فهرست مطالب
فصلنامه روان شناسی کاربردی
سال شانزدهم شماره 2 (پیاپی 62، تابستان 1401)
- تاریخ انتشار: 1401/03/17
- تعداد عناوین: 10
-
-
صفحات 11-35هدف
این پژوهش با هدف بررسی اثر آموزش برنامه هوش موفق استرنبرگ بر افزایش خلاقیت و تحمل ابهام دانش آموزان انجام شد.
روشروش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را 15842 نفر ازدانش آموزان پسر کلاس چهارم در سال تحصیلی1399-1400 در شهر اصفهان تشکیل دادند که30 نفر با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش ده جلسه آموزش برنامه ی هوش موفق استرنبرگ دریافت نمود. داده ها از طریق آزمون تفکر خلاق تورنس فرم B (2002) و پرسشنامه تحمل ابهام مک لین (1993) جمع آوری و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شد .
یافته ها:
نتایج نشان داد که برنامه هوش موفق استرنبرگ بر افزایش خلاقیت و تحمل ابهام دانش آموزان در مرحله پس آزمون اثربخش بوده و این تاثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار مانده است.
نتیجه گیری:
بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش برنامه هوش موفق استرنبرگ با فراهم کردن فرصت برای غنی کردن محیط آموزشی دانش آموزان با بهره گیری از روش هایی همانند کاربرد حل مساله، بازی های غیرساختاری،کاربرد غیر معمول اشیاء، مکالمه ی اعداد و طرح داستان های نیمه تمام می تواند به عنوان یک برنامه کارآمد جهت افزایش خلاقیت و تحمل ابهام دانش آموزان مورد استفاده گیرد.
کلیدواژگان: تحمل ابهام، خلاقیت، دانش آموزان، هوش موفق -
صفحات 37-57هدف
هدف مطالعه حاضر اعتباریابی مقدماتی نسخه فارسی پرسشنامه بازداری هیجانی کلنر بود.
روشاین پژوهش یک مطالعه روان سنجی بود.
روشروش پژوهش از نوع اعتبارسنجی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر خرم آباد، دورود و بروجرد در سال 1399 و 1400 بودند که از میان آنها 400 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در مطالعه حاضر به منظور تعیین روایی عاملی از روش آماری تحلیل عاملی تاییدی، به منظور تعیین اعتبار پرسشنامه از روش ضریب آلفای کرونباخ و به منظور بررسی روایی همزمان ابزار از مقیاس نارسایی در کنش وری اجرایی بارکلی (2011) و همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: در پژوهش حاضر ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 79/0 به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی تاییدی، ساختار چهار عاملی پرسشنامه بازداری هیجانی کلنر را (بازداری کلامی، کمرویی، پنهان کردن احساسات، خودکنترلی) تایید کرد. نتایج بررسی همبستگی پرسشنامه بازداری هیجانی کلنر با پرسشنامه نارسا کنشوری اجرایی حاکی از همبستگی معنادار مولفه های دو ابزار و روایی همزمان پرسشنامه بازداری هیجانی کلنر بود.
نتیجه گیری:
ازآنجاکه شاخص های برازندگی مدل تحلیل عاملی از برازش مطلوب برخوردار بودند و میزان ضریب آلفای کرونباخ حاکی از همسانی درونی گویه های این ابزار بود این پرسشنامه دارای روایی و پایایی مطلوبی است، که می توان آن را برای ارزیابی بازداری هیجان در پژوهش های آتی مورد استفاده قرار داد.
کلیدواژگان: اعتبار سنجی، بازداری هیجانی، نارساکنشوری اجرایی -
صفحات 59-81
زمینه و هدف:
خلق مثبت و انعطاف پذیری شناختی از عوامل تقویت کننده خلاقیت شناخته می شوند. مطالعه حاضر با این فرض که خلق مثبت احتمالا با اثرگذاری بر انعطاف پذیری شناختی موجب ارتقا خلاقیت می شود، این مهم را در بازه سنی 8 تا 12 سال بررسی کرده است.
روش پژوهش:
جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر 8 تا 12 ساله مناطق 4 و 8 شهر تهران بودند. از جامعه پژوهش 60 نفر در دو گروه سنی 8 تا 10 (76/0±80/8) و 10 تا 12 (76/0±20/11) سال به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. پس از جایگذاری تصادفی افراد در گروه های پژوهش بر مبنای حالت خلقی القا شده و سن آن ها، افراد با استفاده از نسخه کامپیوتری آزمون کارت های ویسکانسین (1948) و آزمون تفکر خلاق تورنس (1974)، مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، ضریب همبستگی پیرسون، یو مان-ویتنی و مدل رگرسیونی متغیر میانجی هیز (2017) تجزیه وتحلیل شدند.
یافته هاتحلیل مدل رگرسیونی نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی میان حالت خلقی و نمرات افراد در آزمون خلاقیت را تایید کرده و نشان داد خلق مثبت موجب بهبود انعطاف پذیری شناختی افراد و بواسطه آن عملکرد بهتر آن ها در آزمون خلاقیت می گردد.
نتیجه گیرییافته های این پژوهش به عنوان شاهدی علمی اهمیت حالات خلقی و تاثیر آن بر میزان انعطاف پذیری شناختی و عملکرد خلاقانه در کودکان را نشان می دهد و بر ضرورت در نظر گرفتن این مسئله در محیط های آموزشی با هدف ایجاد و تقویت تفکر خلاقانه در کودکان تاکید داشت.
کلیدواژگان: انعطاف پذیری شناختی، خلاقیت، خلق مثبت، مراحل تحولی -
صفحات 83-105هدف
پژوهش حاضر به منظور بررسی ساختار عاملی تاییدی، اعتبار و پایایی فرم کوتاه مقیاس احساس گناه بین فردی گازیلو (2018) و رابطه آن با اضطراب کرونا در نمونه دانشجویان بود.
روشپژوهش اخیر توصیفی از نوع همبستگی بود. 330 نفر از دانشجویان از طریق فراخوان اینترنتی به صورت داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند (به علت شیوع ویروس کرونا). پرسشنامه های اضطراب کرونا (علیپور و همکاران (1398)، احساس گناه بین فردی-15 (گازیلو و همکاران، 2018)، احساس گناه بین فردی-67 (اوکانر و همکاران، 1997)، احساسات شخصی شرم و گناه (هاردر و زالما، 1990)، عزت نفس (روزنبرگ، 1965) و افسردگی (PHQ-9) استفاده شد. داده ها با استفاده از SPSS-24 و AMOS-24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
یافته ها:
نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که 15 سوال روی 3 عامل بارگذاری شدند که این 3 عامل روی هم 46 درصد از واریانس مقیاس احساس گناه بین فردی را تبیین می کردند. همچنین ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 64/0 تا 87/0 محاسبه گردید. رابطه سه بعد (گناه بازمانده، گناه همه توانی و نفرت از خود) این مقیاس با اضطراب بیماری کرونا، احساس گناه بین فردی-67، افسردگی، عزت نفس، شرم و گناه معنادار بود (01/0 ≥P). نتایج تحلیل عاملی تاییدی بعد از اصلاح مدل (نسخه 14 سوالی) برازش خوبی با داده ها نشان داد.
نتیجه گیری:
به طورکلی یافته ها حاکی از مناسب بودن ویژگی های روان سنجی پرسشنامه احساس گناه بین فردی بود و با توجه به رابطه احساس گناه بین فردی با اضطراب بیماری کرونا، می توان از این ابزار برای کاربردهای تحقیقاتی و بالینی استفاده کرد.
کلیدواژگان: اعتبار، روایی، مقیاس احساس گناه بین فردی، تحلیل عاملی تاییدی، اضطراب بیماری کرونا -
صفحات 107-132
هدف:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بازی دلبستگی محور بر خودکارآمدی والدینی مادران، تنظیم هیجانی، سازگاری اجتماعی و اضطراب کودکان دارای اضطراب جدایی است.
روش اجرا:
پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع تک آزمودنی خط پایه منفرد A.B بود. جامعه آماری شامل مادران و کودکان دارای اضطراب جدایی است که در مدت 4 ماه در سال 1399 به مرکز مشاوره و روان شناسی پردیس شهر اصفهان مراجعه کردند. از این جامعه تعداد 3 کودک 5/3 تا 6 سال دارای اضطراب جدایی به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند.کودکان همراه با مادرانشان در بازی درمانی دلبستگی محور به مدت 8 جلسه و هرجلسه 45 دقیقه به صورت انفرادی شرکت کردند. جهت ارزیابی اثربخشی بسته از پرسشنامه خودکارآمدی والدینی (دومکا، 1996)، چک لیست تنظیم هیجانی (شیلدز و سیتچی، 1998)، پرسشنامه مهارت اجتماعی (ماتسون، 1983) و پرسشنامه اضطراب کودکان پیش دبستانی (اسپنس، 2001) استفاده شد. نتایج با استفاده از رسم نمودار و درصد بهبودی اندازه اثر نشان داده شد.
یافته هانتایج تحلیل داده ها نشان داد که در مرحله پس آزمون و پیگیری، اضطراب کودکان کاهش و خودکارآمدی والدینی مادران، تنظیم هیجانی و سازگاری اجتماعی کودکان افزایش معناداری داشته است.
نتیجه گیریمی توان نتیجه گرفت که حضور مولفه های دلبستگی در مداخله بازی درمانی دلبستگی محور موجب بهبود عملکرد رابطه مادر و کودک و کاهش اضطراب کودکان اضطراب جدایی می شود، و راهبردهای کارآمدی را برای درمان مشکلات رفتاری و اضطراب جدایی کودکان دارای مشکلات دلبستگی در اختیار والدین و مراکز روان درمانی کودکان قرار می دهد.
کلیدواژگان: اضطراب جدایی، بازی درمانی دلبستگی محور، تنظیم هیجانی، خودکارآمدی والدینی، سازگاری اجتماعی -
صفحات 133-156هدف
سوء مصرف مواد عبارت است از الگوی غیرانطباقی مصرف مواد که از طریق پیامدهای نامطلوب عودکننده و قابل ملاحظه مرتبط با استعمال مکرر مواد ظاهر می شود. متغیرهای چندگانه بر شدت، مدت و درمان اختلالات سوءمصرف مواد تاثیر می گذارند. برآوردها در سال 2017 نشان داد که 271 میلیون نفر در جهان از یک یا چند ماده مخدر استفاده کرده اند. پژوهش حاضر که از نوع علی -مقایسه ای بود، با هدف مقایسه تکانشوری، استحکام من، ناگویی هیجانی و حمایت اجتماعی ادراک شده در معتادان ادامه دهنده و رهاکننده درمان انجام شد.
روشبدین منظور، 180 نفر از مراجع کنندگان به سه مرکز ترک اعتیاد، به صورت تصادفی در سه گروه درمان دارویی، مشاوره انگیزشی و درمان ترکیبی دارویی- انگیزشی قرار گرفتند. آزمودنی ها پیش از درمان، پرسشنامه های مربوط به مقیاس تکانشوری بارات (بارات، 1994)، مقیاس استحکام من (بشارت، 1386)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی، پارکر و تیلور، 1994) و مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت، دالم، زیمت و فارلی، 1988) را تکمیل کردند. پس از پایان دوره درمانی، تعداد افراد باقی مانده هر گروه درمانی به ترتیب 45، 39 و 43 نفر بود. برای تحلیل داده ها از آزمون ناپارامتری یو مان-ویتنی استفاده شد.
یافته ها:
نتایج پژوهش نشان دهنده تفاوت معنادار در متغیرهای تکانشوری، استحکام من، ناگویی هیجانی و حمایت اجتماعی ادراک شده بین معتادان ادامه دهنده و رها کننده درمان است.
نتیجه گیری:
توجه به این متغیرها می تواند در برنامه های پیشگیری، تشخیص و درمان سوءمصرف مواد موثر واقع شود.
کلیدواژگان: استحکام من، تکانشوری، حمایت اجتماعی ادراک شده، سوءمصرف مواد، ناگویی هیجانی -
صفحات 157-181هدف
بر اساس مطالعه، بسیاری از دانشجویان، سال اول دانشگاه را یکی از دوره های زمانی پراسترس و چالش زای زندگی می دانند و قادر به سازگاری مناسب با آن نیستند. مطالعه حاضر با هدف شناسایی تجارب زیسته دانشجویان با سازگاری پایین سال اول دانشگاه در خصوص مشکلات و چالش های سازگاری با دانشگاه انجام شد.
روشروش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شد و با رویکرد 7 مرحله ای کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان با سازگاری پایین دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس در سال تحصیلی 1399-1400 بودند. نمونه گیری به شیوه هدفمند تا زمان رسیدن به اشباع داده ها بر روی 18 دانشجوی با سازگاری پایین انجام شد.
یافته ها:
تحلیل کیفی پدیدارشناسی منجر به استخراج 7 مضمون اصلی و 33 مضمون فرعی شد. مشکلات ارتباطی و اجتماعی، باورهای غیرمنطقی، مشکلات هیجانی، مشکلات انگیزشی، مشکلات یادگیری، مشکلات محیط خانواده و مشکلات محیط دانشگاه مضامین اصلی شناسایی شده بودند.
نتیجه گیری:
نتایج نشان داد که دانشجویان ناسازگار مشکلات درون فردی و محیطی متعددی را در سازگاری با دانشگاه تجربه می کنند؛ لکن سهم عوامل درون فردی از عوامل محیطی بیشتر بود. بنابراین با توجه به ماهیت چند بعدی مشکلات دانشجویان لازم است در جهت افزایش سازگاری دانشجویان با دانشگاه مداخلات چند جانبه صورت گیرد.
کلیدواژگان: تجربه زیسته، دانشجویان ناسازگار، سازگاری با دانشگاه -
صفحات 183-200هدف
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی امیددرمانی و معنویت درمانی بر کیفیت زندگی، قند خون و فشار خون زنان میانسال مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روشپژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمام زنان میانسال مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به مرکز تحقیقات دیابت، متابولیسم و غدد شهر تهران در سال 1399 بودند که 45 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کوتاه کیفیت زندگی بالینی دیابتی بروس و همکاران (2004) و آزمایش خون جهت اندازه گیری فشارخون و قند خون ناشتا بود. بعد از 8 جلسه 90 دقیقه ای برای هفته ای 1 بار، امیددرمانی و معنویت درمانی برای گروه های آزمایش، داده های پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها:
نتایج نشان داد معنویت درمانی و امیددرمانی بر کیفیت زندگی (038/0=P) اثر افزاینده داشتند.
نتیجه گیری:
از جمله تلویحات کاربردی پژوهش حاضر ارایه درمان های روان شناختی برای بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 است. پیشنهاد می شود درمان هایی نظیر امید و معنویت در کنار درمان های دارویی بر بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام گیرد.
کلیدواژگان: امیددرمانی، دیابت، فشار خون، قند خون، کیفیت زندگی، معنویت درمانی -
صفحات 201-223هدف
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی متمرکز بر شفقت بر کاهش نشخوار فکری و استرس ادراک شده دختران نوجوان بود.
روشروش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون ، پیگیری 6 ماهه و گروه گواه و جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم ناحیه 2 آموزش و پرورش شهر اهواز در سال تحصیلی 98-97 بود. به شیوه نمونه گیری در دسترس 100 نوجوان دختر که به پرسشنامه های سبک پاسخ دهی نشخوار فکری نولن هوکسما و مارو (1991) و استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983) پاسخ دادند؛ 40 نفر که در پرسش نامه سبک پاسخ دهی نشخوار فکری نمره بالای 50 و در پرسش نامه استرس ادراک شده نمره بالای 36 را کسب کردند، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 20 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. آموزش ذهن آگاهی متمرکز بر شفقت نف و جرمر (2018) به شیوه گروهی در 8 جلسه 150 دقیقه ای در هفته یکبار در مورد گروه آزمایش اجرا و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط تحلیل شد.
یافته ها:
نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی متمرکز بر شفقت در سطح 99 درصد اطمینان توانسته است نشخوار فکری (35/63 = F) و استرس ادراک شده (76/60 = F) دختران نوجوان را کاهش دهد و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار مانده است.
نتیجه گیری:
از آنجایی که که آموزش ذهن آگاهی متمرکز بر شفقت منجر به کاهش است نشخوار فکری و استرس ادراک شده دختران نوجوان شده است ، می توان از آن برای افزایش سلامت روان دختران نوجوان استفاده کرد.
کلیدواژگان: ذهن آگاهی متمرکز بر شفقت، نشخوار فکری، استرس ادراک شده -
صفحات 225-249هدف
هدف این پژوهش ساخت و اعتبارسنجی پرسشنامه سبک های اسناد بیماران مبتلا به کووید-19 بود.
روشروش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به کووید-19 دو استان قم و تهران بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس تعداد 292 نفر آزمون گرفته شد.
یافته ها:
جهت ارزیابی روایی محتوا، حداقل مقدار قابل قبول برای ضریب شاخص روایی محتوا CVI برابر با 79/. و حداقل مقدار قابل قبول برای شاخص نسبت روایی محتوا (CVR) برابر با 62/. مورد استفاده قرار گرفت. نتایج روایی ملاک به شیوه همگرا، بین پرسشنامه پژوهش حاضر و مقیاس هم ارز (734/0) و در سطح 01/0 معنادار بدست آمد. برای بررسی روایی سازه، نتایج همسانی درونی، به شیوه همبستگی هر یک از سوال های آزمون و هر کدام از عامل ها با نمره کل در سطح (01/0)، معنادار بود. روایی سازه به شیوه تحلیل عاملی، به ترتیب هفت عامل «اسناد خداباورانه مثبت»، «اسناد بهبودی خداباورانه»، «اسناد شخصی شده»، «اسناد خداباورانه منفی»، «اسناد به دیگران»، «اسناد طبیعت گرایانه» و «اسناد بهبودی غیر خداباورانه» بدست آمد، که در مجموع (696/48) درصد واریانس کل پرسشنامه را برآورد می کند. اعتبار پرسشنامه در آزمون باز آزمون (678/0)، در روش دو نیمه سازی (808/0) و مقدار ضریب آلفای کرونباخ کل پرسشنامه (888/0)، بدست آمد که بیانگر همسانی درونی خوب این پرسشنامه است.
نتیجه گیری:
بنابراین نتایج بدست آمده حاکی از قابلیت پرسشنامه سبک های اسناد بیماران مبتلا به کووید-19 جهت استفاده در تحقیقات پژوهشی و خدمات به بیماران کرونایی است.
کلیدواژگان: اعتبارسنجی، پرسشنامه اسناد، سبک های اسناد، کووید-19، اسناد دینی
-
Pages 11-35Aim
The aim of this study was to investigate the effect of Sternberg successful intelligence training program on increasing students' creativity and tolerance of ambiguity.
MethodThe research method was an experimental with pre-test, post-test and follow-up with control group. The statistical population of the study consisted of 15842 fourth grade male students in the academic year 2020-2021 in the city of Isfahan, that 30 people were selected by multi-stage random sampling method and randomly assigned to experimental (n= 15) and control (n= 15) groups. The experimental group received ten sessions of Sternberg Success Intelligence Program training. Data were collected through Torrance Creative Thinking Test Form B (2002) and McLean Ambiguity Tolerance Questionnaire (1993) and were analyzed by mixed analysis of variance.
ResultsThe results showed that Sternberg successful intelligence program was effective in increasing students' creativity and ambiguity tolerance in the post-test phase and this effect remained stable in the follow-up phase.
ConclusionBased on the findings of the present study, it can be concluded that the training of Sternberg successful intelligence program by providing an opportunity to enrich the educational environment of students by using methods such as problem solving, games Unstructured, unusual use of objects, conversation of numbers and semi-finished storytelling can be used as an effective program to increase students' creativity and ambiguity tolerance.
Keywords: Creativity, Sternberg Success Intelligence, students, tolerance of ambiguity -
Pages 37-57Aim
The aim of the present study was to validate the Persian version of the Kellner's Emotional Inhibition Scale.
MethodThe statistical population of the study included all people who referred to counseling centers in Khorramabad, Doroud and Boroujerd in 2020 and 2021, from which 400 people were selected by convenience sampling. In the present study, in order to determine the factor validity, the statistical method of confirmatory factor analysis, in order to determine the reliability of the questionnaire, the Cronbach's alpha coefficient method and in order to evaluate the simultaneous validity of the instrument, the Deficits in Executive Functioning Scale by Barkley (2011) were used.
ResultsIn the present study, Cronbach's alpha coefficient for the whole questionnaire was 0.79. The results of confirmatory factor analysis confirmed the four-factor structure of the Kellner's Emotional Inhibition Scale (verbal inhibition, Timidity, disguise feeling, self-control). The results of the correlation between the Kellner's Emotional Inhibition Scale and the Deficits in Executive Functioning Scale showed a significant correlation between the components of the two tools and the simultaneous validity of the Kellner's Emotional Inhibition Scale.
ConclusionSince the fitness indices of the factor analysis model had a good fit and the Cronbach's alpha coefficient indicated the internal consistency of the items of this tool, this questionnaire has good validity and reliability, which can be used to assess emotion inhibition in future research.
Keywords: Deficits In Executive Functioning, Emotional Inhibition, Validation -
Pages 59-81Aim
Positive mood and cognitive flexibility are known to enhance creativity. The present study examines this important issue in the age range of 8 to 12 years, assuming that positive mood is likely to promote creativity by affecting cognitive flexibility.
MethodsThe study population included all female students aged 8 to 12 years in districts 4 and 8 of Tehran. From the research population, 60 people in two age groups of 8 to 10 (8/80 ± 0/76) and 10 to 12 (11/20 ± 0/76) years were selected by available sampling method. After randomly placing individuals in research groups based on the induced mood and age, individuals were assessed using the computerized version of Wisconsin Card Sorting (1948) and the Torrance Creative Thinking (1974) test. The collected data were analyzed using independent t-test, Pearson correlation coefficient, Mann-Whitney U and Hayes mediator regression model (2018).
ResultsRegression model analysis confirmed the mediating role of cognitive flexibility between mood and creativity, where positive mood improves individuals' cognitive flexibility and thereby enhances performance in creativity test.
ConclusionThe findings of this study as evidence of the importance of mood on the level of cognitive flexibility and creative performance in children emphasized the need to consider this issue in educational settings with the aim of creating and strengthening creative thinking in children.
Keywords: cognitive flexibility, Creativity, Positive Mood, Developmental Stages -
Pages 83-105Aim
The purpose of this research was to investigate factor structure, validity and reliability of the interpersonal guilt (short-form) and relation with Corona disease anxiety in students.
MethodThe research method was a descriptive correlational. 330 students in Tehran participated in the study through online recall (Due to the corona virus pandemic). Corona disease anxiety scale (Alipour et al, 1398), Interpersonal guilt scale-15 (Gazzillo et al., 2018), Interpersonal guilt-67 (O'Connor et al., 1997), Personal-Feelings-Questionnaire-PFQ (Shame and Guilt) (Harder and Zalma, 1990) and Self-Esteem (Rosenberg, 1965) were used to collect the data. Data were analyzed using SPSS-23 and AMOS.
Resultsthe results of exploratory factor analysis showed that 15 questions were loaded on 3 factors which together explained 46% of the variance of the scale of the interpersonal guilt. Internal consistency (Cronbach’s alpha) was calculated 0/64-0/87. Correlation of three dimensions of this scale (survivor guilt, omnipotent guilt and self-hate) with Corona disease anxiety, depression, self-esteem, shame and guilt was also significant (p<0/01). confirmatory factor analysis after model modification (14-item version) indicated a good fit with the data.
ConclusionFindings of the current research confirmed the usage of interpersonal guilt scale and it can be used in psychological research and clinical Trails.
Keywords: validity, Reliability, interpersonal guilt, Confirmatory Factor Analysis, Corona disease anxiety -
Pages 107-132Aim
This study aimed to investigate effectiveness of attachment-based Theraplay on parental self-efficacy of mothers, emotional regulation, social adjustment and anxiety of children with separation anxiety.
MethodThe present study is a quasi-experiment, a kind of single-subject individual baseline A.B. The statistical population of the study incorporates mothers and children with separation anxiety (SAD) who have referred to Pardis counseling and psychological center in Isfahan for 4 months in 2020. Three children with Separation anxiety, between 3.5 to 6 years old were selectedby availablesampling. Children and their mothers participated individually in attachment-based Theraplay for eight forty-five-minute sessions. In order to evaluate the effectiveness of the package, Parental Self-Efficacy Questionnaire (Domka, 1996), Emotional Regulation Checklist (Shields & Cicchetti, 1998), Social Skills Questionnaire (Matson, 1983), and Preschool Anxiety Questionnaire (Spence, 2001) wereutilized and the results were demonstrated by graphs and improved effectiveness percentage.
ResultsThe results indicated that in the post-test and follow up, children's anxiety scores have decreased significantly mothers' parental self-efficacy scores and children's emotional regulation and social adjustment have increased significantly.
ConclusionBased on the findings of this research, it can be concluded that the presence of attachment components in attachment-based Theraplay intervention improved performance of mother-child relationship and reduces separation anxiety in children. Attachment-based play therapy provides effective and advantageous strategies for mothers, parents, and child psychotherapy centers in order to promote parental sensitivity and treat behavioral problems and separation anxiety in children with attachment problems.
Keywords: Emotional Regulation, Parental Self-Efficacy, separation anxiety, Social Adjustment, Theraplay -
Pages 133-156Aim
Substance abuse is a maladaptive pattern of substance use through recurrent and significant adverse consequences related to the repeated use of substances appearing. Multiple variables affected on severity, duration and treatment of substance abuse disorders. In 2017, globally 271 million people were estimated to have used one or more illicit drugs. The aim of this causal-comparative study was the comparison of impulsiveness, ego strength, alexithymia and perceived social support in addicts who continued treatment and those who abandoned treatment.
MethodsFor this purpose, 180 participations referred to 3 drug rehabilitation center and after obtaining the consent and conveniently placed into three groups: medicinal, motivational and combined (medicinal-motivational) treatment randomly. Participations completed BIS (Barratt, 1994), Ego Strength Scale (Besharat, 2006), TAS-20 (Bagby, Parker & Taylor, 1994) and MSPSS (Zimet, Dahlem, Zimet & Farley, 1998) before and after the treatments. The number of people remained at the end of treatment were 45, 39 and 43 respectively in each group. For analyze the data non-parametric U Mann-Whitney test was used.
ResultsThe results showed significant differences on impulsiveness, ego strength, alexithymia and perceived social support between Addicts Who Continued Treatment and Those Who Abandoned Treatment.
ConclusionConsidering these variable can be effective in preventing, diagnosis and treatment of addiction.
Keywords: ego strength, impulsiveness, Perceived Social Support, substance abuse, alexithymia -
Pages 157-181Aim
According to the research, many students consider the first year of university as one of the challenging and stressful periods of life and they can’t properly adjust to it. The goal of this research was to study the lived experiences of students with low adjustment in the first year of university to determine problems and challenges of adjustment to university.
MethodThe research method was qualitative phenomenological. Data were collected using semi-structured interviews and analyzed using Colaizzi's 7-step method. The study’s population was the Bachelor’s students with low adjustment in Bandar Abbas Islamic Azad University, in the 1399-1400 academic year. The Purposeful sampling method was conducted on 18 students with low adjustment until reaching data saturation.
ResultsQualitative phenomenological analysis led to the extraction of seven main themes and thirty-three sub-themes. Social and communication problems, emotional problems, irrational beliefs, learning problems, motivational problems, family and university environment problems were determined as the main themes.
ConclusionThe results indicated that maladjusted students experience numerous intrapersonal and environmental problems in adjusting to university. However, the intrapersonal factors share was higher than environmental factors. Thus, due to the multi-dimensional nature of students' problems, it is essential to conduct multilateral interventions to increase students' adjustment to university.
Keywords: Adjustment to University, lived experience, Maladjusted Students -
Pages 183-200Aim
This study aimed to compare the effectiveness of hope therapy and spiritual therapy on quality of life, blood sugar, and blood pressure in middle-aged women with type 2 diabetes.
MethodThe present study was quasi-experimental with a pretest-posttest-follow-up design with a control group. The statistical population included all middle-aged women with type 2 diabetes referred to the Diabetes Research Center, Endocrinology and Metabolism Clinical Sciences Institute in Tehran city in 2020 which 45 people were selected by convenience sampling method and randomly assigned in two experimental groups and one control group (15 people in each group). The research instruments included the Diabetes Quality of Life Brief Clinical Inventory by Burroughs et al., (2004) and a blood test to measure fasting blood pressure and blood sugar. After 8 sessions of 90 minutes, once a week of hope therapy and spiritual therapy for the experimental groups, the data of the present study were analyzed using repeated-measures analysis of variance.
ResultsThe results showed that spiritual therapy and hope therapy had an increasing effect on the quality of life (P=0.038).
ConclusionOne of the practical implications of the present study is the provision of psychological therapies for patients with type 2 diabetes. It is suggested that therapies such as hope and spirituality along with drug therapies be performed on patients with type 2 diabetes.
Keywords: Blood pressure, Blood Sugar, diabetes, Hope Therapy, Quality of life, Spiritual Therapy -
Pages 201-223Aim
The purpose of this study was to determine the effectiveness of mindful self-compassion on reducing rumination and perceived stress in adolescent girls.
MethodThe research method was quasi-experimental with pre-test and post-test design and 6-month follow-up and the control group. The statistical population were all female high school students in District 2 of Ahvaz in the 98-97 academic year. Using convenience sampling among 100 female adolescents who answered the questionnaires of Nolen-Hoeksema and Maro (1991) rumination response style and Cohen et al. (1983) perceived stress questionnaires; Forty subjects who scored above 50 in the rumination response style questionnaire and above 36 in the perceived stress questionnaire were selected and randomly assigned into two groups of 20 experimental and control groups after matching. mindful self-compassion training (2018) was performed in a group manner in 8 sessions of 150 minutes once a week for the experimental group and the data were analyzed using mixed analysis of variance with repeated measures.
ResultsThe results showed that mindful self-compassion training at 99% confidence could reduce rumination (F = 63.35) and perceived stress (F = 60.76) in adolescent girls and this effect remained stable after the follow-up stage.
ConclusionSince mindful self-compassion training has reduced adolescent girls 'rumination and perceived stress, it can be used to increase adolescent girls' mental health.
Keywords: mindful self-compassion training, rumination, perceived stress -
Pages 225-249Aim
The purpose of this study was to Development and validate a questionnaire of attribution styles of patients with Covid-19.
MethodThe research method was descriptive-correlational. The statistical population included patients with Covid-19 in Qom and Tehran provinces. 292 people were tested by convenience sampling method.
ResultsTo evaluate the content validity, the minimum acceptable value for the Content validity index (CVI) is equal to ./79 And the minimum acceptable value for the Content validity ratio index (CVR) is equal to ./62 Was used. The results of the criterion validity were obtained convergently between the questionnaire of the present study and the equivalence scale (0.734) and was significant at the level of 0.01. Structural validity by factor analysis, respectively seven factors,"positive theistic attribution ", " theistic recovery attribution", "personalized attribution", "negative theistic attribution", "attribution to others", "naturalistic attribution" and " Non - theistic improvement attribution", which estimates (48.696) percent of the total variance of the questionnaire. The validity of the questionnaire was obtained in the test- retest (0.678) in the two halving method (0.808) and the Cronbach's alpha coefficient of the whole questionnaire (0.888), which indicates the good internal consistency of this questionnaire.
ConclusionTherefore, the results indicate the ability of the questionnaire of attributionstyles of patients with Covid-19 for use in research and services to Covid-19 patients.
Keywords: Validation, Attribution Questionnaire, Attribution Styles, Covid-19, Religious Attribution