فهرست مطالب
مجله دانش و تندرستی در علوم پایه پزشکی
سال نوزدهم شماره 1 (بهار 1403)
- تاریخ انتشار: 1403/03/27
- تعداد عناوین: 8
-
-
صفحات 1-7مقدمه
با توجه به افزایش روزافزون مقاومت باکتری ها نسبت به آنتی بیوتیک ها و عوارض جانبی آنها، استفاده از گیاهان دارویی و عصاره های گیاهی مورد توجه زیادی قرار گرفته اند. در این پژوهش اثرات آنتی باکتریال عصاره هیدروالکلی Rosa Foetida Herm بر روی برخی باکتری های گرم مثبت و گرم منفی استاندارد مورد ارزیابی قرار گرفته است.
مواد و روش هادر این مطالعه، پس از تهیه عصاره رزا فویتیدا، خواص آنتی باکتریال آن به وسیله روش های آنتی بیوگرام، حداقل غلظت مهارکنندگی (MIC) و حداقل غلظت کشندگی (MBC)، تعیین گردید. همچنین از آنتی بیوتیک های سیپروفلوکساسین، جنتامایسین و پنی سیلین برای تعیین حساسیت باکتری ها جهت مقایسه با عصاره مورد مطالعه استفاده شد.
نتایجنتایج نشان داد که عصاره هیدروالکلی رزافویتیدا قادر به مهار رشد و کشندگی باکتری ها بوده است به طوری که باکتری های گرم مثبت اثر آنتی باکتریال قوی تری نسبت به باکتری های گرم منفی داشته است. در روش MIC عصاره با میانگین100- 5/12 میلی گرم در میلی لیتر قادر به مهار رشد باکتری ها بود. نتایج مطالعه در مقایسه با CLSI (2018) نشان داد که تنها باکتری اشرشیاکلی و کلبسیلاپنومونیه در برابر آنتی بیوتیک سیپروفلوکساسین حساس و همه باکتری ها در برابر آنتی بیوتیک های جنتامایسین و پنی سیلین مقاوم بودند. نتایج آنالیز واریانس یک طرفه نشان داد که بین تاثیر عصاره یا آنتی بیوتیک ها در برابر باکتری ها تفاوت معنی داری وجود داشت (01/0P<).
نتیجه گیریعصاره هیدروالکلی گل نسترن زرد می تواند منبع خوبی برای اثرات آنتی باکتریال بر روی برخی از باکتری های گرم مثبت و گرم منفی باشد. این عصاره در برابر سویه های استاندارد و بیماری زا موثر بوده و می تواند منبع بالقوه ترکیبات ضدباکتری طبیعی موثر برای استفاده در مطالعات فیتوشیمیایی و بیولوژیکی باشد.
کلیدواژگان: عصاره، گل، رزا فویتیدا، MIC، MBC -
صفحات 8-13مقدمه
اپیستاکسی به خونریزی از حفره بینی یا نازوفارنکس گفته می شود که مشکل شایع در بسیاری از افراد به شمار می رود. هرچند اپیستاکسی معمولا خود به خود محدود شونده است، اما در برخی موارد همچون بیماران سالمند یا افراد مبتلا به بیماری زمینه ای، می تواند تهدید کننده حیات باشد.
مواد و روش هااین مطالعه به صورت توصیفی-تحلیلی به روش نمونه گیری در دسترس بر روی 226 بیمار مراجعه کننده به بیمارستان کامکار و عرب نیا دانشگاه علوم پزشکی قم با شکایت اپیستاکسی مراجعه کرده بودند انجام شد. داده ها با استفاده از چک لیستی که شامل اطلاعات دموگرافیک و اقدامات انجام شده بود جمع آوری شد که بعد از جمع آوری وارد SPSS شده و با کمک آمار توصیفی و تحلیلی تجزیه و تحلیل شد.
نتایجبیشتر بیماران با تشخیص نهایی، علل لوکال (محدود به بینی و بدون بیماری زمینه ای) بودند (117 نفر (8/51%)). در بررسی آماری بین تزریق پک سل با تعبیه سرجی سل (001/0P<)، تزریق پک سل با نوع تامپون گذاری (قدامی یا قدامی- خلفی یا درمان دیگر) (005/0P=)، بین جنسیت با تعبیه سرجی سل (48/0P=)، بین سن و تعبیه سرجی سل (001/0P<)، سن و نوع تامپون گذاری (002/0P<)، سن و علت مراجعه (001/0P<) رابطه معنی داری وجود داشت ولی بین جنسیت با نوع تامپون گذاری (511/0P=) رابطه معنی دار وجود نداشت.
نتیجه گیریبا توجه به وجود رابطه معنادار بین متغیرها و کاهش میزان دفعات مراجعه در بیمارانی که سرجی سل تعبیه شده است و احتمال دریافت پک سل در موارد شدید، اقدام مناسب و حیاتی در جهت بهبود بیماران و در صورت امکان تعبیه سرجی سل توصیه می شود.
کلیدواژگان: اپیستاکسی، تامپون، اورژانس، بیمارستان -
صفحات 14-21مقدمه
دیابت سبب آسیب به بافت های مختلف از جمله بافت بیضه می شود. گیاه سیر و قارچ کامبوجا به دلیل خواص آنتی اکسیدانی نقش عمده ای را در پیشگیری عوارض ناشی از آسیب های بیماری دیابت در بیضه اعمال می نمایند. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر عصاره قارچ کامبوجا و سیر بر آسیب بیضه ای در موش های صحرایی سالم و دیابتی انجام شد.
مواد و روش ها40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار، به 5 گروه 8 تایی شامل: گروه کنترل، گروه کنترل منفی (دیابتی) (دیابتی، با mg/kg 55 استرپتوزوتوسین به صورت درون صفاقی)، گروه تجربی 1 (دیابتی + mg/kg 50 عصاره سیر) تجربی 2 (دیابتی + 50 mg/kg قارچ کامبوجا) و گروه تجربی3 (دیابتی + mg/kg 50 قارچ کامبوجا و mg/kg 50 عصاره سیر) تقسیم شدند. بعد گذشت دو ماه از دیابتی شدن موش ها عصاره ها را به صورت زیر جلدی به مدت 2 هفته دریافت کردند. بعد از آن موش ها با کتامین و زایلیزین بیهوش شده و بیضه ها از نظر ماکروسکوپی و میکروسکوپی مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایجدر گروه دیابتی کاهش معنی داری را در سلول های اسپرماتوگونی نسبت به گروه کنترل مشاهده گردید همچنین در گروه های تجربی نیز افزایش معنی داری در سلول های اسپرماتوژنز نسبت به گروه دیابتی مشاهده گردید.
نتیجه گیریاین تحقیق نشان داد که مصرف خوراکی دراز مدت عصاره سیر و کامبوجا باعث بهبود ترشح هورمون های انسولین و تستوسترون خون شده و فرآیند اسپرماتوژنز را افزایش می دهد.
کلیدواژگان: دیابت، سیر، قارچ کامبوجا، آسیب بیضه ای -
صفحات 22-29مقدمه
فرآیند انجماد با مکانیسم های مختلفی مانند ایجاد استرس های اکسیداتیو، اسمزی و دمایی سبب کاهش کیفیت اسپرم پس از فرآیند انجماد-ذوب می شود. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر افزودن همزمان کلروژنیک اسید و لیپوئیک اسید به عنوان مکمل آنتی اکسیدانی در محیط فریز اسپرم در بیماران مبتلا به الیگوآستنوزواسپرمیا است.
مواد و روش هانمونه های منی بیماران مبتلا به الیگوآستنوزواسپرمیا در 5 گروه نمونه تازه (مایع منی قبل از فریز)، کنترل (محیط فریز اسپرم بدون مکمل)، گروه CGA (محیط فریز اسپرم همراه با µM100 کلروژنیک اسید)، گروه ALA (محیط فریز اسپرم همراه با µM200 لیپوئیک اسید) و گروه CGA+ALA (محیط فریز اسپرم همراه با کلروژنیک اسید و لیپوئیک اسید) قرار گرفتند. قبل و بعد از فرآیند انجماد-ذوب، تحرک کلی اسپرم، میزان زنده مانی به کمک رنگ آمیزی ائوزین-نگروزین و میزان قطعه قطعه شدن DNA اسپرم به روش Halo بررسی شد.
نتایجدر گروه کنترل، کاهش تحرک کلی و زنده مانی اسپرم و همچنین افزایش میزان DFI مشاهده شد. انجماد اسپرم در گروه های CGA، ALA و CGA+ALA با افزایش معنی دار در میزان زنده مانی و تحرک کلی اسپرم پس از ذوب همراه بود. همچنین، نتایج آزمون Halo نشان داد که افزایش میزان DFI اسپرم ها ناشی از فرآیند انجماد-ذوب در هر 3 گروه آزمایش کمتر از گروه کنترل بود و این کاهش از لحاظ آماری معنادار (05/0>P) بود.
نتیجه گیریافزودن هم زمان کلروژنیک اسید و لیپوئیک اسیدبه محیط فریز اسپرم می تواند کیفیت نمونه های اسپرم را پس از فرآیند انجماد-ذوب از لحاظ تحرک، زنده مانی و قطعه قطعه شدن DNA افزایش دهد و در نتیجه بازدهی این تکنیک را در درمان ناباروری مردان بهبود بخشد.
کلیدواژگان: اسپرم، آنتی اکسیدانت، کلروژنیک اسید، لیپوئیک اسید، انجماد -
صفحات 30-39مقدمه
هدف از این مطالعه بررسی اثرات محافظت کننده عصبی بالقوه هیدروسولفید سدیم، به عنوان یک دهنده سولفید هیدروژن، بر یادگیری و حافظه فضایی موش های آلزایمری مدل استرپتوزتوسین بود.
مواد و روش هاحیوانات به گروه های شاهد و هیدروسولفید سدیم و آلزایمری شامل (استرپتوزوتوسین و استرپتوزوتوسین به همراه سالین و استرپتوزوتوسین به همراه هیدروسولفید سدیم) تقسیم شدند. سه گروه آخر موش های آلزایمر بودند که سالین یا هیدروسولفید سدیم (8/2 و 6/5 میلی گرم بر کیلوگرم، داخل صفاقی، روزانه، به مدت 10 روز) دریافت کردند. برای ایجاد آلزایمر استرپتوزوتوسین (3 میلی گرم بر کیلوگرم، 10میکرولیتر در محل تزریق) به داخل بطن های طرفی مغز تزریق شد. تمام موش در ماز آبی موریس آموزش داده شدند.
نتایجنتایج ما نشان داد که تزریق داخل بطنی استرپتوزوتوسین باعث افزایش معنی دار مدت و مسافت طی شده تا رسیدن به سکو در مقایسه با گروه شاهد می شود. از اثرات فراموشی آور استرپتوزوتوسین با تزریق هیدروسولفید سدیم جلوگیری شد، به طوری که مدت و مسافت طی شده تا رسیدن به سکو کمتر و برعکس، درصد زمان سپری شده و مسافت طی شده در ربع هدف در تست پروب در این گروه به طور معنی داری بیشتر از گروه استرپتوزوتوسین به همراه سالین بود.
نتیجه گیریسولفید هیدروژن یادگیری و حافظه را در موش های آلزایمری بهبود می بخشد. نتایج نشان می دهد که استفاده از هیدروسولفید سدیم برای درمان اختلالات شناختی در بیماران آلزایمری می تواند مفید باشد.
کلیدواژگان: سولفید هیدروژن، استرپتوزوتوسین، یادگیری، حافظه فضایی، بیماری آلزایمر -
صفحات 40-46مقدمه
هدف از انجام این مطالعه، بررسی میزان بقا و عوارض و مقایسه روش درمانی جراحی و غیر جراحی در بیماران سرطان مری مراجعه کننده به بیمارستان بقیه الله تهران است.
مواد و روشدر این مطالعه ی همگروهی گذشته نگر، 96 بیمار سرطان مری مراجعه کننده به بیمارستان بقیه الله تهران در سال های 1390 و 1395 به صورت نمونه گیری به روش سرشماری وارد مطالعه شدند. بیماران به دوگروه درمانی جراحی ازوفاژکتومی و غیر جراحی تقسیم بندی شدند. پس از اخذ رضایت اگاهانه، اطلاعات در فرم چک لیست ثبت گردید. داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS و با استفاده از آزمون های توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایجاز بین 96 بیمار سرطان مری، 58 نفر (4/60%) مرد 38 نفر (4/39%) زن بودند. در بین کل بیماران، 37 نفر (5/38%) تحت عمل جراحی ازوفاژکتومی 59 نفر (5/61%) تحت درمان غیر جراحی انجام شده بود. بیشترین محل ابتلای تومور 47 نفر (95/48%) در 3/1 تحتانی مری بود. شایع ترین عارضه بعد از جراحی، مینور با 14 نفر (8/37%) بود. میانگین مدت زمان بقا در گروه جراحی 1/28 ماه و در گروه غیر جراحی با میانگین 1/13 ماه بود. در مقایسه میزان بقا در بین بیماران، اختلاف معنی داری از نظر مدت زمان بقای یک ساله و سه ساله در دو گرو جراحی و غیر جراحی وجود داشت.
نتیجه گیریبراساس نتایج، مدت زمان بقای بیماران سرطان مری تحت عمل جراحی ازوفاژکتومی در مقایسه با سایر روش درمانی بیشتر بود و این نوع جراحی دارای عوارض و مرگ ومیر کمتری است. عوارض کم ازوفاژکتومی در مرکز درمانی بقیه الله(عج) نشان دهنده رویکرد قابل قبول این مرکز در اقدامات درمانی است.
کلیدواژگان: سرطان مری، جراحی عمومی، مرگ و میر، بقا -
صفحات 47-56مقدمه
استنت حالب یکی از کاربردی ترین وسایل جهت رفع انسداد در اورولوژی است، که می تواند مشکلاتی را برای بیمار به همراه داشته باشد. این مطالعه، با هدف تعیین اثرات کاهو بر بهبودی علایم ناشی از استنت انجام شد.
مواد و روش هااین کارآزمایی بالینی برای 60 مرد مبتلا به سنگ حالب که تحت یورتروسکوپی و سنگ شکنی از طریق پیشابراه قرارگرفتند، انجام شد. علایم ادراری با استفاده از پرسشنامه ی USSQ در ابتدای مطالعه و دو هفته پس از مداخله در بیماران سنجیده شد. بیماران به دو گروه مداخله با تامسولوسین و عصاره کاهو، کنترل تامسولوسین و دارونما تقسیم شدند. آنالیز آماری با استفاده از آزمون های آماری مناسب با سطح معنی داری 05/0 و استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد.
نتایجمیانگین سنی در بیماران مورد مطالعه 5/14±6/44 سال بود. میانگین امتیاز شاخص علایم ادرای در گروه کنترل در ابتدا 13/3± 64/26 و دو هفته بعد از مداخله 84/2±58/16 و در گروه مداخله در ابتدای مطالعه 05/5±27/28 و دو هفته بعد از مداخله 42/2±68/15 بود. که تفاوت آماری معنی داری درون گروه ها وجود داشت (001/0P=). اما بین دو گروه در قبل از مداخله (136/0P=) و بعد از مداخله اختلاف معنی دار آماری مشاهده نشد (198/0P=).
نتیجه گیریکاهو تاثیر معناداری بر کاهش علایم ادراری در افراد مورد مطالعه در بعد از مداخله در مقایسه دو گروه نداشت. این موضوع می تواند به دلیل حجم نمونه کم، کوتاه بودن مدت مطالعه، بیماری زمینه ای بیماران و نوع گونه کاشت شده کاهو باشد. مطالعات آتی با طول مدت بیشتر توصیه می شود.
کلیدواژگان: استنت دبل جی، سنگ حالب، کاهو، لیتوتریپسی ترانس یورترال -
صفحات 57-65مقدمه
اسینتوباکتربومانی به صورت گسترده ای موجب عفونت در بیماران بستری به خصوص در بخش های مراقبت ویژه، جراحی و سوختگی می گردد. توانایی تشکیل بیوفیلم در اسینتوباکتر بومانی به عنوان یکی از فاکتورهای ویرولانس اصلی این باکتری در نظر گرفته می شود. بیان اپرون pga در تشکیل اگزوپلی ساکارید نقش مهمی دارد که در اتصال باکتری به سطوح، تشکیل بیوفیلم و مقاومت باکتری در برابر آنتی بیوتیک اهمیت به سزایی دارد. این پژوهش با هدف بررسی میزان حضور ژن های اپرون pga در جدایه های بالینی اسینتوباکتر بومانی مقاوم به کارباپنم و توانایی آنها در تشکیل بیوفیلم انجام شد.
مواد و روش هادر این مقاله توصیفی- مقطعی، تعداد 97 جدایه اسینتوباکتر بومانی مقاوم به کارباپنم جهت بررسی حضور ژن های pgaA, B, C, D به روش PCR مورد بررسی قرار گرفت. قدرت تشکیل بیوفیلم در جدایه ها به روش میکروتیترپلیت انجام شد و نتایج توسط میکروپلیت ریدر مورد بررسی قرار گرفت. سپس نتایج به دست آمده با نرم افزار SPSS و آزمون پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج97 جدایه اسینتوباکتر بومانی مقاوم به کارباپنم، 70 جدایه (16/72 درصد) دارای ژن pgaA، 57 جدایه (76/58 درصد) دارای ژنpgaB ، 1 جدایه (03/1درصد) دارای ژن pgaC، 50 جدایه (54/51 درصد) دارای ژن pgaD بودند. میزان حضور ژن pgaA در میان جدایه ها بیش از دیگر ژن ها و میزان حضور ژن pgaC کمتر از سایر ژن ها بوده است. همچنین 29 جدایه (89/29 درصد) تولیدکننده بیوفیلم قوی، 30 جدایه (92/30 درصد) تولیدکننده بیوفیلم متوسط و 38 جدایه (17/39 درصد) تولیدکننده بیوفیلم ضعیف بودند.
نتیجه گیرینتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که به نظر می رسد ژن pgaC نقش کمتری در تشکیل بیوفیلم در اسینتوباکتر بومانی دارد، زیرا انتشار این ژن در جدایه های واجد بیوفیلم قوی و متوسط کمتر از دیگر ژن های اپرون pga بوده است، در حالی که سایر ژن های اپرون در جدایه های واجد بیوفیلم قوی و متوسط تقریبا انتشار مشابهی دارند.
کلیدواژگان: اسینتوباکتر بومانی، بیوفیلم، اپرون Pga
-
Pages 1-7Introduction
The rise in bacterial resistance to antibiotics and their negative side effects has led to a growing interest in the use of medicinal plants and plant extracts. This study aimed to investigate the antibacterial effects of hydroalcoholic extract of Yellow Nasturtium on some gram-positive and gram-negative bacteria.
MethodsIn this research, after the preparation of Rosa Foetida extract, its antibacterial properties were evaluated using antibiogram, minimum inhibitory concentration (MIC), and minimum bactericidal concentration (MBC) methods. Ciprofloxacin, gentamicin, and penicillin were used to determine the sensitivity of bacteria to the extract studied.
ResultsThe results showed that the hydroalcoholic extract of Rosa Foetida effectively inhibited bacterial growth and viability, with a more pronounced antibacterial effect on gram-positive bacteria than on gram-negative bacteria. Using the MIC method, the extract was able to inhibit the growth of bacteria with an average of 12.5-100 mg/ml. The results of the study compared to CLSI 2018 showed that only Escherichia coli and Klebsiella pneumoniae bacteria were sensitive to ciprofloxacin and all bacteria were resistant to gentamicin and penicillin antibiotics. The results of the one-way analysis of variance revealed that there was a significant difference between the effect of extract or antibiotics against bacteria (P<0.01).
ConclusionCollectively, hydroalcoholic extract of Yellow Nasturtium could be a valuable source of antibacterial activity against certain gram-positive and gram-negative bacteria. Natural antibacterial compounds are efficient for utilization in in vitro phytochemical and biological investigations.
Keywords: Extract, Flower, Rosa Foetida, MIC, MBC -
Pages 8-13Introduction
Epistaxis, also known as a nosebleed, is the bleeding from the nasal cavity or nasopharynx and is a common issue among individuals. Although epistaxis often resolves spontaneously, it can be life-threatening in certain cases, such as in elderly patients or those with underlying health conditions.
MethodsIn this descriptive-analytical study, a convenience sampling method was used to evaluate 226 patients presenting with epistaxis at Kamkar and Arabnia Hospitals affiliated with Qom University of Medical Sciences. Data were collected using a checklist that included demographic information and interventions performed, and were analyzed in SPSS using descriptive and inferential statistics.
ResultsA majority of patients diagnosed with epistaxis had local etiologies confined to the nasal area without systemic diseases, representing 51.8% (117 individuals). The study found significant correlations between pack-cell injection and Surgicel application (P<0.001), pack-cell injection and tampon type (anterior, anterior-posterior, or other treatments) (P=0.005), age and Surgicel application (P<0.001), age and tampon type (P<0.002), and age and referral reason (P<0.001). No significant relationship was observed between gender and tampon type (P=0.511).
ConclusionConsidering the significant correlations between the variables and the decrease in patient revisits for those treated with Surgicel, along with the potential use of pack-cell in critical cases, it is recommended to undertake essential actions to improve patient outcomes. The adoption of Surgicel for patient management is suggested for enhanced care.
Keywords: Epistaxis, Tampon, Emergency, Hospital -
Pages 14-21Introduction
Diabetes causes damage to various tissues, including the testicles. Garlic and Cambodian mushrooms play an important role in preventing diabetes complications in the testicles due to their antioxidant properties. The present study aimed to investigate the effect of Cambodian mushroom extract and garlic on testicular damage in healthy and diabetic desert mice.
Methods40 male Wistar rat heads were divided into 5 groups of 8, including control group, negative control group (witness) (diabetic, with mg/kg 55 Streptozotocin intraperitoneal), experimental group 1 (diabetic + mg/kg 50 garlic extract), experimental group 2 (diabetic + 50 mg/kg Cambodian mushroom), and experimental group 3 (diabetic + mg/kg 50 Cambodian mushroom and mg/kg 50 garlic extract). After two months of diabetes, the mice received the extracts subcutaneously for two weeks. The mice were then anesthetized with ketamine and xylazine, and the testes were examined macroscopically and microscopically.
ResultsThe diabetic group showed a significant decrease in spermatogenic cells compared to the control group. Conversely, the experimental groups showed a significant increase in spermatogenic cells compared to the diabetic group.
ConclusionThe findings of this study demonstrate that prolonged oral intake of garlic and Cambodian extract enhances the secretion of the blood hormones insulin and testosterone, and promotes the spermatogenesis process.
Keywords: Diabetes, Garlic, Cambodian Fungus, Testicular Damage -
Pages 22-29Introduction
Cryopreservation by various mechanisms, such as the induction of oxidative, osmotic, and temperature stress, causes a reduction in sperm quality after the freeze-thaw process. This study aimed to investigate the effect of the simultaneous addition of chlorogenic acid and lipoic acid as an antioxidant supplement to sperm freezing medium in patients with oligoasthenospermia.
MethodsSperm samples from patients with oligoasthenozoospermia were divided into five groups as follows: fresh sample (pre-frozen semen), control (sperm freezing medium without supplements), CGA group (sperm freezing medium with 100 µM chlorogenic acid), ALA group (sperm freezing medium with 200 µM lipoic acid) and CGA+ALA group (sperm freezing medium with chlorogenic acid and lipoic acid). Total mobility, viability rate (eosin-nigrosin staining) and DNA fragmentation index (Halo test) were assessed before and after freeze-thawing.
ResultsIn the control group, there was a decrease in total sperm motility and viability and an increase in DFI. Freezing sperm in the CGA, ALA, and CGA+ALA groups was associated with a significant increase in viability and total sperm motility after thawing. The results of the Halo test also showed that the increase in sperm DFI caused by the freeze-thaw process was less in all three experimental groups than in the control group, and this decrease was statistically significant (P<0.05).
ConclusionThe simultaneous addition of chlorogenic acid and lipoic acid to the sperm freezing medium can improve the quality of sperm samples after the freeze-thaw process in terms of mobility, viability, and DNA fragmentation, thus increasing the efficiency of this technique in the treatment of male infertility.
Keywords: Sperm, Antioxidant, Chlorogenic Acid, Lipoic Acid, Cryopreservation -
Pages 30-39Background
Alzheimer’s disease (AD) is an irreversible and gradual progressive neurodegenerative disease characterized by abnormal protein accumulation, synaptic dysfunction, and cognitive impairment. Hydrogen sulfide, a novel neuromodulator, has neuroprotective effects and regulates learning and memory. It has be shown that Hydrogen sulfide ameliorates homocysteine-induced impairment in cognitive function. The aim of this study was to investigate the potential neuroprotective effects of sodium hydrosulfide (NaHS), as an H2S donor, on Spatial Learning and Memory in streptoztocin (STZ) rat model of Alzheimer’s disease
MethodsAnimals were divided into: Control, NaHS (2.8 mg/kg per d) and Alzheimer’s rats group include (STZ, STZ + Saline and STZ + NaHS groups) which were the Alzheimer’s rats and received Saline and NaHS (2.8, 5.6 mg/kg per d) for 10 days. For induction of AD, STZ (3 mg/kg, 10 μl/injection site) were administered into lateral ventricles. All rates were trained in the Morris water maze.
Findingsour results show that i.c.v. injection of STZ significantly increased escape latency and Swimming distance to find the hidden platform in comparison with the control group (P<0.05). The amnesic effect of STZ was prevented with NaHS treatment So that The latency time and Swimming distance to find the platform in the STZ+ NaHS group rats were significantly lower than STZ + DMSO groups (P<0.05). Conversely, the percentage of time spent and distance swimming in the target quadrant in the probe test in the STZ+ NaHS group rats were significantly higher than those in the STZ + saline group.
Conclusionsodium hydrosulfide, improved, learning and memory in the STZ rat model of AD. The results suggest that treatment with sodium hydrosulfide is useful for treatment of cognitive impairment in AD.
Keywords: Sodium Hydrosulfide, Streptozotocin, Spatial Learning, Memory, Alzheimer’S Disease -
Pages 40-46Introduction
The aim of this study was to evaluate the survival rate and complications and compare surgical and non-surgical treatment methods in esophageal cancer patients referred to Baqiyatallah Hospital in Tehran.
MethodsIn this retrospective cohort study, 96 patients with esophageal cancer between 2011 and 2016 were included using census sampling. The patients were categorized into esophagectomy and non-surgical treatment groups. The data was analyzed using SPSS 24 software, employing descriptive methods and the Chi-square test for analysis.
ResultsAmong 96 patients with esophageal cancer, 58 (60.4%) were male and 38 (39.4%) were female. Among all patients, 37 (38.5%) underwent esophagectomy surgery while 59 (61.5%) received non-surgical treatment. The highest incidence of tumors was found in the lower 1/3 of the esophagus, affecting 47 patients (48.95%). The most frequent post-surgery complication was minor, occurring in 14 patients (37.8%). In the surgical group, the average survival time was 28.1 months, whereas in the non-surgical group, it was 13.1 months on average. When comparing survival rates, a significant difference was observed between the one-year and three-year survival periods in both the surgical and non-surgical groups.
ConclusionThe results indicate that esophageal cancer patients who underwent esophagectomy had longer survival times compared to those receiving other treatments, with fewer complications and lower mortality rates. The low incidence of complications following esophagectomy at the Baqiyatallah treatment center reflects the center's effective approach to treatment procedures.
Keywords: Survival, General Surgery, Esophageal Neoplasms, Mortality -
Pages 47-56Introduction
The ureteral stent is one of the most useful devices in urology to remove obstructions that can cause problems for the patient. This study was conducted to determine the effects of lettuce on improving symptoms caused by stents.
MethodsThe clinical trial included 60 male participants with ureteral stones who were treated with ureteroscopy and stone fragmentation through the urethra. Urinary symptoms were evaluated using the USSQ questionnaire initially and again two weeks after the intervention. The participants were divided into two groups: the intervention group, which received tamsulosin and lettuce extract, and the control group, which received tamsulosin and a placebo. Statistical analysis was performed using SPSS software, utilizing appropriate statistical tests with a significance level set at 0.05.
ResultsThe average age of the patients studied was 44.6±14.5 years. For the control group, the initial mean score for urinary symptoms was 26.64±3.13, which decreased to 16.58±2.84 two weeks after the intervention. In the intervention group, the initial score was 28.27±5.05, reducing to 15.68±2.42 post-intervention. There was a statistically significant difference noted within each group (P=0.001). However, between the two groups, no statistically significant difference was observed either before (P=0.136) or after the intervention (P=0.198).
ConclusionIn the comparison of the two groups, lettuce did not demonstrate a significant effect on reducing urinary symptoms in the study subjects after the intervention. This issue can be due to the small sample size, the short duration of the study, the underlying disease of the patients and the type of lettuce planted. Future studies with longer duration are recommended.
Keywords: Transurethral Lithotripsy, Lettuce, Double J Stent, Ureteral Stone -
Pages 57-65Introduction
Acinetobacter baumannii is a common cause of infection in hospitalized patients, particularly in intensive care, surgical, and burn units. The ability to form biofilms is considered one of the major virulence factors of this bacterium. The expression of pga genes plays a crucial role in exopolysaccharide synthesis, bacterial adhesion, biofilm formation, and antibiotic resistance. This study aims to investigate the presence of pga genes in carbapenem-resistant A. baumannii clinical isolates and their ability to form biofilms.
MethodsThis descriptive cross-sectional study examined 97 carbapenem-resistant A. baumannii strains for the presence of pgaA, pgaB, pgaC, and pgaD genes using PCR. The biofilm-forming capacity of the strains was assessed using the microtiter plate method, and the results were analyzed using SPSS software and Pearson's correlation test.
ResultsAmong the 97 carbapenem-resistant A. baumannii strains, 72.16% carried the pgaA gene, 58.76% carried the pgaB gene, 1.03% carried the pgaC gene, and 51.54% carried the pgaD gene. The presence of the pgaA gene was more prevalent compared to other genes, while the pgaC gene showed lower prevalence. Additionally, 29 strains (29.89%) exhibited strong biofilm formation, 30 strains (30.92%) exhibited moderate biofilm formation, and 38 strains (39.17%) exhibited weak biofilm formation.
ConclusionThe results suggest that the pgaC gene may play a lesser role in biofilm formation in A. baumannii since its expression was lower in strong and moderate biofilm-forming strains compared to other pga genes. The other pga genes showed a relatively similar distribution among strong and moderate biofilm-forming strains.
Keywords: Acinetobacter Baumannii, Biofilm, Pga Genes