فهرست مطالب

تئاتر - سال یازدهم شماره 96 (بهار 1403)

نشریه تئاتر
سال یازدهم شماره 96 (بهار 1403)

  • تاریخ انتشار: 1403/03/30
  • تعداد عناوین: 6
|
  • علی علی زاده گماری، حمیدرضا حسینی دانا*، بی بی سادات میراسماعیلی، سید رضا نقیب السادات صفحات 9-33

    هدف این پژوهش، توسعه آگاهانه تئاتر به کشورهای همسایه و همسود با بهره گیری از محیط مجازی بر اساس پیدایی نیازهای نو و دگرگونی در روابط کسب وکار در موقعیتی به نام بازار با عنوان «دادوستد تئاتر با کشورهای مشترک المنافع با استفاده از قابلیت فضای مجازی» است. روش این تحقیق توصیفی وبه منظور بررسی محیط داخلی و محیط بیرونی نیز از تکنیک راهبردی، خبره گی یا سوات (SWOT)، به شیوه نمونه گیری هدفمند با حجم نمونه 40 نفر از افراد متخصص استفاده گردیده است. همچنین اعتبارسنجی ابزار تحقیق (پرسشنامه) از طریق آلفای کرونباخ در محیط نرم افزار (SPSS) انجام و میزان اهمیت و شدت (الویت) گویه ها به ترتیب بر اساس پیوستار 5 سطحی لیکرت و طیف 4 سطحی تعیین شده است. یافته ها نشان می دهد میانگین های حاصل از عوامل داخلی: شامل؛ اثربخشی ابداع و نوآوری در جذب، ضعف بهره گیری از تجارب مدل های بازاریابی موفق، دولتی ماندن حوزه تئاتر، ضعف مخاطب پروری برای تئاتر و عوامل بیرونی: شامل؛ اثر سواد رسانه ای برای تئاتر، ضرورت طراحی های جذاب تبلیغی در شبکه های اجتماعی همراه، ناآشنایی مدیران و مجموعه های تئاتری با بازارهای آنلاین و شبکه ای، از چالش های مورد توجه است. نتایج حاصل از خروجی ماتریس ها نیز بر اساس توصیف و تحلیل یافته ها شامل؛ تمرکز بر قوت ها و فرصت ها به عنوان یک استراتژی مطلوب و کاهش ضعف و تهدیدات با رویکرد توسعه بازارهای مشترک تئاتر از طریق فضای مجازی (علاوه بر شیوه های کنونی ارائه تئاتر) است.

    کلیدواژگان: تئاتر، مفاهیم بازاریابی، کشورهای مشترک المنافع، تبادل بازار، شبکه های اجتماعی، بازاریابی تئاتر
  • شیما معتمدی، علی روحانی*، بهزاد آقاجمالی صفحات 35-48
    ادبیات نمایشی همواره در ساختار روایی ، فرم و مضامین با گفتمان های اجتماعی در ارتباط بوده و معضلات جامعه مخاطبین خود را بازنمایی کرده است. در دو دهه اخیر بازخوانی تاریخی زنان عصر مشروطه مورد توجه قرار گرفته است و در قلمرو ادبیات نمایشی به تولید متون مهمی منجر شده است. پژوهش حاضر سعی دارد از دریچه جامعه شناسی هنر میل به این گونه بازخوانی را بررسی کند. در این راستا سه نمایشنامه ندبه (بهرام بیضایی)، شهادت خوانی قدمشاد مطرب در طهران (محمد رحمانیان) و شب سیزدهم (حمید امجد) از منظر آرای پی یر بوردیو تحلیل می شوند. از دیدگاه بوردیو انسان ها برای کنش دارای منطق خاصی هستند و همین منطق کنش است که انسان ها را به جهان اجتماعی پیرامون خود مرتبط می سازد. در آرای بوردیو نظریه میدان، ابعاد کنش انسان (عاملان) در جامعه را با مثلث ارتباطی هبیتاس، میدان و سرمایه می کاود. نتیجه آن که؛ قهرمانان این آثار اگرچه بازنمودی از زنان جامعه معاصر نویسندگان هستند، اما جای گیری آنان در فرادستی میدان قدرت عصر مشروطه را می توان برگرفته از ماهیت آرمانی این متون دانست.
    کلیدواژگان: ادبیات نمایشی، بوردیو، مشروطه، زنان، نظریه میدان
  • شهاب پازوکی* صفحات 49-65
    استعاره تئاتر یکی از پرکاربردترین و تاثیرگذارترین استعاره ها در حوزه های گوناگون دانش بوده است. همچنین این استعاره در حوزه تئاتر در تبیین کردوکارهایی که در فضای بینابینی امر روزمره و امر تئاتری حیات دوزیستی یافته اند، نقش مهمی بازی کرده و واسطه ای میان تئاتر رسمی و تجربه گرایی های شبه تئاتری سده بیستمی بوده است. این استعاره، به ویژه، در تجربه ورزی ها و بیانیه های بین الملل موقعیت گرا و عضو اصلی این جریان، گی دبور، حضور چشم گیری داشته و دلالت های مفهومی پیچیده ای یافته است. بر  این اساس، در این مقاله سیمای این استعاره و کارکردهای آن در تجربه گرایی ها و نظریه ورزی های این جریان توصیف و تحلیل شده است. موضع اصلی این جریان، در امتداد سنت فلسفی مارکسیستی، در مقابل نظام سرمایه داری و نقد این نظام بر پایه رمزگشایی از روال ها و تاثیرات آن در چارچوب مفهوم «نمایش» صورت بندی شد. این جریان بیانیه هایی را در ضدیت با شیوه های نمایشی سرمایه داری و کردوکارهای تجربه ورزانه ای را به عنوان بدیلی بر این شیوه ها عرضه کرد. استعاره تئاتر در نظریه و عمل موقعیت گرایی وضعیت معمایی را شکل داده است. هرچند موقعیت گرایان تئاتر را به دلیل قرابت آن با نمایش در خدمت به منافع سرمایه داری محکوم کرده اند، تئاتر از نظر آن ها هنری حاشیه ای نیست، بلکه زمینه ای است که در آن عمل و نظریه خود را پیکره بندی کردند. تئاتر از منظر موقعیت گرایان به شکل مشروطی، هم سرچشمه آزادی و تحقق و هم در شکل کنونی آن، منبع دروغ و توهم بود. استعاره تئاتر در اندیشه و عمل موقعیت گرایان و گی دبور با چهره ای دوگانه ظاهر می شود که هم بر کارکرد اجتماعی مخرب نمایش دلالت دارد و هم واجد ظرفیت های درونی برای مقاومت در برابر نظام سرمایه داری است. این استعاره در سطحی دیگر بر تکنیک موقعیت گرایانه دخل و تصرف اشاره دارد که از خود تئاتر بر ضد تئاتر بهره گرفته و می خواهد با تغییر تئاتر، آن را به ساخت «موقعیت» در زندگی روزمره (نوعی تئاتر عاری از تئاتر) تبدیل کند.
    کلیدواژگان: استعاره تئاتر، تئاتروم موندی، تئاتربودگی، گی دبور، بین الملل موقعیت گرا
  • سمیه سلیمی، مهرداد رایانی مخصوص* صفحات 67-82
    هدف اصلی این مقاله، یافتن دستاوردهای نمایشی حاصل از پیشرفت های ادبی در تحول و دگرگونی شبیه زینب در نسخ خطی دوره ناصری با توجه به شرایط اجتماعی/فرهنگی و سیاسی آن دوره است. گسترش روایت ها و داستان های نمایشی در هرکدام از این شبیه نامه ها، راه را برای تحول شبیه زینب به سمت شبیهی پویا باز می کند و درنتیجه مضمون های متنوع تری بروز می یابند. افزایش رخدادها و داستانک ها، باعث طرح مضامین متنوع برای شبیه زینب شده است و روی کرد متفاوت شبیه زینب را برای مخاطب آشکار می سازد. عملکردهای متفاوت شبیه زینب، سیر تحول و دگرگونی این شبیه/ شخصیت را آشکار می کند. همچنین متناسب با ایستایی (ثابت و بدون تغییر) و پویایی، کارکرد و حرکت شبیه زینب به عنوان عامل اصلی شکل دادن داستان و وقایع، در تبیین شبیه/شخصیت زینب موثر است. دگرگونی های نمایشی در نسخ خطی تعزیه نامه دوره ناصری در راستای تحولات ادبی «افزایش مضامین» رخ داد و سبب بروز جنبه های نمایشی شبیه زینب در نسخ مربوطه شده است. اسناد و شبیه نامه های به جامانده از دوران ناصری، مهم ترین منابع موثق در رفع ابهام ها و کشف نکته های مورد ادعا است. سوال اصلی این مقاله به چگونگی سیر تنوع و تطور شبیه زینب در نسخ خطی دوره ناصری معطوف می شود. همچنین فرضیه اصلی به سیر تنوع و تطور شبیه زینب با بررسی عملکرد وی در نسخ خطی دوره ناصری بر اساس شرایط اجتماعی/سیاسی و فرهنگی و همین طور نهادینه کردن جایگاه والای شبیه زینب به عنوان زن در اذهان عموم، برخلاف عرف جامعه آن زمان، شبیه زینب را از شبیهی بی هویت به سوی شبیهی با نگرش منحصربه فرد معرفی می کند. داده های این تحقیق به روش تحلیل محتوای کیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و نسخ خطی تعزیه نامه به جامانده از دوران ناصری، تجزیه وتحلیل خواهد گردید. محدوده زمانی پژوهش به دوران ناصری «ناصرالدین شاه قاجار» و محدوده مکانی پژوهش مربوط به نسخ خطی تعزیه نامه تکیه دولت «تهران» مربوط است.
    کلیدواژگان: شبیهپردازی، شبیه پویا، تحول، شبیه زینب، دوره ناصری
  • حسین شماخی، سعید زاویه* صفحات 83-96
    با افزایش سطح آگاهی و شناخت بشر نسبت به پدیده های پیرامونش، برخی از آیین ها کارکرد خود را در تفسیر و توجیه پدیده های فوق به تدریج از دست دادند و یا به طورکلی متروک و مطرود شدند و یا با تغییراتی در فرم و ساختار، کارکردهایی تازه یافتند. از جمله این آیین ها مراسم آیینی کرب زنی است که در جایگاه رقص سنتی  مذهبی مانند سایر رقص های همگون خود دارای الگوی اجرایی است. این الگوی اجرایی، دارای دلالت های معنایی قابل ارجاع به بافت فرهنگی هستند و در همان عرصه قابلیت رمزگشایی دارند. در این پژوهش تلاش گردیده است تا با بررسی الگوهای حرکتی و عناصر زمینه ای مرتبط با این رقص سنتی  مذهبی به این پرسش ها پاسخ داده شود؛ وجود کدام مولفه ها در حالات و حرکات یک منسک می تواند آن را در زمره طبقه بندی تشریفات آیینی رقص قرار دهد؟ الگوهای اجرایی مراسم کرب زنی، بازنمود و بازنمایی کدام دلالت های فرهنگی است؟ در راستای رسیدن به پاسخ پرسش ها از شیوه تحقیق کیفی و روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است.این پژوهش در تعیین جایگاه همسانی این آیین با حرکات موزون به بررسی عناصر همبسته با رقص پرداخته و در آیین کرب زنی شاهد عناصر زمینه ای همبسته با رقص بوده است. عنصر موسیقی با دو مولفه «ابزار تولید موسیقی» و «کلام موزون» در «دستگاه نوا» خلق می گردد. کرب نیز به عنوان نماد سوگواری و اندوه نیز به عنوان ابزار و ادوات مرتبط با رقص که موجب افزایش اثرگذاری در مخاطبان می شود، استفاده می گردد. فنون بدنی کنشگران آیین کرب زنی دارای دلالت های نشانه ای بر بدن به عنوان حامل ارزش های قدسی و ارتباط با جهان زمینی و بازنمایی تمثیلی پیروزی خیر بر شر و امر قدسی بر امر ناقدسی دارد. بنابراین می توان گفت که این آیین در مراسم سوگواری شیعی، بازنمایی و بازتولید دلالت های فرهنگی با هسته قدسی و مذهبی است.
    کلیدواژگان: الگوهای اجرایی، کربزنی، رقص، آیین
  • مهدی ساکی، نرگس یزدی* صفحات 97-119

    مفهوم «بدن‏ذهن» در نزد افرادی که در پی آن اند تا دوگانه‏انگاری دکارتی ذهن- بدن را به معارضه بطلبند، بر یکپارچگی ذهن و بدن تاکید دارد. بر این مبنا، بدن از ذهن جدا نیست و بالعکس. فرض‏های مرتبط با بدن‏ذهن در قرن گذشته در سیستم ‏ها و شیوه ‏های گوناگون آموزش بازیگری به جد مورد بحث بوده است. در بسیاری از شیوه ‏ها و رویکردها به بازیگری و آموزش بازیگر مجزا قلمداد کردن بدن و ذهن و تاکید بر یکی از این دو و تقدم بخشیدن به آن و نادیده انگاشتن دیگری مشکلات و بدفهمی ‏های بسیاری را به همراه داشته که پیامدهای آن در عمل و اجرا نیز به خوبی قابل مشاهده است.متد تربیت بازیگر تاداشی سوزوکی فرایندی دشوار و دقیق دارد که درعین حال به رهایی اجراگر منتهی می‏شود. با بررسی تمرین‏های متد سوزوکی پی می‏بریم که تمرکز آن ها عمدتا بر این است که چگونه می‏توان بدن‏ذهن تک‏تک اجراگران را پرورش داد و قدرت جسمانی و آوایی، انرژی و کنترل، و تمرکز آن ها را تقویت کرد. فلیپ زرلی نیز با الهام از هنرهای رزمی آسیایی نظیر تای‏چی‏چوان و کالاریپایاتو و تکنیک‏ های مدیتیشن سعی در فعال کردن بدن‏ذهن در اجراگرانش دارد به نحوی که در شیوه او بدن و ذهن در لحظه در قالب یک واحد یکپارچه عمل می‏کنند. در پژوهش حاضر تلاش بر این است که توازن بدن‏ذهن در فعالیت‏های سوزوکی و زرلی در تربیت بازیگر واکاوی شده و بررسی شود که چگونه هریک از آن ها با بهره ‏گیری از هنرهای بدنی و رزمی و نیز فلسفه ‏های آسیایی در تلاش اند برای این مسئله بنیادین راه‏حلی بیابند و پرسش اصلی پژوهش این است که بدن‏ذهن در متد سوزوکی و شیوه تربیت بازیگر سایکوفیزیکال چگونه پرورش می‏یابد؟ یافته‏ های پژوهش نشان می‏دهند که در تمرین‏های متد سوزوکی همسو با هنرهای رزمی سنتی ژاپنی بدن‏ذهن بازیگران به خوبی پرورش می‏یابد. از سوی دیگر در بازیگری سایکوفیزیکال زرلی نیز که متاثر از یوگا و هنرهای رزمی آسیایی است، پرورش بدن‏ذهن نقش محوری دارد و اجراگر با بدن‏ذهن پرورش یافته قادر می‏شود حضور صحنه‏ای قدرتمندی را به نمایش بگذارد.

    کلیدواژگان: بدن‏ذهن، تاداشی سوزوکی، متد سوزوکی، بازیگری سایکوفیزیکال، فلیپ زرلی
|
  • Ali Alizadeh Gomari, Hamidreza Hoseini Dana *, Bibi Sadat Mir Esmaili, Seyed Reza Naghib Sadat Pages 9-33

    Considering emerging new needs and transformation in business relations, this study aims to consciously develop the theater to neighboring and co-beneficial countries using cyberspace to introduce a new market titled “Theater trade with the Commonwealth of Independent States using the capability of cyberspace”. This descriptive research has applied the strategy analysis (SWOT) and targeted sampling method with a sample size of 40 experts to examine the internal and the external environment. Also, the validation of the research tool (questionnaire) was done through Cronbach’s alpha in the software environment (SPSS) and the importance and intensity (priority) of the items were determined based on the 5-level Likert continuum and the 4-level spectrum. The findings show that the averages obtained from internal factors including the effectiveness of invention and innovation, the weakness of taking advantage of the experiences of successful marketing models, the state-owned theatres, the weakness of audience cultivation for theater and external factors including the impact of media literacy on theater, the necessity of attractive advertising designs in mobile social networks, the unfamiliarity of managers and theater groups with online and network markets are some of the challenges of interest. The results obtained from the output of the matrices based on the description and analysis of the findings also includes focusing on strengths and opportunities as a desirable strategy and reducing weaknesses and threats with the approach of developing common theater markets through cyberspace (in addition to the current methods of presenting theater).

    Keywords: Theater, Marketing Concepts, Commonwealth Countries, Market Exchange, Social Networks, Theater Marketing
  • Shima Motamedi, Ali Rouhani *, Behzad Aghajamali Pages 35-48
    Dramatic literature has always combined its narrative structure with social themes and has dramatized the problems of its audience’s society. In recent decades, rereading the history of women in the constitutional era has become increasingly noticed and has led to the production of important texts in the field of dramatic literature. The current study tries to examine these rereadings from the perspective of the sociology of art. In this regard, three plays Nudbeh (Bahram Beyzai), Ghadamshad the Minstrel’s Martyrdom-playing in Tehran (Mohammed Rahmanian) and The Thirteenth Night (Hamid Amjad) focused on the constitutional era’s women, which are considered as the case studies of this research, are analyzed from the point of view of Pierre Bourdieu. According to Bourdieu, humans have a specific logic for their actions, and it is this logic of action that connects humans to the social world around them. The mental structure is the result of occupying a special position in the social world, and it can be said that if this position changes, the mental structure will also change. According to Bourdieu, field theory explores the dimensions of human action (agents) in society with the relational triangle of habitus, field and capital. The result is that; Although the heroes of these works are a representation of the women of the writers’ contemporary society, their placement in the upper reaches of the power field of the constitutional era can be taken from the idealistic nature of these texts.
    Keywords: Dramatic Literature, Bourdieu, Constitutional, Women, Field Theory
  • Shahab Pazouki * Pages 49-65
    Theatre metaphor has been one of the most used and influential metaphors in the fields of knowledge. Also, this metaphor has played an important role in the field of theatre in explaining the practices that have found an ambivalent life in the liminal space between the everyday and the theatrical, and has been a mediator between the official theatre and the quasi-theatrical experimentations of the 20th century. This metaphor, especially, has had a significant presence and has found complex conceptual implications in the experimentations and manifestos of the Situationist International and the main member of this movement, Gay Debord. Accordingly, in this article, the appearance of this metaphor and its functions in the experimentations and theories of the Situationist International have been described and analyzed. The main stance of this movement was formulated along the Marxist philosophical tradition against the capitalist system and the criticism of this system based on the decoding of its routines and effects in the framework of the concept of “spectacle”. This movement presented manifestos against the capitalist spectacle methods and offered experimental practices as an alternative to these methods. The theatre metaphor has formed an enigmatic situation in these experimentations and manifestos. Although the Situationists have condemned the theatre because of its closeness to the spectacle in the service of capitalist interests, they believe theatre as not a marginal art but a field in which they architecture their practice and theory. Theatre, for Situationists, was conditionally the source of freedom and realization, and in its current form, was the source of lies and illusions. Therefore, the theatre metaphor appears in the thoughts and practices of Situationists, especially Guy Debord, with a double face, which implies both the destructive social function of the theatre and as an art that has internal capacities to resist the capitalist system. On another level, this metaphor refers to the situational technique of detour, which uses the theatre itself against the theatre and wants to detour the theatre to construct a “situation” in the everyday life (a kind of theater without theater).
    Keywords: Theatre Metaphor, Theatrum Mundi, Theatricality, Guy Debord, Situationist International
  • Somayeh Salimi, Mehrdad Rayani Makhsos * Pages 67-82
    The main purpose of this article is to find the impact of dramatic accomplishments resulting from literary achievements on Zaynab role’s evolution in Tazieh manuscripts of Nasseri era considering the social, cultural and political conditions of that period. Expanding dramatic narrations and stories lead to a more dynamic Zaynab’s role. Increasing incidents and occurrences generate diverse themes for the role. Studying the different activities of Zaynab’s role reveals its evolution. Dramatic transformations in Tazieh manuscripts of Nasseri era along with literary evolution of “increasing themes” induces Zaynab role’s dramatic features in related manuscripts. The documents and manuscripts of Nasseri era are the most reliable source to prove the case. Studying Zaynab role’s evolution in Tazieh manuscripts of Nasseri era demonstrates the will to institutionalize its dignified position in public mind shifting from an anonymous character to a unique one. Qualitative content analysis has been used for analyzing the data gained from Tazieh manuscripts of Nasseri era and library resources. The study has been limited to Nasseri era and Tazieh manuscripts of Tehran’s Takyeh Dowlat.
    Keywords: Tazieh, Zaynab Role, Nasseri Era, Evolution
  • Hosein Shamakhi, Saeid Zaviyeh * Pages 83-96
    With the increase of human awareness and cognition about the phenomena around it, some rituals gradually lost their function in interpreting and justifying the above phenomena or were completely abandoned and rejected or found new functions with changes in form and structure. One of these rituals is the ritual ceremony of karb-zani which has a performance pattern in the place of traditional-religious dance, like other similar dances. This performance pattern has semantic implications that can be referred to the cultural context and can be deciphered in the same field. In this study, an attempt has been made to answer these questions by examining the movement patterns and contextual elements related to this traditional-religious dance. What components in the postures and movements of a ritual can classify it as a ritual of dance? What are the performance patterns of of Karb-zani ceremonies that are the representation of cultural significations? In order to reach the answer, qualitative and descriptive-analytical methods have been used. In determining the position of the similarity of this ritual with dance, this study has investigated the elements associated with dance and have witnessed contextual elements associated with dance in the ritual of karb-zani. The musical element in this ritual is created with two components: “music production tools” and “poetry” in “Nava Music”. The karb is used as a symbol of mourning and grief is also used as a dance-related tool which increases the impact on the audience. The physical techniques of the ritual performers have symbolic implications of sacred values, the connection with the earthly world, and the allegorical representation of the victory of good over evil and the holy over the unholy. Therefore, it can be said that this ritual in Shiie mourning ceremonies is the representation and reproduction of cultural connotations with a sacred and religious core.
  • Mehdi Saki, Narges Yazdi * Pages 97-119

    The term “bodymind” is used to emphasize the total integration of the mind and the body. Therefore, this term indicates that the body is by no means separate from the mind and vice versa. The use of this term is particularly important to those scholars and researchers who attempt to challenge Cartesian mind-body dualism. When we turn our attention to the history of the mind-body problem in the Western philosophy, three general trends of thought, or paradigms, manifest themselves. They include the Aristotelian paradigm, The Cartesian paradigm, and the materialist or physicalist paradigm. Consequently, the problem of body-mind can be examined from different points of View. However, in the present study the focus is particularly on actor training. In actor training the issue of body and mind has divided practitioners and theorists into two broad categories, those who emphasize the mental and psychological aspects of acting and those who tend to explore the physical and kinaesthetic aspects of acting. Method acting and physical theatre respectively are the manifestations of each category. Nevertheless, many practitioners of actor training including Konstantin Stanislavski, Jacques Lecoq, and more recently, Tadashi Suzuki and Phillip Zarrilli have realized the importance of unifying body and mind by cultivating the actors’ bodymind. Exploring Tadashi Suzuki’s exercises for training actors in what is known as “The Suzuki Method” illustrates the way he puts emphasis on cultivating the actors’ bodymind. Similarly, Philip Zarrilli in his psychophysical acting, attempts to cultivate the actors’ bodymind by using a variety of techniques taken from Kalaripayattu, hatha yoga, and T’ai chi ch’uan. The present study aims to explore how each of these two practitioners pays attention to the actors’ bodymind in their actor training. The results of the study show both in the Suzuki Method of actor training and Zarrilli’s psychophysical acting, special emphasis is placed upon the actor/ performer’s “bodymind” albeit in different ways.

    Keywords: Bodymind, Tadashi Suzuki, Suzuki Method, Psychophysical Acting, Phillip Zarrilli