فهرست مطالب

روستا و توسعه - سال بیست و چهارم شماره 4 (پیاپی 96، زمستان 1400)

فصلنامه روستا و توسعه
سال بیست و چهارم شماره 4 (پیاپی 96، زمستان 1400)

  • تاریخ انتشار: 1401/04/12
  • تعداد عناوین: 7
|
  • احمد باسامی*، مجتبی بامدی، فاطمه ارتیاعی صفحات 1-22
    «عملکرد» به‏ عنوان شاخص اساسی موفقیت کسب‏ وکارها همواره مورد توجه محققان بوده و همچنین، سرمایه اجتماعی و گرایش کارآفرینانه دو عامل مهم در پیش بینی عملکرد کسب‏ وکارهاست. البته درباره چکونگی بهره‏ مندی کسب‏ وکارها از تعامل بین این دو عامل دانش اندکی در دست است. از این رو، در پژوهش حاضر، نقش میانجی گرایش کارآفرینانه در رابطه بین سرمایه اجتماعی و عملکرد کسب ‏وکارها بررسی شد. جامعه آماری پژوهش صاحبان کسب‏ وکارهای پرورش مرغ بومی در استان سیستان و بلوچستان بودند (360N =) که از آن میان، به کمک جدول کرجسی و مورگان، 189 نفر به شیوه تصادفی ساده به‏ عنوان نمونه انتخاب شدند. روایی پرسشنامه به‏صورت روایی تشخیصی و روایی همگرا و پایایی آن به کمک ضریب پایایی ترکیبی تایید شد. داده های جمع آوری شده با مدل سازی معادله ساختاری به روش حداقل مربعات جزیی و با استفاده از نرم‏ افزار Smart PLS تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که شبکه روابط دوگانه بیرونی و تعامل اجتماعی با کیفیت تعامل رابطه مثبت و معنی‏دار دارند. همچنین، یافته ها حاکی از نقش میانجی پیشگامی در رابطه بین کیفیت تعامل و عملکرد کسب ‏وکار، نقش میانجی نوآوری در رابطه بین کیفیت تعامل و عملکرد مالی کسب‏ وکار و نقش میانجی ریسک پذیری در رابطه بین کیفیت تعامل و عملکرد غیرمالی کسب‏ وکارهای پرورش مرغ بومی بود.
    کلیدواژگان: کیفیت تعامل، شبکه روابط دوجانبه، نوآوری، ریسک پذیری، پیشگامی، تعامل اجتماعی
  • غلامرضا رعیت پناه*، غلامرضا مجردی، اسماعیل کرمی دهکردی، بهمن امیری لاریجانی صفحات 23-46
    بی توجهی به شرایط بازار و تاکید صرف بر افزایش تولید یکی از مشکلات اساسی نظام های ترویج کشاورزی است. نهادینه کردن خدمات ترویج بازارمحور می تواند نقش مفید و موثری در افزایش کمیت و کیفیت تولید و بهینه سازی زنجیره ارزش محصولات با تمرکز بر رشد اشتغال، کارآفرینی و رونق اقتصادی در مناطق روستایی داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی مولفه های نهادینه سازی خدمات ترویجی بازارمحور در زنجیره ارزش برنج درمناطق روستایی مازندران در سال 1398 انجام شد. گردآوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند با 29 نفر از خبرگان کشور صورت گرفت و برای تحلیل داده ها، از روش تحلیل محتوای استقرایی استفاده شد. نتایج نشان داد که بر اساس رویکرد زنجیره ارزش برنج، فعالیت ها به دو دسته تقسیم می شوند؛ یکی، فعالیت های اولیه شامل تامین نهاده ها، تولید، تبدیل، بازاریابی و مصرف برنج و دیگری، فعالیت های پشتیبانی شامل ارایه آموزش های مهارتی و مشاوره، تامین منابع مالی، مدیریت منابع انسانی، وضع سیاست های حمایتی و فراهم ‏سازی زیرساخت های لازم به‏ ویژه در مناطق روستایی، که این دسته دوم به ‏عنوان مولفه های نهادینه سازی خدمات ترویج بازارمحور در زنجیره ارزش برنج مورد شناسایی قرار گرفت.
    کلیدواژگان: ترویج بازارمحور، زنجیره ارزش، برنج، تحلیل استقرایی
  • مریم ظفری نسب، زینب گلزاری*، محمد نوریان، حسن رضوی صفحات 47-69

    در طول سال های اخیر، از مفهوم «توانمندسازی زنان روستایی» به ‏مثابه یکی از ارکان اصلی توسعه روستایی در مباحث توسعه روستایی بیش از پیش به ‏منظور ارتقای وضعیت زنان و جامعه آنها استفاده شده است. پژوهش کاربردی حاضر به روش کیفی با رویکرد فراترکیب انجام شد و منبع داده های آن کلیه مطالعات انجام شده پایگاه های اریک، ساینس، اسپرینگر، اسکوپوس، الزیور، جهاد دانشگاهی، پرتال پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، نشر کنفرانس های کشور، مجلات تخصصی نور در بازه زمانی 1388 تا 1398 (2009 تا 2019 میلادی) بود. در این راستا، ارزیابی 240 پژوهش مرتبط صورت گرفت. در نهایت، با اجرای گام های هفت‏گانه سندلوسکی و بارسو، چهل مقاله به ‏صورت هدفمند انتخاب و با تحلیل به روش‏های کدگذاری باز، محوری و انتخابی، اعتبار آن از طریق آزمون کاپای کافمن تایید شد. نتایج تحلیل نشان داد که عوامل موثر در توانمندسازی شامل چهار بعد آموزشی (دانش تولید، خودآگاهی)، فردی (خودراهبری و تولیدکنندگی)، ساختاری (قوانین تسهیل‏ کننده، ساختارسازی تولید) و فرهنگی- اجتماعی (فرهنگ ‏سازی و قدرت فعالیت اجتماعی) است. نتایج پژوهش حاضر، با ایجاد درک عمیق از ادبیات موجود در مورد توانمندسازی زنان روستایی می تواند از رهگذر سازمان‏دهی عوامل موثر بر آن، در سیاست‏گذاری توسعه روستایی برای توانمندسازی زنان روستایی مورد استفاده قرار گیرد.

    کلیدواژگان: توسعه، توانمندسازی، زنان روستایی، فراترکیب
  • ایمانه گلی، مریم امیدی نجف آبادی*، فرهاد لشگرآرا صفحات 71-109

    اثرات منفی ناشی از تغییرات اقلیم و تلاش برای کاهش آنها با تاثیرات متفاوت بر زنان و مردان همراه بوده و نقش زنان، به‏ عنوان بازیگران مهم و دارندگان دانش و مهارت‏های قابل توجه، در سازگاری با این تغییرات درخور اهمیت است. پژوهش حاضر، با هدف طراحی الگوی رفتار سازگاری با تغییرات اقلیم در بین زنان شالی‏کار استان مازندران و با بهره ‏گیری از مدل توسعه‏ یافته نظریه انگیزش حفاظت صورت پذیرفت. بدین منظور، 173 نفر از این زنان شالی‏کار که در سال زراعی 96-1395 به کشت برنج پرداخته بودند، از طریق نمونه‏ گیری طبقه ‏ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. به ‏منظور جمع‏ آوری اطلاعات، از پرسشنامه استاندارد استفاده شد. نتایج نشان داد که ارزیابی تهدید و ارزیابی مقابله زنان شالی‏کار بر رفتار سازگاری آنها با تغییرات اقلیم اثر مثبت و معنی‏دار دارند؛ همچنین، درک مشکلات دارای بیشترین اثر بر ارزیابی تهدید و نیز هزینه‏ های پاسخ دارای بیشترین اثر بر ارزیابی مقابله با تغییرات اقلیم توسط آنهاست. با توجه به نتایج، پیشنهاد می ‏شود که سازمان‏ های دولتی و خصوصی مرتبط با کشاورزی، منابع طبیعی، تغییرات اقلیم و نیز سازمان‏های بین ‏المللی همچون هییت بین ‏الدول تغییرات اقلیم و کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد تغییرات اقلیمی نسبت به آموزش رفتارهای حفاظتی و سازگارانه ‏تر به زنان شالی‏کار اقدام کنند. نتایج تحقیق حاضر به شناسایی رفتارهای تعیین ‏کننده سازگاری زنان در برابر تغییرات آب ‏و هوایی و مداخلات راهبردی لازم برای سازگاری موثرتر آنها کمک می کند.

    کلیدواژگان: تغییرات اقلیم، سازگاری، زنان، نظریه انگیزش حفاظت، کشاورزی
  • مریم محمودی*، هرمز اسدی، عبدالرسول شیروانیان، اکبر مرزوقیان، لادن شفیعی صفحات 111-139

    هدف اصلی پژوهش حاضر تبیین عوامل تاثیرگذار بر پذیرش و توسعه کشت گندم دوروم در مناطق روستایی پنج استان فارس، خوزستان، کرمان، ایلام و تهران با استفاده از مدل معادلات ساختاری بود و برای جمع آوری اطلاعات لازم از پرسشنامه استفاده شد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه گندم‏کاران استان های یادشده بود. حجم نمونه آماری با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان 274 نفر تعیین شد و نمونه های آماری با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای چندمرحله ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. برای تعیین میزان پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ و شاخص پایایی مرکب (CR) و به منظور تعیین روایی همگرای مولفه ها نیز از شاخص میانگین واریانس استخراج‏ شده (AVE) استفاده شد، که نتایج حاکی از مطلوب بودن شاخص های مورد بررسی بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری با بهره گیری از نرم افزار LISREL نسخه 5/8 و SPSS نسخه 22 صورت گرفت. نتایج مطالعه موید تاثیر مثبت و معنی دار بین مولفه های تبیین کننده تاثیرگذار بر تمایل به پذیرش کشت گندم دوروم بود؛ همچنین، مدل معادلات ساختاری، در مجموع، 47 درصد از تغییرات متغیر تمایل به پذیرش کشت گندم دوروم را پیش بینی می‏ کرد. در نهایت، انتظار می رود که نتایج پژوهش حاضر در تدوین راهکارهای ترویج و توسعه گسترده تر کشت گندم دوروم در مناطق روستایی کشور توسط مروجان مفید واقع شود.

    کلیدواژگان: گندم دوروم، تمایل، پذیرش، مدل سازی معادلات ساختاری
  • شهنام زندیه، اصغر صرافی زاده قزوینی*، اکبر عالم تبریز، کمال سخدری صفحات 141-169

    امروزه، صاحب‏نظران و نهادهای توسعه، کارآفرینی روستایی را مداخله ‏ای راهبردی برای ارتقای توسعه روستایی و تسریع در روند آن می‏ دانندکه نقشی مهم در کاهش فقر و توسعه عدالت اجتماعی و نیز ایجاد فرصت‏ های شغلی فراوان برای روستاییان دارد. بر این اساس،  مطالعه حاضر، با هدف توسعه کارآفرینی روستایی، در پی پاسخ بدین پرسش بود که «چگونه می‏توان از طریق مطالعه نقش میانجی توانمندسازی روستاییان، موجب بهبود عملکرد زیست ‏بوم و توسعه کارآفرینی در فضای روستایی کشور ایران شد؟». پژوهش کاربردی حاضر، با بهره‏ گیری از روش کمی و راهبرد مدل‏سازی معادلات ساختاری، به روش حداقل مربعات جزیی با رویکرد PLS انجام شد. گردآوری داده ‏های پژوهش از طریق تکمیل 102 پرسشنامه محقق‏ ساخت روا و پایا با روش نمونه‏ گیری خوشه‏ ای در بازه زمانی 1399-1398 صورت گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که دو جریان توانمندساز شناختی شامل توانمندسازهای فردی، گروهی و بنگاهی و جریان توانمندساز عاطفی یا روان‏شناختی با تاثیرپذیری از ابعادی همچون رفع موانع و بهبود محیط کسب‏ و‏کار روستایی، حمایت و پشتیبانی از کسب ‏و‏کارهای روستایی، طرح و برنامه روستایی، و اهداف و ارزش‏های کارآفرینی روستایی، می ‏توانند منجر به توسعه کارآفرینی روستایی با شاخص ‏هایی همچون ایجاد و یا حفظ و توسعه کسب‏ و‏کارهای روستایی و یا کارآفرینی اجتماعی روستایی شوند. در پایان، بر اساس یافته های پژوهش، چند پیشنهاد کاربردی از جمله آگاهی ‏افزایی در خصوص مولفه‏ های توانمندساز در سه سطح فرد، گروه و بنگاه به کسب ‏و‏کارهای روستایی، نقش ‏آفرینی مربیان و مرشدان کسب‏ و‏کارهای روستایی، نقش ‏آفرینی ‏های چندگانه دولت کارآفرین و نقش ‏آفرینی کلیدی و حیاتی جوامع محلی ارایه شد.

    کلیدواژگان: توسعه کارآفرینی روستایی، توانمندسازی شناختی، توانمندسازی روان‏شناختی، زیست‏بوم توسعه کارآفرینی روستایی
  • سید خسرو اعتضاد، محمود دانشورکاخکی*، حسین محمدی صفحات 171-202
    امروزه، در کشورهای درحال توسعه، مهاجرت از روستا به شهر از جمله مسایل اجتماعی و اقتصادی مهم به‏ شمار می رود. در مطالعه حاضر، با توجه به اهمیت مسیله ماندگاری در روستاهای ایران، به بررسی  رابطه میان ماندگاری افراد در روستاها و اثرات دسترسی مالی از طریق تامین مالی درونی و بیرونی بر آن پرداخته شد. جامعه آماری پژوهش خانوارهای روستایی شهرستان‏های گناباد، تربت حیدریه و سبزوار در استان خراسان رضوی بودند که از آن میان،  397 خانوار در قالب حجم نمونه انتخاب شدند. میزان رضایت مندی افراد از سکونت در روستا به‏ عنوان متغیر وابسته (رضایت مندی کم، متوسط و زیاد) و متغیرهای سن، جنسیت، نوع فعالیت، سطح زیر کشت، درآمد، ارزش کل دارایی، پس‏انداز و دسترسی به اعتبارات رسمی و غیررسمی در قالب متغیرهای مستقل وارد تحلیل شدند. برای تحلیل داده ها، با توجه به وجود ناهمسانی در نمونه مورد بررسی، از شیوه لاجیت ترتیبی چندسطحی استفاده شد. برای تایید وجود ناهمسانی در شهرستان ها و روستاهای مورد مطالعه، آماره ‏های ضریب همبستگی درون گروهی (ICC) و شاخص اثر طراحی (DE) در نظر گرفته شدند و مقادیر آنها، به ‏ترتیب، برابر با  25/0 و 48/0 به‏دست آمد. از آنجا که مقادیر دو آماره بیش از 2/0 بوده، اثرات خودهمبستگی درون ‏واحدی شایان توجه ارزیابی شده و وجود ناهمسانی در شهرستان ها و روستاهای مورد مطالعه پذیرفته شد؛ به دیگر سخن، در سطح شهرستان ، دو پارامتر اصلی تعداد بانک نسبت به جمعیت شهر و نرخ دستمزد شهری حدود 25/0 واریانس‏های بین شهرها را نشان می دهند و در سطح روستاها نیز میزان همبستگی درون واحدی برابر با 48/0 بیانگر این است که در بین روستاها، متغیرهای اصلی نرخ بیکاری، وجود و عدم وجود منابع آب و متوسط سطح درآمد مردم حدود 48/0 واریانس بین روستاها را شامل می شوند که این ناهمسانی ها موجبات رضایت مندی از طیف زیاد به کم را مهیا می سازد. همچنین، سایر یافته های تحقیق نشان داد که اعطای تسهیلات به خانوارهای روستایی به ‏صورت رسمی (و نه غیررسمی) باعث افزایش انگیزه آنها برای ماندن در روستا می شود و این افراد می ‏توانند با این تسهیلات رسمی دریافتی، کسب‏ وکارهای خود در مناطق روستایی را توسعه بخشیده، رضایت و تمایل بیشتری برای ماندن در روستا و عدم مهاجرت به شهر داشته باشند.
    کلیدواژگان: ماندگاری در روستا، اعتبارات بانکی، رضایت‏مندی، توسعه ‏یافتگی، موسسات مالی، لاجیت چندسطحی
|
  • Ahmad Basami *, Mojtaba Bamadi, Fatemeh Ertiaei Pages 1-22
    Given the importance of performance as the main indicator of the success of businesses, it has always been of interest to researchers. In addition, social capital and entrepreneurial orientation are two important factors in predicting the performance of businesses. However, little is known about the mechanisms that benefit businesses from the interplay among these factors. Therefore, this study aimed at investigating the mediating effect of entrepreneurial orientation in the relationship between social capital and business performance. The statistical population of the study included the owners of local poultry business units in the rural areas of Sistan and Baluchestan province in Iran with 360 active units in 2018, out of which 189 units were selected by simple random sampling as the statistical sample using Krejcie and Morgan table. The validity of the questionnaire was confirmed as discriminant validity and convergent validity. Composite reliability measures showed satisfied reliability. The collected data was analyzed by structural equation modeling with partial least squares method (PLS-SEM). The study findings showed that the external network ties and social interaction had a positive and significant relationship with relationship quality; and also indicated that the proactiveness mediated the impact of relationship quality on the performance, innovativeness mediated the impact of relationship quality on financial performance, and risk-taking mediated the impact of relationship quality on non-financial performance of local poultry businesses.
    Keywords: Relationship Quality, External Network Ties, Innovativeness, Risk-Taking, Proactiveness, Social interaction
  • Gholamreza Rayatpanah *, Gholamreza Mojarradi, Esmail Karamidehkordi, Bahman Amiri Larijani Pages 23-46
    Neglecting market conditions and emphasizing merely on production increase is one of the basic problems of agricultural extension systems. Institutionalizing extension services based on a market-oriented approach can play a useful and effective role in increasing the quantity and quality of production and optimizing the value chain of products with a focus on employment growth, entrepreneurship and economic prosperity in rural areas. Therefore, this study aimed at identifying the components for institutionalization of market-based extension services in the rice value chain in rural areas of Mazandaran Province, as Iran’s most rice producing province, in 2019. The required data were collected through semi-structured interviews with 29 purposefully selected rice experts and were analyzed through an inductive analysis method. The results showed that based on the value chain approach, the activities were classified in the two categories including ‘primary activities’ such as the supply of inputs, production, processing, marketing and consumption of rice and ‘support activities’ comprising providing training and advisory services, financial supports, human resource management, supportive policies, and the provision of the necessary infrastructure. It was also found that support activities were identified as effective factors in the institutionalization of market-oriented extension services in the rice value chain.
    Keywords: Market-Oriented Extension, Value chain, rice, Inductive Analysis
  • Maryam Zafarinasab, Zainab Golzari *, Muhammad Nourian, Seed Hassan Razavi Pages 47-69

    In recent years, the concept of "empowerment of rural women" has been used as one of the main pillars of rural development in rural development issues in order to improve the status of women and their society. This applied research was carried out qualitatively with a meta-synthesis approach and its data source included all the studies conducted by Eric, Science, Springer, Scopus, Elsevier, Scientific Information Database (SID), the portal of the Institute of Humanities and Cultural Studies, the publication of national conferences, and Noor specialized journals in the time period of 2009-2019. In this regard, 240 related studies were evaluated. Finally, by performing the seven steps of Sandelowski and Barroso, forty articles were purposefully selected and by analyzing in open, axial and selective coding methods, their validity was confirmed by Kappa Kaufmann test. The results of the analysis showed that the effective factors in empowerment consisted of four dimensions including educational (production knowledge, self-awareness), individual (self-direction and productivity), structural (facilitating laws, production structuring) and socio-cultural (culture building and social activity power). The results of the present study, by creating a deep understanding of the existing literature on the empowerment of rural women, can be used in rural development policy to empower rural women by organizing the factors affecting it.

    Keywords: Development, Empowerment, rural women, Meta-Synthesis
  • Imaneh Goli, Maryam Omidi Najafabadi *, Farhad Lashgarara Pages 71-109

    Negative effects of climate change and efforts to reduce them have different impacts on men and women; and women, as important actors and those with significant knowledge and skills, play an important role in adapting to these changes. This study aimed at designing a model of behavior adaptation to climate changes among paddy farmer women in Mazandaran province of Iran, using a developed model of Protection Motivation Theory (PMT). For this purpose, 173 paddy farmer women in the province who cultivated rice in the 2016-2017 crop year were selected through stratified sampling with proportional assignment. A standard questionnaire was used to collect information. The results showed that threat assessment and coping assessment of paddy farmer women had positive and significant effects on their adaptation behavior to climate change; in addition, understanding problems had the greatest impact on threat assessment, and response costs had the greatest impact on their response to climate change. According to the results, it is suggested that public and private bodies related to agriculture, natural resources, climate change as well as international bodies such as the International Committee on Climate Change and the UN Convention on Climate Change be more concerned with teaching conservation and adaptive behaviors and the paddy farmer women should undoubtedly take some measures. The results of this study would help to identify the behaviors that determine women's adaptation to climate change and the strategic interventions needed for their more effective adaptation.

    Keywords: Climate change, Adaptation, Women, Protection Motivation Theory (PMT), agriculture
  • Maryam Mahmoudi *, Hormoz Asadi, Abdoulrasool Shirvanian, Akbar Marzooghian, Ladan Shafiee Pages 111-139

    The main purpose of this study was to explain the factors affecting the adoption and development of durum wheat cultivation in rural areas of five provinces of Fars, Khuzestan, Kerman, Ilam and Tehran in Iran using structural equation model. The required data were collrcted through a questionnaire, the reliability of which was determined by Cronbach's alpha coefficient and composite reliability index (CR); and the extracted mean variance index (AVE) was used to determine the convergent validity of the components. The statistical population of the study included all wheat farmers in the mentioned provinces. Statistical sample size was determined as 274 people using Krejcie and Morgan sample size table and statistical samples were selected using multi-stage sampling method with proportional assignment. The results indicated that the studid indices were desirable. Data analysis was performed in a structural equation modeling method using LISREL8.5 and SPSS22. The study results confirmed the positive and significant effect between the explanatory components affecting the willingness to adopt durum wheat cultivation; in addition, the structural equation model predicted, in total, 47 percent of the variable variations in the tendency to adopt durum wheat cultivation. Finally, the results of this study are expected to be useful in developing strategies for extension and development of durum wheat cultivation. In addition, this research can be useful for breeders to breed varieties appropriate to the wheat farmers` conditions and needs.

    Keywords: Durum wheat, Willingness, adoption, Structural equation modeling
  • Shahnam Zandieh, Asghar Sarafizadeh *, Akbar Alem Tabrizi, Kamal Sakhdari Pages 141-169

    Today, experts and development institutions consider rural entrepreneurship as a strategic intervention to promote rural development and accelerate its process, which has an important role in reducing poverty and developing social justice as well as creating many job opportunities for rural people. Accordingly, this study aimed mainly at developing rural entrepreneurship. For this purpose, it sought to answer the question: How can we improve the ecological performance and development of entrepreneurship in rural Iran by studying the mediating role of rural empowerment? The present applied research, using quantitative method with a structural equation modeling strategy, was performed by partial least squares (PLS) method and approach. The required data were collected through 102 valid and reliable researcher-made questionnaires by cluster sampling method in the period 2019-2020. The results showed that two streams of cognitive empowerment including individual, group and enterprise empowerment and emotional or psychological empowerment stream with the impact of dimensions such as removing barriers and improving the rural business environment, supporting rural businesses, rural plans and programs, and the goals and values ​​of rural entrepreneurship can lead to the development of rural entrepreneurship with indicators such as the creation or maintenance of rural businesses or rural social entrepreneurship. Finally, based on the study findings, some practical suggestions, including raising awareness about empowerment components at three levels of individual, group and enterprise to rural businesses, the role of educators and mentors of rural businesses, the multiple roles of the entrepreneurial government and the key and vital role of local communities were presented.

    Keywords: Rural Entrepreneurship Development, Cognitive Empowerment, Psychological Empowerment, Rural Entrepreneurship Development Ecosystem
  • S. Khosro Etezad, Mahmoud Daneshvar Kakhki *, Hoessin Mohammadi Pages 171-202
    Today, in developing countries, including Iran, migration from rural to urban areas is an important social and economic issue. Given the importance of the issue of willingness to stay in village, this study aimed at investigating the relationship between willingness to stay in village and effects of financial access through internal and external financing. The statistical population included the rural households of Gonabad, Torbat-e Heydarieh and Sabzevar counties in Razavi Khroasan province of Iran; and among them, 397 rural households were selected as the sample size. The extent of people's satisfaction with living in rural areas as dependent variable (low, medium and high satisfaction) and age, gender, type of activity, area under cultivation, income, and total value of assets, savings and access to formal and informal credits as independent variables were studied. To analyze the data, due to the existence of heterogeneity in the sample, the multilevel sequential logit method was used. To confirm the existence of heterogeneity in the studied cities and villages, the statistics of intra-class correlation coefficient (ICC) and design effect (DE) index were considered, resulting in 0.25 and 0.48 values, respectively. Since these values were more than 0.2, the effects of intra-unit autocorrelation were evaluated as considerable and the existence of heterogeneity in the studied cities and villages was accepted; in other words, at the city level, the two main parameters of the number of banks in relation to the urban population and the urban wage rate showed about 0.25 variances between cities, and at the village level, the intra-unit auto-correlation of 0.48 indicated that the main variables of unemployment rate, the presence or absence of water resources and the average income level of the people included about 0.48 variance between villages, which these heterogeneity would provide a wide range of satisfaction to a large extent. Also, other research findings showed that granting facilities to rural households formally (rather than informally) could increase their motivation to stay in the village, and with these formal facilities, they would be able to start their own businesses in rural areas; hence, they might have more satisfaction and desire to stay in the countryside and not migrate to the city.
    Keywords: Willingness to Staying, External Credits, Financial Institutions, Logit, Multilevel