نشریه پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش
پیاپی 66 (آذر 1402)

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین انگیزش تحصیلی و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان انجام شد. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه جمع آوری داده ها توصیفی و از نمونه طرح های همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه نهم مدارس شهرستان کاشان در سال تحصیلی 1402-1401 بود که از میان آن ها دانش آموان پایه نهم مدرسه سعدی با حجم 103 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور سنجش انگیزش تحصیلی از پرسشنامه انگیزش تحصیلی هار تر (1981) استفاده شد و برای سنجش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان معدل نیمسال اول تحصیلی 1402-1401 مورد بررسی قرارگرفت. داده ها با استفاده از آمارتوصیفی و آماراستنباطی از جمله ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون در نرم افزار 26-spss تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد بین پیشرفت تحصیلی با متغیر های انگیزش تحصیلی (r=0/293 ، P<0٫01)، انگیزش درونی (r=0٫313 ، P<0٫01) و انگیزش بیرونی (r=0٫204 ، P<0٫05) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. به طوری که با افزایش انگیزش تحصیلی، میزان عملکرد تحصیلی دانش آموزان افزایش می یابد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد 8 درصد از تغییرات متغیر پیشرفت تحصیلی توسط انگیزش تحصیلی قابل تبیین است. لذا باتوجه به اهمیت انگیزش تحصیلی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پیشنهاد می شود برنامه ریزان آموزشی بیش از پیش به مقوله انگیزش توجه نشان داده و زمینه رشد و شکوفایی دانش آموزان را فراهم کنند.

امروزه در قرن بیستم بعلت افزایش چشمگیر سرعت رشد و پیشرفت تکنولوژی و تولید حجم عظیمی از اطلاعات باید روند و کیفیت آموزش در تمامی مقاطع را بکمک تکنولوژی و روش های جدید بهبود بخشید. بر اساس یافته های روانشناسی یادگیری، دانش آموزان از طریق دیدن و به کارگیری وسایل مختلف، مطالب درسی را بهتر و راحتتر می آموزند، زیرا وسایل کمک آموزشی به سبب فعال کردن حواس مختلف دانش آموزان و آموزش چند حسی ، امر آموزش را واقعی تر، عملی تر و دلپذیرتر می سازند.فناوری های اطلاعات و ارتباطات (ICT) نقش بسیار مهمی در بهبود کیفیت آموزش دارند. با استفاده از این فناوری ها، می توان فرایندهای آموزشی را بهبود داده و تجربه یادگیری را بهبود بخشید. برخی از نقش های مهم فناوری های اطلاعات و ارتباطات در بهبود کیفیت آموزش به دسترسی به منابع آموزشی، ارتباط و همکاری، تنوع روش های آموزشی، ارزیابی و بازخورد، توسعه مهارت های فردی می پردازیم. با استفاده از فناوری های اطلاعات و ارتباطات در آموزش، می توان کیفیت آموزش را بهبود بخشید و فرصت های بیشتری برای یادگیری فعال و موثر فراهم کرد. این فناوری ها می توانند به دانش آموزان و معلم کمک های شایانی در امر آموزش کنند. روش تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی است. مواد پژوهش شامل: کلیه منابع (کتابها، مقالات، پایان نامه ها) مرتبط با موضوع مورد بررسی میباشد.

پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی آموزش هدف گذاری مبتنی بر تیوری انتخاب بر توانایی تصمیم گیری، اهمال کاری و مسیولیت پذیری دانشجویان دختر با علایم افسردگی پرداخته است. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دختر شهراصفهان بود که از بین آنها، تعداد 30 نفر با علایم افسردگی با استفاده از مقیاس افسردگی بک ویرایش دوم  BDI-II انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارش شدند. گروه آزمایش به مدت شش جلسه تحت آموزش هدف گذاری براساس تیوری انتخاب قرار گرفتند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. آزمودنی های هر دو گروه قبل و بعد از انجام مداخله با پرسشنامه های اهمال کاری تاکمن (2001)، آزمون MEPS برای سنجش توانایی تصمیم گیری و پرسشنامه مسیولیت پذیری گاف مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش و کنترل در مولفه های مسیولیت پذیری، اهمال کاری و تصمیم گیری تفاوت معناداری وجود دارد و افراد گروه آزمایش در مقایسه با افراد گروه کنترل نمرات بیشتری در مولفه های مسیولیت پذیری و تصمیم گیری و نمرات کمتری در مولفه ا.همال کاری کسب کرده اند. با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که آموزش هدف گذاری مبتنی بر تیوری انتخاب می تواند مداخله موثری برای بهبود توانایی تصمیم گیری، اهمال کاری و مسیولیت پذیری در دانشجویان دختر با علایم افسردگی باشد.

هدف پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به یادگیری مادام العمربراساس اشتیاق تحصیلی و انعطاف پذیری شناختی دربین دانشجویان ارشد دانشگاه آزادواحد علوم تحقیقات تهران بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری تمامی دانشجویان کارشناسی ارشد مشغول به تحصیل در دانشگاه آزاد علوم تحقیقات در نیمسال تحصیلی اول 1402- 1401 بودند و بر حسب جدول مورگان به تعداد 377 نفر به صورت روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای و میدانی بود و ازپرسشنامه های گرایش به یادگیری مادام العمر شفیعی و عربانی دانا (1398)، اشتیاق تحصیلی فردریکز، بلومنفیلد،پاریس (2004) و انعطاف پذیری شناختی مارتین و روبین (1995) استفاده شد. برای تحلیل ها از روش های آماری میانگین، انحراف معیار، کجی، کشیدگی و نمودار، ضریب آلفای کرونباخ، آزمون کالموگراف اسمیرونف، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس چندمتغیری و مقایسه های زوجی بنفرونی استفاده شد. نتایج بررسی همبستگی نشان داد بین انعطاف پذیری شناختی و اشتیاق تحصیلی با گرایش به یادگیری مادام العمرو رابطه معنا دار وجود دارد واشتیاق تحصیلی و انعطاف پذیری شناختی مولفه های گرایش به یادگیری مادام العمردانشجویان را پیش بینی می کنند.همچنین مولفه های اشتیاق تحصیلی پیش بینی کننده گرایش به یادگیری مادام العمردانشجویان بودندو بین مولفه های انعطاف پذیری شناختی با گرایش به یادگیری مادام العمر رابطه معنی دار وجود داشت.اثر تعاملی جنسیت × رشته × ترم بر اشتیاق تحصیلی معنی دار بود اما بر گرایش به یادگیری مادام العمر و انعطاف پذیری شناختی معنی دار نیست. همچنین اثر اصلی سن بر گرایش به یادگیری مادام العمر و اشتیاق تحصیلی معنی دار است؛ اما بر انعطاف پذیری شناختی معنی دار نیست.

خانواده نقش مهمی در همبستگی اجتماعی دارد و هر نوع تحول در روابط زوجین آن را متاثر می سازد. یکی از تحولاتی که بنیان خانواده را سست و ناپایدار می سازد، ارتباط فرا زناشویی همسران است. ارتباط نامتعارف به معنای عدم پایبندی به تعهد ازدواج بوده و با توجه به این که بنیان خانواده و در نتیجه ارکان جامعه را با مخاطره مواجه می کند؛ واکاوی آن اهمیت دارد. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی شیوع گرایش افراد متاهل به روابط فرا زناشویی در جوامع ایرانی انجام گرفت. از آنجا که تاکنون مطالعات متنوعی در نقاط مختلف کشور انجام شده است، بررسی دقیق موضوع و جمع بندی نهایی در این زمینه ضروری به نظر می رسد. روش پژوهش حاضر مروری از نوع کتابخانه ای است. مطالب گردآوری شده برگرفته از سایت های پژوهشی مختلف فارسی و لاتین همچون اس آی دی، ساینس دایرکت، اسکوپوس، مگیران، گوگل اسکالر، پورتال علوم انسانی و پایان نامه های دانشگاهی می باشد. کلیدواژه های این پژوهش جهت جست وجو عبارت بودند از: روابط فرازناشویی، تعریف خیانت زناشویی، فرسودگی شغلی در پیدایش خیانت عاطفی، مسایل محیطی در پیدایش خیانت. نتایج مطالعات مختلف نشان دادند عوامل اجتماعی (فرصت های خیانت، گروه های دوستی و شرایط محیطی)، عوامل روانشناختی (نوع شخصیت افراد، سبک های دلبستگی و نوع طرحواره عشق)، عوامل فرهنگی (تغییر ارزش ها و باورها، نوع تربیت دینی)، عوامل خانوادگی (ازدواج نامناسب، اختلافات خانوادگی و نوع پیشینه خانوادگی)، عوامل فردی (نارضایی جنسی و نارضایتی عاطفی)، عوامل اقتصادی (پایگاه اقتصادی فرد، مشکلات مالی) و عوامل رسانه ای (تضعیف ارزش های ایرانی، تولید نیازهای جدید توسط رسانه ها) نقش بسزایی در نگرش زوجین به روابط فرازناشویی دارد.

این پژوهش با موضوع\" چگونه توانستم رفتار نامطلوب کمال گرایی را در دانش آموز پایه پنجم ابتدایی در آموزشگاه پسرانه علیه بهبود بخشم\" از نوع اقدام پژوهی بوده و در آموزشگاه پسرانه علیه واقع در ناحیه پنج شهرستان اصفهان اجرا شده است. هدف از پژوهش حاضر، کاهش کمال گرایی محمدامین دانش آموز پایه پنجم ابتدایی آموزشگاه پسرانه علیه در ناحیه پنج شهرستان اصفهان بوده است برای گردآوری اطلاعات اولیه از روش مشاهده، مصاحبه و یادداشت برداری، استفاده از نظرات همکاران، پرسشنامه و مطالعه ی کتابخانه ای استفاده شد پژوهش در سال تحصیلی1402 -1401 و از نوع کیفی بوده، راهکار مطلوب در 25 جلسه با استفاده از دو تکنیک مدیتیشن درمانی و تصویر سازی ذهنی اجرا شد در طی 5 جلسه ی اول از تکنیک مدیتیشن درمانی به کمک کاربرگ \" پرواز در ذهن\" با هدف پذیرش احساسات محمدامین و توجه به زمان حال استفاده شد و 20 جلسه ی دیگر از تکنیک تصویر سازی ذهنی استفاده شد که چهار جلسه با استفاده از کاربرگ\" باید ها و نباید ها ممنوع\" با هدف کاهش باید‍ ها و نباید های ذهنی محمدامین، هفت جلسه ی بعدی با استفاده از کاربرگ \" ایستگاه فکر\" با هدف شناسایی افکار منفی و اصلاح آن‎ها و تغییر باورهای غلط محمدامین و هشت جلسه ی دیگر با کمک کاربرگ \" من عزیزم\" جهت تقویت اعتماد به نفس محمدامین، احساس خودارزشمندی و کنار آمدن محمدامین با تمام ویژگی های مثبت و منفی اش و پذیرش آن ها انجام شد که در نتیجه ی تحقق اهداف مورد نظر از جمله پذیرش احساسات محمدامین، تقویت اعتماد به نفس، پذیرش محمدامین توسط خودش با تمام نقاط ضعف و قوت، کاهش بایدهای و نبایدهای ذهنی و حذف قوانین خشک و اصلاح افکار منفی و باورهای غلط تا حدود بسیاری از نگرانی های محمدامین کاسته شد و منجر به کاهش رفتارهای نامطلوب ناشی از کمال گرایی در او شد و به نوعی آرامش واقعی در زندگی محمدامین ایجاد گردید.

در بحران های شدید مانند ویروس کرونا، سازگاری تحصیلی دانش آموزان دستخوش تغییرات عمیقی می شود. در بحران کووید-19 با مجازی شدن آموزش، عدم آشنایی دانش آموزان با آموزش مجازی و کمترشدن ارتباط فیزیکی و عاطفی میان معلم و دانش آموزان؛ سبب ناسازگاری تحصیلی شدید دانش آموزان شد؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف هدف سازگاری تحصیلی دانش آموزان در دوران بحران کووید-19 اجرا شد. پژوهش حاضر اقدام پژوهی از نوع کمی- توصیفی است. جهت گردآوری اطلاعات از1- نظرسنجی از والدین 2- استفاده از پرسشنامه سازگاری تحصیلی 3- مصاحبه با دانش آموزان 4- مصاحبه با مدیر آموزشگاه استفاده شد و پس از گردآوری اطلاعات به تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده پرداختیم. سپس باتوجه به تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده به طراحی راهکارهای پیشنهادی در در سه بعد اساسی شامل 1- حمایت آموزشی 2- حمایت رفتاری و 3- حمایت روانی پرداخته شد و هر بعد نیز خود جهت حمایت از دانش آموزان شامل زیرمولفه هایی بود. پس از 47 روز از اجرای راهکارهای پیشنهادی نتایج شواهد 2 نشان داد که مشکلات ناسازگاری تحصیلی دانش آموزان پایه چهارم آموزشگاه بقیه الله (عج) با پیشرفت تحصیلی بالا و متوسط تا حد خیلی زیادی برطرف شد اما مشکل ناسازگاری تحصیلی دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی اندک به طور کامل رفع نشده و باید راهکارهای جدیدی در این مورد و برای این دسته از دانش آموزان در نظر گرفته شود.

مقاله حاظر با هدف شناسایی مولفه ها و عوامل روش تدریس مبتنی بر داربست سازی آموزشی به منظور طراحی چهارچوبی در این زمینه با بکارگیری شیوه فراترکیب سندلوفسکی و باروسو اقدام شد. 388 سند مرتبط به صورت قاعده مند بر اساس ملاک های ورود و خروج مورد مطالعه قرار گرفتند که در نهایت 27 مقاله برای بررسی و تحلیل نهایی گزینش شدند. یافته ها نشان داد که چهارچوب داربست سازی آموزشی متشکل از هشت بعد مشتمل بر رهیافت های داربست سازی (داربست سازی روانشناختی، داربست سازی شناختی، داربست سازی فراشناختی، داربست سازی مفهومی، داربست سازی رویه ای، داربست سازی بافتی)، شاخصه های تکنولوژیکی (مولفه های فناورانه داربست سازی، رویکردهای داربست سازی رایانه ای)، بازیگران (یادگیرنده، یاددهنده)، مکانیسم های برایند یادگیری (مهارت های تحصیلی نظام آموزش رسمی، مهارت های تاکتیکی یادگیری، دستاوردهای توسعه فرایند یادگیری)، عناصر طراحی برنامه درسی (مولفه های طراحی، مولفه های اجرا، مولفه های ارزشیابی)، شاخصه های سازمانی (مولفه های اجتماعی، مولفه های ساختاری، مولفه های محیطی، مولفه های زمینه ای، مولفه های ارتباطی)، راهبردهای تیوریکی (رویکردهای یادگیری، رویکردهای نظری)، گونه شناسی پشتیبانی آموزشی بر اساس نوع شاکله یادگیری (راهبردهای حمایت آموزشی با توجه به بافت یادگیری، راهبردهای حمایت آموزشی بر اساس طیف فعالیت) است.

مدارس هوشمند از جمله نیازمندی های کلیدی جوامع می باشند و رویکردهای توسعه ی مهارت های دانشی و کارآفرینی دانش آموزان را دنبال می نمایند. هدف اصلی پژوهش، تعیین میزان مطابقت فناوری نوین مدارس هوشمند با استانداردهای این حوزه بوده است. پژوهش حاضر از نظر اهداف، کاربردی؛ از نظر نوع داده های جمع آوری شده، کمی می باشد. جامعه آماری شامل تمامی مدارس هوشمند منطقه 5 شهر تهران بوده اند. این تعداد مشتمل است بر 147 مدرسه، واحد تحلیل عبارت است از: مدیران و معلمان مدارس مذکور که مشتمل است بر 1987 نفر. روش نمونه گیری تصادفی ساده بوده است. حجم نمونه نیز معادل 400 نفر از مدیران و معلمان مدارس مذکور بوده است.جهت گردآوری داده ها از دو پرسشنامه محقق ساخته بهره برده شده است. در این پژوهش قبل از اجرا، طی یک مطالعه مقدماتی، روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها از دیدگاه ده نفر از اساتید و کارشناسان حوزه مربوطه مورد بررسی و تایید قرار گرفته است . برای تعیین پایایی ابزار از روش آلفای کرانباخ استفاده شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در پژوهش حاضر از نرم افزار آماری spss نسخه 20 بهره گرفته شده است. با توجه به داده های مربوط به متغیرها در بخش توصیفی از توزیع فراوانی، میانگین، انحراف معیار، خطای استاندارد و برآورد میانگین استفاده شده است. در بخش استنباطی از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی و t تک نمونه ای و آزمون فریدمن استفاده شده است. صرف تجهیز یک مدرسه به ابزارهای جدید و کامپیوتر به معنای هوشمندسازی نیست و باید تمامی عناصر این مساله مورد توجه قرار گیرد.

پژوهش حاضر با هدف مقایسه عملکرد حافظه رویدادی در میان مصرف کنندگان مواد مخدر سنتی (تریاک) و مواد مخدر صنعتی (ترامادول) و افراد سالم انجام شد. طرح پژوهش از نوع طرح های علی مقایسه ای و جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی مصرف کنندگان مواد مخدر سنتی و صنعتی و افراد سالم شهر بندرعباس در سال 1401 تشکیل می دهند. نمونه در پژوهش حاضر تعداد 90 نفر از مصرف کنندگان مواد مخدر سنتی (30نفر)، و مواد مخدر صنعتی (30نفر) می باشند که با روش نمونه گیری هدفمند جهت انجام پژوهش گزینش شدند. این افراد با هماهنگی مراکز ترک اعتیاد در شهر بندرعباس انتخاب شدند. همچنین از بین افراد سالم که با دو گروه دیگر از نظر سن، جنسیت و تحصیلات همتا شدند 30 نفر انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل ابزار سنجش حافظه رویدادی، (آزمون بازشناسی چهره و اسم)، بود. داده های حاصل بعد از جمع آوری با نرم افزار spss 20 مورد تجزیه و تحلیل در دو سطح توصیفی و استنباطی قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس بین گروهی نشان داد که بین عملکرد حافظه رویدادی در میان مصرف کنندگان مواد مخدر سنتی، صنعتی و افراد سالم تفاوت معنی دار وجود دارد. بر اساس نتایج عملکرد حافظه رویدادی ، یادآوری صحیح و بازشناسی صحیح درگروه مصرف کننده مواد مخدر سنتی و صنعتی ضعیف تر از گروه دیگر (افراد سالم) می باشد. پیشنهاد می شود با توجه به بالا بودن شیوع میزان اعتیاد در جامعه، با ایجاد مراکز آموزش مهارت های زندگی، گسترش مراکز مشاوره خانواده، ایجاد مراکز و کلاس های آموزشی، فرهنگی و هنری از گسترش این معضل جلوگیری کرد. همچنین از آنجایی که اعتیاد ممکن است در دوران نوجوانی شروع شود پیشنهاد می شود اقدامات برنامه ریزی شده در سنین پایین تر صورت بگیرد.

همه انسان ها در هر رتبه و مقامی که باشند، همیشه نیازمند مشورت با صاحبان اندیشه و خرد هستند. به سخن دیگر، احساس نیاز به مشورت در انسان از نشانه های خردگرایی، کمال و تحول مطلوب شخصیت است. یکی از مهم ترین اموری که مشاوران نقش ارزنده ای در توسعه آن دارند، سلامت روانی می باشد. سلامت روانی به قابلیت برقراری ارتباط هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب گفته می شود. دانش آموزی که از ایمنی روانی برخوردار است؛ توانایی احترام به خود را داراست و می تواند توانایی هایش را در حد واقعی قلمداد کند. ما در این مقاله بعد از بررسی یافته های مقالات، اسناد و پایگاه های اینترنتی معتبر در این حوزه ابتدا به توضیح مفاهیمی همچون سلامت روانی، مشاوره، خودتنظیمی هیجانی، آموزش خودمراقبتی پرداخته و ثانیا در زمینه عوامل موثر بر سلامت روانی دانش آموزان، نقش مشاور بر آن و الگوهای ارایه شده مطالبی را بیان کرده ایم. روش تحقیق تجزیه و تحلیل کتابخانه ای- مروری است که به شیوه توصیفی انجام شده است. نتایج بررسی ها حاکی از آن می باشد که ارتقای سلامت روانی دانش آموزان از بروز اختلالات روانی در آن های جلوگیری به عمل می آورد و مشاوران می توانند با راهبردهایی از قبیل آموزش خودمراقبتی، آموزش خودتنظیمی هیجانی، آموزش مهارت های زندگی به دانش آموزان و والدین آن ها نقش موثری در بهبود وضع روانشناختی مدارس ایفا کنند.

تحقیق حاضر با هدف مروری بر ارزشیابی در سازمان ها صورت گرفته است. هدف از ارزشیابی شناسایی میزان اثربخشی و همچنین کارآمدی اعضای یک سازمان است. منظور از عملکرد کارکنان، هر نوع تلاش و فعالیتی است که به واسطه آن اهداف سازمان محقق می شوند. وجود واحد منابع انسانی و سنجش عملکرد کارکنان در پیشرفت و موفقیت سازمان ها از اهمیت زیادی برخوردار است و آنها به خوبی این موضوع را درک کرده اند که موفقیت یک سازمان تنها از طریق عملکرد کارکنان آن رخ خواهد داد. بنابراین، اگر ارزیابی در سازمان ها به صورت درست و اصولی انجام نشود، مشکلات متعددی را برای سازمان به وجود خواهدآورد.

تحقیق حاضر با استفاده از روش فراترکیب نگاسته شده است. ابتدا واژه هایی مثل ارزشیابی را در پایگاه های اطلاعاتی SID،CIVILICA،MAGIRAN،GANBETA،NOORMAGS،ENSANI.IRجست و جو کرده و درمرحله اول 76 مقاله مرتبط با موضوع گردآوری شد. در مرحله دوم با پالایش مقالات و انتخاب موضوعات نزدیک 47 مقاله گزینش شد و درنهایت در مرحله سوم 23مقاله که نزدیک ترین تحقیقات با موضوع تحقیق بودند ، جهت استفاده به عنوان منبع انتخاب گردیدند.

برای اینکه مدیر هر سازمان از میزان عملکرد کارکنان اطلاع یابد، و همسویی فعالیت های سازمان را با اهداف آن بسنجد، اینکه برنامه قبلی سازمان را تغییر دهد یا طبق همان برنامه پیش بروند، تا چه اندازه به اهداف دست یافته اند و کجای مسیر هستند، لازم است ارزشیابی صورت بگیرد. در واقع می توان گفت ارزشیابی سلامتی فعالیت های سازمان در مسیر برنامه ریزی شده را تضمین می کند.

هدف پژوهش حاضر پیش بینی تاب آوری تحصیلی بر اساس اشتیاق تحصیلی و درگیری تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه در شرایط آموزش مجازی بوده است، روش آن توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر اصفهان می باشد. باتوجه به آمار جامعه پژوهش براساس جدول مورگان، تعداد 384 نفر از دانش آموزان دوره دوم متوسطه با روش نمونه گیری در دسترس، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر عبارتند از: مقیاس تاب آوری تحصیلی سامویلز (2004)، پرسشنامه اشتیاق تحصیلی شافلی و همکاران (2002)، پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو (2013). تجزیه و تحلیل داده ها در پژوهش حاضر با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس 24 در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام گرفت که در سطح توصیفی از شاخص های میانگین، انحراف معیار (استاندارد)، فراوانی و درصد فراوانی و در سطح استنباطی از رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان دادکه تاب آوری تحصیلی براساس اشتیاق تحصیلی و درگیری تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه در شرایط آموزش مجازی قابل پیش بینی می باشد.

هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی نقش واسطه گری هوش معنوی در رابطه بین سبک های هویت و سرسختی روانشناختی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر اصفهان بود. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت پژوهشی پیمایشی، به لحاظ درجه نظارت از نوع تحقیقات توصیفی – همبستگی است که از دسته تحقیقات غیرآزمایشی است و از نظر زمانی مقطعی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مشغول به تحصیل در دوره دوم متوسطه در منطقه 3 شهر اصفهان در سال تحصیلی 1400-1401 می باشد که تعداد آنان 7450 نفر بود. برای تعیین حداقل تعداد حجم نمونه از روش جرسی و مورگان استفاده شد. بر این اساس حجم نمونه آماری 365 نفر بدست آمد که از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای دستیابی به داده های کمی براساس متغیرهای پژوهش پرسشنامه استاندارد پرسشنامه هوش معنوی استیونز، پرسشنامه سبک های هویت بورزونسکی و پرسشنامه سرسختی روانشناختی کوباسا استفاده شد. برای تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از مدل معادلات ساختاری استفاده گردید. برای انجام تحلیل ها از نرم افزارهای Smart PLS و SPSS استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد ابعاد مختلف سبک هویت رابطه معنی داری با سرسختی روانشناختی دارد و همچنین در بررسی نقش واسطه ای هوش معنوی نیز بدست آمد که هوش معنوی در رابطه بین سبک های هویت و سرسختی روانشناختی نقش واسطه ای در سطح متوسط دارد. بر این اساس پیشنهاد می شود در مدارس برنامه هایی برای بهبود هوش معنوی و افزایش معنویت در دانش آموزان تدارک دیده شود.

پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر یادگیری الکترونیکی در دانش آموزان دخترمتوسطه دوم انجام شد. در پژوهش حاضر بر حسب نوع گردآوری داده ها از نوع طرح های نیمه آزمایشی استفاده شد؛ طرح این پژوهش از نوع طرح های پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. از جامعه آماری تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم منطقه 4 شهر تهران، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 60 نفر انتخاب و با استفاده از روش جایگزینی تصادفی، به دو گروه گواه و آزمایش تقسیم شدند. این روش به گونه ای انجام شد که هر دو گروه از نظر پرسشنامه یادگیری الکترونیکی واتینکس و همکاران (2004) مورد آزمون قرار گرفتند. سپس به ارایه آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد برای گروه آزمایش به مدت 10 جلسه پرداخته شد اما برای گروه گواه هیچ گونه مداخله ای صورت نگرفت. بعد از اتمام آموزش برای گروه آزمایش، پس آزمون های یادگیری الکترونیکی از هر دو گروه به عمل آمد. بدین ترتیب داده های مورد نیاز برای تحلیل فرضیه های پژوهش جمع آوری و با استفاده از تحلیل کواریانس تحلیل شد. یافته های پژوهش در گروه مداخله نشان داد که نمرات پس آزمون های یادگیری الکترونیکی نسبت به پیش آزمون های آن افزایش داشته است، اما این تفاوت در گروه کنترل دیده نشد. نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر و یادگیری الکترونیکی تاثیر معنا داری دارد. .

هدف از پژوهش حاضر دیدگاه فلسفی در مورد ارزشیابی تحصیلی می باشد. این تحقیق یک مطالعه توصیفی- تحلیلی می باشد؛ که با هدف دیدگاه فلسفی در مورد ارزشیابی تحصیلی صورت گرفته است؛ پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری اطلاعات، توصیفی- کتابخانه ای می باشد. بدین ترتیب که به منظور جمع آوری پیشینه و مبانی نظری پژوهش، شامل دیدگاه های فلسفی و ارزشیابی تحصیلی از روش کتابخانه ای با مراجعه به کتاب ها، پایان نامه ها، نشریات و کتابخانه های دانشگاه و مراکز اطلاع رسانی و جستجو در پایگاه های اطلاع رسانی علمی Emerald, Elsevier ,Irandoc و موتورهای جستجوگر ،Google ,Wikipedia جهت دستیابی به آخرین دستاوردهای مطالعات و پژوهش های انجام شده و تکمیل ادبیات تحقیق و بررسی مباحث نظری مرتبط با موضوع استفاده شد. و در جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای شامل (کتب، مقالات، اسناد و مدارک دیگر) استفاده شده است. طبق نتایج به دست آمده در انتخاب روش های آموزش و ارزشیابی نباید به اصول یادگیری در نظریه خاصی تاکید نمود. زیرا نظریه های یادگیری هر کدام دارای مزایایی هستند. ترکیب این مزیت ها می تواند امکان استفاده از اصول یادگیری متعدد و روش های تدریس و ارزشیابی متناسب با آن اصول را برای برنامه ریزی معلم فراهم سازد. امروز برنامه ریزان درسی با رویکردهای متعدد یادگیری روبرو هستند و بر مبنای نظریه های یادگیری مورد قبول خود تصمیم گیری می کنند. همه ی عناصر یک برنامه ی درسی شامل هدف، محتوا، سازماندهی محتوا، تجربیات یادگیری استراتژی های یادگیری و سنجش و ارزشیابی از فرایند یاددهی- یارگیری از نظریه های یادگیری حاکم بر تصمیم گیری ها تاثیر می پذیرد.