فهرست مطالب

مجله سلامت جامعه
سال هجدهم شماره 2 (تابستان 1403)

  • تاریخ انتشار: 1403/09/01
  • تعداد عناوین: 7
|
  • رومینا تجلی، مریم بهرامی ‏هیدجی*، بیوک تاجری، مرجان حسین ‏زاده تقوایی، آزاده گودرزی صفحات 1-12
    مقدمه

    بیماری آلوپسی آره‏اتا علت مراجعه 2 الی 3 درصد از بیماران پوستی به مراکز پوست‏و‏مو است. هم‏چنین، یافته ‏ها حاکی از نقش خودتنظیمی هیجانی در سبب‏شناسی و تداوم آسیب‏های روانی به‏ویژه بیماران پوستی است. لذا این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی شناخت‏درمانی مبتنی بر ذهن‏آگاهی و درمان فراشناختی بر خودتنظیمی هیجانی در مبتلایان به آلوپسی آره‏اتا انجام شد.

    مواد و روش ها

    پژوهش نیمه ‏آزمایشی با طرح پیش ‏آزمون، پس ‏آزمون و گروه کنترل با پی‏گیری سه ‏ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی مبتلایان به آلوپسی آره ‏آتا مراجعه‏ کننده به مراکز تخصصی پوست‏ومو شهر تهران سال 1401 بود که با نمونه‏ گیری هدفمند تعداد 45 نفر انتخاب و به ‏شیوه انتصاب تصادفی در سه گروه مساوی 15 نفری گمارش شدند. برای گردآوری اطلاعات علاوه بر چک‏لیست اطلاعات جمعیت‏ شناختی، از پرسش‏نامه خودتنظیمی هیجانی Mars استفاده شد. مداخلات درمانی طی 9 جلسه (یک جلسه 90 دقیقه‏ ای) برای گروه ‏های آزمایش اعمال شد. داده ‏ها توسط آنالیز واریانس دوطرفه با اندازه ‏گیری ‏های مکرر تحلیل شد.

    یافته ها

    شناخت‏ درمانی مبتنی بر ذهن‏ آگاهی و درمان فراشناختی در مقایسه با گروه کنترل باعث بهبود مولفه ‏های شناختی (77/7=F و 256/0=η)، رفتاری (99/8=F و 295/0=η)، تغییر موقعیت (50/4=F و 173/0=η)، تغییر عاطفی (33/9=F و 303/0=η)، خلق منفی (57/6=F و 234/0=η) و خلق مثبت (75/8=F و 289/0=η) خودتنظیمی هیجانی در مبتلایان به آلوپسی آره‏اتا شدند (05/0>P). هم‏چنین، بین اثربخشی دو درمان تفاوت معنی‏ داری مشاهده نشد (05/0<P).

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج، متخصصین فعال در حوزه آلوپسی آره‏اتا می‏توانند در بهبود خودتنظیمی هیجانی این افراد استفاده از روش‏های شناخت درمانی مبتنی بر ذهن‏آگاهی و درمان شناختی را در کنار سایر درمان‏ها مدنظر قرار دهند.

    کلیدواژگان: شناخت‏درمانی مبتنی بر ذهن‏آگاهی، درمان فراشناختی، خودتنظیمی هیجانی، آلوپسی آره‏اتا
  • سمیه نجارنصب، زهرا دشت بزرگی*، سحر صفرزاده، مرضیه طالب زاده شوشتری صفحات 14-26
    مقدمه
    زوجین ناسازگار دارای مشکلات زناشویی زیادی هستند و روش های زوج درمانی می توانند نقش موثری در کاهش مشکلات آن ها داشته باشند. بنابراین، این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اعتماد زناشویی و کیفیت زندگی زناشویی در زوجین ناسازگار انجام شد.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه های آزمون و گواه بود. جامعه پژوهش زوجین ناسازگار مراجعه کننده به مراکز و کلینیک های مشاوره و خدمات روان شناختی شهر اهواز در فصل پاییز سال 1402 (تقریبا 250 زوج) بودند. حجم نمونه برای هر گروه 12 زوج در نظر گرفته شد که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. گروه آزمون 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت زوج درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفت و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با مقیاس های سازگاری زناشویی، اعتماد زناشویی و کیفیت زندگی زناشویی گردآوری و با آزمون های مجذور کای و تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    طبق نتایج آزمون مجذور کای، گروه های آزمون و گواه از نظر سطح تحصیلات، سن و مدت ازدواج تفاوت معنی داری نداشتند (05/0<p). نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد، زوج درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث افزایش اعتماد زناشویی (22/227=F، 001/0p<) و کیفیت زندگی زناشویی (65/167=F، 001/0p<) در زوجین ناسازگار شد.
    نتیجه گیری
    با توجه به اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش اعتماد زناشویی و کیفیت زندگی زناشویی در زوجین ناسازگار، پیشنهاد می شود مشاوران و درمانگران از روش مذکور در کنار سایر روش های موثر جهت بهبود ویژگی های روان شناختی در گروه های آسیب پذیر استفاده کنند.
    کلیدواژگان: زوج درمانی، ذهن آگاهی، اعتماد زناشویی، کیفیت زناشویی، ناسازگار
  • طاهره ثمین، نیلوفر طهمورسی*، بیوک تاجری صفحات 27-40
    مقدمه

    پرفشاری خون بیماری است که علاوه بر عوامل زیستی، عوامل روان‏شناختی نیز در آن نقش دارند و ابتلای به آن با پیامدهای روانی و بهداشتی فراوانی همراه است. این پژوهش با هدف مقایسه درمان مثبت‏گرا با درمان شناختی-تحلیلی بر نشخوار خشم و مولفه ‏های آن در مبتلایان به پرفشاری خون اجرا شد.

    مواد و روش ها

    این پژوهش نیمه‏آزمایشی با طرح پیش‏آزمون، پس‏آزمون و گروه کنترل با پی‏گیری سه ‏ماهه بود. تمامی مراجعان با پرفشاری خون به بیمارستان لاله شهر تهران سال 1401 به تعداد 218 نفر جمعیت مطالعه را تشکیل دادند، که با نمونه‏گیری در دسترس 45 نفر انتخاب و در سه گروه مساوی گمارش شدند. گردآوری اطلاعات علاوه بر چک‏لیست اطلاعات جمعیت‏ شناختی، با پرسشنامه نشخوار خشم Sukhodolsky انجام شد. درمان مثبت‏گرا طبق پروتکل Seligman و درمان شناختی-تحلیلی طبق پروتکل Ryle طی 8 جلسه اعمال شد. داده‏ها توسط آنالیز واریانس با اندازه‏ گیری ‏های مکرر تحلیل شد.

    یافته ها

    نمرات نشخوار خشم (48/89=F و 63/0=η)، پس‏فکرهای خشم (71/9=F، 25/0=η)، افکار انتقام (15/25=F، 47/0=η)، خاطرات خشم (55/13=F، 32/0=η) و شناختن علت (59/24=F، 46/0=η) در گروه ‏های آزمایش، در مقایسه با گروه کنترل به‏طور معنی ‏داری بهبود یافت و این بهبود در مرحله پی‏گیری پایدار بود (05/0>P). آزمون بن‏فرونی بین دو شیوه درمانی از نظر میزان اثربخشی تفاوت معنی داری نشان نداد (05/0<P).

    نتیجه گیری

    هر دو رویکرد درمانی بر کاهش شاخص‏های نشخوار خشم در مبتلایان به پرفشاری خون سودمندی داشتند. پیشنهاد می‏شود در طرح‏ریزی مداخلات توانبخشی و درمانی جهت ارتقای عملکرد هیجانی-رفتاری این بیماران از تمرینات برگرفته از این رویکردها بیشتر استفاده گردد.

    کلیدواژگان: درمان مثبت‏گرا، درمان شناختی-تحلیلی، نشخوار خشم، پرفشاری خون
  • الهام خالوباقری، محسن تقدسی* صفحات 41-50
    مقدمه

    عملکرد مبتنی بر شواهد، استفاده از بهترین یافته های علمی در تصمیم گیری های بالینی است و نقش مهمی در ارتقای کیفیت مراقبت های پرستاری دارد، اما با چالش هایی مواجه است. این مطالعه با هدف شناسایی چالش های عملکرد مبتنی بر شواهد انجام شد.

    مواد و روش ها

    مطالعه مروری حاضر، به روش Broome 2000  انجام شد.از کلید واژه های: عملکرد مبتنی بر شواهد، موانع و چالش های عملکرد مبتنی بر شواهد، پرستاری مبتنی بر شواهد در پایگاه های اطلاعاتی فارسی (SID, Magiran, IranMedex, Irandoc) وکلید واژه های: evidence-based practice, barriers and challenges of evidence based practice, evidence based nursing در پایگاه های Web of Science, PubMed, Google Scholar استفاده شد. پس از دستیابی به 173 مقاله، 164مقاله به علت دارا نبودن معیارهای ورود حذف و در نهایت تعداد 9 مقاله وارد مطالعه شد.

    یافته ها

    یافته ها مسجل کرد که نمی توان به استفاده از شواهد در سطح مطلوب امیدوار بود و چالش های متعددی را نشان داد که در 6 حیطه: عدم تطابق استراتژی های سازمانی، عوامل انسانی، آموزشی، پژوهشی، فرهنگی، منابع و تجهیزات؛ طبقه بندی شدند.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد نمی توان به اولویت بندی این چالش ها پرداخت. زیرا میزان تاثیر آنها می تواند در مناطق مختلف کشور متفاوت باشد. اما می توان با نگاهی موشکافانه در هر منطقه آنها را شناسایی نمود. مسئولین امر با آگاهی از این چالش ها قادر خواهند بود آنها را ریشه یابی و در جهت رفع آنها اقدام کنند تا بتوان در مسیر اعتلای سلامت جامعه گام برداشت.

    کلیدواژگان: عملکرد مبتنی بر شواهد، پرستاری مبتنی بر شواهد، چالش های عملکرد مبتنی برشواهد، موانع عملکرد مبتنی بر شواهد پرستاران
  • غلامرضا رجبی*، زهرا مرادی وستگانی صفحات 51-61
    مقدمه

    خودکشی، دومین عامل مرگ و میز در میان دانشجویان دانشگاه، و یک موضوع مهم مربوط به سلامت عمومی در جامعه می باشد. پژوهش حاضر به منظور تعیین تاثیر برنامه آموزش پیشگیری از خودکشی مبتنی بر شناخت درمانی پس از پذیرش بر کاهش گرایش به خودکشی و قصد خودکشی در دانشجویان دختر  دانشگاه های شهر کرد در سال 1400 انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه های شهرکرد در سال 1400 (بالغ بر 20569 دانشجو) بود. تعداد 40 دانشجو با روش نمونه گیری داوطلبانه و بر اساس ملاک های ورود به پژوهش برگزیده شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفره کنترل و آزمایش جایگزین گردیدند. گروه آموزش، در شش جلسه نود دقیقه ای به صورت هفتگی تحت برنامه آموزش پیشگیری از خودکشی مبتنی بر شناخت درمانی پس از پذیرش قرار گرفتند. گروه ها با استفاده از مقیاس سنجش افکار خودکشی در سه مرحله (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) مورد سنجش قرار گرفتند. داده ها بااستفاده برنامه آماری SPSS-22 و روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    برنامه آموزش پیشگیری از خودکشی مبتنی بر شناخت درمانی پس از پذیرش باعث کاهش گرایش به خودکشی (09/44 = F، 001/0>p) و قصد خودکشی (22/47 = F، 001/0>p) در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد.

    نتیجه گیری

    بر طبق نتایج پژوهش و تاثیر مثبت این برنامه آموزشی در کاهش افکار خودکشی، می توان از نتایج آن در مراکز مشاوره دانشجویی دانشگاه ها برای پیشگیری از خودکشی در دانشجویان استفاده کرد.

    کلیدواژگان: شناخت درمانی پس از پذیرش، گرایش به خودکشی، قصد خودکشی، دانشجویان دختر
  • سارا آذربادگان، سمانه قرائت گو، نرگس میرانی سرگزی، اکرم حافظی*، سعید شهرکی کمک صفحات 62-72
    مقدمه

    مشکلات موجود در حیطه ارتباطات و مهارت های اجتماعی کودکان اتیسم و مشکلات تعاملی که اکثر این کودکان در زندگی روزمره با آن روبه رو می باشند، لزوم پژوهش و افزایش توجه به این  اختلال را روشن می کند. بنابراین، هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی حلقه کندوکاو  فلسفی بر اساس نظریه لیپمن بر رفتارهای اوتیسیک و مهارت های اجتماعی کودکان اتیسم بود.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه نیمه تجربی جامعه آماری شامل تمامی کودکان اتیسم مراکز آموزشی و توان بخشی شهر مشهد در سال 1401، به تعداد 600 نفر بود. از میان آن ها 30 کودک به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های مداخله و گواه (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اتیسم گیلیام استفاده شد. گروه مداخله دوره آموزشی حلقه کندوکاو فلسفی بر اساس نظریه لیپمن را طی 11 جلسه 45 دقیقه ای (هر هفته یک جلسه) به صورت گروهی دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. برای تحلیل داده های پژوهش از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج حاکی از آن بود آموزش به روش حلقه ای کندوکاو فلسفی باعث بهبود رفتارهای کلیشه ای، اختلال های حرکتی و رفتارهای عجیب و غریب، ارتباط کلامی و غیرکلامی و تعاملات اجتماعی کودکان اتیسم، در مرحله پس آزمون شده است (001/0≥p).

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه حاضر نشان داد حلقه ی کندوکاو فلسفی روشی موثر جهت کنترل رفتارهای اوتیسیک و افزایش مهارت های اجتماعی کودکان اتیسم می باشد و می توان از آن به عنوان روشی موثر بهره برد.

    کلیدواژگان: حلقه کندوکاو فلسفی، رفتارهای اوتیسیک، مهارت های اجتماعی، کودکان اتیسم، نظریه لیپمن
  • آزاده فرشی ستوده، هادی اسمخانی اکبری نژاد*، پریا فاروقی صفحات 73-84
    مقدمه

    فقدان یکی از دشوارترین و استرس زا ترین رویدادهایی است که فرد می تواند تجربه کند و سخت ترین آن از دست دادن فرزند است. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر معنای زندگی و اضطراب مرگ مادران داغدیده انجام شد.

    مواد و روش ها

    روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری، کلیه زنان 30 الی 50 ساله فرزند از دست داده در اثر خودکشی بود که در سال 1402 به بیمارستان های امام رضا (ع) و سینای تبریز مراجعه کردند. تعداد 30 نفر به روش در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه مساوی قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 8 جلسه روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده را دریافت کرد. گروه کنترل درمانی دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش، پرسش نامه معنای زندگی Steger، و مقیاس اضطراب مرگ Templer بود. داده ها با روش آنالیز واریانس دوطرفه با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی Bonferroni تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده در مقایسه با گروه کنترل، معنای زندگی مادران داغدیده را در پس آزمون افزایش (001/0<p) و اضطراب مرگ آن ها را کاهش داد (001/0<p). اثر درمان در مرحله پی گیری بر متغیرهای معنای زندگی (001/0<p) و اضطراب مرگ (001/0<p) ماندگار بود. تاثیر این درمان بر معنای زندگی و اضطراب مرگ در مراحل پس آزمون و پیگیری اختلاف معنی دار نداشت.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده موجب بهبود معنای زندگی و کاهش اضطراب مرگ مادران داغدیده می شود. از این رو، احتمالا می تواند درمان مفیدی برای کاهش مشکلات روانی و ساختن معنایی برای زندگی در مادران داغدیده باشد.

    کلیدواژگان: روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده، معنای زندگی‪، ‬ اضطراب مرگ، مادران داغدیده
|
  • R .Tajally, M. Bahrami Hidaji *, B .Tajeri, M. Hossein-Zadeh Taghvaie, A. Goodarzi Pages 1-12
    Introduction

    Alopecia areata is the reason why 2-3% of skin patients refer to skin and hair centers. Also, the findings indicate the role of emotional self-regulation in the etiology and persistence of psychological injuries, especially in skin patients. Therefore, this study was conducted with the aim of comparing the effectiveness of mindfulness-based cognitive therapy and metacognitive therapy on emotional self-regulation in patients with alopecia areata.

    Materials and Methods

    This was a quasi-experimental study with a pre-test, post-test, and control group design with a 3-month follow-up. The statistical population included all patients with alopecia areata who referred to specialized skin and hair centers in Tehran in 2023 (178 people); out of which 45 people were selected by purposive sampling and randomly assigned into three equal groups of 15 people. In addition to the demographic information checklist, the Mars’ Emotional Self-Regulation Questionnaire was used to collect information. Therapeutic interventions were applied during 9 90- minute sessions for the experimental groups. Data were analyzed by two-way repeated measures ANOVA.

    Results

    Mindfulness-based cognitive therapy and metacognitive therapy improved the scores of cognitive (η=0.256 & F=7.77), behavioral (η=0.295 & F=8.99), change of position (η=0.173 & F-4.50), emotional change (η=0.303 & F=9.33), negative (η=0.234 & F=6.57), and positive mood (η=0.289 & F=8.75) in patients with alopecia areata compared to the control group (p<0.05). Also, no statistically significant difference was observed between the effectiveness of the two intervention methods (p>0.05).

    Conclusion

    According to the results, active specialists in the field of alopecia areata can consider the use of mindfulness-based cognitive therapy and metacognitive therapy in the emotional self-regulation recovery of these people, along with other treatments.

    Keywords: Mindfulness-Based Cognitive Therapy, Metacognitive Therapy, Emotional Self-Regulation, Alopecia Areata
  • Somayeh Najarnasab, Zahra Dashtbozorgi *, Sahar Safarzadeh, Marzieh Talebzadeh Shoushtari Pages 14-26
    Introduction
    Maladjusted couples have many marital problems and couple therapy methods can play an effective role in reducing their problems. Therefore, this study was conducted with the aim of determining the effectiveness of couple therapy based on mindfulness on marital trust and marital life quality in maladjusted couples.
    Materials and Methods
    The present study was quasi-experimental with a pre-test and post-test design with experimental and control groups. The research population was maladjusted couples who referred to counseling and psychological services centers and clinics of Ahvaz City in the autumn of 2023 (approximately 250 couples). The sample size for each group was considered 12 couples, and these couples were selected by purposive sampling method. The experimental group underwent 8 sessions of 90 minutes under couple therapy based on mindfulness and the control group did not receive any intervention. Data were collected using Marital Adjustment, Marital Trust, and Marital Life Quality Scales and analyzed using chi-square test and multivariate analysis of covariance.
    Results
    According to chi-square test results, there wasn’t any significant difference between the experimental and control groups in terms of education level, age, and marriage duration (p>0.05). Also, according to multivariate analysis of covariance results, couple therapy based on mindfulness led to an increase in marital trust (F=227.22, p<0.001) and marital life quality (F=167.65, p<0.001) in maladjusted couples.
    Conclusion
    Considering the effectiveness of couple therapy based on mindfulness on increasing marital trust and marital life quality in maladjusted couples, it is suggested that counselors and therapists use this method along with other effective methods to improve the psychological characteristics in vulnerable groups.
    Keywords: Couple Therapy, Mindfulness, Marital Trust, Marital Quality, Maladjusted
  • T. Samin, N. Tahmouresi *, B. Tajeri Pages 27-40
    Introduction

    Hypertension is a disease that, in addition to biological factors, psychological factors also play a role in it, and suffering from it has many psychological and health consequences. Therefore, this study was conducted with the aim of comparing positive psychotherapy with cognitive-analytical therapy on anger rumination and its components in hypertensive patients.

    Material and Methods

    This study was a quasi-experimental study with pre-test, post-test, and a control group with 3-month follow-up. All patients suffering from high blood pressure in the first 6 months of 2023 at Laleh Hospital in Tehran (218 people) formed the statistical population of the study, out of which 45 people were selected by convenience sampling and randomly assigned into three equal groups of 15. To collect data, along with the demographic information checklist-form made by the researcher, Sukhodolsky’s Anger Rumination Scale was also used. Intervention was respectively applied for participants in positive therapy and cognitive-analytical therapy sessions according to Seligman et al.'s and Ryle et al.'s protocols during 8 sessions. Data were analyzed by repeated measures ANOVA

    Results

    The scores of anger rumination (η=0.63, F=89.48) and anger afterthoughts (η=0.25, F=9.71), thoughts of revenge (η=0.47, F=25.15), anger memories (η=0.32, F=13.55), and understanding of causes (η=0.46, F=24.59) in the test groups in the post-test stage significantly improved compared to the control group and, this improvement remained stable in the follow-up stage (p<0.05). Also, the results of Benferroni's post hoc test showed no significant difference between the two treatment approaches in terms of effectiveness (p>0.05).

    Conclusion

    Both treatment approaches had a positive effect on reducing anger rumination indices in hypertensive patients. It is suggested to use more exercises derived from these approaches in planning rehabilitation and therapeutic interventions to improve the emotional-behavioral performance of these patients.

    Keywords: Positive Psychotherapy, Cognitive-Analytical Therapy, Anger Rumination, Hypertension
  • E .Khaloobagheri, M .Taghadosi * Pages 41-50
    Introduction

    Evidence-based practice is the use of the best scientific findings in clinical decisions and plays an important role in improving the quality of nursing care. But it faces challenges. This study was conducted with the aim of identifying the challenges of evidence-based practice.

    Materials and Methods

    The current review study was conducted using the Broome 2000 method. Key words “evidence-based practice, evidence-based practice barriers and challenges, and evidence-based nursing” were searched in Persian databases (SID, Magiran, IranMedex, and Irandoc) and English databases (Web of Science, PubMed, and Google Scholar). After obtaining 173 articles, 164 articles were excluded due to lack of inclusion criteria, and finally 9 articles were included in the study.

    Results

    The findings confirmed that it is impossible to hope for the use of evidence at the desired level and showed several challenges that were classified in 6 areas: mismatch of organizational strategies, human, educational, research, cultural factors, and resources and equipment.

    Conclusion

    It seems that these obstacles cannot be prioritized because their impact can be different in different regions of the country. But they can be identified by looking carefully in each area. Therefore, being aware of these challenges, the officials will be able to find their roots and take action to solve them so that they can take steps towards improving the health of the society.

    Keywords: Evidence-Based Practice, Evidence-Based Nursing, Evidence-Based Practice Challenges, Nurses’ Evidence-Based Practice Barriers
  • Gh .Rajabi *, Z .Moradi Vasegani Pages 51-61
    Introduction

    Suicide, is the second leading cause of death among college students and is a hot public health issue in community. The present study was conducted to investigate the effect of suicide prevention education program based on post-admission cognitive therapy on reducing tendency to suicide and intent to suicide in female students of Shahrekord Uuniversities in 2021.

    Material and Methods

    This study was conducted in a quasi-experimental design with pretest, post-test, and follow-up with a control group. The population of this study includes all female undergraduate students of Shahrekord universities in 2020 year (a total of 20569 student). 40 female students among these students were selected using voluntary sampling method and according to include of exclude criteria to research, and were randomly assigned in the control (n = 20) and experimental (n = 20) groups. Participants in the experimental group participated in six ninety-minute weekly sessions of suicide prevention education program based on post-admission cognitive therapy, and Participants in the control group participated only in one session of suicide prevention education program. Also, Participants in both two group were assessed in the three stage of pre-test, post-test and follow-up using the Beck Scale for Suicide Ideation (BSSI). Data were analyzed using repeated measures analysis of variance (mixed) statistical method and SPSS-22 Statistical Software Package for social science.

    Results

    The results indicated that suicide prevention education program based on post-admission cognitive therapy reduced tendency to suicide (F = 44.09, p < 0.001) and intent to suicide (F = 47.22, p < 0.001) in the experimental group compared to the control group.

    Conclusion

    According to research results and its positive effect this educational program in reduce suicidal ideations can be used of its results in universities counseling centers to prevent of suicide in students.

    Keywords: Post-Admission Cognitive Therapy, Tendency To Suicide, Intent To Suicide, Female Students
  • S .Azarbadegan, S. Gheratguo, N .Mirani, A. Hafezi *, S .Shahrakikemak Pages 62-72
    Introduction

    The problems in the area of ​​communication and social skills of autistic children and the interaction problems that most of these children face in their daily life, clarify the need for research and increased attention in this area. Therefore, the purpose of this research was to determine the effectiveness of the philosophical exploration circle based on Lippmann's theory on autistic behaviors and social skills of autistic children.

    Materials and Methods

    In this quasi-experimental study, the statistical population included all autistic children in the educational and rehabilitation centers of Mashhad in 2022 (n=600). Among them, 30 children were selected by purposive sampling and randomly replaced in intervention and control groups (15 people in each group). Gilliam's Autism Questionnaire was used to collect data. The intervention group received the Philosophical Exploration Circle training course based on Lippmann's theory during 11 45-minute sessions (one session per week) as a group, and the control group was placed on the waiting list. Multivariate covariance analysis was used to analyze the research data.

    Results

    The results indicated that the philosophical exploration loop training has improved stereotypic behaviors, movement disorders and strange behaviors, verbal and non-verbal communication, and social interactions of autistic children in the post-test stage (p≤0.001).

    Conclusion

    The results of the present study showed that the circle of philosophical exploration is an effective method to control autistic behaviors and increase the social skills of autistic children, and it can be used as an effective method.

    Keywords: Philosophical Exploration Circle, Autistic Behaviors, Social Skills, Autistic Children, Lippmann's Theory
  • A .Farshi Sotoudeh, H. Smkhani Akbarinejhad *, P. Faroughi Pages 73-84
    Introduction

    Loss is one of the most difficult and stressful events that a person can experience, and losing a child is the most difficult. The present study was conducted with the aim of determining the effectiveness of intensive short-term dynamic psychotherapy on the meaning of life and death anxiety of bereaved mothers..

    Materials and Methods

    The research method was quasi-experimental with a pretest-posttest design and follow-up with a control group. The statistical population was all women aged 30 to 50 who lost a child due to suicide, who referred to Imam Reza and Sina Hospitals in Tabriz in 2023. A number of 30 people were selected by convenience sampling and randomly assigned into two equal groups. The experimental group received intensive short-term dynamic psychotherapy during 8 sessions. The control group did not receive any treatment. The research tools were the Meaning of Life Questionnaire by Steger and the Death Anxiety Scale by Templer. Data were analyzed by two-way analysis of variance with repeated measurements and Bonferroni's post hoc test.

    Results

    In comparison to the control group, intensive short-term dynamic psychotherapy increased the meaning of life of bereaved mothers in the post-test (p<0.001) and decreased their death anxiety (p<0.001). The treatment effect was permanent in the follow-up phase on the meaning of life (p<0.001) and death anxiety (p<0.001) variables. The effect of this treatment on the meaning of life and death anxiety in the post-test and follow-up stages was similar.

    Conclusion

    It seems that intensive short-term dynamic psychotherapy improves the meaning of life and reduces the death anxiety of bereaved mothers. Therefore, it can probably be a useful treatment to reduce psychological problems and create a meaning for life in bereaved mothers.

    Keywords: Intensive Short-Term Dynamic Psychotherapy, Meaning Of Life, Death Anxiety, Bereaved Mothers