، 956/0، 000/1 و 970/0 برآورد شد.
نتیجه گیریP-Doloshort به عنوان ابزاری روا، پایا، حساس و دقیق جهت ارزیابی درد سالمندان مبتلا به دمانس قابل استفاده است.
کلیدواژگان: سالمندی، دمانس، درد، روان سنجی، آزمون تشخیصی -
صفحات 146-162مقدمه و اهداف
در حوادث و بحرانها، بخش سلامت با کمبود نیروی انسانی مواجه خواهد شد. ماندگاری نیروی انسانی در این شرایط امری حیاتی است. هدف این مطالعه تببین راهکارهایی جهت تقویت تاب آوری نیروی انسانی سلامت در طول بحران، و جلوگیری از ترک سازمان توسط آن ها می باشد.
روش کارروش مورد استفاده در این مطالعه، تحقیق مروری حیطه ای است. پایگاه های اطلاعاتی معتبر انگلیسی و فارسی با محدوده زمانی معین (از مبنای زمانی پایگاه مورد جستجو تا سپتامبر سال 2020) مورد بررسی قرار گرفتند. سپس بخش های کلیدی اطلاعات به دست آمده، طبقه بندی شدند. نهایتا، گزینه های سیاستی و راهکارهای پیاده سازی آن ها جمع بندی و گزارش شدند.
یافته هادر مجموع 168 مقاله ی مختلف جمع آوری گردید. پس از حذف مقالات غیرمرتبط، اطلاعات منتشر شده در 21 مقاله مطاله شدند. به صورت کلی، نتابج حاصل از این مطالعه در شش دسته ی عمده طبقه بندی می شود. این دسته بندی شامل 6 حوزه ی مختلف سیاستگزاری و راهکارهای پیشنهادی برای هریک می باشد.
نتیجه گیریبا توجه به شرایط کشور ایران سیاست های لازم برای تقویت و ماندگاری نیروی انسانی سلامت در حوادث و بحران ها، به ترتیب اولویت، شامل اصلاح آموزش، حمایت روانی، حمایت مالی، حمایت اجتماعی-رفاهی، حمایت شغلی، و بهبود زیرساخت در مناطق محروم و بحران زده می باشد. نکته مهم، توجه به امکان اجرایی شدن راهکارها در کشورهای توسعه نیافته، درحال توسعه و توسعه یافته با در نظر گرفتن اولویت ها و شرایط ویژه هرکدام می باشد.
کلیدواژگان: منابع انسانی، ماندگاری، تاب آوری، ترک خدمت، بحران، اپیدمی، همه گیری، خدمات سلامت -
صفحات 163-173مقدمه و اهداف
سلامت رشد کودک از مساله های تاثیرگذار بر سلامت جامعه است. نظر به اهمیت نقش مادران شاغل در خانواده و جامعه ای سالم، این مطالعه با هدف بررسی ارتباط وضعیت اشتغال مادران با شاخص های رشد شیرخواران 12-9 ماهه اهواز طراحی و اجرا شد.
روش کاراین مطالعه کوهورت آینده نگر روی 345 نفر از شیرخواران 12-9 ماهه دارای مادر شاغل و خانه دار که به مراکز بهداشتی اهواز مراجعه کرده بودند؛ انجام شد. نمونه گیری به روش غیراحتمالی سهمیه ای و ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه پژوهشگرساخته بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22، آزمون های مربع کای، آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هادر گروه مادران شاغل تمام وقت، 2/54 درصد شیرخواران رشد مطلوب وزنی و 8/45 درصد رشد نامطلوب، در گروه پاره وقت، 6/69 درصد شیرخواران رشد مطلوب وزنی و 4/30 درصد رشد نامطلوب و در گروه خانه دار 7/68 درصد شیرخواران رشد مطلوب وزنی و 3/31 درصد رشد نامطلوب داشتند. وزن شیرخواران در گروه تمام وقت با پاره وقت (=01/0 P) و تمام وقت با خانه دار (04/0 =P) تفاوت معنی دار داشت، اما در گروه پاره وقت و خانه دار (87/0=P) تفاوت معنی دار یافت نشد. بین شغل مادران و وضعیت رشد قدی (11/0=P) و رشد دورسر شیرخواران رابطه معنی دار یافت نشد (08/0=P).
نتیجه گیریرشد شیرخواران درگروه شغلی تمام وقت از سطح پایینی برخوردار است، پیشنهاد می شود از ساعات کاری مادران شاغل تمام وقت تا زمانی که کودک شیرخوار دارند، کاسته شود.
کلیدواژگان: اشتغال مادران، شاخص های رشد شیرخواران -
صفحات 174-183مقدمه و اهداف
شیوع بیماری کووید-19 با افزایش سطح اضطراب و استرس و محدودیت دسترسی به خدمات پزشکی، تهدیدی برای رفتارهای خودمراقبتی و کنترل بیماری در افراد دیابتی است. هدف مطالعه حاضر بررسی ارتباط شیوع بیماری کووید-19 بر رفتارهای خودمراقبتی بیماران دیابتی بود.
روش کارپژوهش حاضر روی 318 فرد بزرگسال مبتلا به دیابت نوع 2 که در فاصله سال های 1397 تا 1399 در مطالعه قند و لیپید تهران شرکت کرده و پرسشنامه رفتارهای خودمراقبتی را تکمیل نموده بودند، انجام شد. داده های رفتارهای خودمراقبتی مجددا 3-4 ماه پس از اعلام همه گیری در کشور، از طریق تماس تلفنی جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از رگرسیون چندگانه و آزمون تی زوجی استفاده شد.
یافته هامیانگین نمره کل رفتارهای خودمراقبتی قبل و بعد از شیوع بیماری کووید-19، به ترتیب 8/14±7/49 و 9/13±1/56 بود (001/0>P). در زنان، بعد از شیوع کووید-19، نمره کل خودمراقبتی پس از تعدیل نمره قبل از شرایط مذکور، با افزایش طول مدت دیابت افزایش داشت (31/0=β، 020/0P=). این نمره، در زنان دارای مدرک تحصیلی دیپلم در مقایسه با افراد دارای تحصیلات دانشگاهی کاهش معنی داری نشان داد (57/6- =β، 024/0P=). همچنین نمرات رفتارهای خودمراقبتی رژیم غذایی و مراقبت از پا در هردو جنس و نمره اندازه گیری قند خون در زنان بعد از شیوع بیماری کووید-19 بطور معناداری بیشتر از زمان قبل از شیوع بیماری کووید-19 بود.
نتیجه گیریبعد از شیوع کووید-19، رفتارهای خودمراقبتی بخصوص رفتارهای مرتبط با رژیم غذایی و مراقبت از پا و اندازه گیری قند خون درکوتاه مدت بهبود یافت
کلیدواژگان: خودمراقبتی، دیابت، بیماری کووید- 19، مطالعه قند و لیپید تهران -
صفحات 184-193مقدمه و اهداف
با توجه به نوپدید بودن بیماری کووید-19 و همه گیری جهانی این بیماری، این مطالعه با هدف بررسی عوامل موثر بر زمان بقای بیماران مبتلا به کووید-19 در سه موج اول همه گیری و به منظور شناسایی متغیرهای موثر بر بقا/ مخاطره این بیماران انجام شد.
روش کاردر این مطالعه کوهورت آینده نگر، از اطلاعات مربوط به تمامی بیماران مبتلا به کووید-19 شهرستان فریدون شهر (واقع در غرب استان اصفهان) که وضعیت حیاتی آن ها 4 ماه مورد پیگیری قرار گرفت، استفاده شد. جهت تشخیص کووید-19 از آزمایش PCR توسط آزمایشگاه رفرنس مرکز بهداشت استان اصفهان استفاده گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش ناپارامتری کاپلان مایر و رگرسیون خطرات متناسب کاکس و جهت مقایسه بقا در سه موج همه گیری از آزمون لگ رتبه ای تحت نرم افزار(R نسخه 3.6.2) استفاده شد. تمامی آزمون ها در سطح اطمینان 95% صورت پذیرفت.
یافته هابا انجام آزمایش PCR بر 2269 فرد مشکوک به بیماری کووید- 19 که از مراکز بهداشتی درمانی شهری و روستایی به بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) و مرکز منتخب نمونه گیری کووید-19 در مرکز بهداشت شهرستان فریدون شهر ارجاع گردیده بودند، 880 بیمار مبتلا به کووید-19 شناسایی گردیدند. میانگین سنی کل بیماران 72/0±9/48 سال، متوسط فاصله زمانی از شروع اولین علایم بالینی تا مراجعه به پزشک 14/0±7/3 روز و متوسط فاصله زمانی از شروع اولین علایم بالینی تا زمان مرگ 62/3±2/17 روز محاسبه گردید. بقاء کل در پایان دوره یک ساله مطالعه 93% برآورد گردیده، 7% از بیماران (62 نفر) به علت کووید-19 فوت شدند (میزان بروز تجمعی مرگ). عوامل موثر بر بقای بیماران مبتلا به کووید-19 بر اساس مدل رگرسیون چندگانه کاکس شامل 1- سن 2- شدت بیماری (وضعیت بستری بیمار) 3- ابتلا به بیماری زمینه ای قلبی 4- موج همه گیری و 5- راه انتقال بیماری بود (05/0>P). با استفاده از رویکرد کاپلان مایر و بر اساس آزمون لگ رتبه ای، در میزان بقا در سه موج همه گیری تفاوت معنی دار مشاهده گردید (018/0=P). نرخ بقای 30 روزه در موج اول، دوم و سوم به ترتیب 93/0، 92/0 و 96/0 بود.
نتیجه گیریهرچند غربالگری کووید-19 در کلیه افراد مشکوک به علت شدت سرایت بیماری ضروری است، ولی غربالگری در افراد مسن به ویژه افرادی که سابقه ابتلا به بیماری قلبی دارند، و نسبت به سایر گروه ها در معرض خطر بالای مرگ قرار دارند، از اهمیت بسیار بالاتری برخوردار است. این بیماران علاوه بر غربالگری منظم، نیاز به نظارت فعال به ویژه در زمان بستری خواهند داشت.
کلیدواژگان: کووید-19، آنالیز بقاء، همه گیری، رگرسیون نیمه پارامتری مخاطرات متناسب کاکس، رویکرد ناپارامتری کاپلان مایر -
صفحات 194-203مقدمه و اهداف
بهره مندی پایین از خدمات بهداشتی یکی از تعیین کننده های اصلی عدم دستیابی به شاخص های مطلوب سلامت در مناطق شهری است. این مطالعه با هدف بررسی موانع و عوامل تسهیل کننده دریافت خدمات بهداشتی از مراکز و پایگاه های خدمات جامع سلامت در شهر کرمان صورت گرفت.
روش کارمطالعه حاضر یک مطالعه کیفی با رویکرد تحلیل محتوا بود، که در سال 1398 انجام شد. پس از انتخاب مراکز بهداشتی دارای تجربه بهره مندی از خدمات مطلوب یا پایین، نمونه گیری هدفمند تا اشباع اطلاعاتی ادامه یافت. درمجموع با 78 نفر از ارایه دهندگان خدمت، دریافت کنندگان خدمت و عدم دریافت کنندگان خدمت که در سامانه سیب مراکز بهداشتی ثبت شده بودند، مصاحبه نیمه ساختارمند و چهره به چهره صورت گرفت. تمامی مصاحبه ها یادداشت و کدگذاری به صورت دستی انجام شد و با روش تحلیل محتوای جهت دار بررسی و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته هادر خصوص عوامل تسهیل کننده مراجعه، به خدمات ضروری کودکان و مادران، خدمات رایگان و برخورد ارایه دهندگان خدمت اشاره شد. درحالی که عوامل مسافتی و فیزیکی، وضعیت آگاهی از انواع خدمات، ترجیح مراکز خصوصی، دسترسی زمانی، دیدگاه مراجعه کنندگان نسبت به مراجعه منظم به مراکز، آدرس ها و شماره تلفن های ثبت شده در سیستم، وضعیت پاسخگویی به نیازهای بهداشتی، ترس از افشای بیماری، کمبود نیروی انسانی مراکز و برخورد ارایه دهندگان خدمت از موانع مراجعه افراد به مراکز بود.
نتیجه گیریطبق نتایج این مطالعه فهم دقیق دیدگاه ها و درک مردم تحت پوشش می تواند به برنامه ریزان و سیاست گذاران ملی و محلی کمک نماید تا راهبردهای لازم را برای افزایش بهره مندی از خدمات بهداشتی در مراکز خدمات جامع سلامت شهری طراحی نمایند.
کلیدواژگان: موانع، عوامل تسهیل کننده، مراکز جامع سلامت، مطالعه کیفی -
صفحات 204-214مقدمه و اهداف
به کارگیری روش های سازگاری مناسب برای کاهش اثرات مخرب جسمانی و روانی تنش در زمان پاندمی ضروری به نظر می رسد. این مطالعه با هدف تبیین تجربیات پرستاران از روش های سازگاری با تنش در طی پاندمی کووید- 19 انجام شد.
روش کاراین مطالعه مبتنی بر رویکرد کیفی و از نوع پدیدارشناسی تفسیری است. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند،پرستاران شاغل در بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران، از طریق مصاحبه های عمیق، فردی و نیمه ساختاریافته، تجربه های خود را به اشتراک گذاشتند. متن مصاحبه های ضبط شده پس از مکتوب سازی، بر اساس رویکرد دیکلمن و با نرم افزار MAXQDA 12 تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هامشارکت کنندگان شامل 9 نفر پرستار (6 زن و 3 مرد) با میانگین±انحراف معیار سنی3/5 ± 45 سال بودند. نتایج آنالیز داده ها، به صورت 4 طبقه اصلی و 15 زیر طبقه، تعیین و براساس ماهیت، به صورت مفهومی نام گذاری گردید. طبقه های اصلی پژوهش در 4 طبقه اصلی خودحمایتی، در پناه خانواده، چتر حمایتی بیمارستان و حمایت جامعه در دو سوی بی نهایت جای گرفتند.
نتیجه گیریشرکت کنندگان برای مقابله با استرس و اضطراب، راه کارهای مختلف مقابله ای را تمرین و تجربه کردند. در کنار مکانیسم های فردی، پرستاران از منابع حمایتی دیگری چون خانواده و محیط کار و اجتماع نیز مدد جسته اند. با توجه به تجربه های پرستاران مشارکت کننده در پژوهش، آموزش روش های سازگاری با تنش ها به کارکنان به ویژه در زمان بحران هایی همانند پاندمی کووید- 19 توصیه می شود.
کلیدواژگان: مکانیسم سازگاری، کروناویروس، پرستار، مطالعه کیفی -
صفحات 215-223مقدمه و اهداف
پیامدهای ریوی مواجهه با غلظت های کم آمونیاک کمتر موردمطالعه قرارگرفته است. این مطالعه با هدف مدل سازی پیامدهای ریوی مواجهه با غلظت های کم آمونیاک طراحی شده است.
روش کاراین مطالعه هم گروهی گذشته نگر در صنایع کودسازی و در سال 1398 انجام شده است. افراد موردمطالعه شامل دو گروه مواجهه یافته (98 نفر) و بدون مواجهه (105 نفر) بود. اندازه گیری میزان مواجهه و ارزیابی علایم و پارامترهای عملکرد ریوی با استفاده از NIOSH 6016 و پروتکل انجمن متخصصین ریه آمریکا و اروپا انجام شده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار IBM SPSS نسخه 0/22 و آزمون های مدل سازی رگرسیون خطی و لجستیک چندمتغیره انجام شد.
یافته هامیزان مواجهه با آمونیاک در گروه مواجهه یافته 54/1±80/4 پی پی ام بود. دو گروه بر اساس اکثر متغیرهای فردی دارای اختلاف معنی دار نبودند (05/0<P). فراوانی همه علایم ریوی در گروه مواجهه یافته به طور معنی داری بیشتر از گروه بدون مواجهه بود (001/0>P). بیشترین میزان شیوع علایم ریوی در گروه مواجهه یافته شامل سرفه (51/%25)، خس خس سینه (39/%19) و تنگی نفس (37/%18) بود. همه پارامترهای عملکرد ریه در افراد مواجهه یافته به طور معنی داری کمتر از گروه مواجهه نیافته بود (05/0<p). مقادیر پارامترهای عملکرد ریه در گروه مواجهه یافته شامل FVC، FEV1 و FEV1/FVC به ترتیب 0/86%، 47/82% و 97/81% بود. نتایج مدل سازی رگرسیونی نشان داد مواجهه با آمونیاک باعث تغییرات مخرب معنی داری در عملکرد ریه و شیوع علایم ریوی شده است (05/0<p).
نتیجه گیرییافته های مطالعه بیانگر این بود که مواجهه با غلظت های کم آمونیاک بایستی به عنوان عامل خطر مهم در شیوع علایم ریوی و کاهش پارامترهای عملکرد ریوی موردتوجه قرار گیرد.
کلیدواژگان: آمونیاک، علائم ریوی، پارامترهای عملکرد ریه، کوهورت تاریخی، صنعت کودسازی
-
Pages 96-104Background and Objectives
Pre-natal mental health problems are major causes of disease burden, especially in lower socio-economic groups of population. The present study used data of a prospective cohort study to estimate the risk of mental health problems, including depression, anxiety, and stress, on birth weight.
Materials and MethodsThis study used data of 398 pregnant women who were participants of the Bandar Abbas Pregnancy Cohort Study (BAPC) during 2017-2020. Data of depression, anxiety, and stress were collected using DASS-21items questionnaire in pregnancy. Low Birth Weight (LBW), as birthwieght below 2500 grams, was calculated according to infant`s vaccination log. Modified Poisson regression models with logarithm link function and significance level of 5% were applied to estimate the effect of depression, anxiety and stress on LBW.
ResultsCompared to the subjects without mental health problems, the risk of LBW increased by 8.03 times in the severe depression (95% CIs: 5.55-11.62), by 8.06 times in the moderate stress (95% CIs: 5.64-11.51), by 3.13 times in the severe anxiety (95% CIs: 1.18-8.31), and by 8.43 in the highly severe anxiety (95% CIs: 5.80-12.25).
ConclusionsSevere and moderate levels of depression, anxiety, and stress all had statistically significant effects on LBW. Pre-natal screening services can help mitigate the burden of mental health by timely detection and referral. Moreover, designing and implementing consultation programs for pregnant women and their fsmilies, expecially their spouses, to provide emotional support and to improve marital relationship are amongst the suggestions.
Keywords: Low birth weight, Mental health, Pregnancy, Prospective cohort study -
Pages 105-115Background and Objectives
The spread of COVID-19 in the world has had adverse effects on all aspects of people´ life and social and economic development of the communities. The current study was conducted to determine the knowledge, attitudes, and practices toward COVID-19 in the general population of Qazvin province.
MethodsThis cross-sectional study conducted on 1223 people above 15 years in Qazvin province between December and January 2020. We used multistage stratified random sampling to select the participants from urban and rural health centers. The questionnaires were completed by the patients as well as through phone interviews. The questions included demographic information and knowledge, attitude, and practice toward COVID-19.
ResultsIn total, 1223 subjects with a mean (standard deviation) age of 35.6 ± 12.2 years participated in this study. The scores of knowledge, attitudes, and practice were 68%, 72% and 91%, respectively. The lowest score of knowledge was related to awareness of common symptoms of the disease (6%). Forty-two subjects believed they observed the principles of disease prevention. A distance of 2 meters was observed by 50.3%. The scores of knowledge (P=0.007) and practice (P=0.028) increased with age, and the scores of knowledge (P<0.001) and attitude (P=0.001) increased and decreased with an increase in the education level, respectively. Males had significantly lower knowledge (P=0.002) and practice (P<0.001) scores. Moreover, rural residents had higher attitude scores compared to urban residents (P=0.002).
ConclusionThe results suggest that the general population of Qazvin province had desirable knowledge, attitude and practice towards COVID-19 at the time of the epidemic.
Keywords: Knowledge, Attitudes, Practices, COVID-19, Iran -
Pages 116-124Background and Objectives
Viral hepatitis is one of the most prevalent diseases and an important underlying cause of death and disability in the world. This case-control study was conducted to investigate the outbreak of hepatitis A in Boroujerd in 2019.
MethodsThis case-control study was conducted to investigate the epidemic of hepatitis A in Boroujerd in 2019. Fifty hepatitis A patients were recruited. For each patient diagnosed, two controls with no history of the disease were selected from a neighboring village. Data were collected using a demographic questionnaire as well as the results of experiments. To investigate the association between the disease and risk factors, odds ratio and 95% confidence interval were used.
ResultsIn this study, the odds ratios were significant for a number of risk factors including washing fruits and vegetables with a source other than tap water [OR = 3.2], washing dishes with a source other than tap water [OR = 3.7], non-sanitary toilets [OR = 8.3], using sources other than tap water when there is no tap water [OR = 4.4], being unaware of the disease and its transmission methods [OR = 4.8] and water well dug less than 15 m from the sewage well (OR = 4.1).
ConclusionIncreased public awareness and improved health status of the environment and rural sewage can preclude similar epidemics in the study area and other regions.
Keywords: Outbreak, Hepatitis A, Case-control study -
Pages 125-134Background and Objectives
The incidence of rectal cancer is increasing in developing societies, especially in younger age groups. The aim of this study was to evaluate the factors affecting the survival of patients with rectal cancer in the presence of competing risks.
MethodsIn this retrospective cohort study, the data of 121 patients with rectal cancer during 2001-2017 were studied. Death related to cancer progression was considered as the interest outcome and other causes of death were considered as competing risks. Cause-specific and sub-distribution hazard models were used to investigate the factors affecting patient survival in the presence of competing risk.
ResultsThe mean (SD) age of the patients was 53.4 (13.9) years and 68 patients (56.2%) were male. The results of log-rank test showed that sex, age, metastasis, type of first treatment, rate of penetration into intestinal wall, tumor location, number of lymphomas involved and tumor size had significant effects on the patient survival (P<0.05). Based on cause-specific and sub-distribution hazard models, tumor stage, lymph node metastasis, and tumor grade had significant effects on death hazard due to the cancer progression (P<0.05).
ConclusionDue to the need to consider competing risks, the results of both competing risk methods showed that tumor grade, lymph node metastasis and stage increased the instantaneous hazard and hazard of cancer death. Therefore, to determine the specific risk factors for each cause of death in the survival analysis, competing risk methods should be used if there is more than one cause of death.
Keywords: Rectal cancer, Survival analysis, Competing risk -
Pages 135-145Background and Objectives
Valid, reliable, short, sensitive and accurate tool is needed to diagnose pain in dementia patients. This study aimed to determine the psychometric properties and diagnostic accuracy of short-form Persian version of Doloplus-2 (P-Doloshort) in pain assessment in elderly with dementia.
MethodsIn this cross-sectional study, 100 elderly were selected using convenient sampling from private clinics and nursing homes in Kashan in 2018-19. Construct validity was determined by exploratory factor analysis, known-groups approach and convergent validity. Also, reliability was evaluated by internal consistency, equivalence, and stability. P-Doloplus-2 and P-Doloshort were used as the reference standard and the index test, respectively. Data were analyzed by SPSS-v16 using independent T-Test, linear regression, Pearson and intra-class correlation coefficients (ICC), Cronbach's alpha, ROC curve, and diagnostic test parameters.
ResultsFactor analysis identified the tool as a single-factor; it was able to explain 65.851% of total variance. P-Doloshort was able to differentiate between two groups with and without painful underlying diseases (P<0.0001). There was a positive and significant correlation between P-Doloshort score with P-Doloplus-2 score (r=0.975, P<0.0001) and PACSLAC-II-IR score (r=0.0001, P<0.0001). Cronbach's alpha, ICC and standard error of measurement were 0.898, 0.891 and ±1.183, respectively. The relative frequency of minimum and maximum possible score was less than 15%. At the cut-off point of 2.5, area under ROC curve, sensitivity, specificity, and overall diagnostic accuracy were estimated 0.985, 0.956, 1.000 and 0.970, respectively.
ConclusionP-Doloshort can be used as a valid, reliable, sensitive and accurate tool for pain assessment in elderly with dementia.
Keywords: Aged, Dementia, Pain, Psychometrics, Diagnostic tests -
Pages 146-162Background and Objectives
The health sector will face a shortage of manpower during crises. The sustainability and retention of human resources during these conditions are vital. The purpose of this study was to explain possible policies and strategies to strengthen health workers during the crisis and prevent them from leaving the organizations and hospitals.
MethodsThis was a scoping review research to find strategies for retention of human resources during epidemics. English and Persian databases were searched and relevant studies were selected and reviewed. The key pieces of information obtained were then categorized. Finally, suggested efficient policies and strategies were summarized and reported.
ResultsA total of 168 different articles were collected. After excluding irrelevant studies, 21 articles were selected and fully reviewed. The results were classified into six main categories of policy-making as well as strategies to implement them.
ConclusionConsidering the epidemic situations, in order to strengthen and support human resources in times of crisis, it is recommended that policymakers and decision-makers of the health sector focus their attention on six major topics including education reform, financial support, psychological support, social and welfare support, professional support, and development of infrastructures in deprived and crisis-stricken areas. The important point about suggested strategies is that they need to be in accordance with the ongoing situation of their target societies, as we know that underdeveloped, developing and developed countries have a different set of circumstances and therefore require different priorities and policies.
Keywords: Human resources, Retention, Resilience, Leaving the Job, Crisis, Epidemic, Pandemic, Healthcare -
Pages 163-173Background and Objectives
Child growth health is one of the most important issues that determines the community health. Considering the importance of mothers in family and healthy society, the aim of this study was to evaluate the correlation between maternal employment status and infant growth during the 9-12 months in Ahwaz.
MethodsIn this prospective cohort study, 345 nine-month infants of three groups of mothers including full time employees, part-time employees, and homemakers were selected using non-probability quotas sampling method. Data was collected using a researcher-made questionnaire and analyzed with the SPSS software version 22 using statistical tests such as chi-square, anova.
ResultsIn the full-time job group, 54.2% of the infants had favorable weights and 45.8% had unfavorable weights. In the part-time group, 69.6% of the infants had favorable weights and 30.4% had unfavorable weights. In the homemaker group, 68.7% of the infants had favorable weights and 31.3% had unfavorable weights. There was a significant difference in the infant’s weight between full-time and part-time job groups
(P= 0.01) and the full-time job and homemaker group (P= 0.04) but there was no significant deference in the infant’s weight between the part-time job and homemaker group (P= 0.87). No significant association was found between maternal employment status and infant’s height (P= 0.11) and head circumference as well (0.08).ConclusionThe growth status of infants with full-time working mothers was lower than that of infants with homemaker and part-time working mothers. It is recommended to reduce the working time of the mothers who have full-time jobs as long as they breastfeed their babies.
Keywords: Maternal employment, Infant growth indexes -
Pages 174-183Background and Objectives
The Covid-19 prevalence can threaten self-care behaviors and disease control in people with type 2 diabetes (T2D) through increasing anxiety and stress levels and limited access to medical services. This study was conducted to investigate the association of the Covid-19 pandemic with self-care behaviors in patients with T2D.
MethodsThe present study was conducted on 318 adults with T2D who participated in the Tehran Lipid and Glucose Study (TLGS) between 1397 and 1399 and completed the summary of diabetes self-care activities (SDSCA) questionnaire. Data on self-care activities during the Covid-19 pandemic were collected 3-4 months after the announcement of the epidemic in the country via telephone calls. For data analysis, a multiple linear regression model and paired t-test were used.
ResultsThe mean total scores of self-care behaviors were 49.7±14.8 and 56.1±13.1 before and after the Covid-19 pandemic, respectively (P<0.001). After the Covid-19 pandemic, women's total self-care score increased with an increase in the diabetes duration (β= 0.31, P= 0.020) after adjusting for the aforementioned related conditions. This score showed a significant decrease in women with a high school education compared to those with higher education (β= -6.57, P= 0.024). Moreover, the diet and foot care subscales in both sexes and the blood glucose testing score in women were significantly higher after versus before the pandemic.
ConclusionFollowing the Covid-19 pandemic, self-care behaviors, especially those related to diet, foot care, and blood glucose testing, improved in the short term
Keywords: Self-care, Diabetes, Covid-19, Tehran lipid, glucose study -
Pages 184-193Background and Objectives
This study aimed to investigate the effective factors in the survival/hazard time of Covid-19 patients in three waves of epidemic.
MethodsAll 880 Covid-19 patients were included in this prospective cohort study using the census method. Polymerase chain reaction was used to diagnose Covid-19. The survival status of these patients was followed up for 4 months. The analysis of this study was based on the time of infection in three epidemic waves in IRAN. To analyze the data, the Kaplan-Meier nonparametric approach and Cox proportional hazards regression model were used. Survival distributions were compared in three epidemic waves using the R software (version 3.6.2) (P<0.05).
ResultsWe diagnosed 880 positive case of Covid-19 using PCR test on 2269 susspected people who had respiratory symptomps. At the end of 1-year follow-up, cumulative incidence (risk) of Covid-19 was estimated 7%. Effective factors in the survival time of patients with Covid-19 based on Cox multivariate regression model were: 1- Age 2- Intensity of infection (Hospitalization) 3- Heart disease 4- Epidemic Wave and 5- Transmission mode of the disease (P <0.05). The Kaplan-Meier approach and log rank test (Mantel-Cox) showed a significant difference in the survival rate in three epidemic waves (P = 0.018).
ConclusionElderly patients, especially those with a history of heart disease, are at higher risk of death than other groups. In addition to regular screening, these patients will need active monitoring, especially at the time of hospitalization.
Keywords: Covid-19, Survival analysis, Epidemic, Cox proportional hazards model, Kaplanmeier nonparametric approach -
Barriers and Facilitators of People's Referral to Health Centers in Kerman City: A Qualitative StudyPages 194-203Background and Objectives
low utility of health care services is one of the main determinants of not achieving desired health indicators in urban areas. This study aimed to investigate the barriers and facilitators of receiving health services from health centers in Kerman city, Iran.
MethodsThis study was a qualitative study with a content analysis approach conducted in 2020. After selecting health centers with the experience of desirable or low utility services, purposive sampling continued until information saturation. A total of 78 staff members, recipients, and non-recipients of services citizens were interviewed semi-structured and face-to-face at health centers. All interviews were recorded and coded manually and then reviewed and analyzed using directional content analysis.
ResultsThe essential services for children and mothers, free services, and service providers' behavior were mentioned as facilitators of referral. Distance and physical factors, knowledge of different types of services, preference of private centers, time access, view of people on regular visits to centers, addresses and telephone numbers registered in the system, responsiveness to health needs, fear of disease disclosure, lack of human resources in the centers, and service providers' behavior, were among the barriers of visiting the centers.
ConclusionAccording to the results of this study, an accurate understanding of the under-coverage people's views and perceptions can help national and local planners and policymakers design the necessary strategies to increase the use of health services in urban health centers.
Keywords: Barriers, Facilitators factors, Health centers, Qualitative study -
Pages 204-214Background and Objectives
It is necessary to apply appropriate coping methods to reduce destructive physical and psychological effects of stress during Covid-19 pandemics. This study was conducted to explore nurses' experiences of stress coping techniques during the Covid-19 pandemic.
MethodsThe present study used a qualitative methodology with interpretive phenomenology method. Purposive sampling was used. The participants, including nurses working in hospitals affiliated to Tehran University of Medical Sciences, shared their experiences through in-depth, individual and semi-structured interviews. The transcripts of interviews were analyzed based on the Dickelmann's approach using the MAXQDA 12 software.
ResultsThe participants included nine nurses (six females and three males) with a mean age of 45 ± 5.3 years. The results of data analysis showed four main categories and fifteen subcategories conceptually named based on their nature. The main categories were self-support, family shelter, hospital support umbrella, and community support on both extremes.
ConclusionThe participants practiced different coping strategies to deal with stress and anxiety. In addition to individual mechanisms, nurses sought help from other sources of support, such as family, workplace, and community. Based on the experiences of nurses participating in the study, it is recommended to teach nursing staffs coping methods with stress, especially in times of crisis such as the Covid-19 pandemic.
Keywords: Coping skills, Coronavirus, Nurse, Qualitative research -
Pages 215-223Background and Objectives
Pulmonary consequences of exposure to low concentrations of ammonia have been less studied. The purpose of this study was to model the pulmonary consequences of exposure to low concentrations of ammonia.
MethodsThis historical cohort study was conducted in the fertilizer industries in 2019. The participants were divided into two groups of exposed (n=98) and non-exposed (n=105). The exposure level, pulmonary symptoms, and pulmonary function parameters were assessed using the NMAM 6016 and American Thoracic Society and European Respiratory society (ATS&ERS) protocols. Data analysis was performed using the IBM SPSS v. 22.0, and multivariate linear and logistic regression models.
ResultsThe ammonia exposure level was 4.80±1.54 ppm in the exposed group. There was no significant difference in most of the individual variables between the two groups (P>0.05). The frequency of all pulmonary symptoms was significantly higher in the exposed group compared to the non-exposed group (P<0.05). The highest prevalence of pulmonary symptoms in the exposed group was for cough (25.51%), wheezing (19.39%) and shortness of breath (18.37%). All lung function parameters were significantly lower in the exposed group versus the non-exposed group (P<0.05). The values of lung function parameters in the exposed group including FVC, FEV1 and FEV1 / FVC were 86.0%, 82.47% and 81.97%, respectively. Regression modeling results showed that ammonia exposure had a significant relationship with all pulmonary symptoms and lung function parameters (P<0.05).
ConclusionThe findings indicated that exposure to low concentrations of ammonia should be considered as a major risk factor in the prevalence of pulmonary symptoms and reduced lung function parameters.
Keywords: Ammonia, Pulmonary symptoms, Lung function parameters, Historical cohort, Fertilizer industry