فهرست مطالب

حقوق بشر - پیاپی 32 (پاییز و زمستان 1400)

نشریه حقوق بشر
پیاپی 32 (پاییز و زمستان 1400)

  • تاریخ انتشار: 1402/01/06
  • تعداد عناوین: 12
|
  • ستار عزیزی صفحات 5-28

    در حقوق بین الملل سنتی، «اعمال قدرت موثر»، معیار قابل اعمال در تشخیص قانونی بودن حکومتها و شناسایی آنها توسط دیگر دولتها بوده است. سازمان ملل متحد نیز در پذیرش نمایندگان معرفی شده از سوی حکومتها به این معیار توجه داشت. اما پس از جنگ سرد، معیار جدیدی با عنوان «مشروعیت دموکراتیک حکومت»، جهت احراز قانونی بودن حکومتهای جدید و شناسایی آنها، معرفی گردید. توجه روزافزون به حقوق بشر و رعایت هنجارهای دموکراتیک در امر حکومتداری، باعث تقویت این نظریه در میان حقوقدانان شده است. سوال اصلی این مقاله آن است که معیار قابل اعمال در بررسی «قانونی بودن حکومتها» در وضعیت فعلی حقوق بین الملل چیست؟ در این مقاله که با روش توصیفی-تحلیلی و با مطالعه کتب، مقالات و استفاده از اسناد بین المللی نوشته شده است، اجرای نظریه مشروعیت دموکراتیک در عملکرد دولتها را بررسی میکنیم. با استقراء در موارد تغییر حکومتها پس از پایان منشور ملل متحد تا سال 2020، به این نتیجه میرسیم که نظریه مشروعیت دموکراتیک، تنها در واکنش به کودتاهای نظامی علیه حکومتهای منتخب دموکراتیک، پس از پایان جنگ سرد، اجرا شده است. در دیگر عوامل تغییر حکومت شامل انقلابها و جنگ داخلی؛ عموما حکومت جدید براساس معیار سنتی اعمال قدرت موثر بر سرزمین مربوطه؛ از سوی جامعه بین المللی شناسایی شده و نمایندگان حکومت جدید در سازمان ملل متحد، پذیرفته شده اند.

    کلیدواژگان: مشروعیت دموکراتیک حکومت، اعمال قدرت موثر، کودتای نظامی، شناسایی حکومت، کمیته اعتبارنامه
  • محمد جلالی*، سوگل سودبر صفحات 29-50

    دیوان اروپایی حقوق بشر به عنوان دادگاهی مستقل وظیفه رسیدگی به شکایت های افراد از عملکرد دولت های متعاهد به کنوانسیون اروپایی حقوق بشر را بر عهده دارد. بی تردید یکی از اساسی ترین دغدغه های این نهاد چنانچه از نام آن برمی آید، حمایت از حق های بنیادین افراد و محکومیت دولت ها در صورت نقض آن ها است. نکته قابل تامل آنکه در عمل، تمشیت امور شهروندان یک جامعه در شکل مطلوب آن، علاوه بر حمایت از حقوق بنیادین ایشان وابسته به رعایت منافع عمومی است.در نتیجه دیوان باید به سازوکاری مجهز گردد تا به وسیله آن عملکردی معقول و متوازن جهت احقاق این دو ارزش بنیادین را داشته باشد. این نهاد معمولا به منظور دستیابی به این مقصود از آزمون تناسب متشکل از سه مولفه مشروعیت، مناسبت و ضرورت استفاده نموده است. نحوه به کارگیری این آزمون علی رغم نتایج کارآمد آن برای دیوان، دارای کاستی هایی نیز در جهت ایجاد تعادل میان حق و منفعت عمومی می باشد؛ توضیح آن که این دادگاه با اعمال دکترین حاشیه تشخیص، ارزیابی مشروعیت یک هدف را که به استناد آن حقی از فرد توسط دولت نقض می شود، به عهده مقامات صلاحیت دار ملی گذاشته و بعضا در اعمال دکترین حاشیه تشخیص از عملکرد شفافی برخوردار نیست. این عدم شفافیت در تخصیص حاشیه تشخیص به دولت ها و توسعه و یا تضییق حیطه عملکرد دولت ها با استناد به پرونده های ذکرشده را می توان مهم ترین یافته این پژوهش دانست.

    کلیدواژگان: دیوان اروپایی حقوق بشر، آزمون تناسب، دکترین حاشیه تشخیص، مشروعیت هدف
  • نسرین مصفا*، علی نظیف پور صفحات 51-70

    جنبش مدنی «جان سیاه پوستان اهمیت دارد» تاثیری بسیار عمیق بر رویکرد بین المللی دولت آمریکا در زمینه حقوق بشر گذاشته است. این جنبش در سال 2020 به اوج خود رسید و تاثیری عمیق بر فرهنگ و سیاست آمریکا گذاشت. در آن سال حزب دموکرات تصمیم گرفت که با این جنبش همراه شود و حزب جمهوری خواه درعوض تصمیم گرفت با آن مقابله کند. بنیان رویکرد آمریکا به حقوق بشر پیش از این در استثناگرایی آمریکایی بوده است که در آن آمریکا مظهر عالی حقوق بشر است منافع آمریکا به عنوان یک ابرقدرت با بهبود وضعیت حقوق بشر برابر دانسته شده است اما این جنبش این روایت از امریکا را به چالش می کشد و ادعا می کند که نقض حقوق بشر بخش ناگفته داستان آمریکا است و بدون تبعیض علیه سیاه پوستان نمی توان داستان آمریکا را به درستی روایت کرد. دموکرات ها تحت تاثیر این جنبش روایت خود از استثناگرایی آمریکایی را تغییر داده اند. دراثر این تحول در سیاست داخلی دولت بایدن در سطح بین المللی نیز اولویت حقوق بشر را افزایش داده و رویکردی هنجاری تر نسبت به اسلاف خود از سال 1980 تاکنون پیش گرفته است و روی به انتقاد از خود نیز آورده و همچنین نسبت به متحدین ناقض حقوق بشر آمریکا نیز به شکل نسبی سخت گیرتر شده است. پیش بینی می شود که دولت های دموکرات آمریکا تا آینده نزدیک رویکرد هنجاری تری درقبال حقوق بشر اتخاذ خواهند کرد.

    کلیدواژگان: جان سیاه پوستان اهمیت دارد، استثناگرایی آمریکایی، سیاست خارجی آمریکا، حقوق بشر، نژادپرستی
  • شیرین بیات*، شهلا معظمی صفحات 71-86

    گرچه اغلب هرجا سخن از حمایت از بزه دیدگان آسیب پذیر ازجمله زنان به میان می آید، ذهن همگان با رویکردی بزهکارمحور به سمت جرم انگاری های خاص یا تشدید کیفر معطوف می گردد؛ اما پرسش این است که آیا چنین رویکردی به مصلحت بزه دیده بوده و حمایت حداکثری از وی را به دنبال خواهد داشت یا خیر. به نظر،توسل همیشگی به مداخله کیفری برای توقف بز ه دیدگی زنان نه تنها کافی نیست، بلکه گاه مداخلات کیفری می تواند گذشته از تحمیل هزینه های قابل توجه، به تشدید یا تکرار بزه دیدگی منجر گردد. به نظر، پیش بینی گزینه های حمایتی فراکیفری، جرم زدایی یا کیفرزدایی از رفتارهایی که برخی زنان در شرایط خاص ناگزیر به ارتکاب آن هستند به جای تمرکز صرف بر کیفردهی بزهکار، حمایت مناسب تری را از زنان بزه دیده فراهم می کند. در این نوشتار تلاش شده است تا به شیوه ای تحلیلی- توصیفی با اشاره به قوانین کنونی کیفری و کاستی های آن در حمایت از زنان بزه دیده، پیشنهادهایی نظیر جرم زدایی از سقط جنین در زنای به عنف و یا استقبال از گزینه های فراکیفری در جرایمی نظیر خشونت خانگی با استفاده از آموزه های عدالت ترمیمی به عنوان یک رویکرد جایگزین یا تکمیلی در نظر گرفته شود.

    کلیدواژگان: حمایت فراکیفری، زنان بزه دیده، عقب نشینی کیفری، جرم زدایی
  • مصطفی فضائلی*، عماد عبودیت صفحات 87-110

    طبق ماده 7 اساس‏نامه رم، جنایت آپارتاید به اقدامات، سیاست‏ها و رویه‏ های مبتنی بر استیلاء نژادی و تبعیض‏های نظام‏مند (Systematic Racism) اطلاق می‏گردد. بر اساس این تعریف، آپارتاید وراء مفهوم تاریخی ذیل «رژیم حاکم بر آفریقای جنوبی (1994- 1948)»، به عنوان یک جنایت علیه بشریت همچون شکنجه و برده‏داری شناخته می‏شود. به دلیل برخی شباهت‏ها در نظام حقوقی و همچنین ریشه‏ های تاسیس، دو رژیم صهیونیستی و آپارتاید تا دهه 1990 میلادی به عنوان پدیده‏های مشابه در حالت مقایسه قرار گرفته و برخی اسناد بین‏المللی نیز این دو را در کنار هم مورد اشاره قرار می‏دادند. در این نوشتار ضمن برشماری دلایل این مقایسه تاریخی و همچنین سیر افول این روند از سال 1991که با لغو قطعنامه 3379 مجمع عمومی (شناخت صهیونیسم به عنوان نژادپرستی) آغاز گردید، در پرتو تحولات سال‏های اخیر که حاکی از رویه‏ای کاملا متفاوت می‏باشد، امکان بازگشت روند فوق ‏الذکر و شرایط لازم برای شناسایی مجدد رژیم صهیونیستی به عنوان نوعی از آپارتاید، با استفاده از داده های کتابخانه ای و کاربست روش توصیفی تحلیلی،  مورد بررسی قرار می‏گیرد.

    کلیدواژگان: آپارتاید، تبعیض نژادی، صهیونیسم، اسرائیل، دیوان بین‏ المللی کیفری
  • محمدحسین مظفری* صفحات 111-134

    از اوایل دهه 1980 میلادی، سازمان کنفرانس اسلامی (سازمان) در صدد برآمد تا با تصویب اعلامیه حقوق بشر در اسلام (اعلامیه قاهره)، گفتمان حقوق بشری خاص خود را در توازی با نظام بین المللی حقوق بشر ایجاد کند. با تصویب اعلامیه قاهره در سال 1990، جدال میان دولت های غربی و کشورهای اسلامی بر سر تعارض مفاد آن با معیارهای حقوق بشر آغاز شد. اما در برنامه اقدام 2005 از گفتمان توازی کارکردی دست کشید و زمینه را برای بازنگری در اعلامیه قاهره فراهم کرد و در 28 نوامبر 2020 «اعلامیه حقوق بشر سازمان همکاری اسلامی (اعلامیه جدید)» به تصویب رسید.این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی رویکرد کلی و ویژگی های خاص فرایند بازنگری و تصویب اعلامیه جدید را بررسی می کند و نتیجه می گیرد که از نظر سیاسی، تدوین کنندگان اعلامیه جدید به «دستاوردی شگرف» دست یافته و ادبیات حقوق بشری سازمان را با گفتمان بین المللی حقوق بشر هماهنگ کرده اند. اما صلاحیت و توانایی علمی برای انطباق معیارهای حقوق بشر با تعالیم و ارزش های اسلامی را فاقد بوده و در مواردی با رونویسی از روی اسناد بین المللی حقوق بشر، اعتبار علمی خود را مخدوش ساخته اند.

    کلیدواژگان: حقوق بشر، اعلامیه حقوق بشر در اسلام، کمیسیون مستقل دایمی حقوق بشر، سازمان همکاری اسلامی
  • علی محمد فلاح زاده* صفحات 135-150

    وکالت در رسیدگی های قضایی در زمره یکی از حقوق اساسی رویه ای یا شکلی است که خادم حق های ماهوی می باشد.سوال قابل طرح این است که وکالت در رسیدگی های اداری چه مفهوم و مختصاتی دارد؟ این مقاله با استفاده از روش تطبیقی و تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است. دستاورد این نوشتار نشان می دهد که در نظام حقوقی انگلستان و استرالیا بهره مندی از وکیل در رسیدگی های اداری حق مطلق نیست. در صورتی که قوانین مصوب پارلمان وکالت را در رسیدگی های اداری شناسایی نکرده باشند، در اختیار دیوان های اداری است، با وجود این، رویه قضایی دادگاه ها در مواردی که انصاف رویه ای وجود این حق را ایجاب می نماید، با حساسیت برخورد نموده اند. رویه دادگاه اروپایی حقوق بشر نشان می دهد که مفهوم دادرسی منصفانه و حق بهره مندی از وکیل به رسیدگی های اداری نیز تسری یافته است. در نظام حقوق ایران وکالت یکی از حقوق اساسی رویه ای است که در قانون اساسی شناسایی شده و با توجه به رویکرد شورای نگهبان این حق قابل تعمیم به دادگاه های اداری نیز می باشد. رویه قضایی دیوان عدالت اداری نیز همین رویکرد را تایید نموده است.

    کلیدواژگان: وکالت، رسیدگی اداری، دادگاه اروپایی حقوق بشر، دیوان عدالت اداری
  • کامران هاشمی* صفحات 151-172

    تبعیض و بیگانه هراسی تهدیدی برای صلح است و در بسیاری از موارد منجر به درگیری های مسلحانه شده است. همچنین گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد نژادپرستی، دودو داین، نژادپرستی و بیگانه هراسی را به جای تروریسم، «جدی ترین تهدید برای دموکراسی» می داند. از سوی دیگر، مبارزه بین المللی علیه عدم تبعیض، فاشیسم و بیگانه هراسی، همراه با حمایت از اقلیت ها، به جای جنبه مذهبی، بر جنبه های نژادی و ملی افراد آسیب پذیر متمرکز شده است. این سیاست زمانی که عبدالفتاح آمور، گزارشگر ویژه سابق سازمان ملل در مورد عدم تساهل مذهبی اظهار می دارد که «مواردی مرزی وجود دارد که در آن تمایزات نژادی و مذهبی کاملا واضح نیست»، دقیق و درست به نظر نمی رسد. عبدالفتاح آمور می افزاید: «به جز هرگونه تبعیض، هویت بسیاری از اقلیت ها یا حتی گروه های بزرگی از مردم با هر دو جنبه نژادی و مذهبی تعریف می شود. از این رو، بسیاری از موارد تبعیض با تاثیرات هویت های چندگانه تشدید می شود.» همچنین، داین به « محوریت تلفیق عوامل نژاد، فرهنگ و مذهب در فضای ایدیولوژیک نابردباری و قطبی سازی پس از 11 سپتامبر» اشاره می کند. به گفته وی، این فضا «به نفع برانگیختن نفرت نژادی و مذهبی است... [و] با جنجال هایی مانند کاریکاتورهای پیامبر اسلام که توسط روزنامه Jyllands-Posten در دانمارک منتشر شده است، نشان داده می شود». بحث اصلی مقاله در مورد اهداف مشابه اسناد حقوق بشر نژاد محور مانند کنوانسیون CERD، کنوانسیون آپارتاید و کنوانسیون نسل کشی از یک سو و اسناد دین محور مانند اعلامیه حذف همه اشکال عدم تحمل بر اساس مذهب یا اعتقاد، از سوی دیگر، خواهد بود. این تحقیق حاکی از آن است که در حالی که هدف اصلی این اسناد حفاظت از همه افراد آسیب پذیر از جمله برخی افراد به دلیل نژاد یا قومیت و حذف برخی دیگر به دلیل مذهب است با هدف این اسناد همخوانی ندارد و خود تبعیض آمیز است. برای حمایت از این استدلال، می توان مقایسه دیگری بین اهدف بندهای محدود کننده در ماده 19 (2) میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و ماده (10) 2 کنواسیون اروپایی حقوق بشر از یک سو و بند 2 ماده 20 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و ماده 4 کنوانسیون منع هر گونه تبعیض، انجام داد. در حالی که اهداف بندهای محدود کننده در دسته اول مواردی مانند سیاست عمومی یا حقوق دیگران است، هدف اصلی مفاد مواد دسته دوم حمایت از «دیگران» آسیب پذیر است که مشابه هدف کلیه اسناد بین المللی و منطقه ای در این زمینه است. حمایت از اقشار آسیب پذیر، که برای آن باید اقدامات مثبتی انجام شود. برای حفاظت از امنیت و صلح، و در این راستا برای رفع کمبود مبانی قانونی مبارزه با بیگانه هراسی و شامل کردن همه «دیگران» تحت حمایت مبارزه ضد تبعیض، ضد نژادپرستی و ضد بیگانه هراسی، این مقاله پیشنهاد می کند که مفهوم قومیت مذهبی باید در صورت لزوم با عنصر صرفا قومی (نژادی) یا مذهبی جایگزین شود.

    کلیدواژگان: حقوق بشر، دین، نژاد، افراد آسیب پذیر
  • ویلیام دبلیو برک وایت صفحات 173-204

    طی چند سال گذشته دو اتفاق، هویت آمریکایی و بینش جهانی نسبت به آمریکا در خصوص حقوق بشر به طور اساسی دگرگون کرده است. اولین اتفاق حبس «جنگجویان دشمن» در خلیج گوانتانامو و دوم آزار زندانیان در زندان ابوغریب عراق است. این مقاله به بررسی این موضوع می پردازد که چگونه گوانتانامو و ابوغریب تلقی های فکری و عمومی از حقوق بشر در آمریکا و خارج از آن را تغییر داده اند. این مقاله استدلال می کند که واکنش های بسیار متفاوت به این رویدادها در ایالات متحده و خارج از آن حاکی از حرکتی به سمت دیدگاه نسبی گرایانه حقوق بشر در ایالات متحده است به این صورت که حقوق بشر به دلیل ضرورت و قانون در داخل آمریکا محدود می باشد، اما در خارج از آمریکا قوانین حقوق بشر دارای ویژگی جهانشمولی دارند. حرکت به سوی درک جهانی مشترک از ضرورت و قانونمندی برای پیگیری حقوق بشر جهانشمول حیاتی است. واکنش ها به گوانتانامو نشان دهنده پذیرش فزاینده ویژگی نسبی حقوق بشر در ایالات متحده است. در زمستان و بهار سال 2003، نیروهای نظامی ایالات متحده در زندان ابوغریب مرتکب یک سری تخلفات اغلب وحشتناک علیه زندانیان عراقی شدند. هنگامی که اخبار و تصاویر این سوء استفاده ها به رسانه ها رسید، واکنش در ایالات متحده با خشم اخلاقی و محکومیت گسترده همراه بود. همچنین، در خارج از ایالات متحده، واکنش ها به زندان گوانتانامو و ابوغریب به همان اندازه محکوم شده است و نقض حقوق اساسی بشر تلقی شده است. این واکنش های بین المللی نشان دهنده رویکرد جهانی فزاینده به حقوق بشر در سایر نقاط جهان و برداشت های کاملا متفاوت از ضرورت و قانونی بودن نقض حقوق بشر است. تمایزات انتقادی بین واکنش ها به ابوغریب و گوانتانامو بر اساس ضرورت و قانونی بودن این اقدامات است. این مقاله استدلال می کند که حل و فصل اختلافات در مورد ضرورت و قانونی بودن نقض حقوق بشر گامی ضروری در پیگیری حقوق بشر جهانشمول است و این دو رویداد ممکن است بینشی را در مورد درک مشترک از ضرورت و قانونی بودن ارایه دهند. بخش اول این مقاله واکنش های ایالات متحده به زندان گوانتانامو و ابوغریب را در قانون، سیاست و فرهنگ دنبال می کند و حرکتی به سمت برداشت نسبی گرایانه از حقوق بشر را بر اساس مفاهیم ضرورت و قانونی پیشنهاد می کند. بخش دوم به واکنش های بین المللی به گوانتانامو و ابوغریب می پردازد، و نشان می دهد که هر دو رویکردی جهان شمول به حقوق بشر را تقویت کرده اند که ریشه در درک بسیار متفاوتی از ضرورت و قانونی بودن دارد. بخش سوم حقوق بین الملل و برداشت های عمومی از مفهوم ضرورت را از طریق توضیح واکنش های مختلف در ایالات متحده و خارج از کشور و ارایه بینشی به درک مشترک از این اصطلاح بررسی می کند. این مقاله با این استدلال به پایان می رسد که حرکت به سمت حقوق بشر جهانی در دوران پس از 11 سپتامبر مستلزم اجماع بیشتر در ایالات متحده و خارج از کشور هم در قانون و هم در برداشت عمومی از ضرورت محدود کردن حقوق بشر است.

    کلیدواژگان: حقوق بشر، شکنجه، زندان، حقوق بین الملل، خلیج گوانتانامو، ابوغریب
  • فرد اچ لاوسون* صفحات 205-218

    بحث های غربی درباره حقوق بشر منجر به ادغام دو موضع مختلف در مورد آزادی های اساسی و غیرقابل سلب شدنی شده است که شهروندان باید بتوانند به عنوان یک اصل از آنها برخوردار شوند. اول، این مورد که معمولا به عنوان دیدگاه جهان وطنی شناخته می شود [1]، ادعا می کند که یک مجموعه از حقوق اولیه بشر برای همه جوامع معتبر است. ادعای دیگر این است که شهروندان جوامع مختلف ممکن است دارای مجموعه های متفاوتی از حقوق بشر باشند. هر فرد متفکری می پذیرد که این ویژگی اساسا باید شایسته و مناسب با شرایط فرهنگی و تاریخی جامعه مورد نظر باشد. در میان بسیاری از نظریه پردازان برجسته جهان وطنی، دیوید هلد به عنوان منسجم ترین و پر سر و صداترین مدافع جهانشمولی حقوق بشر شناخته شده است. مسلما تاثیرگذارترین حامی مجموعه های حقوقی متمایز برای محیط های اجتماعی مختلف، جان رالز است، که مفهوم بحث برانگیز او از قانون خلق ها صراحتا از جوامع لیبرال می خواهد که اگر به این مجموعه های حقوقی متمایز احترام نمی گذارند، راه های جایگزینی که در آن حداقل دسته ای از حقوق اساسی ممکن است بیان شود را تحمل کنند. [2] این مقاله ابتدا نشان می دهد که این دو قطب متضاد بحث حقوق بشر بسیار بیشتر از آنچه انتظار می رود به یکدیگر نزدیک شده اند. دوم، این مقاله دو استدلال را ترسیم می کند که می توان آنها را ترکیب کرد و دیدگاهی را ارایه داد که عمیقا با دو موضع متعارف متفاوت است، دیدگاهی که نه تنها مبنایی برای حقوق بشر پیشنهاد می کند که حتی حداقلی تر (و در نتیجه رادیکال تر) از قانون خلق است. این دیدگاه ما را ترغیب می کند که بین مولفه های مدنی و اخلاقی حقوق بشر مرزبندی روشنی ایجاد کنیم. در نهایت، این مقاله شواهد تجربی ارایه می کند که نشان می دهد نگرش مدارا نسبت به مجموعه های متمایز حقوق بشر به ترویج صلح بین دولت ها تمایل دارد. این نشان می دهد که عدم احترام به تفاوت های بین فرهنگی در حقوق بشر، زمینه را برای جنگ بین دولتی فراهم می کند.

    کلیدواژگان: قانون، حقوق بشر، دنیای غرب، شهروندان
  • محمد شفیق* صفحات 219-234

    کلمه دیالوگ از کلمه یونانی “dialogos” گرفته شده است و معمولا در معنای گفتگو بین دو نفر، دو گروه و/ یا جامعه یا سازمان استفاده می شود. دیالوگ بحثی برای برد یا باخت یا متقاعد کردن دیگری به طرز تفکر خاصی نیست. دیالوگ مکالمه ارتباطی است که شامل فرآیندی بسیار خلاقانه با هدف ایجاد روابط مسالمت آمیز و محترمانه بین شرکت کنندگان و در یک جامعه است. هنگامی که جوامع یا سازمان های مذهبی نماینده ای را برای شرکت در گفت وگوی درون مذهبی یا بین مذاهب معرفی می کنند، مطمین می شوند که نامزدهای آنها در هنر گفتگو آموزش دیده اند. اول اینکه او نماینده جامعه است و دوم اینکه اگر در فن گفت و گو آموزش ندیده باشد می فهمند که ممکن است تاثیر منفی بر گفتگوی درون دینی یا بین ادیانی داشته باشد. برای یک گفتگوی درون دینی و بین ادیانی سالم، سازمان یا نمایندگان جامعه باید در زمینه حقوق، مسیولیت ها و مهارت های گفتگو آموزش ببینند. این مقاله برخی از آن حقوق، مسیولیت ها و مهارت های ضروری برای یک گفتگوی موفق را در پرتو آن اصول و رهنمودهای مطرح شده در قرآن و سنت مورد بحث قرار خواهد داد. اعتقاد بر این است که گفتگوی درون دینی دشوارتر از گفتگوی بین ادیان است. مشاهده شده است که بسیاری از سازمان های مسلمان آماده مشارکت در گفتگوی بین ادیان هستند، اما از مشارکت در گفتگوهای درون دینی یا درون مسلمانان تردید دارند. گفت و گوی درون دینی پیش نیاز یک گفتگوی موفق بین ادیان است.  هنر گفتگوی درون دینی و بین ادیانی در بنیان به هم پیوسته هستند و حقوق، مسیولیت ها و مهارت هایی که برای گفتگوی بین ادیانی ضروری است، به همان اندازه در گفتگوی درون ادیانی نیز لازم است. با این حال، این مقاله به تاریخ مسلمانان اشاره های ویژه ای می کند تا برخی از اصول و رهنمودهایی را که ممکن است به طور ویژه به مسلمانان در ایجاد گفت وگوی درون اسلامی سالم کمک کند را برجسته نماید. برای توسعه گفت وگوی سالم بین مسلمانان، این مقاله برخی اصطلاحات دینی مانند بدعت، شرک، منافق، شیطان یا ابلیس، کفر، دال و مودیل را که معمولا در نشست های مسلمانان علیه یک گروه مسلمان دیگر به کار می رود، انتخاب می کند. کاربرد این اصطلاحات و تاثیر آنها بر گفتگوی سالم بین مسلمانان در پرتو اصول راهنمای قرآن و سنت مورد تحلیل قرار خواهد گرفت.

    کلیدواژگان: گفتگو، صلح، مسلمان، حقوق بشر
  • یوگیندر سینگ سیکند* صفحات 235-252

    هند خانه تنوع قابل توجهی از ادیان است و چالش بزرگی که این کشور امروز با آن مواجه است، درگیری بین جوامع مختلف مذهبی است. این امر در دهه های اخیر شکل های تهدیدآمیزی به خود گرفته است. وقایع خشونت آمیز میان هندوها و مسلمانان، که در آن اغلب سازمان های دولتی نقش اصلی را در هدایت خشونت های ضد مسلمانان ایفا می کنند، اکنون در برخی از بخش های این کشور به شکل بومی درآمده است. این شکل از خشونت جمعی، که عموما توسط نیروهای دست راستی هندو تحریک می شود، به دنبال تایید مذهبی هستند و همچنین به عنوان یک جنگ صلیبی برای نجات "ملت" هند، که با اصطلاحات هندو توصیف و به تصویر کشیده می شود، برنامه ریزی می شود. خشونت های جمعی و قتل عام مسلمانان در مناطق مختلف کشور منجر به نقض فزاینده حقوق بشر، به ویژه در جوامع به حاشیه رانده شده مانند مسلمانان کشور، که تعداد آنها بیش از 150 میلیون نفر است، شده است. به این موارد، بی توجهی همه جانبه دولت به مسلمانان را نیز می توان اضافه کرد. در پاسخ به این شرایط، سازمان های مختلف مسلمان هندی و جنبش های اسلامی امروز به دنبال ترویج صلح و گفتگو و همبستگی بین جوامع به ویژه بین مسلمانان هند و جامعه غالب هندو هستند. با این استدلال که این امر نه تنها برای حفاظت از جان مسلمانان و حفظ و ارتقای منافع آنها بسیار مهم است، بلکه مهمتر از آن، این یک وظیفه اسلامی است و برای ترویج کار تبلیغی اسلامی یا تبلیغ در میان هندیان غیر مسلمان ضروری است.  آنچه آنها در واقع بیان می کنند دیدگاه های اسلامی در مورد صلح و همبستگی بین ادیان است. این مقاله به بررسی رویکردی می پردازد که یک جنبش بزرگ اسلامی هند به نام جماعت اسلامی هند در ترویج صلح و گفت وگوی بین جوامع در زمینه هند اتخاذ کرده است. این بر اساس تحلیل محتوایی از ادبیات جنبش و همچنین مروری بر برخی از تلاش های عملی جنبش در این زمینه است.هند خانه تنوع قابل توجهی از ادیان است و چالش بزرگی که این کشور امروز با آن مواجه است، درگیری بین جوامع مختلف مذهبی است. این امر در دهه های اخیر شکل های تهدیدآمیزی به خود گرفته است. وقایع خشونت آمیز میان هندوها و مسلمانان، که در آن اغلب سازمان های دولتی نقش اصلی را در هدایت خشونت های ضد مسلمانان ایفا می کنند، اکنون در برخی از بخش های این کشور به شکل بومی درآمده است. این شکل از خشونت جمعی، که عموما توسط نیروهای دست راستی هندو تحریک می شود، به دنبال تایید مذهبی هستند و همچنین به عنوان یک جنگ صلیبی برای نجات "ملت" هند، که با اصطلاحات هندو توصیف و به تصویر کشیده می شود، برنامه ریزی می شود. خشونت های جمعی و قتل عام مسلمانان در مناطق مختلف کشور منجر به نقض فزاینده حقوق بشر، به ویژه در جوامع به حاشیه رانده شده مانند مسلمانان کشور، که تعداد آنها بیش از 150 میلیون نفر است، شده است. به این موارد، بی توجهی همه جانبه دولت به مسلمانان را نیز می توان اضافه کرد. در پاسخ به این شرایط، سازمان های مختلف مسلمان هندی و جنبش های اسلامی امروز به دنبال ترویج صلح و گفتگو و همبستگی بین جوامع به ویژه بین مسلمانان هند و جامعه غالب هندو هستند. با این استدلال که این امر نه تنها برای حفاظت از جان مسلمانان و حفظ و ارتقای منافع آنها بسیار مهم است، بلکه مهمتر از آن، این یک وظیفه اسلامی است و برای ترویج کار تبلیغی اسلامی یا تبلیغ در میان هندیان غیر مسلمان ضروری است.  آنچه آنها در واقع بیان می کنند دیدگاه های اسلامی در مورد صلح و همبستگی بین ادیان است. این مقاله به بررسی رویکردی می پردازد که یک جنبش بزرگ اسلامی هند به نام جماعت اسلامی هند در ترویج صلح و گفت وگوی بین جوامع در زمینه هند اتخاذ کرده است. این بر اساس تحلیل محتوایی از ادبیات جنبش و همچنین مروری بر برخی از تلاش های عملی جنبش در این زمینه است.

    کلیدواژگان: گفتگوی صلح، اسلام، هند، حقوق بشر
|
  • Sattar Azizi Pages 5-28

    In traditional international law,"Effective Authority" has been the applicable criterion in recognizing the legitimacy of governments and their recognition by other states. The United Nations also took note of this criterion in accepting representatives identified by governments. However, after the Cold War, a new criterion, the "Democratic Legitimacy," was introduced to recognize the legitimacy of new governments. Increasing attention to human rights and adherence to democratic norms in governance has strengthened this theory among jurists. The main question of this article is what is the applicable criterion in examining the "legality of governments" in international law? In this article, which is written by descriptive-analytical method and by studying books and articles, we examine the application of the theory of democratic legitimacy in the recognition of governments. By studying the change of governments after the adoption of the UN Charter until 2020, we conclude that the theory of democratic legitimacy was applied only in response to military coup d'état against democratically elected governments after the end of the Cold War. In other causes of regime change including revolutions and civil war; The New Government is recognized by the international community and credentials of its representatives accredited to the United Nations on the basis of the traditional criterion of effective authority. However, there are few exemptions such as Islamic Emirate of Afghanistan.

    Keywords: Democratic Governance, Effective authority, Military coups, Recognition of Governments, Credentials Committee
  • Mohammad Jalali *, Sogol Soodbar Pages 29-50

    European court of human rights was established in 1959 as an independent court of Council of Europe in order to deal with alleged violations of human rights which has been enumerated in European Convention on human rights. Obviously, protection and evolution of human rights obligations is considered as one of the most significant concerns of this court. In addition, the protection of human rights and public interest together Are required for an efficient society. As a result, European court of human rights must use a mechanism by which it can have a reasonable and balanced operation to realize these two fundamental values. In order to approach this aim, the court uses the proportionality test, consisting of three principles of legitimacy, appropriateness and necessity. Despite its efficient results for the Court, the application of this test has its deficiency in keeping a balance between human rights and public interest. This court authorized the member states to evaluate the legitimacy of an aim by themselves, however it should be the court’s task to pass three steps of proportionality test independently. This research mainly concentrates on the evaluation of the European court of human rights from the doctrine of margin of appreciation perspective.

    Keywords: European Court of Human Rights, Proportionality test, The margin of appreciation Doctrine, Legitimacy of an aim
  • Nasrin Mosaffa *, Ali Nazifpour Pages 51-70

    The “Black Lives Matter” civil rights movement has left profound effects on the international approach of the US government toward human rights. This movement reached its peak in 2020 and profoundly affected culture, politics, and policy making in the US. The two major parties reacted differently – the Democrats showed support but Republicans opposed it. These reactions help us analyze the US international policy toward human rights. US human rights policy has been embedded in the theory of “American exceptionalism”, which considered US the best incarnation of human rights and its interests as a superpower equal to its protection. But the Black Lives Matter movement challenges this narrative and claims that human rights violations are an untold part of this story. The Democrats have adopted a new approach to American exceptionalism in response which considers The US to have an exceptional potential to embody human rights values but this potential is yet to be realized. Joe Biden has also prioritized human rights more than his predecessors since 1980s by criticizing the US and also adopting harsher policies toward US allies that violate human rights. It can be predicted that the Democrats will adopt a more normative approach toward human rights in the future.

    Keywords: Black Lives Matter, American exceptionalism, US Foreign Policy, human rights, racism
  • Shirin Bayat *, Shahla Moazami Pages 71-86

    Often when speaking of supporting vulnerable victims, including women, everyone's offender-oriented approach turns to a specific criminalization or aggravation of punishment, however the question is whether such an approach is in the best interest of the victim and will lead to maximum support for her. It seems that constant recourse to criminal intervention is not only insufficient for stopping victimization of women, but sometimes criminal intervention apart from significant costs can lead to aggravation or recurrence of victimization.  It seems that providing extra-criminal protective options, decriminalization, or depenalization of behaviors that some women are forced to commit in certain circumstances provides better protection for women victims rather than focusing solely on criminal punishment. In this article, an attempt has been made to use analytical-descriptive method, while referencing the current criminal law and its shortcomings in protecting women victims, to suggest some measures such as decriminalization of abortion after rape or accepting extra-criminal options in crimes including domestic violence in light of restorative justice teachings as an alternative or supplementary approach.

    Keywords: Extra-Criminal Protection, Women victims, Criminal Retreat, Decriminalization
  • Mostafa Fazaeli *, Emad Oboudiyat Pages 87-110

    According to Article 7 of the Rome Statute, the crime of Apartheid refers to actions, policies, and courses of conduct with the purpose of maintaining an institutionalized regime of systematic racism and racial domination. Based on this definition, the word "Apartheid" will not only refer to the historical regime of South Africa (1948-1994) but is also recognized as a crime against humanity on par with torture and slavery. Due to certain similarities in legal systems and roots of establishment, Israel and the Apartheid Regime of South Africa have been considered to be analogous in various international documents sponsored by the United Nations until 1991.This study aims to analyze the historical rationale behind this recognition and the reversal of course by the United Nations General Assembly, which was initiated with the revocation of A/RES/3379 resolution (the equation of Zionism with racism). Furthermore, in the light of recent developments on domestic and international levels, it seems several unaligned trends are gaining ground in this respect to reaffirm the previous attribution of the crime of Apartheid to Israel. Through using E-Library data and employing the descriptive-analytical method, the veracity of the said trends, their projection, and their perseverance will be further discussed in this paper.

    Keywords: Apartheid, Zionism, Racial discrimination, Israel, International Criminal Court
  • MohammadHossein Mozaffari * Pages 111-134

    Since the adoption of the Cairo Declaration of Human Rights in Islam (CDHRI) in 1990, there was an ongoing debate between Western and Muslim states regarding the compatibility of its provisions with human rights standards. The adoption of Ten-Year Program of Action in 2005 was a turning point in the OIC human rights agenda. The establishment of the Independent Permanent Human Rights Commission (IPHRC) paved the way for the revision of the CDHRI in 2020 and it was described as a monumental success. This article shall review the in which the OIC has re-engaged to human rights after 30 years of controversies with a descriptive and analytical method. First, we will study the general framework of the revised Declaration and the challenges of the adoption process, and then we will evaluate the changes made in its content by comparing the two declarations. The paper concludes that the revised declaration may bring OIC human rights rhetoric in alignment with UN human rights language, nevertheless, the IPHRC failed to carry out its mandated task in bringing human rights standards in harmony with Islamic teachings and values, especially where it simply copied and pasted the text of international human rights instruments.

    Keywords: Organization of Islamic Cooperation, human rights, Cairo Declaration of Human Rights in Islam (CDHRI), Independent Permanent Human Rights Commission (IPHRC), Cairo Declaration of the Organization of Islamic Cooperation on Human Rights (CDOHR)
  • Alimohamad Fallahzadeh * Pages 135-150

    The right to attorney in judicial proceedings is one of the basic procedural rights that serves substantive rights. The question that can be raised here is “What is the meaning and characteristics of the attorney in administrative proceedings? Using a comparative and analytical method, the present article seeks to answer the above question. The findings of this article show that the British and Australian legal systems do not recognize the right to attorney in administrative proceedings as an absolute right. If the laws do not recognize the power of attorney in the administrative proceedings, it will be up to administrative courts. However, in cases where procedural fairness requires this right, the courts are sensitive to it in their judicial procedure. The procedure of the European Court of Human Rights also shows that the concepts of fairness of the proceedings and the right to attorney have been extended to administrative proceedings as well. In the Iranian legal system, the attorney is one of the basic procedural rights recognized by the Constitution and according to the approach of the Guardian Council, this right can be extended to administrative courts as well. The judicial procedure of the Court of Administrative Justice also confirms this approach and treats it as a judicial proceeding.

    Keywords: Attorney, administrative proceeding, European Court of Human Rights, The Court of Administrative Justice
  • Kamran Hashemi * Pages 151-172

    Discrimination and xenophobia are threats to peace, and in many occasions have led to armed conflicts. Similarly the UN Special Rapporteur on Racism, Doudou Diène finds racism and xenophobia, rather than terrorism, as “the most serious threats to democracy”. On the other hand, international struggle against non-discrimination, fascism and xenophobia, along with protection of minorities, has been concentrated on the racial and national aspects of vulnerable people, rather than the religious ones. This policy seems no more adequate when as Abdelfattah Amor, the former UN Special Rapporteur on religious intolerance states that “there are borderline cases where racial and religious distinctions are far from clear cut. Abdelfattah Amor adds, “apart from any discrimination, the identity of many minorities, or even large groups of people, is defined by both racial and religious aspects. Hence, many instances of discrimination are aggravated by the effects of multiple identities.” Similarly Diène refers to “the centrality of the amalgamation of the factors of race, culture and religion in the post-9/11 ideological atmosphere of intolerance and polarization.”

    Keywords: human rights, Religion, Race, Vulnerable People
  • William W. Burke-White Pages 173-204

    Over the past few years, two events have radically transformed American identity and global perceptions of America with respect to human rights. The first of these is the detention of “enemy combatants” at Guantanamo Bay and the second is the abuse of prisoners at Abu Ghraib prison in Iraq. This paper considers how Guantanamo and Abu Ghraib have altered the intellectual and popular perceptions of human rights in America and abroad. The paper argues that the very different reactions to these events in the US and abroad suggest a move toward a relativist view of human rights in the US, limited by necessity and legality, but a universalist approach to human rights abroad. Moving toward a common global understanding of necessity and legality is critical to the pursuit of universal human rights. The reactions to Guantanamo indicate a growing acceptance in the United States of a relative conception of human rights. In the winter and spring of 2003, United States military forces at Abu Ghraib prison committed a range of often gruesome violations of Iraqi prisoners.

    Keywords: human rights, Torture, prison, International Law, Guantanamo Bay, Abu Ghraib
  • Fred H. Lawson * Pages 205-218

    Western discussions of human rights have led to the coalescence of two distinct positions regarding the fundamental, inalienable liberties that citizens should be able to enjoy as a matter of principle. The first, commonly known as the cosmopolitan perspective , asserts that one set of basic human rights is valid for all societies. The other claims that citizens of different societies may possess different sets of human rights, albeit ones that any thoughtful person would acknowledge to be essentially decent and appropriate to the cultural and historical circumstances of the community at hand. Among a great many prominent cosmopolitan theorists, David Held stands out as the most consistent and vociferous champion of a universalist conception of human rights. Arguably the most influential proponent of distinct packages of rights for various social milieux is John Rawls, whose controversial notion of the Law of Peoples explicitly calls on liberal societies to tolerate, if not actually respect, alternative ways in which a minimal cluster of basic rights might be articulated. This paper demonstrates first that these two, generally opposed poles of the debate over human rights have moved much closer to one another than one might expect.

    Keywords: Law, human rights, West world, citizens
  • Muhammad Shafiq * Pages 219-234

    The word dialogue comes from the Greek word ‘dialogos’ and is commonly used in the meaning of conversation between two people, two groups and/or communities or organizations. Dialogue is not a debate to win or lose or to convince the other of a particular way of thinking. Dialogue is communicative conversation that involves intensely creative process with a goal to create peaceful and respectful relations among participants and in a community. When religious communities or organizations nominate a representative to participate in the intra or interfaith dialogue, they make sure that their nominees are trained in the art of dialogue. First, that he/she represents the community and second, that if he/she is not trained in the art of dialogue they understand that there may be a negative impact on the intra-faith or interfaith dialogue. For a healthy intra-faith and interfaith dialogue, the organization or community representatives must be trained in rights, responsibilities and skills of dialogue. This paper will discuss some of those rights, responsibilities and skills essential for a successful dialogue in the light of those principles and guidelines initiated in the Qur’an and Sunnah.

    Keywords: Dialogue, peace, Muslim, human rights
  • Yoginder Singh Sikand * Pages 235-252

    India is home to a remarkable variety of religions, and a major challenge that the country faces today is that of conflict between various religious communities. This has taken on menacing forms in recent decades. Incidents of violence between Hindus and Muslims, in which often agencies of the state play a central role in directing anti-Muslim violence, have now become endemic in some parts of the country. This form of communal violence, generally instigated by right-wing Hindu forces, is sought to be given religious sanction and is also projected as a crusade to save the Indian “nation”, which is described and portrayed in Hindu terms. Communal violence and anti-Muslim pogroms in various parts of the country have resulted in mounting human rights violations, particularly of marginalised communities such as the country’s Muslims, who number more than 150 million.

    Keywords: peace, Dialogue, Islam, India, human rights