فهرست مطالب
نشریه جامعه شناسی آموزش و پرورش
سال هشتم شماره 2 (پیاپی 18، پاییز و زمستان 1401)
- تاریخ انتشار: 1401/12/01
- تعداد عناوین: 32
-
-
صفحات 1-12
هدف :
رهبری خلاق نقش مهمی در بهبود و ارتقای جایگاه سازمان و ایجاد مزیت رقابتی دارد. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف ارایه الگوی رهبری خلاق در آموزش عالی انجام شد.
روش شناسی:
این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، توصیفی از نوع کیفی بود. جامعه پژوهش صاحب نظران و خبرگان رهبری خلاق در آموزش عالی دانشگاه آزاد اسلامی بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 12 نفر از آنها با روش های نمونه گیری دردسترس و گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان بود که روایی آن با روش های مثلث سازی و روایی صوری تایید و پایایی آنها با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 85/0 محاسبه شد. داده های حاصل از اجرای مصاحبه نیمه ساختاریافته با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی بر اساس نظریه داده بنیاد در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.
یافته هایافته ها نشان داد که برای الگوی رهبری خلاق در آموزش عالی بر اساس نظریه داده بنیاد 29 مولفه در 16 بعد شناسایی شد؛ به طوری که در مقوله شرایط علی 4 مولفه در 2 بعد الزامات مدیریت دانشگاهی و فرهنگ سازی (به ترتیب هر کدام با 2 مولفه نوآوری سازمانی، دانش افزایی، مدیریت مشارکتی و جو اخلاقی)، در مقوله شرایط زمینه ای 2 مولفه در 2 بعد بلوغ مدیریتی و نظام پرورش خلاقیت (به ترتیب هر کدام با 1 مولفه ارزیابی و اعمال سیاست هایی برای رهبری خلاق و نگرش راهبردی و گسترش روابط بین فردی و دانشگاهی)، در مقوله شرایط مداخله گر 2 مولفه در 1 بعد واکنش مناسب به نیازهای داخلی و خارجی و اصلاح ساختار (با 2 مولفه هنرمندی اجتماعی و توسعه زیرساخت ها و توجه به منابع اقتصادی)، در مقوله پدیده محوری 14 مولفه در 7 بعد رهبری کارآفرین، رهبری تحول آفرین، رهبری اثربخش، رهبری هوشمند، هوش سازمانی، رهبری آموزشی و هوش هیجانی (به ترتیب هر کدام با 2 مولفه کارآفرینی، توسعه استراتژی ها، مشارکت، اعتماد شناختی و عاطفی، بینش و بصیرت، نوآوری فرهنگی، تفکر استراتژیک و هدف گذاری مشترک، بکارگیری تکنولوژی های نوین و بکارگیری مدیران شایسته و توانمند، آگاهی بخشی، انگیزش و تغییر نگرش، خودانگیزی و خودمدیریتی)، در راهبردها 4 مولفه در 2 بعد توجه به شرایط و ملزومات و خودآگاهی و مسیولیت پذیری (به ترتیب هر کدام با 2 مولفه سیاست گذاری منعطف و خلاق و بکارگیری روش های نوین مدیریتی، خودمدیریتی و داشتن برنامه مشخص برای عملی کردن رهبری خلاق) و در پیامدها 3 مولفه در 2 بعد الزامات درون و برون سازمانی و توسعه اجتماعی (بعد اول با 2 مولفه توسعه شایستگی فردی و توسعه و بالندگی دانشگاه و بعد دوم با 1 مولفه شکل گیری منش اجتماعی و پاسدار توسعه و تحول) وجود داشت. با توجه به ابعاد شناسایی شده در پژوهش حاضر، الگوی رهبری خلاق در آموزش عالی بر اساس نظریه داده بنیاد ترسیم شد.
بحث و نتیجه گیریبا توجه به ابعاد و مولفه های شناسایی شده برای رهبری خلاق در آموزش عالی، برنامه ریزی برای تحقق رهبری خلاق در نظام آموزش عالی ضروری است.
کلیدواژگان: رهبری خلاق، آموزش عالی، رهبری کارآفرین، رهبری تحول آفرین، رهبری اثربخش -
صفحات 13-26هدف
پژوهش حاضر، به جهت طراحی الگوی دوره های توسعه حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان با رویکرد یادگیری معکوس انجام شد.
روش شناسی:
این پژوهش از نظر هدف کاربردی و روش مورد استفاده فراترکیب بود. نمونه اولیه ای مشتمل بر 3152 پژوهش که از پایگاه های علمی از سالهای 2000 تا 2020 به دست آمد که پس از غربالگری از نظر عنوان، چکیده، محتوا، روش شناسی پژوهش ها، 60 مطالعه انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج فراترکیب منجر به شناسایی 9 مولفه اصلی و 58 مولفه فرعی شد. در مرحله بعد به جهت غنای داده های پژوهش، مصاحبه ای با خبرگان (اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان و آشنا به دوره های توسعه حرفه ای) انجام شد که 12 مولفه اصلی و 50 مولفه فرعی مورد شناسایی قرار گرفت. در این مرحله تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل تم انجام گردید. سپس داده های هر دومرحله با یکدیگر ترکیب شدند که در نهایت 15 مولفه اصلی و 55 مولفه فرعی به دست آمد. در مرحله بعد از مولفه های شناسایی شده پرسشنامه ای استخراج و جهت رتبه بندی مولفه ها در اختیار خبرگان قرار گرفت.
یافته هامولفه های عوامل نهادی، حمایت و پشتیبانی، پداگوژی، ارزیابی و تضمین کیفیت، قالب های یادگیری از نظر خبرگان بیشترین اهمیت را در دوره های توسعه حرفه ای با رویکرد یادگیری معکوس داشتند.
بحث و نتیجه گیریدر نهایت به جهت اعتبارسنجی مولفه ها از ضریب لاوشه استفاده شد و در نهایت 10 مولفه اصلی و 38 مولفه فرعی مورد تایید قرار گرفت.
کلیدواژگان: توسعه حرفه ای، یادگیری معکوس، اعضای هیات علمی، فراترکیب، مصاحبه -
صفحات 27-36هدف
یکی ازدغدغه های اصلی جامعه کنونی که پایه ریزی درجهت تشکیل جامعه ای سالم و رشدیافته است، بحث شهروندی و تربیت شهروند جهانی است. پژوهش حاضر باهدف تدوین و شناسایی مولفه های محتوای برنامه درسی دوره ابتدایی بارویکرد شهروند جهانی انجام شده است.
روش شناسی:
این پژوهش به صورت کیفی و به شیوه تحلیل مضمون انجام شده است. بدین منظور 65 سند و مقاله داخلی و خارجی که قرابت معنایی نزدیکی به این پژوهش داشتند مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش از روش شبکه مضامین استفاده شد. روایی و پایایی پژوهش با استفاده از روش گوبا و لینکن (1985) بررسی و مورد تایید قرار گرفت.
یافته هاپس از تکمیل فرایند مصاحبه ها و کدگذاری، تعداد 31 مضمون پایه، 10 مضمون سازمان دهنده و 3 مضمون فراگیر در خصوص مولفه های محتوای برنامه درسی با رویکرد شهروند جهانی شناسایی شد. مضامین فراگیر عبارت بودند از: الف) مولفه های دانشی ب) مولفه های ارزشی و نگرشی و ج) مولفه های مهارتی.
بحث و نتیجه گیریبر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که بنابراین، با توجه به پدیده جهانی شدن و ضرورت و نیاز به نوعی نگاه جهانی به آموزش در جامعه و به تبع آن در فراگیران، همچنین بنا بر تاکید پاره ای از اسناد چشم اندازی موجود در داخل و خارج از کشور، بر تعامل سازنده و موثر با جهان، نیاز به تدوین مولفه های برنامه درسی می تواند جایگاه خاصی در برنامه درسی تربیت شهروند جهانی داشته باشد
کلیدواژگان: برنامه درسی، دوره ابتدایی، شهروند جهانی -
صفحات 37-46هدف
هدف پژوهش حاضر بررسی مدل یابی معادلات ساختاری بی حوصلگی دانش آموزان بر اساس نظریه های ضمنی هوش، معنای زندگی و حمایت از خودمختاری ادراک شده بود.
روش شناسی:
مطالعه حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 بودند که تعداد 400 نفر از آنها با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل خرده مقیاس بی حوصلگی نسبت به کلاس در پرسشنامه هیجان پیشرفت (Pekrun et al, 2002)، خرده مقیاس باور ذاتی هوش در مقیاس نظریه های ضمنی هوش (Abd-El-Fattah & Yates, 2006)، پرسشنامه معنای زندگی (Steger et al, 2006) و مقیاس حمایت از خودمختاری ادراک شده (Williams & Deci, 1996) بودند. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و LISREL تحلیل شدند.
یافته ها:
یافته ها نشان داد که مدل بی حوصلگی دانش آموزان بر اساس باور ذاتی هوش، معنای زندگی و حمایت از خودمختاری ادراک شده دارای برازش مناسبی بود. یافته های دیگر نشان داد که باور ذاتی هوش بر بی حوصلگی دانش آموزان اثر مثبت و مستقیم و معنای زندگی و حمایت از خودمختاری ادراک شده بر بی حوصلگی دانش آموزان اثر منفی و مستقیم داشت (01/0>P).
بحث و نتیجه گیری:
نتایج نشان دهنده اثر مستقیم باور ذاتی هوش، معنای زندگی و حمایت از خودمختاری ادراک شده بر بی حوصلگی دانش آموزان بود. بنابراین، جهت کاهش بی حوصلگی دانش آموزان می توان برنامه هایی جهت کاهش باور ذاتی هوش و افزایش معنای زندگی و حمایت از خودمختاری ادراک شده طراحی و اجرا کرد
کلیدواژگان: بی حوصلگی، نظریه های ضمنی هوش، معنای زندگی، حمایت از خودمختاری ادراک شده -
صفحات 47-56هدف
هدف اصلی پژوهش حاضر، طراحی الگوی استراتژیک توسعه شایستگی های کارآفرینی دانشجویان دانشگاه جامع علمی کاربردی بود.
روش شناسی:
پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش شامل خبرگان دانشگاهی دانشگاه علمی کاربردی استان گیلان در سال تحصیلی 400-1399 بودند که تعداد 17 نفر بر اساس روش اشباع نظری و به صورت هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که برای اعتبار یافته ها از استراتژی بازبینی مجدد توسط خود محقق و روایی صوری (اساتید دانشگاهی) و برای پایایی از ضریب توافق کدگذاری دو کدگذار استفاده شد که 89/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز کدگذاری به شیوه تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA19 استفاده شد.
یافته ها:
یافته ها نشان داد که برای الگوی استراتژیک توسعه شایستگی های کارآفرینی دانشجویان 115 مضمون پایه، 12مضمون محوری و 3 مضمون انتخابی شناسایی شد؛ به طوری که مضامین انتخابی شامل استراتژی اشتیاق (سرمایه ریسک پذیر، نوآوری و رشد بالا)، توانایی (رقابت، جذب فناوری، سرمایه انسانی و فرصت های نوپا) و استراتژی گرایش (درک فرصت، ریسک پذیری، پشتیبانی فرهنگی، شبکه سازی و مهارت) بودند.
بحث و نتیجه گیری:
با توجه به نتایج می توان گفت برنامه ریزان نظام دانشگاهی از یک سو برای افزایش و توسعه شایستگی های کارآفرینانه دانشجویان باید به انگیزش و تشویق و رفع موانع مالی و ساختاری بپردازنند و از سوی دیگر، باید بر روی توانمندسازی کارآفرینان و زمینه های فرهنگی و اجتماعی کارآفرینی تمرکز کنند.
کلیدواژگان: الگوی استراتژیک، شایستگی های کارآفرینانه، دانشگاه جامع علمی کاربردی -
صفحات 57-66هدف
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی (حلمسیله و تصمیم گیری) بر هوش بینفردی، عشق به یادگیری و خودکنترلی دانشآموزان پسر انجام شد.
روش شناسی:
این پژوهش برحسب هدف کاربردی و از حیث ماهیت، از نوع نیمه آزمایشی بر اساس طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر کلاس ششم در شهر حسن آباد از توابع شهرری در سال تحصیلی 1398-99 بودند. نمونه به صورت نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شد. نمونه آماری را 50 نفر دانش آموزان بودندکه در دو گروه آزمایش و گروه گواه (هر گروه 25 نفر) جایگزین شدند. به منظور گردآوری دادهها از پرسشنامه هوش بینفردی (چیسلت و چاپمن،2005)، پرسشنامه عشق به یادگیری (مک فارلن،2003) و پرسشنامه خودکنترلی (تانجنی،2004) استفاده شد. افراد گروه آزمایش ده جلسه به مدت یک ساعت تحت آموزش مهارت های زندگی (حل مسیله و تصمیم گیری) قرار گرفتند و گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار 24- SPSS بهره گرفته شد.
یافته هایافته ها نشان می دهد که آموزش مهارت های زندگی (حلمسیله و تصمیم گیری) در دانش آموزان پایه ششم ابتدایی باعث افزایش میزان هوش بین فردی، عشق به یادگیری و خودکنترلی شد (p<0/05).
بحث و نتیجه گیرینتایج حاکی از این بود که آموزش حل مسیله و تصمیم گیری می تواند به عنوان شیوه ای مهم برای خلق بروندادهای مثبت تحصیلی و شرایط مثبت روانی در فضای مدرسه باشد و معلمان و روان شناسان می توانند از این آموزش ها به عنوان یکی از روش ها برای آماده سازی دانش آموزان جهت زندگی در جهان پرتلاطم امروز بهره بگیرند
کلیدواژگان: مهارت های زندگی، هوش بین فردی، عشق به یادگیری، خودکنترلی -
صفحات 67-78هدف
مدارس ایمن می توانند با ایجاد فضای امن و شناخت مناسب دانش آموزان و نیازهای روان شناختی آنها، فرآیند اجتماعی شدن و جامعه پذیری آنها را تسهیل کنند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص های روانشناختی مدارس ایمن انجام شد.
روش شناسی:
مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش اجرا، کیفی بود. جامعه پژوهش اسناد و متون چاپی موجود در پایگاه های اطلاعات علمی مرتبط با موضوع شاخص های روانشناختی مدارس ایمن بین سال های 2020-2000 میلادی بودند، که 18 مطالعه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها، به روش فیش برداری گردآوری شدند و با استفاده از روش تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA نسخه 12 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته هایافته ها نشان داد که برای مدارس ایمن، 298 کد باز و 36 کد محوری در قالب 7 کد انتخابی شناسایی شد. که شامل برنامه ریزی و آموزش برای مواجهه در موقعیت بحرانی و اضطراری (4 کد محوری)، ایجاد تعادل بین امنیت فیزیکی و روانشناختی (6 کد محوری)، ایجاد همکاری درون سازمانی و برون سازمانی (3 کد محوری)، ارایه خدمات روانشناختی کافی و مناسب (8 کد محوری)، بهبود دسترسی به حمایت های بهداشت روانی مبتنی بر مدرسه (5 کد محوری)، خدمات پیشگیری و مداخلات زودهنگام (4 کد محوری) و توانمندسازی معلمان و کادر مدرسه (6 کد محوری) بودند و در نهایت الگوی شاخص های روانشناختی مدارس ایمن طراحی شد.
بحث و نتیجه گیریبراساس کدهای شناسایی شده، می توان ایمنی روانشناختی مدارس را مورد ارزیابی قرار داد و بعد از برگزاری نشست ها و هم اندیشی های کارشناسانه میزان تحقق این شاخص ها را در مدارس بررسی و مدنظر قرار داد
کلیدواژگان: شاخص های روانشناختی، مدارس ایمن، مداخلات زودهنگام، خدمات روانشناختی -
صفحات 79-88هدف
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش شکوفایی بر شوخ طبعی و درگیری تحصیلی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه بود.
روش شناسی:
پژوهش حاضر از نوع کاربردی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه های آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهر چالوس در سال تحصیلی 1398-99 بودند. نمونه آماری پژوهش 30 نفر بودند که با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه دو ساعتی در طی دو ماه (هفته ای یک جلسه) تحت آموزش شکوفایی قرار گرفت و در این مدت گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. هر دو گروه آزمایش و کنترل در مراحل پیش آزمون و پس آزمون از نظر شوخ طبعی (Khashouei, Arizi Samani and Aghaei, 2009) و درگیری تحصیلی (Reeve and Tseng, 2011) ارزیابی و داده های حاصل از اجرای آنها با روش های تحلیل کوواریانس تک متغیری و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته ها:
یافته ها نشان داد که آموزش شکوفایی باعث افزایش شوخ طبعی و هر پنج مولفه آن شامل لذت از شوخی، خنده، شوخی کلامی، شوخ طبعی در روابط اجتماعی و شوخ طبعی در شرایط استرس آور در دانش آموزان دوره دوم متوسطه شد (05/0>P). همچنین، آموزش شکوفایی باعث افزایش درگیری تحصیلی و هر چهار مولفه آن شامل درگیری شناختی، هیجانی، رفتاری و عاملیت در دانش آموزان دوره دوم متوسطه شد (05/0>P).
بحث و نتیجه گیری:
یافته ها حاکی از اثربخشی آموزش شکوفایی بر افزایش شوخ طبعی و درگیری تحصیلی دانش آموزان بود. بنابراین، برنامه ریزی برای بهبود آنها از طریق کارگاه های آموزشی می تواند نقش موثری در ارتقای شوخ طبعی و درگیری تحصیلی دانش آموزان داشته باشد
کلیدواژگان: آموزش شکوفایی، شوخ طبعی، درگیری تحصیلی، دانش آموزان -
صفحات 89-102هدف
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر مدیریت استعداد می باشد. روش پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) بود.
روشدر بخش کیفی از روش پدیدارشناسی و در بخش کمی از روش توصیفی - پیمایشی بهره گرفته شد. نمونه آماری در بخش کیفی شامل اعضای هیات علمی رشته مدیریت آموزشی و مدیران ارشد دانشگاه فرهنگیان جنوب کشور بود، در این راستا با 13 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند مصاحبه صورت گرفت. جامعه آماری در بخش کمی شامل کلیه کارکنان و اعضای هیات علمی دانشگاه های فرهنگیان جنوب کشور به حجم 399 نفر بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 196 نفر به عنوان نمونه آماری جهت بررسی انتخاب شدند. برای تعیین حجم نمونه مورد نظر در بخش کیفی از قانون اشباع نظری و در بخش کمی از جدول مورگان استفاده شد. ابزار گردآوری داده-های پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته مستخرج از مصاحبه بود، روایی صوری و محتوایی ابزار گردآوری داده های پژوهش مورد تایید قرار گرفت و پایایی پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ در یک مطالعه مقدماتی 89/0 به دست آمد.
یافته هاتجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی با استفاده از کد گذاری باز و در بخش کمی از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی مرتبه دوم استفاده شد.
نتیجه گیرینتایج نشان داد که سه عامل فرایندهای سازمانی، شرایط ساختاری و شرایط درونی به عنوان عوامل موثر بر مدیریت استعداد شناسایی شدند.
کلیدواژگان: مدیریت استعداد، دانشگاه فرهنگیان، شرایط داخلی، شرایط ساختاری، فرایندهای سازمانی -
صفحات 103-112هدف
دانشگاه یک نهاد موثر در جهت رشد و تعالی جامعه است و پژوهش حاضر با هدف اعتبارسنجی مدل ساختاری دانشگاه نسل سوم مبتنی بر آموزش از دور انجام شد.
روش شناسی:
این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کمی با رویکرد مدل ساختاری بود. جامعه پژوهش اعضای هیات علمی دانشگاه پیام نور در سال تحصیلی 1399-400 بودند. نمونه پژوهش در مرحله مقدماتی برای بررسی شاخص های روانسنجی مدل 72 نفر و در مرحله اصلی 232 نفر بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته 58 گویه ای در هفت مولفه زیرساخت های سازمانی، شرایط مداخله گر، فضای حاکم بر دانشگاه، دانشگاه نسل سوم، خودمختاری، جهانی شدن و تعامل اثربخش بود که روایی صوری و محتوایی آن با نظر متخصصان تایید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 88/0 بدست آمد. داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-22 وAMOS-22 تحلیل شدند.
یافته ها:
یافته ها نشان داد که مدل ساختاری دانشگاه نسل سوم مبتنی بر آموزش از دور دارای 18 زیرمولفه در هفت مولفه زیرساخت های سازمانی (با دو زیرمولفه بسترسازی سخت و بسترسازی نرم)، شرایط مداخله گر (با سه زیرمولفه خودمختاری، جهانی شدن و تعامل اثربخش)، فضای حاکم بر دانشگاه (با چهار زیرمولفه خلاقیت و ایده پردازی، تعهد سازمانی، انگیزش نواندیشانه و نگرش نواندیشانه)، دانشگاه نسل سوم (با دو زیرمولفه دانشگاه کارآفرین و دانشگاه ثروت آفرین)، خودمختاری (با سه زیرمولفه سیاست گذاری مستقل، کاهش وابستگی مالی و تولید محتوی مستقل)، جهانی شدن (با دو زیرمولفه نگاه جهانی و اقدام جهانی) و تعامل اثربخش (با دو زیرمولفه ارتباطات درون سازمانی و ارتباطات برون سازمانی) بود. دیگر یافته ها نشان داد که مدل ساختاری دانشگاه نسل سوم مبتنی بر آموزش از دور دارای برازش مناسبی بود و در این مدل زیرساخت های سازمانی، شرایط مداخله گر و فضای حاکم بر دانشگاه بر دانشگاه نسل سوم اثر معنادار مستقیم و زیرساخت های سازمانی از طریق شرایط مداخله گر بر دانشگاه نسل سوم اثر معنادار غیرمستقیم داشت (001/0<p).
بحث و نتیجه گیریطبق یافته ها مدل ساختاری دانشگاه نسل سوم مبتنی بر آموزش از دور دارای اعتبار مناسبی بود و برای بهبود دانشگاه نسل سوم مبتنی بر آموزش دور بهره گیری از مولفه های جهانی شدن، تعامل اثربخش، خودمختاری، شرایط مداخله گر، زیرساخت های سازمانی و فضای حاکم بر دانشگاه می تواند موثر واقع شود.
کلیدواژگان: اعتبارسنجی، مدل ساختاری، دانشگاه نسل سوم، آموزش از دور -
صفحات 113-122هدف
این مطالعه با هدف شناسایی چالش ها و شاخص های موثر در نگرش های کارآفرینی در محتوای کتب درسی ابتدایی انجام گردید.
روشروش پژوهش در این مطالعه از نظر هدف کاربردی و براساس نحوه گردآوری داده ها پیمایشی از نوع تحلیلی است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان ابتدایی (362) در سطح شهر تکاب در سال تحصیلی 1399-1400 بود با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه متناسب تعداد 127 نفر از معلمان ابتدایی شهر تکاب به روش تصادفی طبقه ای متناسب با حجم تعیین شده انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ای محقق ساخته در خصوص چالش ها و شاخص های موثر بر کارآفرینی در محتوای کتب درسی بود. روایی مقیاس توسط اساتید مجرب و خبره دانشگاهی پس از چند بار بازبینی مورد تایید قرار گرفت. همچنین پایایی مقیاس با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای چالش های کارآفرینی 83/. و برای شاخص های کارآفرینی 92/. به دست آمد که نشانگر پایایی مطلوب مقیاس بود.
یافته هانتایج تحلیل عاملی با روش دوران (واریمکس) و آزمون رتبه ای فریدمن نشان داد که به ترتیب چالش های کمبود فضا و بستر آموزشی، تیوری پردازی مفاهیم، بی توجهی به کارآفرینی، عدم آموزش، اختیاری کردن فعالیت ها، عدم ارزشیابی، عدم حمایت مسیولین و عدم مهارت معلمان به ترتیب به عنوان مهمترین چالش های عدم توسعه نگرش های کارآفرینی در کتب درسی دوره معرفی گردیدند.
کلیدواژگان: چالش، شاخص، کارآفرینی، نگرش، کتب درسی ابتدایی -
صفحات 123-132
هدف:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین تدریس تحول آفرین و عملکرد تحصیلی با نقش میانجی اشتیاق تحصیلی در دانش آموزان بوده است.
روش شناسی:
پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل 4300 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر نکا بوده است. نمونه آماری به تعداد 353 نفر و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر حسب جنسیت انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از سه پرسش نامه تدریس تحول آفرین بوچامپ و همکاران (2010)، عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) و اشتیاق تحصیلی شافلی و همکاران (2002) استفاده شده است. پایایی آن ها با محاسبه فرمول آلفای کرونباخ برای هر یک به ترتیب برابر 82/0، 86/0 و 82/0 به دست آمد. به منظور تحلیل داده های حاصله، از مدل یابی معادلات ساختاری با کمک روش حداقل مربعات جزیی با استفاده از نرم افزار آماری پی ال اس استفاده شد.
یافته هانتایج پژوهش نشان داد که بین تدریس تحول آفرین و اشتیاق تحصیلی بار عملکرد تحصیلی در دانش آموزان رابطه معناداری وجود دارد و مقدار 7/53 درصد از عملکرد تحصیلی و 5/66 درصد از اشتیاق تحصیلی توسط تدریس تحول آفرین تبیین می شود و متغیر اشتیاق تحصیلی اثر میانجی بر رابطه بین تدریس تحول آفرین و عملکرد تحصیلی را دارد. هم چنین شاخص های برازندگی مدل حاکی از آن است که مدل ارایه شده از برازش مناسبی برخوردار است.
نتیجه گیریاستفاده معلمان از روش تدریس تحول آفرین و تقویت اشتیاق تحصیلی در دانش آموزان می تواند عملکرد تحصیلی آنان را بهبود بخشد.
کلیدواژگان: تدریس تحول آفرین، عملکرد تحصیلی، اشتیاق تحصیلی، دانش آموزان -
صفحات 133-142
هدف:
با توجه به اهمیت ارزشیابی توصیفی در دوره ابتدایی، پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در کلاس های چندپایه دوره ابتدایی انجام شد.
روش شناسی:
پژوهش حاضر از نظر زمانی مقطعی، از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش خبرگان دانشگاهی و مدیران ستادی آموزش وپرورش ابتدایی کشور در سال 1400 بودند. نمونه پژوهش طبق اصل اشباع نظری 15 نفر بودند که پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود
یافته هایافته ها نشان داد که الگوی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در کلاس های چندپایه دوره ابتدایی دارای 306 شاخص و 41 مولفه در 6 مقوله اهداف و رویکردها (با 11 مولفه مانند ارزشیابی همه جانبه و تسری آن به زندگی، ارزشیابی توصیفی تمام حیطه ای، کیفی سازی ارزشیابی توصیفی با تغییر در ساختار گزارش دهی و ارزشیابی کیفی فرایندمدار با رویکرد ساختارگرا)، زمینه ای (با 4 مولفه مدیریت لوازم اجرای ارزشیابی کلاس های چندپایه، منطقی نمودن زیرساخت های اجرایی با تاکید بر کاهش تراکم در کلاس های چندپایه، کیفیت بخشی روش های تدریس و ارزشیابی معلم و فرهنگ سازی و اشاعه عوامل ارزشیابی توصیفی)، درون دادی (با 5 مولفه ابزارهای ارزشیابی کیفی، توجه به انتظارات آموزشی کلاس های چندپایه، اجرای ارزشیابی توصیفی در تمام مراحل تدریس، انطباق برنامه درسی چندپایه با ارزشیابی توصیفی و هماهنگی برنامه هفتگی با نقشه راه یادگیری)، فرایندی (با 13 مولفه مانند افزایش اعتمادسازی، آرامش، رضایت مندی و عزت نفس، کاهش اضطراب دانش آموزان چندپایه، کیفی سازی معیارها در کارنامه، تنوع ابزارهای خودسنجی و همسال سنجی و والدین سنجی و تاکید بر یادگیری های گروهی دانش آموزان چندپایه)، برون دادی (با 5 مولفه تصمیم گیری مشارکتی برای ارتقای پایه، کیفی سازی گزارش دهی و کارنامه دانش آموزان، روایی، پایایی و آزمون پذیری ارزشیابی توصیفی چندپایه، استمرار یادگیری با بازخوردهای متنوع و کیفیت بخشی چندبعدی ارزشیابی توصیفی با بازخوردهای کیفی) و پیامدی (با 3 مولفه تحلیل سالانه یافته های ارزشیابی توصیفی، تحلیل یافته های ارزشیابی توصیفی به صورت طولی و تحلیل پیامدهای ارزشیابی توصیفی) بود. همچنین، نسبت روایی محتوایی 90/0 و شاخص روایی محتوایی 92/0 بر اساس نظر خبرگان حاکی از اعتبار مناسب الگوی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در کلاس های چندپایه دوره ابتدایی بودند.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج این پژوهش، برنامه ریزی برای استقرار الگوی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در کلاس های چندپایه دوره ابتدایی ضروری است.
کلیدواژگان: ابعاد و مولفه ها، ارزشیابی پیشرفت تحصیلی، ارزشیابی کیفی توصیفی، کلاس های چندپایه -
صفحات 143-156هدف
حسادت سازمانی، به دلیل ماهیت کما بیش مخفی خود، ممکن است در سازمان ها نا دیده گرفته شود در حالی که این احساس یکی از تبعات منفی زندگی اجتماعی بوده و هزینه های سنگینی را بر سازمان و جامعه تحمیل می کند. هدف پژوهش حاضر، مدل یابی عوامل اثرگذار بر حسادت سازما نی در کارکنان دانشگاه فرهنگیان بود.
روش شناسی:
این پژوهش از نظر هدف، جزء تحقیقات کاربردی بود. و از نظر شیوه اجرا، از رویکرد آمیخته اکتشافی متوالی استفاده شد. جامعه آماری در بخش کیفی، متخصصان و صاحبنظران حوزه علوم تربیتی و مدیریت رفتار سازمانی دانشگاه فرهنگیان استان های شمال غرب کشور در سال 99- 98 بودند. نمونه پژوهش بر اساس اصل اشباع نظری، به تعداد 24 نفر و با روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور انتخاب شدند. در بخش کمی، جامعه آماری کلیه کارکنان و اعضای هییت علمی دانشگاه فرهنگیان در استان های شمال غرب کشور در سال 99- 98، به تعداد 287 نفر بودندکه با استفاده از فرمول کوکران تعداد 130 نفر، به شیوه نمونه گیری طبقه ای انتساب بهینه و بر اساس مدرک تحصیلی و جنسیت به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند، ابزار مورد استفاده در مرحله کیفی، مصاحبه نیمه ساختار یافته بود و در بخش کمی، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. روایی یافته های پژوهش در بخش کیفی با استفاده از روش های بازبینی توسط اعضا، بررسی همکار، مشارکتی بودن پژوهش تضمین گردید. همچنین به منظور سنجش پایایی کدگذاری های انجام شده، از دو روش پایایی بازآزمون (شاخص ثبات) و روش توافق درون موضوعی استفاده گردیدکه نتایج آن به ترتیب 84 درصد و82 درصد بدست آمد. در مرحله کمی، روایی محتوایی و صوری پرسشنامه توسط اساتید مورد تایید قرار گرفته و پایایی آن نیز از طریق آلفای کرونباخ ، به میزان 89/0 مورد تایید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها در قسمت کیفی از روش تحلیل مضمون در نرم افزار2018 MAXQDA و در بخش کمی از مدل یابی معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تاییدی در نرم افزار Smart - PLS2 استفاده شد.
کلیدواژگان: حسادت سازمانی، کارکنان، دانشگاه فرهنگیان -
صفحات 157-166هدف
این پژوهش با هدف شناسایی و رتبه بندی ابعاد و مولفه های الگوی برند کارفرمایی وزارت آموزش وپرورش با استفاده از روش تصمیم گیری چندشاخصه انجام شد.
روشاین پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا آمیخته (کیفی-کمی) بود. جامعه بخش کیفی پژوهش اساتید گروه علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه های تهران و مدیران اجرایی و مشاورین وزارت آموزش وپرورش در سال 1399 بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 15 نفر از آنها با روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. جامعه بخش کمی پژوهش کارکنان وزارت آموزش وپرورش در سال 1399 به تعداد 872000 نفر بودند که طبق جدول کرجسی و مورگان تعداد 384 نفر آنها با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای با رعایت طبقات بر اساس نوع شغل آموزشی، اداری و خدماتی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته (28 گویه ای) بود که روایی و پایایی آنها تایید شد. داده های پژوهش در بخش کیفی با روش کدگذاری و در بخش کمی با روش تصمیم گیری چندشاخصه (Multiple Attribute Decision Making) و تکنیک ساو (Simple Additive Weighting) تحلیل شدند.
یافته هایافته ها نشان داد که برای الگوی برند کارفرمایی وزارت آموزش وپرورش 28 مولفه در 7 بعد شامل استراتژی استخدامی، شناخت کارکنان، جایگاه برند کارفرما، سبک مدیریتی، نظام مدیریت منابع انسانی، استراتژی برند و ترویج و ارتقاء برند شناسایی شد. همچنین، از میان ابعاد الگوی برند کارفرمایی وزارت آموزش وپرورش به ترتیب ابعاد نظام مدیریت منابع انسانی، استراتژی برند، استراتژی استخدامی، سبک مدیریتی، جایگاه برند کارفرما، شناخت کارکنان و ترویج و ارتقاء برند دارای رتبه و اولویت بالاتری بودند. علاوه بر آن، از میان مولفه های الگوی برند کارفرمایی وزارت آموزش وپرورش به ترتیب مولفه های مدیریت استعداد و سبک های کاربردی در رتبه اول، منابع انسانی توانمند، برنامه زیرساختی استخدام، جذب و سیستم کارفرمایی در رتبه دوم، مدیریت نوین منابع انسانی، رضایت شغلی، انگیزش و حل مشکل تجاری سازی در رتبه سوم و سایر مولفه ها در رتبه چهارم تا یازدهم قرار داشتند.
نتیجه گیریطبق ابعاد و مولفه های شناسایی شده برای الگوی برند کارفرمایی وزارت آموزش وپرورش و رتبه آنها، متخصصان و برنامه ریزان آموزش وپرورش می توانند برنامه هایی برای بهبود کارفرمایی در وزارت آموزش وپرورش طراحی و اجرا نمایند.
کلیدواژگان: برند کارفرمایی، آموزش وپرورش، تصمیم گیری چندشاخصه، نظام مدیریت منابع انسانی -
صفحات 167-176هدف
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تعیین ابعاد مولفه های تشکیل دهنده و عوامل اثرگذار بر کشف و حمایت استعدادهای دانش آموزان دوره متوسطه اول در مناطق محروم آموزش و پرورش شهرستان های استان تهران انجام شد.
روشپژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات جزء پژوهش های آمیخته (کیفی-کمی) بود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل خبرگان دانشگاهی و افراد آگاه در زمینه استعدادیابی در شهر تهران و در بخش کمی شامل تمامی معلمین مقطع متوسطه دوره اول شهرستان های استان تهران به تعداد 1522 نفر بودند. حجم نمونه در بخش کیفی با اشباع نظری (20 نفر) و در بخش کمی بر اساس فرمول کوکران 307 نفر برآورد شد. برای انتخاب نمونه در بخش کیفی از نمونه گیری هدفمند و در بخش کمی از نمونه گیری تصادفی طبقهای استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، در بخش کیفی، مصاحبه و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بر مبنای مقیاس 5 گزینه ای بود. روایی پرسشنامه از نظر صوری و محتوایی از طریق چند نفر از خبرگان، روایی همگرا از طریق محاسبه میانگین واریانس استخراج شده و روایی واگرا از طریق محاسبه جذر AVE به تایید رسید. پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 86/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آلفای کرونباخ، میانگین واریانس استخراج شده (AVE)، ماتریس جذر AVE، کولموگروف اسمیرنف، تحلیل عاملی تاییدی و t تک نمونه ای استفاده شد.
یافته هانتایج به دست آمده به شناسایی 20 مولفه و 96 شاخص منجر شد که 6 بعد و 16 مولفه اثرگذار شامل عوامل ساختاری (فرهنگ، آموزش، حمایت مدیر)، عوامل خانوادگی(امکانات اقتصادی خانواده، تسهیلات فیزیکی، وضعیت تحصیلی و شغلی والدین)، عوامل اجتماعی (ارتباطات، مسیولیت اجتماعی)، عوامل فردی (اعتماد به نفس، اعتمادپذیری، ریسک پذیری، خودانگیزشی)، عوامل محیطی (مدرسه، معلم)، و عوامل زمینه ای (سن دانش آموز و جنسیت) تاثیر دارند.
نتیجه گیریدر این بین ضرایب مسیر حاکی از این بود که عوامل فردی با ضریب مسیر (0.26) مهمترین عامل و به ترتیب عوامل زمینه ای با ضریب (0.24) دومین عامل، عوامل محیطی (0.19)، سومین عامل، عوامل خانوادگی (0.12) چهارمین عامل، عوامل ساختاری (0.118) پنجمین عامل و در نهایت عوامل اجتماعی (0.11) آخرین عامل موثر به دست آمد.
کلیدواژگان: کشف و حمایت استعداد، عوامل ساختاری، عوامل محیطی، دانش آموزان -
صفحات 177-186
هدف:
با توجه به اهمیت رفتارهای مرتبط با سلامت تحصیلی در دانش آموزان، پژوهش حاضر با هدف تبیین سهم ابعاد شخصیت در رفتارهای ارتقادهنده سلامت تحصیلی انجام شد.
روشاین مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر کرج در سال تحصیلی 400-1399 بودند. نمونه پژوهش 150 نفر برآورد که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سیاهه ویژگی های شخصیتی (Costa and McCrae, 1992) و پرسشنامه رفتارهای سبک زندگی تحصیلی ارتقادهنده سلامت تحصیلی (Salehzadeh, Shokri and Fathabadi, 2018) استفاده شد. همچنین، برای تحلیل داده ها از روش رگرسیون چندگانه با مدل گام به گام در نرم افزار SPSS استفاده شد.
یافته هایافته ها نشان داد که ابعاد برون گرایی، روان آزرده خویی و وجدان گرایی توانستند 14 درصد از تغییرات تاب آوری تحصیلی، از میان ابعاد شخصیت فقط بعد برون گرایی توانست 14 درصد از تغییرات خوش بینی تحصیلی، از میان ابعاد شخصیت فقط بعد برون گرایی توانست 8 درصد از تغییرات مشغولیت تحصیلی، از میان ابعاد شخصیت فقط بعد برون گرایی توانست 3 درصد از تغییرات سرزندگی تحصیلی و ابعاد برون گرایی، گشودگی به تجربه و موافق بودن توانستند 22 درصد از تغییرات جهت گیری هدف تسلط محور را تبیین کنند (01/0<p).
نتیجه گیریبا توجه به نتایج بدست آمده، برنامه ریزی برای بهبود رفتارهای ارتقادهنده سلامت تحصیلی بر اساس ابعاد شخصیت به ویژه از طریق افزایش برون گرایی با استفاده از کارگاه های آموزشی ضروری به نظر می رسد.
کلیدواژگان: ابعاد شخصیت، رفتارهای ارتقادهنده سلامت تحصیلی، دانش آموزان -
صفحات 187-198هدف
محیط های آموزشی مکان هایی هستند که در آن ها چالش های تحصیلی همواره وجود دارد. تا ب آوری تحصیلی از متغیرهایی است که برای فایق آمدن به مشکلات و چالش های تحصیلی کمک شایانی می کند. بنابراین هدف این پژوهش بررسی ارتباط طرحواره های ناسازگار اولیه با تاب آوری تحصیلی با نقش میانجی گری تنظیم شناختی هیجان در میان دانشجویان بود.
روشروش پژوهش همبستگی حاضر از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانشجویان دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد که در سال تحصیلی 1400-1399 در شهر تهران مشغول به تحصیل بودند را در بر گرفت، از میان آن ها تعداد 201 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره های ناسازگار یانگ (2003)، پرسشنامه تاب آوری تحصیلی سامویلز (2004) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی (2001) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر از طریق بوت استراپ و با استفاده از نرم افزار نرم افزار SPSS ورژن 26 و AMOS ورژن 24 استفاده شد. سطح معناداری 05/0 در نظر گرفته شد.
یافته هانتایج حاصل از پژوهش نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه بر تاب آوری اثر مستقیم داشت، تنظیم شناختی هیجان بین طرحواره های ناسازگار اولیه تاب اوری تحصیلی میانجی گری می کند.
نتیجه گیریمی توان گفت طرحواره های ناسازگار اولیه بر تاب آوری تحصیلی دانشجویان نقش دارد که در این میان تنظیم شناختی هیجان نقش میانجی را دارد. بنابراین با شناسایی و درمان طرحواره های ناسازگار اولیه می توان تاب آوری تحصیلی را در دانشجویان ارتقا بخشید.
کلیدواژگان: طرحواره های ناسازگار اولیه، تنظیم شناختی هیجان، تاب آوری تحصیلی، دانشجویان -
صفحات 199-208هدف
با توجه به اهمیت فرآیند یاددهی و یادگیری و نقش زیبایی شناسی هنری در آن، پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر ساحت زیبایی شناسی هنری مبتنی بر نمایش خلاق بر فرآیند یاددهی و یادگیری انجام شد.
روش شناسی:
مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مداخله ای با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه پژوهش معلمان دوره اول ابتدایی منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. تعداد 20 نفر از معلمان با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به مدت 10 جلسه 70 دقیقه ای با روش زیبایی شناسی هنری مبتنی بر نمایش خلاق آموزش دیدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته فرآیند یاددهی و یادگیری با 10 آیتم بود که روایی صوری آن با نظر خبرگان تایید و پایایی مولفه های یاددهی و یادگیری با روش بازآزمایی بالاتر از 80/0 به دست آمد. داده ها با روش آزمون تی وابسته در نرم افزار SPSS نسخه 19 تحلیل شدند.
یافته هادر این پژوهش، 2 نفر از معلمان به دلایل مشکلات شخصی از پژوهش انصراف دادند و تحلیل ها برای 18 نفر انجام شد. یافته ها نشان داد که آموزش زیبایی شناسی هنری مبتنی بر نمایش خلاق باعث افزایش هر شش مولفه فرآیند یاددهی و یادگیری شامل مهارت محوری و مهارت آموزی، یادگیری مادام العمر، کاربردی سازی آموزش، فعال سازی همزمان چند حس، انجام فعالیت جمعی و نشاط و پویایی کلاس شد (001/0>P).
بحث و نتیجه گیرینتایج نشان دهنده تاثیر ساحت زیبایی شناسی هنری مبتنی بر نمایش خلاق بر فرآیند یاددهی و یادگیری بود. بنابراین، برای بهبود فرآیند یاددهی و یادگیری می توان از روش ساحت زیبایی شناسی هنری مبتنی بر نمایش خلاق در کنار سایر روش های آموزشی استفاده کرد.
کلیدواژگان: زیبایی شناسی هنری، نمایش خلاق، فرآیند یاددهی و یادگیری -
صفحات 209-220
هدف:
با شیوع ویروس کوید-19 شیوه جدید زندگی با الزام به قرنطینه عمومی شکل گرفت و دانش آموزان رشته تربیت بدنی که فعالیت و تحرک زیادی داشتند را مجبور به خانه نشینی کرد. هدف پژوهش حاضر درک تجربه زیسته دانش آموزان پسر پایه دوازدهم رشته تربیت بدنی در ایام همه گیری کووید-19 بود.
روش شناسی:
پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی و با رویکرد پژوهشی استقرایی و راهبرد پدیدارشناسانه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه صاحب نظران حوزه آموزش و پرورش و دانش آموزان پسر پایه دوازدهم رشته تربیت بدنی شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. بدین منظور طبق اصل اشباع نظری با 22 نفر از صاحب نظران و دانش آموزان به صورت هدف مند، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختارمند انجام شد. برای اطمینان از روایی مواردی نظیر انتخاب دقیق نمونه ها، جمع آوری و تحلیل همزمان داده ها و انسجام در روش شناسی از طرف پژوهشگر رعایت و پایایی با استفاده از روش کدگذاری مجدد 82 به دست آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نیز از روش کدگذاری های باز، محوری، انتخابی و با استفاده از نرم افزار MAXQDA نسخه 2020 بهره برده شد.
یافته هادر پژوهش حاضر تعداد 64 شاخص در قالب پنج مقوله شامل عوامل اقتصادی (شرایط اقتصادی خانوار و باشگاه ها)، تغییر سبک زندگی (توصیه های بهداشتی، تجربه قرنطینه خانگی، محدودیت های ورزشی، دانش افزایی و اوقات فراغت)، آمادگی جسمانی و رقابتی (شرایط بدنی و رقابتی)، روان شناختی (وسواس های فکری، نوسانات خلقی) و عوامل رسانه ای و فضای مجازی (تغییر شرایط برخورد رسانه، آموزش مجازی و برنامه شاد) شناسایی شد.
نتیجه گیرینتایج پژوهش حاضر بر لزوم توجه به شرایط اقتصادی خانوار، توصیه های بهداشتی، دانش افزایی ورزشی، حفظ شرایط جسمانی، کنترل روان شناختی و آموزش مجازی ورزش در ایام همه گیری تاکید دارد. در این زمینه تدوین برنامه راهبردی فعالیت بدنی در منزل، ارایه توصیه های بهداشتی، آموزش مجازی، فناوری های نوین و نرم افزارهای موجود در امر ورزش در ایام همه گیری کووید-19 توسط مسیولین به منظور جلوگیری از بی تحرکی جسمی، بی انگیزگی روحی و واماندگی از تحصیل دانش آموزان پیشنهاد می شود.
کلیدواژگان: تجربه زیسته، دانش آموزان، رشته تربیت بدنی، سبک زندگی، کووید-19 -
صفحات 221-232
هدف :
دانشگاه ها نقش مهمی در پویایی و رشد منطقه ای دارند و دانشگاه های نسل چهارم نسبت به دانشگاه های نسل اول تا سوم، نقش موثرتری در این زمینه دارند. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی و تعیین روابط ارکان و مولفه های دانشگاه نسل چهارم در دانشگاه آزاد اسلامی بود.
روش شناسی:
مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی-کمی) بود. جامعه بخش کیفی اساتید و مدیران آموزشی دانشگاه های آزاد اسلامی استان البرز در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 12 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. جامعه بخش کمی اساتید دانشگاه آزاد اسلامی استان البرز در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 620 نفر بودند که طبق فرمول کوکران تعداد 273 نفر از آنها با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر اساس جنسیت به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته گردآوری و روایی و پایایی آنها مناسب ارزیابی شد. همچنین، برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA-2020 و در بخش کمی از روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-25 و Smart PLS-3 استفاده شد.
یافته هایافته های بخش کیفی نشان داد که برای دانشگاه نسل چهارم در دانشگاه آزاد اسلامی 48 شاخص، 16 مولفه و 4 رکن شناسایی شد؛ به طوری که ارکان شامل سطح سازمانی (با 3 مولفه تحلیل رقبا، منابع مالی و منابع انسانی)، سطح کلان (با 6 مولفه مدیریت راهبردی، تحلیل محیط داخلی، تحلیل محیط خارجی، فرهنگ سازی، آینده نگری و آینده پژوهی و سیاست گذاری)، سطح میانی (با 2 مولفه فناوری و استقلال و آزادی) و سطح خرد (با 5 مولفه آموزش کاربردی، ارزیابی و تغییرات محتوایی، تشخیص فرصت، خلاقیت و مهارت محوری) بودند. همچنین، یافته های بخش کمی نشان داد که همه مولفه ها بار عاملی بالاتر از 70/0، میانگین واریانس استخراج شده بالاتر از 50/0 و پایایی بالاتر از 70/0 داشتند. علاوه بر آن، هر چهار سطح سازمانی، کلان، میانی و خرد بر دانشگاه نسل چهارم و هر یک از مولفه ها بر ابعاد مرتبط اثر معنادار مثبت داشتند (05/0<p).
بحث و نتیجه گیریبا توجه به ارکان و مولفه های شناسایی شده در پژوهش حاضر، برای بهبود وضعیت دانشگاه نسل چهارم می توان زمینه را برای بهبود ارکان و مولفه های دانشگاه نسل چهارم از طریق شاخص های هر یک از آنها بهبود بخشید.
کلیدواژگان: دانشگاه، دانشگاه نسل چهارم، دانشگاه آزاد اسلامی -
صفحات 233-244هدف
هدف اصلی پژوهش، مدلسازی معادلات ساختاری رابطه بین سرمایه روان شناختی با صلاحیت حرفه ای مدیران آموزشی با میانجیگری فرهنگ سازمانی در مدارس شهرستان دماوند بود.
روش شناسی:
این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تمامی مدیران آموزشی مدارس شهرستان دماوند در سال تحصیلی 99-1398 بودند که 240نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان حجم نمونه با روش پیشنهادی شوماخر و لوماکس(2004) انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسش نامه های سرمایه روانشناختی24 سوالی لوتانز (2007) ،پرسشنامه 60 سوالی فرهنگ سازمانی دنیسون (2000) و پرسشنامه 39 سوالی صلاحیت های حرفه ای ملایی نژاد (1391) استفاده شد و روایی و پایایی آنها مورد بازآزمایی قرار گرفت که ضرایب آلفای کرونباخ همه مولفه ها نزدیک به یا بالاتر از 7/0 بود. داده ها با شاخص های فرآوانی، میانگین، انحراف معیار، آزمون همبستگی پیرسون و روش مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-25 و AMOS-24 تحلیل شدند.
یافته هایافته ها نشان دادکه مسیر های مستقیم سرمایه روانشناختی به صلاحیت حرفه ای در مدیران آموزشی و مسیر غیرمستقیم سرمایه روانشناختی به صلاحیت حرفه ای با میانجیگری فرهنگ سازمانی معنی دار بود. در مورد میانجیگیری مولفه های فرهنگ سازمانی عامل مشارکت فرهنگ سازمانی 54 درصد، یکپارچگی فرهنگ سازمانی 49 درصد، سازگاری فرهنگ سازمانی48 درصد و عامل ماموریت فرهنگ سازمانی، سرمایه روان شناختی و سرمایه اجتماعی در مجموع 46 درصد از واریانس صلاحیت حرفه ای در مدیران آموزشی را تبیین می کند.
بحث و نتیجه گیرییافته های این پژوهش بر اهمیت نقش میانجیگری فرهنگ سازمانی در رابطه سرمایه روان شناختی با صلاحیت حرفه ای مدیران آموزشی تاکید دارد.
کلیدواژگان: سرمایه روان شناختی، صلاحیت حرفه ای، فرهنگ سازمانی -
صفحات 245-261هدف
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی طرح واره درمانی بر دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی، تمایزیافتگی خود، ذهنی سازی و حساسیت به طرد در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی شهر شیراز در سال 1401 انجام شد.
روش شناسی:
روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر شیراز تشکیل دادند که از بین آنها، 50 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (هر گروه 25 نفر) و گروه کنترل (25 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش با استفاده از طرح واره درمانی، 12 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه شخصیت مرزی (کلاریج و بروکز، 1984)، دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی (کینگ و امونز، 1990)، تمایزیافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998)، ذهنی سازی (فوناگی، 1991) و حساسیت به طرد (داونی و فلدمن، 1996) بودند.
یافته هاتجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر) انجام گرفت. نتایج نشان داد آموزش طرح واره درمانی بر مولفه های دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی (ابراز هیجان مثبت، ابراز صمیمیت و ابراز هیجان منفی) افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی تاثیر دارد. آموزش طرح واره درمانی بر تمایزیافتگی خود و مولفه های (واکنش پذیری عاطفی، جایگاه من، عدم گریز عاطفی و هم آمیختگی با دیگران) در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی تاثیر دارد. آموزش طرح واره درمانی بر ذهنی سازی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی تاثیر دارد. نتایج نشان داد آموزش طرح واره درمانی بر حساسیت به طرد در افراد مبتلا به اختلل شخصیت مرزی تاثیر دارد. بدین صورت که این درمان توانسته تمایزیافتگی خود و ذهنی سازی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی را افزایش و ابرازگری هیجانی منفی و حساسیت به طرد را کاهش دهد
نتیجه گیریمنطبق با یافته های پژوهش حاضر می توان طرحواره درمانی را به عنوان یک روش کارآ جهت افزایش تمایزیافتگی خود و ذهنی سازی و کاهش ابرازگری هیجانی منفی و حساسیت به طرد بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی پیشنهاد داد.
کلیدواژگان: دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی، تمایزیافتگی خود، ذهنی سازی، حساسیت به طرد، طرحواره درمانی -
صفحات 257-266هدف
اختلال یادگیری خاص باعث مشکلات تحصیلی بسیاری در دانش آموزان می شود. در نتیجه، هدف این مطالعه تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر انگیزش تحصیلی، درگیری تحصیلی و کیفیت زندگی در مدرسه دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص بود.
روش شناسی:
این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش دانش آموزان پسر ابتدایی دارای اختلال یادگیری خاص مراجعه کننده به هسته مشاوره آموزش وپرورش شهر همدان بودند. حجم نمونه 40 نفر در نظر گرفته شد که پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش ده جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی پالینسار و براون (1981) قرار گرفت و گروه گواه در لیست انتظار برای آموزش ماند. داده ها با مقیاس انگیزش تحصیلی (هارتر، 1981)، پرسشنامه درگیری تحصیلی (زرنگ، 1391) و پرسشنامه کیفیت زندگی در مدرسه (آینلی و بورک، 1992) گردآوری و با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته هانتایج این مطالعه حاکی از آن بود که آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی باعث افزایش هر سه متغیر انگیزش تحصیلی (001/0=, P14/33=F)، درگیری تحصیلی (004/0=, P54/9=F) و کیفیت زندگی در مدرسه (004/0=, P52/9=F) دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص شد.
بحث و نتیجه گیریطبق نتایج این مطالعه می توان از روش آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی برای بهبود متغیرهای تحصیلی از جمله انگیزش تحصیلی، درگیری تحصیلی و کیفیت زندگی در مدرسه دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص بهره برد.
کلیدواژگان: آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی، انگیزش تحصیلی، درگیری تحصیلی، کیفیت زندگی در مدرسه، دانش آموزان -
صفحات 262-273هدف
این پژوهش با هدف، نقش واسطه ای ذهن آگاهی در رابطه بین توانایی های شناختی با خردمندی در دانشجویان انجام شد.
روش شناسی:
روش پژوهش مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کل دانشجویان دانشگاه-های آزاد استان تهران در سال تحصیلی 1400-1401 تشکیل دادند، که از میان آن ها، تعداد 380 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای خردمندی (آردلت، 2003)، توانایی های شناختی (نجاتی، 1392) و ذهن آگاهی (ریان و براون، 2003) استفاده شد که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از از مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزارهای SPSS-V23 و Lisrel-V8.8 استفاده گردید.
یافته هایافته های پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین یافته ها نشان داد، توانایی-های شناختی اثر مستقیم بر خردمندی دانشجویان داشته است؛ تاثیر توانایی های شناختی بر خردمندی به صورت مستقیم برابر (33/11 = t و 73/0=β) و به صورت غیرمستقیم توانایی های شناختی بر خردمندی دانشجویان به واسطه ذهن آگاهی با 95 درصد اطمینان تاییدشد.
بحث و نتیجه گیریبا توجه به یافته ها نتایج نشان می دهد با افزایش متغیرهای توانایی های شناختی و ذهن آگاهی می توان افزایش خرد در دانشجویان را انتظار داشت.
کلیدواژگان: خردمندی، توانایی های شناختی، ذهن آگاهی -
صفحات 267-274هدف
هدف کلی پژوهش حاضر آزمون مدل تعامل هواداران، هویت هوادار و تصویر برند تیم های منتحب لیگ برتر فوتبال ایران (مورد مطالعه: هواداران پرسپولیس، استقلال، تراکتورسازی و سپاهان) بود.
روش شناسی:
پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و مبتنی بر مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزیی بود و از لحاظ هدف نیز جزء تحقیقات کاربردی محسوب می شود. جامعه تحقیق حاضر هواداران لیگ برتر فوتبال ایران است. دراین بین چهار تیم (پرسپولیس، استقلال، تراکتورسازی و سپاهان) به ترتیب به عنوان چهار تیم برتر لیگ 99-1398 انتخاب شد، تشکیل دادند. با توجه به این که حجم جامعه آماری نامحدود است از نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد. در این تحقیق از مقیاس تعامل هوادار با برند از پرسشنامه دسارت (2017)، تصویر برند تیم بایر و همکاران (2008) و هویت تیمی مایل و اشورث (1992) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزیی و نرم افزار Smart Pls نسخه 3 استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که تعامل هوادار بر تصویر برند و هویت هواداران تیم تاثیر مثبت معناداری داشت.
بحث و نتیجه گیریدر نهایت، مدل تحقیق نیز از برازش قوی برخوردار بود و می تواند به عنوان یک الگوی عملیاتی در لیگ برتر ایران برای جذب هر چه بیشتر هواداران فوتبال مورد استفاده قرار گیرد.
کلیدواژگان: تعامل هواداران، هویت هوادار، تصویر برند، لیگ برتر فوتبال ایران -
صفحات 275-284هدف
سازمان های امروزی با توجه به سیستم های اطلاعات مدیریت آموزش می توانند جایگاه خود را در میان سایر سازمان ها بهبود بخشند و مزیت رقابتی کسب نمایند. در نتیجه، هدف این مطالعه شناسایی ابعاد فرهنگی و اجتماعی سیستم های اطلاعات مدیریت آموزش در قالب یک چارچوب مفهومی بود.
روش شناسی:
مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. جامعه آماری این پژوهش سیاست گذاران و برنامه ریزان آموزشی، مدیران آموزش وپرورش و اعضای هیات علمی خبره در حوزه آموزش وپرورش بودند که طبق اصل اشباع نظری 21 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی آن با نظر خبرگان تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین کدگذارها 76/0 به دست آمد و مصاحبه ها زمانی به اتمام می رسید که مصاحبه شوندگان اطلاعات دیگری درباره موضوع نداشتند. داده های حاصل از اجرای مصاحبه با روش تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.
یافته هایافته ها نشان داد که سیستم های اطلاعات مدیریت آموزش 11 مضمون فرعی در 2 مضمون اصلی داشت؛ به طوری که مضامین شامل کارآیی درونی (شامل هفت مولفه منابع انسانی، دانش آموزان، برنامه درسی، امکانات و فضاهای آموزشی و پرورشی، بودجه و اعتبارات، مدیریت و برنامه ها و فعالیت های آموزشی، پرورشی و پژوهشی) و کارآیی بیرونی (با چهار مولفه اهداف اعتقادی و اخلاقی، اهداف علمی و آموزشی، اهداف فرهنگی و هنری و اهداف توسعه انسانی و مشارکت زنان) بودند. همچنین، ابعاد فرهنگی و اجتماعی سیستم های اطلاعات مدیریت آموزش دارای 27 مضمون فرعی در 6 مضمون اصلی فرهنگی، اجتماعی، ساختاری، فنی، کالبدی و سازمانی بود. لازم به ذکر است که الگوی مضامین سیستم های اطلاعات مدیریت آموزش و ابعاد فرهنگی و اجتماعی سیستم های اطلاعات مدیریت آموزش ترسیم شد.
بحث و نتیجه گیریبا توجه به شناسایی مضامین اصلی و فرعی برای ابعاد سیستم های اطلاعات مدیریت آموزش، برنامه ریزی برای بهبود سیستم های اطلاعات مدیریت آموزش جهت دستیابی به مزیت رقابتی ضروری است.
کلیدواژگان: فرهنگی، اجتماعی، سیستم های اطلاعات، مدیریت آموزش -
صفحات 285-295هدف
آموزش خودتنظیمی می تواند سبب بهبود متغیرها و عملکردهای تحصیلی در دانش آموزان شود. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش خودتنظیمی بر ادراک از کیفیت تدریس معلمان، تفکر انتقادی و احساس تعلق به مدرسه در دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه انجام شد.
روش شناسی:
در یک مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه های آزمایش و گواه از میان دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه ناحیه 1 شهرسنندج، تعداد 30 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی ساده با کمک قرعه کشی در دو گروه 15 نفری گمارده شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای بر اساس پکیج برزگر بفرویی و همکاران (1398) آموزش خودتنظیمی دریافت کرد و در این مدت گروه گواه هیچ آموزشی ندید. در این مطالعه از پرسشنامه ادراک از کیفیت تدریس معلمان سراج (1392)، پرسشنامه تفکر انتقادی ریکتس (2003) و مقیاس تعلق به مدرسه ارسلان و دیورو (2016) برای گردآوری داده ها استفاده و داده های آن با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS نسخه 19 تحلیل شدند.
یافته هایافته ها نشان داد که بین دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه گروه های آزمایش و گواه از نظر هر سه متغیر ادراک از کیفیت تدریس معلمان، تفکر انتقادی و احساس تعلق به مدرسه تفاوت معنی داری وجود داشت. به عبارت دیگر، آموزش خودتنظیمی باعث بهبود ادراک از کیفیت تدریس معلمان، تفکر انتقادی و احساس تعلق به مدرسه در دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شد (001/0<p).
بحث و نتیجه گیریبا توجه به اثربخشی آموزش خودتنظیمی بر بهبود متغیرها و عملکردهای تحصیلی می توان از روش مذکور در کنار سایر روش های آموزشی برای بهبود و ارتقای متغیرها و عملکردهای تحصیلی به ویژه ادراک از کیفیت تدریس معلمان، تفکر انتقادی و احساس تعلق به مدرسه بهره برد.
کلیدواژگان: آموزش خودتنظیمی، ادراک از کیفیت تدریس معلمان، تفکر انتقادی، احساس تعلق به مدرسه، دانش آموزان -
صفحات 296-310هدف
داشتن رویکرد آینده پژوهی در طراحی برنامه درسی می تواند برای آموزش عالی مزیت رقابتی ایجاد نماید. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف ارایه مدل برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی در نظام آموزش عالی ایران انجام شد.
روش شناسی:
این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی- پیمایشی بود. جامعه پژوهش حاضر همه مدیران، اساتید و کارشناسان رشته های مدیریت آموزش عالی، مدیریت آموزشی، مدیریت دانش، برنامه ریزی درسی و آینده پژوهی دانشگاه فرهنگیان استان مازندران به تعداد 452 نفر بودند که با روش نمونه گیری تمام شماری انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه محقق ساخته برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی در نظام آموزش عالی گردآوری که روایی و پایایی آن مناسب ارزیابی شد و با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و Smart PLS تحلیل شدند.
یافته هایافته ها نشان داد که مدل برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی در نظام آموزش عالی ایران دارای 42 شاخص و 22 مولفه در 6 مقوله بود. مقوله شرایط علی شامل مولفه های لزوم توجه به عوامل محیطی، لزوم توجه به عوامل سازمانی، لزوم توجه به عوامل فردی، لزوم توجه به عوامل اجتماعی و فرهنگی و لزوم توجه به تغییرات فناورانه، مقوله پدیده اصلی شامل مولفه برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی، مقوله شرایط زمینه ای شامل مولفه های تناسب برنامه درسی با اهداف و ویژگی های محیطی، سازمانی و فردی، فرآیند ارزشیابی صحیح، ایجاد سازمان یادگیرنده، گسترش شمول برنامه درسی کاری و انضباط سازمانی، مقوله شرایط مداخله گر شامل مولفه های سیاست گذاری ها، فهم ناقص از مفهوم برنامه ریزی محیط کار و فناوری آموزشی، مقوله راهبردها شامل مولفه های کاربست آموزش مجازی در تدوین برنامه ریزی درسی محیط کار، محیط شناسی و احصاء نیازهای آینده نگرانه در تدوین برنامه ریزی درسی محیط کار، ایجاد انعطاف در برنامه ها و سفارشی سازی برنامه درسی محیط کار، تدوین سازوکار یادگیری مشارکتی با تاکید بر تمرکززدایی و تقویت فرهنگ سازمانی و سازگاری میان سطوح گوناگون هویتی و مقوله پیامدها شامل مولفه های توسعه شایستگی های کارکنان، تحقق اثربخشی آموزشی و تحقق رضایت مندی آموزشی بودند. بار عاملی همه مقوله ها و مولفه ها بالاتر از 70/0، میانگین واریانس استخراج شده همه آنها بالاتر از 50/0 و پایایی ترکیبی همه آنها بالاتر از 70/0 به دست آمد. علاوه بر آن، مدل برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی در نظام آموزش عالی ایران برازش مناسبی داشت و در این مدل شرایط علی بر برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر و برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی بر راهبردها و راهبردها بر پیامدها و هر یک از مقوله ها بر مولفه های خود اثر مستقیم و معنادار داشتند (05/0P<).
نتیجه گیریبا توجه به مدل برنامه درسی محیط کار با رویکرد آینده پژوهی در نظام آموزش عالی ایران، برنامه ریزی بر اساس آن جهت بهبود وضعیت برنامه درسی ضروری است.
کلیدواژگان: برنامه درسی محیط کار، آینده پژوهی، نظام آموزش عالی، کاربست آموزش مجازی، سازوکار یادگیری مشارکتی -
صفحات 311-322هدف
سلامت روان نقش مهمی در زندگی تحصیلی و غیرتحصیلی دانشجویان دارد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف ارایه مدل ساختاری پیش بینی سلامت روان بر اساس ویژگی های شخصیت با نقش میانجی تاب آوری در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی انجام شد.
روش شناسی:
این مطالعه مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش همه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که حجم نمونه 685 نفر برآورد شد. نمونه های این مطالعه با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سلامت روان (گلدبرگ و هیلیر، 1979)، پرسشنامه ویژگی های شخصیت (کاستا و مک کری، 1985) و مقیاس تاب آوری (کونور و دیویدسون، 2003) پاسخ دادند. داده های این مطالعه با روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و Amos تحلیل شدند.
یافته هایافته ها نشان داد که مدل ساختاری پیش بینی سلامت روان بر اساس ویژگی های شخصیت با نقش میانجی تاب آوری در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی برازش مناسبی داشت. همچنین، در این مدل روان رنجورخویی، برون گرایی، گشودگی، سازگاری و وظیفه شناسی بر تاب آوری دانشجویان و روان رنجورخویی، گشودگی، سازگاری و وظیفه شناسی بر سلامت روان دانشجویان اثر مستقیم و معنادار داشت (05/0P<)، اما برون گرایی بر سلامت روان آنان اثر مستقیم و معناداری نداشت (05/0P>). علاوه بر آن، روان رنجورخویی، برون گرایی، سازگاری و وظیفه شناسی با میانجی تاب آوری بر سلامت روان دانشجویان اثر غیرمستقیم و معنادار داشت (05/0P<)، اما گشودگی با میانجی تاب آوری بر سلامت روان آنان اثر غیرمستقیم و معنادار نداشت (05/0P>).
بحث و نتیجه گیریبه طور کلی، نتایج این مطالعه حاکی از اثر مستقیم و غیرمستقیم موثر بیشتر ویژگی های شخصیتی و تاب آوری بر سلامت روان دانشجویان بود. بنابراین، جهت بهبود سلامت روان آنان می توان مداخله هایی در زمینه ویژگی های شخصیتی و تاب آوری تدارک دید.
کلیدواژگان: سلامت روان، ویژگی های شخصیت، تاب آوری، دانشجویان -
صفحات 323-333هدف
هدف این مطالعه ارایه الگوی فرهنگ یادگیری مجازی در مراکز آموزش عالی بود.
روش شناسی:
این مطالعه از نظر هدف و شیوه اجرا به ترتیب کاربردی و توصیفی از نوع کیفی بود. جامعه مطالعه حاضر خبرگان موسسه های آموزش عالی آگاه از حیطه تحقیق بودند که تعداد 12 نفر از آنها طبق اصل اشباع نظری و با روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب کاپای کوهن 89/0 محاسبه شد. برای تحلیل داده های این مطالعه از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد.
یافته هایافته های این مطالعه حاکی از آن بود که برای فرهنگ یادگیری مجازی در مراکز آموزش عالی 49 مفهوم، 8 مولفه و 2 مقوله شناسایی شد. در پژوهش حاضر مقوله ها شامل مقوله عوامل ساختاری با پنج مولفه زیرساخت های نرم افزاری و سخت افزاری، طراحی و مدیریت تعاملات یادگیری مجازی، بسترسازی و محیط یادگیری مجازی، توسعه یادگیری مجازی و توانایی پشتیبانی عملیاتی و مقوله عوامل رفتاری با سه مولفه فرهنگ سازی، نگرش فردی و انگیزش فراگیران بودند. در نهایت، الگوی مقوله ها و مولفه های فرهنگ یادگیری مجازی در مراکز آموزش عالی ترسیم شد.
نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر می تواند به آگاهی و شناخت بهتر فرهنگ یادگیری مجازی در مراکز آموزش عالی کمک نماید و متخصصان و برنامه ریزان آموزش عالی بر اساس مقوله ها، مولفه ها و مفهوم های آن گام موثری در جهت بهبود فرهنگ یادگیری مجازی بردارند.
کلیدواژگان: فرهنگ، یادگیری مجازی، فرهنگ یادگیری مجازی، آموزش عالی -
صفحات 333-343هدفبرنامه درسی در هر کشوری محور فعالیت های آموزشی و پرورشی است و با توجه به تفاوت های موجود در برنامه درسی، هدف این مطالعه مقایسه فرآیند آموزش، یادگیری و ارزشیابی در برنامه درسی ملی ایران با نظریه های برنامه درسی بود.روشاین مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقایسه ای بود. در این مطالعه، جامعه پژوهش همه اسناد برنامه درسی و نظریه های مرتبط در این زمینه بود که نمونه آن، سند برنامه درسی ملی ایران و نقدهای صورت گرفته در این زمینه و خبرگان نظریه های برنامه درسی بودند که آنها از نظر فرآیند آموزش، یادگیری و ارزشیابی مورد مقایسه قرار گرفتند. داده های یادداشت برداری شده از سند و نقدها و مصاحبه با خبرگان درباره نحوه فرآیند آموزش، یادگیری و ارزشیابی در برنامه درسی ملی ایران با نظریه های برنامه درسی با هم مورد مقایسه قرار گرفتند. در این مطالعه، روایی با روش مثلث سازی تایید و پایایی با روش ضریب کاپای کوهن 8/61 درصد به دست آمد.یافته هایافته ها نشان داد که برنامه درسی ملی ایران ضمن تفاوت هایی با نظریه های برنامه درسی از نظر فرآیند آموزش، آموزش را زمینه ساز برای ابراز گرایش های فطری، شناخت موفقیت یادگیرنده و اصلاح مداوم آن و تحت تاثیر قراردادن دیدگاه دانش آموزان در ارتباط با خود، خدا، دیگران و مخلوقات، از نظر فرآیند یادگیری، یادگیری را حاصل تعامل خلاق، هدفمند، یادگیرنده فعال و محیط متنوع و از نظر فرآیند ارزشیابی، ارزشیابی را تصویری روشن و همه جانبه از موقعیت کنونی، مشخص کننده فاصله دانش آموز با موقعیت های بعدی و اصلاح آن، متناسب با ظرفیت ها و نیازهای دانش آموز، زمینه ساز انتخاب گری و خودمدیریتی، زمینه ساز رشد مداوم دانش آموز با تاکید بر خودارزیابی، بهره گیری از سایر روش های ارزشیابی، بهبود موقعیت دانش آموز و توجه به کاستی های یادگیری ضمن حفظ کرامت انسانی به عنوان فرصتی برای اصلاح و بهبود نظام آموزشی می داند.نتیجه گیریبرنامه درسی ملی ایران ضمن توجه به ویژگی های نظریه های برنامه درسی باید مجدد بر پایه نظام اجتماعی و فرهنگی کشور و در راستای تحقق آرمان اصلی یعنی قرب الهی و حیات طیبه طراحی شود.کلیدواژگان: فرآیند آموزش، فرآیند یادگیری، فرآیند ارزشیابی، برنامه درسی ملی، نظریه های برنامه درسی
-
Pages 1-12Purpose
The present research was conducted with the aim of presenting a model of creative leadership in higher education.
MethodologyThis study was applied in terms of purpose and descriptive in terms of qualitative type. The research community was experts and experts of creative leadership in Islamic Azad University of higher education, and according to the principle of theoretical saturation, 12 of them were selected as a sample using available and snowball sampling methods. The research tool was a semi-structured interview with experts, whose validity was confirmed by triangulation and face validity methods, and their reliability was calculated by the agreement coefficient method between two coders at 0.85. The data obtained from semi-structured interviews were analyzed with open, central and selective coding method based on data base theory in MAXQDA software.
FindingsThe findings showed that 29 components were identified in 16 dimensions for the model of creative leadership in higher education based on data base theory; So that in the category of causal conditions, there are 4 components in 2 dimensions of the requirements of academic management and culture building (respectively, each with 2 components of organizational innovation, knowledge enhancement, collaborative management, and ethical atmosphere), in the category of contextual conditions, there are 2 components in 2 dimensions of managerial maturity and creativity cultivation system. (respectively, each with 1 component of evaluating and applying policies for creative leadership and strategic attitude and expanding interpersonal and academic relations), in the category of intervening conditions, 2 components in 1 dimension of appropriate response to internal and external needs and structural reform (with 2 components of social artistry and development of infrastructures and attention to economic resources), in the category of the central phenomenon of 14 components in 7 dimensions of entrepreneurial leadership, transformational leadership, effective leadership, intelligent leadership, organizational intelligence, educational leadership and emotional intelligence (respectively, each with 2 components of entrepreneurship, development of strategies , participation, cognitive and emotional trust, insight and insight, cultural innovation, strategic thinking and joint goal-setting, using new technologies and using competent and capable managers, raising awareness, motivation and attitude change, self-motivation and self-management), in the strategies of 4 components in 2 dimensions Paying attention to the conditions and requirements and self-awareness and responsibility (respectively each with 2 components of flexible and creative policy making and using new management methods, self-management and having a specific plan to implement creative leadership) and in the results 3 components in 2 dimensions of internal and external organizational requirements and social development (dimension First with 2 components of individual competence development and development and growth of the university and the second dimension with 1 component of social character formation and guardian of development and transformation. According to the dimensions identified in the current research, the model of creative leadership in higher education was drawn based on the data base theory.
ConclusionConsidering the dimensions and components identified for creative leadership in higher education, planning is necessary to realize creative leadership in the higher education system.
Keywords: creative leadership, Higher Education, Entrepreneurial Leadership, Transformational Leadership, Effective Leadership -
Pages 13-26Purpose
The present study was conducted to design a model of professional development courses for faculty members of Farhangian University with a reverse learning approach.
MethodologyThis study was meta-combined in terms of applied purpose and method used. The prototype consists of 3152 studies obtained from scientific databases from 2000 to 2020. After screening in terms of title, abstract, content, research methodology, 60 studies were selected and analyzed. The hyper-combination results led to the identification of 9 main components and 58 sub-components. In the next stage, in order to enrich the research data, an interview was conducted with experts (faculty members of Farhangian University and familiar with professional development courses) in which 12 main components and 50 sub-components were identified. At this stage, data analysis was performed by theme analysis method. Then, the data of both phases were combined with each other, which finally obtained 15 main components and 55 sub-components. In the next step, a questionnaire was extracted from the identified components and provided to the experts to rank the components.
FindingsThe components of institutional factors, support and support, pedagogy, evaluation and quality assurance, learning templates were the most important for experts in courses of professional development with reverse learning approach.
ConclusionFinally, the lavage coefficient was used to validate the components and finally 10 main components and 38 sub-components were approved
Keywords: professional development, Reverse Learning, faculty members, meta-composition, Interview -
Pages 27-36Purpose
One of the main concerns of the current society, which is the foundation for the formation of a healthy and developed society, is the issue of citizenship and education of global citizens. The aim of this study was to develop and identify the components of the content of the curriculum of the elementary course of global citizenship.
MethodologyThis research was applied in terms of purpose and qualitative in terms of implementation method. The statistical population of the present study was 833 articles of all domestic and foreign articles and documents related to the discussion of global citizenship in the period 2010 to 2021. For this purpose, 65 internal and external documents and articles were purposefully reviewed. Library method was used to collect information, and checklist and receipt tools were used. The validity of the study was reviewed and confirmed by experts and the reliability was calculated to be 0.632. This research was conducted by content analysis method in MAXQDA 2018 software.
FindingsFindings showed that regarding the components of curriculum content with a global citizen approach, 31 basic themes, 7 organizing themes and 3 comprehensive themes were identified. Inclusive and organizing themes included knowledge components (global literacy and global concepts), value and attitude components (global perspective, global responsibility and flexibility), and skill components (social skills and cognitive skills).
ConclusionConsidering the comprehensive and organizing themes, it is necessary to pay attention to the global citizen, and education should revise the content of primary school textbooks in order to raise children in order to achieve citizenship content
Keywords: Curriculum, elementary school, Global Citizenship -
Pages 37-46Purpose
The aim of present research was investigate the structural equation modeling of students' boredom based on implicit theories of intelligence, meaning of life and support from perceived autonomy.
MethodologyThe present study was descriptive from type of correlation. The research population was secondary high school students of Tehran city in the 2018-19 academic years, which number of 400 people of them were selected as a sample by multi-stage cluster sampling method. The research tools were including the subscale of boredom to class in achievement emotion questionnaire (Pekrun et al, 2002), subscale of entity belief intelligence in implicit theories of intelligence scale (Abd-El-Fattah & Yates, 2006), meaning of life questionnaire (Steger et al, 2006) and support from perceived autonomy scale (Williams & Deci, 1996). Data were analyzed with methods of Pearson correlation coefficients and structural equation modeling in SPSS and LISREL software.
FindingsThe findings showed that the model of students' boredom based on entity belief intelligence, meaning of life and support from perceived autonomy had a good fit. The other findings showed that the entity belief intelligence had a direct and positive effect on students' boredom and meaning of life and support from perceived autonomy had a direct and negative effect on students' boredom (P<0.05).
ConclusionThe results showed the direct effect of entity belief intelligence, meaning of life and support from perceived autonomy on students' boredom. Therefore, to reduce students' boredom can be designed and implemented programs to decrease the entity belief intelligence and increase meaning of life and support from perceived autonomy.
Keywords: boredom, Implicit Theories of intelligence, Meaning of life, Support from Perceived Autonomy -
Pages 47-56Purpose
The main purpose of this research was to design a strategic model for the development of entrepreneurship competencies of students of the University of Applied Sciences.
MethodologyThe present study was applied in terms of the purpose and qualitative in terms of the research method employed. The research population included the academic experts of Gilan University of Applied Sciences in the academic year of 2020-21, 17 of whom were selected based on the theoretical saturation method and purposefully. The research tool was a semi-structured interview, which was used to validate the findings from the re-review strategy by the researcher and formal validity (university professors) and for reliability, the coding agreement coefficient of two coders was used, which was 0.89. For data analysis, coding using thematic analysis method was used in MAXQDA19 software.
FindingsThe findings showed that 115 initial themes, 12 central themes and 3 optional themes were identified for the strategic model of developing students' entrepreneurial competencies; So that the chosen themes included passion strategy (venture capital, innovation and high growth), ability (competition, technology absorption, human capital and new opportunities) and orientation strategy (opportunity understanding, risk-taking, cultural support, networking and skill).
ConclusionAccording to the results, it can be said that the planners of the university system, on the one hand, should motivate and encourage and remove financial and structural obstacles to increase and develop the entrepreneurial skills of students, and on the other hand, they should focus on empowering entrepreneurs and the cultural and social contexts of entrepreneurship
Keywords: Strategic Model, Entrepreneurial Competencies, Applied Scientific Comprehensive University -
Pages 57-66Purpose
The present study was conducted with the aim of investigating the effectiveness of life skills training (problem solving and decision making) on interpersonal intelligence, love of learning and self-control of male students.
MethodologyIn terms of practical purpose, this research was semi-experimental based on a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population included all the male students of the sixth grade in the city of Hasan Abad from Shahrari in the academic year of 2019-20. The sample was selected by multi-stage random sampling. The statistical sample was 50 students who were replaced in two experimental groups and control group (25 people in each group). In order to collect data, interpersonal intelligence questionnaire (Chislet and Chapman, 2005), love of learning questionnaire (McFarlane, 2003) and self-control questionnaire (Tanjani, 2004) were used. People in the experimental group were taught life skills (problem solving and decision-making) for ten sessions for one hour, and the group did not receive a training certificate. In order to analyze the data, multivariate covariance analysis was used in SPSS-24 software.
FindingsFindings show that teaching life skills (problem solving and decision-making) in sixth grade students increased interpersonal intelligence, love of learning and self-control (p<0.05).
ConclusionThe results indicated that problem-solving and decision-making training can be an important way to create positive academic outcomes and positive psychological conditions in the school environment, and teachers and psychologists can use these trainings as One of the ways to prepare students to live in today's turbulent world.
Keywords: life skills, Interpersonal Intelligence, Love of Learning, self-control -
Pages 67-78Purpose
Safe schools can facilitate the process of socialization and sociability by creating a safe environment and appropriate recognition of students and their psychological needs, so the present study was conducted to identify the psychological indicators of safe schools.
MethodologyThe present study was applied in terms of purpose and qualitative in terms of implementation method. The research corpus consisted of documents and printed texts in scientific databases related to the subject of psychological indicators of safe schools between 2000 and 2020. From among the documents and considering the criteria, 18 studies were selected as the sample using purposive sampling method. Data were collected by phishing method and analyzed using content analysis method in MAXQDA software version 12.
FindingsIn relation to the psychological safety of safe schools, 298 open codes and 36 pivotal codes were identified in the form of 7 selected codes, which include, planning and training for dealing with critical and emergency situations (4 pivotal codes), creating a balance between physical and psychological security (6 central codes), establishing internal and external cooperation (3 central codes), providing adequate and appropriate psychological services with 8 central codes, improving access to school-based mental health support (5 central codes), prevention services and early interventions (4 central codes) and empowerment of teachers and school staff (6 central codes). Finally, the model of psychological indicators of safe schools was designed.
ConclusionBased on the identified codes, the psychological safety of schools can be evaluated and after holding meetings and expert discussions, the extent of realization of these indicators in schools can be considered
Keywords: Psychological Indicators, Safe Schools, Early Interventions, Psychological Services -
Pages 79-88Purpose
The humor and academic engagement in students improve their academic performance and success. Therefore, the aim of this research was determine the effectiveness of flourishing education on humor and academic engagement in high school students.
MethodologyThe present research was an applied with pre-test and post-test design with experimental and control groups. The statistical population of the research was male and female high school students in Chalous city in the academic year 2019-20. The statistical sample of the research was 30 people who were selected by available sampling method and randomly replaced into two equal groups (15 people in each group). The experimental group underwent the flourishing education 8 sessions of two-hour during two months (one session per week) and the control group during this period did not receive any training. Both experimental and control groups in the pre-test and post-test stages were evaluated in terms of humor (Khashouei, Arizi Samani and Aghaei, 2009) and academic engagement (Reeve and Tseng, 2011) and the data obtained from their implementation were analyzed by methods of univariate analysis of covariance and multivariate analysis of covariance in SPSS software.
FindingsThe findings showed that flourishing education led to increase the humor and all five components including the enjoyment of humor, laughter, verbal humor, humor in social relationships and humor in stressful conditions in high school students (P<0.05). Also, flourishing education led to increase the academic engagement and all four components including the engagement of cognitive, emotional, behavioral and agency in high school students (P<0.05).
ConclusionThe findings indicated the effectiveness of flourishing education on increasing students' humor and academic engagement. Therefore, planning to improve them through workshops can play an effective role in promoting students' humor and academic engagement.
Keywords: Flourishing Education, Humor, Academic engagement, students -
Pages 89-102Purpose
Talent management is one of the effective strategies to improve the performance of organizations and accordingly, the present study was conducted with the aim of identifying the effective factors of talent management in Farhangian University in the south of country.
MethodologyThis study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was mixed (qualitative-quantitative). The community of the qualitative part was experts included talent faculty members in the field of educational management and senior managers of Farhangian University in the south of the country, which according to the theoretical saturation principle number of 13 people of them were selected by purposive sampling method. The community of the quantitative part was faculty members and staff of Farhangian University in the south of country with number of 399 people, which according to Krejcie and Morgan table number of 196 people of them were selected by stratified random sampling method considering the ratio of the province of work. Data were collected through semi-structured interviews and researcher-made questionnaires and analyzed by methods of coding in MAXQDA software and factor analysis in SPSS and PLS software.
FindingFindings showed that the effective factors of talent management in Farhangian University had 51 open codes in three axial codes of internal conditions (with 16 open codes), structural conditions (with 17 open codes) and organizational processes (with 18 open codes). Other findings showed that the factor load of all open codes or indicators was higher than 0.50 and for the effective factors of talent management in Farhangian University were identified three factors of internal conditions, structural conditions and organizational processes, which their validity and reliability was suitable and these three factors were able to explain 58% of the total variance. Other findings showed that the effective factors of talent management in Farhangian University had a significant effect on all three factors of internal conditions, structural conditions and organizational processes (P<0.05).
ConclusionAccording to the identification of three factors of internal conditions, structural conditions and organizational processes for effective factors of talent management in Farhangian University and their approval in a quantitative part, to desired talent management in the university can be action through identified indicators according to three factors of internal conditions, structural conditions and organizational processes and provided the basis for improving the performance of higher education organizations, especially Farhangian University.
Keywords: Talent management, Farhangian University, Internal Conditions, structural conditions, Organizational Processes -
Pages 103-112Purpose
The university is an effective institution for the growth and excellence of society and the present study was conducted with the aim of validating the structural model of the third generation university based on distance education.
MethodologyThis study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was quantitative with a structural model approach. The research population was the faculty members of Payame Noor University in the academic year 2020-21. The research sample in the preliminary stage to study the psychometric indices of the model was 72 people and in the main stage were 232 people who were selected by multi stage cluster sampling method. The research instrument was a 58-item researcher-made questionnaire in seven components of organizational infrastructure, interventionist conditions, prevailing atmosphere on university, third generation university, autonomy, globalization and effective interaction, whose its formal and content validity by experts was confirmed and its reliability by Cronbach's alpha method was obtain 0.88. Data were analyzed by structural equation modeling in SPSS-22 and AMOS-22 software.
FindingsThe results showed that the structural model of the third generation university based on distance education had 18 sub-components in seven components of organizational infrastructure (with two sub-components of hard bedding and soft bedding), intervening conditions (with three sub-components of autonomy, globalization and effective interaction), prevailing atmosphere on university (with four sub-components of creativity and brainstorming, organizational commitment, innovative motivation and innovative attitude), third generation university (with two sub-components of entrepreneurial university and wealth-creating university), autonomy (with three sub-components of independent policy-making, financial dependence reduction and independent content production), globalization (with two sub-components of global look and global action) and effective interaction (with two sub-components of intra-organizational communication and extra-organizational communication). Other findings showed that the structural model of the third generation university based on distance education had a good fit and in this model organizational infrastructure, interventionist conditions and prevailing atmosphere on university had a significant direct effect on third generation university and organizational infrastructure had a significant indirect effect on the third generation university through interventionist conditions (P<0.001).
ConclusionAccording to the findings the structural model of the third generation university based on distance education had a good validation and to improve the third generation university based on distance education using from the components of globalization, effective interaction, autonomy, interventionist conditions, organizational infrastructure and prevailing atmosphere on university can be effective.
Keywords: Validating, structural model, Third Generation University, Distance education -
Pages 113-122Purpose
The aim of this study was to identify the challenges and effective indicators in entrepreneurial attitudes in the content of elementary textbooks.
MethodologyThe research method in this study is an analytical survey in terms of practical purpose and based on the data collection method. The statistical population included all primary school teachers (362) in the city of Takab in the academic year 2021. Using the formula for determining the appropriate sample size, 127 primary school teachers in the city of Takab were selected by stratified random sampling method. The data collection tool was a researcher-made questionnaire about the challenges and indicators affecting entrepreneurship in the content of textbooks. The validity of the scale was confirmed by experienced professors and university experts after several reviews. Also scale reliability using Cronbach's alpha coefficient for entrepreneurial challenges / 83. And for entrepreneurship indicators / 92. It was found to indicate the optimal reliability of the scale.
FindingsThe results of factor analysis with the period method (Varimex) and Friedman rank test showed that the challenges of lack of space and educational context, concept theorizing, neglect of entrepreneurship, lack of education, optional activities, lack of evaluation, lack of support, respectively. Teachers' lack of skills were introduced as the most important challenges of not developing entrepreneurial attitudes in the textbooks, respectively.
Keywords: challenge, index, Entrepreneurship, Attitude, Elementary textbooks -
Pages 123-132Purpose
The purpose of this study was to investigate the relationship between transformational teaching and academic performance with the mediating role of academic passion in students.
MethodologyThe research applied in terms of purpose and method was descriptive, correlational one. The statistical population of this study included 4300 students of at the Secondary school of Neka. The statistical sample was 353 participants that determined by the using Krejcie and Morgan table, and selected by stratified random sampling according to gender.Data were gathered by using three Questionnaires of Pham & Taylor transformational teaching (1999), Schaufeli et al academic performance (2002) & Beauchamp et al (2010) academic passion Questionnaires. Their reliability was calculated to 0.82, 0.86 and 0.82 respectively by the use of Cronbach Alpha. The collected data was used for analyzed by Structural equation modeling using the partial least squares method (PLS).
FindingsThe results of this study showed that there is a significant relationship between transformational teaching and academic passion with academic performance. 53.7% of academic performance and 66.5% of academic passion is explained by transformational teaching. And the academic passion variable has a mediator effect on the relationship between transformational teaching and academic performance. Fit indices indicate that the proposed model is an appropriate fit.
ConclusionTeachers 'use of transformational teaching methods and strengthening students' academic enthusiasm can improve their academic performance.
Keywords: transformational teaching, Academic performance, Academic passion -
Pages 133-142Purpose
Due to the importance of descriptive evaluation in elementary school, the present study was conducted with the aim of designing and validating of academic achievement evaluation pattern in elementary schools multi-grade classes.
MethodologyThe present study in terms of time was cross-sectional, in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was qualitative. The research population was university experts and managers primary education staff of country in 2021 year. The research sample was 15 people according to the theoretical saturation principle who after examining the inclusion criteria were selected by purposive sampling method. The research tool was a semi-structured interview and data were analyzed by coding method in MAXQDA software.
FindingsFindings showed that the academic achievement evaluation pattern in elementary schools multi-grade classes has 306 indicators and 41 components in 6 categories of goals and approaches (with 11 components such as comprehensive evaluation and its application to life, descriptive evaluation in all areas, descriptive evaluation qualification with reported structure change and process-based qualitative evaluation with structuralist approach), contextual (with 4 components of management equipment implementation of evaluation of multi-grade classes, rationalization of executive infrastructures with emphasis on reducing density in multi-grade classes, quality of teaching and teacher evaluation methods and culture and dissemination of descriptive evaluation factors), input (with 5 components of qualitative evaluation tools, paying attention to the educational expectations of multi-grade classes, performing descriptive evaluation in all teaching stages, adaptation of multi-grade curriculum with descriptive evaluation and coordination of weekly program with learning roadmap), process (with 13 components such as increasing confidence, calmness, satisfaction and self-esteem, reducing the anxiety of multi-level students, quality of criteria in the report card, variety of self-assessment and peer assessment and parenting assessment tools and emphasizing to group learning of multi-grade students), output (with 5 components of participatory decision making for basic promotion, quality of reporting and report card of student, validity, reliability and testability of multi-level descriptive evaluation, continuous learning with diverse feedback and multi-dimensional quality the descriptive evaluation with qualitative feedback) and outcome (with 3 components of annual analysis of the findings of descriptive evaluation, analysis of the findings of descriptive evaluation longitudinally and analysis of the consequences of descriptive evaluation). Also, the content validity ratio of 0.90 and the content validity index of 0.92 according to the experts' opinion indicated the appropriate validity of the academic achievement evaluation pattern in elementary schools multi-grade classes.
ConclusionAccording to the results of this study, planning is necessary to the academic achievement evaluation pattern in elementary schools multi-grade classes.
Keywords: Dimensions, components, Academic achievement evaluation, Descriptive quality evaluation, Multi-grade classes -
Pages 143-156Purpose
Organizational envy, due to its more or less hidden nature, may be ignored in organizations, but this feeling is one of the negative consequences of social life and imposes heavy costs on the organization and society. The aim of this study was to model the factors affecting organizational envy among Farhangian University staff.
MethodologyIn terms of purpose, this study was part of applied research in which an exploratory sequential mixed methods research design was used. The statistical population in the qualitative section were specialists and experts in the field of educational sciences and organizational behavior management of Farhangian University in the northwestern provinces of the country in 2020-2021. The research sample was selected based on the principle of theoretical saturation; 24 people were selected using criterion-based purposive sampling. In the quantitative part, the statistical population include all staff and faculty members of Farhangian University in the northwestern provinces of the country in 2020-2021; that is, 287 people of which 130 subjects were selected using the Cochran's formula and stratified sampling method. Optimal assignment based on degree and gender were selected as the research sample. The instrument used in the qualitative stage was a semi-structured interview and in the quantitative part, a researcher-made questionnaire was used. The validity of the research findings in the qualitative part was ensured by the methods of review by members, peer review, and participatory research. Also, in order to measure the reliability of the codings, two methods of reliability of retest (stability index) and thematic agreement were employed, the results of which were 84% and 82%, respectively. In the quantitative stage, the content and face validity of the questionnaire were confirmed by the professors and its reliability was confirmed by Cronbach's alpha at 0.89. To analyze the data in the qualitative part, the content analysis method was used in MAXQDA 2018 software and in the quantitative part, structural equation modeling and confirmatory factor analysis in Smart PLS2 software were used.
Keywords: Organizational Envy, Staff, Farhangian University -
Pages 157-166Purpose
Employer brand as a strategic activity for organizations shows how to manage human capital. As a result, this research was conducted with the aim of identifying and ranking the dimensions and components of the employer brand pattern of the Ministry of Education with using the multiple attribute decision making method.
MethodThis study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was mixed. The population of the research qualitative part was the professors of the department of educational sciences of Farhangian University and Tehran universities and the executive directors and consultants of the Ministry of Education in 2020 year, which according to the principle of theoretical saturation number of 15 people of them were selected as a sample with using the purposeful and snowball sampling methods. The population of the research quantitative part was the employees of the Ministry of Education in 2019 year with number of 872,000 people. with considering the classes based on the type of educational, administrative and service jobs. The research tool in the qualitative part was a semi-structured interview.
ResultsThe findings showed that for the employer brand pattern of the Ministry of Education were identified 28 components in the 7 dimensions including the recruitment strategy, employee recognition, employer brand position, management style, human resource management system, brand strategy and brand promotion and enhancement. Also, among the dimensions of the employer brand pattern of the Ministry of Education, respectively the dimensions of the human resources management system, brand strategy, recruitment strategy, management style, employer brand position, employee recognition and brand promotion and enhancement had a higher rank and priority. In addition, among the components of the employer brand pattern of the Ministry of Education, respectively the components of talent management and practical styles were in the first rank, competent human resources, infrastructure program of recruitment, attraction and employer system were in the second rank.
ConclusionAccording to the identified dimensions and components for the employer brand pattern of the Ministry of Education and their ranking, the experts and planners of education can design and implement programs to improve employers.
Keywords: Employer Brand, education, multiple Attribute Decision making, human resources management system -
Pages 167-176Purpose
The aim of this study was to identify and determine the dimensions of the constituent components and factors affecting the discovery and support of the talents of junior high school students in deprived areas of education in the cities of Tehran province.
MethodThe present study was applied in terms of purpose and in terms of data collection was a mixed research (qualitative-quantitative). The statistical population in the qualitative section included academic experts and knowledgeable individuals in the field of talent identification in Tehran and in the quantitative section included all high school teachers in the first year of the cities of Tehran province to 1522 people. The sample size was estimated in the qualitative part with theoretical saturation (20 people) and in the quantitative part based on Cochran's formula 307 people. Purposeful sampling was used to select the sample in the qualitative part and stratified random sampling was used in the quantitative part. Data collection tools were qualitative, interview and quantitative, researcher-made questionnaire based on a 5-item scale. The validity of the questionnaire was confirmed in terms of form and content by several experts, the validity was confirmed by calculating the slope and the validity was confirmed by calculating the square root of the AVE. The reliability of the questionnaire was 0.86 through Cronbach's alpha for the whole questionnaire. Cronbach's alpha, tangent (AVE) tests, AVE root matrix, Kolmogorov-Smirnov, confirmatory factor analysis and t-test were used to analyze the data.
ResultsThe results led to the identification of 20 components and 96 indicators, of which 6 dimensions and 16 effective components including structural factors (culture, education, managerial support), family factors (family economic facilities, physical facilities, educational and occupational status of parents), factors Social (communication, social responsibility), individual factors (self-confidence, trustworthiness, risk-taking, self-motivation), environmental factors (school, teacher), and contextual factors (student age and gender) are influential.
ConclusionAmong these, path coefficients indicated that individual factors with path coefficient (0.26) were the most important factor and contextual factors with coefficient (0.24) were the second factor, environmental factors (0.19), third factor, family factors (0.12) and fourth factor. Structural factors (0.118) were the fifth factor and finally social factors (0.11) were the last effective factor.
Keywords: talent discovery, support, Structural Factors, Environmental factors, students -
Pages 177-186Purpose
Considering the importance of behaviors related to academic health in students, the present research was conducted with the aim of explaining the contribution of personality dimensions in behaviors that promote academic health.
MethodologyThis was a descriptive-analytical correlational study. The research population was female students of the second secondary school in Karaj city in the academic year of 2019-2019. The research sample was 150 people who were selected by cluster random sampling method. To collect data, the list of personality traits (Costa and McCrae, 1992) and the questionnaire of academic lifestyle behaviors promoting academic health (Salehzadeh, Shokri and Fathabadi, 2018) were used. Also, for data analysis, multiple regression method with step-by-step model was used in SPSS software.
FindingsThe findings showed that the dimensions of extroversion, neuroticism, and conscientiousness were able to account for 14% of the changes in academic resilience, among the personality dimensions only extraversion was able to account for 14% of the changes in academic optimism, and among the personality dimensions only the dimension of extraversion was able to account for 8% of the changes in academic engagement. Among the personality dimensions, only extroversion was able to explain 3% of changes in academic vitality and extroversion, openness to experience and agreeableness were able to explain 22% of changes in mastery-oriented goal orientation (P<0.01).
ConclusionAccording to the obtained results, planning to improve academic health-promoting behaviors based on personality dimensions, especially through increasing extroversion using educational workshops, seems necessary.
Keywords: Personality dimensions, academic health promoting behaviors, students -
Pages 187-198Background & Objectives
There are lots of educational challenges on the academic campus. Some people can overcome these challenges but others cannot. Academic resilience is the variable that helps to overcome educational challenges. On the other hand, early maladaptive schemas are inefficient cognitive and emotional patterns and can lead individual behaviors to a special direction. Based on these facts, this study is going to examine the relationship between early maladaptive schemas with academic resilience: the mediating role of cognitive emotion regulation.
MethodsThis study is a descriptive-correlation. Its statistical population consisted of undergraduate and master students in Tehran who were studying in the academic year 1399-1400. Among these students, 201 students were chosen by sampling method available. In this study, online questionnaires in social media are used, because the prevalence of coronavirus. These questionnaires include, Young Early Maladaptive Schema – short form (Yang, Klosko & Weishar, 2003), Academic Resilience (Samuels, 2004) and Cognitive Emotion Regulation questionnaire by Garnefski (2001). This questionnaire had good validity and reliability. The collected data were analyzed using SPSS and AMOS at the significance level of 0/05.
ResultsData were analyzed by SEM and Bootstrapping method, the results showed that, early maladaptive schemas have a direct effect on the academic resilience and cognitive emotion regulation has an intermediate role between early maladaptive schemas and academic resilience.
ConclusionTherefore, in order to prevent creation inefficient schemas and their destructive consequences, educating families in the direction of parenting quality, and the satisfaction of the basic needs and providing psychological services for psychological treatments are suggested.
Keywords: early maladaptive schema, Cognitive emotion regulation, Academic Resilience Students -
Pages 199-208Purpose
Considering the importance of the teaching and learning process and the role of artistic aesthetics in it, the present research was conducted with the aim of determine the effect of the field of artistic aesthetics based on creative drama on the teaching and learning process.
MethodologyThe present study in terms of purpose was practical and in terms of implementation method was interventional with a pretest and posttest design. The research population was the teachers of the first period of primary of district 2 of Tehran city in the 2021-22 academic years. A number of 20 teachers were selected by available sampling method and were trained by artistic aesthetics based on creative drama for 10 sessions of 70 minutes. The research tool was a researcher-made questionnaire of the teaching and learning process with 10 items, which its face validity was confirmed by opinion of experts and the reliability of the teaching and learning components by retest method was obtained above 0.80. The data were analyzed by the dependent t-test method in SPSS version 19 software.
FindingsIn this study, 2 teachers due to personal problems withdrew from the study, and analyzes were performed for 18 teachers. The findings showed that the training of artistic aesthetic based on creative drama increased all six components of teaching and learning process including skill-oriented and skill-learning, lifelong learning, application of education, simultaneous activation of multiple senses, doing collective activity, and class vitality and dynamism (P<0.001).
ConclusionThe results showed the effect of the field of artistic aesthetics based on creative drama on the teaching and learning process. Therefore, to improve the teaching and learning process can be used the method of field of artistic aesthetics based on creative drama along with other educational methods.
Keywords: Artistic Aesthetics, Creative Drama, Teaching, Learning Process -
Pages 209-220Purpose
With the spread of the Covid-19 virus, a new way of life was formed with the requirement of general quarantine and forced the students of physical education who were very active and active to stay at home. The aim of the present study was to understand the lived experience of twelfth grade male students of physical education during the Covid-19 pandemic.
MethodologyThe current research was applied in terms of purpose and with an inductive research approach and phenomenological strategy. The statistical population of the research was all experts in the field of education and twelfth grade male students of physical education in Tehran in the academic year of 2019-1400. For this purpose, in-depth and semi-structured interviews were conducted with 22 experts and students according to the principle of theoretical saturation. To ensure the validity of things such as accurate selection of samples, simultaneous data collection and analysis, and consistency in methodology by the researcher, compliance and reliability were obtained using the recoding method of 82. In order to analyze the research data, the method of open, axial, and selective coding was used using MAXQDA software version 2020.
FindingsIn the current research, there are 64 indicators in the form of five categories, including economic factors (household economic conditions and clubs), lifestyle changes (health recommendations, home quarantine experience, sports restrictions, knowledge enhancement and leisure time), preparation Physical and competitive (physical and competitive conditions), psychological (thought obsessions, mood swings) and media and virtual space factors (changes in the conditions of media contact, virtual education and happy program) were identified.
Discussion and conclusionThe results of the current research emphasize the need to pay attention to the economic conditions of the household, health recommendations, increasing sports knowledge, maintaining physical conditions, psychological control, and virtual training of sports during the epidemic. In this context, developing a strategic plan for physical activity at home, providing health recommendations, virtual education, new technologies and existing software in the field of exercise during the covid-19 epidemic by the authorities in order to prevent physical inactivity, It is recommended to motivate the students and encourage them to study
Keywords: Biological Experience, COVID-19, lifestyle, physical education, students -
Pages 221-232Purpose
The universities play an important role in regional dynamics and growth, and fourth generation universities play a more effective role in this regard than the first to third generation universities. Therefore, the purpose of this study was identifying and determining the relationships between the pillars and components of the fourth generation university in the Islamic Azad University.
MethodologyThe present study in terms of purpose was practical and in terms of implementation method was mixed (qualitative-quantitative). The population of qualitative part was the professors and educational managers of Islamic Azad University of Alborz province in the academic years 2021-22, which according to the theoretical saturation principle number of 12 people of them were selected as a sample by purposeful and snowball sampling methods. The population of quantitative part was the professors of Islamic Azad University of Alborz province in the academic years 2021-22 with number 620 people, which according to Cochran formula number of 273 people of them were selected as a sample by stratified random sampling method based on the gender. Data were collected with a semi-structural interview and researcher-made questionnaire and their validity and reliability were evaluated properly. Also, for data analysis in the qualitative part were used from theme analysis method in MAXQDA-2020 software and in a quantitative part were used from exploratory factor analysis and structural equation modeling methods in SPSS-25 and Smart PLS-3 software.
FindingsThe qualitative findings showed that 48 indicators, 16 components and 4 pillars were identified for the fourth generation university in the Islamic Azad University; So that the pillars were included organizational level (with 3 components of competitors analysis, financial resources and human resources), macro level (with 6 components of strategic management, internal environment analysis, external environmental analysis, making culture, futurism and futures and policy making), middle level (with 2 components of technology and independence and freedom) and micro level (with 5 components of applied training, assessment and content changes, opportunity recognition, creativity and skill-based). Also, the quantitative findings showed that all components had a factor load above 0.70, the average variance extracted above 0.50 and reliability above 0.70. In addition, all four organizational, macro, middle and micro levels had a significant positive effect on the fourth generation university and each component had a significant positive effect on related dimensions (P<0.05).
ConclusionRegarded to the identified pillars and components in the present study, to improve the status of the fourth generation university can be improved the basic to improve the pillars and components of the fourth generation university through the indicators of each of them
Keywords: University, Fourth Generation University, Islamic Azad University -
Pages 233-244Purpose
The main purpose of the research is to model the structural equations of the relationship between psychological capital and the professional competence of educational managers with the mediation of organizational culture in Damavand schools.
MethodologyThis research was applied in terms of purpose and structural equation modeling in terms of descriptive method. The statistical population was all the educational managers of schools in Damavand city in the academic year 2019-2020, and 240 people were selected by stratified random sampling as the sample size with the method suggested by Schumacher and Lomax (2004). The research tools of Loutans (2007) 24-question psychological capital questionnaire, Denison's (2000) 60-question organizational culture questionnaire, and Melainejad's 39-question professional qualifications questionnaire (2013) were used and their validity and reliability were retested, and Cronbach's alpha coefficients were all The components were close to or higher than 0.7. The data were analyzed with correlation coefficients, mean, standard deviation, Pearson correlation test and structural equation modeling method in SPSS-25 and AMOS-24 software.
FindingsThe findings showed that the direct paths of psychological capital to professional competence in educational managers and the indirect path of psychological capital to professional competence with the mediation of organizational culture were significant. Regarding the mediation of organizational culture components, organizational culture participation factor 54%, organizational culture integrity 49%, organizational culture compatibility 48%, and organizational culture mission factor, psychological capital and social capital explain a total of 46% of the variance of professional competence in educational managers.
ConclusionThe findings of this research emphasize the importance of the mediating role of organizational culture in the relationship between psychological capital and the professional competence of educational managers.
Keywords: Psychological capital, Professional competence, Organizational Culture -
Pages 245-261Purpose
The present study was conducted with the aim of the effectiveness of schema therapy on ambivalence in emotional expression, self-differentiation, subjectivity and sensitivity to rejection in patients with borderline personality disorder in Shiraz city in 1401.
MethodologyThe research method was semi-experimental with a pre-test-post-test design with control and follow-up groups. The statistical population of the research was made up of all people with borderline personality disorder who referred to counseling centers in Shiraz, and among them, 50 people were randomly selected in the experimental group (25 people in each group) and the control group ( 25 people) were appointed. The experimental group was trained in 12 sessions of 60 minutes using schema therapy, and the control group remained on the waiting list. The tools used in this research include borderline personality questionnaire (Claridge and Brooks, 1984), ambivalence in emotional expression (King and Emmons, 1990), self-differentiation (Skorn and Friedlander, 1998), mentalization (Fonagy, 1991) and sensitivity to rejection. (Downey and Feldman, 1996).
FindingsThe analysis of the information obtained from the implementation of the questionnaire was done in two descriptive and inferential sections (variance analysis with repeated measurements). The results showed that schema therapy training has an effect on the components of ambivalence in emotional expression (positive emotion expression, intimacy expression and negative emotion expression) of people with borderline personality disorder. Schema therapy training has an effect on self-differentiation and its components (emotional reactivity, my place, lack of emotional escape and integration with others) in people with borderline personality disorder. Schema therapy training has an effect on the mentalization of people with borderline personality disorder. The results showed that schema therapy training has an effect on sensitivity to rejection in people with borderline personality disorder. In this way, this treatment has been able to increase self-differentiation and mentalization of patients with borderline personality disorder and reduce negative emotional expression and sensitivity to rejection.
ConclusionAccording to the findings of the present study, schema therapy can be suggested as an effective method to increase self-differentiation and mentalization and reduce negative emotional expression and sensitivity to rejection in patients with borderline personality disorder.
Keywords: Ambivalence in Emotional Expression, Self-Differentiation, mentalization, sensitivity to rejection, Schema therapy -
Pages 257-266Purpose
This research was conducted with the purpose of mediating the role of mindfulness in the relationship between cognitive abilities and wisdom in students.
MethodologyThe cross-sectional research method was correlational. The statistical population of this research was made up of all the students of the free universities of Tehran province in the academic year 2021-2022, of which 380 people were selected by multi-stage cluster sampling method. In this research, tools of wisdom (Ardelt, 2003), cognitive abilities (Najati, 2013) and mindfulness (Ryan and Brown, 2003) were used, all of which had acceptable validity and reliability. In order to analyze the data, structural equation modeling was used with SPSS-V23 and Lisrel-V8.8 software.
FindingsThe research findings showed that the model has a good fit. Also, the findings showed that cognitive abilities had a direct effect on the wisdom of students; The effect of cognitive abilities on wisdom directly (t = 11.33 and β = 0.73) and indirectly cognitive abilities on students' wisdom through mindfulness was confirmed with 95% confidence.
ConclusionAccording to the findings, the results show that increasing the variables of cognitive abilities and mindfulness can be expected to increase wisdom in students.
Keywords: Cognitive, metacognitive strategies teaching, academic motivation, Academic engagement, quality of life in school, students -
Pages 262-273Purpose
This research was conducted with the purpose of mediating the role of mindfulness in the relationship between cognitive abilities and wisdom in students.
MethodologyThe cross-sectional research method was correlational. The statistical population of this research was made up of all the students of the free universities of Tehran province in the academic year 2021-2022, of which 380 people were selected by multi-stage cluster sampling method. In this research, tools of wisdom (Ardelt, 2003), cognitive abilities (Najati, 2013) and mindfulness (Ryan and Brown, 2003) were used, all of which had acceptable validity and reliability. In order to analyze the data, structural equation modeling was used with SPSS-V23 and Lisrel-V8.8 software.
FindingsThe research findings showed that the model has a good fit. Also, the findings showed that cognitive abilities had a direct effect on the wisdom of students; The effect of cognitive abilities on wisdom directly (t = 11.33 and β = 0.73) and indirectly cognitive abilities on students' wisdom through mindfulness was confirmed with 95% confidence.
ConclusionAccording to the findings, the results show that increasing the variables of cognitive abilities and mindfulness can be expected to increase wisdom in students.
Keywords: Wisdom, Cognitive Abilities, Mindfulness -
Pages 267-274Purpose
The general purpose of the current research was to test the fan interaction model, fan identity and brand image of the selected teams of the Iranian Premier League (study: fans of Persepolis, Esteghlal, Tractorsazi and Sepahan).
MethodologyThe present research was descriptive of the correlation type and based on structural equation modeling with the partial least squares approach, and in terms of its purpose, it is considered a part of applied research. The current research community is the fans of Iran's premier football league. Meanwhile, four teams (Perspolis, Esteghlal, Tractorsazi and Sepahan) were selected as the top four teams of the 2019-20 league respectively. Due to the fact that the size of the statistical population is unlimited, stratified random sampling was used. In this research, the scale of fan interaction with the brand was used from the Desart questionnaire (2017), the brand image of Tim Bauer et al. (2008) and the team identity of Mile and Ashworth (1992). Structural equation modeling with partial least squares approach and Smart Pls version 3 software were used for data analysis.
FindingsThe results showed that fan interaction has a significant positive effect on the brand image and identity of team fans.
ConclusionFinally, the research model had a strong fit and can be used as an operational model in the Iranian Premier League to attract more football fans.
Keywords: Fan Interaction, Fan Identity, Brand image, Iran Premier League -
Pages 275-284Purpose
Today's organizations according to education management information systems can improve their position among other organizations and gain a competitive advantage. As a result, the aim of this study was to identifying the cultural and social dimensions of education management information systems in the form of a conceptual framework.
MethodologyThe present study in terms of purpose was practical and in terms of implementation method was qualitative from type of phenomenological. The statistical population of this research was policy makers and educational planners, education managers and faculty members of expert in the field of education, which according to the principle of theoretical saturation number of 21 people were selected by purposive sampling method. The research tool was a semi-structured interview, which its validity was confirmed by the opinion of experts and its reliability was obtained by the method of coefficient of agreement between coders 0.76 and the interviews ended when the interviewees had no other information about the subject. The data obtained from the interviews were analyzed by thematic analysis method in MAXQDA software.
FindingsThe findings showed that education management information systems had 11 sub themes in 2 main themes; So that the themes were included internal efficiency (including seven components of human resources, students, curriculum, training and educational facilities and spaces, budget and credits, management and training, educational and research programs and activities) and external efficiency (with four components of religious and moral goals , scientific and educational goals, cultural and artistic goals and human development goals and women's participation). Also, cultural and social dimensions of education management information systems had 27 sub themes in 6 main themes of cultural, social, structural, technical, physical and organizational. It should be noted that the pattern of themes of education management information systems and cultural and social dimensions of education management information systems were drawn.
ConclusionConsidering the identification of the main and sub themes for the dimensions of education management information systems, planning to improve education management information systems is necessary to achieve a competitive advantage.
Keywords: Cultural, Social, information systems, Education Management -
Pages 285-295Purpose
Self-regulation training can improve the academic variables and performance of students. As a result, the current research was conducted with the aim of the effectiveness of self-regulation training on the perception of teachers' teaching quality, critical thinking and sense of school belongingness of the female students of the second year of high school.
MethodologyIn a semi-experimental study with a pretest and posttest design with experimental and control groups, among the female students of the second year of high school in the 1th district of Sanandaj number of 30 people were selected by purposive sampling method and randomly by lottery assigned to two groups of 15 people. The experimental group received 10 sessions of 90 minutes based on the package of Barzegar Bafrooei et al (2018) and the control group did not receive any training. In this study, to collect data were used from Seraj's perception of teachers' teaching quality questionnaire (2013), Ricketts's critical thinking questionnaire (2003) and Arslan and Duru's school belongingness scale (2016) and its data were analyzed by multivariate analysis of covariance method in SPSS version 19 software.
FindingsThe findings showed that there was a significant difference between the female students of the second year of high school in the experimental and control groups in terms of all three variables of perception of teachers' teaching quality, critical thinking and sense of school belongingness. In the other words, self-regulation training led to improve the perception of teachers' teaching quality, critical thinking and sense of school belongingness of the female students of the second year of high school (P<0.001).
ConclusionConsidering the effectiveness of self-regulation training on improving the academic variables and performance can be used the mentioned method along with other educational methods to improve and promote academic variables and performance, especially the perception of teachers' teaching quality, critical thinking and sense of school belongingness.
Keywords: Self-Regulation Training, Perception of Teachers' Teaching Quality, Critical Thinking, Sense of School Belongingness, students -
Pages 296-310Purpose
Having a futurology approach in curriculum designing can create a competitive advantage for higher education. As a result, the current research was conducted with the aim of presenting the workplace curriculum model with a futurology approach in the Iran's higher education system.
MethodologyThis study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was descriptive-survey. The current research population was all managers, professors and experts in the fields of higher education management, educational management, knowledge management, curriculum planning and future studies of Farhangian University of Mazandaran province, totaling 452 people, who were selected by total sampling method. The data were collected with a researcher-made questionnaire of the workplace curriculum with a futurology approach in the higher education system which its validity and reliability were evaluated as appropriate and were analyzed with the methods of exploratory factor analysis and structural equation modeling in SPSS and Smart PLS software.
FindingsThe findings showed that the workplace curriculum model with a futurology approach in the Iran's higher education system had 42 indicators and 22 components in 6 categories. The category of causal conditions includes the components of the need to pay attention to environmental factors, the need to pay attention to organizational factors, the need to pay attention to individual factors, the need to pay attention to social and cultural factors and the need to pay attention to technological changes, the category of main phenomenon includes the curriculum component of the workplace curriculum with a futurology approach, the category of contextual conditions includes the components of the curriculum fit with environmental, organizational and individual goals and characteristics, the correct evaluation process, the creation of a learning organization, the expansion of the inclusion of workplace curriculum and the organizational discipline, the category of intervening conditions includes the components of policies, incomplete understanding of the concept of workplace planning and educational technology, the category of strategies includes the components of the application of virtual education in the development of workplace curriculum planning, environmental science and future-oriented needs statistics in the development of curriculum planning for the workplace, creating flexibility in programs and customizing the workplace curriculum, developing a collaborative learning mechanism with an emphasis on decentralization and strengthening organizational culture and adaptability among the different levels of identity and the category of the outcomes includes the components of developing employees' competencies, realizing educational effectiveness and realizing educational satisfaction. The factor loading of all the categories and components was higher than 0.70, the average variance extracted was higher than 0.50 and the combined reliability of all of them was higher than 0.70. In addition, the workplace curriculum model with a futurology approach in the Iran's higher education system had a good fit and, in this model, the causal conditions on the workplace curriculum with a futurology approach, contextual conditions, intervening conditions and the workplace curriculum with a futurology approach on the strategies and strategies on the consequences and each of the categories on their components had a direct and significant effect (P<0.05).
ConclusionAccording to the workplace curriculum model with a futurology approach in the Iran's higher education system, planning based on it is necessary to improve the curriculum situation.
Keywords: Workplace curriculum, Futurology, higher education system, Application of virtual education, Collaborative learning mechanism -
Pages 311-322Purpose
Mental health plays an important role in the academic and non-academic life of students. Therefore, the present research was conducted with the aim of providing a structural model of predicting mental health based on personality traits with the mediating role of resilience in Islamic Azad University students.
MethodologyThis study was a cross-sectional from type of correlational. The research population was all the students of the Islamic Azad University of Tehran city in the academic years of 2022-2023, which the sample size was estimated to be 685 people. The samples of this study were selected by multi-stage cluster sampling method and responded to the research tools including mental health questionnaire (Goldberg and Hillier, 1979), personality traits questionnaire (Costa and McCrae, 1985) and resilience scale (Connor and Davidson, 2003). The data of this study were analyzed by structural equation modeling method in SPSS and Amos software.
FindingsThe findings showed that the structural model of predicting mental health based on personality traits with the mediating role of resilience in Islamic Azad University students had a good fit. Also, in this model, neuroticism, extraversion, openness, adaptability and conscientiousness on students' resilience and neuroticism, openness, adaptability and conscientiousness on students' mental health had a direct and significant effect (P<0.05), but extroversion on their mental health did not have a direct and significant effect (P>0.05). In addition, neuroticism, extroversion, adaptability and conscientiousness with the mediating of resilience on students' mental health had an indirect and significant effect (P<0.05), but openness with the mediating of resilience on their mental health did not have an indirect and significant effect (P>0.05).
ConclusionIn general, the results of this study indicated the direct and indirect effects of personality traits and resilience on students' mental health. Therefore, in order to improve their mental health can provide interventions in the field of personality traits and resilience.
Keywords: mental health, personality traits, resilience, students -
Pages 323-333Purpose
Today, due to being in the 21st century, the discussion of virtual learning and the appropriate culture with it has become very important. Therefore, the aim of this study was to providing a virtual learning culture pattern in higher education centers.
MethodologyThis study in terms of purpose and implementation method was applied and descriptive from type of qualitative, respectively. The current study population were experts of higher education institutions who were aware of the research field, and number of 12 of them were selected as a sample according to the principle of theoretical saturation and with using purposive and snowball sampling methods. The research tool was semi-structured interview, whivh whose validity was confirmed by triangulation method and its reliability was calculated by Cohen's kappa coefficient method 0.89. To analyze the data of this study were used from open, central and selective coding methods.
FindingsThe findings of this study indicate that for virtual learning culture pattern in higher education centers were identified 49 concepts, 8 components and 2 categories. In the current research, the categories were included the category of structural factors with five components of software and hardware infrastructure, design and management of virtual learning interactions, platform and virtual learning environment, virtual learning development and operational support ability and the category of behavioral factors with three components of culture building, individual attitude and motivation of learners. Finally, the categories and components pattern of virtual learning culture in higher education centers was drawn.
ConclusionThe results of the present study can contribute to better awareness and cognition of the virtual learning culture in higher education centers and higher education specialists and planners based on its categories, components and concepts can take an effective step towards improving the virtual learning culture.
Keywords: Culture, virtual learning, Virtual Learning Culture, Higher Education -
Pages 333-343PurposeCurriculum in any country is the center of educational activities, and considering the differences in the curriculum, the purpose of this study was comparing the process of training, learning and evaluating in the Iran's national curriculum with curriculum theories.MethodologyThis study in terms of purpose was applied and in terms of execution method was comparative. In this study, the research population was all curriculum documents and related theories in this field, which its example was Iran's national curriculum document and the made criticisms in this field and curriculum theories experts, which they were compared in terms of the process of training, learning and evaluating. The recorded data from document and criticisms and interviews with experts about the process of training, learning and evaluating were compared in the Iran's national curriculum with curriculum theories. In this study, validity was confirmed by triangulation method and reliability was obtained by Cohen's kappa coefficient method 61.8 percent.FindingsThe findings showed that the Iran's national curriculum in addition to differences with curriculum theories in terms of the training process, considers training as a basis for innate tendencies expressing, recognizing the success of the learner and continuously improving it and influencing the students' perspective in relation to themselves, God, others and creatures, in terms of the learning process, considers learning as a result of creative interaction, purposeful, active learner and diverse environment, and in terms of the evaluating process, considers evaluating as a clear and comprehensive picture of the current situation, specifying the student's distance with the next situations and its modification, according to the student's capacities and needs, basic for selectivity and self-management, basic for student's continuous growth with an emphasis on self-evaluating, use of other evaluating methods, improvement of the student's position and attention to learning deficiencies while maintaining human dignity as an opportunity to reform and improve the educational system.ConclusionThe Iran's national curriculum while paying attention to the characteristics of curriculum theories, should be re-designed on the basis of the country's social and cultural system and in line with the realization of the main ideal, that is closeness to God and a virtuous lifeKeywords: Training Process, Learning Process, Evaluating Process, National Curriculum, Curriculum Theories