فهرست مطالب
مجله پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز
سال چهل و چهارم شماره 3 (پیاپی 159، امرداد و شهریور 1401)
- تاریخ انتشار: 1401/05/23
- تعداد عناوین: 8
-
-
صفحات 166-177زمینه
گزارشهایی مبنی بر بروز سندرم گیلنباره به دنبال واکسیناسیون کووید-19 وجود داشته و لزوم توجه به اطمینان از ایمن بودن واکسیناسیون کووید-19 را میطلبد. لذا هدف از انجام این مرور نظاممند، بررسی ارتباط بین واکسیناسیون کووید-19 و بروز سندرم گیلنباره (GBS) در صورت وجود و تعیین نوع واکسن است.
روش کاردر تیرماه 1400 پایگاههای داده مدلاین (از طریق PubMed)، اسکوپوس، کوکران و ISI جست و جو گردید تا مقالات منتشر شده و نشده در این باره مشخص شوند. در طرح اجزای چهارگانه سوال بالینی مطرحشده (PICO)، جمعیت (Population) مورد بررسی «تمام افرادی که تحت واکسیناسیون کووید-19 قرار گرفتهاند» تعیین شد، مداخله (Intervention) «دریافت انواع واکسنهای کووید-19» و نتیجه بالینی مورد نظر (Outcome)، «بروز سندرم گیلنباره به دنبال دریافت واکسن» در نظر گرفتهشد. در این مرور نظاممند، مقالات توصیفی از نوع گزارش مورد یا موارد وارد مطالعه گردید. ابزار موسسه Joanna Briggs جهت ارزیابی نقادانه مقالات وارد شده به مطالعه به کار گرفتهشد.
یافتههادر مجموع 12 گزارش یا سری مورد شامل 21 بیمار وارد مطالعه شد. بیش از نیمی از بیماران مرد بودند و میانگین سنی بیماران مرد کمتر از زنان بود. از نظر نوع واکسن، رایجترین نوع واکسن تزریقی Oxford/AstraZeneca بود و همه موارد به جز یک بیمار تنها یک دوز از واکسن را دریافت کرده بودند. با توجه به فاصله زمانی بین دریافت واکسن و شروع علایم GBS، کمترین میانگین فاصله زمانی مربوط به واکسن بینام مبتنی بر وکتور و بیشترین مربوط به Oxford/AstraZeneca بود.
نتیجهگیریدر این مرور نظاممند مطالعات گزارش مورد، وجود رابطهای علیتی بین تجویز واکسن کووید-19 و بروز سندرم گیلنباره تایید یا رد نمیگردد. کشف چنان ارتباطی مستلزم مطالعات مورد شاهدی گستردهای است.
پیامدهایعملیبیشترین موارد بروز سندرم گیلنباره به دنبال تزریق واکسن تولید مشترک آکسفورد/آسترازنکا بودهاست و اکثریت بیماران تنها یک دوز واکسن دریافت کردهبودند. ضعف پیشرونده دوطرفه اندام تحتانی، پارستزی و بیحسی اندامها، درد منتشر بدن و کمر درد شایعترین علایم گیلن باره در بیماران بودند.
کلیدواژگان: سندرم گیلن باره، واکسن کووید-19، مطالعه مروری نظام مند -
صفحات 178-188زمینه
شیوع بالای بیماری های قلبی-عروقی در زنان بعد از یایسگی مشاهده می گردد. هدف این مطالعه بررسی اثر اوارکتومی طولانی مدت بر عملکرد همودینامیکی و متابولیت های اکسید نیتریک (NOx) در قلب در موش های صحرایی اوارکتومی شده است.
روش کارموش صحرایی ماده نژاد ویستار (تعداد 14 سر) به 2 گروه کنترل و اوارکتومی شده تقسیم شدند. مدل اوراکتومی در موش های صحرایی 6 ماهه با استفاده از روش برداشت دوطرفه تخمدان با ایجاد دو برش پوستی در ناحیه پشتی-جانبی ایجاد شد. شاخص های عملکرد همودینامیکی قلب شامل اختلاف فشار سیستولی با دیاستولی بطن چپ (Left ventricular developed pressure, LVDP)، حداکثر سرعت افزایش فشار در واحد زمان در بطن چپ (dp/dt+) و حداکثر سرعت کاهش فشار در واحد زمان در بطن چپ (dp/dt-) در زمان سیستول، یازده ماه بعد از اوراکتومی، اندازه گیری شدند. در انتهای مطالعه، سطح NOx در بطن چپ قلب و سرم اندازه گیری شد.
یافته هادر انتهای مطالعه، گروه اوارکتومی شده دارای LVDP (19 درصد، P=0/001)، dp/dt+ (30 درصد، P<0/001) و dp/dt- (23 درصد، P=0/004) پایین تر نسبت به گروه کنترل بودند. همچنین گروه اوارکتومی شده نسبت به گروه کنترل دارای سطح پایین تر NOx سرمی (30 درصد، P=0/021) بود؛ سطح قلبی NOx نیز در موش های اوارکتومی شده پایین تر بود (31 درصد)، اما از نظر آماری معنی دار نبود (P=0/056).
نتیجه گیریاوارکتومی طولانی مدت باعث اختلال در عملکرد همودینامیکی قلب در موش های صحرایی اوارکتومی شده می گردد که با کاهش سطح سرمی NOx همراه است.
پیامدهای عملیاین یافتهها نشان دهنده اختلال عملکرد طبیعی قلب به دنبال کمبود طولانی مدت استروژن در موش های صحرایی اوارکتومی شده است، و از نظر پیشگیری و درمان مشکلات قلبی در زنان یایسه حایز اهمیت است، اما باید در انسان نیز تایید شود.
کلیدواژگان: اوارکتومی، اکسید نیتریک، فعالیت همودینامیک قلب، موش های صحرایی ماده -
صفحات 189-199زمینه
بیماری کروناویروس جدید 2019 (کووید-19) یک بیماری همهگیر جهانی است که نیاز فوری به یافتن درمانهای پزشکی کارآمد برای کاهش میزان مرگومیر بالای ناشی از انواع جهشهای آن وجود دارد. هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی اداراوون بهعنوان یک آنتیاکسیدان قوی مورد تایید FDA در بیماران مبتلا به کووید-19 متوسط بوده است.
روش کاراین مطالعه کارآزمایی بالینی کنترلشده تک مرکزی و غیرتصادفی بر روی بیماران بستری کووید-19 متوسط تایید شده با PCR انجام شد. بیماران به دو گروه مداخله (17 نفر) و کنترل (16 نفر) تقسیم شدند. بیماران گروه مداخله سه دوز اداراوون (30 میلیگرم) را به مدت 3 روز (روزهای 2، 4 و 6) دریافت کردند. پیامدهای اولیه شامل نیاز به بستری در بخش مراقبتهای ویژه (ICU)، نیاز به انتوباسیون و مرگ و میر بود.
یافتههاهمه موارد در زمان بستری 15 تا 60 درصد درگیری ریه داشتند. اداراوون توانست نیاز به بستری در ICU، نیاز به انتوباسیون و میزان مرگومیر را در بیماران مبتلا به کووید-19متوسط کاهش دهد اما نتایج از نظر آماری معنیدار نبودند. پارامترهای اولیه، روزهای بستری و پارامترهای بالینی بین گروههای مورد مطالعه مشابه بود (0/05<P).
نتیجهگیریتجویز 30 میلیگرم اداراوون به مدت 3 روز تاثیر قابل توجهی بر پیامد کلی بیماران مبتلا به کووید-19 متوسط نداشت.
پیامدهایعملیدر این مطالعه، هیچکدام از بیماران کووید-19 دریافتکننده داروی اداراوون بستری در ICU، انتوباسیون و مرگومیر نداشتند. هرچند که اختلاف معنیداری میان پیامدهای بالینی بیماران گروه کنترل و مداخله نیز پیدا نشد.
کلیدواژگان: کووید-19، توفان سیتوکین، اداراوون، آنتی اکسیدان، مرگ و میر، SARS-CoV-2 -
صفحات 200-209زمینه
اکستراپیرامیدال قسمتی از سیستم عصبی مرکزی است که در کنترل حرکتی نقش دارد. عوارض اکستراپیرامیدال عبارت است از انواع مختلفی از اختلالات حرکتی حاد و مزمن که بر اثر داروها ایجاد میشوند. داروهای آنتیسایکوتیک پایه اصلی درمان اسکیزوفرنی، اختلالات سایکوتیک و از علل ایجاد کننده علایم اکستراپیرامیدال هستند. مقیاس چند بعدی درجهبندی سنت هانس (SHRS) جهت کمیسازی شدت دیستونی، پارکینسونیسم، آکاتژی و دیسکینزی ناشی از داروهای آنتیسایکوتیک طراحی شده و تاکنون به فارسی ترجمه نشده است. با توجه به اهمیت ارزیابی کیفیت زندگی مبتلایان به اختلالات شدید یا مزمن روانپزشکی تحت درمان داروهای آنتیسایکوتیک، مطالعه حاضر با هدف ترجمه، تهیه نسخه فارسی، ارزیابی روایی و پایایی و تهیه نسخه نرمافزاری آن انجام گرفته است.
روش کارمطالعه حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی، جمعیت هدف بیماران مبتلا به اختلال روانپزشکی تحت درمان با داروهای آنتیسایکوتیک بودند. مقیاس SHRS پس از ترجمه به فارسی، بررسی نظرات اساتید و اصلاحات لازم، ترجمه برگردان به انگلیسی و ترجمه مجدد به فارسی مورد بررسی روایی و پایایی قرار گرفت. در این راستا 30 نفر از افراد جامعه هدف از نظر عوارض اکستراپیرامیدال با نسخه تهیه شده مورد بررسی قرار گرفتند. یافتهها. طبق نظرات متخصصین، نیازی به ترجمه SHRS تشخیص داده نشد. در بررسی روایی نرمافزار، ضریب آلفای کرونباخ 0/99 و پایایی 0/99 به دست آمد. میانگین نمرات دست آمده توسط روانپزشک اول در ویزیت اول 2/03 و در ویزیت دوم 2/1 و توسط روانپزشک دوم در ویزیت اول 2 و در ویزیت دوم 2/03 بود. حداکثر نمره در هر دو مورد برابر 12 و حداقل آن صفر بود.
نتیجهگیرینسخه نرمافزاری مقیاس رتبهبندی سنت هانس از پایایی و روایی مناسبی برخوردار است و میتوان از این نسخه برای بررسی عوارض اکستراپیرامیدال بیماران استفاده کرد.
پیامدهایعملینسخه انگلیسی مقیاس سنت هانس و نیز شکل نرمافزاری (اپلیکیشن) آن میتواند برای بررسی علایم اکستراپیرامیدال مورد استفاده قرار گیرد.
کلیدواژگان: مقیاس رتبه بندی سنت هانس، پایایی و روایی SHRS، علایم اکستراپیرامیدال، داروهای آنتی سایکوتیک -
صفحات 210-220زمینه
القای بیهوشی عمومی ممکن است باعث عدم تعادل همودینامیک شود. رمی فنتانیل اغلب برای سرکوب پاسخ همودینامیک به بیهوشی تجویز می شود. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر رمی فنتانیل بر پاسخ همودینامیک به القای بیهوشی با پروپوفول فنتانیل یا پروپوفول کتامین وکارگذاری ماسک حنجره (Laryngeal mask airway) می باشد.
روش کاراین مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده دوسوکور از فروردین تا تیرماه سال 1399 بر روی 44 بیمار کاندید جراحی کاتاراکت در بیمارستان فیض اصفهان انجام شد. بیماران با استفاده از Random allocation software به صورت تصادفی به دو گروه تخصیص داده شدند. گروه اول فنتانیل 1 mcg/kg و گرو دوم کتامین mg/kg 0/5 و هر دو گروه پروپوفول 1 mg/kg و رمی فنتانیل mcg/kg 0/5 به صورت وریدی دریافت کردند. پارامترهای همودینامیکی در زمان های مطالعه اندازه گیری و ثبت شد. نتایج از نظر آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هامیانگین سن (P=0.199)، وزن (P=0.050)، قد (P=0.9) و توزیع فراوانی جنسیت (0.763) و ASA (0.069) بیماران در بین دو گروه اختلاف معناداری نداشته است. از سوی دیگر SBP، DBP و MAP در زمان های بلافاصله قبل از کارگذاری ماسک حنجره، دقایق 1، 3 و 5 بعد از قرار دادن LMA در گروه فنتانیل بطور معناداری کمتر از گروه کتامین بوده اند (P<0.050). بعلاوه، میانگین HR در گروه فنتانیل در مراحل مختلف اندازه گیری بطور معناداری کاهش یافته است (P<0.001)، اما در گروه کتامین اختلاف معناداری مشاهده نگردید (P=0.056). همچنین، در مقایسه بین گروهی نیز در هیچ یک از زمان ها، میانگین HR در بین دو گروه اختلاف معناداری نداشت (P>0.050).
نتیجه گیریبر اساس نتایج مطالعه حاضر، تجویز وریدی رمی فنتانیل درالقای بیهوشی با پروپوفول-کتامین و پروپوفول-فنتانیل باعث کاهش تغییرات در پاسخ های همودینامیک به تعبیه ماسک حنجره شد و این ثبات همودینامیک با افزودن رمی فنتانیل به ترکیب پروپوفول-کتامین بیشتر می باشد.
پیامدهای عملیرمی فنتانیل با تضعیف پاسخ های همودینامیک به تعبیه ماسک گذاری حنجره ای در القای بیهوشی با پروپوفول و کتامین یا پروپوفول و فنتانیل همراه بوده و این تاثیر در بیماران قلبی می تواند با ایمنی همراه باشد.
کلیدواژگان: ماسک حنجره، همودینامیک، کتامین، پروپوفول-رمی فنتانیل، جراحی آب مروارید -
صفحات 221-231زمینه
میکروRNAها (miRs) در تنظیم بیان ژن پس از رونویسی نقش دارند. miR-155 در تنظیم فرآیندهای متعددی مانند خون سازی، ایمنی، سرطان زایی و التهاب نقش دارد. این مطالعه با هدف بررسی بیان miR-155 در سرم مبتلایان به لنفوم بورکیت، لنفوم سلول B بزرگ منتشر(DLBCL) و آرتریت روماتویید اجرا شده است.
روش کاردر این مشاهده مقطعی، بیان miR-155 در 92 نمونه سرم از افراد سالم و یا مبتلایان به لنفوم بورکیت، DLBCL یا آرتریت روماتویید از طریق واکنش زنجیره ای پلیمراز ارزیابی شد. بیان نسبی ژن در نمونه ها از طریق محاسبه اختلاف مقادیر آستانه چرخه (Ct) ژن miR-155 با ژن کنترل داخلی اندازه گیری شد. سطح معناداری تمامی ارزیابی های آماری، شامل همبستگی پیرسون و اسپیرمن، آزمون دقیق فیشر، آنالیز یک طرفه واریانس و آزمون تعقیبی جیمز-هوول، p<0/05 در نظر گرفته شد.
یافته هابیان miR-155 ارتباطی با سن و جنس افراد نداشت. در مقایسه با افراد سالم (-ΔCt: -2/29 [انحراف معیار: ±1/92]) بیان miR-155 در سرم مبتلایان به DLBCL (2/49 [±1/01]) و آرتریت روماتویید (2/30 [±1/34]) افزایش یافت، ولی در مبتلایان به لنفوم بورکیت (-1/29 [±2/11]) تغییری نشان نداد.
نتیجه گیریبیان miR-155 در بیماران مبتلا به DLBCL و آرتریت روماتویید افزایش می یابد. مطالعات بیشتر، با حجم نمونه بزرگتر، برای ارزیابی کاربردهای تشخیصی و درمانی miR-155 در این بیماران مورد نیاز است.
پیامدهای عملیبیان miR-155 در سرم مبتلایان به DLBCL و آرتریت روماتویید افزایش می یابد. در این مطالعه، بیان miR-155 مستقل از سن و جنس مبتلایان بود.
کلیدواژگان: آرتریت روماتویید، لنفوم غیرهوجکین، میکروRNA-155، واکنش زنجیره ای پلیمراز -
صفحات 232-242زمینه
اگر تلاش برای حاملگی با شکست مواجه شود ممکن است به یک واقعه تنشزا تبدیل شود؛ بنابراین حل مسیله میتواند در بسیاری از مواقع موجب رضایت و انسجام بیشتر زوجین گردیده و از آسیبهای روحی، روانی و اجتماعی خانوادهها جلوگیری نماید. پژوهش حاضر با هدف تعیین تفاوت معنی داری در میزان بیان miRNAی miR-146a در خون مادران و تعیین اینکه آیا miRNAی مذکور میتواند به عنوان بیومارکرهای تشخیصی استفاده شوند یا نه، بین دو گروه، کنترل، مشاهده و انجام گردید.
روش کارمطالعه حاضر از نوع بنیادی بوده، و به لحاظ تجزیه و تحلیل داده ها، از نوع توصیفی پیمایشی میباشد. نمونه های آماری تحقیق را زنان بارداری که در یک سال اخیر به جهاد دانشگاهی تبریز مراجعه کردهاند، تشکیل داده اند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرمافزارهای Excel، Spss نسخه 21 و Roc استفاده شد. دادهها قبل از ورود به نرمافزار Spss نسخه 21 و Roc، در نرم افزار Excel با ژن مرجع و از طریق محاسبه CT∆∆ آمادهسازی شدند. برای تعیین تفاوت معنیداری از آزمون t test و برای تعیین قدرت تشخیص RNAها به عنوان بیومارکر از آزمون های موجود در نرم افزار Roc استفاده شد.
یافتهها
نتایج نشان دادند که تفاوت معنیداری بین گروه های کنترل و مشاهده وجود دارد. در انتها با توجه به بررسیهای انجام شده و نتایج به دست آمده از نرمافزار Roc مشخص گردید که miRNA میتوانند به عنوان بیومارکری تشخیصی (با قدرت متوسط به بالا) در تشخیص زودهنگام سقط مکرر در مادران مبتلا مورد استفاده قرار گیرند.
نتیجهگیرینتایج حاصل از تحقیق حاکی از آن است که از طریق کیتهای تشخیصی miRNAهای مورد مطالعه میتوان در تشخیص زود هنگام و جلوگیری از سقط مادران گام های موثری برداشت، و بار سنگینی را که خانواده ها به لحاظ روانی، اقتصادی و اجتماعی متحمل می شوند از دوش آن ها برداشت؛ بنابراین پیشنهاد میشود کیت های تشخیصی برای این بیومارکرها ساخته شود و در مراکز ناباروری استفاده گردد. پیامدهای عملی. از جمله پیامدهای عملی این تحقیق میتوان به تشخیص و پیشگیری از سقط مادران اشاره کرد که میتواند باری از دوش خانواده ها و جامعه بردارد.
کلیدواژگان: سقط مکرر، بیومارکر، کیت تشخیصی، miRNA 146a -
صفحات 243-250زمینه
آسیب شبکه عصبی براکیال در نتیجه کشش بیش از حد بر ناحیه گردن نوزاد، افزایش زاویه گردن و شانه در طی مرحله دوم زایمان رخ می دهد. هدف این مطالعه بررسی شیوع، تابلوی الکتروفیزیولوژیک و پیامد حرکتی فلج زایمانی شبکه بازویی در استان آذربایجان شرقی طی سال های 1397-1387 بود.
روشکاربه روش سرشماری آمار کل زایمان ها اخذ شد. از طریق پرونده پزشکی کودکان مبتلا به این آسیب، فراوانی نسبی سالانه آن محاسبه و یافته های الکتروفیزیولوژیک و سیستم طبقه بندی اصلاح شده مالت استخراج گردید.
یافتههاشیوع آسیب شبکه عصبی براکیال در طی 11 سال 0/026 درصد بود. ریشه های درگیر در 59/6 درصد C5 وC6 ، در 28/4 درصد درگیری C5 ، C6 وC7 گزارش شد، در 12 درصد آسیبهای وسیعتر بدنبال گرفتاری C5 تا T1 مشاهده شد. ارتباط معناداری بین یافته های الکتروفیزیولوژیک و یافته های سیستم مالت در کودکان با این آسیب یافت نشد (0/05<p).
نتیجهگیریبه علت روند صعودی فراوانی OBPI از سال 1396، توجه ویژه و اقدامات پیشگیرانه ضروری به نظر می رسد. پیامدهای عملی. با توجه به افزایش درصد شیوع فلج شبکه بازویی نسبت به سال های گذشته، ضروری است که اقدامات و تدابیر لازم جهت جلوگیری از این آسیب در زایمان واژینال انجام شود.
کلیدواژگان: شیوع، عوارض مامایی لیبر، فلج شبکه بازویی
-
Pages 166-177Background
This systematic review evaluated the studies conducted on Guillain-Barré syndrome (GBS) due to COVID-19 vaccination to clarify any possible connections and the type of vaccines causing GBS.
MethodsA comprehensive search was performed on July 2021 through MEDLINE (via PubMed), Scopus, Cochrane, and Web of Science databases to detect published and unpublished papers. Our PICO was all COVID-19 vaccinated individuals as the population, COVID-19 vaccines as the intervention, and patients experiencing GBS following COVID-19 vaccination as the outcome. Critical appraisal instruments from the Joanna Briggs Institute case series or case report were used to evaluate the quality of included studies.
ResultsIn the present systematic review, 12 case reports and case series including 21 patients were assessed. More than half of the patients were male, and the mean age of male patients was lower than females. In terms of vaccine type, the most common kind of vaccine injected was Oxford/AstraZeneca, and all the cases except one patient had received only one dose of the vaccine. Regarding the interval between receiving the vaccine and the onset of GBS symptoms, the mean duration was 14 days. The lowest mean time interval between receiving the vaccine and the onset of symptoms of GBS was related to the unnamed vector-based COVID-19 vaccine, and the highest was associated with Oxford/AstraZeneca.
ConclusionThrough this systematic review of case reports, we neither attempt to establish nor rule out a causal link between the COVID-19 vaccine and GBS, because such a link requires extensive case-control studies. However, we must highlight any events that may occur following the injection of existing vaccines. Practical Implications. The most common symptoms seen in patients experiencing GBS after vaccination included progressive bilateral lower limb weakness, paresthesia, numbness of limbs, generalized body aches, and back pain.
Keywords: Guillain-Barré Syndrome, COVID-19 Vaccine, Systematic Review -
Pages 178-188Background
A higher prevalence of cardiovascular disorders has been observed in women after menopause. This study aimed to determine the long-term effects of ovariectomy on hemodynamic functions and the level of nitric oxide metabolites (NOx) in the heart tissue of ovariectomized rats.
MethodsFourteen female Wistar rats were divided into two groups (n=7 in each group) of control and ovariectomized (OVX). OVX rat model was induced using the two dorsolateral skin incision method. Cardiac hemodynamic function indices, including the left ventricular developed pressure (LVDP), peak rate of positive changes in the left ventricular pressure (+dp/dt), and peak rate of negative changes in the left ventricular pressure (-dp/dt) were measured at the time of systole in hearts after 11 months of the ovariectomy. Serum and left ventricular levels of NOx were measured at the end of the study.
ResultsAt the end of the study, OVX rats had lower LVDP (19%, P=0.001), +dp/dt (30%, P<0.001) and -dp/dt (23%, P=0.004) than control group. In addition, the OVX group had lower serum NOx levels (30%, P=0.021) compared to the control group; heart tissue NOx was also lower by 31% in the OVX rats, but it was not statistically significant (P=0.056).
ConclusionLong-term ovariectomy disrupts cardiac hemodynamic function in ovariectomized rats, which is associated with decreased NOx levels in serum. Practical Implications. Our findings indicated impaired cardiac function following long-term estrogen deficiency in OVX rats. These results can be used to prevent and treat the cardiovascular disease in post-menopausal women. However, these results need to be confirmed in humans.
Keywords: Ovariectomy, Nitric oxide, Cardiac hemodynamic function, Female rats -
Pages 189-199Background
The novel coronavirus disease 2019 (COVID-19) was declared a global pandemic. There is an urgent need for finding efficient medical treatments to diminish the high mortality rate of the mutant variants of the virus. This study aimed to determine the efficacy of edaravone in patients with moderate COVID-19.
MethodsThis single-center non-randomized controlled clinical trial was performed on hospitalized patients with moderate COVID-19. The patients were divided into two groups of intervention (n=17) and control (n=16). Patients in the intervention group received three doses of edaravone (30 mg) for three interval days (Days 2, 4, and 6). Admission to the intensive care unit (ICU), need for intubation, and mortality were the primary outcomes.
ResultsAll cases had 15-60% lung involvement. Although edaravone reduced the admission to ICU, need for intubation, and mortality rate in patients with moderate COVID-19, the results were not statistically significant. Baseline characteristics, admission days, and clinical parameters were similar between the two groups (P>0.05).
ConclusionAdministration of edaravone 30 mg for three days had no significant effect on the overall outcome of patients with moderate COVID-19. Practical Implications. In this study, none of the COVID-19 patients receiving edaravone had ICU admission, intubation, and mortality. However, no significant difference was found between the clinical outcomes of the control and intervention groups.
Keywords: COVID-19, Cytokine storm, Edaravone, antioxidant, Mortality, SARS‐CoV‐2 -
Pages 200-209Background
The extrapyramidal system is part of the central nervous system (CNS) involved in motor control. Extrapyramidal symptoms include a variety of acute and chronic movement disorders caused by medications. Currently, antipsychotic medications are the mainstay of treatment for schizophrenia and other psychotic disorders and can cause extrapyramidal symptoms. The St. Hans Rating Scale (SHRS) is a multidimensional scale designed to quantify the severity of dystonia, parkinsonism, akathisia, and dyskinesia caused by antipsychotic drugs. This scale has not yet been translated into Persian so far. Considering the importance of assessing the quality of life in patients with severe or chronic psychiatric disorders, this study aimed to translate the SHRS into Persian and evaluate its validity and reliability. Also, we presented the software version of the SHRS.
MethodsThis descriptive-analytical (methodological) study was performed on patients with psychiatric disorders treated with antipsychotic medications. After translating the SHRS into Persian, the validity and reliability of the Persian version was evaluated and the necessary corrections were made. Then, the Persian version was back-translated into English, followed by re-translation into Persian. A total of 30 patients were examined for extrapyramidal symptoms using the prepared version. The expert group concluded that there is no need to translate SHRS.
ResultsRegarding face validity, Cronbach's alpha coefficient was 0.99 and reliability was 0.99. The mean scores by the first psychiatrist were 2.03 in the first visit and 2.1 in the second visit. These scores were 2 in the first visit and 2.03 in the second visit by the second psychiatrist.
ConclusionThe software version of SHRS has good reliability and validity and can be used to evaluate the extrapyramidal symptoms of patients. Practical Implications. English version of the SHRS and its application for cellphone can be used to assess extrapyramidal symptoms.
Keywords: St. Hans Rating Scale, SHRS Reliability &Validity, Extrapyramidal Symptoms, Antipsychotic Medications -
Pages 210-220Background
Induction of general anesthesia may cause hemodynamic instability. Remifentanil is often prescribed to suppress the hemodynamic response to anesthesia. The aim of this study was to investigate the effect of remifentanil on hemodynamic response to induction of anesthesia with propofol fentanyl or propofol ketamine and laryngeal mask airway (LMA) insertion.
MethodsThis double-blind randomized clinical trial study was performed on 44 candidates for cataract surgery in Feyz Hospital, Isfahan, Iran from March to June 2020. Patients were randomly assigned into two groups using random allocation software. The first group received 1 mcg/kg fentanyl and the second group received 0.5 mg/kg ketamine. Also, both groups received 1 mg/kg propofol and 0.5 mcg/kg remifentanil intravenously. Hemodynamic parameters were measured and recorded at study times, and the results were analyzed statistically.
ResultsThe mean age (P=0.199), weight (P=0.050), height (P=0.9), and frequency distribution of gender (0.763) and American Society of Anesthesiologists (ASA) score (0.069) were not significantly different between the two groups. Systolic blood pressure (SBP), diastolic blood pressure (DBP), and mean arterial pressure (MAP) in fentanyl group were significantly lower than the ketamine group immediately before LMA insertion, as well as 1, 3, and 5 minutes after LMA insertion (P <0.050). In addition, the mean heart rate (HR) in the fentanyl group decreased significantly at different time (P<0.001), but no significant difference was observed in ketamine group (P=0.056). In addition, the mean HR did not differ significantly between the two groups in any of the follow-up times (P>0.050).
ConclusionIntravenous administration of remifentanil in induction of anesthesia with propofol-ketamine and propofol-fentanyl reduced changes in hemodynamic responses to LMA insertion. This hemodynamic stability was increased by adding remifentanil to the propofol-ketamine combination.
Practical ImplicationsRemifentanil is associated with weakening of hemodynamic responses to LMA insertion in induction of anesthesia with propofol and ketamine or propofol and fentanyl; this effect can be associated with safety in cardiac patients.
Keywords: Laryngeal mask, Hemodynamics, Ketamine, Propofol remifentanil, Cataract surgery -
Pages 221-231Background
Micro-ribonucleic acids (miRs) take part in post-transcriptional gene regulation. MiR-155 regulates hematopoiesis, oncogenesis, and immunologic and inflammatory processes. We investigated the expression levels of miR-155 in sera of patients with Burkitt’s lymphoma, diffuse large B-cell lymphoma (DLBCL), and rheumatoid arthritis.
MethodsIn this cross-sectional observation, we used real-time polymerase chain reaction to evaluate expression of miR-155 in sera of 92 Iranian adults who were healthy or had Burkitt’s lymphoma, DLBCL, or rheumatoid arthritis. The relative quantification of gene expression was calculated in terms of cycle threshold values (Ct). We conducted Pearson’s and Spearman’s correlations, Fisher's exact test, and one-way analysis of variance and Games-Howell post-hoc test, with the level of significance of 0.05.
ResultsThe expression of miR-155 was independent of sex and age in each study group. In comparison with healthy subjects(-ΔCt: -2.29 ±SD: 1.92), miR-155 expression increased in DLBCL (2.49±1.01), and rheumatoid arthritis (2.30±1.34) patients, but did not change in adults with Burkitt’s lymphoma (-1.29±2.11).
ConclusionMiR-155 was significantly elevated in the sera of patients with DLBCL, and rheumatoid arthritis. Further studies with larger sample sizes are needed to assess the diagnostic, and therapeutic applications of miR-155 in these patients.
Practical Implications. The expression of miR-155 increases in sera of patients suffering from DLBCL, and rheumatoid arthritis. The expression of miR-155 was independent of sex and age of patients in this study. -
Pages 232-242Background
If the pregnancy attempt fails, it may become a stressful event. Therefore, in many cases, problem solving can lead to greater satisfaction and cohesion of couples and prevent psychological and social harm to families. The aim of this study was to determine the significant difference in the expression of miR-146a miRNA in maternal blood between the control and observation groups and to determine whether the miRNA can be used as diagnostic biomarkers or not.
MethodsThe present study is a basic and descriptive survey in terms of data analysis. The samples included pregnant women referred to Tabriz University of Jahad from September 2019 to February 2021. We used Exel, Spss v.21 and Roc software for data analysis. Data were prepared in Exel software with reference gene and by calculating CT. Were used in Roc software.
ResultsThe results showed a difference between the control and observation groups. Early detection of recurrent miscarriage should be used in these mothers.
ConclusionThrough using diagnostic kits of the studied miRNAs, effective steps can be taken for early detection, prevention of abortion, and reducing the heavy psychological, economic, and social burden on families. Therefore, it is suggested that diagnostic kits be made for these biomarkers and used in infertility centers. Practical Implications. Among the practical implications of this study, we can mention the diagnosis and prevention of abortion, which can reduce the burden on families and society.
Keywords: Recurrent miscarriage, Biomarker, Diagnostic kit, miRNA 146a -
Pages 243-250Background
Obstetric brachial plexus injury (OBPI) occurs as a result of excessive stretching of the baby's neck and an increase in cervical and shoulder angle during the second stage of labor. This study aimed to investigate the prevalence, electrophysiological panel, and motor outcome of cervical paralysis in East Azerbaijan province, Iran during 2008-2018.
MethodsThe total number of deliveries was obtained by census method. The annual relative frequency of OBPI was calculated using the medical records of children with this injury. Then, the electrophysiological findings and Modified Mallet Classification System (MMCS) were extracted.
ResultsThe prevalence of OBPI during 2008-2018 was 0.026% in East Azerbaijan province. The involved nerve roots were C5 and C6 in 59.6% of cases, C5, C6, and C7 in 28.4% of cases, and wider injuries were observed in 12% following C5 to T1 involvement. No significant association was found between electrophysiological findings and MMCS in children with OBPI (P>0.05).
ConclusionDue to the sudden increase in OBPI since 2017, it seems necessary to pay special attention and take preventive measures in this regard. Practical Implications. Due to the increasing prevalence of OBPI compared to previous years, it is necessary to take the necessary measures to prevent this injury in vaginal delivery.
Keywords: Prevalence, Obstetric Labor Complications, Brachial Plexus Palsy