فهرست مطالب
مجله متن شناسی ادب فارسی
سال چهاردهم شماره 2 (پیاپی 54، تابستان 1401)
- تاریخ انتشار: 1401/05/16
- تعداد عناوین: 7
-
-
صفحات 1-17
تاریخ آل عثمان جزو متون تاریخی دوره عثمانی است که در یک مقدمه و دوازده مقاله در شرح احوال سلسله عثمانی به نگارش درآمده است. این اثر شرح وقایع و اتفاقات دولت عثمانی از مبدا پیدایش تا زمان راغب پاشا و خلاصه اتفاق هایی است که بعد از سال 1188 قمری به وقوع پیوسته است. این اثر افزون بر ارزش تاریخی، آگاهی های گران سنگی درباره اوضاع اجتماعی مردم، رفتار و عملکرد حاکمان عثمانی، دگرگونی های فرهنگی و شیوه تفکر و نگرش مردم عصر به مخاطب ارایه می دهد. نویسنده اثر، احمد جودت پاشا، متولد 1823 میلادی در بلغارستان است که در دولت عثمانی شخصی بسیار مشهور و متنفذ بوده است. مترجم نیز فردی به نام محمدحسین خویی است که به اظهار خودش، به دستور ناصرالدین شاه در سال 1274 قمری به ترجمه این اثر همت گماشته است. نثر این اثر به جز مقدمه که نثری مصنوع و متکلف دارد، به زبان محاوره است و جزو متون گمنام دوره قاجار به شمار می رود. از این کتاب دو نسخه خطی در دست است که هر دو به قرن سیزدهم تعلق دارد. نسخه اول کامل و نسخه دوم ناقص و ناتمام است. به سبب اهمیتی که زبان محاوره ای قاجار در تغییر و تحولات فارسی امروزی دارد، بر آن شدیم تا به معرفی جایگاه مولف و مترجم و سبک ترجمه آن بپردازیم تا ارزش این نسخه گمنام که افزون بر ارزش زبانی، ارزش تاریخی نیز دارد آشکار شود. بر این اساس، به تناسب موضوع، به شرح حال نویسنده و مترجم، موضوع کتاب، ساختار مطالب کتاب، نسخه های موجود از آن، رسم الخط و سبک این اثر پرداخته می شود.
کلیدواژگان: نسخه خطی، تاریخ آل عثمان، احمد جودت پاشا، محمدحسین خویی، نثر محاوره -
صفحات 19-40
ساختار متن و چگونگی چینش اجزای سازنده آن نقش مهمی در فهم مخاطب از معنا دارد. گوینده توانا برای نفوذ در ذهن مخاطب از شگردهای مختلفی در زبان استفاده میکند؛ یکی از این شگردها نوع چینشی است که برای ساختار کلام خود برمیگزیند. این نکته افزونبر سخندانی و شناخت قابلیتهای زبان، نیازمند آشنایی با روحیه و منش مخاطب و نیز مسایل اجتماعی و فرهنگی حاکم بر بافت کلامی و غیرکلامی است. شاهنامه از گفتارهای مختلفی تشکیل شده است که فردوسی آنها را از زبان شخصیتها نقل میکند؛ این گفتارها نقش مهمی در پیشبرد داستانها دارد. در این مقاله، چینش متن چند گفتار در شاهنامه با موضوع «درخواست» بررسی، و به این پرسشها پاسخ داده می شود: گفتار درخواستمحور در شاهنامه چه نوع چینشی دارد؟ چه عواملی موجب شده است فردوسی چینش و ساختاری ویژه برای کلام خود برگزیند و این ساختار متنی چگونه موجب بلاغت کلام شده است؟ برای انجام این پژوهش، با تلفیقی از دیدگاه هلیدی و حسن درباره بافت و متن (1985) و روش ساسانی و یزدانی در بررسی چینش متن (1392)، نخست بافت کلامی و غیرکلامی و نوع چینش چند گفتار درخواستمحور شاهنامه (نامه) تعیین میشود؛ سپس رابطه بافت و نوع ساختار این گفتارها بررسی خواهد شد. نتیجه بررسی نشان میدهد نوع چینش این گفتارها شامل توالی گامهای «ستایش» (خدا و مخاطب)، «زمینهچینی» (متغیر)، «درخواست» (شرح ماجرا و درخواست) و «پایانبندی» (متغیر) است که به گفتار درخواست، ساختاری ویژه میبخشد. این ساختار ثابت که نشاندهنده توجه فردوسی به بافت فرهنگی و گفتاری روزگار اوست، موجب نوعی هماهنگی و انسجام در متن شاهنامه میشود که با امکان پیشبینیپذیری، به فهم سریعتر مخاطب از متن میانجامد؛ نیز گام «زمینهچینی» که گامکهای متفاوتی دارد و چگونگی و میزان آنها با توجه به موضوع و بافت متغیر است نقش مهمی در ترغیب مخاطب و بلاغت گفتار درخواست دارد.
کلیدواژگان: شاهنامه فردوسی، گفتار درخواست محور، چینش متن، بافت، بلاغت -
صفحات 41-56
نشانه شناسی فرهنگی یکی از مهم ترین رویکردهای علم نشانه شناسی است. یوری لوتمان از بنیانگذاران نشانه شناسی فرهنگی است که فرهنگ و روابط بینافرهنگی را مبتنی بر شیوه تعامل «خود» و «دیگری» در چارچوب سپهر نشانه ای مشخصی تعریف می کند. برپایه این الگو، نویسندگان این مقاله در بخش نخست، با توجه به آگاهی های تاریخی و روایت شاهنامه، تحلیل رابطه بهرام چوبین را با هرمز و خسروپرویز مدنظر قرار می دهند؛ سپس انواع رابطه های این افراد را از منظر «خود/ دیگری» و «مرکز/ حاشیه» با تکیه بر نشانه شناسی فرهنگی بررسی می کنند. در بخش دوم نیز با تبیین نقش هژمونیک برخی از کهن الگوها و اسطوره های تاریخی در دیگری سازی از بهرام چوبین، به نتیجه مفروض دست می یابند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که با توجه به سپهر نشانه ای روزگار ساسانیان و روایت شاهنامه از عملکرد بهرام چوبین و هرمز، بهرام به علت پیروزی اش در جنگ با ساوه شاه و به سبب پاسداری از ایران و فاداری اش به هرمز در مقام «خودی/ مرکزی» شناسایی شده است؛ هرمز نیز به علت سابقه رفتار ناپسندش با اشراف و بهرام، از مقام «خودی/ مرکزی» خارج شده و در مقام «دیگری/ حاشیه» قرار گرفته است؛ اما از زمانی که بهرام چوبین عزم تسخیر پادشاهی را جزم می کند، این روند برعکس می شود؛ زیرا خواسته ای مغایر با سپهر نشانه ای دستگاه مرکزی و مغایر با توده مردم و خویشاوندانش داشته است و این امر بهرام را از مقام «دیگری آرمانی» به «دیگری/ حاشیه» تنزل می دهد؛ ضمن اینکه هم زمان با قیام بهرام چوبین علیه دستگاه مرکزی، نقش برخی از کهن الگوها و اسطوره های تاریخی نیز در تثبیت نقش بهرام چوبین در مقام دیگری نافرهنگی بسیار موثر بوده است. روش پژوهش در این مقاله، ضمن استناد به تاریخ و شاهنامه و مستندات کتابخانه ای، مبتنی بر توصیف و تحلیل رابطه ها و حادثه های مربوط به شخصیت های یادشده در بالا بوده است.
کلیدواژگان: نشانه شناسی فرهنگی، شاهنامه، بهرام چوبین، کهن الگوهای اسطوره ای و تاریخی، خود و دیگری، سپهر نشانه ای -
صفحات 57-67
زرین قبانامه یکی از بلندترین منظومه های حماسی پس از شاهنامه است. نویسنده در این اثر به ذکر دلاوری ها و جنگ های زرین قبا، رستم و خاندان رستم در زمان پادشاهی کیخسرو و عهد نبوت سلیمان نبی (ع) و نبرد آنان با انیرانیان می پردازد. شاعر منظومه حماسی عامیانه زرین قبانامه، ناشناس و زمان سرایش آن نامعلوم است؛ ولی مصحح آن برپایه شواهدی که به دست می دهد، زرین قبانامه را به عهد صفویه مربوط می داند. یکی از مهم ترین ویژگی های سبک شناسی منظومه زرین قبانامه که در ذیل ویژگی های زبانی این اثر قرار دارد، کاربرد «حروف اضافه» در معانی و کارکردهای کم سابقه و بدیع است؛ به گونه ای که شاید بتوان زرین قبانامه را ازلحاظ تنوع و نوآوری های استفاده از حروف اضافه، یکی از منظومه های یگانه و منحصربه فرد در بین متون ادب پارسی دانست. در منظومه زرین قبانامه، برخی از حروف اضافه مانند «از»، «به» و «در»، در معانی نادر یا بدیع به کار رفته است؛ حتی در این منظومه، حروف اضافه نقش هایی دیگرگون و گاهی نادر در نحو جمله دارد؛ از آن جمله است: کاربرد دو حرف اضافه پیاپی برای یک متمم؛ استفاده بدیع از حروف اضافه در ابتدای برخی افعال مرکب؛ آوردن حرف اضافه پیش از مفعول.
کلیدواژگان: زرین قبانامه، حرف اضافه، متمم، فعل مرکب، مفعول -
صفحات 69-81
مرصادالعباد کتابی عرفانی است؛ ازاین رو موضوع محوری آن خداجویی است و نامهای متعالی خدا در آن فراوان دیده میشود. درباره اسماءالله پژوهشهای فراوانی انجام شده؛ اما تاکنون تحقیقی زبانی و بلاغی درباره نامهای خدا در مرصادالعباد صورت نگرفته است؛ بنابراین در این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، نامهای خدا در مرصادالعباد بررسی می شود تا پرکاربردترین آنها، شیوه کاربرد این نامها و کارکرد معنایی آنها در عبارت های فارسی مرصادالعباد مشخص شود. گزینش نامهای الهی از مهمترین جلوه گاههای هنر واژه گزینی نجمرازی به شمار میرود و ازاین رو توجه ویژهای را میطلبد. بررسی اسمای الهی در مرصادالعباد نشان میدهد که مهمترین ویژگی کاربرد نامهای خدا در مرصادالعباد، نادربودن نامهای استعاری و فراوانی کاربرد نامهایی است که ازطریق مجاز، به ویژه با علاقه اشتقاق ساخته شدهاند. از مهمترین دلایل کاربرد بسیار نامهای مجازی خدای متعال، تفخیم و بزرگداشت مقام معبود آسمانی است. بررسی کاربرد معنایی نامهای خدا نشان میدهد که هریک از این نامهای مقدس، در جایگاه خاص معنایی به کار میرود و کاربرد برخی نامهای خدا در عبارت های فارسی مرصادالعباد، حکم اسمای جمالی و جلالی خدا را دارد.
کلیدواژگان: اسمای الهی، خدا، مرصادالعباد، نامهای خدا، نجمرازی -
صفحات 83-101
موتیف از اصطلاحات رایج در حوزه علم و هنر و ادبیات است. مهمترین ویژگی موتیف تکرار و معنیافزایی است و یکی از ابزارهای مناسب برای نقد و تحلیل صوری و محتوایی آثار است. صایب تبریزی بزرگترین شاعر غزلسرای سبک هندی است. موتیفها در غزل او بسامد بسیاری دارد. کاربرد این موتیفها میتواند بیانگر ذهنیت شاعر و نیز تصویری از جریانهای فکری و اندیشگی زمانه او باشد. موتیف انبیا از پرکاربردترین موتیفهای تلمیحی شعر او هستند. در این مقاله کارکردهای موتیفهای انبیا در غزلیات صایب بررسی میشود. شاعر از این موتیفها برای بیان اندیشهها و ذهنیتهای متعددی سود جسته است. صایب در کاربرد موتیفهای انبیا همهجا به دیدگاه و نظر متقدمین درباره پیامبران و عناصر مربوط به آنها مقید نمانده و خود در این زمینه به نوآوری دست زده است. کارکرد موتیفهای انبیا در شعر صایب به استفاده تلمیحی آنها محدود نشده و جنبه های متنوعتری از این موتیفها مدنظر قرار گرفته است. صایب در موتیفهای انبیا افزونبر تلمیح به قصص قرآنی و کتابها و نظریات گذشتگان، خود به دریافتهای جدیدی در این زمینه رسیده است که حاصل ژرفنگریها و تلاشها و آفرینشهای هنری اوست. نگاه جدید و خلاقانه او به پدیده ها، کارکردهای اخلاقی و اجتماعی، دریافتها و کارکردهای عرفانی، تناقضها، استفاده متفاوت از موتیفها، خوارمایگی موتیفهای انبیا، کارکردهای صوری و زیباییشناسانه، نقد شعر و... مهمترین کارکرد موتیفهای انبیا در شعر صایب است.
کلیدواژگان: کارکرد موتیف، موتیف تلمیحی، انبیا، صائب تبریزی -
صفحات 103-125
خواجه ابوالوفای خوارزمی (ف. 835 ق.) از شاعران و عارفان نیمه دوم قرن هشتم و نیمه اول قرن نهم است. موضوع این مقاله بازنگری رباعیات ابوالوفای خوارزمی (تصحیح بهشتی شیرازی)، ازنظر کیفیت تصحیح و سندیت آنها در انتساب به اوست. با مراجعه به متون معتبر ادبی، تاریخی، تذکره ها، جنگ ها، سفینه ها، دیوان های شاعران معاصر ابوالوفای خوارزمی و دیوان شاعران پیش و گاهی پس از او و یک نسخه خطی دیگر از رباعیات شاعر، ضبط دقیق رباعیات و سندیت آنها بررسی می شود؛ نیز سهوهای مصحح محترم رباعیات در تشخیص نادرست قالب اشعار و اشعار راه یافته شاعران دیگر در رباعیات ابوالوفای خوارزمی نشان داده شده است. از عوامل بروز این اشتباهات آن است که مصحح به طور دقیق رباعیات را در سایر متون معتبر ادبی و تاریخی ردیابی و جست وجو نکرده است و برخی از رباعیات سرگردان را به طور قطعی به ابوالوفای خوارزمی نسبت داده است. در این مقاله کوشش شد، با دقت در ضبط رباعیات و مشخص کردن رباعیات راه یافته شاعران دیگر در رباعیات ابوالوفای خوارزمی، به مصحح محترم کمک شود در چاپ های بعدی به تنقیح دقیق تر رباعیات همت گمارد و متنی پیراسته تر و کامل تر از رباعیات این شاعر ارایه دهد تا متن مصححش در سیر تاریخی بررسی رباعی فارسی یک نمونه موثق به شمار رود. از عوامل مهم دیگر در بروز این اشتباهات و تخلیط ها کم دقتی و دانش اندک کاتبان است؛ نیز تصور غلط مصحح مبنی بر اینکه بیشتر رباعیات مندرج در آثار حسین خوارزمی از پیر و استاد او، ابوالوفای خوارزمی است و درنتیجه آنها را در مجموعه رباعیات ابوالوفا خوارزمی وارد کرده است. چند رباعی از سروده های بیست شاعر قرون دوم تا نهم با سهوهای کاتبان و مصحح، در رباعیات ابوالوفا خوارزمی تخلیط شده است. لازمه پژوهش علمی داشتن متن دقیق است؛ بنابراین ضرورت دارد رباعیات شاعر ازنظر کیفیت تصحیح و سندیت اشعار به دقت بازبینی شود. شیوه پژوهش در این مقاله، بنیادی نظری و استناد تطبیقی به منابع معتبر عرفانی، ادبی و تاریخی است.
کلیدواژگان: رباعیات ابوالوفا خوارزمی، بهشتی شیرازی، کیفیت تصحیح، سندیت اشعار، نقد متن
-
Pages 1-17
The History of Al-Uthman perfectly illustrates the events and happenings of the Ottoman government from the beginning of its emergence to the time of Ragheb Pasha. It also includes the events taking place after 1744. Besides its historical value, this work provides the audience with valuable knowledge about the social situation of the people, the behavior, and actions of the Ottoman rulers, cultural changes, and the way of thinking and the viewpoint of people during that era. The author of this work, Ahmad Judet Pasha, was born in 1823 in Bulgaria and was a very prominent and influential person in the Ottoman government. The translator is Mohammad Hossein Khoei and as said by his own words, he tried to translate this work by the order of Naser al-Din Shah in 1900. The prose of this work, excluding the introduction, which is an artificial one, is in colloquial language and is one of the anonymous texts of the Qajar era. There are two manuscripts of this book, both of them date back to the thirteenth century. However, the first version is complete and the second version is incomplete. Due to the importance of the Qajar colloquial language in the changes and developments of modern Persian, the present study aims to investigate the position of the author and translator and its translation style so as to elucidate the worth of this anonymous historical version alongside its linguistic significance.
Keywords: Manuscript of History of Al-Othman, Ahmad Judat Pasha, Mohammad Hossein Khoei, colloquial Prose -
Pages 19-40
This study tried to explore how a competent speaker chooses a special arrangement for his/her text with his/her presupposed knowledge of the audience in his/her social and cultural contexts and how the structure of the text or, in other words, arrangement of its components plays an important role in the meanings received by the audience. With this purpose in mind, several stretches of speech with the topic of "request" were extracted out of the Shāhnāmeh to see what Ferdowsi's textual tactics were for arranging the structures of different types of requests with regard to the topic of "request", as well as the interlocutors involved. The results showed that such versified requests followed different types of patterns of arrangement. The following sequences of moves were found: "praise" (to God and the audience), "introduction" (variable), "the very request" (a story and a request), and "closing" (variable). These moves with minor variable arrangements and/or omissions showed that Ferdowsi paid attention to the cultural and social contexts of his own time. Therefore, the move patterns of "request" texts in the Shāhnāmeh were predictable, leading to a better understanding of the text by the audience. The moves of "introduction" and "closing", including different steps (sub-moves) with varied arrangements according to the subject and the context, played an important role in persuading the audience and providing the rhetoric of the request too.
Keywords: Ferdowsi’s Shāhnāmeh, request, Speech, text arrangement, Context, Rhetoric -
Pages 41-56
Cultural Semiotics is one of the most important approaches to semiotics. Yuri Lutman is one of the founders of cultural semiotics, which defines culture and intercultural relationships based on how ‘Self’ and ‘Other’ interact within the sphere of a specific Semiosphere. Based on this model, in the first part of the present study, considering the historical awareness and narration of Shahnameh, the analysis of Bahram Choobin's relationship with Hormoz and Khosro Parviz is conducted. The research method in this study, while citing history and Shahnameh and library documents, has been based on describing and analyzing the relationships and incidents related to the above-mentioned personalities. The study examines the types of relationships among the three mentioned persons from the perspective of ‘Self/Other’ and ‘Center/Margin’ based on cultural semiotics. In the second part, the study has reached the supposed result by explaining the hegemonic role of some archetypes and historical Myths in ‘Othering’ by Bahram Choobin, The findings of this study show that according to the Semiosphere of the Sassanid era and the Shahnameh narrative of the actions of Bahram Choobin and Hormoz, Bahram has been identified as ‘Self’ and ‘Central’ due to his victory in the war with Saveh Shah, protection of Iran, and his loyalty to Hormoz. Hormoz has been removed from the position of ‘Self’ and ‘Central’ and has been placed in the position of ‘Other/Marginal’ due to its history of ill-treatment with Ashraf and Bahram. But Bahram Choobin has been determined to conquer the kingdom and has a desire that is contrary to the Semiosphere of the central government, the masses of people and his relatives. This degrades him from the position of the ‘Ideal Other’ to the ‘Other/Marginal’; therefore, the trend is reversed. At the same time with the uprising of Bahram Choobin against the central government, the role of some archetypes and historical myths has been very effective in emphasizing the role of Bahram Choobin in the Otherness non-culture position.
Keywords: Shahnameh, Bahram Choobin, Mythological, Historial Archetypes, self, other, Cultural semiotics -
Pages 57-67
Zarrinqaba-nameh is one of the longest epic poems after the Shah-nameh, which has mentioned the heroism and wars of Zarrinqaba (the granddaughter of Rostam), Rostam, and his family during the kingdom of Kay-khosrow and prophecy of Solomon's prophethood. The poet and the time of its composition are unknown, but its corrector has considered it to be related to the Safavid Era (10th century AH) based on evidence. One of the most important stylistic features of Zarringaba-nameh is the use of "prepositions" in new and unique meanings and functions, which underlie its linguistic features. Thus, Zarrinqaba-nameh could be considered a unique and unrivaled work among the texts of Persian literature from this perspective. Some prepositions, such as "from", "in", and "to", in Zarinqaba-nameh not only have been used in their unique meanings, but also have shown different roles in the syntax, e.g., two prepositions coming together for a complement, novel and unusual prepositions in simple and compound prefix verbs, and prepositions coming before an object.
Keywords: Zarrinqaba-nameh, preposition, complement, Compound verb, object -
Pages 69-81
As Mersad al-Ebad is a mystical book, its most important subject is theology, and the names of God are mentioned in it frequently and in different forms. There has been a lot of research on the names of God, but there is no linguistic or rhetorical research on the names of God in Mersad al-Ebad. In this descriptive-analytical study, the names of God in the Persian expression of Mersad al-Ebad are examined to determine the most widely used ones, the properties of their uses, and their semantic application. The investigation of God's names in Mersad al-Ebad showed that their most important property is the infrequent metaphorical names and the frequent metonymical (Majazi) ones are made particularly by derivation and pun (Jenase Eshteqaq); the most frequent cause of using God's metonymical names is the mighty of God's high position as the creator and heavenly God. From a semantic point of view, the results showed that every holy name has a specific meaning and application and some of them possess aesthetic use in Mersad al-Ebad. In addition, some of the names of God in Mersad al-Ebad are Asmae Jamali (Aesthetic Names) and Asmae Jalali (Glory Names).
Keywords: Haq, Khoda (God), Mersad al-Ebad, the Names of God, Divine Names, Najme Razi -
Pages 83-101
Motif is a common term in the field of science, art, and literature. It is one of the tools for formal and content critiques and analysis of works. Knowing motifs helps to better understand the poets’ poems. By studying and classifying motifs, one can study the evolution of annihilation and survival of motifs in the literature of a country or a period or in different periods and people. Saeb Tabrizi is the greatest poet composing lyric poems of Indian style. The motifs in his sonnets have a high frequency. The use of these motifs can reflect the poet’s mentality, as well as a picture of the intellectual events of his time. The motifs of prophets are among the most widely used allusive motifs in his poetry. In this study, we examined the functions of the motifs of prophets in Saeb's sonnets. The poet used such motifs to express various thoughts and mentalities.
Keywords: Motif function, allusive motif, Prophets, Saeb Tabrizi -
Pages 103-125
Khajeh Abu al-Wafa Kharazmi (d. 835AH), is one of the poets and gnostics of the second half of the eighth century and the first half of the ninth century. The purpose of this study is to review quatrains of Abu al-Wafa Kharazmi edited by Beheshti Shirazi, their quality of correction and authentication attributed to him. The research method in this study is fundamental-theoretical and comparative citation to valid gnostic, literary, and historical sources. The accuracy of the quatrains and their authenticity have been examined by referring to authentic literary and historical texts, memoirs, anthologies, selected poems, divans of contemporary poets of Abu al-Wafa Kharazmi before and sometimes after him, and another manuscript of the poet's quatrains recording. Also, the inaccuracies of quatrains in misdiagnosis of the format of poems in the quatrains of Abu al-Wafa Kharazmi are shown. Lack of accurate tracing and search of quatrains in other authoritative literary and historical texts, as well as definitive attribution of some wandering quatrains (attributed to several poets) to Abu al-Wafa Kharazmi by the editor, are among the causes of these mistakes. In this study, an attempt has been made to help the esteemed editor by carefully recording the quatrains and identifying that of other poets in the quatrains of Abu al-Wafa Kharazmi. In the following editions, he tried to refine the quatrains more precisely to provide a more complete and trim text than the quatrains of this poet to its corrected text to be considered in the historical course of Persian quatrain study. Other important factors in the occurrence of these errors and confusions are the inaccuracy and little knowledge of the scribers, and the editor misconception. Several quatrains from the poems of twenty poets of the second to ninth centuries have been mistakenly mixed in the quatrains of Abu al-Wafa Kharazmi by mistakes of scribers and editors. Because scientific research requires accurate texts, it is necessary to carefully review the poet's quatrains in terms of the quality of correction and authenticity of the poems.
Keywords: Abu al-Wafa Kharazmi’s Quatrains, Beheshti shirazi, Edit Quality, poems authenticity, text criticism