فهرست مطالب

نشریه محیط شناسی راهبردی جمهوری اسلامی ایران
سال پنجم شماره 3 (پیاپی 16، پاییز 1400)

  • تاریخ انتشار: 1400/07/01
  • تعداد عناوین: 6
|
  • سیروس حاجی زاده* صفحات 9-42

    ترامپ به عنوان شخصیتی که رویکردی متمایز با اسلاف خود در عرصه سیاست خارجی آمریکا داشته، رهیافت متفاوتی را نیز در عرصه روابط بین الملل در دستور کار قرار داده است که از آن به عنوان دکترین خروج تعبیر می شود. ازجمله خروج از توافق پاریس، یونسکو، نفتا و برجام، این رهیافت ها در پرتو  اقداماتی ازجمله اصرار فشار در رقابت با اهرم‏سازی، بازی با انتخاب های حداکثری، قدرت طلبی، معتقد به ریسک منفی با بازدهی مثبت، کنترل هزینه و سود و با حالت سریع و ملموس و... مختصات رفتار سیاسی او را نشان می دهد. بر این اساس، سیاست ترامپ در منطقه غرب آسیا بر اساس یک جانبه گرایی دستوری، مبتنی بر طرح ریزی یک استراتژی جدید  است که به شدت خصمانه و تقابلی  می باشد. در پژوهش پیش رو ما قصد داریم به بررسی سیاست ترامپ نسبت به خلیج فارس بپردازیم و مولفه ها و استراتژی های سیاست خارجی او را در این زمینه مورد بررسی قرار دهیم.

    کلیدواژگان: ترامپ، سیاست خارجی، خلیج فارس، استراتژی
  • احسان جعفری فر*، مهدی خانی صفحات 43-63

    با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، منطقه آسیای مرکزی و قفقاز با نوعی خلا قدرت روبه‏رو شد. در این سال ها با افزایش بهای نفت و تبلیغات گسترده غربی ها با عنوان خزر، خلیج فارس دوم، اهمیت ژیواکونومیک این منطقه مطرح گردید؛ اما وجود رقابت های قدرت های بزرگ، سبب برانگیختن تحرکات و تحولات پساجنگ سرد در راستای افزایش نفوذ و تاثیرگذاری در این منطقه می شود که از سوی غرب می توان به مصادیقی نظیر، گسترش ناتو به شرق، استقرار سپر دفاع موشکی آمریکا در شرق اروپا، جنگ بین روسیه و گرجستان در اوستیای جنوبی را اشاره کرد. در مقابل روس ها که نظاره گر پیشروی آمریکا و ناتو در حیات خلوت و منطقه خارج نزدیک خود بودند، در راستای حفظ منافع ملی و توازن راهبردی خود، در عمل وارد رویارویی با آمریکا و ناتو شدند که برخی از کارشناسان از این رویارویی با عنوان جنگ سرد جدید یاد می کنند؛ به‏ علاوه اینکه چین نیز برای جلب حمایت سیاسی، مالی و نظامی کشورهای منطقه ای برای ایجاد جایگاهی سیاسی -اقتصادی در قفقاز به تکاپو افتاده است. مقاله پیش رو درصدد پاسخ به این سوال اصلی است که حوزه های نفوذ سه قدرت چین، روسیه و آمریکا در منطقه قفقاز کدام اند؟ فرض ما در این مقاله این است که رقابت آمریکا و روسیه و چین در منطقه قفقاز در سه حوزه سیاسی و اقتصادی و نظامی به کاهش امنیت در منطقه قفقاز و افزایش تضاد منافع منطقه ای و فرامنطقه ای منجر می شود که می تواند بحران های آینده این منطقه را رقم بزند.

    کلیدواژگان: قفقاز، نو رئالیسم، رقابت قدرت های بزرگ، ناامنی
  • سعید غلامی*، سهیلا منصوری قوام آبادی صفحات 65-87

    در منطقه خاورمیانه بسته بودن فضای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... و همچنین عدم توجه به نیازهای مردم توسط دولت و نظام سیاسی و مستقل بودن نظام سیاسی از مردم، باعث عدم وابستگی دوطرفه مردم و نظام سیاسی و بیگانه شدن مردم از دستگاه حکومتی شده است که این امر باعث آسیب پذیری نظام سیاسی در بلندمدت خواهد شد. برای ایجاد وابستگی دوطرفه باید به فرایند پذیرش درخواست ها و به اصطلاح تبدیل پوسته خشک فرایند حل کردن درخواست ها، به یک ماشین نرم توسط نظام سیاسی که باعث وابستگی هرچه بیشتر ملت (جمعیت) به عنوان یکی از ارکان مهم تشکیل نظام سیاسی خواهد شد، توجه کرد؛ اما با توجه به فرایند دخالت قدرت های فرامنطقه ای در این منطقه و همچنین وجود عنصری به‎نام عربیسم و قوم گرایی، چگونه می توان به درخواست های ملت پاسخ داد؟ در این مقاله سعی بر این است که  چگونگی فرایند پاسخ گویی تقاضا ها و غلبه بر بحران های منطقه ای و مداخله فرامنطقه ای که بر سیاست حکومت‎های منطقه خاورمیانه تاثیرگذار است، بررسی شود.

    کلیدواژگان: نظام سیاسی، سیستم عرضه و تقاضا، امنیت خاورمیانه، مداخله قدرت های بزرگ، قوم گرایی
  • تورج افشون* صفحات 89-124

    هجوم داعش به خاک عراق به رغم اینکه تهدید بزرگی به شمار می رفت با دوراندیشی و درایت مرجعیت نجف به فرصتی بی نظیر در ساختار نظامی امنیتی عراق در راستای ایجاد امنیت مردم‎پایه تبدیل گردید و درواقع اثبات نمود که قدرت های بزرگ و اشغالگران تنها درصدد مدیریت اوضاع برای تامین منافع خود هستند، نه تامین امنیت مردم منطقه. بنابراین امنیت مردم‎پایه ای باید شکل می گرفت تا ادعای کاذب مدعیان را نقش بر آب کند؛ امنیتی که درواقع دو محور عمده فعالیت آن، حضور دو عنصر دین و مردم در ساختار آن (به مثابه ویژگی های عقیدتی مردمی) است. اکنون حشدالشعبی در عراق با الگوگیری از این قاعده، توانسته است تاثیر به سزایی در از میان بردن ناامنی ها و جبران ناکارآمدی ها و اشتباهات اشغالگران در عراق داشته باشد. در حال حاضر می توان ادعا کرد که حشدالشعبی به مثابه ساختاری عقیدتی مردمی که با الگوگیری از بسیج در نظام جمهوری اسلامی ایران تکوین و تشکیل گردید، درواقع خلا ناشی از «ناکارآمدی ساختار چینش‎شده از سوی اشغالگران در دوره پساصدام» را پر کرده و تبدیل به نیرویی ذاتی و کارآمد در عرصه امنیت آفرینی برای جامعه و حکومت در عراق گردیده است؛ ازاین‎رو، نیروی حشدالشعبی را می توان به عنوان نوظهورترین نیروی نظامی، مردمی و عقیدتی در عراق دانست که در حال ایفای کارکردهای مهم و نقشی کانونی در تحولات نظامی و امنیتی این کشور به خصوص در جنگ با داعش است. پژوهش حاضر در پی تبیین این مهم است که تکیه بر مردم در عرصه های نظامی امنیتی، همواره کارسازتر از وابستگی نظامی به قدرت های بزرگ بیگانه بوده و از همین رو، حشدالشعبی، به‏رغم برخی چالش ها، واجد دستاوردهای بزرگی در صحنه نظامی امنیتی بوده است؛ به گونه ای که ناکارآمدی توافقنامه نظامی امنیتی میان واشنگتن و بغداد را بیش ازپیش نمایان ساخت و نگاه ها را به سمت «ایجاد امنیت بر پایه های عقیدتی و مردمی» سوق داد.

    کلیدواژگان: حشدالشعبی، مرجعیت، امنیت مردم پایه، محور مقاومت، داعش، آمریکا
  • سپیده گلی گرمستانی*، محراب رئیسیان صفحات 125-146

    روسیه و منطقه غرب آسیا از روابط تاریخی بسیار دیرینه ای برخوردارند. این روابط طی سده ها و قرن های متمادی ادامه داشته و تاثیرات آن بر امنیت ملی، موجب بی توجهی به ترتیبات منطقه ای و مزایای آن شده بود. غرب آسیا مهم ترین کانون های منازعه در جهان بوده و شاید هیچ منطقه دیگری در جهان به این اندازه بحران ساز و تنش زا نبوده است. ریشه های منازعات در این منطقه راهبردی را می توان در اختلافات مرزی و سرزمینی، اختلافات قومی و تعارضات ایدیولوژیک، منابع طبیعی به ویژه نفت و گاز و دخالت قدرت های فرامنطقه ای دانست که هرکدام به تنهایی بر معادلات امنیتی منطقه تاثیر می گذارد.

    کلیدواژگان: غرب آسیا، روسیه، امنیت منطقه، منابع نفت و گاز
  • سید میثم موسوی* صفحات 147-174

    توجه به امنیت نوع ویژه ای از سیاست است که می توان آن را به طیف گسترد ه ای از موضوعات نسبت داد. نظریه مجموعه امنیتی با دستور کار فراخ تر بررسی های امنیت  که نه تنها بخش های سنتی نظامی و سیاسی، بلکه بخش های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی را هم در برمی گیرد. این مقاله می کوشد تا تاثیر حضور روسیه از لحاظ امنیتی و نظامی را تحلیل کند. این نوشتار  درصدد پاسخ به این پرسش است که منافع روسیه در ایجاد امنیت نظامی و اقتصادی در منطقه غرب آسیا، بر اساس منظر مکتب کوپنهاگ چگونه تامین می گردد؟ تجزیه وتحلیل داده های موجود نشان می دهد که منافع نظامی و اقتصادی روسیه در منطقه غرب آسیا، باعث شده است که این کشور در این منطقه حضور یابد و از اهمیت ویژه ای برایش برخوردار باشد و به این منطقه رویکرد امنیتی خاصی داشته باشد.

    کلیدواژگان: مکتب کپنهاگ، امنیت نظامی، اقتصادی، منطقه غرب آسیا
|