فهرست مطالب
نشریه مطالعات زبانی و بلاغی
پیاپی 27 (بهار 1401)
- تاریخ انتشار: 1401/01/01
- تعداد عناوین: 13
-
-
صفحات 7-30تکرار بلاغی، مبحثی در قلمرو علم بدیع است که سبب برجسته سازی معنا در سخن و ایجاد موسیقی در کلام می شود. این مقاله به بررسی هم سنج و طبقه بندی و رده شناسی تکرار بلاغی و انواع آن در بلاغت زبان های فارسی و انگلیسی پرداخته، به روش کتابخانه ای و براساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی انجام شده است. بدنه اصلی این پژوهش را طبقه بندی و رده شناسی انواع تکرار بلاغی در بلاغت زبان های فارسی و انگلیسی تشکیل می دهد و این نتیجه حاصل شده است که صنعت تکرار در این دو زبان در تعریف، مشابه یکدیگرند و گونه هایی از تکرار در قلمرو این دو زبان را می توان معادل یکدیگر قرار داد. همچنین برخی از مصادیق تکرار، باعث ایجاد قالب های شعری در هر دو دیدگاه می شود؛ اما از وجوه تمایز آن ها باید به توجه منظم و دقیق این مبحث در بلاغت فارسی و آشفتگی آن در بلاغت انگلیسی، متاثر بودن بلاغت فارسی از بلاغت عربی و نمود رگه هایی از بلاغت ارسطویی یا یونانی در زبان انگلیسی و وجود گونه هایی ازجمله تکرارالصدره در بلاغت انگلیسی و عدم اشاره به آن در بلاغت فارسی اشاره کرد.کلیدواژگان: طبقه بندی، بررسی تطبیقی، تکرار، بلاغت فارسی و انگلیسی
-
صفحات 31-60
نشانه ها در چهارچوبی از نظام های نشانه ای عمل می کنند؛ به عبارت دیگر، با قرار گرفتن در کنار یکدیگر، معنادار می شوند. با توجه به امکان بررسی نظام های زبانی در طنز، می توان با به دست آوردن مفاهیم نشانه ای نمادهای طنزآمیز در یک اثر، گفتمان اثر را مورد واکاوی قرار داد. در متون طنز، نه تنها بررسی سطح معنایی و رمزگان در فهم معنا موثر خواهد بود، بلکه توجه به سرچشمه های اصلی، یعنی جامعه شناسی نهفته در پس زبان طنز اثر، به عنوان پیش متن، در شناخت لایه های بلاغی و زبانی و دلالت های آن ضروری است. طنز سیاسی- اجتماعی، ازجمله عرصه های بسیار مهم جهت بازگویی حقایق جامعه به زبان نمادین و رمزی است. احمد مطر و قاسم حالت نیز دو شاعر معاصر طنزپرداز نام دار عربی و فارسی هستند که با زبانی نمادین به طرح مسایل و مشکلات جامعه عصر خویش می پردازند. نظر به تعدد سطوح رمزگانی در کلام احمد مطر و لایه های مختلف بلاغی قاسم حالت، پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی، به بررسی حوزه های زبان و بلاغت در اشعار طنز این دو شاعر توجه داشته است. بنابراین، ابتدا به تحلیل شعرهای احمد مطر براساس الگوی زبانی رمزگان پنج گانه بارت و سپس به شعرهای قاسم حالت با تحلیل بلاغی پرداخته ایم. در این پژوهش، دیوان «الاعمال الشعریه الکامله» احمد مطر و دیوان «خروس لاری» ابوالقاسم حالت بررسی شده است. نتایج بررسی نشان می دهد احمد مطر انواع رمزگان های هرمنوتیکی، معنایی، کنشی، نمادین و فرهنگی و قاسم حالت لایه های مختلف بلاغی، آوایی، واژگانی، نحوی و ایدیولوژیک را در ساختار اشعار خویش به کار گرفته اند.
کلیدواژگان: زبانشناسی، احمد مطر، بلاغت، ابوالقاسم حالت، نشانه شناسی طنز، شعر معاصر -
صفحات 61-90
صفت هنری (Epithet) به صفت جانشین موصوف یا موصوف و صفتی اطلاق شده است که اغلب در متون حماسی برای برجسته کردن ویژگی ها، خصایص و توانایی های خاص قهرمانان با ارایه جزییاتی از احساسات و موقعیت آن ها در صحنه های گوناگون داستان استفاده می شود. جزییاتی مانند منشا، ظاهر، مهارت، نسب، موقعیت و توانایی شخصیت های داستان از طریق صفت هنری ارایه می شود که این جزییات، خواننده را در عمق بخشیدن به مفهوم و معنای حوادث و شکل گیری هویت شخصیت ها یاری می کند. در پژوهش حاضر با ارایه تعریفی دقیق تر از این اصطلاح و با در نظر گرفتن قصاید خاقانی، به این نتیجه دست یافته ایم که صفت هنری می تواند در سایر متون داستانی (غنایی، عرفانی و...) و غیرداستانی نیز کاربرد و مصداق داشته باشد. برخلاف برخی اظهارنظرها، صفت هنری باید کارکردی «هنری» داشته و نقش آن در خلاقیت های شاعرانه یا معرفی خصوصیات قهرمان متون داستانی و غیرداستانی برجسته باشد. در اشعار خاقانی از صفت هنری برای ایجاد استعاره، تشبیه، تکرار، کنایه، تلمیح، ایهام، اغراق، هم آوایی، پارادوکس، تشخیص، حسن تعلیل و جناس استفاده شده است که پربسامدترین این شگردهای ادبی در استعاره است. در اغلب استعاره های ترکیبی خاقانی، صفت هنری به کار رفته است و بسامد صفت هنری به صورت ترکیبات وصفی، بیشتر از نوع «صفت جانشین موصوف» است. بدون تردید یکی از عرصه های تنوع گرایی و نبوغ خاقانی، در کاربرد صفت هنری است.
کلیدواژگان: خاقانی شروانی، صفت هنری، صفت جانشین موصوف، کارکردهای بلاغی، قصیده -
صفحات 91-124تقابل های دوگانه در واحدهای زبانی، از شیوه های معناپروری و آرایش کلام است. در ساختارگرایی، تقابل های دوگانه با توجه به ژرف ساخت فکری آن ها از عوامل موثر در نظام مندی زبان شمرده می شود. با توجه به نقش کلیدی که تقابل ها در ارسال پیام و ادبیت کلام برعهده دارند، در این پژوهش، تقابل های واژگانی در بیت های ماندگار ادب فارسی بررسی می شود. یکی از عوامل مهم در شهرت و گسترش تک بیت ها تاکید بر ارزش ها و فضیلت های انسانی و تلاش برای هدایتگری و دانش افزایی بوده است. هدف اصلی پژوهش این است که قابلیت برخی از واژه های نشا ن دار را در شکل گیری تک بیت ها،گسترش معنا و بازگویی اندیشه های گوینده نشان دهیم. بنابراین پرسش های مهم این است که تقابل و تناسب واژه ها چه کارکردی در ایجاد بیت های ماندگار دارند و تا چه حد می توانند به انتقال اندیشه ها و اعتقادات سراینده کمک کنند؟ بر اساس نتایج این پژوهش که مبتنی بر توصیف و تحلیل است، در ساختار تک بیت ها عناصر نامتقارن، کانون توجه سراینده اند و ابعاد برجستگی معنایی، برپایه این عناصر شکل می گیرد. آن ها با قابلیتی که دارند، در محور همنشینی صرفه جویی ایجاد می کنند و به اقتصاد زبان یاری می رسانند. درواقع در ایجاز کلام، نقشی اساسی دارند، بی آنکه موجب خللی در دریافت معنا شوند. این تقابل ها گاهی با دربرداشتن مفاهیم والا به ارتقای سطح اندیشگی کمک می کنند. از سوی دیگر، کارکرد تصویری تقابل ها به برجستگی شعر منجر می شود و نوعی شگفتی آفرینی ایجاد می کند و این نقش آفرینی تا آنجا پیش می رود که بیت ها به امثال سایر تبدیل می شوند.کلیدواژگان: تقابل واژگانی، بیت های ماندگار، معناپروری، پیام رسانی، اعتبارسنجی
-
صفحات 125-144
عنوان، یکی از اصلی ترین ارکان در اثر ادبی به شمار می رود؛ رکنی که اگر صحیح و متفکرانه گزینش شود، تاثیرگذاری چشمگیری بر جلب و جذب مخاطب خواهد داشت. این اهمیت قطعا در حوزه ادبیات داستانی برجسته تر است. حسن انتخاب عنوان از منظر زیبایی شناسی و ادبی می تواند ساختار منسجم یک اثر داستانی را برجسته سازد. با این حال، از این دست بررسی ها به صورت جامع درخصوص عناوین داستان های فارسی صورت نگرفته است. در این مقاله براساس منابع کتابخانه ای، کارکرد زیبایی شناسی عناوین 60 رمان فارسی نوشته شده در سال های 1332 تا 1357، در بخش روساخت دستوری، آواها، واژگان، موسیقی و صور خیال مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. دستاورد پژوهش نشان می دهد از آنجایی که همنشینی واژگان در تداعی عواطف و معنی کلام نقش موثرتری دارد، بیشتر عناوین به صورت ترکیبی انتخاب شده اند و این ترکیبات یا به صورت اضافی یا معطوف با حرف «واو» هستند. از همنشینی آوایی حروف در عناوین، حرکات موسیقیایی تولید می شود که به نظر می رسد از سوی نویسندگان برای القای معانی خاص ایجاد شده است. از میان صنایع لفظی، واج آرایی، واژه آرایی و از میان صنایع معنوی، مراعات النظیر و تلمیح بیشتر به کار رفته اند و همچنین استفاده از کنایه و استعاره بیش از دیگر صنایع به چشم می خورد.
کلیدواژگان: عنوان، عنوان گذاری، تحلیل زیبایی شناسی، رمان -
صفحات 145-182جان مایه اساسی شاهنامه، حماسه است و حماسه مبتنی بر کردار و گفتار قهرمانی است و هر دو غالبا در پیوند با صحنه کارزار اتفاق می افتند و تحقق هر کدام مستلزم به میدان آمدن هماوردان است و همرزمان قبل از اقدامات عملی باید باب گفت وشنود را بگشایند. پس اولین قدم، استفاده از زبان و گفت وگو است. یک نوع گفت و شنود، رجز و رجزخوانی است که به صورت شفاهی، کتبی و پیامی با مقاصد گوناگون بین هماوردان رد و بدل می شود. این رجزها از چشم اندازهایی گوناگون درخور توجه و مطالعه اند: 1. آشکارسازی تکیه گاه های پهلوان؛ 2. برانگیختن قهرمان به جنگ و اعتراض به درنگ؛ 3. پرهیز از جنگ و ترغیب به درنگ؛ 4. راهکارهای مناسب برای شناخت توانایی نیروها؛ 5. بازتاب ارزش های اخلاقی و رعایت عفت کلام؛ 6. چگونگی لحن و آهنگ کلام؛ 7. چگونگی شکل گیری جان مایه رجزها؛ 8. تقویت غرور ملی و حس وطن پرستی؛ 9. چگونگی بهره گیری از فنون بلاغی و... . این نوشتار با ذکر شواهد شاخص تر، به بررسی و تحلیل اجمالی هرکدام از موارد پیش گفته با تاکید بر منش، بینش و روش شخصیت های شاهنامه می پردازد.کلیدواژگان: شاهنامه فردوسی، حماسه، رجز، شگرد بلاغی
-
صفحات 183-210شمس الدین محمد بن عبدالله کاتبی نیشابوری ترشیزی، شاعر و خطاط عهد تیموری است که تذکره نویسان و تاریخ نویسان ادبیات او را در شاعری و ابداع معانی ستوده اند. سال تولد او در تذکره ها ذکر نشده است. همین قدر می دانیم که در نیمه دوم قرن هشتم در روستای طرق (راوش) ترشیز نیشابور به دنیا آمده است. از اشاراتی که در دیوان وی هست، دانسته می شود که در نیمه دوم قرن هشتم و اوایل قرن نهم که تیمور زنده بود، کاتبی شاعری کامل بوده است. او در نیشابور از سیمی نیشابوری که ادیبی ذوفنون بود، تعلیم ادب و خط گرفت، خوشنویس شد و بدین جهت تخلص کاتبی را برگزید. کلیات آثار وی مشتمل است بر حدود ده هزار بیت شامل قصیده ها، ترکیب بندها، ترجیع بندها، مسمط ها، قطعه ها، رباعی ها، معماها و مثنوی های خمسه که تاکنون از دیوان او بخش غزلیات و از مثنوی های او تنها مثنوی مجمع البحرین و اخیرا محب و محبوب (سی نامه) چاپ شده است. کاتبی با بهره مندی از قالب های متنوع و مضامین خوب و توجه خاص به صنایع شعری و آوردن لغات و ترکیبات تازه توفیق یافته است که سهمی در غنای زبان فارسی داشته باشد. وی در قصیده سرایی به خاقانی و در مثنوی سرایی به نظامی نظر دارد و در مجموع، شاعری دشوارگو و زبان آور است. توجه فراوان به واژگان و لغات کمترآشنا برای کشف و درج معانی تازه و دشواریاب و به کارگیری انواع آرایه، التزام به استفاده از جناس در بیشتر ابیات، تکرار، واج آرایی و بهره گیری از کنایات و استعاره های پیچیده، تقلید و پاسخ گویی شعر شاعران گذشته، از ویژگی های عمده آثار اوست. آثار او مخزنی از لغات و تعابیر و ترکیبات کهن و مهم زبان فارسی است. در این مقاله پس از معرفی شاعر و آثارش، برخی از فواید لغوی اشعار او نمونه وار براساس شواهد و ابیاتی از متن دیوان در دو گروه معرفی و با پژوهش در متون دیگر بررسی شده است. نخست، آن ها که تا پیش از این در فرهنگ ها نیامده اند یا اگر در فرهنگ ها آمده اند، فاقد شاهد هستند یا تنها شاهدشان از شعر کاتبی است. دوم، مواردی که ابیات و شواهد دیوان کاتبی، آن ها را تبیین، تقویت و توجیه می کند.کلیدواژگان: کاتبی نیشابوری، کاتبی ترشیزی، شعر فارسی قرن نهم، فواید لغوی
-
صفحات 211-238
زبان، شبکه ای درهم تنیده از لایه ها، پیوندها و نشانه های تصویری است. طومار شیخ شرزین از آثار فاخر نثر هنری معاصر است که با تصویرهای زبانی و سبک ادبی در قالب فیلمنامه تدوین شده است. خالق این اثر، بهرام بیضایی، نویسنده خوش فکر ایرانی است که اندیشه های ذهنی خود را در زبانی چندلایه، نثری موزون و بیهقی وار، با تصویرسازی های زبانی و نمایشی به شکلی زیبا و هنرمندانه توصیف کرده است. در این مقاله، کاربرد تصویرهای زبانی در دو حوزه تصویرهای واژگانی و نحوی مورد بررسی قرار گرفته است. عواملی چون گزینش واژه های متنوع، تناسب، تلفیق زبان کهنه و نو، ساختار نحوی کهن و چیدمان نامنظم نحوی، به کلام بیضایی برجستگی خاصی بخشیده است. به کارگیری فراهنجاری های واژگانی، زمانی، سبکی و صحنه پردازی های زیبای نمایشی، در التذاذ روحی، القای بن مایه های فرهنگی، اجتماعی و تاریخی و شکل گیری سبک ادبی فیلمنامه، نقش مهمی داشته است. هدف از تدوین مقاله حاضر این است که کاربرد تصویرهای واژگانی و نحوی چگونه در آفرینش نثر شاعرانه، توصیفات هنری و جلوه های نمایشی فیلمنامه تاثیرگذار بوده است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی، متن محور و برمبنای سبک شناسی ادبی صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشانگر تاثیر کاربرد تصویرهای زبانی و نمایشی در برجسته ساز شدن فیلم نامه طومار شیخ شرزین در حوزه های فرهنگ، زبان، ادب و ادبیات نمایشی است.
کلیدواژگان: تصویرهای زبانی، واژگانی، نحوی، زبان ادبی، طومار شیخ شرزین -
صفحات 239-274نظریه زبان شناسی نقش گرای نظام بنیاد هلیدی، از مهم ترین نظریات روز در تحلیل و واکاوی متن و شناخت زبان است. با آنکه تمام گونه های ادبی از زبان بهره می گیرند؛ کاربرد عنصر زبان در متون نمایشی/ دراماتیک با سایر گونه ها متفاوت است. از آنجایی که درام و متون نمایشی، بخش مهمی از ادبیات به شمار می آیند، با مطالعه زبان دراماتیک با تمرکز بر متون دراماتیک و در چارچوب نقش گرایی نظام بنیاد می توان به شناختی دقیق تر از زبان دراماتیک دست یافت و وجه تمایز آن را از زبان غیردراماتیک با به کارگیری روش کمی هلیدی و به طور ویژه، فرانقش بینافردی به دست آورد. در پژوهش حاضر، نگارندگان پنج نمایشنامه مطرح فارسی معاصر را از نظر نظام وجه و همچنین زمان، در این چارچوب مورد بررسی قرار داده و درصد و بسامد وقوع انواع وجه و زما ن داری در متون دراماتیک را به عنوان شاخصی برای شناخت زبان دراماتیک و مقایسه آن با زبان غیردراماتیک در نظر گرفته اند. براساس نتایج به دست آمده، کاربرد وجه پرسشی در متون دراماتیک نسبت به متون غیردراماتیک بیشتر است. زمان غالب در متون دراماتیک، «حال» است و بسامد وقوع آن به مراتب بیشتر از متون روایی است.کلیدواژگان: دستور نقش گرای نظامبنیاد، وجه بند، زمانداری، متن دراماتیک، زبان دراماتیک، متون دراماتیک فارسی
-
صفحات 275-298
در این مقاله یکی از ظرافت های پوشیده در بیان هنرمندنه جمله های اسنادی شعر حافظ مورد ملاحظه قرار گرفته و با استناد به کتاب های دستور، جا به جایی های ادیبانه ارکان سخن در این گونه جمله ها بررسی شده است. برای نیل به این مقصود، ضمن ارایه دیدگاه های صاحب نظران حوزه دستور فارسی و شرح اختلاف نظر آن ها، به کیفیت کاربرد جمله های اسنادی در دیوان حافظ پرداخته شده و بیان هنرمندانه حافظ در کاربست جمله های اسنادی مورد واکاوی قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد: 1. در شعر حافظ، یک کلمه می تواند در یک جایگاه، هم مسند و هم مسندالیه باشد؛ 2. افعال «گشت» و «گردید» و مشتقاتشان، به شکلی دوپهلو در یک لحظه هم به عنوان فعل تام (خاص) و هم فعل اسنادی (ربطی) مورد استفاده قرار می گیرند؛ 3. جمله های اسنادی معمولا با ایهام همراه بوده، چنین ایهام های ظریفی معمولا در جمله های اسنادی اشعار حافظ دیریاب هستند؛ 4. جابه جایی مسند و مسندالیه در بیشتر اشعار حافظ با تغییر معنا همراه است.
کلیدواژگان: حافظ، مسند، مسندالیه، فعل اسنادی، ایهام، دستور زبان فارسی -
صفحات 299-321
برخی از واژگان قرآنی، مانند شک، زعم، ظن، مریه، ریب و... علی رغم قرابت معنایی، دارای ابعاد متفاوتی هستند و گاهی اوقات مترجمان را در ترجمه با خطا مواجه می کنند. یکی از روش های مناسب برای رسیدن به معنای دقیق کلمات قرآن، استفاده از روش معناشناسی است. شناخت معنای درست واژه هامنجر به ارایه ترجمه ای مناسب می شود. یکی از روش های ایزوتسو در معناشناسی، بررسی میدان معنایی است. این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، برمبنای نظریه ایزوتسو تلاش دارد میدان معنایی واژه «زعم» را واکاوی کند. ابتداپژوهشگران برای بررسی تطور معنایی طبق نظریه ایزوتسو، سراغ اشعار جاهلی رفته اند. سپس با تعیین واژه های کانونی، کلیدی و فرعی، روابط معنایی این میدان را مشخص کرده و توزیع تکرار واژه «زعم» و مشتقات آن را در سوره های مکی و مدنی مورد بررسی قرار داده اند. پس از انجام پژوهش مشخص شد بعد از نزول قرآن، بعد بطلان در آحاد معنایی واژه زعم پررنگ تر شده، معنای صحیح آن، گمان باطل است و ذکر واژه «باطل»، تاثیر زیادی در ترجمه دارد. این بعد معنایی با توجه به تکرار بیشتر مشتقات «زعم» در سور مکی به دلیل گره خوردن محتوا با اصول دین، در مقایسه با سور مدنی که محتوای آن ها غالبا احکام، امور اجتماعی و... است، قابل توجیه می باشد.
کلیدواژگان: قرآن، معناشناسی، ایزوتسو، زعم، گمان باطل -
صفحات 323-351
پژوهش حاضر سعی دارد به بررسی مقایسه ای استعاره های موجود در متون خبری زبان فارسی مرتبط با بیماری کووید-19 در دو بازه زمانی آغاز شیوع این بیماری و اوج گیری آن در مهرماه 1399 براساس دیدگاه معنی شناسی قالبی بپردازد. روش مورد استفاده در این پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. به این منظور، با بهره گیری از متون خبری روزنامه های کیهان و شرق، اخبار 20:30 و خبرگزاری های برخط ایسنا و ایرنا، استعاره های مربوط به بیماری کووید-19 گردآوری شدند. تعداد 600 استعاره در این متون از طریق الگوی پیشنهادی پراگلجاز به نام «روال تشخیص استعاره» استخراج گردید. سپس استعاره ها در قالب معنایی «بیماری» قرار گرفتند. در پایان، درصد فراوانی چهار استعاره پرکاربرد «کرونا جنگ است»، «کرونا پدیده طبیعی است»، «کرونا سفر است» و «کرونا موجود زنده دیگر است» در دو بازه زمانی آغاز شیوع بیماری کووید-19 و اوج گیری سوم آن در ماه مهر با استفاده از نرم افزار SPSS بررسی شد و تفاوت آن ها مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد در بازه زمانی آغاز شیوع بیماری، استعاره «کرونا جنگ است» با 44 درصد فراوانی، بیشترین میزان کاربرد استعاره را در متون خبری به خود اختصاص داده است؛ اما در زمان اوج گیری بیماری کرونا که مصادف با آغاز فصل سرما در ماه مهر است، استعاره «کرونا جنگ است» با 83 درصد فراوانی، بیشترین کاربرد را در میان سایر استعاره ها دارد. نتایج حاکی از این است که تفاوت چشمگیری میان کاربرد استعاره «کرونا جنگ است» در روزهای آغازین شیوع بیماری و زمان اوج گیری آن در مهرماه وجود دارد.
کلیدواژگان: کووید-19، استعاره، معنی شناسی قالبی، اجزاء قالب -
صفحات 353-388آثار منثور زبان فارسی از دو طریق به ساحت جمال شناسی رسیده اند: روش اول، تزیین زبان در برونه آن بوده و در روش دوم، درونه زبان با علم معانی زینت یافته است. زیبایی نثر مرسل عالی مبتنی بر درونه زبان است که در آن، هرکدام از عناصر نحوی به عنوان یکی از هنرسازه ها وارد عمل شده، بدان آثار، فرم جمال شناسانه ای بخشیده است. کارکرد این هنرسازه ها در متون نثر مرسل یکسان نیست؛ زیرا زمان با تمام عوامل خود به عنوان یک متغیر اثرگذار، کارکرد هنری علم معانی را دچار تحول کرده است. هدف مقاله حاضر این است که میزان این دگرگونی جمال شناسانه را در حوزه علم معانی نثر مرسل بسنجد. برای دستیابی به این مهم، ابتدا چهار اثر مقدمه شاهنامه ابومنصوری، تاریخ بلعمی، تاریخ سیستان و نوروزنامه به روش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر مطالعات سبک شناسی ساختارگرا بررسی شده اند. سپس برای نشان دادن خط سیر تحولات نثر فارسی، مولفه های بلاغت نحوی چهار اثر با هم مقایسه گردیده اند. نتایج بیانگر آن است که در آغاز نثر فارسی، مولفه های علم معانی ازجمله تنوع ساختار جمله، کوتاهی جمله ها، ایجاز قصر و حذف، استفاده از افعال خاص و تنوع حروف هنری، بیشترین کیفیت و کمیت را دارند؛ اما به مرور زمان از قدرت هنری این مولفه ها کاسته شده و به جای آن، برونه زبان با عناصر ادبی زینت یافته است، به گونه ای که نگرش هنری فارسی زبانان به شکل معناداری دگرگون شده است تا شرایط برای ظهور نثر فنی مهیا گردد.کلیدواژگان: نثر مرسل، جمال شناسی، علم معانی، بلاغت نحوی
-
Pages 7-30Rhetorical repetition is a topic in the realm of figurative speech that helps the foregrounding of meaning and music in speech. This article comparatively investigates the classification of rhetorical repetition and its variants in Persian and English rhetoric. As an archival research methodologically following the American School of Comparative Literature, the main aim is to classify the types of "rhetorical repetition” in the rhetoric of Persian and English languages. The findings of the study suggests that, in the realm of both languages, repetition as a device is similar in definition and some of its types can be considered as equal. Furthermore, some instances of repetition give rise to poetic forms in both perspectives. However, there are their distinctive aspects to be taken into consideration. The subject has received careful and systematic attention in Persian rhetoric, whereas English rhetoric is more chaotic and disorderly. While the Persian rhetoric is influenced by the Arabic rhetoric, the traces of Aristotelian or Greek rhetoric and the existence of varieties such as the repetition of al-Sadrah in the English rhetoric can be discerned.Keywords: Classification, comparative study, repetition, Persian, English rhetorics
-
Pages 31-60
Signs operate within a framework of sign systems; In other words, they become meaningful by being next to each other. Considering the possibility of examining the language systems in humor, it is possible to analyze the discourse of the work by grasping the semiotic meaning of humorous/satiric symbols in a work. In humorous/satiric texts, not only is the study of the semantic level and the codes effective in understanding the meaning, but also the attention to the main sources, i.e. the sociology behind the humorous language of the work as a preface, is essential in recognizing the rhetorical and linguistic layers and their implications. Socio-political humor/satire is one of the most important tools for retelling the facts of a society in symbolic and coded language. Ahmed Matar and Abolghaesem Halat are two renowned poets among contemporary Arabic and Persian humorists/satirists who deal with the problems of the society of their time in a symbolic language. Considering the multiplicity of coded levels in the words of Matar and different rhetorical layers of Halat, the present study has focused on the examination of language and rhetoric in the humoristic/satirical poems of these two poets from a descriptive-analytical approach. Therefore, we have first analyzed Matar's poems based on the linguistic pattern of Roland Barthes's five codes and have then focused on rhetorical analysis of Halat's poems. The scope of this research is the divan of "Al-A'mal al-Shari'ah al-Kamala" by Matar and the divan of "Khoros Lari" by Halat. The results of this study show that Matar uses different types of hermeneutic, semantic, performative, symbolic and cultural codes, and Halat employs different rhetorical, phonetic, lexical, syntactic and ideological layers in the structure of his poems.
Keywords: linguistics, Ahmed Matar, Rhetoric, Abolghasem Halat, Semiotics of Humor, Satire, Contemporary Poetry -
Pages 61-90
Epithet is an adjective or adjective substitute that is often used in epic poetry to highlight the characteristics and special abilities of heroes by depicting their feelings and states in different scenes. Details such as origin, appearance, skill, lineage, position and ability of the characters in the story are provided through epithet. These details help us to deepen the meaning and significance of the events and the formation of the characters' identities. In the present study, with a more precise definition of this term and through Khanghani’s odes, we have reached this conclusion that epithet can be used in other fictional texts (lyrical, mystical, etc.) and non-fiction. Contrary to some observations, an epithet should have an "artistic" function, and its role should be prominent in poetic creations and introducing the characteristics of the hero of fiction and non-fiction texts. In Khaghani's poems, Epithet has been used to create metaphor, simile, repetition, irony, allusion, ambiguity, exaggeration, harmony, paradox, personification, syllogism and pun. The most frequent of these literary techniques is in "metaphor". In most of Khaghani's mixed metaphors, the epithet is used and it is most frequently employed in the form of descriptive compounds than "adjective substitute". Undoubtedly, one sign of diversity and genius in Khaghani lies in his use of epithets.
Keywords: Khaghani Shervani, epithet, adjective substitute, rhetorical functions, ode -
Pages 91-124Binary opposition is a rhetorical device employed for meaning-making and word arrangement in languages and their versification. In structuralism, binary oppositions contribute significantly to systematic language composition as they entails cognitive deep structures. Considering their role in conveying meaning and literariness of speech, the present study is an investigation of binary oppositions in lasting Persian couplets. Indeed, a major aspect of couplets that contributes to their lasting impression is the emphasis they lay on human virtues, guidance, and enhancement of knowledge. The study primarily undertakes to show that certain lexicons play a key role in constructing couplets and help dig into underlying layers of the verse and the speaker’s thought. Therefore, key questions are how binary oppositions function in composing lasting couplets and to what extent they convey the poet's perspective. Results of our analytic and descriptive interpretations reveal that poets are deeply concerned with asymmetric elements that make up the overall message of the literary work. In other words, these word elements facilitate collocations in the axis of combination and contribute to the brevity and condensation of language. They, in fact, help retain brevity without disruption of the meaning. Binary oppositions may carry an elevated sense of meaning that encourages reflection and meditation. They also arouse a sense of awe in the reader through imagery, which turns couplets into a more viable medium with high exemplary functioning in folk literature.Keywords: binary opposition, lasting couplets, meaning-making, conveyance, Validation
-
Pages 125-144
Title is one of the main pillars in a literary work, a base which, if chosen correctly and thoughtfully, will have a significant impact on attracting the audience. This is certainly more prominent in fiction; the proper choice of title from an aesthetic and literary point of view, can highlight the coherent structure of a work of fiction. However, such studies have not been conducted comprehensively on the titles of Persian stories. In this article, based on library sources, the aesthetic function of the titles of 60 Persian novels written between the years 1953 to 1978 are examined and analyzed concerning grammatical superstructure, sounds, words, music and imagery. The research results show that, since the combination and collocation of words has a more effective role in the association of emotions and the meaning; most of the titles have been selected in combination which are either additional or joined with the preposition and. In the titles, phonemic combinations of the letters produce musical rhythms that seem to have been created by the authors to induce specific meanings. Alliteration and repetition, among figures of speech, and synecdoche and allusion, among figures of thought, have been used more often. Furthermore, the use of metonymy and metaphor is more prominent than other devices.
Keywords: Title, Title making - Aesthetic Analysis - Novel -
Pages 145-182The essence of Shahname is epical, and epic is based on heroic acts and speech, both of which often take place in relation with battle scenes; as the adversaries enter the battlefield, they must open the conversation before taking any action. So, the first step is verbal communication. One of these conversational styles is war cry and boasting which is conveyed between adversaries orally, written or by means of sending a message for different goals. Theses war cries can be studied from different point of views:Revealing the champion’s sources of relianceArousing the hero to fight and protesting against procrastinationProhibiting war and enticing into procrastinationSuitable approaches to learn about the strength of powerReflecting on moralities and using decent languageThe tone and rhythm of speechThe manner of making war cryStrengthening the sense of national pride patriotism.The manner of using rhetorical techniquesBy pointing to the more significant evidences, this essay briefly examines and analyses the aforementioned statements with an emphasis on manners and insights of Shahnameh characters.Keywords: Ferdosyie's Shahnameh, Epic, War cry, rhetorical technique
-
Pages 183-210Shams al-Din Muhammad b. Abdullah Kâtebi of Neyshâbur/Torshiz is a poet and calligrapher of the Timurid era who has been praised by literary historians and biographers for his poetry and creating new meanings. The year of his birth is not mentioned in biographies; we only know that he was born in the second half of the eighth century in the village of Tarq (Rawesh) in Torshiz, Neyshabur. It is known from the references in his divan that in the second half of the eighth and early ninth centuries, when Timur was alive, Kâtebi was a fully-fledged poet. In Neyshabur, he learned literature and calligraphy from the Simi of Neyshabur, who was a master of literature and arts. Katebi became calligrapher, hence the pen name Katebi. The totality of his works consists of ten thousands lines of verse, including odes, tarkibband, tarjiband, mosamat, quatrains, riddles, and Khamseh (five Masnawies). So far Ghazals, from his Divân, and only Majma’-ul-Bahrayn and recently Mohebb-va-Mahbub (or Si-nâmeh), of his Masnawies, have been published. Ketabi has succeeded in contributing to the richness of the Persian language by usinf various forms and sublime themes as well as special attention to figures of speech and the coinage of new words and expressions. In his odes, he imitates Khaghani, and in Masnawi, he is inspired by Nezami. All in all, he is an esoteric and eloquent poet. In an age when good imitation was considered one of the foremost poetic features, his poetry is characterized by close attention to less familiar words and phrases to discover and introduce new and difficult meanings as well as the use of different tropes such as puns, repetitions, alliteration, metonymy, metaphors and conceits, along with imitating and responding to earlier poetry. His works are a repository of ancient and important words, interpretations and word combinations of the Persian language. In this article, after brief sketch of the poet and his works, some of the lexical uses of his poems are introduced based on evidence and verses from his Divân and other texts. These lexical uses fall into two groups: first, those which have not been included in dictionaries, or if included, they are with no evidence or only with evidences from Kâtebi’s poems; second, those which have been explained, discussed and clarified through evidences from Kâtebi’s verse.Keywords: Kâtebi Neyshâburi, Kâtebi Torshizi, Persian poetry of the ninth century, lexical use
-
Pages 211-238
Language is an intertwined network of layers, links, and visual signs. Sheykh Sharzīn’s Scroll is one of the magnificent works of contemporary artistic prose, which has been compiled in the form of a screenplay with linguistic images and literary style. The creator of this work is Bahrām Beyzāī, an Iranian author with well-thought-out ideas, who has beautifully and artistically represented his thought in a multi-layered language of rhythmic Beyhaqī-like prose and verbal and visual images in this screenplay. This article examines the use of verbal images at lexical and syntactic levels. Factors such as profuse diction, proportion, blend of old and new languages, old syntactic structure and irregular syntactic arrangement have given a special prominence to Beyzāī’s text. The use of lexical, temporal, and stylistic meta-norms and beautiful dramatic staging have played an important role in spiritual fulfillment, inducement of cultural, social and historical themes and the formation of the literary style of the screenplay. The aim of this article is to show how the use of lexical and syntactic images have been effective in creating the poetic prose, artistic descriptions and dramatic effects of this screenplay. The research method is descriptive-analytical, text-based and with regard to literary stylistics. Research findings indicate the effect of the use of verbal and dramatic images in the prominence of the screenplay of Sheykh Sharzīn’s Scroll in the fields of culture, language, literature and dramatic literature.
Keywords: verbal images, lexical, syntactic, literary language, Sheykh Sharzīn Scroll -
Pages 239-274Halliday’s systemic functional grammar is one of the most important theories in text analysis and language cognition. Although all literary genres use language, the function of language in dramatic texts is different from the other genres. As drama and dramatic text are indispensable to literature, a more accurate understanding of dramatic language can be achieved by studying the language of dramatic texts within the framework of Halliday’s systemic functional grammar (SFG). The distinguishing features of dramatic language from non-dramatic one can be found by employing Halliday’s quantitative method, notably through interpersonal meta-function. In this study, the authors analyze the mood and tense in five famous contemporary Persian plays within the framework of SFG. We consider the frequency and percentage of the occurrence of mood types and finite forms in each play as a parameter for recognizing dramatic language and comparing it with non-dramatic language. According to the findings of this article, the use of interrogative mood in dramatic texts is more than non-dramatic texts, and the dominant tense in dramatic texts is present tense with a frequency much higher than narrative texts.Keywords: Systemic Functional Grammar, Mood of clause, Finite form, Dramatic text, Dramatic language, Persian Dramatic Texts
-
Pages 275-298
In the present study, the underlying delicacy of Hafez’s poetry in skillfully expressing predicative sentences is taken into consideration by examining his masterful change of word order, compared to sentence word order as put forth in grammar books. To achieve this goal, by presenting theoretical ideas of experts in the field of Persian grammar and explaining their different opinions, this study has examined the skillful use and quality of predicative sentences in Hafez’s poems. The results of this research show that: 1) In Hafez's poems, a word can be both “predicate” and “subject” simultaneously; 2) “To be verbs” and their derivatives can be used ambiguously and simultaneously both as main and linking verb; 3) Predicative sentences are usually accompanied by equivocalness, and such subtle equivocalness is not usually noticeable; 4) The substitution of predicate and subject in most Hafez's poems is accompanied by a change of meaning
Keywords: Hafez, predicate, subject, linking verbs, equivocalness, Persian grammar -
Pages 299-321
Some Quranic words such as doubt, assumption, guess, incertitude, misgiving, etc., despite semantic similarities, have different connotative dimensions and sometimes translators make errors in the act of translation. One of the appropriate ways to reach the exact meaning of the words of the Qur'an is to use the method of semantics, through which understanding the true meaning of words leads to a proper translation. One of Toshihiko Izutsu's methods in semantics is to study the semantic field. Using a descriptive-analytical method, based on Izutsu’s theory, this article tries to explore the semantic field of the word assumption. First, the poetry of Jahiliyyah (Age of ignorance) has been examined based on the semantic evolution of Izutsu's theory. Then, by determining the focal, key and sub-words, the semantic relations of this field and the distribution of the repetition of the word "Za'm" and its derivatives in the Meccan and Medinan Surahs have been examined. The findings of this study show that after the revelation of the Qur'an, the connotative dimension of invalidity and falsehood in the semantic units of the word Za'm has become more prominent; its correct meaning equals false assumption, and mentioning the word "false" has a great effect on the translated text. This semantic dimension can be justified by considering the repetition of most derivatives of "Za'm" in Meccan Surahs Makki due to the connection of the content with the principles of religion, in comparison with Medinan Surahs, the content of which often relates to rulings, social affairs, etc.
Keywords: Quran, semantics, Izutsu, Za'm, False assumption -
Pages 323-351
This study deals with comparing the metaphors in Persian news texts related to Covid-19 disease within the two periods of the initial outbreak and its peak in October 2020 based on the Frame Semantics Theory. This research is a descriptive-analytic research. To this end, by using the news texts in Keyhan and Shargh newspaper, 20:30 news and online news agnecies, ISNA and IRNA, the metaphors related to COVID-19 were selected. 600 metaphors in these texts were extracted through “Metaphor Identification Procedure” pattern suggested by Pragglejaz. Then, the metaphors placed in the “disease” semantic frame, and their frame elements were identified. Finally, the frequency of the most used metaphors including "Corona is war", "Corona is a natural phenomenon", "Corona is a travel" and "Corona is another living thing" in the two periods between the initial outbreak and the third peak in October 2020 were determined. The SPSS software was used for data analysis, and data were compared with each other. The findings demonstrated that in the beginning of the disease outbreak, the "Corona is war" metaphor is the most used metaphor in news texts with 44% frequency. But, during its peak in October 2020 coinciding the beginning of the cold season, the "Corona is war" metaphor has the highest rate of use among metaphors with 83% frequency. The results showed that there is a significant difference between the use of "corona is war" metaphor in the beginning of the disease outbreak and the peak time of the disease in October 2020.
Keywords: COVID-19, metaphor, Frame Semantics, frame elements -
Pages 353-388To fulfill aesthetic goals, two approaches have been employed in Persian prose works; the first approach is to dress up the exterior of language, while in the second approach, the innermost of the language is embellished by semantics. Stylistic studies of Morsal prose texts revealed that the aesthetic aspects of such works rely on the content of language, within which syntactic elements act as a rhetorical device and give the works aesthetic value. The function of devices in Morsal prose varies because the aesthetic function of semantics have been altered by time as an influential variable.The objective of this article is to measure the extent of such aesthetic metamorphosis in the field of the semantic in Morsal prose. To achieve this, first, four works: the introduction to Abu Mansouri’s Shahnameh, Tarikh-i Bal'ami or Tārīkhnāma, Tarikh-i Sistan (History of Sistan) and Nowruznameh (Epistle of Nowruz) have been studied through a descriptive-analytical method based on structural stylistics. Then, to show the trajectory of Persian prose evolution, the syntactic rhetorical components of the four works have been compared. The findings of this study indicate that early Persian prose is characterized by semantic components such as sentence structure diversity, brevity, and concision. With the passage of time, however, the exterior of the language has been ornamented by literary elements in a way that Persian prose has significantly changed and a more technical form of prose has emerged.Inspection of the aesthetic evolution of Morsal prose in the field of semantics, illustrates that the “syntactic capabilities” have affected the innermost of language and have fulfilled the literal aspect of the texts by a pleasant blend of novel expression and semantics. The linguistic emancipation resulting from social, political and cultural conditions has also strengthened the syntactic structure. This study displays that the writers of Morsal prose have made the most of the initial and final position of the sentence to create a diverse syntactic structure and secondary meanings; however, this syntactic capability has diminished over time which caused the sentences structure to become monotonous. Another rhetorical component which its transformation has caused great linguistic alterations, is the “length of the sentence”. Over time the increasing length of the sentences in Farsi prose has fetched the elegance of prose to the exterior of the language. The third component is brevity. In the Morsal prose, brevity has helped to create beauty in two ways. The fourth component is the syntactic function of verbs. A variety of prefixed verbs, simple verbs and compound verbs have been used in Morsal's prose, but over time, the frequency of prefixed and suffixed verbs has decreased and the language has become tense and sedentary.Another rhetorically convenient, syntactic component regarding Morsal prose are the various types of "Vav". In Morsal's prose, the usage of the initial and linking "Vav" leads to: brevity, secondary implications, prose rhythm and elegance. In such prose initial "Vav" and linking "Vav" (between sentences), were of more salience, but over time their frequency has decreased meanwhile the number of linking "Vav" (between words) has added on. This kind of syntactic changes, gradually remodel Morsal's prose towards technical prose, and the elements of beauty have shifted from the innermost to the exterior of the language.Keywords: Simple prose (Morsal prose), Aesthetics, semantics, Syntactic rhetoric