فهرست مطالب
نشریه زیست شناسی میکروبی
پیاپی 51 (پاییز 1403)
- تاریخ انتشار: 1403/08/13
- تعداد عناوین: 7
-
-
صفحات 1-14یکی از مشکلات مهم محیط زیست به ویژه در کشورهای نفت خیز، افزایش آلاینده های ناشی از ترکیبات هیدروکربنی است. در سال های اخیر به کارگیری قارچ های پوسیدگی سفید برای زیست بهسازی آلاینده ها نتایج ارزشمندی داشته است. در این مطالعه اثر هم افزایی دو گونه از قارچ های پوسیدگی سفید بومی بر فعالیت آنزیم های لاکاز و منگنز پراکسیداز و تجزیه 400 میلی گرم بر لیتر آنتراسن طی یک دوره 28 روزه ارزیابی و سنجش شد. درصد تجزیه آنتراسن و فعالیت آنزیمی قارچ ها به ترتیب با استفاده از کروماتوگرافی گازی GC-FID و سنجش اسپکتروفوتومتری ارزیابی شدند. نتایج کشت آمیخته با کشت انفرادی هریک از دو قارچ مقایسه شدند. براساس نتایج آنالیز کروماتوگرافی گازی با آشکارساز یونیزاسیون شعله (GC-FID)، تجزیه آنتراسن توسط هریک از دو قارچTrametes versicolor v21te و T. hirsuta و کشت آمیخته دو قارچ به ترتیب 60، 34 و 70 درصد به دست آمد. علاوه بر این، فعالیت آنزیم لاکاز در کشت آمیخته نسبت به کشت منفرد قارچT. versicolor v21te و T. hirsuta به ترتیب 23 درصد و 16 درصد افزایش یافت. نتایج به دست آمده نشان می دهند کشت این دسته از قارچ ها در کنار یکدیگر باعث تحریک آنزیمی و افزایش قدرت زیست بهسازی آنها شده است. نتایج این تحقیق گامی بالقوه برای حذف آلاینده ها در صنایع مرتبط با محصولات نفتی است. علاوه بر این، اهمیت آنزیم های لیگنینولیتیک در صنایع پرکاربردی همچون نساجی و سفیدکردن کاغذ اثبات شده است و اهمیت این بررسی را روشن می کند.کلیدواژگان: قارچ پوسیدگی سفید، آنزیم لیگنینولیتیک، کشت آمیخته قارچی، تحریک آنزیمی، زیست بهسازی، آنتراسن
-
صفحات 15-34
آلزایمر شایع ترین بیماری تحلیل برنده عصبی وابسته به سن است که پلاک های آمیلوئیدی و کلاف های رشته ای داخل نورونی، دو نشانه اصلی آن هستند. امروزه استفاده از نانوذرات در درمان بیماری های پوستی، انواع جراحات و سوختگی ها، بیماری های باکتریایی و قارچی و بیماری های گوارشی مدنظر پژوهشگران است. هدف از این پژوهش بیوسنتز نانوذرات طلا توسط PTCC 1015 و بررسی اثرات ضداکسیدکنندگی و ضدآمیلوئیدی بر آلبومین سرم گاوی به عنوان یک پروتئین مدل است. ویژگی های نانوذرات سنتزشده با استفاده از آنالیزهای UV-vis، FTIR، XRD، TEM، SEM و EDX بررسی شدند. همچنین، فعالیت های آنتی اکسیدانی و ضدآمیلوئیدی نانوذرات سنتزشده به ترتیب با آزمون های DPPH و کنگورد ارزیابی شدند. براساس تصاویر میکروسکوپ الکترونی، نانوذرات سنتزشده دارای مورفولوژی کروی و اندازه 70-20 نانومتر بودند. نتایج حاصل از آزمون DPPH نشان دادند نانوذرات سنتزشده به صورت وابسته به غلظت باعث مهار رادیکال های آزاد DPPH می شوند و مقدار 50IC برابر 8/0 میکروگرم بر میلی لیتر به دست آمد. علاوه بر این، نتایج فعالیت ضدآمیلوئیدی مشخص کرد نانوذرات سنتزشده پتانسیل بالایی در مهار رشته های آمیلوئیدی دارند و بیشترین درصد مهار در غلظت 2/3 میکروگرم بر میلی لیتر مشاهده شد. مطالعه حاضر نشان داد باسیلوس سرئوس PTCC 1015 قادر به سنتز نانوذرات طلا است. با توجه به فعالیت های آنتی اکسیدانی و ضدآمیلوئیدی نانوذرات طلا سنتزشده، مطالعه حاضر می تواند گامی مهم برای انجام تحقیقات بیشتر در شرایط درون تنی باشد.
کلیدواژگان: نانوذرات طلا، آنتی اکسیدانی، ضدآمیلوئیدی، باسیلوس سرئوس PTCC 1015 -
صفحات 35-50
سودوموناس آئروژینوزا یکی از میکروارگانیسم های فرصت طلب است که باعث عفونت در بیماران مختلف می شود. مقاومت ذاتی گسترده و افزایش مقاومت اکتسابی این باکتری به آنتی بیوتیک ها، درمان عفونت های ناشی از این میکروارگانیسم را به یک چالش تبدیل می کند. هدف از این مطالعه بررسی فعالیت بتالاکتامازی ESBLs و AmpC و همچنین بررسی وجود ژن های دخیل در تولید این آنزیم ها در سودوموناس آئروژینوزا است. تعداد 55 سویه سودوموناس آئروژینوزا جداشده از بیماران بالینی به روش های بیوشیمیایی تعیین هویت شده اند. سپس الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی آنها به روش انتشار از دیسک مشخص شد. سویه های مولد ESBLs به روش دیسک ترکیبی و AmpC به روش فنوتیپی سینرژیسم دو دیسک ارزیابی شدند. همچنین برای تشخیص سویه های حامل ژن های ACC، FOX، MOX، DHA، MIR، CMY، TEM، SHV و CTX از روش های مولکولی استفاده شد. در مطالعه حاضر با بررسی سینرژیسم دو دیسک، 8/61 درصد از سویه ها مولد AmpC مشاهده شدند. در این مطالعه هیچ یک از سویه های ESBLs نبودند. فراوانی هریک از ژن های DHA، MOX، FOX، ACC، SHV و CTX به ترتیب 9/30، 7/12، 8/81، 3/27، 5/5 و 5/5 درصد و ژن های MIR، CMY و TEM در این مطالعه در هیچ یک از سویه ها مشاهده نشدند. نتایج بیان کننده فراوانی ژن FOX در بین سویه ها و مقاومت بیشتر این سویه ها نسبت به آنتی بیوتیک مروپنم بود؛ فعالیت AmpC بتالاکتامازی عاملی مهم در ایجاد مقاومت به آنتی بیوتیک ها ارزیابی شد.
کلیدواژگان: سودوموناس آئروژینوزا، سینرژیسم دو دیسک، دیسک ترکیبی، Ampc، ESBL -
صفحات 51-80سیانوباکتری ها پروکاریوت های هستند که در بسیاری از محیط های آلوده به فلزات سنگین یافت می شوند. از آنجایی که سیستم فتوسنتزی آنها نیاز مبرم به فلزات دارد، هومئوستاز این ریزمغذی ها به طور گسترده در سیانوباکتری ها درخور توجه قرار گرفته است. هدف از این مقاله مقایسه توانایی دو سویه تک سلولی و ریسه ای Alborzia kermanshahica و Desmonostoc alborizicum در مواجهه با حذف فلزات سنگین و غلظت های مختلف نمک کلرید سدیم است. در این مطالعه پس از کشت دو سویه سیانوباکتری، مورفولوژی سویه ها، تعیین وزن خشک، پروتئین و پلی ساکاریدهای خارج سلولی در محیط های مختلف بررسی شدند. سپس به منظور تخمین میزان حذف فلزات سنگین و درنهایت شناسایی ترکیبات فرار از دستگاه جذب اتمی استفاده شد. نتایج نشان دادند سویه تک سلولی خاکزی در مقایسه با سویه ریسه ای آبزی توانایی بیشتری هم در مقابله با حذف فلزات سنگین و هم قابلیت رشد بیشتر در غلظت های مختلف نمک داشت. در کشت های کنترل میزان وزن خشک سلولی، اگزوپلی ساکاریدها و پروتئین در سویه تک سلولی به ترتیب 70/1، 32/1 و 5/1 برابر بیشتر از سویه ریسه ای گزارش شد. همین امر باعث شد در کشت های کنترل فاقد کلرید سدیم سویه تک سلولی در ده دقیقه اول، توانایی بیشتری در حذف سه فلز نیکل، کرم و مس داشته باشد؛ با این حال، میزان پروتئین ها در هر دو سویه به صورت چشمگیری در مواجهه با فلزات سنگین کاهش یافت. با اینکه میزان جذب فلزات سنگین با گذشت زمان کاهش می یابد، نتایج حاصل از آنالیزهای آماری نشان می دهند سویه تک سلولی Alborzia kermanshahica مقاوم به شوری است. درواقع، افزایش معنادار اگزوپلی ساکاریدها و وزن خشک سلولی در غلظت 5/0 درصد نمک کلرید سدیم در مقایسه با کشت کنترل، صحت این موضوع را ثابت می کند. علاوه بر آن، در محیط کشت های حاوی نیکل، بیشترین میزان اگزوپلی ساکارید، پروتئین و کربوهیدرات در هر دو سویه مطالعه شده مشاهده شد. نتایج حاصل از آنالیز ترکیبات فرار به کمک دستگاه GC-MS، افزایش ترکیبات استری، کتونی، الکلی، بنزنی و آلدئیدی را نشان دادند که می توانند نقش مهمی در مواجهه با تنش شوری و حذف فلزات سنگین داشته باشند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهند سویه A. kermanshahica می تواند کاندیدای خوبی برای حذف فلزات سنگین در محیط های شور باشد.کلیدواژگان: حذف فلز، مواد پلیمری خارج سلولی، سیانوباکتری، A. Kermanshahica، D. Alborizicum، تنش شوری
-
صفحات 81-96
افزایش چشمگیر مقاومت آنتی بیوتیکی یکی از مشکلات اصلی در درمان عفونت های ناشی از آسینتوباکتر بومانی است. عوامل مختلفی در مقاوم شدن باکتری در برابر داروها و بیماری زایی آن نقش دارند که پروتئین بتالاکتاماز یکی از این عوامل است؛ بنابراین، در این مطالعه مقاومت چند دارویی (MDR: Multidrug resistant) و توزیع ژن های blaPER، blaOXA-51 و blaOXA-23 در آسینتوباکتر بومانی ارزیابی شد. 150 نمونه بالینی در سال 1400 از بیماران بیمارستان موسی ابن جعفر قوچان جمع آوری شد و جدایه های آسینتوباکتر بومانی با آزمایش های بیوشیمیایی اختصاصی شناسایی و بررسی فنوتیپ حساسیت آنتی بیوتیکی نسبت به سفیپیم، سفتریاکسون، مروپنم و کلیستین با روش دیسک دیفیوژن انجام شد. حضور ژن های blaPER، blaOXA-51 و blaOXA-23 در جدایه های مقاوم با تکنیک (polymerase chain reaction (PCR سنجش شد. 3/33 درصد نمونه ها مربوط به عفونت های آسینتوباکتر بومانی بودند؛ همچنین، این باکتری با بیشترین فراوانی از نمونه های خون جدا شد. در بررسی مقاومت آنتی بیوتیک 16 درصد از جدایه ها به سفیپیم و 17 درصد نسبت به آنتی بیوتیک های سفتریاکسون و مروپنم حساس بودند. هیچ جدایه مقاومی نسبت کلیستین شناسایی نشد. 75 درصد جدایه ها فنوتیپ MDR داشتند و تمامی جدایه های مقاوم حامل هر سه ژن blaPER، blaOXA-51 و blaOXA-23 بودند. نتایج نشان دادند درصد بالایی از جدایه های آسینتوباکتر بومانی بررسی شده نسبت به آنتی بیوتیک های کارباپنم مقاوم بودند و درصد بالایی از جدایه های مقاوم به کارباپنم ها مولد ژن های بتالاکتامازی بودند. افزایش میزان شیوع این باکتری لزوم طراحی برنامه های حفاظتی مانند پیشگیری و کنترل عفونت ها و طراحی داروهای متناسب را یادآوری می کند.
کلیدواژگان: آسینتوباکتر بومانی، مقاومت چند دارویی، بتالاکتاماز، عفونت بیمارستانی -
صفحات 97-128
استفاده از باکتری های پروبیوتیک ریزپوشانی شده، با حفظ بقای باکتری های پروبیوتیک در طی پروسه تولید و نگهداری، محصولاتی با کیفیت و عمربالا تولید می کند. پلی ساکارید لنتینولا ادودس، پری بیوتیکی است که سبب رشد و عملکرد بهتر پروبیوتیک ها می شود و به نگهداری طولانی مدت محصول کمک می کند. 20 نمونه از پساب کارخانجات لبنیات اطراف تهران تهیه شدند و براساس تست های بیوشیمیایی، ماکروسکوپی و میکروسکوپی، 10 ایزوله باکتریایی و 10 ایزوله مخمری جداسازی شدند. تست تحمل حرارت، تحمل اسید و مقاومت به نمک های صفراوی و آنتی بیوگرام برای سنجش خصوصیات پروبیوتیکی انجام شد. پلی ساکارید های لنتینولا ادودس با استفاده از ستون کروماتوگرافی تعویض یونی دی اتیل آمینو اتیل سفادکس 25A- استخراج شدند و با روش فنل سولفوریک اسید، مقدار پلی ساکارید مشخص شد. برای تشخیص اتصالات بیوشیمیایی طیف سنجی فوریه انجام شد. جدایه های برتر با استفاده از روش PCR شناسایی شدند. اثر ریزپوشانی جدایه های برتر با استفاده از آلژینات سدیم و پلی ساکاریدهای لنتینولا ادودس بر روی آب پرتقال، آب سیب و نوشیدنی کامبوچا بررسی شد. کلایورومایسس لاکتیس سویه 683CBS و لاکتوباسیلوس بروویس سویه 20-123 با خصوصیات نسبی پروبیوتیکی شناسایی و ریزپوشانی شدند که نسبت به حالت آزاد رشد بیشتری داشتند. همچنین، ماندگاری و ویژگی های حسی نوشیدنی های حاوی باکتری و مخمر انکپسوله با آلژینات سدیم و پلی ساکارید نسبت به گروه شاهد بهبود یافتند و در مدت زمان 60 روز نگهداری نوشیدنی در دمای 4 درجه سانتی گراد، باکتری و قارچ زنده ماندند و عملکرد آنها حفظ شد. بهترین عملکرد محافظتی را فرم ریزپوشانی لاکتوباسیلوس برویس سویه 20-123 در آب پرتقال و آب سیب داشت. استفاده از سویه های بومی که با ترکیبات زیست سازگار ریزپوشانی شوند، موجب حفظ ویژگی های حسی ماده غذایی می شود و با تولید پست بیوتیک، از فساد موادغذایی در طول دوره نگهداری، جلوگیری و سبب ارتقاء عملکرد دستگاه گوارش می شود.
کلیدواژگان: پروبیوتیک، ریزپوشانی، لنتینولا ادودس، آلژینات سدیم، پری بیوتیک -
صفحات 129-143
آلودگی های زیستگاه های جانداران با نفت خام و فرآورده های آن پیامدهای زیان باری دارد. بهره گیری از روش هایی مانند زیست بهسازی با هزینه اندک و سازگار با محیط زیست بسیار شایان توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف جداسازی و شناسایی میکروبیوتای گوارشی تجزیه کننده نفت خام از برخی از ماهی های خلیج فارس انجام شد. در این بررسی انواعی از گاوماهی شکلان از چهار منطقه در شمال خلیج فارس گردآوری شده اند و سپس باکتری های روده آنها جداسازی و به روش های بیوشیمیایی و مولکولی با واکنش زنجیره ای پلیمراز شناسایی شدند. همچنین توانایی تجزیه نفت خام این باکتری ها با بهره گیری از تکنیک گاز کروماتوگرافی بررسی شد. نتایج به دست آمده از جداسازی، باکتری های Thalassospira permensis، Pseudomonas aestusnigri، Cobetia marina و Halomonas beimenensis را به ترتیب از روده ماهیان Scartelaos tenuis، Periophthalmus waltoni، Istigobius ornatus و P. waltoni مشخص کرده است. همچنین بیشترین تجزیه نفت خام به ترتیب با 17/85 و 13/88 درصد را دو سویه T. permensis و H. beimenensis با نرخ رشد 09/1 و 43/1 (OD600 nm) داشتند. این بررسی آشکار کرد فلور میکروبی این ماهیان برای زدایش آلودگی های نفتی موثرند. این فرایند به بررسی های بیشتر و بهینه سازی شرایط زیست بهسازی نیاز دارد.
کلیدواژگان: زیست بهسازی، باکتری های تجزیه کننده نفت خام، گاوماهی شکلان، خلیج فارس
-
Pages 1-14One of the major environmental problems, especially in oil-rich countries, is the increase in pollutants caused by hydrocarbon compounds. Recently the use of white rot fungi for bioremediation of pollutants has shown valuable results. In this study, the synergistic effect of two native white rot fungi on the activity of the enzymes laccase and manganese peroxidase and on the degradation of 400 mg/l anthracene over 28 days was evaluated. The anthracene degradation and enzymatic activity of the fungi were evaluated by GC-FID gas chromatography and spectrophotometric assay, respectively. The results of the mixed cultivation were compared with the individual cultivation of each of the two fungi. Based on the results of gas chromatographic analysis with flame ionization detector (GC-FID), the percentages of anthracene degradation by Trametes versicolor v21te and T. hirsuta and the mixed culture of the two fungi were 60, 34 and 70%, respectively. In addition, laccase enzyme activity increased by 23% and 16% in the mixed culture compared to the pure culture of T. versicolor v21te and T. hirsuta , respectively. The results show that cultivating this group of fungi together resulted in enzyme stimulation and has increased their bioremediation capacity. The results of this research can be a potential step in the removal of pollutants in industries related to petroleum products. In addition, the importance of ligninolytic enzymes in industries such as textile and paper bleaching further highlights the importance of such studies.Keywords: Anthracene, Bioremediation, Enzymatic Stimulation, Mixed Fungal Culture, Ligninolytic Enzyme, White Rot Fungus
-
Pages 15-34
Alzheimer's is the most common age-related neurodegenerative disease, characterized by amyloid plaques and intraneuronal neurofibrillary tangles. Nowadays, researchers are considering the use of nanoparticles in the treatment of skin diseases, various injuries and burns, bacterial and fungal infections, and digestive diseases. This research aims to biosynthesis of gold nanoparticles using Bacillus cereus PTCC 1015 and investigate their antioxidant and anti-amyloid effects on bovine serum albumin as a model protein. The properties of the synthesized nanoparticles were investigated using UV-vis, FTIR, XRD, TEM, SEM and EDX analyses. The antioxidant and anti-amyloid activities of the synthesized nanoparticles were also evaluated using DPPH and Congo red tests, respectively. Based on electron microscopy images, the synthesized nanoparticles had a spherical morphology with sizes ranging from 20 to 70 nm. The DPPH assay results showed that the synthesized nanoparticles effectively inhibited DPPH free radicals in a concentration-dependent manner, with an IC50 value of 0.8 μg/ml. Furthermore, the anti-amyloid activity results showed that the synthesized nanoparticles have significant potential to inhibit amyloid fibrils, and the highest percentage of inhibition was observed at a concentration of 3.2 μg/ml. The present study demonstrated that B. cereus PTCC 1015 is an effective option for the synthesis of gold nanoparticles. Considering the antioxidant and anti-amyloid activities of the synthesized gold nanoparticles, this study represents an important step for further in vivo research.
Keywords: Gold Nanoparticles, Antioxidant, Anti-Amyloid, Bacillus Cereus PTCC 1015 -
Pages 35-50
Pseudomonas aeruginosa is one of the most common opportunistic microorganisms causing infections in a wide variety of patients. Increasing intrinsic and acquired resistance to antibiotics is a global challenge for the treatment of infections. The aim of this study is to evaluate the extended-spectrum beta-lactamase (ESBL) and AmpC beta-lactamase activity of Pseudomonas anrogenase isolated from clinical specimens. In this research 55 strains of Pseudomonas aeruginosa isolated from clinical patients were identified by biochemical methods and then their antibiotic resistance pattern was determined by diffusion method. The strains producing ESBLs were evaluated by combined test and AmpC by the double synergism phenotypic method. Molecular methods were also used to detect strains carrying ACC, FOX, MOX, DHA, MIR, CMY, TEM, SHV and CTX genes. In this study, the highest resistance was to the antibiotic meropenem (52.7%) and the lowest resistance was to the antibiotic colistin (1.8%). When the synergism of the double discs was examined, 61.8% of the strains were found to produce AmpC. None of the strains in this study were ESBLs. The frequencies of DHA, MOX, FOX, ACC, SHV and CTX genes were 30.9%, 12.7%, 81.8%, 27.3%, 5.5% and 5.5%, respectively. MIR, CMY and TEM genes were not observed in any of the strains in this study. The results showed the frequency of the FOX gene among the strains and the greater resistance of these strains to the antibiotic meropenem, and AmpC β-lactamase activity was evaluated as an important factor in the occurrence of antibiotic resistance.
Keywords: Pseudomonas Aeruginosa, Combined Disc Test, Double Disc Synergism Test, Ampc, ESBL -
Pages 51-80Cyanobacteria are prokaryotes found in many heavy metal polluted environments. Since their photosynthetic system has an urgent need for metals, the homeostasis of these micronutrients in cyanobacteria has been widely studied. The aim of this article is to compare the ability of two single-celled and filamentous strains of Alborzia kermanshahica and Desmonostoc alborizicum to remove heavy metals and different concentrations of sodium chloride salt. In this study, after the cultivation of two cyanobacterial strains, the morphology of the strains, determination of dry weight, protein and extracellular polysaccharides were studied in different environments, then atomic absorption spectroscopy was used to estimate the removal rate of heavy metals. Volatile compounds were identified using an atomic absorption spectrometer. The results showed that the soil single-cell strain had a greater ability to remove heavy metals than the aquatic filamentous strain and the ability to grow at different salt concentrations. In the control cultures, the amount of dry cell weight, exopolysaccharides and protein in the single-cell strain was 1.70, 1.32 and 1.5 times higher than in the filamentous strain, respectively. This caused the single-cell strain to remove the three metals nickel, chromium and copper in the first ten minutes in control cultures without sodium chloride. However, the amount of protein in both strains decreased in the presence of heavy metals. Although the absorption of heavy metals decreases with time, the results of statistical analyses show that the single-cell strain of Alborzia kermanshahica is resistant to salt, in fact there is a significant increase in exopolysaccharides and cell dry weight at a salt concentration of 0.5%. Sodium chloride compared to the control culture demonstrates this. In addition, the highest levels of exopolysaccharide, protein and carbohydrate were observed in the nickel-containing culture medium for both strains studied. The results of volatile compound analysis using GC-MS showed an increase in ester, ketone, alcohol, benzene and aldehyde compounds, which may play an important role in salinity stress management and heavy metal removal . The results of this study show that A. kermanshahica strain can be a good candidate for heavy metal removal in saline environments.Keywords: Metal Removal Capability, Extracellular Polymeric Substances, Cyanobacteria, A. Kermanshahica, D. Alborizicum, Salinity Stress
-
Pages 81-96
One of the major problems in treating infections caused by Acinetobacter baumannii is the significant increase in antibiotic resistance. Several factors play a role in the resistance of bacteria to drugs and their pathogenicity, one of which is the beta-lactamase protein. Therefore, in this study, the multidrug resistance (MDR) and the distribution of the blaPER، blaOXA-51 and blaOXA-23 genes in A. baumannii were evaluated. Initially, 150 clinical samples were collected from patients admitted to Qochan Hospital in 1400. A. baumannii isolates were identified using specific biochemical tests. The phenotype of antibiotic susceptibility of A. baumannii isolates to cefepime, ceftriaxone, meropenem and colistin was studied by disc diffusion method. PCR was used to test for the presence of the blaPER، blaOXA-5 and blaOXA-23 genes in resistant isolates. The results showed that 33.3% of the samples were associated with A. baumannii infections, and A. baumannii was most commonly isolated from blood samples. In the antibiotic resistance study, 16% of A. baumannii isolates were sensitive to cefepime and 17% to ceftriaxone and meropenem antibiotics. No colistin resistant isolates were detected. 75% of the isolates had the MDR phenotype. PCR showed that all resistant isolates tested carried all three genes blaPER، blaOXA-51 and blaOXA-23. The results showed that a high percentage of A. baumannii isolates tested were resistant to carbapenem antibiotics and a high percentage of carbapenem-resistant isolates produced beta-lactamase genes. The increase in the hospital prevalence of A. baumannii highlights the need to develop protective programmes such as the prevention and control of ICU-acquired infections. Molecular methods can also be used to identify these bacteria, determine their antibiotic resistance and prescribe antibiotics accordingly.
Keywords: Acinetobacter Baumannii, Multidrug Resistance, Beta-Lactamase, Hospital Infection -
Pages 97-128
The use of microencapsulated probiotic bacteria, by maintaining the survival of probiotic bacteria during the production and storage process, produces high quality and long-lasting products. Lentinula edodes polysaccharide is a prebiotic that causes the growth and better performance of probiotics and helps to preserve the product for a long time. For this purpose, 20 samples were prepared from the wastewater of dairy factories around Tehran and 10 bacterial isolates and 10 yeast isolates were isolated from the samples based on biochemical, macroscopic and microscopic tests. Heat tolerance test, acid tolerance and resistance to bile salts and antibiogram were performed to measure the probiotic properties. The polysaccharides of Lentinula edodes were then extracted using a diethylaminoethyl Sephadex-25A ion exchange chromatography column and the amount of polysaccharide was determined using the phenol-sulphuric acid method. Fourier spectroscopy was used to detect biochemical compounds. Superior probiotic isolates were identified by PCR. The microencapsulation effect of superior isolates was investigated using sodium alginate and lentinula edodes polysaccharides on orange juice, apple juice and kombucha drink. Kluyveromyces lactis strain CBS 683 and Lactobacillus brevis strain 123-20 were identified and encapsulated with relative probiotic properties, growing more than in the free state. The shelf life and sensory characteristics of drinks containing bacteria and yeast encapsulated with sodium alginate and polysaccharide were also improved compared to the control group, and during 60 days of storage at 4°C, the bacteria and yeast survived and maintained their performance. The best protection was provided by encapsulated Lactobacillus brevis strain 123-20 in orange juice and apple juice. The use of native strains encapsulated with biocompatible compounds preserves the sensory characteristics of food, prevents food spoilage during storage by producing postbiotics and improves the function of the digestive system.
Keywords: Probiotic, Encapsulation, Lentinula Edodes, Sodium Alginate -
Pages 129-143
Pollution of living organisms' ecosystems by crude oil and its products has harmful effects. The use of approaches such as bioremediation has received much attention due to their cost-effectiveness and being eco-friendly. In the present study, different types of Gobiiformes were collected from four regions in the north of the Persian Gulf, and then their intestinal bacterial flora was identified by biochemical and molecular polymerase chain reaction (PCR) methods. The ability of these bacteria to degrade crude oil was investigated using the gas chromatography (GC) technique. The obtained results showed the isolation of bacteria Thalassospira permensis, Pseudomonas aestusnigri, Cobetia marina, and Halomonas beimenensis from the intestines of Scartelaos tenuis, Periophthalmus waltoni, Istigobius ornatus, and P. waltoni, respectively. Also, two strains of T. permensis and H. beimenensis with growth rates of 1.09 and 1.43 (OD600nm) had the highest crude oil decomposition with 85.17 and 88.13%, respectively. The results of this study revealed that the microbial flora of these fishes is effective in removing oil pollution. This process needs more investigation and optimization of bioremediation conditions.
Keywords: Bioremediation, Crude Oil-Degrading Bacteria, Gobiiformes, Persian Gulf