فهرست مطالب
نشریه پرستاری ایران
پیاپی 147 (اردیبهشت 1403)
- تاریخ انتشار: 1403/09/17
- تعداد عناوین: 8
-
-
صفحات 2-21زمینه و هدف
شیوع اوتیسم در دهه های اخیر افزایش یافته است. مداخلات کتاب درمانی در بهبود مشکلات مبتلایان به اوتیسم تاثیر دارند. هدف این مطالعه مرور نظام مند، بررسی روش های مختلف مبتنی بر کتاب، شامل شعردرمانی، کتاب درمانی و قصه درمانی در بهبود مشکلات رایج افراد مبتلا به اوتیسم می باشد.
روش بررسیمرور نظام مند در پایگاه های اطلاعاتی معتبر شامل وب آوساینس، پابمد، اسکوپوس، پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پرکوئست و مگیران با موتور جست وجوی گوگل اسکالر تا 31 ماه می سال 2024 براساس دستورالعمل پریزما و با استفاده از سرفصل های موضوعی پزشکی مش انجام شد. کیفیت مطالعات با استفاده از ابزار روش های ترکیبی (MMAT) انجام شد.
یافته هانهایتا 31 مطالعه واجد شرایط وارد مطالعه مرور نظام مند حاضر شد، در این مطالعات افراد مبتلا به اوتیسم (سنین 3 تا 30 سال) یا مراقبین آن ها بررسی شدند. کارکردهای این رویکردهای درمانی در افراد مبتلا به اوتیسم در حیطه های بهبود مهارت های گفتاری، زبانی و عملکرد بهتر در گفتار، بهبود فعالیت های اجتماعی، توسعه اجتماعی، تعامل بهتر با اطرافیان، افزایش مشارکت اجتماعی، یافتن مهارت های اجتماعی خاص، افزایش رفتارهای اجتماعی مثبت و کاهش رفتارهای اجتماعی منفی، درک بهتر مطالب و بهبود تمرکز در اثر دقت در داستان گویی، کاهش رفتارهای نامناسب، کاهش پریشانی روانی، افزایش میزان مشارکت کلامی و درگیری طولانی مدت کودک بود.
نتیجه گیریبه دلیل آسان بودن و در دسترس بودن مداخلات مبتنی بر کتاب، بهتر است با کمک معلمان، والدین و مراقبین کودکان مبتلا به طیف اوتیسم از این مداخلات به منظور ارتقای عملکرد، مهارت و بهبود مشکلات شناختی، اجتماعی، رفتاری و کلامی آن ها در بیمارستان ها و مراکز مراقبت و تربیت بیماران استفاده شود.
کلیدواژگان: اختلال طیف اوتیسم، داستان گویی، کتاب درمانی، شعردرمانی، کتاب خوانی مشترک -
صفحات 22-35زمینه و هدف
پرستاران شاغل در بخش اورژانس درمعرض خطاهای کاری ناشی از نارسایی های شناختی شغلی هستند. منظور از نارسایی های شناختی شغلی اختلال در درک، حافظه و عملکرد حرکتی است. دراین میان به نظر می رسد ویژگی های شخصیتی افراد در بروز خطا بی تاثیر نباشد. بر همین اساس این مطالعه با هدف تعیین ارتباط نارسایی های شناختی شغلی با ویژگی های شخصیتی پرستاران اورژانس شاغل در مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه در سال 1399 انجام شد.
روش بررسیپژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی همبستگی است که با شرکت 165 نفر از پرستاران شاغل در بخش اورژانس مراکز آموزشی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ارومیه انجام شد. نمونه ها به روش تمام شماری از بهمن سال 1399 لغایت اردیبهشت سال 1400 انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های نارسایی های شناختی شغلی و شخصیتی پنج عاملی نئو استفاده شد. برای توصیف و اندازه گیری متغیرهای پژوهش از آمار توصیفی (فراوانی و درصد فراوانی و میانگین و انحراف معیار) استفاده شد و داده ها با آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه (آنووا) و آزمون تی گروه های مستقل، همبستگی پیرسون و آنالیز رگرسیون چندگانه در نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شدند. سطح معنی دار به صورت 0/05˂P در نظر گرفته شد.
یافته هامیانگین و انحراف معیار نارسایی شناختی شغلی برابر با 0/78±1/56 بود. در ابعاد نارسایی شناختی شغلی بیشترین میانگین در حواس پرتی با میانگین 0/77±1/66 و کمترین میانگین در بعد اشتباهات سهوی برابر با 0/93±1/42 دیده شد. درخصوص ویژگیهای شخصیتی پرستاران شاغل در اورژانس، یافته ها نشان دادند بیشترین میانگین در وجدان کاری با میانگین و انحراف معیار 6/74±29/98 و کمترین میانگین در روان رنجور خویی با میانگین و انحراف معیار 6/56±21/21 بود. همچنین مشخص شد بین نارسایی شناختی شغلی و ابعاد آن با تمام ویژگی های شخصیتی همبستگی معنی دار و معکوس وجود دارد (0/001>P). بین نارساییهای شناختی شغلی پرستاران با متغیرهای مصرف داروی آرام بخش (0/001=P)، نوبت کاری (0/001>P) و میزان رضایت از سطح درآمد ماهیانه (0/041=P) نیز ارتباط معنی دار آماری وجود داشت.
نتیجه گیرینمره نارسایی های شناختی پرستاران اورژانس در سطح متوسطی قرار دارند. براین اساس محیط کاری پرستاران اورژانس تحت تاثیر محرک های تاثیرگذار منفی بر عملکرد کاری آن ها بوده است و می توان گفت تا دست یابی به ارائه خدمات مطلوب و ایمن به بیماران فاصله وجود دارد و رسیدن به آن نیازمند برنامه ریزی است. همچنین بین نارسایی های شناختی شغلی و ویژگی های شخصیتی در پرستاران اورژانس همبستگی وجود دارد؛ بدین معنا که پرستارانی که وجدان کاری بالاتری داشتند نارسایی شناختی کمتری داشتند و همچنین پرستارانی که روان رنجور خوی بودند، نارسایی شناختی شغلی بیشتری داشتند. نتایج این مطاللعه نشان می دهد درنظر گرفتن ویژگی های شخصیتی پرستاران در مشخص کردن محل خدمت ایشان در مراکز خدمات درمانی و کیفیت مراقبت تاثیرگذار است. ازاین رو توجه به این عامل در جذب پرستاران مراکز درمانی اهمیت دارد.
کلیدواژگان: نارسایی های شناختی شغلی، بخش اورژانس، پرستار، ویژگی های شخصیتی -
صفحات 36-49زمینه و هدف
سرطان پستان شایع ترین سرطان در زنان در سراسر جهان است. تشخیص زودرس سرطان پستان می تواند میزان مرگ ومیر زنان را کاهش دهد. درک زنان از سرطان پستان ممکن است بر رفتارهای پیشگیری و غربالگری آن ها تاثیر بگذارد. هدف مطالعه حاضر تعیین درک سرطان پستان و برخی عوامل مرتبط با آن در زنان مراجعه کننده به مراکز سلامت شهر تبریز بود.
روش بررسیاین پژوهش یک مطالعه توصیفی مقطعی بود که در آن 372 نفر از زنان بالای 40 سال مراجعه کننده به مراکز سلامت شهر تبریز در ماه های آذرتا اسفند سال 1401 شرکت کردند. روش نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای بود. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه مربوط به اطلاعات جمعیت شناختی و پرسش نامه درک سرطان پستان بود. پرسش نامه ها به صورت مصاحبه توسط محقق تکمیل شد. اطلاعات حاصل از پرسش نامه ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از روش های آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و آزمون های همبستگی پیرسون، تی مستقل، آنالیز واریانس و مدل خطی عمومی تجزیه وتحلیل شدند.
یافته هامیانگین نمره درک سرطان پستان در زنان 8/60±65/04 بود و بعد ترس درک شده کمترین میانگین 4/02±8/27 را در بین ابعاد مختلف داشت. بین متغیرهای میزان تحصیلات زن (0/001>P)، تحصیلات همسر (0/002=P)، تعداد فرزندان (0/04=P)، سابقه تغییرات خوش خیم در فرد (0/001>P) با درک سرطان پستان ارتباط معنی داری مشاهده شد. متغیرهایی که میزان معنی داری (0/2>P) داشتند وارد مدل خطی عمومی شدند. یافته ها نشان داد زنانی که تحصیلات دیپلم و دانشگاهی داشتند در مقایسه با زنان با تحصیلات زیردیپلم، نمره درک سرطان پستان بالاتری داشتند (02/0 ، 0/018=B=-0/13 ,0/24=CI , P) و با افزایش هریک فرزند، درک زنان از سرطان پستان به میزان 0/038 کاهش یافت (0/003 ، 0/79=CI، 0/38-=B، 0/048=P).
نتیجه گیریباتوجه به پایین بودن درک سرطان پستان در زنان و ارتباط تحصیلات پایین و تعداد فرزندان زیاد با درک پایین سرطان پستان، برای افزایش آگاهی و درک زنان از سرطان پستان، به ویژه درمورد ترس از این بیماری، لازم است برنامه های آموزشی جامع و هدفمند طراحی و اجرا شود. درک صحیح از سرطان پستان می تواند با پیامدهای مطلوب غربالگری همراه باشد. بنابراین ارائه آموزش به زنان به ویژه زنان با سطح تحصیلات پایین تر و تعداد فرزندان بیشتر دررابطه با سرطان پستان در مراکز سلامت که سطح تماس اول زنان با سیستم بهداشتی می باشد، می تواند باعث افزایش سطح درک زنان از سرطان پستان شود.
کلیدواژگان: سرطان پستان، درک، آگاهی، زنان -
صفحات 50-63زمینه و هدف
باتوجه به افزایش تعداد بیماران ضایعات مغزی نخاعی در سراسر جهان، تعداد زیادی از افراد به عنوان مراقب خانوادگی از این بیماران نگهداری می کنند که خود دچار مشکلات جسمی، روانی، اجتماعی و اقتصادی به دنبال پذیرش نقش مراقب می شوند که بار مراقبتی نام دارد. حمایت مداوم از این مراقبین می تواند بار مراقبتی را در آن ها کاهش دهد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر مدل مراقبت پیگیر بر بار مراقبتی مراقبین بیماران با ضایعات مغزی نخاعی انجام شده است.
روش بررسیپژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی است. این مطالعه در زمستان سال 1400 طی 3 ماه با طرح آزمون قبل و بعد در گروه کنترل و آزمایش انجام شد. تعداد 96 نفر از مراقبین بیماران باضایعات مغزی نخاعی ازطریق دسترسی به پرونده های بیماران تحت پوشش اداره بهزیستی شهرستان کامیاران به روش نمونه گیری به شیوه دردسترس و تخصیص تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل (هرگروه 48نفر) قرارگرفتند. داده ها قبل و بعد از مداخله توسط پرسش نامه های جمعیت شناختی و بار مراقبتی زاریت جمع آوری و تجزیه و تحلیل شدند. نمونه های گروه آزمایش، برنامه مراقبتی را براساس مدل مراقبتی پیگیر درطی 3 ماه به صورت فردی وگروهی دریافت کردند. درگروه کنترل همان برنامه روزانه سازمان بهزیستی برای مراقبت از بیمار توسط مراقبین ارائه شد. درنهایت داده های جمع آوری شده از مرحله قبل و بعد از مداخله با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شدند.
یافته هابراساس نتایج آزمون کای دو، تی مستقل، من ویتنی و فیشر دو گروه از نظر متغیرهای جمعیت شناختی یکسان بودند (P<0/05) و بعد از انجام مداخله براساس مدل مراقبت پیگیر اختلاف معنی داری در میزان بار مراقبتی مراقبین در گروه آزمایش بین قبل و بعد از مداخله مشاهده شد (P<0/05) .اما در گروه کنترل این اختلاف معنی دار نبود (P<0/05).
نتیجه گیریبراساس نتایج پژوهش، مدل مراقبتی پیگیر می تواند به عنوان یک روش مداخله ای موثر در کاهش بار مراقبتی مراقبین با ضایعات مغزی و نخاعی موردتوجه قرار گیرد.
کلیدواژگان: بارمراقبتی، مراقبین خانوادگی، بیماران ضایعات مغزی نخاعی، مدل مراقبت پیگیر -
صفحات 64-77زمینه و هدف
مراقبت یکی از اساسی ترین عناصر پرستاری شناخته شده و به عنوان جوهر حرفه پرستاری تایید شده است. سرمایه روانشناختی جنبه مثبت زندگی انسان هاست و مبتنی بر داشتن هدف برای رسیدن به موفقیت و پایداری در برابر مشکلات تعریف می شود. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط سرمایه روانشناختی با رفتار مراقبتی در پرستاران مراکز آموزشی و درمانی دانشگاه علوم پزشکی لرستان شهر خرم آباد در سال 1401 انجام شد.
روش بررسیاین پژوهش یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل تمام پرستاران شاغل در مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی لرستان شهر خرم آباد در سال 1401 بودند. نمونه پژوهش تعداد 300 نفر از پرستاران که شرایط، معیارهای ورود و تمایل به شرکت در مطالعه را داشتند بودند. نمونه گیری به روش تخصیص نسبتی متناسب بین مراکز انجام شد. به منظور جمع آوری اطلاعات از فرم مشخصات جمعیت شناختی، پرسش نامه سرمایه روانشناختی مک گی و پرسش نامه رفتار مراقبتی ولف و همکاران استفاده شد. از اسفند سال 1401 تا فروردین سال 1402 طول کشید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 20 استفاده شد.
یافته هایافته ها نشان داد میانگین سنی افراد موردپژوهش برابر با 5/64±32/14 سال بود. بیشتر پرستاران زن (75/3 درصد)، متاهل (58/4 درصد) و دارای مدرک لیسانس (92/8 درصد) بودند. میانگین سرمایه روانشناختی پرستاران برابر با 18/80±112/55 و بیشترین میانگین سرمایه روانشناختی در بعد خودکارآمدی با میانگین 0/78±4/38 و کمترین در بعد خوش بینی 0/96±4/22 بود. میانگین رفتار مراقبتی پرستاران برابر با 32/05±201/23 و بیشترین میانگین رفتار مراقبتی در بعد دانش و مهارت حرفه ای با میانگین 0/88±5/07 و کمترین در بعد قائل شدن احترام برای دیگران با میانگین 0/83±4/52 بود. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد رفتار مراقبتی با سرمایه روانشناختی و همه ابعاد آن (0/001>P) و بین سرمایه روانشناختی با رفتارمراقبتی و همه ابعاد آن همبستگی معنی داری وجود دارد (0/001>P). همچنین بین همه ابعاد سرمایه روانشناختی با همه ابعاد رفتار مراقبتی همبستگی مستقیم و معنی داری وجود داشت (0/001>P). نتایج نشان داد بین مدرک تحصیلی (0/007=P) و وضعیت اقتصادی (0/001=P) با سرمایه روانشناختی پرستاران ارتباط معنی دار آماری وجود داردو بین سن (0/004=P)، وضعیت تاهل (0/025=P) و مدرک تحصیلی (0/044=P) با رفتارهای مراقبتی پرستاران نیز ارتباط معنی دار آماری وجود دارد.
نتیجه گیریسرمایه روانشناختی با رفتار مراقبتی و ابعاد آن ارتباط داشت؛ بدین معنی که پرستاران دارای سرمایه روانشناختی بالا، رفتار مراقبتی مناسب تری ارائه دادند و همچنین جنبه بیانی، روانی مراقبت در پرستاران دارای سرمایه روانشناختی بالا بهتر از سایر پرستاران نشان داده شده است که نشان دهنده اهمیت توجه به سرمایه روانشناختی و ابعاد آن و تاثیر آن بر جنبه های انسانی مراقبت که لازم است مد نظر مدیران قرار بگیرد.
کلیدواژگان: سرمایه روانشناختی، رفتار مراقبتی، پرستار -
صفحات 78-89زمینه و هدف
پرستاران به دلیل بار کاری بالا و محیط کاری پراسترس در معرض سطوح بالایی از فرسودگی شغلی هستند که می تواند کیفیت مراقبت های پرستاری را تحت تاثیر قرار دهد. مراقبت های پرستاری ازدست رفته به مراقبت هایی اطلاق می شود که به طور کامل یا جزئی فراموش شدند. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین فرسودگی شغلی و مراقبت های پرستاری ازدست رفته در بیمارستان های منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.
روش بررسیدر این مطالعه توصیفی تحلیلی، تعداد 194 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران با روش نمونه گیری در دسترس از بهمن سال 1402 تا فروردین سال 1403 مورد پژوهش قرار گرفتند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی، پرسش نامه فرسودگی شغلی ماسلاچ و پرسش نامه مراقبت های پرستاری ازدست رفته کالیش استفاده شد. تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 26 و با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار و درصد و فراوانی) و آمار تحلیلی (تی مستقل، ضریب همبستگی پیرسون، آنوا و تحلیل رگرسیون) انجام شد.
یافته هامیانگین و انحراف معیار نمرات زیرمقیاس های فرسودگی شغلی شامل خستگی عاطفی، مسخ شخصیت و عدم موفقیت فردی به ترتیب 10/70±32/44، 4/14±18/76 و 7/10±29/91 بود. میانگین و انحراف معیار مراقبت های پرستاری ازدست رفته 2/67±35/78 به دست آمد. نتایج نشان داد بین زیرمقیاس های فرسودگی شغلی و متغیرهای جمعیت شناختی ارتباط معنی داری وجود ندارد (0/05P). بیشترین و کمترین میزان همبستگی به ترتیب مربوط به زیرمقیاس های خستگی عاطفی (001/0>P، 608/0=r) و مسخ شخصیت (r=0/608 ,0/001>P) بود. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد زیرمقیاس های خستگی عاطفی (0/62=β)، مسخ شخصیت (0/30=β) و عدم موفقیت فردی (0/34=β)، پیش بینی کننده های مثبت و معنی دار مراقبت های پرستاری ازدست رفته هستند (0/001>P).
نتیجه گیریدر این مطالعه ارتباط مستقیم و معنی داری بین مراقبت های پرستاری ازدست رفته و فرسودگی شغلی مشاهده شد. به مدیران پرستاری توصیه می شود جهت کاهش مراقبت های پرستاری ازدست رفته، پیشگیری و کاهش فرسودگی شغلی پرستاران را در اولویت برنامه های خود قرار دهند.
کلیدواژگان: مراقبت پرستاری ازدست رفته، فرسودگی شغلی، پرستار، ایران -
صفحات 90-103زمینه و هدف
ایست قلبی ناگهانی یکی از علل اصلی مرگ ومیر و یک مشکل مهم مراقبت های بهداشتی است و کسب و به روز ماندن با آخرین دستورالعمل های احیای قلبی ریوی از مهم ترین معیارهای شایستگی است. باتوجه به اهمیت این موضوع، پژوهش حاضر باهدف دانش، نگرش و عملکرد پرستاران و پرسنل اورژانس پیش بیمارستانی بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی اردبیل از آخرین دستورالعمل (2020) احیای قلبی ریوی انجام شده است.
روش بررسیدر این مطالعه توصیفی، تعداد 360 نفر از پرستاران و پرسنل فوریت های پزشکی به روش نمونه گیری تصادفی وارد مطالعه شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسش نامه ای که شامل مشخصات جمعیت شناختی شرکت کنندگان و سوالات مربوط به حیطه دانش، نگرش و عملکرد بود انجام شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 26 و آزمون های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون، آنووا و آزمون تی تست مستقل استفاده شد.
یافته هادر پژوهش حاضر 176 نفر زن (48/9) و 184 نفر مرد (51/1) شرکت کردند. میانگین کل سطح دانش 4/07±15/42، سطح نگرش 8/73±45/75 و سطح عملکرد 16/65±95/18 به دست آمد؛ اختلاف معنی داری بین میانگین حیطه های دانش، نگرش و عملکرد براساس جنسیت مشاهده شد که میانگین در گروه آقایان بیشتر از خانم ها بود (0/05<p).
نتیجه گیریدر پژوهش حاضر حیطه دانش پرسنل بهداشتی نسبت به آخرین دستورالعمل احیای قلبی ریوی به میزان قابل توجهی نیازمند توجه بود، به طوری که به روزرسانی و آموزش مداوم این تغییرات الزامی است. همچنین میانگین سطح دانش آقایان بیشتر از خانم ها بود که توجه ویژه به آموزش و ارتقا سطح دانش خانم ها را می طلبد.
کلیدواژگان: احیای قلبی ریوی، پرستار، دانش، نگرش، عملکرد -
صفحات 104-115زمینه و هدف
بیماران زندانی بستری در بیمارستان معمولا در طول مدت درمان خود در مراکز پزشکی برای جلوگیری از فرار یا آسیب رساندن به دیگران و آسیب به خود با دستبند تحت حفاظت قرار می گیرند. علی رغم اطلاعات کمی که درمورد مزایای دستبند زدن به متهمان بستری در بیمارستان وجود دارد، درمقابل اطلاعات قابل توجهی درمورد آسیب جسمانی آن ها به بیمار وجود دارد. در پرونده ای مشاهده شد که یکی از مددجویان از ملحفه ای که زیر دستبند بسته شده بود برای اقدام به خودکشی استفاده کرد که پرسنل فورا مداخله کردند و مددجو را به مرکز درمان اختصاصی جسمی انتقال دادند. باتوجه به اهمیت موضوع و کرامت دریافت کنندگان خدمت به خصوص در گروه های آسیب پذیر، دفتر بهبود کیفیت و کمیته ایمنی بیمار در بیمارستان روانپزشکی ایران بررسی این مهم را در دستور کار قرار داد.
روش بررسیاین مطالعه از نوع گزارشی موردی است. دفتر بهبود کیفیت مرکز روانپزشکی ایران ایده استفاده از محافظ دستبند زندانیان را در سال 1398 اجرا کرد. این محافظ بر روی دست یا پا و زیر دستبند فلزی قرار می گیرد و از آسیب های احتمالی پیشگیری می کند. پژوهشگر با استفاده از آمارهای مربوط به ایمنی و اعتباربخشی در دفتر بهبود کیفیت از سال 1391 تا 1401 شامل آمار بستری زندانیان، نتایج کمیته های ریشه یابی خطا به روش شماره اولویت ریسک، تحلیل فرم های حادثه، اقلام مصرفی استفاده شده به دنبال آسیب توسط دستبند در طی بستری به تجزیه وتحلیل داده ها قبل و بعد از اجرا کردن ایده محافظ دستبند زندانیان در مرکز روانپزشکی ایران پرداخت.
یافته هانتایج ارزیابی درونی داده نشان داد اجرای طرح به کاهش اقلام مصرفی در بیمارستان و شاخص های مربوط به ایمنی و خطا در زندانیان بستری منجر شده است.
نتیجه گیریباتوجه به یافته های پژوهش، هرچند استفاده از محافظ دستبند در نگاه اول بسیار ساده به نظر برسد اما تاثیر بسزایی بر کاهش آمارهای مربوط به آسیب در مرکز روانپزشکی ایران داشته است.
کلیدواژگان: دستبند، زندانیان، کیفیت، اعتبار، بیمارستان روانپزشکی
-
Pages 2-21Background & Aims
The prevalence of autism spectrum disorder (ASD) has increased in recent decades. Bibliotherapy has been shown to be effective in addressing the challenges faced by individuals with ASD. This study aims to review the effects of different bibliotherapy methods (such as poetry therapy, book therapy, and story therapy) on the common problems of ASD patients.
Materials & MethodsThis is a systematic review. The search was performed on Web of Science, PubMed, Scopus, ProQuest, Google Scholar, SID, and MagIran databases for related studies published until May 31, 2024, according to the PRISMA guidelines and using the MeSH terms. The quality of studies was assessed using the mixed methods appraisal tool (MMAT). Finally, 31 eligible studies were included in the present systematic review.
ResultsThe participants were people with ASD aged 3-30 or their caregivers. The bibliotherapy approaches were effective in improving speech and language skills, social activities, social development, interaction with others, social participation, positive social behaviors, comprehension and concentration, verbal and long-term engagement in children, and reducing inappropriate behaviors and mental distress.
ConclusionDue to the ease and availability of bibliotherapy methods, it is helpful to employ these interventions in hospitals, care centers, and educational institutions for individuals with ASD with the participation of their teachers, parents, or caregivers, to improve their skills and reduce their cognitive, social, behavioral, and verbal challenges.
Keywords: Autism Spectrum Disorder, Bibliotherapy, Storytelling, Poetry Therapy, Shared Book Reading -
Pages 22-35Background & Aims
Emergency department (ED) nurses are exposed to cognitive failures, which refers to impaired perception, memory and motor function. Their personality traits seem to have a role in the occurrence of these failures. This study aims to determine the relationship between cognitive failure and personality traits of ED nurses in Urmia, Iran.
Materials & MethodsThis descriptive-correlational study was conducted on 165 nurses working in the EDs of hospitals affiliated to Urmia University of Medical Sciences from February to May 2021. Data were collected using the cognitive failure questionnaire (CFQ) and the NEO five-factor personality inventory. Descriptive statistics (frequency, percentage, mean, and standard deviation) were used to describe variables. Data were analyzed with one-way analysis of variance, independent t-test, Pearson correlation test, and multiple regression analysis in SPSS software, version 22. The significant level was set at 0.05
ResultsThe mean total score of CFQ was 1.56±0.78. Regarding the dimensions of CFQ, the highest mean score was for the distractibility dimension (1.66±0.77), while the lowest mean score was for the dimension of false triggering (1.42±0.93). Regarding personality traits, the highest mean score was for conscientiousness (29.98±6.74), while the lowest mean score was for neuroticism (21.21±6.56). We found a significant and negative correlation between cognitive failure (and its dimensions) and all personality traits (P<0.001). Furthermore, we identified a significant relationship between nurses’ cognitive failures and the use of sedatives (P=0.001), work shift (P<0.001), and satisfaction with salary (P=0.041).
ConclusionThe cognitive failure level of ED nurses in Urmia is moderate. There is a significant relationship between their cognitive failure and personality traits. The nurses with high conscientiousness have fewer occupational cognitive failures. In contrast, those with high neuroticism have more occupational cognitive failures.
Keywords: Occupational Cognitive Failures, Emergency Department, Nurse, Personality Traits -
Pages 36-49Background & Aims
Breast cancer is the most prevalent cancer among women, with negative impacts on their health and well-being. Women’s perceptions of breast cancer can affect their preventive and screening behaviors. This study aims to survey the perceptions of breast cancer and identify the associated factors among women attending healthcare centers in Tabriz, north of Iran.
Materials & MethodsThe descriptive cross-sectional study was conducted on 372 women aged >40 years referred to healthcare centers in Tabriz city from December 2022 to March 2023. A cluster random sampling method was employed. Data were collected using a sociodemographic form and Taylan et al.’s breast cancer perception scale (BCPS). Descriptive statistics, Pearson correlation test, independent t-test, ANOVA, and general linear model were utilized for data analysis in SPSS software, version 16.
ResultsThe mean total score of BCPS was 65.04±8.60. The perceived fear dimension had the lowest mean score (8.27±4.02). A significant difference was observed in the BCPS score based on the woman’s educational level (P<0.001), the husband’s educational level (P=0.002), the number of children (P=0.04), and the history of a benign change in women’s breast (P<0.001). Based on the regression analysis, women’s educational level (B=-0.13, 95%CI=0.02-0.24, P=0.018) and number of children (P=0.048, B=-0.038, CI=-0.003-0.79) were the predictors of breast cancer perception.
ConclusionThe women in Tabriz City have a relatively low level of breast cancer perception, highlighting the need for targeted educational interventions to improve their knowledge and mitigate their fear. More educational programs are needed for women with low educational levels and a high number of children in health centers to promote their breast cancer perceptions and screening outcomes.
Keywords: Breast Cancer, Perception, Awareness, Women -
Pages 50-63Background & Aims
The family caregivers of patients with spinal cord injury (SCI) suffer from physical, psychological, social, and economic problems, which are called care burdens. The continuous support of these caregivers can reduce their care burden. This study aims to investigate the effect of the continuous care model (CCM) on the care burden of the caregivers of patients with SCI.
Materials & MethodsThis quasi-experimental study was conducted in the winter of 2021 on 94 caregivers of patients with SCI covered by the welfare organization of Kamyaran City. They were selected using a convenience sampling method and randomly divided into intervention and control groups. The collection tools were a demographic form and the Zarit care burden interview (ZBI). The intervention group received the CCM-based intervention as a home-visiting program individually or in group format for three months. The control group received the routine patient care program presented by the welfare organization. The data were analyzed in SPSS v.16 software using descriptive and inferential statistics.
ResultsAfter the CCM-based intervention, there was a significant reduction in the care burden of caregivers in the intervention was observed (P<0.001), but the difference was not significant in the control group (P>0.05).
ConclusionThe CCM-based intervention is effective in reducing the care burden of the caregivers of patients with SCI. It is recommended that the intervention be used on the caregivers of patients with other chronic diseases.
Keywords: Care Burden, Family Caregivers, Continuous Care Model -
Pages 64-77Background & Aims
Caring is one of the most fundamental elements of the nursing practice. On the other hand, psychological capital is a positive psychological state and is defined based on self-efficacy, hope, optimism to achieve success, and resilience when facing problems. This study aims to determine the relationship between psychological capital and caring behavior in nurses working in hospitals in Lorestan province, western Iran.
Materials & MethodsThis is a descriptive-correlational study with a cross-sectional design. The study population consists of all nurses working in four hospitals affiliated to Lorestan University of Medical Sciences in Khorramabad city in 2023. Of these, 300 nurses were selected. The sampling method was proportional allocation. To collect information, a demographic form, McGee’s psychological capital questionnaire, and Wolf et al.’s 42-item caring behavior inventory were used. The collected data were analyzed in SPSS software, version 20.
ResultsOf 300 questionnaires, 279 were completed. The caring behavior had a direct and significant correlation with psychological capital (r=0.407, P<0.001) and its all dimensions. The highest correlation was in the dimension of hope (r=0.398, P<0.001) and the lowest correlation was in the dimension of self-efficacy (r=0.281, P<0.001). Psychological capital also had a direct and significant correlation with all domains of caring behavior (P<0.001). There was a significant difference in nurses’ psychological capital based on educational level (P=0.007) and economic status (P=0.001). Also, there was a significant difference in nurses’ caring behaviors based on age (P=0.004), marital status (P=0.025), and educational level (P=0.044).
ConclusionThe psychological capital of nurses is related to their caring behavior; the nurses with high psychological capital show more appropriate caring behavior.
Keywords: Psychological Capital, Caring Behavior, Nurse -
Pages 78-89Background & Aims
Nurses often experience high levels of job burnout due to heavy workloads and stressful conditions, which can have a negative effect on the quality of nursing care. This study aims to determine the relationship between job burnout and missed nursing care in nurses from the selected in Tehran, Iran.
Materials & MethodsIn this descriptive-correlational study, 194 nurses of hospitals affiliated to Tehran University of Medical Sciences, were included using a convenience sampling technique from February to April 2024. Data were collected using a demographic form, Maslach burnout inventory (MBI), and Kalisch’s missed nursing care scale. Data were analyzed in SPSS software, version 26 using descriptive statistics (mean, standard deviation, Percentage, and frequency) and inferential statistics (Independent t-test, Pearson correlation test, ANOVA, and regression analysis).
ResultsThe mean scores for the subscales of MBI including emotional exhaustion, depersonalization, and personal accomplishment were 32.44±10.70, 18.76±4.14, and 29.91±7.10, respectively. The mean score of missed nursing care was 35.78±2.67. The results showed no significant difference in job burnout and missed nursing care scores based on demographic variables (P>0.05). No significant relationship was found between job burnout and age or work experience (P>0.05). Pearson correlation test results revealed a significant direct relationship between the subscales of MBI and missed nursing care (P<0.001). The highest and lowest correlations were for the MBI subscales of emotional exhaustion (r=0.608, P<0.001) and depersonalization (r=0.301, P<0.001), respectively. The results of regression analysis showed that emotional exhaustion (β=0.62), depersonalization (β=0.30), and personal accomplishment (β=0.34) were significant predictors of missed nursing care (P<0.001).
ConclusionThere is a significant relationship between missed nursing care and job burnout in nurses. Healthcare authorities are recommended to use appropriate interventions to prevent or reduce nurses’ job burnout in order to reduce the occurrence of missed nursing care and improve patient outcomes.
Keywords: Missed Nursing Care, Job Burnout, Nurse, Iran -
Pages 90-103Background & Aims
Sudden cardiac arrest is one of the main causes of death and an important health care problem. It is important for nurses to acquire the cardio pulmonary resuscitation (CPR) skills and know the latest changes in the CPR guidelines. The present study aims to investigate the knowledge, attitude, and practice of nurses and emergency medical technicians (EMTs) in Ardabil, Iran, regarding the 2020 CPR guidelines.
Materials & MethodsIn this descriptive study, 360 nurses and EMTs working in hospitals affiliated to the Ardabil University of Medical Sciences in 2022 were included by stratified random sampling method. Data collection was done using a questionnaire that surveyed the demographic characteristics and measured the knowledge, attitude, and practice of participants. The data were analyzed in SPSS software, version 26 using descriptive statistics, Pearson’s correlation test, ANOVA, and t-test.
ResultsParticipants included 176 females (48.9%) and 184 males (51.1%). In overall, the mean scores of knowledge, attitude, and practice were 15.42±4.07 (out of 25), 45.75±8.73 (out of 56), and 95.18± 16.65 (out of 120), respectively. A significant difference was observed in the scores of knowledge, attitude, and performance based on gender, where males had higher scores than females (P<0.05).
ConclusionThe knowledge of nurses and EMTs in Ardabil regarding the latest CPR guidelines is not enough, which requires special attention and providing continuous training and education to them. The knowledge of males was higher than that of females, which requires special attention to the education of female nurses and EMTs in Ardabil.
Keywords: Cardio Pulmonary Resuscitation, Nurse, Knowledge, Attitude, Practice -
Pages 104-115Background & Aims
Hospitalized incarcerated patients are usually protected by handcuffs during their treatment in medical centers to prevent them from escaping or harming others and themselves. Despite the benefits of handcuffing incarcerated patients in the hospital, it can cause physical harm to the patient. This study aimed to report the effectiveness of using hand/leg cuff protectors for incarcerated patients admitted to a psychiatric hospital in Iran.
Materials & MethodsThis is a case report. The effectiveness of designed hand/leg cuff protectors for incarcerated patients admitted to Iran Psychiatric Center that was implemented in 2019 was assessed using the statistics related to safety and accreditation in the quality improvement office of the hospital from 2012 to 2022 including the statistics of hospitalized prisoners, the failure mode and effect analyses results of the committee for finding errors in the hospital, the accident forms data, the used consumables following injury by handcuffs during hospitalization.
ResultsThe comparison of data before and after the implementation of the plan for hand/leg cuff protectors use (2019) showed that the risk priority number reduced from 125 to 8; the number of used bandages reduced from 38 to zero; and the incidence of wounds reduced from nine to zero. Also, according to the Prisons Department report, the prisoners were satisfied with the hand/leg cuff protectors.
ConclusionHand/leg cuff protectors can reduce injury to incarcerated patients admitted to psychiatric centers.
Keywords: Handcuffs, Prisoners, Quality, Accreditation, Psychiatric Hospital