فهرست مطالب

نشریه پژوهش های علوم و فنون دریایی
سال یازدهم شماره 1 (بهار 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/02/07
  • تعداد عناوین: 8
|
  • محمد عباسی عقدا، عبدالرحیم وثوقی، عباس متین فر صفحات 1-9

    در این تحقیق اثر خوراکی پوست سبز گردو بر رنگ پذیری ماهی اسکار (Astronotus ocellatus) مورد مطالعه قرار گرفته است. تعداد 60 عدد ماهی اسکار آلبینو با میانگین وزن 18/0 ± 01/5 گرم و میانگین طول 23/2 ± 84/54 میلی متر در قالب 3 تیمار و یک گروه شاهد، هر کدام با سه تکرار تقسیم شدند. در این پژوهش از تعداد 12 دستگاه آکواریوم در ابعاد 50 × 40 × 33 سانتی متر استفاده شده است. گروه شاهد با غذای بدون افزودنی (غذای پایه) تغذیه گردید. تیمار اول با غذای حاوی 1/0 درصد، تیمار دوم با غذای حاوی 2/0 درصد و تیمار سوم با غذای حاوی 3/0 درصد پوست سبز گردو تغذیه گردیدند. میانگین دمای آب آکواریوم ها در طول دوره مطالعه برابر 09/1 ± 07/28 درجه سانتی گراد، میانگین اکسیژن محلول برابر 15/0 ± 38/5 میلی گرم در لیتر، میانگین pH 33/0 ± 03/8 و میانگین TDS 32/1 ± 27/33 میلی گرم در لیتر بود. مدت 8 هفته (56 روز) دوره پرورش به طول انجامید. هر 20 روز یکبار زیست‎سنجی (Biometry) انجام گردید. پس از پایان دوره پرورش از هر تیمار 3 عدد ماهی به صورت تصادفی انتخاب گردید و برای ارزیابی میزان تغییر رنگ ایجاد شده از سیستم رنگ سنجی L*a*b* با استفاده از دستگاه CHROMA METER CR-40 استفاده شد. رنگ سنجی پوست ماهی های گروه های تیمار نشان داد که اضافه شدن خوراکی پوست سبز گردو در غذای ماهیان باعث تغییر رنگ معنی دار پوست آنها شده است. به طوریکه مولفه b* که مقادیر مثبت آن معادل رنگ زرد است در تیمار 1 تفاوت معنی داری در مقایسه با گروه شاهد نشان می دهد (05/0>P). مولفه L* و a* که به ترتیب نشان دهنده روشنایی و طیف قرمز تا آبی هستند تفاوت معنی داری در تیمارها نشان ندادند (05/0≤P). نتایج تحقیق حاضر نشان داد که استفاده از پوست سبز گردو در جیره غذایی می تواند سبب افزایش رنگ زرد در ماهی اسکار شود. همچنین میزان 1/0 درصد پوست سبز گردو در جیره به عنوان میزان بهینه برای افزایش رنگ زرد ماهی تشخیص داده شد.

    کلیدواژگان: پوست سبز گردو، رنگ زرد، ماهی اسکار (Astronotus ocellatus)، جیره غذایی
  • فروزنده سادات مرعشی شوشتری، سعید ملماسی، سید علی جوزی صفحات 10-21

    هدف از انجام این مقاله استقرارسامانه مدیریت محیط زیست، بهداشت و ایمنی (HSE-MS) درفاز بهره برداری سد سردشت در منطقه زاگرس شمالی در سال 1394 با استفاده از تکنیک های Entropy و TOPSISاست. سه مرحله شناسایی عوامل ریسک، ارزیابی ریسک و استقرارسامانه مدیریت محیط زیست، بهداشت و ایمنی به انجام رسیده است. در مرحله اول به بررسی ویژگی های فنی سد در فاز بهره برداری و سپس به شناسایی عوامل ایجاد کننده ریسک های ناشی از فعالیت ها بر سه محیط فیزیکوشیمیایی، بیولوژیکی و انسانی پرداخته شده است. در مرحله دوم ریسک ها با سه معیار(شدت، احتمال و آسیب پذیری) تعریف و با نظر کارشناسان نمره دهی شده است. نمره دهی های مورد نظر توسط روش آنتروپی وزن دهی و با استفاده از نرم افزار TOPSIS Solver 2014 اولویت بندی شده اند. با توجه به نتایج بدست آمده درفاز بهره برداری لایه بندی حرارتی مخزن سد، قطع ارتباط زیستگاه پایین دست و بالادست سد و شیوع بیماری انگلی در مخزن سد به ترتیب بیشترین میزان ریسک محیط فیزیکوشیمیایی، ریسک محیط بیولوژیکی و ریسک محیط انسانی را دارامی باشد. در مرحله سوم با توجه به اولویت بندی های ریسک، برنامه استقرار سامانه مدیریت محیط زیست، بهداشت و ایمنی (HSE-MS) برای احداث سد طی پنج مرحله به انجام رسیده است. مرحله اول تعیین خط مشی و اهداف، مرحله دوم ارایه برنامه محیط زیستی، بهداشت و ایمنی، مرحله سوم اجرای برنامه، مرحله چهارم پایش و نظارت و کنترل و مرحله پنجم بازنگری است.

    کلیدواژگان: سامانه مدیریت محیط زیست، بهداشت ایمنی، تکنیک TOPSISو Entropy، زاگرس شمالی
  • افتخار شیروانی مهدوی صفحات 22-29

    تحقیق حاضر به منظور سنجش فلزات سرب و کادمیوم در بافت های ماهی شورت نقره ای(Sillago sihama) و یلی خط کمانی (Terapon jarbua) در جزیره قشم انجام گرفته است. نمونه برداری در مهر ماه 1394 از حوضه جنوبی این جزیره انجام گرفت و تعداد 24 عدد ماهی از هر گونه به صورت تصادفی انتخاب شد. پس از بیومتری نمونه ها، بافت های عضله، پوست و کبد جدا شدند و به روش هضم تر مورد هضم شیمیایی قرار گرفتند. برای سنجش میزان فلزات سنگین در نمونه ها از دستگاه ICP-0ES مدل Liberty RL استفاده گردید. بر اساس نتایج به دست آمده کمترین میزان فلز سرب در ماهی شورت نقره ای و یلی خط کمانی در بافت عضله (57 میکرو گرم در کیلوگرم و64 میکرو گرم در کیلوگرم) و بیشترین مقدار آن در بافت کبد(1280 میکرو گرم در کیلوگرم و 1763 میکرو گرم در کیلوگرم) بود و نیز کمترین میزان فلز کادمیوم در بافت عضله (50> میکرو گرم در کیلوگرم) و بیشترین مقدار آن در بافت کبد(72 میکرو گرم در کیلوگرم و 74 میکرو گرم در کیلوگرم) بدست آمد. میانگین میزان فلزات سرب و کادمیوم در بافت های هر دو گونه ماهی دارای ترتیب کبد>پوست >عضله است. مقایسه میزان فلزات در بافت های ماهی شورت نقره ای و یلی خط کمانی بیانگر عدم تفاوت معنادار در هر سه بافت است (05/0≥ P). همچنین مقایسه بافت های دو گونه ماهی در مورد جذب فلزات سرب و کادمیوم، دارای عدم تفاوت معنادار در سطح اطمینان 95% می باشد. به منظور بررسی سلامت مصرف ماهیان مورد بررسی، مقایسه میزان فلزات در بافت های هر دو گونه مورد بررسی، با استاندارد WHO (سرب500 میکروگرم در کیلوگرم و کادمیوم 200 میکروگرم در کیلوگرم) انجام شد که بیانگر عدم تفاوت معنادار میزان فلزات اندازه گیری شده با استاندارد مذکور می باشد (05/0≥ P). بر این اساس و نیز محاسبه حد مجاز مصرف روزانه بر اساس استاندارد EPA در ماهی های مورد بررسی سلامت آن ها از نظر دو فلز سرب و کادمیوم به منظور مصرف، تایید می گردد.

    کلیدواژگان: شورت نقره ای (Sillago sihama)، یلی خط کمانی (Terapon jarbua)، سرب، کادمیوم، جزیره قشم، خلیج فارس
  • علیرضا شمسی زاده، مژگان امتیازجو، مهناز سادات صادقی، محمد ربانی صفحات 30-40

    هدف از پژ‍وهش حاضر، ارزیابی میزان فلزات سنگین (نیکل و سرب) تجمع یافته در میگو Litopenaeus vannamei در مجاورت نفت خام و دو نوع پراکنده ساز ایرانی و خارجی به نام‌های، نفت روب و رادیوگرین OSD بود. برای این منظور، یک گروه شاهد و 5 تیمار با ترکیبات و غلظت های مختلف و هر کدام با سه تکرار در نظر گرفته شد. نمونه های میگو 48 ساعت در معرض نفت خام به تنهایی و ترکیبی از نفت خام و پراکنده سازها قرار گرفته و سپس میزان فلزهای سنگین تجمع یافته در آنها با دستگاه جذب اتمی سنجیده شد. نتایج نشان داد که بیشترین میانگین غلظت فلز سنگین نیکل در میگو، در تیمارهای ترکیب نفت خام با پراکنده ساز ایرانی نفت روب برابر با ppm484/4 است. بیشترین میانگین غلظت فلز سنگین سرب تجمع یافته در میگوی L. vannameiکه در معرض نفت خام با پراکنده ساز خارجی Radiogreen OSD قرار گرفته بود، برابر ppm 443/2 بدست آمد. در نهایت مشخص گردید با افزایش غلظت نفت خام و پراکنده سازها، غلظت فلزات سنگین جذب شده توسط میگوها در مجاورت نفت خام و ترکیب نفت خام با پراکنده سازها، افزایش داشته است. همچنین نیکل در غلظت بیشتری در مقایسه با سرب در میگوهای در معرض نفت خام و پراکنده سازها و ترکیب نفت با پراکنده سازها تجمع یافته بود.

    کلیدواژگان: پراکنده ساز، نفت خام، فلزات سنگین، Litopenaeus vannamei
  • علی حمزه پور، کاظم درویش بسطامی، حسین باقری، علی عظیمی، عباس عینعلی، رضا رهنما صفحات 41-52

    تحقیق حاضر به منظور بررسی برخی از پارامترهای فیزیکی و شیمیایی (شوری، اکسیژن محلول، قلیاییت، هدایت الکتریکی، مواد معلق کل و pH) و نیز مواد مغذی (فسفات، نیترات، نیتریت، سیلیکات و فسفر کل) در آب های سطحی سواحل جنوبی دریای خزر در منطقه گردشگری سی سنگان انجام گردید. در این مطالعه 12 ایستگاه در چهار ترانسکت عمود بر ساحل در فصل پاییز 1391 توسط نمونه بردار نیسکین و CTD از آب های سطحی انتخاب گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که مقدار شوری در گستره (30/11- 16/11گرم بر کیلوگرم)، اکسیژن محلول (42/8- 05/8 میلی گرم بر لیتر)، هدایت الکتریکی (27/18- 75/17 میلی زیمنس بر سانتی متر)، قلیاییت در گستره (200- 5/187 میلی گرم بر لیتر کلسیم کربناتی)، مواد معلق کل در گستره (12- 8 میلی گرم بر لیتر) و pH در گستره (42/8 – 25/8) می باشد. مقادیر بدست آمده برای فسفات (کمتر از حد تشخیص تا 01/0 میلی گرم بر لیتر)، نیتریت (کمتر از حد تشخیص)، فسفر کل (005/0 - 001/0 میلی گرم بر لیتر)، سیلیکات (221/0 - 064/0 میلی گرم بر لیتر) و نیترات (071/0 تا 011/0 میلی گرم بر لیتر) بود. غلظت نیترات، فسفات، سیلیکات، قلیاییت و مواد معلق کل در ترانسکت های بررسی شده در منطقه سی سنگان براساس نتایج حاصل از آنالیز آماری هیچ گونه اختلاف معنی داری نداشتند (05/0 ≥p). غلظت مواد مغذی در آب های سطحی دریای خزر در منطقه سی سنگان در مقایسه با دیگر مناطق در جنوب شرق و جنوب غرب دریای خزر کمتر بوده است.

    کلیدواژگان: سی سنگان، مواد مغذی، خواص فیزیکی و شیمیایی، دریای مازندران
  • مسعود ترابی آزاد، مائده هنرمند صفحات 53-65

    در تحقیق حاضر، مطالعه جامعی بر روی تغییرات تراز دریا در ایستگاه های جزر و مدی خلیج فارس که ثبت دراز مدت داده های جزر و مدی بیش از یک سال را داشته اند، انجام شده است. میانگین تراز دریا با استفاده از داده های جزر و مدی محاسبه و اثرات بارومتری، نیروی باد و دما بر روی میانگین تراز دریا محاسبه شده است. توسط مدل های آماری، اثرهای مختلف جوی بر روی نوسان های تراز دریا مورد بررسی و مدل های غالب مربوط به نوسانات تراز دریا معرفی و مورد تجزیه و تحلیل فیزیکی قرار گرفته است. سپس میانگین تراز دریا در ایستگاه های بندرعباس و بوشهر در یک دوره 11 ساله (2000 الی 2010) محاسبه شد. میانگین تراز دریا در این ایستگاه ها، روندی افزایشی به ترتیب 5 سانتی متر و 4 سانتی متر در طی دوره مربوطه نشان می دهد. در دوره های اشاره شده نوسان های میانگین تراز دریا حدود 35 سانتی متر در بندر عباس و حدود 50 سانتی متر در بوشهر می باشد. در تحلیل رگرسیون، روش های همزمان و اثرات پارامترهای مستقل فشار، دما و تنش باد بر پارامتر وابسته میانگین تراز دریا مورد مطالعه قرار گرفته و مدل های ریاضی استخراج گردید. نتیجه مدل ها با نتیجه داده ها مقایسه شده است. نتایج نشان می دهد که بین میانگین های ماهانه پارامترهای تراز دریا، دما و فشار جو همبستگی بالایی وجود دارد.

    کلیدواژگان: تراز دریا، مدل های آماری، سرعت باد، سواحل شمالی خلیج فارس
  • بابک طالبی، نوشین سجادی، ترانه شارمد صفحات 66-76

    در سال های اخیر منابع آب های زیرزمینی به علت کمبود بارش و آب های سطحی به یکی از مهم ترین منابع طبیعی تبدیل شده است. در این مطالعه به بررسی تاثیر زمین شناسی و فعالیت های کشاورزی منطقه بر روی منابع آب زیرزمینی منطقه شمال دشت قزوین پرداخته شده است. در تحقیق حاضر پارامترهای کیفی 17 عدد چاه نمونه برداری شده در سال 1392، مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا به تاثیر زمین شناسی منطقه بر روی نمونه های آب زیرزمینی با استفاده از تعیین تیپ آب و شاخص اشباع (SI) کانی های مختلف پرداخته شد و پس از آن با استفاده از آنالیز رگرسیون خطی تاثیر عوامل انسانی بر منابع آب زیرزمینی شمال دشت قزوین مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بیانگر آن است که از سمت غرب به شرق در منطقه مورد مطالعه، انحلال کانی ها رو به افزایش است و یون های سدیم، بیکربنات و سولفات یون های غالب منطقه هستند که بیشتر در اثر انحلال هالیت، ژیپس و کربنات به آب های زیرزمینی افزوده می شوند. نتایج آنالیز رگرسیون خطی بیانگر آن است که همبستگی بالای نیترات، سولفات، کلر و پتاسیم با کل جامدات محلول (TDS) نشان دهنده تاثیر فعالیت های کشاورزی منطقه بر روی آب زیرزمینی است. فعالیت های کشاورزی در منطقه سبب افزایش غلظت نیترات گردیده و در قسمت های غربی (ppm 335) و شرقی (ppm 103) میزان نیترات از استاندارد وضع شده سازمان جهانی بهداشت  WHO در سال 2011 (ppm50) برای آب شرب بالاتر بود.

    کلیدواژگان: آب زیرزمینی، هیدروژئوشیمی، دشت قزوین، آلودگی آب
  • ابراهیم قاضی، مرتضی کاشفی الاصل صفحات 77-86

    این تحقیق به منظور بررسی میزان تجمع فلزات سنگین و محاسبه میزان آلودگی رسوبات بستر در اثر فعالیت های عظیم صنعتی در منطقه عسلویه انجام شده است. آب های منطقه عسلویه در خلیج فارس به دلیل موقعیت استثنایی خود که محل احداث تعداد زیادی پالایشگاه گاز و کارخانه های پتروشیمی است، به طور مستقیم و غیر مستقیم در معرض ورود آلاینده های مختلف آلی و معدنی قرار دارد. با توجه به موقعیت منطقه، این مطالعه در شهریور ماه سال 1392 در 10 ایستگاه برای بررسی آلودگی ناشی از فلزات سنگین کبالت، کادمیوم، سرب ، نیکل و جیوه انجام شد. با استفاده از نمونه بردار گراپ مدل اکمن رسوبات برداشته شده و پس از هضم به وسیله دستگاه جذب اتمی کوره ای غلظت فلزها ارزیابی شد. در ادامه داده های بدست آمده با استفاده از منطق فازی مدل سازی شدند. مقایسه نتایج حاصل از مدلسازی با داده های حاصل از اندازه گیری آزمایشگاهی، مبین کارایی مناسب منطق فازی برای پیش بینی مقادیر غلظت فلزات سنگین می باشد.

    کلیدواژگان: مدلسازی، فلزات سنگین، منطق فازی، عسلویه، خلیج فارس
|
  • M. Abbasi Oghda, A. Vosooghi, A. Matinfar Pages 1-9

    The effect of oral green skin of walnuts on the coloration of Oscar fish (Astronotus ocellatus) was studied. Albino Oscar fish with an average weight of 60 grams 5/01 ± 0/18 and 54/84 ± 2/23 mm average length in the form of 3 experimental and one control and each with three repetitions were divided. Twelve aquariums with dimensions of 50 × 40 × 33 cm was used. Control was fed with no food additives (food stand). For the first treatment food containing 0.1 percent walnut hull was used, 0.2 percent was used for the second treatment with the diet and in the third treatment fish were fed with food containing 0.3 percent walnut hull. The breeding period lasted 8 weeks (56 days). Every 20 days biometrics (Biometry) was carried out. Average water temperature in the aquarium during the study period was 28.07 ± 1.09 °C, with an average of 5.38 ± 0.15 milligrams per liter of dissolved oxygen, average pH was measured to be 8.03 ± 0.33 and average TDS, 33.27 ± 1.32 mg. After the breeding period, 3 fish from each treatment were randomly selected to assess the rate of change of color obtained using L* a* b* colorimetric system using a CHROMA METER CR-40. Colorimetric analysis of fish skin from treatments showed that oral administration of green walnut caused significant skin discoloration. Component b* ​​representing the yellow color, was positive in the treatment 1, showed significant differencecompared to control (P0/05). The results showed that using the green skin of walnuts in the diet can increase the Oscar fish skin color towards yellow. It was shown that the level of 0.1 percent green skin of walnuts in the diet was the best level for increasing the yellow color in fish were detected.

    Keywords: Walnut’s green skin, coloration, Oscar fish (Astronotus ocellatus), Diet
  • F. Marashi Shushtari, S. Malmasi, S.A. Jozi Pages 10-21

    The aim of this research was to establish health, safety and environment management system in the operation phase of one of the dams in Northern Zagros zone using TOPSIS and Entropy methods based on three steps. The first step was risk factor identification. In this step, a survey was done to identify which risks were caused by operation phase activities in the three groups, physical-chemical risks, biological risks and human risks. The second step was risk assessment. The risks were introduced in three criteria, severity, probability and vulnerability, and the environmental risk parameters were scored using expert opinion. The risks were prioritized with Entropy and software TOPSIS Solver 2014 methods. As a result thermal stratification in dam reservoir, disconnection of habitat of downstream and upstream and prevalence of parasitic diseases gained the highest scores in operation phase. Finally, the third step was establishing health, safety and environment management system based on five steps. The first step was policy and objective. The second step was offering environment, health and safety plan. The third step was program implementation. The fourth step was monitoring and control on program, air quality, sewage and residue. The fifth step was the audit. This step consisted of solving program implementation problems and change of monitoring plan.

    Keywords: Health, safety, environment management system, operation phase, TOPSIS, Entropy, Northern Zagros
  • E.F. Mahdavi Pages 22-29

    This study has been performed to measure Lead and Cadmium levels in Sillago sihama and Terapon Jarbua fish tissues in Qeshm Island. Twenty four samples from each species were randomly selected in October 2015 in the southern area of the island. After samples were biometrically determined; muscle tissues, skin and the liver were separated and chemically digested by wet digestion. To measure the amount of heavy metals in samples, ICP-OES model Liberty RL device was used. According to the results, the least amount of Lead in Sillago sihama and Terapon Jarbuawas was found in muscle tissues (57 mg/kg and 64 mg/kg respectively) and the highest amount was seen in the liver (1280 mg/kg and 1763 mg/kg) and the least amount of Cadmium was observed in muscle tissues (Sillago sihama and Terapon Jarbua, there is no significant difference at 95% confidence level between the metals in all three tissues. Comparing the tissues of two fish species on the absorption of Lead and Cadmium depicts no significant difference in the confidence level of 95%. To evaluate the safety of studied fish tissues for consumption, the amount of metals in the tissues were compared with WHO (Pb: 500mg/kg, Cd: 200mg/kg) standards, which indicated no significant differences. Based on the mentioned results and calculation of the acceptable daily intake, the consumption of these fish species, regarding health aspects, is confirmed.

    Keywords: Sillago sihama, Terapon Jarbua, Pb, Cd, Qeshm Island, Persian Gulf
  • A. Shamsizadeh, M. Emtyazjoo, M. S. Sadeghi, M. Rabani Pages 30-40

    The aim of this study was to evaluate the heavy metals (nickel and lead) that has accumulated in Litopenaeus vannamei in vicinity of two types dispersants, Naft roob (Iranian dispersants) and Radiogreen OSD (foreign dispersant). For this study, a control group and 5 treated with different concentrations and combinations and each with three replications were considered. Shrimp samples exposed to crude oil and combination of crude oil and two dispersants for 48 hours. The accumulated heavy metals were then measured by atomic absorption spectrometry. Results showed that the highest average concentration of nickel in shrimp, was found to be in the combined treatment of Naft roob at 4.484 ppm,. The highest average concentration of Pb was found in L. vannamei, which was exposed to foreign oil dispersant, Radiogreen OSD, at 2.443 ppm. Finally, it was found that by increasing crude oil and dispersant concentration, higher levels of heavy metals were absorbed by the shrimp in vicinity of crude oil and crude oil combined with dispersants. Nickel was also found to be accimulated at much higher concentrations compared to lead in shrimp exposed to crude oil and crude oil combined with dispersants.

    Keywords: Shrimp, dispersant, Crude oil, Heavy metal, Litopenaeus vannamei
  • A. Hamzehpour, K. Darvish Bastami, H. Bagheri, A. Azimi, A. Einali, R. Rahnama Pages 41-52

    This study was conducted in the southern Caspian Sea region – Seasangan, to study physicochemical properties of surface waters (salinity, chemical productivity, alkalinity, pH, total suspended solid and dissolved oxygen). In this study, nutrients (phosphate, total phosphorus, nitrate, nitrite and silicate) in surface waters was also investigated. Sampling was done in 12 stations in four vertical transects on autumn 2012. The results indicated Salinity range of 11.16- 11.30 g/kg, chemical productivity of 17.75- 18.27 mS/cm, dissolved oxygen of 8.25- 8.42 mg/lit, alkalinity of 187.5- 200 mg/lit as CaCO3, total suspended solid of 8- 12 mg/lit and pH range of 8.25- 8.42, respectivly. The concentrations of phosphate ranging from nd to 0.01 mg/lit, nitrite ( non detectable), total phosphours of 0.001 to 0.005 mg/lit, silicate of 0.064 to 0.221 mg/lit and nitrate of 0.011 to 0.071 mg/lit. There were not significant differences in nutrient levels, alkalinity and total suspended solid in transects (P> 0.05). The results showed that the nutrient levels in the Seasangan surface waters were lower compared to other regions in the southwest and southeast regions of the Caspian Sea.

    Keywords: Caspian Sea, Seasangan, nutrients, Physicochemical properties
  • M. Torabi Azad, M. Honarmand Pages 53-65

    This study was carried out on the changes of sea level in various tidal stations in the Persian Gulf. Stations were selected in which the long term tide data had been recorded for a period of over one year. The mean sea level was calculated through the use of tidal data, while the effects of wind force, temperature and barometric effect was considered on it. Using statistical models the effects of various atmospheric elements on the changes of sea level was assessed and the best models relating to sea level was introduced and physically analyzed. The Mean Sea Level (MSL) in Bandar Abbas and Bushehr has been studied for a period of eleven years (2000-2010). The MSL showed an increasing trend with an increase of 5cm and 4cm during the relevant period in Bandar Abbas and Bushehr, respectively. In the mentioned period, the amplitude was 35cm in Bandar Abbas and 50cm in Bushehr. The sea level and temperature rise and pressure reduction in the Persian Gulf region reflects the gradual climate change in this area.

    Keywords: Sea level, Statistical models, wind speed, north coast of Persian Gulf
  • B. Talebi, N. Sajjadi, T. Sharmad Pages 66-76

    Groundwater has become the most important natural resource in recent years due to lack of rainfall and less surface water. In this Study, the effect of geological and agricultural activities on groundwater resource area in north of Qazvin Plain has been studied. For this research to study the qualitative parameters, 17 wells were sampled in 2013. Initially for estimation of the impact of geology on groundwater samples, water type and saturation index (SI) of various minerals were studied, then the impact of human factors on groundwater resources in the North of Qazvin plain was investigated by using linear regression analysis. Results showed that the amount of dissolved minerals from the west to the east of the study area is on the rise. Ions of sodium, bicarbonate and sulfate are dominant ions, mostly as a result of the dissolution of halite, gypsum and carbonate which entered the groundwater. Linear regression analysis showed that high correlation of nitrate, sulfate, chloride, potassium, and total dissolved solids (TDS) reflects the impact of agricultural activities on groundwater. Nitrate concentration was found to be much higher than WHO 2011 standards (50 ppm) in western (335 ppm) and eastern (103 ppm) parts of study area as a result of agricultural activities.

    Keywords: Groundwater, Hydrogeochemistry, Qazvin Plain, Water Pollution
  • E. Ghazi, M. Kashefi Asl Pages 77-86

    This research intends to study the rate of accumulation of heavy metals and calculate the rate of pollution of seabed sediments in sampling and analyses as a result of large industrial activities in Asaluyeh region. The in Asaluyeh region in the Persian Gulf, due to its exceptional position, where a great number of gas refineries and petrochemical plants are established, is directly or indirectly exposed to different organic and mineral pollutants. Taking into consideration the position of the region, this study was conducted in 2013 in 10 stations, to study the pollution resulting from the heavy metals of Cobalt, Cadmium, Lead, Nickel, and Mercury. Sediment samples were collected by Ekman Grab and measurements were made by a furnace atomic absorption device. Furthermore, the obtained data were modeled with fuzzy logic. The comparison of the results obtained from modeling with the data resulting from lab measurements, indicates the suitable efficiency of fuzzy logic in forecasting the quantities of heavy metals density.

    Keywords: Modeling, Heavy metals, fuzzy logic, Asaluyeh, Persian Gulf