فهرست مطالب

فصلنامه خانواده پژوهی
پیاپی 72 (زمستان 1401)

  • تاریخ انتشار: 1401/12/25
  • تعداد عناوین: 10
|
  • رضا تیموری ارشد*، اردشیر رضایی، رسول صادقی صفحات 599-621
    ازدواج یکی از مهم ترین و پایدارترین روابط بین فردی است که در انتقال فرد به مرحله بزرگسالی اهمیت بسیاری دارد. این مقاله به بررسی میزان پیشرسی ازدواج دختران در سال 1395 و تعیین کننده های آن در سطح شهرستان های کشور می پردازد. روش تحقیق، تحلیل ثانویه داده های سرشماری 1395 می باشد. نتایج بیانگر شیوع بالاتر پیشرسی ازدواج دختران در مناطق شمال شرقی و شمال غربی کشور است. نتایج تحلیل چندمتغیره نشان داد از میان عوامل مورد بررسی، سطح تحصیلات (اثر منفی)، نسبت روستانشینی و مضیقه ازدواج مردان (اثر مثبت)، به ترتیب بیشترین تاثیر را بر پیشرسی ازدواج دختران 10 تا 14 سال دارد. در خصوص پیشرسی ازدواج دختران 15 تا 19ساله، اشتغال به تحصیل (اثر منفی) و مضیقه ازدواج مردان و نسبت روستانشینی (با اثر مثبت)، به ترتیب بیشترین اثرگذاری را داشته اند. ازاین رو، تحصیلات به عنوان یک عامل محافظت کننده در برابر پیشرسی ازدواج است؛ در مقابل، روستانشینی و مضیقه ازدواج مردان پیشران های مهم پیشرسی ازدواج محسوب می شود.
    کلیدواژگان: سن ازدواج، پیشرسی ازدواج، مضیقه ازدواج، فرهنگ، توسعه، ایران
  • لیلا بهمنی*، باقر طالبی دارابی، منصوره زارعان صفحات 623-639
    در این مقاله در پی آنیم که با بررسی های میدانی مبتنی بر مصاحبه، دریابیم که چه میزان میان درک زوجین با درک قانون گذار توافق یا عدم توافق وجود دارد. بررسی ها نشان داده است که درک زوجین از حریم خصوصی اولا ناشی از آگاهی از قانون مدنی نیست؛ ثانیا اگر از قانون اطلاع داشته باشند، ناشی از فهم ماده قانونی نیست؛ بلکه درک زوجین بیشتر تحت تاثیر شناخت های بیرونی از مفهوم حریم خصوصی است. این تحقیق اما نشان داده است که بسیاری، حتی نمی دانند حریم خصوصی چه هست که بخواهیم میزان انطباق آن با درک قانون گذار را بررسی کنیم. بنابراین نتیجه تحقیق نشان داد میان درک قانون گذار از حریم خصوصی و درک کنشگران از آن تفاوت فاحشی وجود دارد و قانون گذار باید درک جدید از حریم خصوصی را بیابد و قانون موجود را اصلاح و خلا قانونی را پر کند. زوجین نیز باید درک خود از حریم خصوصی را با درک قانون گذار بسنجند و بدانند که پنداشت های فردی نمی تواند ملاک قضاوت درباره حق طرفین قرار گیرد و قابل طرح در مراجع قانونی نیست.
    کلیدواژگان: زوجین، حریم خصوصی، قانون مدنی
  • منیژه فیروزی* صفحات 641-656
    سرطان نه تنها زندگی بیمار بلکه زندگی خانواده و به ویژه همسر را تحت تاثیر قرار می دهد. هدف از انجام این پژوهش، تعیین میزان اثربخشی درمان زوجی مبتنی بر ذهن آگاهی، برای بهبود حس انسجام و رضایت زناشویی مراقب بیمار مبتلا به سرطان پروستات بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون همراه با پیگیری سه ماهه بود. در این مطالعه، 63 زوج بیمار مبتلا به سرطان و مراقب او (همسر) که به بیمارستان شهدای تجریش مراجعه می کردند، داوطلبانه شرکت کردند. آن ها به طور تصادفی به دو گروه مداخله و لیست انتظار تقسیم شدند. برنامه مداخله شش جلسه ای برای آن ها اجرا شد. در این پژوهش، پرسش نامه های حس انسجام آنتونوسکی و رضایت زناشویی انریچ به کار گرفته شد. یافته ها نشان داد که زوج درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، به طور معناداری برای تقویت حس انسجام و افزایش رضایت زناشویی زنانی که از همسر مبتلا به سرطان خود مراقبت می کنند، اثربخش بوده است. با توجه به نتایج پژوهش می توان بیان کرد که مداخله هایی که نیازهای برآورده نشده مراقب بیمار را مورد توجه قرار دهد، می تواند توانمندی آن ها را برای ادامه مسیر بیشتر سازد.
    کلیدواژگان: سرطان، بیمار مراقب، زوج درمانی، حس انسجام، رضایت زناشویی
  • قاسم نظیری*، نرجس حسینی راوری زاده، اعظم داودی، نجمه فتح صفحات 657-673
    پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی دو روش زوج درمانی شناختی  رفتاری و تحلیل رفتار متقابل بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان زوجین ناسازگار انجام شد. این تحقیق طرح آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. بر این اساس، شصت زوج به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه زوج درمانی شناختی رفتاری، تحلیل رفتار متقابل و گروه کنترل، در هر گروه بیست نفر قرار گرفتند. آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله، پرسش نامه سازگاری زناشویی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان را تکمیل کردند و به مدت ده جلسه دوساعته تحت آموزش قرار گرفتند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 و روش آماری توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (تحلیل کواریانس و واریانس) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که زوج درمانی شناختی  رفتاری و تحلیل رفتار متقابل بر بهبود راهبردهای تنظیم شناختی هیجان زوجین ناسازگار تاثیر مطلوب داشته است (05/0>p) و زوج درمانی شناختی  رفتاری اثربخشی بیشتری داشته است.
    کلیدواژگان: زوج درمانی شناختی رفتاری، تحلیل رفتار متقابل، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، زوجین ناسازگار
  • سعید حقانی* صفحات 675-693
    اعتباربخشی و اعمال قواعد و عادات مسلم اقلیت های دینی و مذهبی پیشینه ای دیرینه در حقوق ایران دارد. با این حال، تبصره ماده 4 قانون حمایت از خانواده متفاوت با قبل، صلاحیت قضایی به منظور تصمیم گیری در احوال شخصیه و امور حسبی نیز برای مراجع عالی اقلیت های دینی شناسایی کرده است. در این مقاله، سعی در بررسی ابعاد این تحول داریم. این مقرره، علاوه بر اینکه برخلاف برخی اصول قانون اساسی همچون اصول 12، 13 و 159 است، به نظر می رسد، هم در رابطه با مفهوم مراجع عالی دینی و هم در خصوص برخی فروعات مربوط به آیین دادرسی مشکلاتی به همراه خواهد داشت. در این وضعیت، دادگاه ها می توانند. از یک سو، با بارنکردن اثر سلبی بر مقرره یادشده و قایل شدن صلاحیت موازی برای خود و از سوی دیگر، با موشکافی در بررسی شرایط تنفیذ تصمیمات مراجع عالی دینی از آثار سوء مقرره موضوع بحث بکاهند.
    کلیدواژگان: قانون حمایت خانواده، اقلیت های دینی، احوال شخصیه، صلاحیت قضایی
  • رضا پیش قدم، شیما ابراهیمی* صفحات 695-714
    پژوهش حاضر با هدف معرفی سبک های فرزندپروری بر اساس میزان دل نگرانی والدین انجام گرفت. روش پژوهش، توصیفی از نوع کیفی و کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش والدین ایرانی بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و مکالمات آنان در 5 ماه از سال 1401 مورد مداقه قرار گرفت. 473 پاره گفتار از مکالمات 388 والد در بافت طبیعی و 512 پاره گفتار از مکالمات 428 والد در 45 سریال و فیلم های ایرانی که حاوی عبارات دل نگرانی والدین بود، بر اساس الگوی مفهومی تحلیل زباهنگ واکاوی شد. نتایج نشان داد والدین در موقعیت نابرابر و غیررسمی دغدغه مندی خود را با اهدافی نظیر مساعدت و هم فکری، تحمیل نظر، اقناعگری، نصیحت، حفظ آبرو، تبریه خود، شماتت و سرزنش، گلایه، اعتراض و سلب مسیولیت نسبت به فرزندانشان نشان می دهند. این عبارات به ویژه در والدین با تفکرات سنتی می تواند نشان دهنده الگوهای فرهنگی مانند مردنگری، جمع گرایی و کل نگری باشد. افزون بر این، در دسته بندی جدیدی از فرزندپروری برحسب میزان دل نگرانی، چهار دسته والدین هیچ دل، برون دل، درون دل و فرادل (الف. تحمیلی، ب. اقناعی) معرفی شدند. نتایج نشان داد بیشترین میزان دل نگرانی والدین در سطح درون دلی و پس از آن، به ترتیب در سطوح فرادلی و برون دلی بوده است. این امر نشان می دهد بیشتر والدین تمایل دارند در سطح همدلی با فرزندان خود رفتار کنند. امروزه تحمیل عقاید و نظرات در خانواده های ایرانی کم رنگ شده و افراد بیشتر به سمت فردگرایی در حرکت هستند. این امر تا بدان جا پیش می رود که برخی خانواده ها ترجیح می دهند سبک های فرزندپروری هیچ دلی و برون دلی را برگزینند. این امر به صورت افراطی ممکن است گسست عاطفی و نسلی بین والدین و فرزندان را به وجود آورد و در آینده فرزندان تاثیرات سویی داشته باشد. بنابراین برقراری تعادل میان سبک های فرزندپروری حایز اهمیت است.
    کلیدواژگان: الگوی تحلیل مفهومی زباهنگ، دل نگرانی، سبک های فرزندپروری، فرادلی
  • زهرا رضایی نسب* صفحات 715-737
    خشونت در خانواده، از جمله مسایل اجتماعی حاد به شمار می رود. امروزه برای بسیاری از کودکان خانواده به محل خشونت تبدیل شده و همین امر سبب ایجاد خلل در فرایند جامعه پذیری شان شده است. هدف از پژوهش حاضر مطالعه علل و پیامدهای کودک آزاری از دید مشاوران و مددکاران شهر ایلام می باشد. روش تحقیق کیفی و مبتنی بر تحلیل تماتیک است. جامعه مورد مطالعه شامل مشاوران، کارشناسان حوزه آسیب های اجتماعی و مددکاران شاغل در مراکز حمایت از کودکان، اورژانس اجتماعی و مراکز اصلاح و تربیت می باشد که از طریق نمونه گیری هدفمند و بر اساس ملاک اشباع نظری تعداد ده نفر به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. تحلیل داده ها از طریق مراحل مدنظر کلارک و براون انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات نیز مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. نتایج نشان می دهد عوامل مرتبط با پدیده کودک آزاری از دید کارشناسان عبارت اند از: انسداد کنش ارتباطی، نابسامانی سبک زندگی، خانواده نامتعادل، سرمایه فرهنگی پایین، تابوهای ساختاری، نحیف شدن ارتباطات بین نسلی. همچنین مهم ترین پیامدهای کودک آزاری از نظر کارشناسان سه مقوله آسیب های مربوط به عاملیت، آسیب های آموزشی و آسیب های اجتماعی می باشد.
    کلیدواژگان: کودک آزاری، تحلیل تماتیک، شهر ایلام، مددکاران
  • ساجد یعقوب نژاد قاین* صفحات 739-754
    هدف این پژوهش بررسی پدیدارشناختی تجربه زیسته استرس والدینی، از نگاه مادران کودکان با نشانگان داون است. با توجه به هدف و ماهیت موضوع، یعنی تجربه زیسته مادران از زندگی با کودک با نشانگان داون روش این پژوهش راهبرد پدیدارشناسی توصیفی است. شرکت کنندگان در این پژوهش 7 نفر از مادران کودکان با نشانگان داون، در دامنه سنی 33 تا 55 سال هستند که کودک آن ها 3 تا 6 سال دارند. با توجه به ویژگی های شرکت کنندگان این پژوهش، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. پس از بررسی و جمع بندی دقیق پاسخ های مادران کودکان با نشانگان داون درباره تجربه شان در فرایند فرزندپروری، عمده استرس های والدینی آنان را می توان در شش مقوله اصلی طبقه بندی کرد که عبارت است از: پذیرش کودک، نگرانی از آینده کودک، ناآشنایی با راهبردهای تربیتی و آموزشی مناسب، هیجان های نامطلوب، مشکلات مرتبط با سلامت کودک و مشکلات مربوط به سایر اعضای خانواده. این مقوله ها می تواند در فرایند طراحی برنامه های آموزشی و توان بخشی خانواده محور برای مادران کودکان با نشانگان داون مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: استرس والدینی، مادران کودکان با نشانگان داون، پدیدارشناسی
  • سیده گیتی سبحانی*، هاجر فلاح زاده، حسین پورشهریار صفحات 755-775
    هدف پژوهش حاضر بررسی نقش سرمایه روان شناختی و عملکرد خانواده در پیش بینی گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان دختر 13 تا 15 سال بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر 13 تا 15ساله شهرستان بیجار می باشد که در سال تحصیلی 14011400 مشغول به تحصیل بودند. از بین جامعه موردنظر، 306 نفر با استفاده از فرمول کوکران برای نمونه در نظر گرفته شد که پنج مدرسه به صورت هدفمند انتخاب شد و لینک الکترونیکی پرسش نامه ها در داخل گروه اصلی هر مدرسه قرار گرفت. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که بین نمره کلی سرمایه روان شناختی و عملکرد خانواده با گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان در میان نوجوانان دختر 13 تا 15 سال همبستگی منفی و معناداری وجود دارد (05/0≥p). همچنین مولفه های سرمایه روان شناختی و عملکرد خانواده توانستند در مجموع، 7/13 درصد از واریانس گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان کل را در نوجوانان دختر 13 تا 15 سال پیش بینی نمایند. با توجه به یافته ها می توان گفت که سرمایه روان شناختی و عملکرد خانواده در گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان دختر 13 تا 15 سال نقش دارند. اما نقش سرمایه روان شناختی در پیش بینی رفتارهای خودآسیب رسان (بعد مستقیم و بعد غیرمستقیم) نسبت به عملکرد خانواده پررنگ تر بود.
    کلیدواژگان: رفتارهای خودآسیب رسان، سرمایه روان شناختی، عملکرد خانواده، نوجوان
  • مرضیه بابایی حیدرآبادی*، پریا لطفی، زهرا بارورز کوچه قلعه، پریسا صاحب الزمانی، مسلم اکبری صفحات 777-792

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر خانواده و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در خودانگاره دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال بی اشتهایی عصبی انجام گرفت. روش از نوع نیمه تجربی، پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه کنترل بود. جامعه، نوجوانان دختر مبتلا به بی اشتهایی عصبی در سال 1399 و 1400، در شهر کرج بودند. 45 نفر از دانش آموزان به همراه خانواده هایشان، به طور هدفمند، بر اساس پرسش نامه نگرش های خوردن انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفتند. در ده جلسه، گروه آزمایشی اول مداخله درمان مبتنی بر خانواده و گروه آزمایش دوم درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. شرکت کنندگان در همه گروه ها، در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه، توسط پرسش نامه خودانگاره راجرز ارزیابی شدند. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس چندمتغیره و تحلیل واریانس آمیخته نشان داد نمرات خودانگاره مثبت در پس آزمون هر دو گروه درمان مبتنی بر خانواده و درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش افزایش یافته است. همچنین تفاوت معناداری بین اثربخشی دو روش وجود ندارد. می توان گفت که این درمان ها باعث پیدایش خودانگاره مثبت در دانش آموزان می شود. همچنین نتایج پیگیری نشان داد اثربخشی هر دو روش ماندگار است.

    کلیدواژگان: بی اشتهایی عصبی، خودانگاره، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمان مبتنی بر خانواده
|
  • Reza Teimouri Arshad *, Ardeshir Rezaei, Rasoul Sadeghi Pages 599-621
    Marriage is one of the most essential and long-lasting interpersonal relationships that is truly important in the transition to adulthood. This study investigates the rate of girls' early marriage in 2016 and its indicators in the country's counties. The research method of the article is a secondary analysis of 2016 census data. The results designate a higher predominance of girls' early marriage in the northeastern and northwestern regions of the country. The outcomes of multivariate analysis showed that among the studied factors, the level of education (negative effect), the ratio of rurality and the social pressure to marry on men (positive effect), respectively, have the most significant influence on the early marriage of girls aged 10-14 years. Concerning the early marriage of 15-19-year-old girls, education (negative effect) and the social pressure to marry on men and rurality ratio (positive effect) had the most impact. Consequently, education is a protective factor against early marriage. In contrast, rurality and the social pressure to marry on men are major drivers of early marriage.
    Keywords: Age at Marriage, Early Marriage, Social Pressure to Marry, Culture, Development, Iran
  • Leila Bahmani *, Bagher Talebi Darabi, Mansoreh Zarean Pages 623-639
    In this article, we seek to find out with field research based on interviews, what is the degree of agreement or disagreement between couples and the legislators. Surveys have shown that the couples' understanding of privacy does not primarily result from the knowledge of the civil law, nor does it result from the understanding of the legal text if they are aware of the law. Couples' understanding is more influenced by external knowledge of the concept of privacy. However, this research has shown that many do not even know what privacy is, so we want to check the extent of its similarity with the understanding of the legislator. The result of the research has shown that there is a vast difference between the legislator's understanding of privacy and the activists' understanding of it, and the legislator should come to a new understanding of privacy and amend the existing law and fill the legal gap. Couples should also temper their understanding of privacy with the understanding of the legislator, although individual opinions cannot be used as a criterion for judging the rights of the parties and cannot be submitted to legal authorities.
    Keywords: Couples, Privacy, civil code
  • Manijeh Firoozi * Pages 641-656
    Cancer not only affects the patient's life but also changes the function of the family, especially the spouse as a caregiver. The aim of this article is to determine the effectiveness of couple therapy based on mindfulness for improving the sense of coherence and marital satisfaction in caregivers of patients suffering from prostate cancer. The method of this study was quasi-experimental within the framework of a pretest, posttest, follow-up (PPF) design. In this study, 63 couples of cancer patients and their caregiver from the Shohada Tajrish Hospital volunteered to participate in the study. The six session protocol was conducted. In this research, Antonovsky's Sense of Coherence Scale and Enrich marital satisfaction questionnaire were used. Findings showed that couple therapy based on mindfulness significantly improved the sense of cohesion and increased marital satisfaction in women who care for their husbands. According to the results of the study, it can be argued that interventions concentrate on unmet needs of caregivers can enable them to carry on.
    Keywords: cancer, Patient-Caregiver, couple therapy, sense of coherence, marital satisfaction
  • Ghasem Naziryy *, Narges Hosseini Ravarizadeh, Azam Davoodi, Najmeh Fath Pages 657-673
    The aim of this study is to compare the effectiveness of two methods of cognitive-behavioral couple therapy and transactional analysis on cognitive emotion regulation strategies of incompatible couples. This research is an experimental design of pre-test and post-test with control group. Based on this, 60 couples were selected by purposeful sampling method and 20 people were randomly divided into three groups of cognitive-behavioral couple therapy, Transactional analysis and control group. The subjects completed the Marital Adjustment and the Cognitive Emotion Regulation Strategies Questionnaire before and after the intervention and they were trained for 10 two-hour sessions. Data were analyzed using SPSS software version 21 and descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential (analysis of covariance and variance). The results showed that cognitive-behavioral couple therapy and transactional analysis had a positive effect on improving cognitive emotion regulation strategies of Incompatible couples (p <0.05) and cognitive-behavioral couple therapy was more effective.
    Keywords: Cognitive-Behavioral Couple Therapy, transactional analysis, cognitive emotion regulation strategies, Incompatible Couples
  • Saeed Haghani * Pages 675-693
    The application of relevant religious rules to Iranian minority groups dates back to the early days of legislation in Iran. Nonetheless, in a recent step, the Iranian Parliament vested the ‘highest religious jurisdictions’ of minorities with judicial competence to be decided in cases of personal status. This paper studies different aspects of this unprecedented provision. Not only this innovative law would, at last analysis, contradict the Iranian Constitution, but also several issues of interpretive and practical character will arise. This paper provides Iranian courts with two guidelines on how to deal with the new provision. First, the new provision shall be interpreted in a way not to restrict the general competence of courts to hear cases of personal status of non-Shiite Period Secondly, courts are advised not to give effect to decisions rendered by religious authorities unless they meet, mutatis mutandis, rigorous conditions of recognition, and enforcement of foreign judgments.
    Keywords: family protection act, Religious minorities, personal status, Jurisdiction
  • Reza Pishghadam, Shima Ebrahimi * Pages 695-714
    This study defines parenting styles based on the level of parental concern. A qualitative research design was chosen to address the research questions. A total of 473 statements from 388 parents’ naturally occurring conversations and 512 statements from 428 parents’ conversations in 45 Iranian TV series and films, which were relevant to parental concern, were analyzed using the conceptual model of cultuling. Results demonstrated that parents in unequal and informal situations were concerned with matters such as matters as assistance, consultation, persuasion, advice, forcing their opinions, saving face, avoiding blame, blaming, complaining, protesting, and avoiding responsibility. These expressions   could indicate cultural patterns, such as masculinity, collectivism, and holism, particularly in parents with traditional thinking. In addition, a new classification of parenting styles in terms of concern levels was introduced: Apathic, Sympatric, Empathic, and Metapathic parents (a: imposed and b: persuasive). The findings revealed the most common forms of parents’ concern were empathy, metapathy, and then sympathy. This demonstrates that the majority of parents interact with their children empathically, and the imposition of opinions in traditional Iranian families has declined in recent years as more individuals move toward individualism. Moreover, some families prefer apathetic and sympatric parenting styles. In extreme cases, this may create an emotional and generational chasm between parents and children with long-term repercussions for children. Therefore, it is essential to establish a balance between parenting styles.
    Keywords: The Conceptual Model of Cultuling, Concern, parenting styles, Metapathy
  • Zahra Rezaeinasab * Pages 715-737
    Violence in the family is one of the most acute social issues. Today, for many children, the family has become a place of violence and this has caused a disruption in their socialization process. The purpose of this research is to study the causes and consequences of child abuse from the perspective of counselors and aid workers in Ilam city. The research method is qualitative and based on thematic analysis. The studied community includes counselors, experts in the field of social harms and workers working in child protection centers, social emergency and correctional centers, who were selected as the research sample through targeted sampling and based on theoretical saturation criteria. Data analysis was done through the steps conceptualized by Clark and Brown. The data collection tool was also a semi-structured interview. The results show that the factors related to the phenomenon of child abuse from the experts' point of view are: blockage of communication, lifestyle disorder, unbalanced family, low cultural capital, structural taboos, weakening of intergenerational communication. Also, according to experts, the most important consequences of child abuse are the three categories of damage related to agency, educational damage, and social damage.
    Keywords: Child Abuse, Thematic Analysis, Ilam city, Workers
  • Sajed Yaghoubnezhad * Pages 739-754
    The aim of this research is to investigate the phenomenological experience of parental stress from the point of view of mothers of children with Down Syndrome (D.S). For the purpose and nature of the subject-matter, i.e. mothers' lived experience of living with a child with D.S, the method of this research is a descriptive phenomenological strategy. The participants in this research are 7 mothers of children with D.S (3 to 6 years old) in the age range of 33 to 55 years in accordance with the characteristics of the participants of this research, the purposeful sampling method was used. After examining and summarizing the answers of mothers of children with D.S about their experience in the process of parenting, the main areas highlighted by them can be classified into six main categories, which are: accepting the child; worry about the child's future; lack of familiarity with appropriate educational strategies; small emotions; Problems related to the child's health and problems related to other family members. These categories can be used in the process of designing family-oriented educational and rehabilitation programs for mothers of children with D.S.
    Keywords: parental stress, mothers of children with Down syndrome, phenomenology
  • Giti Sobhani *, Hajar Falahzade, Hossein Pourshahriar Pages 755-775
    The aim of this study is to investigate the role of psychological capital and family functioning in predicting the tendency to self-harming behaviors in female teenagers aged 13-15 years. The research method is descriptive-correlational. The statistical population of the present study includes all 13 to 15-year-old female students in Bijar City who were studying in the 2021-2022 academic year. From the target population,306 people were selected using the Cochran's formula for which five schools were selected purposefully. And the electronic link of the questionnaires was placed within the school social media groups. For data analysis, SPSS software were used. The results showed that there is a significant negative correlation between the overall score of psychological capital and family functioning with a tendency to self-harming behaviors among 13-15 year old female teenagers (p≥0.05). Also, psychological capital and family performance in total were able to predict,13.7% of the variance of tendency to total self-harming behaviors in 13-15 year old female teenagers. According to the findings, it can be demonstrated that psychological capital and family performance play a role in the tendency to self-harming behaviors in teenage girls aged 13-15 years. But the role of psychological capital in predicting self-harming behaviors (direct and indirect dimensions) was more prominent than family performance.
    Keywords: family functioning, psychological capital, self-harming behaviors, Teenager
  • Marzieh Babaee Heydarabadi *, Paria Lotfi, Zahra Barvarz Kouchehghaleh, Parisa Saheb Zamani, Moslem Akbari Pages 777-792

    The aim of this study is to compare the effectiveness of family-based therapy for anorexia and Acceptance and Commitment Therapy on the self-concept of female students suffering from anorexia nervosa. The method was quasi-experimental, pre-test and post-test and quarterly follow-up with the control group. The statistical population was adolescent girls suffering from anorexia nervosa in the academic year 2020-2021 in Karaj, 45 students and their families were purposefully selected based on the Eating Attitudes Test (EAT-26) and randomly assigned to two experimental groups and one control group. During 10 sessions, the first experimental group received family-based therapy and the second experimental group Acceptance and Commitment Therapy, and the control group did not receive any intervention. Participants in all groups were assessed in the pre-test, post-test and quarterly follow-up stages by the Rogers self-concept scale. The results of multivariate analysis of covariance and mixed analysis of variance showed that both FBT treatment and ACT treatment lead to positive self-image in students. There is also no significant difference between the effectiveness of the two methods. The follow-up results also showed that the effectiveness of both methods is lasting.

    Keywords: Acceptance, commitment therapy, Anorexia nervosa, Family based therapy, Self- concept