فهرست مطالب
نشریه تعالی مشاوره و روان درمانی
پیاپی 41 (بهار 1401)
- تاریخ انتشار: 1401/04/12
- تعداد عناوین: 7
-
صفحات 1-10هدف
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری بر افسردگی و رضایت جنسی در مبتلایان به دیابت نوع دو انجام شد.
روشاین مطالعه آزمایشی تک موردی از نوع خطوط پایه چندگانه بود. جامعه پژوهش مبتلایان به دیابت نوع دو شهر مشهد در سال 1398 بودند که از میان آنها 4 نفر با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. هر چهار نفر به صورت انفرادی تحت 6 جلسه 90 دقیقه ای درمان فعال سازی رفتاری قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش مقیاس های افسردگی بک (1967) و رضایت جنسی هادسون و همکاران (1981) بود. داده ها با استفاده از شاخص تغییر پایا (RCI) و ماکزیمم درصد بهبودی (MPI) تحلیل شدند.
یافته هانتایج نشان داد که درمان فعال سازی رفتاری به طورمعناداری باعث کاهش افسردگی و افزایش رضایت جنسی در هر چهار نفر از مبتلایان به دیابت نوع دو شد.
نتیجه گیریبا توجه به اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری بر کاهش افسردگی و افزایش رضایت جنسی در مبتلایان به دیابت دو برنامه ریزی برای استفاده از این روش درمانی ضروری است. در نتیجه، مشاوران و درمانگران می توانند از روش درمان فعال سازی رفتاری در کنار سایر روش های درمانی برای بهبود ویژگی های روانشناختی به ویژه کاهش افسردگی و افزایش رضایت جنسی استفاده کنند.کلید واژه ها: درمان فعال سازی رفتاری، افسردگی، رضایت جنسی، مبتلایان به دیابت
کلیدواژگان: درمان فعال سازی رفتاری، افسردگی، رضایت جنسی، مبتلایان به دیابت نوع2 -
صفحات 11-22هدف
با توجه به نقش و اهمیت مادران در مراقبت از کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده و آموزش مهارت های ویژه چندگانه بر خودپنداره در مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم انجام شد.
روشاین مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم شهر تهران در سال 1398 بودند که 45 نفر از آنها با روش در دسترس انتخاب و با روش تصادفی در سه گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش اول برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده و گروه آزمایش دوم آموزش مهارت های ویژه چندگانه را برای 9 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند و گروه کنترل آموزشی ندید. ابزار پژوهش مقیاس خودپنداره (بک و همکاران، 1990) بود و داده ها با روش های آزمون تعقیبی بونفرونی و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS-22 تحلیل شدند.
یافته هایافته ها نشان داد که هر دو شیوه برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده و آموزش مهارت های ویژه چندگانه در مقایسه با گروه کنترل باعث افزایش خودپنداره مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم شدند و نتایج در مرحله پیگیری نیز حفظ شد (05/0˂P). علاوه بر آن، برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده در مقایسه با آموزش مهارت های ویژه چندگانه باعث افزایش خودپنداره آنان شد (05/0˂P).
کلیدواژگان: اتیسم یکپارچه با خانواده، مهارت های ویژه چندگانه، خودپنداره، اختلال طیف اتیسم -
صفحات 23-34
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش ازدواج موفق و آموزش نظریه انتخاب بر بهزیستی روان شناختی زوج های جوان انجام شد.
روشروش پژوهش نیمه آزمایشی با سه گروه و در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری است. جامعه آماری پژوهش شامل زوج های تازه عقد کرده بودند (بین یک تا شش ماه گذشته از عقد ازدواج) که به مراکز مشاوره در شهر اصفهان در تابستان 1398 مراجعه کردند. از جامعه آماری مورد اشاره 45 زوج از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 زوج) و یک گروه کنترل (15 زوج) گمارده شدند. از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1980) استفاده شد. گروه آموزش ازدواج موفق مطابق با پکیج خانبانی (2019) و گروه آموزش نظریه انتخاب مطابق با نظریه انتخاب گلاسر (2000) هر یک طی 5 جلسه 90 دقیقه ای و هفته ای یک جلسه تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکرد. داده ها از طریق آزمون خی دو، تحلیل واریانس اندازه های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار اس پی اس اس، نسخه 25 تحلیل شد.
یافته هانتایج نشان داد، آموزش ازدواج موفق بر بهزیستی روان شناختی زوج های جوان موثر بود (01/0>P). همچنین بر اساس نتایج، آموزش نظریه انتخاب بر بهزیستی روان شناختی زوج های جوان دارای تاثیر معناداری نبود (05/0<P).
نتیجه گیریآموزش ازدواج موفق برای ارتقاء بهزیستی روان شناختی زوج های جوان، از زمره آموزش های احتمالی است که می تواند برای زوج های جوان مد نظر قرار گیرد.
کلیدواژگان: آموزش ازدواج موفق، آموزش نظریه انتخاب، بهزیستی روان شناختی، زج های جوان -
صفحات 35-57هدف
هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت استرس و مدیریت خود به مادران بر کاهش تعللورزی تحصیلی فرزندان آنها بود.
روشاین پژوهش نیمه تجربی، با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دانشآموزان دختر دوره اول متوسطه منطقه 5 شهر تهران و مادران آن ها در سال تحصیلی 1398-1397 بودند. نمونه آماری این پژوهش تعداد 48 نفر از دانش آموزان به همراه مادران آن ها بودند که به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. و سپس مادران آنها در چهار گروه (سه گروه آزمایش و یک گروه گواه) به صورت تصادفی جایگزین شدند. برنامه آموزشی مدیریت استرس و مدیریت خود و آموزش تلفیقی (مدیریت استرس و مدیریت خود) در 8 جلسه 60 دقیقه ای، دو بار در هفته می باشد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تعللورزی تحصیلی (سواری، 1390)، داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی با استفاده از نرم افزار spss نسخه 23 تحلیل شد.
یافته هانتایج نشان داد که بر خلاف تفاوت میانگین های مولفه ها و نمره کل تعلل ورزی در مراحل پس آزمون - پیگیری، تفاوت میانگین های مولفه ها و نمره کل آن در مراحل پیش آزمون - پس آزمون و پیش آزمون - پیگیری در سطح 01/0 معنادار است.
نتیجه گیریبه طور کلی نتایج نشان دهنده کاهش نمرات گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه (چهار گروه شامل سه گروه آزمایش و یک گروه گواه) در پس آزمون بود که بر این اساس می توان نتیجه گرفت که آموزش مدیریت استرس و مدیریت خود به مادران بر تعللورزی تحصیلی فرزندان دختر آن ها موثر است.
کلیدواژگان: آموزش مدیریت استرس، آموزش مدیریت خود، تعلل ورزی تحصیلی -
صفحات 58-70هدف
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه فرسودگی تحصیلی و خودناتوان سازی تحصیلی با نقش میانجی هوش عاطفی بود.
روشپژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه آزاد اسلامی استان خراسان شمالی در سال تحصیلی96-1395 به تعداد 105 نفر بود. بر اساس فرمول کوکران 83 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر اساس مقطع تحصیلی انتخاب شد. ابزار پژوهش عبارت از پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران (1997)، پرسشنامه خود ناتوان سازی جونز و رودوالت (1982) و هوش عاطفی ویزینگر (1998) بود. تحلیل داده ها با استفاده از معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارSPSS 21 و 3 Pls تحلیل شد.
یافته هایافته ها نشان داد که فرسودگی تحصیلی و خود ناتوان سازی تحصیلی دانشجویان در حد متوسط و هوش عاطفی در حد مطلوب می باشد. فرسودگی تحصیلی رابطه مثبت با خود ناتوان سازی تحصیلی دارد یعنی تاثیر مثبت بر افزایش ان دارد. هوش عاطفی با فرسودگی تحصیلی و خودناتوان سازی رابطه منفی دارد یعنی بر کاهش آنها تاثیر دارد.
نتیجه گیریبرای کاهش خودناتوان سازی تحصیلی باید به تقویت هوش عاطفی دانشجویان پرداخت تا از این طریق فرسودگی تحصیلی نیز کاهش یابد.
کلیدواژگان: فرسودگی تحصیلی، خودناتوان سازی تحصیلی، هوش عاطفی -
صفحات 71-88هدف
هدف پژوهش حاضر پیش بینی درگیری تحصیلی بر اساس هویت تحصیلی و خودراهبری یادگیری با نقش واسطه ای نیازهای بنیادین روان شناختی بود.
روشاین پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه مورد مطالعه پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر پایه دوازدهم شهرستان های رباط کریم و پرند در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 305 نفر از دانش آموزان دختر پایه دوازدهم شهرستان رباط کریم و پرند بودند که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله-ای انتخاب شدند. دانش آموزان به پرسشنامه های درگیری تحصیلی (ریو، 2013)، هویت تحصیلی (واز وایزاکسون، 2008)، خودراهبری یادگیری (فیشر، 2001) و نیازهای بنیادین روانشناختی (رایان و دسی، 2000) پاسخ دادند. پس از جمع آوری داده ها، تحلیل آن ها با نرم افزار Spss-24 و Amos-21 و معادلات ساختاری انجام گرفت.
یافته هانتایج تحلیل ها نشان داد که نقش میانجی گر با نیازهای بنیادین روانشناختی در پیوند بین هویت تحصیلی و خودراهبری یادگیری با درگیری تحصیلی، مثبت و معنادار است و الگوی پیشنهادی 43 درصد از واریانس درگیری تحصیلی دانش آموزان را تبیین می کند.
نتیجه گیریبر پایه یافته های پژوهش مشخص شد تاثیر هویت تحصیلی و خودراهبری یادگیری بیش از آن که مستقیم باشد غیرمستقیم و از طریق با نیازهای بنیادین روانشناختی است. در نتیجه با افزایش هویت تحصیلی و خودراهبری یادگیری، با نیازهای بنیادین روانشناختی و درگیری تحصیلی دانش آموزان افزایش می یابد.
کلیدواژگان: هویت تحصیلی، خودراهبری یادگیری، نیازهای بنیادین روانشناختی، درگیری تحصیلی، دانش آموزان -
صفحات 89-102هدف
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش زوج درمانی شناختی-رفتاری و مدل EIS بر رضایت زناشویی در زنان باردار انجام شد.
روشطی یک پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل، از بین جامعه آماری (زنان باردار نخست زا) با لحاظ نمودن ملاک های ورود به پژوهش، به شیوه نمونه گیری در دسترس 60 نفر انتخاب و به شیوه تصادفی درسه گروه 20 نفره(دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. شرکت کننده های آزمایش در طی 8 جلسه 90 دقیقه ای، تحت آموزش شناختی-رفتاری و مدلEIS قرار گرفتند در حالی که گروه کنترل در این مدت آموزشی دریافت نکردند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ استفاده شد.داده ها با استفاده از میانگین، تحلیل کواریانس چند متغیره تحلیل شدند.
یافته هایافته ها حاکی از اثربخشی متفاوت هر دو رویکرد شناختی-رفتاری و مدل EIS بر رضایت زناشویی و خرده مقیاسهای آن است،مدلEIS نسبت به رویکرد شناختی-رفتاری تاثیر بیشتری بر رضایت زناشویی و خرده مقیاس های موضوعات شخصیتی، ارتباط زناشویی، رابطه جنسی، و جهت گیری مذهبی داشت ولی در خرده مقیاس مدیریت مالی اثربخشی رویکرد شناختی-رفتاری بیشتر بود
نتیجه گیریلذا می توان نتیجه گرفت با وجود تفاوت بین این دو رویکرد هردو در زمینه رضایت زناشویی و خرده مقیاس های آن موثر هستند اما با توجه به اثربخشی بیشتر مدل EIS در رضایت زناشویی و بیشتر خرده مقیاس های آن، می توان از آن در دوران بارداری به عنوان روش کارآمدتر در کنار سایر مراقبت ها، استفاد کرد.
کلیدواژگان: زنان باردار، رضایت زناشویی، شناختی-رفتاری، مدل EIS
-
Pages 1-10Purpose
This research was conducted with the aim of determine the effectiveness of behavioral activation therapy on depression and sexual satisfaction in patients with type 2 diabetes.
MethodologyThis was a single case experimental study from type of multiple baselines. The research population was patients with type 2 diabetes of Mashhad city in 2019 year, which from them 4 people were selected by purposive sampling method as a sample. All four people individually underwent 6 sessions of 90-minute behavioral activation therapy. The research instruments were scales of Beck depression (1967) and Hudson and et al sexual satisfaction (1981). Data were analyzed with using reliable change index (RCI) and maximum percentage of improvement (MPI).
FindingsThe results showed that behavioral activation therapy significantly led to decreased depression and increased sexual satisfaction in all four patients with type 2 diabetes.
ConclusionRegarded to the effectiveness of behavioral activation therapy on deceasing depression and increasing sexual satisfaction in patients with type 2 diabetes, planning to use this therapy method is necessary. As a result, counselors and therapists can use behavioral activation therapy along with other therapies methods to improve psychological characteristics, especially decrease depression and increase sexual satisfaction.Keywords: Behavioral Activation Therapy, Depression, Sexual Satisfaction, Patients with Diabetes
Keywords: Behavioral Activation Therapy, Depression, Sexual Satisfaction, Patients with Type II Diabetes -
Pages 11-22Purpose
Considering the role and importance of mothers in caring of children with autism spectrum disorder, the present research was conducted with the aim of comparison the effectiveness of autism integrated treatment program and multiple special skills training on self-concept in mothers of children with autism spectrum disorder.
MethodologyThis study was semi-experimental with pre-test, post-test and one-month follow-up with control group. The population research was mothers of children with autism spectrum disorder of Tehran city in 2019 year, which 45 people of them were selected by the available sampling method and randomly replaced in three equal groups. The first experimental group received the autism integrated treatment program with family and the second experimental group received the multiple special skills training for 9 sessions of 90 minutes and the control group did not receive training. The research tool was the self-concept scale (Beck & et al, 1990) and data were analyzed by methods of repeated measures analysis of variance and Bonferroni post hoc test in SPSS-22 software.
FindingsThe findings showed that both methods of autism integrated treatment program and multiple special skills training in compared to the control group increased the self-concept of mothers of children with autism spectrum disorder and the results were maintained in the follow-up phase (p < 0.05). In addition, the autism integrated treatment program with family in compared to the multiple special skills training increased their self-concept (P˂0.05).
Keywords: Autism Integrated with Family, Multiple Special Skills, self-concept, autism spectrum disorder -
Pages 23-34Purpose
This research was administered with the aim of comparison of the effectiveness of successful marriage training and choice theory training on psychological well being of young couples.
MethodologyThe research method is semi-experimental with three groups in three stages: per-test, post-test and follow-up. The statistical population of the study included newly married couples (between one to six months after marriage) who referred to counseling centers in Isfahan in the summer of 2019. From the statistical population, 45 couples were selected through purposive sampling and randomly assigned to two experimental groups (15 couples in each group) and control group (15 couples). The short form of Ryff (1980) psychological well being Questionnaire was used to measure the dependent variable. Successful marriage training group according to the needs of couples to know each other and choice theory training group according to Glasser (2000) choice theory trained each for 5 sessions of 90 minutes and one session per week and the control group did not receive any training. Data were analyzed by chi square, repeated measures analysis of variance and Bonferroni post hoc test by SPSS software, version 25.
FindingsThe results showed that successful marriage training is effective on the psychological well-being of young couples (P<0.01). Also, based on the results, choice theory training did not have a significant effect on the psychological well-being of young couples (P <0.05). Comparison of the two approach showed that successful marriage training was more effective on psychological well-being than choice theory training.
ConclusionSuccessful marriage education for Upgrade the psychological well-being of young couples is one of the possible approach trainings that can be considered for young couples.
Keywords: Successful Marriage Training, Selection Theory Training, psychological wellbeing, young couples -
Pages 35-57Purpose
The aim of this study was to compare the effectiveness of stress management training and self-management to mothers on reducing their children's academic procrastination.
MethodologyThis was a quasi-experimental study with a pretest-posttest design and one-month follow-up with a control group. The statistical population included female high school students in District 5 of Tehran and their mothers in the academic year 2918-2019. The statistical sample of this study was 48 students along with their mothers who were selected by convenience sampling. Then their mothers were randomly replaced in four groups (three experimental groups and one control group). The stress management and self-management training program and integrated training (stress management and self-management) in 8 sessions of 60 minutes, twice a week. The research instruments included academic procrastination questionnaire (Savari, 2011), data were analyzed using repeated measures analysis of variance test and Benferoni post hoc test using SPSS software version 23.
FindingsThe results showed that despite the difference between the means of the components and the total score of procrastination in the post-test-follow-up stages, the difference between the means of the components and its total score in the pre-test-post-test and pre-test-follow-up stages at level 0.01 is significant.
ConclusionIn general, the results showed a decrease in the scores of the experimental group compared to the control group (four groups including three experimental groups and one control group) in the post-test, based on which it can be concluded that stress management training and self-management Mothers are effective in delaying the education of their daughters.
Keywords: stress management training, self-management training, Academic Procrastination -
Pages 58-70Purpose
The purpose was the investigation of relationship between academic burnout and academic self-handicapping with mediation of emotional intelligence.
MethodThe study is applied in terms of purpose. As for methodology is a descriptive and correlational. The statistical population consists of 105 physical education students of North Khorasan Islamic Azad University in Academic year 2016-17. Based on the Cochran's formula, 83 person were selected by stratified random sampling based on their degree. The Brosseau’s academic burnout inventory (1997), Jones and Rodwellt’s academic self-handicapping questionnaire (1982), and Wizinger's Emotional Intelligence questionnaire (1998) were used. Data analysis was analyzed using structural equations and SPSS 21 and Pls 3 software.
FindingFindings showed that academic burnout and academic self-disability of students are moderate and emotional intelligence is desirable. Academic burnout has a positive relationship with academic self-handicapping, ie it has a positive effect on its increase. Emotional intelligence is negatively related to academic burnout and self-handicapping, ie it has a reduction effect.
ConclusionTo reduce academic self- handicapping, students' emotional intelligence should be strengthened to reduce academic burnout.
Keywords: Educational Burnout, academic self-handicapping, emotional intelligence -
Pages 71-88Purpose
The present study was conducted with the aim of Predicting academic engagement based on academic identity and self-directed learning mediates the basic psychological needs learning through mediation and self-determination
MethodologyThis research is applied in terms of purpose and correlational in terms of descriptive method. The study population consists of all twelfth grade female students of Robat Karim and Parand counties in the academic year 2019-2020. The research sample was 305 twelfth grade female students of Robat Karim and Parand cities who were selected by multi-stage cluster sampling. Students responded to the Academic Conflict Questionnaire (Rio, 2013), Academic Identity (Waz Wisxon, 2008), Learning Self-Guidance (Fisher, 2001), and Self-Determination (Ryan and Desi, 2000). After collecting the data, they were analyzed using Spss-24 and Amos-21 software and Pearson correlation coefficient and structural equations. The assumed model was fitting in the research community.
FindingsThe results of the analysis showed that the mediating role of self-determination in the relationship between academic identity and learning self-direction with academic engagement is positive and significant and the proposed model explains 43% of the variance of students' academic engagement.
ConclusionBased on the research findings, it was found that the effect of academic identity and learning self-direction is more indirect than self-determination and through self-determination. As a result, students' self-determination and academic engagement increase with increasing academic identity and self-direction.
Keywords: Academic identity, learning self-direction, Basic Psychological Needs, Academic Engagement, Students -
Pages 89-102Purpose
this study was prepared to compare the effectiveness of cognitive-behavioral couple therapy training and EIS model on Marital Satisfaction in pregnant women
MethodologyTo achieve that, in a semi-experimental study with plan pre-test, post-test with the control group, 60 people among the statistical population were chosen by considering the criteria which is available in sampling method, and they randomly divided into three groups of 20 (two experimental groups and one control group). The Experimental participants were trained on cognitive-behavioral and EIS model in 8 sessions of 90 minutes, while the control group did not receive any training during this time. The tool which is used to collect data in pre-test, post-test were, Enrich Marital Satisfaction .Data were analyzed by using mean, multivariate analysis of covariance.
FindingsThe results showed that both cognitive-behavioral and EIS model approaches on Marital Satisfaction and Its subscales are effective and there is a difference between the effectiveness of these two approaches on mentioned variable. The EIS model had a greater effect on Marital Satisfaction and subscales Personality Issues, marital relationship, Sexual Relationship, Religious Orientation than the cognitive-behavioral approach, But in the financial management subscale, the effectiveness of the cognitive-behavioral approach was greater
ConclusionTherefore, it can be concluded that despite the differences between these two approaches, both are useful in term of Marital Satisfaction and Its subscales. However, due to the greater effectiveness of the EIS model in marital satisfaction and most of its subscales, it can be used during pregnancy besides the other cares.
Keywords: pregnant women, Marital Satisfaction, cognitive-behavioral, EIS model