فهرست مطالب

نشریه پژوهش های تطبیقی زبان و ادبیات ملل
پیاپی 9 (پاییز 1396)

  • بهای روی جلد: 70,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1396/09/20
  • تعداد عناوین: 7
|
  • مسعود باوان پوری، خلیل بیگ زاده*، نرگس لرستانی صفحات 9-30

    ساختار «وزن» و «قالب» رکنی مهم در تشخیص شعر است، چون شعر باید بر قالب‌های شعری و اسلوب‌های خاص ساختار عروضی بنا شده باشد. ادبیات فارسی و عربی به دلیل هم‌جواری و داشتن ارتباط متقابل فرهنگی، همواره ساختار خاص و مشترکی را در شعر رعایت کرده‌اند. در قرن سوم هجری و با افزایش ارتباط ملل عرب و مسلمان با سایر ملل، از طریق فتح اندلس، نوع جدیدی از شعر به نام «موشحه» و نیز شعر عامیانه به نام «زجل» شکل گرفت که پایبندی خاصی به رعایت ساختار قدیم شعر عرب نداشتند. همزمان با این تحول و یا اندکی بعد از آن نیز در زبان فارسی قالب‌هایی پدید آمد که تقریبا مشابه موشحات بودند، اگرچه نمی‌توان به یقین آن‌ها را معادل هم دانست، ولی به مرور زمان در قالب‌های مسمط، مستزاد، ترجیع‌بند و ترکیب‌بند نمود یافت. پژوهش حاضر ضمن ارایه تعریفی از شعر و وزن و نیز جایگاه آن‌ها در ادبیات عربی و فارسی، تغییر و تحول ساختاری وزن و قالب شعر این دو ادبیات را در قرن‌های سوم تا دهم هجری به روشی توصیفی‌ تحلیلی و با تکیه بر مکتب ادبیات تطبیقی فرانسه بررسی و تبیین کرده‌است.

  • صفورا ترک لادانی*، نگین طباطبائی، نسرین یوسفیان صفحات 31-52

    از دیرباز و از زمانی که بشر قدرت تفکر درباره خود و محیط را پیدا کرده، ناخود آگاه به نیرویی مافوق و برتر از خود پی برده‌است. ذات بشر  میل به سوی عالم برتر و پرستش این نیروی مافوق دارد. از این روست که روح خداجوی انسان در جستجوی پروردگار خویش است. در هر دو مذهب مسیحیت و اسلام و نیز همه مکاتب و فرقه‌ها، انسان برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی به برقراری ارتباط با خداوند دعوت شده‌است؛ ارتباطی که به ذعم ایشان، برطرف‌کننده عطش فطرت خداجوی بشر و سوق‌دهنده وی به سوی کمال مطلوب است و شامل مراحلی برای نیل به مقصود می‌شود. این تفکر خداجو را می‌توان در آثار برخی از نویسندگان و شاعران به عنوان تبلور زبانی هر جامعه یافت؛ از جمله در آثار آنتوان دو سنت اگزوپری، نویسنده فرانسوی و سهراب سپهری، شاعر ایرانی که هر دو معاصر می‌باشند. جستجوی دایمی خداوند و ارایه راه‌های سیر و سلوک معنوی، جایگاهی ویژه در تفکرات هر دو دارد که به منظور راهنمایی سایر انسان‌ها به به رشته تحریر درآمده‌است. مسایل معرفی‌شده از سوی هر دو بر اساس تجربیات عرفانی و معنوی شخصی ایشان و فارغ از مذهب و مسلک خاص هر یک می‌باشد. در این مقاله سعی شده‌است تا به روش تحلیلی‌ تطبیقی و با به‌کارگیری روش جامعه‌شناختی کلود دوشه، جنبه‌های مختلف این سیر و سلوک از خلال دو اثر «قلعه» از آنتوان دو سنت اگزوپری و «مجموعه‌اشعار» سهراب سپهری بررسی شود.

  • تورج زینی وند*، مهدی ابراهیمی صفحات 53-68

    شعر تعلیمی در دیوان ابوالفتح بستی و سعدی، دو شاعر نام‌آور ادب عربی و فارسی جلوه خاصی دارد. یافته‌های این پژوهش توصیفی‌ تحلیلی بیانگر آن است که تجربه شعری دو شاعر، آشنایی با آموزه‌های دینی، بهره‌مندی از فرهنگ اسلامی، سفر به سرزمین‌های مختلف و مصاحبت با ملیت‌های گوناگون سبب شده‌است که ادبیات تعلیمی به یکی از مشخصه‌های اساسی شعر ایشان تبدیل شود. در این مقاله، گمان غالب بر این است که سعدی برخی از این مضامین حکمی و تعلیمی را از ابوالفتح بستی‌ گرفته که او هم ایرانی‌تبار است‌ و از او متاثر شده‌است. هرچند که تشابه شعر تعلیمی میان دو شاعر، در برخی موارد می‌تواند از باب «توارد خاطر» و به‌گیری از آبشخورهای فکری مشترک دینی و ملی باشد. افزون بر این، لازم به ذکر است که میان برخی از جنبه‌های شعر تعلیمی ایشان با آموزه‌های دینی با فرهنگ کهن ایرانی گونه‌ای از تشابه و همسانی نیز یافت می‌شود.

    کلیدواژگان: ابوالفتح بستی، سعدی، شعر تعلیمی، ادبیات تطبیقی، حکمت ایرانی، آموزه های دینی
  • اکرم رضایی، احمدرضا صاعدی* صفحات 69-85

    در میان آثار ادبی، «نمایشنامه» یا «درام» به عنوان یکی از بارزترین جلوه‌های ادبی در تاریخ ادبیات مطرح بوده‌است و از آن رو که شالوده هنرهای نمایشی است، جایگاه خاصی دارد. نمایشنامه آغازگر و سلسله‌جنبان هنر نمایش است و در کنار شعر و داستان، یکی از سه گونه کلان ادبی به‌شمار می‌رود. در میان عناصر تشکیل‌دهنده درام، «شخصیت» عنصری اساسی است که نمودار کارپرداخت اثر و ساختمایه کانونی هنر نمایش است. اصولا هر نویسنده‌ای بینش و اعتقاد خود را در آثارش نمایان می‌سازد. از آنجا که بهترین تجلی‌گاه این احساسات و اعتقادات، شخصیت‌های اثر هستند، نحوه پرداخت آن‌ها اهمیت ویژه‌ای دارد. با توجه به اینکه ادبیات نمایشی در ایران و سوریه پیشینه‌ای پربار دارد و در این عرصه، درام‌نویسان برجسته‌ای همچون اکبر رادی (در ایران) و سعدالله ونوس (در سوریه) ظهور کرده‌اند، بر آن شدیم تا ضمن شیوه‌ای توصیفی‌ تحلیلی با تکیه بر نظریات مانفرد فیستر به بررسی تطبیقی تکنیک‌های شخصیت‌پردازی در دو اثر از آثار برجسته این دو نویسنده (نمایشنامه «شب روی سنگفرش خیس» اثر رادی و نمایشنامه «یوم من زماننا» اثر ونوس)، بپردازیم. در بررسی این دو اثر نمایشی، ونوس در مقایسه با رادی، بیشتر از تکنیک‌های ضمنی برای پرداخت نقش‌واره‌ها بهره برده‌است. از این رو، مخاطب در پیگیری حوادث نمایش و سرنوشت شخصیت‌ها، ترغیب شده، با آنان همدل و همراه می‌شود و حضور خود را در متن نمایشنامه حس می‌کند.

    کلیدواژگان: شخصیت پردازی، اکبر رادی، شب روی سنگفرش خیس، سعدالله ونوس، یوم من زماننا
  • احمد امیدعلی صفحات 87-109

    داستان و قصه نقش بسیار مهمی در تکوین شخصیت کودک دارد. کودک از طریق قصه‌ها و داستان‌های خوب به بسیاری از ارزش‌های اخلاقی پی می‌برد. با بررسی و تحلیل عناصر داستان کودک می‌توان در راستای ارتقای کیفیت این نوع ادبی به نویسندگان کمک کرد تا برای تاثیرگذاری بیشتر بر نقاط قوت عناصر داستان تکیه کنند. هدف از انجام این پژوهش در مرحله اول، آشنایی با ادبیات کودک، و معرفی تطبیقی دو نویسنده مهم مصری و ایرانی، عبدالتواب یوسف و مصطفی رحماندوست است. همچنین، معرفی عناصر داستان و بررسی آن‌ها در دو داستان «خرگوش باهوش» اثر نویسنده مصری و «گرگ و خرگوش» اثر نویسنده ایرانی است. برای رسیدن به این هدف، از روش توصیفی‌ تحلیلی استفاده شده‌است. نتیجه بررسی این موضوع آن است که این دو نویسنده در حوزه هنری و استفاده از عناصر داستان بسیار شبیه یکدیگرند و اختلاف آنان بسیار اندک است.

    کلیدواژگان: عناصر داستان، مصطفی رحماندوست، عبدالتواب یوسف، ادبیات کودک، ادبیات تطبیقی
  • علی اسودی صفحات 111-125

    این پژوهش به بررسی مضامین کاربردهای زبانی «ما» در زبان عربی و تطبیق آن با کاربردهای آن در زبان انگلیسی با معادل «What» می‌باشد. همچنین، این پژوهش بر آن است که جوانب مشترک در به‌کارگیری این دو تکواژ در موقعیت‌های «استفهام»، «موصول» و «تعجب» را تبیین کند و موارد اختلافی این واژه در دو زبان عربی و انگلیسی را در دو محور کاربردی و ترکیبی بیان کند. این پژوهش نشان می‌دهد برخی از مشکلاتی که دانشجویان در یادگیری این مفهوم دارند، با این تطبیق مرتفع می‌شود؛ چراکه ایشان در معادل‌یابی درست و تطبیقی مفاهیم این دو تکواژ، بعضا به علت درک نادرست، دچار ابهام یا اشتباه می‌شوند. در پایان نیز به وجوه اشتراک و اختلاف دو تکواژ اشاره شده‌است و راه حل عملی و تطبیقی در این راستا ارایه گردیده‌است.

     

    کلیدواژگان: تکواژ «ما»، تکواژ «What»، ماذا، کاربرد تطبیقی
  • وحید سجادی فر صفحات 127-146

    ریالیسم یکی از مکتب‌های فکری، ادبی و هنری است که در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم در فرانسه به‌وجود آمد. هرچند پایه‌گذاران ابتدایی این مکتب، شاعران و نویسندگان شناخته‌شده‌ای نبودند، اما به‌زودی جایگاه خود را به ‌عنوان یک مکتب جدی و قوی در مقابل مکتب رمانتیسم مستحکم نمود. ریالیسم مکتبی ابژکتیو است که در آن با تاکید برای بیان واقعیت عینی، بدون دخالت هیجان و احساسات فردی نویسنده، به نگارش داستان پرداخته ‌می‌شود. ریالیسم با توجه به زمینه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در دوره مشروطه در ایران به‌زودی رواج یافت و بسیاری از آثار ادبیات داستانی معاصر در قالب همین مکتب به‌وجود آمده‌اند. «استخوان‌های خوک و دست‌های جذامی» از مصطفی مستور یکی از رمان‌های کوتاه معاصر است که در آن با گرته‌برداری از شخصیت‌ها، حوادث و رویداهای واقعی یک جامعه شهری به نگارش داستان پرداخته‌است. در نگارش این رمان، با توجه به نحوه شخصیت‌پردازی‌ها، زوایه‌دید، فضاسازی داستان و نیز بیان حوادث و رویدادها، اصول مکتب ریالیسم در سرار رمان به شکلی بارز قابل تشخیص و تبیین می‌باشد. در این پژوهش که با استفاده از روش تحلیلی‌ توصیقی انجام گرفته، سعی شده‌است که جایگاه مکتب ریالیسم در این رمان بررسی شود و به واکاوی مولفه‌ها و اصول اصلی این مکتب در متن داستان پرداخته‌ شود.

    کلیدواژگان: رمان، ادبیات داستانی، ریالیسم، مصطفی مستور، استخوان های خوک و دست های جذامی