فهرست مطالب
نشریه بنیان های حکمی - فلسفی هنر ایرانی
سال دوم شماره 4 (پیاپی 6، زمستان 1402)
- تاریخ انتشار: 1402/12/09
- تعداد عناوین: 6
-
صفحات 288-301
صدرالمتالهین، یکی از بزرگترین فلاسفه ایرانی قرن یازدهم قمری بوده که کتب ارزشمندی در باره فلسفه نوشته است. اعتقادات ایشان به پیروی از آموزه های معزالدین الله، بر آن باور است که وحی که کلام ایزدی است، باید به گونه ای نزول یابد که طبقات متسلسل عقل، مثال و ماده را بگذرانند و سپس به شکل سخن درآیند و توجه به این نکته که پایه و اساس تفکر وی نه تنها بر پایه ی اسلام، بلکه بر پایه فرهنگ ایرانی نیز بوده است، اهمیت فراوان پیدا می کند. اصطلاح "فرم" در هنر و ساخت اهمیت فراوانی دارد که می توان آن را با سه معنی مختلف معرفی کرد؛ گاهی معنی قالب را می دهد، گاهی شکل و گاهی روابط بین اشکال را نشان می دهد که با ظاهر و باطن همراه است که از دیدگاه ملاصدرا تعادل و توازن بین عقلانیت و ذهنیت، هنر را می سازد. هنری که به واسطه روح انسانی و فرمان الهی، هم زمان صاحب دو عالم ظاهر و باطن است، مطابق با ماهیت خلقت. امروزه، به اشتباه فرض می شود که ساختارهای منظم و پیروی اصول زیبایی شناختی در ابعاد هنری جامعه اسلامی، تنها در عصر صفوی صورت گرفته اند که در مقاله حاضر، با مطالعه ی فلسفه ی صدرایی و براساس منطق قیاسی و روش تعقلی یا سنتی فلسفه جهان اسلام، به این موضوع پرداخته شده است.
کلیدواژگان: فلسفه ی اسلامی، کاخ گلستان، ملاصدرا، هنر اسلامی. -
صفحات 302-318
این مقاله با هدف واکاوی مفهوم هویت معماری به عنوان یک پدیدار ذهنی، برای مخاطب و معمار، تدوین شده است. این پرسش که تداعیات مفهوم هویت معماری چیست و براساس این تداعیات چه نوع تعریفی از آن برای مقاصد معماری لازم است، در سه بخش، پیگیری شده است. در بخش نخست، مفهوم هویت در سه حوزه فرامعماری (فلسفه، روانشناسی و جامعه شناسی) که استفاده زیادی از این مفهوم می کنند، بررسی شده و با توجه به عدم تطابق کلی تعاریف در این حوزه ها با مقاصد معماری در بخش دوم جهت دستیابی به تعریفی متناسب با آن، یک دسته بندی منسجم از تعاریف صورت گرفت که منتج به تحلیلی منطقی برای حصول هدف اصلی پژوهش گردید؛ در بخش سوم ویژگی های هستی شناسانه و معرفت شناسانه هویت مطلق معماری از منظر ذاتگرایانه در یک بررسی تحلیلی و به روش استدلال منطقی، ارائه گردید. نتایج پژوهش، حاکی از «اکتشافی» بودن هویتمندی معماری در پارادایم ذات گراست و نشان می دهد که ابداعی و اختراعی بودن، از هویتمندی معماری می کاهد؛ همچنین به دلیل عدم پوشش تمام وجوه هویت مکان، توسط معماری با توجه به ماهیت کارکردی آن و «تقلیل» تعمدی در مفهوم هویت معماری به «وحدت انتظار ذهنی و ادراک کالبدی»، باعث کارایی بیشتر در مطالعات و طراحی معماری می شود.
کلیدواژگان: تعریف ذاتگرایانه، شناخت شناسی، معماری، هستی شناسی، هویت -
صفحات 319-340
همواره یکی از نکته های مهمی که در رویکردهای هنری امروزه کاربرد بسیار یافته است، نقد زیست محیطی می باشد که پژوهشگران در این حیطه کوشیده اند تا از ظواهر طبیعت و هنر در تاریخ به جست وجوی اشتراکاتی خصوصا با نمودهای بیرونی بپردازند که برای بازسازی ها علمی و جدی با هم میسر می باشند؛ به طور مثال، در این راستا اگر در شعری کهن از یک شاعر فرضا درباره یکی از استان های ایران شعری بیان شده که آنجا پوشش گیاهی خاصی داشته و امروزه این پوشش گیاهی کم شده است، با این روش بیرون پی ابتدا میتوان مقدارش را در زمان معاصر؛ تطبیق نزدیک داد و سپس به این مسئله پی برد که اگر این مهم (به فرض درخت کاج) اکنون در آنجا کم شده است؛ دلیل وقوع سیل زیاد این استان می باشد یا بلعکس چرا در فلان منطقه طبع شاعری کم شده است؟ ولی از آنجایی که انسان (به ویژه شرقی) امیال و حالاتی انفسی/درونی دارد نگارنده در این تحقیق به رویکردی تازه تر دست یافت تا ببینیم از بررسی این بازسازی محیطی که حال به در درون هر فرد با ساختاری مجزا مربوط است، تئوری نو چگونه داده هایی در بر خواهد داشت؛ همچنین از بخش های نسبتا فرعی در این مقاله، با این رویکردها: شناخت شناسی جدید با واکاوی اشعاری از بصیری شیرازی است که نشان می دهد، ادبیات مهرپرستی در دوران معاصر به چه جلوه هایی سوق یافته و اصطلاحا چه تناسبی با درونیات بشر دارد. شیوه پژوهش، توصیفی-تحلیلی است و با دید کیفی-کاربردی تحاصل و گردآوری منابع نیز از روش کتابخانه ای و میدانی است، هدف این تحقیق آن است که با چنین بررسی و پژوهشی، جو هنرهای زیبا، فارغ از شعار؛ جنبه کاربردی تری به خود گیرند.
کلیدواژگان: اسطوره، روح هنر، نقد پست زیست محیطی، نو بر واژه گرایی، وحیدنامه. -
صفحات 341-356
معماری خاک مبنا، یکی از فنون ساخت وساز کهن و بخشی از اصالت های ارزشمند معماری و مبانی حکمی آن است که تجارب استفاده از آن در طول زمان دستخوش تحولات مختلفی گردیده است. این پژوهش به شناخت میزان پذیرش عمومی کنونی و استفاده از معماری خاک مبنا در بستر شهر یزد و شناخت مجموعه عوامل مختلف موثر بر آن می پردازد. رویکرد پژوهش ،کمی و ماهیت آن کاربردی و با استفاده از منطق استدلال قیاسی و مدل های متداول سنجش پذیرش اجتماعی، همانند «مدل یوتات» و «نظریه رفتار برنامه ریزی شده»، مدون شده و روش تجزیه وتحلیل داده ها به شکل کمی و شامل مجموعه ای از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی همانند آزمون تفاوت میانگین و رگرسیون خطی است. ابزار جمع آوری داده های پژوهش، یک پرسش نامه ی محقق ساخته با جامعه آماری 400 نفری و به روش نمونه گیری تصادفی است. بر اساس یافته های توصیفی؛ متغیر آگاهی دارای پایین ترین امتیاز (75/1) و متغیر سودمندی ادراکی محیط زیستی (90/3) بالاترین امتیاز و همچنین، متغیر رفتاری میزان استفاده از معماری خاک در شهر یزد، دارای میانگین امتیازی (71/2) پایین تر از حد میانی طیف لیکرت است؛ به علاوه، شانزده متغیر مستقل با متغیر وابسته رفتار، دارای ضریب همبستگی و شش متغیر مستقل نیز دارای ضریب تاثیر معنادار (625/0) بر متغیر وابسته می باشند. سهولت درک شده، ویژگی های فردی، نگرش های رفتاری، تجربه و سودمندی درک شده در بعد سازه ای بیشترین ضریب تاثیر را در این مجموعه متغیرها داشته اند. درمجموع، شناخت میزان پذیرش عمومی معماری خاک مبنا در شهر یزد فراهم شده است.
کلیدواژگان: پذیرش اجتماعی، مدل های پذیرش عمومی، معماری، معماری خاک مبنا -
صفحات 357-370
خانه های دوره قاجار یزد به صورت متن های معماری متشکل از نشانه ها و رمزگان ها، به مثابه ی گزاره های اصلی معماری سنتی واجد ارزش های تاریخی، فرهنگی و معماری بسیار می باشند. ادراک و اکتشاف رموز مستتر در متن های معماری از طریق خوانش و از رهگذر نشانه شناسی محقق می گردد. این پژوهش از طریق روش نحو فضا به تبیین رمزگان نحوی به مثابه ی یکی از رمزگان های نشانه شناسی پرداخته است. ابتدا در حوزه مبانی نظری مطالعات عمیق صورت گرفته و مولفه ها و شاخصه های تاثیرگذار در نحو فضا مشخص شده و در ادامه تعداد ده باب خانه ی دوره قاجار یزد به صورت نمونه های منتخب جهت خوانش و تحلیل ساختار فضایی، براساس روش نحو فضا، مورد آزمون قرار گرفته اند. پژوهش پیش رو از طریق پژوهش موردی در دو بخش مطالعات میدانی و نرم افزار دپس مپ به تحلیل مولفه های نحو فضا جهت اکتشاف رمزگان نحوی خانه های منتخب می پردازد. در این تحلیل نمونه ها براساس مولفه های هم پیوندی، عمق نسبی، قابلیت دید، آنتروپی و ارتباط بصری سنجیده می شوند و پس از بررسی و تحلیل داده ها و مطالعات میدانی نحو فضا به اکتشاف رمزگان نحوی خانه ها منتهی می گردد. نتایج نشان می هد که رمزگان نحوی این خانه ها در قالب مفاهیم و معانی ماخوذ از نظام های رابطه ای متن ها، مبتنی بر سلسله مراتب فضایی، هم نشینی، نظم و بی نظمی، رازآمیزی و محرمیت تبیین می گردند.
کلیدواژگان: خانه های قاجار یزد، دپس مپ، رمزگان نحوی، نحو فضا، نشانه شناسی -
صفحات 371-388
زمان و فضا در هر گفتمان حکمی-فلسفی به عنوان موضوع محوری، همواره مورد چالش بوده است. هر نظام فلسفی در هر دوره، مبتنی بر نیروهای مسلط گفتمانی، دیدگاه های متفاوتی را برای زمان و فضا ارائه داده اند. خوانش مولفه های اندیشه ای پیرامون این دو، چشم انداز روشن تری را از آینده زیستگاه های انسان، نشان می دهد. خوانش مولفه های فضا و زمان در گفتمان-های معماری و شهرسازی در هر دوره تاریخی؛ در عینی ترین سطح در انواع عناصر عینی، شامل نشانه ها، نمادها، عناصر کالبدی-غیرکالبدی، ملموس-غیرملموس و در سطوح پنهان در اشکال الگوها و طرح واره های ذهنی موثر در تجلی مکان؛ نقش مهمی در تجسد، تجسم و معناداری محیط زیست انسان دارد. این پژوهش، در راستای شناسایی بافتار زمانی در تولید فضا، با تاکید بر مولفه های شکل دهنده ساختار تفکر در گفتمان های فلسفی-حکمی و عقلانیت حاکم بر دوران معاصر معماری و شهرسازی ایران می باشد؛ که به واسطه جریانات اجتماعی-سیاسی-اقتصادی در زندگی روزمره مردم ایران تجلی یافته است. در این راستا با محدودکردن عوامل دخیل؛ به دو عامل متفکران و جریانات برنامه ریزی در سطح جهانی؛ به شناسایی نشانه های بافتار زمان در ساخت فضا پرداخته می شود. روش این پژوهش کیفی و از نوع پژوهش های تفسیرگرایی است و با تاکید بر تحلیل های استقرایی با محوریت اندیشه ها و آثار متفکران معاصر از یکسو و تحلیل جریانات و جنبش های اجتماعی از سویی دیگر می باشد. نتایج، حاکی از آن است که بنیان های زمان در تولید فضا در ایران معاصر، ناشی از دو حوزه روان شناسی و جامعه شناسی و هنوز در آغاز اندیشه ورزی برای تبدیل به یک عنصر و متغییر کلیدی در شکل دهی به نظریات مسلط بر تولید فضا می باشد.
کلیدواژگان: ایران معاصر، بافتار زمان، تولید فضا، گفتمان حکمی-فلسفی، معماری و شهرسازی
-
Pages 288-301
Sadr al-Maltahin, a prominent Iranian philosopher of the 11th century AH, authored significant works on philosophy. His beliefs, rooted in the teachings of Mu'azuddin Allah, emphasize the concept of revelation, which he posits must traverse layers of reason, example, and matter before manifesting as speech. His philosophical framework is not solely based on Islam but also draws from Iranian culture. The term 'form' holds great significance in art and architecture, embodying three distinct meanings: representing structure, showcasing visual form, and elucidating interrelations between forms, which, according to Mullah Sadra, epitomizes the balance between rationality and spirituality in art. Contrary to common belief, the adherence to aesthetic principles and structured artistic expression in Islamic societies did not solely emerge during the Safavieh era. This article explores the intersection of Sadra'i philosophy and traditional Islamic philosophy, employing analogical reasoning to address this misconception.
Keywords: Golestan Palace, Islamic Art, Islamic Philosophy, Mulla Sadra -
Pages 302-318
This article aims to analyze the concept of architectural identity as a mental phenomenon, targeting both audiences and architects. It addresses the implications of architectural identity and explores the type of definition necessary for architectural purposes in three main sections. The first section examines the concept of identity across three meta-architectural fields: philosophy, psychology, and sociology, which extensively utilize this concept. The study reveals a general discrepancy in definitions within these fields when applied to architectural contexts. In the second section, to arrive at a suitable definition for architectural purposes, a systematic classification of definitions is conducted, followed by a logical analysis aimed at achieving the primary research goal. The third part of the article presents the ontological and epistemological characteristics of absolute architectural identity from an essentialist perspective, employing analytical methods and logical reasoning. The findings suggest that architectural identity is inherently "exploratory" within the essentialist paradigm, with innovation and inventiveness potentially diminishing architectural identity. Furthermore, the deliberate "reduction" of architectural identity to the "unity of mental expectation and physical perception," despite not encompassing all aspects of place identity, enhances efficiency in architectural studies and design
Keywords: Architecture, Epistemology, Essentialist Definition, Identity, Ontology -
Pages 319-340
Statement of question:
One crucial aspect of contemporary art analysis lies in the widespread adoption of environmental criticism. This approach consistently seeks to identify historical connections between the appearances of nature and art, contributing to their mutual enhancement. For instance, consider a poem by the poet Basir al-Din Shirazi that describes a province in Iran with a once distinctive vegetation cover, now diminished. Through this method, we can ascertain the contemporary adaptations and discern that the reduction of a particular element (such as a pine tree) may be linked to the increased occurrence of floods in the region. However, this study aims to delve deeper, fostering a more profound understanding of our ecological impact.
PurposeBeyond environmental correlations, this research endeavors to introduce a new creative dimension to the realm of art. It explores a specific sub-part, employing an alternative approach to the literature and mystical conduct of Zahabiyeh. Research
methodThis study employs a descriptive-analytical method, combining qualitative and practical information gathered from both library and field resources.
ConclusionFinally, our research reveals that, despite a human-centered epistemological focus, our understanding of mythology and its symbolism is integral. This comprehension serves as the key to connecting and applying previously acquired knowledge, contributing to a more concrete understanding.
Keywords: Myth, Post-Environmental Criticism, Post-Wordism, Soul Of Art, Vahid Nameh -
Pages 341-356
Soil-based architecture is one of the ancient construction techniques and a part of the valuable originality of architecture, engaged with its wisdom, whose experience of its usage has undergone various changes over time. The purpose of this research is to understand the current public acceptability of using soil-based architecture in Yazd city and the set of different factors affecting it. The research approach is quantitative, and its nature is applied, along with the use of deductive reasoning logic and popular public acceptability measurement models such as the 'UTAUT' model and the 'theory of planned behavior'. The method of data analysis is quantitative and includes a set of descriptive and inferential statistical tests such as the mean difference test and linear regression. The research data collection tool is a researcher-made questionnaire with a statistical population of 400 people, using the random sampling method. Based on the descriptive findings of the research, the variable of awareness has the lowest score (1.75), and the variable of perceived usefulness of the environment (3.90) has obtained the highest score. Additionally, the behavioral index of the use of soil architecture in the city of Yazd has an average score lower than the middle limit of the Likert scale (2.71). Moreover, sixteen independent variables have a correlation coefficient with the dependent variable of behavior, and six independent variables have a statistically significant influence coefficient (r2 = 0.625) on the dependent variable. 'Perceived ease,' 'individual characteristics,' 'behavioral attitudes,' 'experience,' and 'perceived usefulness' in the 'structural engineering dimension' had the highest impact coefficient among this set of variables. In summary, the introduced model for the public acceptability of using soil-based architecture provides measurement of this index for the city of Yazd
Keywords: Architecture, Soil-Based Architecture, Public Acceptability Models, Social Acceptability -
Pages 357-370
The houses of the Qajar period of Yazd have many historical, cultural and architectural values as architectural texts comprising signs and codes, as the main propositions of traditional architecture. Perception and discovery of the hidden secrets in architectural texts is achieved through reading and through semiotics. This research has explained the syntactic codes as one of the semiotic codes using the space syntax method. First, in-depth studies were carried out in the field of theoretical foundations and the influential components and indicators in space syntax were identified, and then a number of ten bab houses of the Qajar period of Yazd were tested as selected samples for reading and analyzing the spatial structure, based on the space syntax method. The upcoming research analyzes the syntactic components of the spatial structure through a case study in two parts of field studies and Depsmap software to discover the syntactic codes of the selected houses. In this analysis, the samples are measured based on the components of interlinking, relative depth, visibility, entropy, and visual connection, and after analyzing data and field studies of space syntax, results lead to the discovery of syntactic codes of houses. The results show that the syntactic codes of these houses are explained in the form of concepts and meanings derived from the relational systems of the texts, based on spatial hierarchy, cohabitation, order and disorder, mystery and secrecy.
Keywords: Depth Map, Qajar Houses, Semiotics, Space Syntax, Syntactic Codes -
Pages 371-388
Time and space have been central issues in legal-philosophical discourses, with each philosophical system offering different views on these concepts. The components of space and time in architecture and urban planning throughout history play a significant role in the embodiment and meaning of the human environment. This research aims to identify the temporal context in the production of space by focusing on the components that form the structure of thinking in philosophical-judicial discourses and the rationality governing contemporary architecture and urban planning in Iran. By limiting factors to thinkers and planning processes at the global level, the signs of the context of time in the construction of space are identified. The qualitative and interpretive method of this research uses inductive analysis, focusing on the ideas and works of contemporary thinkers, as well as social trends and movements. The results indicate that the foundations of time in the production of space in contemporary Iran stem from psychology and sociology, and are still at the beginning of shaping dominant ideas.
Keywords: Architecture, Urban Planning, Context Of Time, Contemporary Era, Philosophical Discourse, Production Of Space.