فهرست مطالب

فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
پیاپی 75 (پاییز 1403)

  • تاریخ انتشار: 1403/07/01
  • تعداد عناوین: 25
|
  • میسره کرامتی، اعظم زارع میرک آباد* صفحات 1-12
    سرزندگی تحصیلی، اشتیاق به مدرسه، احساس تعلق به مدرسه و خودپنداره تحصیلی می توانند به شیوه های گوناگون پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را تحت تاثیر قرار دهند. هدف پژوهش پیش بینی پیشرفت تحصیلی بر اساس سرزندگی تحصیلی، اشتیاق به مدرسه، احساس تعلق به مدرسه با میانجی گری خودپنداره تحصیلی در دانش آموزان بود. روش پژوهش، همبستگی و از نوع مدل معادلات ساختاری بود. در این پژوهش جامعه آماری کلیه دختر مقطع ابتدایی پایه پنجم و ششم شهر تهران منطقه 15 در سال تحصیلی 1401-1402بود که تعداد آنها حدود 3000 نفر بود. نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و برحسب جدول مورگان نسبت به حجم جامعه، تعداد، 308 دانش آموز بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. روند انتخاب نمونه در مطالعه حاضر بدین صورت بود که ابتدا با مسئول مربوطه اداره آموزش و پرورش منطقه 15 مذاکره شده و پس از جلب موافقت آنها و دریافت مجوز  و لیست مدارس و امضای قرارداد اخلاقی توسط پژوهشگر، برای انتخاب اعضای گروه نمونه، از بین مدارس منطقه 15، تعدادی مدرسه  ابتدایی دخترانه (دوره دوم) سپس از هر مدرسه تعدادی کلاس (پایه پنجم تا ششم) اقدام شد. دانش آموزان  پرسشنامه های سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و چاری (1391)، احساس تعلق به مدرسه بری، بتی و وات (2004)، اشتیاق به مدرسه وانگ، ویلت و ایکلز (2011)  و خودپنداره تحصیلی یسن چن (2004) تکمیل کردند؛ و پیشرفت تحصیلی بر اساس معدل نیمسال قبل دانش آموزان نیز مشخص شد.  تجزیه و تحلیل داده ها در قالب تحلیل مسیر  با نرم افزار AMOS نسخه 26 انجام شد. نتایج نشان دهنده این بود رابطه بین احساس تعلق به مدرسه با خودپنداره تحصیلی و پیشرفت تحصیلی معنادار نبود. ضریب مسیر کل بین سرزندگی تحصیلی و پیشرفت تحصیلی و ضریب مسیر کل بین اشتیاق به مدرسه و پیشرفت تحصیلی معنادار بود (0/01≥P). سرزندگی تحصیلی و خودپنداره تحصیلی 22 درصد متغیر پیشرفت تحصیلی و اشتیاق به مدرسه و خودپنداره تحصیلی 15 درصد از واریانس متغیر پیشرفت تحصیلی را تبیین می کنند. بنابراین برای بهبود پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می توان با برنامه ریزی ها و به کارگیری تدابیر و برگزاری کلاس های آموزشی در مدرسه میزان سرزندگی تحصیلی، اشتیاق به مدرسه، احساس تعلق به مدرسه و خودپنداره تحصیلی را در آنها تقویت نمود.
    کلیدواژگان: احساس تعلق به مدرسه، اشتیاق به مدرسه، پیشرفت تحصیلی، خودپنداره تحصیلی، سرزندگی تحصیلی
  • یوسف ادیب*، علی اصغر بابازاده ایلخچی، بهنام طالبی صفحات 13-21

    این پژوهش با هدف شناسایی جهت گیری های دبیران ریاضی دوره متوسطه اول به مولفه های یادگیری، یادگیرنده و روش های یاددهی در نظریه های تربیتی  انجام شده است. روش پژوهش توصیفی-پیمایشی است و جامعه آماری پژوهش آن شامل  320 نفر از دبیران ریاضی متوسطه اول نواحی پنجگانه شهر تبریز در سال تحصیلی 1399-1400 بوده است. نمونه گیری به صورت تصادفی طبقه ای با استفاده از جدول کرجسی و مورگان انجام شده و حجم نمونه 175 نفر تعیین شده است. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه ایدئولوژی های برنامه درسی اسکایرو (2008) بوده که روایی محتوایی و پایایی آن توسط متخصصان و ضریب الفای کرونباخ به ترتیب تایید و محاسبه شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون فریدمن انجام شده است. یافته ها نشان می دهند که دبیران ریاضی در مولفه یادگیری به نظریه تربیتی و برنامه درسی بازسازی اجتماعی، در مولفه یادگیرنده به نظریه یادگیرنده محور و در مولفه روش های یاددهی-یادگیری به نظریه دانش پژوهان آکادمیک گرایش دارند.

    کلیدواژگان: نظریه های تربیتی، یادگیری، یادگیرنده، روش های یاددهی و یادگیری
  • مهرعلی بابائی میاردان، سید داود حسینی نسب*، علی نقی اقدسی صفحات 22-34

     هدف این مطالعه تعیین و مقایسه اثربخشی آموزش روابط والد-فرزندی مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری بر عزت نفس فرزندان بود. این مطالعه به روش نیمه تجربی با طرح پیش و پس آزمون با گروه کنترل انجام شده است. جامعه آماری شامل دانش آموزان دوره اول دبیرستان ناحیه یک تبریز در سال تحصیلی 1400-1399 و مادران آن ها بود. با توجه به هدف مطالعه 63 نفر از مادران به عنوان نمونه آماری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه 21 نفر (دو گروه تجربی و یک کنترل) قرار داده شدند و 63 نفر دانش آموز، فرزندان همین مادران به پیروی از مادرانشان در گروه های تجربی و کنترل قرار گرفتند. مادران یکی از گروه های تجربی مداخله آموزشی را مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه دیگر به روش شناختی-رفتاری با استفاده از بسته ی آموزشی مربوطه طی 10 جلسه 90 دقیقه ای در طول 10 هفته دریافت کردند. عزت نفس فرزندان با استفاده از مقیاس عزت نفس هیر (HSS) اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که آموزش روابط والد- فرزندی مبتنی بر پذیرش و تعهد با (0/01≥F=115/74، P) و درمان شناختی-رفتاری با (P≤0/01،F=75/43 ) بر عزت نفس فرزندان موثر بوده است. مقایسه نتایج نشان داد که مداخله آموزشی مبتنی بر پذیرش و تعهد با تفاوت معنی دار نسبت به درمان شناختی-رفتاری اثربخشی بالاتری داشته است (P≤0/5). درنتیجه می توان از مداخلات آموزش روابط والد- فرزند با کمک تکنیک های مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری با اولویت درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد برای افزایش و ارتقای عزت نفس فرزندان استفاده کرد.

    کلیدواژگان: پذیرش و تعهد، درمان شناختی رفتاری، روابط والد-فرزند، عزت نفس
  • پارمیس صالحی کوزانی، حمزه احمدیان*، یحیی یاراحمدی صفحات 35-47
    پژوهش حاضر با هدف تدوین بسته جامع توانمندسازی آموزشی- روانی مبتنی بر تجربه زیسته دختران نوجوان در خانواده طلاق و بررسی اثربخشی آن بر بهزیستی ذهنی و تنظیم هیجانی آنان صورت پذیرفت. روش پژوهش کیفی، پدیدارشناختی- توصیفی و روش پژوهش در قسمت کمی، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل نوجوانان دختر طلاق در دوره اول متوسطه شهر رشت در سال تحصیلی 1402-1401 بود. نمونه ها در قسمت کیفی شامل 20 نوجوان دختر طلاق بود با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و تحت مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. نمونه در بخش کمی نیز پژوهش شامل 27 نوجوان دختر طلاق بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند (14 نوجوان در گروه آزمایش و 13 نوجوان در گروه گواه). نوجوانان حاضر در گروه آزمایش، بسته جامع توانمندسازی آموزشی- روانی را طی 10 هفته در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پیش آزمون قبل از اجرای مداخله و پس آزمون پس از اتمام مداخله اجرا شد. دو ماه بعد نیز مرحله پیگیری اجرا شد. پرسشنامه مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس بهزیستی ذهنی (باتلر و کرن، 2016) و پرسشنامه تنظیم هیجانی (گروس و جان، 2003) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بسته جامع توانمندسازی آموزشی- روانی از نظر متخصصان دارای روایی محتوایی کافی است. همچنین این بسته آموزشی بر بهزیستی ذهنی (0001>P) و تنظیم هیجانی (0001>P) دختران نوجوان طلاق تاثیر داشته است. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که بسته جامع توانمندسازی آموزشی- روانی با تمرکز بر خودآگاهی، خودکارآمدی، نحوه مدیریت خشم، بهره بردن از معنویت و ایجاد انگیزه می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود بهزیستی ذهنی و تنظیم هیجانی دختران نوجوان طلاق مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: توانمندسازی آموزشی- روانی، تجربه زیسته، بهزیستی ذهنی، تنظیم هیجانی، دختران نوجوان طلاق
  • عیسی حکمتی*، زهرا انتظاری صفحات 48-59
    هدف پژوهش حاضر ‫تعیین نقش اضطراب، تنظیم شناختی هیجان و نیازهای بنیادین روان شناختی در اعتیاد به شبکه های اجتماعی نوجوانان بود. بدین منظور با بهره‏ گیری از طرح همبستگی 226 از بین نوجوانان مشغول تحصیل در مقطع متوسطه در سال تحصیلی 1402-1401 شهر تهران به شیوه نمونه‏ گیری در دسترس انتخاب و  پرسشنامه‏ های تنظیم شناختی هیجان (CERQ)، ارضای نیازهای بنیادین (BPNS)، اضطراب بک (BAI)، و اعتیاد به شبکه های اجتماعی مبتنی بر موبایل (AMQBSN) را تکمیل کردند و داده ها با همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد اضطراب با اعتیاد به شبکه های اجتماعی در بین نوجوانان همبستگی مثبت نیرومند (r=0/60)؛ نیازهای بنیادین با اعتیاد همبستگی مثبت متوسط (r=0/48) دارند؛ همچنین راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان با اعتیاد به شبکه‏ های اجتماعی همبستگی منفی متوسط (r=-0/36) داشته ولی راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان همبستگی مثبت پایین (r=0/22) دارد. نتایج رگرسیون چندگانه گام به گام نشان داد همه متغیرهای پیش بین در معادله رگرسیون سهم معناداری دارند و بخش قابل‏ توجهی از واریانس اعتیاد به شبکه ‏های اجتماعی مبتنی بر موبایل را به صورت معناداری پیش‏ بینی می ‏کنند که بیشترین سهم متعلق به اضطراب  است. یافته های پژوهش حاضر نشانگر این هستند که نوجوانانی که سطوح بالای اضطراب را تجربه می‏ کنند بیشتر در معرض خطر اعتیاد به شبکه های اجتماعی هستند، و در مرتبه بعدی نیازهای بنیادی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی قرار دارند؛ این یافته ها حاکی از اهمیت  تدوین مداخلات و برنامه های اثربخش برای پیشگیری از اعتیاد به شبکه های اجتماعی در بین نوجوانان است مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: اضطراب، تنظیم شناختی هیجان، نیازهای بنیادین روان شناختی، اعتیاد به شبکه های اجتماعی
  • مریم رجبلو، محبوبه طاهر*، الهام محمدیان، زهرا ولیان، یاور ابراهیم نتاج صفحات 60-71
    تعداد زیادی از دانش آموزان سراسر جهان مرگ یک یا هر دو والد را تجربه می کنند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش شناختی رفتاری بر سازش یافتگی و خشم دانش آموزان دارای تجربه سوگ بود. جامعه آماری دانش آموزان دارای تجربه سوگ شهرستان شاهرود در سال تحصیلی 1399-1398 بود، که از بین آن ها نمونه ای به حجم 30 دانش آموز به روش نمونه‎ گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (n=15)  جای دهی شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه کنترل خشم اشپیلبرگر (1999) و پرسشنامه سازش یافتگی سینها و سینگ (1993) را در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. مداخله شناختی رفتاری در 8 جلسه 60 دقیقه ای برای گروه آزمایش برگزار شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان شناختی رفتاری بر خرده مقیاس های سازش یافتگی (سازش یافتگی عاطفی، اجتماعی و تحصیلی) و مولفه های کنترل خشم (خشم حالت، خشم صفت، بروز خشم و کنترل خشم) در مرحله پس آزمون تاثیر معناداری داشته است. میزان این تاثیر بنا به ستون مجذور ضریب اتا برای سازش یافتگی عاطفی 0/26، سازش یافتگی اجتماعی 0/26، سازش یافتگی تحصیلی0/22، خشم حالت 0/32، خشم صفت0/46، بروز خشم 0/31 و کنترل خشم 0/37 بوده است (P<0/01). مداخله شناختی رفتاری به کودکان دارای تجربه سوگ با اصلاح افکار و باورهای منفی به کاهش نشخوارهای ذهنی کمک کرده و باعث افزایش سطح سازش یافتگی آن ها می شود. همچنین این دانش آموزان با فراگیری مهارت های کنترل خشم می آموزند که چطور با فشار روانی حاصل از تجربه سوگ مقابله و آن را کنترل کنند.
    کلیدواژگان: تجربه سوگ، خشم، درمان شناختی رفتاری، سازش یافتگی
  • فریبا مبینی کشه، محسن جدیدی*، زهرا سادات پورسیدآقایی صفحات 72-86

    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تعامل والد-فرزندی و تکانشگری دانش آموزان با مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده انجام شد. پژوهش حاضر کاربردی، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده بود که در دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 1402-1401 در شهرستان اسلام شهر مشغول به تحصیل بودند. در این پژوهش تعداد 35 دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده با روش نمونه گیری هدفمند (با توجه به ملاک های ورود به پژوهش) انتخاب و با شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جای دهی شدند (18 دانش آموز در گروه آزمایش و 17 دانش آموز در گروه گواه). والدین دانش آموزان گروه آزمایش مداخله فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد را طی هشت هفته در هشت جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. در این پژوهش از سیاهه رفتاری- هیجانی کودکان و نوجوانان (CABEI)، پرسشنامه تعامل والد- فرزندی (PCIQ) و پرسشنامه تکانشگری (IQ) استفاده شد. داده های با تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تعامل والد-فرزندی (0/0001>P؛ 0/53=Eta؛ 37/42=F) و تکانشگری (0/0001>P؛ 0/66=Eta؛ 64/20=F) دانش آموزان با مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده تاثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر، فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهره گیری از انعطاف پذیری شناختی و آشنایی والدین با حریم روان شناختی و مرزبندی بین والد و فرزند، شیوه های کنترل نامناسب و باورها و اصول ناکارآمد و غیرمنطقی می تواند به عنوان روشی کارآمد در جهت بهبود تعامل والد-فرزندی و کاهش تکانشگری دانش آموزان با مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده مورد استفاده قرار داد.

    کلیدواژگان: تکانشگری، تعامل والد-فرزندی، فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد، مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده
  • مهدی خدابنده لوی، علی اصغر اصغرنژاد فرید*، محمدابراهیم مداحی صفحات 87-98

    هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ساختاری باورهای شناختی- وسواسی با نشانه های اختلال وسواسی-جبری بود.  این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. از جامعه دانشجویان دانشگاه تبریز تعداد 315 نفر به شیوه تصادفی خوشه ای انتخاب و به پرسشنامه باورهای وسواسی (OCCWG) و پرسشنامه بازنگری شده وسواسی- اجباری (OCI-R) فوآ و همکاران پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد 1) اثر احساس مسئولیت بیش از حد بر علایم وسواس وارسی (0/25) و وسواس فکری (0/27) معنی دار است. 2) اثر ارزیابی بیش از حد خطر بر علایم وسواس وارسی (0/32) و وسواس فکری (0/13) معنی دار است. 3) اثر ناتوانی در تحمل شرایط ابهام بر علائم وسواس وارسی  (0/12) معنی دار است. 4) اثر اهمیت افکار بر علائم وسواس وارسی (0/18) و وسواس فکری  (0/32) معنی دار است. 5) اثرکنترل افکار بر علائم وسواس فکری و وسواس تقارن/نظم معنی دار است (0/05>p). این یافته ها تلویحات عملی در مداخلات بالینی دارد که مورد بحث واقع شده اند.

    کلیدواژگان: اختلال وسواسی-جبری، باورهای شناختی، کنترل افکار، اهمیت افکار
  • سعید پورعبدل* صفحات 99-110
    هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین اهمال کاری تحصیلی و سرزندگی تحصیلی با فرسودگی تحصیلی در دانش آموزان با نقش میانجی خودنظم جویی تحصیلی بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر روابط ساختاری (مدل یابی معادلات ساختاری) بود. در این مطالعه، جامعه آماری را کلیه دانش آموزان پسر کلاس دهم مقطع متوسطه مدارس شهر ارومیه در سال تحصیلی 1403-1402 تشکیل دادندکه از بین آنها 420 نفر از طریق نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه پژوهش موردمطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری داد ه ها از پرسشنامه فرسودگی تحصیلی، پرسشنامه خودتنظیمی تحصیلی، پرسشنامه سرزندگی تحصیلی و مقیاس اهمال کاری تحصیلی استفاده شد. نتایج نشان داد که بین اهمالکاری تحصیلی و فرسودگی تحصیلی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (p<0/05). همچنین بین سرزندگی تحصیلی و  فرسودگی تحصیلی رابطه منفی معناداری (p<0/05) به دست آمد. علاوه بر این،  نتایج نشان داد خودنظم جویی تحصیلی، بین اهمال کاری تحصیلی و فرسودگی تحصیلی و بین سرزندگی تحصیلی و فرسودگی تحصیلی نقش میانجی دارد (p<0/05). بر مبنای یافته های به دست آمده، می توان گفت خودنظم جویی تحصیلی از عوامل مهمی است که در رابطه بین اهمال کاری تحصیلی و سرزندگی تحصیلی با فرسودگی تحصیلی باید مورد توجه قرار گیرند. در واقع دانش آموزانی که خودنظم جویی تحصیلی در آنها پایین باشد احتمال اینکه اهمال کاری تحصیلی بالا و سرزندگی تحصیلی پایین آنها به فرسودگی تحصیلی منجر شود، زیاد است.
    کلیدواژگان: اهمال کاری تحصیلی، سرزندگی تحصیلی، فرسودگی تحصیلی، خودنظم جویی تحصیلی
  • ایمان همت یار، علیرضا آقایوسفی*، حکیمه آقایی، سید موسی طباطبایی صفحات 111-124

    هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن ‏آگاهی بر تجربه شرم بیرونی و درونی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی شمال شهر تهران در زمستان سال 1402 بود. در مرحله اول تعداد 45 نفر با نمره 19 و بالاتر در مقیاس اختلال اضطراب اجتماعی انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در 2 گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. سپس افراد گروه های آزمایش تحت درمان هیجان مدار و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ‏ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از سیاهه اضطراب اجتماعی (SPIN) کانر و همکاران (2000)، مقیاس شرم بیرونی (OAS) گاس و همکاران (1994) و مقیاس شرم درونی (ISS) کوک (1988) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تحلیل داده ‏ها از طریق نرم ‏افزار SPSS نسخه 28 با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد هر دو مداخله مذکور تاثیر معناداری بر کاهش شرم بیرونی و شرم درونی داشته اند (0/05>P). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که درمان هیجان مدار تاثیر بیشتری دارد (0/05>P). می توان نتیجه گیری کرد که علاوه بر اثربخش بودن هر دو درمان، تقدم استفاده در درمان مشکلات افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی با درمان هیجان مدار است.

    کلیدواژگان: اختلال اضطراب اجتماعی، درمان هیجان مدار، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن‏آگاهی، شرم بیرونی، شرم درونی
  • یونس رجائی، شهریار یارمحمدی واصل*، محمدرضا ذوقی پایدار، طاهره حق طلب صفحات 125-133
    هدف این پژوهش بررسی نقش طرح واره های ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد در پیش بینی بدرفتاری های روانشناختی دوران کودکی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان بود. مطالعه حاضر یک تحقیق بنیادی-توصیفی از نوع همبستگی است. 373 دانشجو (131 مرد، 242 زن) به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از میان دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ و براون (2005) و بدرفتاری روانشناختی کوآتس و مسمن مور (2014) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار و از آمار استنباطی نظیر رگرسیون چند گانه در نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد بین بدرفتاری روانشناختی و طرح واره های ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد 43 درصد از واریانس بدرفتاری روانشناختی دوران کودکی توسط طرح واره های حوزه بریدگی و طرد پیش بینی می شود. همچنین از بین مولفه های طرح واره ‎های ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد، طرح ‎واره محرومیت هیجانی و انزوا به ترتیب با  0/457 =β و 0/230=β به شکل معناداری بدرفتاری روانشناختی دوران کودکی را پیش بینی می کنند (0/05>P). لذا بدرفتاری روانشناختی دوران کودکی با طرح واره های ناسازگار اولیه مرتبط است و به منظور آگاهی والدین لازم است آموزش شیوه های صحیح فرزندپروری برای والدین توسط مراکز مرتبط صورت پذیرد.
    کلیدواژگان: بدرفتاری روانشناختی دوران کودکی، حوزه بریدگی و طرد، طرح واره های ناسازگار اولیه
  • مریم مجیدی، فائزه جهان*، پرویز صباحی، نورمحمد رضائی صفحات 134-143

    سالمندی یکی از دوران حساس زندگی است که در آن ابعاد مختلف زندگی فرد از جمله جسمی، شناختی، هیجانی و روانی دستخوش تغییر می شوند. هدف این مطالعه مقایسه اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مثبت نگر و آموزش سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت بر سرسختی سلامت و انعطاف پذیری روانشناختی سالمندان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه بود. از بین سالمندان مقیم سراهای سالمندی منطقه 5 شهر تهران در سال 1401 تعداد 45 سالمند به روش نمونه گیری هدفمند وارد مطالعه شدند و به طور تصادفی در سه گروه (15 نفری) آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه های سرسختی سلامت (گیبهاردت، 2001) و انعطاف پذیری روانشناختی (بوند و همکاران، 2011) بود. مداخله ذهن آگاهی مثبت نگر و آموزش سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت در 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه های آزمایش انجام پذیرفت؛ اما برای گروه گواه، هیچ گونه مداخله ای اعمال نشد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس با نرم افزار SPSS نسخه 19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی مثبت نگر بر انعطاف پذیری روانشناختی (P<0/001 ،Eta=29 ،F=19/82) و سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت بر سرسختی سلامت (P<0/001 ،Eta=29 ،F=19/26) سالمندان اثربخشی بیشتری داشته است. بر اساس یافته های حاصل از پژوهش سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت با تعدیل سبک زندگی و حفظ مسئولیت پذیری در قبال سلامت جسمانی و روانشناختی و ذهن آگاهی مثبت نگر با تمرکز بر واقعیت ها و توجه به اینجا و اکنون و عدم انکار مشکل های مختلف می تواند به عنوان روشی موثر در جهت افزایش سرسختی سلامت و انعطاف پذیری روانشناختی سالمندان مورد استفاده قرار گیرد.

    کلیدواژگان: ذهن آگاهی مثبت نگر، سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت، سرسختی سلامت، انعطاف پذیری روانشناختی، سالمندان
  • صادق حکمتیان فرد، سید موسی گلستانه*، مهناز جوکار کمال آبادی، یوسف دهقانی صفحات 144-154
    اهمال کاری پدیده ای فراگیر و بیانگر تاخیر در فعالیت های تحصیلی است که با عوامل متعددی در ارتباط است و یکی از چالش هایی است که اکثر دانشجویان در طول تحصیل با آن روبرو هستند که می تواند بر جنبه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی آنان تاثیرگذار باشد.  هدف از مطالعه حاضر تبیین ادراک و نگرش نسبت به اهمال کاری و راهبردهای مواجهه با آن در دانشجویان می باشد. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با به کارگیری روش تحقیق داده بنیاد انجام گرفته است. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه خلیج فارس مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1403-1402 بود. ابتدا از جامعه دانشجویان در زمینه اهمال کاری شیوع شناسی شد و دانشجویانی که نمرات آنها بالاتر از 2 انحراف معیار از میانگین بود، به عنوان اهمال کار شناسایی شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختار یافته بوده و به منظور گردآوری اطلاعات، با به کارگیری روش نمونه گیری هدفمند با 22  نفر از دانشجویان مصاحبه انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام گرفت. یافته ها در ادراک و نگرش اهمال کاری، دو مقوله اصلی (منفی و مثبت) و هفت مفهوم اولیه (تاخیر در انجام وظایف، ویژگی های شخصیتی، فرسودگی، عاطفه منفی، خودسرزنشی، نگرش مثبت موقتی، دارا بودن افکار مقابله ای) را نشان دادند. راهبردهای مواجهه از چهار مقوله اصلی (راهبرد اجتنابی، مقابله ای، تسلیم و هیجان مدار) و هشت مفهوم اولیه (اجتناب از وظایف، روی آوردن به فضای مجازی، گرایش به پیشگیری از اهمال کاری، برنامه ریزی، خودباوری پایین، جایگزین کردن خواب، هیجانات منفی و احساسات منفی) تشکیل شدند. الگوهای پایدار شخصیتی و انگیزشی طبقه مرکزی یافته های حاضر را شکل دادند. این یافته ها تلویحات کاربردی مهمی در فهم نیمرخ شخصیتی  و انگیزشی افراد اهمال کار دارند.
    کلیدواژگان: اهمال کاری، ادراک و نگرش اهمال کارانه، راهبردهای مقابله ای، دانشجویان، تحقیق کیفی
  • علیرضا کیومرثی لاریجانی، سید ابوالقاسم مهری نژاد*، نعمت ستوده اصل صفحات 155-169
    اختلال بازی اینترنتی به معنای استفاده مداوم و مکرر از اینترنت در راستای بازی است که به طور معناداری منجر به آشفتگی و نقص در کارکرد شود. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی تدوین مدل ساختاری اعتیاد به بازی های اینترنتی بر اساس سیستم بازداری رفتاری با میانجی ‏گری راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان شهر تهران بود. روش این مطالعه توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان پسر دوره متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بودند. حجم نمونه بر اساس نظر کلاین (2023) و با احتساب احتمال ریزش برخی نمونه و در جهت تعمیم پذیری بیشتر نتایج، 500 نفر به روش نمونه‏ گیری در دسترس (شیوه آنلاین) انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل آزمون اعتیاد به بازی های اینترنتی (IGD-20 Test) پونتز و همکاران (2014)، مقیاس سیستم بازداری رفتاری (BIS Scale) کارور و وایت (1994) و فرم کوتاه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی (CERQ) گرانفسکی و کرایج (2006) بود. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که سیستم بازداری رفتاری و راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان با اعتباد به بازی های اینترنتی دارای رابطه مثبت معنادار در سطح 0/001 است. راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان با اعتباد به بازی های اینترنتی دارای رابطه منفی معنادار در سطح 0/001 است. همچنین نتایج نشان داد که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین سیستم بازداری با اعتیاد به بازی ‏های اینترنتی نقش میانجی و معنادار دارد. بر اساس نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود که رابطه بین این متغیرها در مداخله های مرتبط با اعتیاد به بازی های اینترنتی دانش آموزان مورد توجه قرار گیرد و توجه به سیستم بازداری رفتاری و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان می تواند نقش بسزایی در کاهش گرایش نوجوانان به بازی های اینترنتی داشته باشند.
    کلیدواژگان: اعتیاد به بازی ‏های اینترنتی، تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه، تنظیم شناختی هیجان سازگارانه، سیستم بازداری رفتاری، نوجوانان
  • حدیث رشنو، علی سیاه منصوری* صفحات 170-184
    هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل یابی معادلات ساختاری نوموفوبیا بر اساس سبک های دلبستگی ناایمن و تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه با نقش میانجی احساس تنهایی بود. روش این مطالعه توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه مشغول به تحصیل در مدارس دولتی شهر خرم ‏آباد به تعداد 10089 نفر در سال تحصیلی 1403-1402 بودند. حجم نمونه با روش نمونه ‏گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی 400 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل پرسشنامه نوموفوبیا (NMP-Q) یلدریم و کوریا (2015)، پرسشنامه سبک های دلبستگی (AAI) هازن و شاور (1987)، فرم کوتاه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی (CERQ) گرانفسکی و کرایج (2006) و مقیاس احساس تنهایی-نسخه سوم (UCLA LS3) راسل (1996) بود. داده ها به روش همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 28 تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که اثرات مستقیم سبک های دلبستگی ناایمن و تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه بر نوموفوبیا معنادار بود (p<0/001). همچنین نتایج نشان داد که احساس تنهایی در رابطه بین دلبستگی ناایمن دوسوگرا (0/361=β و 0/001=sig)، دلبستگی ناایمن اجتنابی (0/322=β و 0/001=sig)، و تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه (0/355=β و 0001=sig) با نوموفوبیا نقش میانجی دارد. بر اساس نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود که رابطه بین این متغیرها در مداخله های مرتبط با نوموفوبیا دانش آموزان مورد توجه قرار گیرد. لذا بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش می توان برنامه هایی برای پیشگیری، اعمال مداخلات و کنترل نوموفوبیا طرح ریزی نمود.
    کلیدواژگان: نوموفوبیا، دلبستگی ناایمن، تنظیم هیجان، تنهایی
  • فاطمه ارسطو*، مرتضی امیدیان صفحات 185-194
    این پژوهش باهدف پیش بینی علائم اختلال اضطراب فراگیر بر اساس فاجعه سازی درد و حساسیت انزجاری با میانجی گری کیفیت زندگی انجام شد. روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. در این مطالعه از میان دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور شهر اهواز با جامعه آماری 7385 نفر در سال تحصیلی 1402-1403 نمونه ای به تعداد 313 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد. ابزار استفاده شده جهت جمع آوری اطلاعات شامل مقیاس کوتاه اختلال اضطراب فراگیر اسپیتزر و همکاران (2006)، مقیاس فاجعه سازی درد سالیوان و همکاران (1995)، مقیاس حساسیت انزجاری هدیت و همکاران (1994) و پرسش نامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996) بود. تجزیه وتحلیل داده ها و ارزیابی مدل توسط نرم افزارهای AMOS و SPSS صورت گرفت. نتایج تحلیل بیانگر تایید مدل کلی ارتباط بین علائم اختلال اضطراب فراگیر با فاجعه سازی درد و حساسیت انزجاری با میانجی گری کیفیت زندگی بود. همچنین یافته های حاصل از پژوهش ضمن تایید اثر مستقیم فاجعه سازی درد و حساسیت انزجاری بر علائم اختلال اضطراب فراگیر، نشان داد که فاجعه سازی درد و حساسیت انزجاری از طریق میانجی گری کیفیت زندگی، به طور غیرمستقیم با علائم اختلال اضطراب فراگیر در سطح معناداری 0/001 مرتبط بود. نتایج این پژوهش، حاکی از این بود که این روابط به صورت مدل می تواند علائم اختلال اضطراب فراگیر را پیش بینی کند؛ بنابراین استفاده از اقداماتی همچون مداخلات درمانی و آموزشی برای بهبود این ویژگی ها می تواند در کاهش علائم اختلال اضطراب فراگیر موثر باشد.
    کلیدواژگان: اختلال اضطراب فراگیر، فاجعه سازی درد، حساسیت انزجاری، کیفیت زندگی
  • محمد میرزاخانی، علیرضا جعفری*، مجتبی امیری مجد، سعیده بزازیان صفحات 195-205
    هدف پژوهش حاضر بررسی تحلیل مسیر صمیمیت زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی با میانجی گری باورهای ارتباطی بود. روش پژوهش، توصیفی_همبستگی به روش تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه زنان متاهل شرکت کننده در کلاس های آموزش خانواده شهر ابهر که در محدوده سنی 45-25 قرار داشتند، بود که با استفاده روش نمونه گیری تصادفی ساده 260 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه صمیمیت زناشویی والکر و تامپسون (MIS)، سبک های دلبستگی کولینز و رید (RASS) و باورهای ارتباطی اپستاین و آیدلسون (RBT) بود. اطلاعات پرسشنامه ها به کمک نرم افزار SPSS نسخه 27 و ایموس نسخه 26 و به روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین سبک دلبستگی ایمن و صمیمیت زناشویی همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد و رابطه بین سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا و باورهای ارتباطی با صمیمیت زناشویی منفی و معنادار است. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا هم بطور مستقیم و هم بطور غیر مستقیم از طریق باورهای ارتباطی برصمیمیت زناشویی تاثیر دارند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که رابطه سبک های دلبستگی و صمیمیت زناشویی یک رابطه خطی نیست و باورهای ارتباطی می تواند در این رابطه نقش واسطه ای داشته باشد.
    کلیدواژگان: صمیمیت زناشویی، سبک های دلبستگی، باورهای ارتباطی
  • فرخنده نیک خواه سروندانی، مهدی شاه نظری*، ناهید هواسی، مرجان تقوایی مقدم، معصومه ژیان باقری صفحات 206-216
    هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب و طرحواره درمانی بر انعطاف پذیری شناختی افراد دارای ملال جنسیتی (ترنسکشوال) بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون همراه با گروه گواه و دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد دارای ملال جنسیتی مراجعه کننده به انجمن مهتا شهر تهران در سال 1401 بود که با استفاده از روش های نمونه گیری در دسترس 45 نفر انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و یک گروه گواه (15 نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندر وال بود. تجزیه و تحلیل داده ها با  استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته در نرم افزار SPSS-26  انجام گرفت. یافته ها نشان داد که با توجه F در ادراک گزینه های مختلف (4/342)،  ادراک کنترل پذیری (9/706) و ادراک توجیه رفتار (4/914) بزرگ تر از F0/05 بود، لذا واقعیت درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب و طرحواره درمانی بر ابعاد انعطاف پذیری شناختی اثربخش بوده است .همچنین با توجه به  قدرمطلق شاخص t محاسبه شده [ادراک گزینه های مختلف (1/079)، ادراک کنترل پذیری (0/564)، و ادراک توجیه رفتار (1/293)] کوچک تر از t0/05 B تفاوت معناداری در میانگین نمرات افراد در مرحله پس آزمون و پیگیری وجود نداشته و نیز اثربخشی مداخلات در مرحله پیگیری نیز تثبیت گردیده است. نتایج نشان داد واقعیت درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب و طرحواره درمانی بر انعطاف پذیری شناختی افراد دارای ملال جنسیتی اثربخش است و می تواند این مولفه را بهبود بخشد.
    کلیدواژگان: واقعیت درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب، طرحواره درمانی، انعطاف پذیری شناختی، ملال جنسیتی
  • فردوس ابراهیمی موقر، اسحق رحیمیان بوگر*، سیاوش طالع پسند صفحات 217-233
    هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین هویت تحصیلی موفق، سبک دلبستگی ایمن و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه با اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی در دانش آموزان بود. روش این مطالعه توصیفی-همبستگی و با روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بودند. حجم نمونه با روش نمونه‏ گیری خوشه ای تصادفی 600 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داد ه های پژوهش شامل پرسشنامه اعتیاد شبکه‏ های اجتماعی (SNAS)، پرسشنامه منزلت های هویت تحصیلی (AISQ)، مقیاس تجدیدنظر شده سبک‏ های دلبستگی بزرگسالان (RAAS)، فرم کوتاه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی (CERQ) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (ASEQ) بود. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری با نرم افزار SPSS نسخه 28 و AMOS نسخه 26 تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که اثرات مستقیم هویت تحصیلی موفق (0/15-=β و sig=0/001)، دلبستگی ایمن (0/23-=β و sig=0/001)، تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه (0/48=β و sig=0/001) و خودکارآمدی تحصیلی (0/43-=β و sig=0/001) بر اعتیاد به شبکه ‏های اجتماعی معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد که خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین هویت تحصیلی موفق (0/34-=β و sig=0/001)، دلبستگی ایمن (0/26-=β و sig=0/001) و تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه (0/29=β و sig=0/002) با اعتیاد به شبکه‏ های اجتماعی نقش میانجی و معنادار دارد. بر اساس نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود که رابطه بین این متغیرها در مداخله های مرتبط با اعتیاد به شبکه‏ های اجتماعی دانش آموزان مورد توجه قرار گیرد و روانشناسان سایبری می توانند از نتایج اینگونه تحقیقات برای کمک به دانش آموزان دارای اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی استفاده کنند.
    کلیدواژگان: اعتیاد به شبکه های اجتماعی، هویت تحصیلی موفق، سبک دلبستگی ایمن، تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه، خودکارآمدی تحصیلی
  • امیر قوی پیکر، افسانه خواجه وند خوشلی*، حمزه اکبری صفحات 234-244
    پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روایت درمانی و درمان بازپردازش دستور تصویر ذهنی(IRRT) به شکل گروه درمانی بر خاطرات آسیب زا، در زنان مطلقه انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش را زنان مطلقه مراجعه کننده به مراکز مشاوره خصوصی و مراکز تحت نظر بهزیستی شهرستان مشهد در سال 1399 شامل می شد. از این جامعه 36 زن مطلقه به شیوه نمونه گیری دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در 3 گروه (هر گروه 12 نفر) گمارده شدند. آزمودنی های یکی از گروه ها به مدت 8 جلسه تحت روایت درمانی گروهی قرار گرفتند،گروه دیگر نیز به مدت 8 جلسه تحت درمان بازپردازش دستور تصویر ذهنی گروهی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. از مقیاس تجدیدنظر یافته تاثیر حوادث (IES-R) هورویتز و همکاران (1979) برای جمع آوری داده های پژوهش استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که هر دو مداخله پژوهش بر هر سه خرده مقیاس نشانگان خاطرات آسیب زا (اجتناب، افکار ناخواسته، بیش انگیختگی) اثربخشی معنادار و پایداری داشته (0/05>P) و بین اثربخشی دو مداخله تفاوت معناداری وجود نداشته است (0/05<P). طبق نتایج بدست آمده می توان گفت که روان شناسان و مشاوران حوزه طلاق با توجه به رویکرد و نظریه خود از روایت درمانی و درمان بازپردازش دستور تصویر ذهنی برای بهبود نشانگان خاطرات آسیب زا زنان مطلقه استفاده نمایند.
    کلیدواژگان: زنان مطلقه، روایت درمانی، درمان بازپردازش دستور تصویر ذهنی، نشانگان خاطرات آسیب زا
  • پری ناز پهلوان پور، قمر کیانی*، مهتاب مروجی صفحات 245-256
    هدف پژوهش حاضر تعیین برازش مدل ساختاری رابطه سیستم های مغزی رفتاری بر اضطراب با میانجی گری اجتناب شناختی و تحمل ابهام در بیماران مبتلابه موتیپل اسکلروزیس بود. مطالعه از نوع همبستگی و روش معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تمامی بیماران مبتلابه ام اس عضو انجمن ام اس یزد در سال 1402 بودند. از این جامعه تعداد 126 نفر به روش در دسترس انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده های پژوهش پرسشنامه سیستم های بازداری/فعال سازی رفتاری کارور و وایت (1994)، پرسشنامه اجتناب شناختی سگستون و داگاس (2004)، پرسشنامه تحمل ابهام مک لین (1993)، و پرسشنامه اضطراب بک (1988) بود. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 25 و PLS نسخه 3/3 تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد اثر مستقیم سیستم بازداری رفتاری و فعال سازی رفتاری بر اضطراب معنا دار است (0/05> P). اثر مستقیم سیستم بازداری رفتاری و فعال سازی رفتاری بر اجتناب شناختی معنا دار است (0/05> P). اثر مستقیم سیستم بازداری رفتاری بر تحمل ابهام معنا دار نیست (0/05< P) ولی اثر مستقیم فعال سازی رفتاری بر تحمل ابهام معنا دار بود (0/05> P). اثر مستقیم تحمل ابهام بر اضطراب معنا دار است (0/05> P) ولی اثر مستقیم اجتناب شناختی در اضطراب معنا دار نیست (0/05< P). بازداری رفتاری با میانجی گری اجتناب شناختی و تحمل ابهام و اضطراب اثر غیرمستقیم ندارد (0/05< P). سیستم فعال سازی رفتاری با میانجی گری اجتناب شناختی بر اضطراب اثر غیرمستقیم ندارد (0/05< P). سیستم فعال سازی رفتاری با میانجی گری تحمل ابهام بر اضطراب اثر غیرمستقیم دارد (0/05> P). با توجه به نتایج، طراحی مداخلات در متغیرهای تاثیرگذار مستقیم و غیرمستقیم می تواند در کاهش اضطراب این بیماران نقش داشته باشد.
    کلیدواژگان: سیستم فعال سازی بازداری رفتاری، اضطراب، اجتناب شناختی، تحمل ابهام، مولتیپل اسکلروزیس
  • کوثر عباس پور*، محمدتقی اقدسی، زهرا فتحی رضائی، سید حجت زمانی ثانی، استفان اشنایدر صفحات 257-271
    هدف
    یکی از سوالات اساسی تحقیقات پردازش اطلاعات حسی این است که آیا تجربه می تواند بر پردازش اطلاعات تاثیر بگذارد؟ هدف پژوهش حاضر بررسی مولفه P1 پتانسیل وابسته به رویداد پردازش اطلاعات بینایی، شنوایی و بینایی-شنوایی حین تصمیم گیری فضایی بازیکنان نخبه بدمینتون است.
    روش
    مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی، با هدف کاربردی و براساس نمونه گیری تصادفی ساده روی 13 بازیکن نخبه بدمینتون انجام شد. سیگنال های مغزی با دستگاه الکترونسفالوگرافی با سه بلوک 72 کوششی محرک های بینایی، شنوایی و بینای-شنوایی براساس چهار موقعیت تصمیم گیری فضایی سنجیده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار متلب و اس.پی.اس.اس در سطح معناداری 0/05 استفاده شد.
    یافته ها
    مولفه اولیه P1 در بازه زمانی 40 تا 120 میلی ثانیه مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان داد که در کانال Cz و F7، بین سه حالت پردازش اطلاعلت حسی، در تاخیر موج P1 تفاوت معناداری مشاهده شد؛ به طوری که در حالت بینایی-شنوایی تاخیر کمتری بدست آمد. همچنین در اوج دامنه P1 در کانال های Cz، Fz، FC3 و F7 بین سه حالت، تفاوت معناداری مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    با توجه به مدل یکپارچگی متقاطع، افراد نخبه براساس سطح تخصص خود، از مناطق شناختی مغز و مناطق ویژه توجه برای پردازش اطلاعات چندحسی و تک حسی استفاده می کنند. بنابراین تقویت بلندمدت (تجربه ورزشی) به احتمال زیاد می تواند سرعت پردازش اطلاعات حسی در مغز را حین تصمیم گیری افزایش دهد.
    کلیدواژگان: بینایی، چند حسی، شنوایی، مغز، ورزش
  • سهیلا سروش نیا، احمد علی پور*، عیسی جعفری، حسین زارع صفحات 272-288
    هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد، تحریک فراجمجمه ای مغز با جریان مستقیم و درمان تلفیقی بر استرس ادراک شده و ولع غذا زنان مبتلا به اختلال پرخوری بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به اختلال پرخوری مراجعه کننده به مراکز تغذیه در بهار 1402 شهر کرج بودند. در مرحله اول با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 60 نفر انتخاب و سپس در 3 گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. سپس گروه های آزمایش تحت درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد و تحریک فراجمجمه ای مغز با جریان مستقیم و درمان تلفیقی قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله‏ ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از مقیاس شدت پرخوری (BES) گورمالی و همکاران (1982)، مقیاس استرس ادراک شده (PSC) کوهن و همکاران (1983) و پرسشنامه ولع به غذا-صفت (FCQ-T) سپدا-بنیتو و همکاران (2000) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم ‏افزار SPSS نسخه 28 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بن‏فرونی) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد هر سه مداخله مذکور در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر کاهش استرس ادراک شده و ولع غذا داشته است (0/05>P). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که درمان تلفیقی اثربخشی بیشتری بر کاهش استرس ادراک شده و ولع غذا دارد (0/05>P). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می ‏توان گفت که درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد و تحریک فراجمجمه ای مغز با جریان مستقیم می توانند به عنوان شیوه درمانی مناسب برای کاهش استرس ادراک شده و ولع غذا افراد مبتلا به اختلال پرخوری در مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی به کار برده شوند و تقدم استفاده با درمان تلفیقی است.
    کلیدواژگان: اختلال پرخوری، استرس ادراک شده، ولع غذا، درمان تلفیقی، تحریک فراجمجمه ای مغز با جریان مستقیم، حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد
  • رحیم بدری گرگری، سید عدنان حسینی*، تورج هاشمی، میرمحمود میرنسب صفحات 289-300
    هدف‏ پژوهش طراحی برنامه آموزشی ضد قلدری تلفیقی و تعیین اثربخشی آن بر کاهش رفتارهای قلدری دانش آموزان پسر شهر سنندج بود. روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش ‏آزمون-پس ‏آزمون و گروه کنترل بود. بدین منظور دو مدرسه دوره اول متوسطه ابتدا با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و سپس به شیوه تصادفی یکی به عنوان مدرسه گروه آزمایشی و دیگری به عنوان مدرسه گروه کنترل جای گماری شدند. سپس بامطالعه و تلفیق برنامه های ضد قلدری طراحی شده در کشورهای پیشرو در این حوزه و سایر منابع مفید، یک برنامه جامع با جلسات مشخص برای هرکدام از گروه های عوامل اجرایی مدرسه، معلمان، دانش آموزان و والدین تدوین شد. در فاز عملی، ابتدا پرسشنامه قلدری الویوس (1996) به عنوان پیش آزمون در سطح هر دو مدرسه برای تمامی دانش آموزان اجرا شد. سپس برنامه ضد قلدری در مدرسه آزمایشی به صورت جداگانه برای هرکدام از گروه های مذکور آموزش داده شد و در پایان پس آزمون در هر دو مدرسه دوباره به اجرا در آمد. تحلیل داده ها با تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره حاکی از اثربخشی برنامه بر کاهش رفتارهای قلدری دانش آموزان مدرسه گروه آزمایش بود(P<0/05). البته این مداخله در کاهش اشکال کلامی و جسمانی قلدری در مقایسه با قلدری عاطفی اثربخشی بالاتری را نشان داد. با عنایت به شیوع قلدری در مدارس ایران و با توجه یافته های پژوهش حاضر، پیشنهاد می شود که اجرای برنامه های جامع ضد قلدری ازاین دست، در مقاطع مختلف تحصیلی، مدنظر مسئولان آموزش وپرورش قرار گیرد.
    کلیدواژگان: قلدری در مدارس، برنامه آموزشی ضد قلدری تلفیقی، رفتارهای قلدری
  • مهری امینی، منصوره بهرامی پور اصفهانی* صفحات 301-314

    پژوهش حاضر باهدف اثربخشی راهبرد پایه ای درک داستان-گرامر بر پردازش واجی، پردازش معنایی و املایی، فراشناخت و حافظه فعال دانش آموزان نارسا خوان مقطع ابتدایی انجام گرفت. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح دو گروه آزمایش و کنترل با پیش آزمون، پس آزمون و دوره پیگیری 45 روزه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان نارسا خوان مقطع ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1402-1401 بود که به شیوه نمونه گیری  هدفمند تعداد 40 دانش آموز نارسا خوان از بین مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره فعال در حوزه کودک شهر اصفهان انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 20 نفر (20 نفر آزمایش) و (20 نفر کنترل) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه پردازش واجی سلیمانی و دستجردی (2010)، پردازش معنایی-املایی پرسشنامه زندی و همکاران  (1385)، مقیاس فراشناخت باکو و همکاران (2009)، پرسشنامه حافظه فعال پیکرینگ و گدرکل (2004)، مقیاس هوشی وکسلر (2014)، آزمون عملکرد خواندن یارمحمدیان و همکاران  (1394) بود. برنامه آموزشی مبتنی بر راهبرد پایه ای درک داستان-گرامر راید و لینرمن (2009) در طی 8 جلسه 60 دقیقه ای بر روی گروه آزمودنی به اجرا درآمد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری و به کارگیری نرم افزار SPSS 23 و تحلیل واریانس با اندازه های مکرر تحلیل گردید. یافته ها نشان داد که راهبرد پایه ای درک داستان-گرامر بر بهبود پردازش واجی  (0/001>P؛ 0/556 =F)، پردازش معنایی و املایی (0/001>P؛ 0/570 =F)، فراشناخت (0/001>P؛ 0/144 =F) و حافظه فعال (0/001>P؛ 0/464 =F) دانش آموزان نارسا خوان مقطع ابتدایی تاثیر معنی داری داشته است و تاثیر آن باقی مانده است (0/01>p)؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت راهبرد گرامر-داستان آموزشی مناسب برای کمک به یادگیری دانش آموزان نارسا خوان است.

    کلیدواژگان: استراتژی پایه ای درک داستان-گرامر، پردازش واجی، پردازش معنایی و املایی، فراشناخت، حافظه فعال دانش آموزان نارسا خوان مقطع ابتدایی
|
  • Meysareh Keramati, Azam Zare Mirkabad * Pages 1-12
    Academic Buoyancy, feeling of belonging to school and academic self-concept are important factors in the field of education that can affect the academic progress of students in various ways. The purpose of predicting academic progress was based on academic vitality, enthusiasm for School, sense of belonging to school with the mediation of academic self-concept in students. The research method was correlation and structural equation model. The statistical population of The research was female students of the second year of elementary school in Tehran in the Academic year of 1401-1402. The research sample was 308 students who were selected by Multi-stage cluster sampling method. Students completed the questionnaires of Dehghanizadeh And Chari's academic vitality (2013), sense of belonging to the school of Barry, Betty and Watt (2004), enthusiasm for the school of Wang, Wilt and Eccles (2011) and academic self-concept Of Yesen Chen (2004); And the academic progress was determined based on the average of the Previous semester of the students. Data analysis was done in the form of path analysis with AMOS software. The results showed that the relationship between feeling of belonging to the School and academic self-concept and academic achievement was not significant. The total path Coefficient between academic vitality and academic achievement and the total path coefficient Between enthusiasm for school and academic achievement were significant.
    Keywords: Belongingness (Connectedness) At School, Enthusiasm For School, Academic Progress, Academic Self-Concept, Academic Buoyancy
  • Yousef Adib *, Aliasghar Babazadeh Ilkhchi, Behnam Talebi Pages 13-21

    The study aimed to identify the orientations of mathematics teachers in the first grade of middle school in tabriz city to the learning components, learner, and teaching methods in educational theories. The research method was descriptive-survey and the statistical population consisted of 320 mathematics teachers in the middle school in the five regions of Tabriz city in the academic year of 1399-1400. Sampling was done random by class using Karjesi and Morgan's table and the sample size was determined as 175 people. The data collection tool was the SCHIRO (2008) Curriculum Ideologies questionnaire, which was validated by experts and its reliability was calculated by Cronbach's alpha coefficient. Data analysis was done using Friedman test. The findings showed that mathematics teachers in the learning component tended to the educational theory and curriculum of social reconstruction. In the learner component to the learner-centered theory, and the teaching-learning methods component to the scholar academic theory.

    Keywords: Educational Theories, Learning, Learner, Teaching, Learning Methods
  • Mehrali Babaei Miardan, Seyed Davod Hosseini Nasab *, Alinaghi Aghdasi Pages 22-34

    This study aimed to determine and compare the effectiveness of parent-child relationship training based on acceptance and commitment and cognitive-behavioral therapy on children's self-esteem. This study was conducted in a semi-experimental way with a pre-test and post-test design with a control group. The statistical population included the students in the first year of high school in one district of Tabriz in the academic year 2020-2021 and their mothers. According to the purpose of the study, 63 mothers were selected as available statistical samples and randomly divided into three groups of 21 people (two experimental groups and one control group) and 63 students, the children of the same mothers, were placed in the experimental and control groups following their mothers.Mothers of one of the experimental groups received educational intervention based on acceptance and commitment, and the other group received cognitive-behavioral therapy using the relevant educational package during 10 sessions of 90 minutes for 10 weeks. Children's self-esteem was measured using the Heyer Self-Esteem Scale (HSS). The results showed that parent-child relationship training based on acceptance and commitment (F=115.74, P<0/01) and cognitive-behavioral therapy (F=75.43, P<0/01) were effective on children's self-esteem. The results showed that the educational intervention based on acceptance and commitment had a higher effectiveness than the cognitive-behavioral method with a significant difference (P<0/05 ). As a result, parent-child relationship education interventions with the help of techniques based on acceptance and commitment and cognitive-behavioral therapy with priority therapy based on acceptance and commitment can be used to increase and promote children's self-esteem.

    Keywords: Acceptance, Commitment, Cognitive Behavioral Therapy, Parent-Child Relationships, Self-Esteem
  • Parmis Salehi Kozani, Hamzeh Ahmadian *, Yahya Yarahmadi Pages 35-47
    The present study was conducted to developing a comprehensive package of educational-psychological empowerment based on the lived experience of adolescent girls in divorced families and investigating its effectiveness on their subjective well-being and emotional regulation. The research method was qualitative, phenomenological-descriptive, and the research method in the quantitative part was semi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group and a two-month follow-up period. The The statistical population consisted of adolescent divorced girls in the first year of high school in Rasht city in the academic year of 2022-2023. In the qualitative part, the sample consisted of 20 adolescent divorced girls were purposefully selected and subjected to semi-structured interview. In the quantitative part, in this research 27 adolescent were selected through purposive sampling method and randomly accommodated into experimental and control groups (14 adolescent in the experimental and 13 adolescent in the control group). The adolescents in the experimental group received the package of educational-psychological empowerment during 10 weeks in 10 90-minute sessions. Pre-test was performed before the intervention and post-test was performed after the intervention. Two months later, the follow-up phase was carried out. The applied questionnaire in this study included Subjective Well-Being Scale (Butler, Kern, 2016) and emotional regulation Questionnaire (Gross and John, 2003). The data from the study were analyzed through mixed ANOVA via SPSS23 software. The results showed that the comprehensive package of educational-psychological empowerment has sufficient content validity according to experts. Also, this training package had an impact on the subjective well-being (P<0001) and emotional regulation (P<0001) of adolescent divorced girls. Based on the findings of the research, it can be concluded that the comprehensive educational-psychological empowerment package focusing on self-awareness, self-efficacy, how to manage anger, taking advantage of spirituality and creating motivation can be an efficient method to improve the subjective well-being and emotional regulation of adolescent divorced girls should be used.
    Keywords: Educational-Psychological Empowerment, Lived Experience, Subjective Well-Being, Emotional Regulation, Adolescent Divorced Girls
  • Issa Hekmati *, Zahra Entezari Pages 48-59
    The purpose of this research is to examine the relationship between anxiety, cognitive emotion regulation, basic psychological needs, and addiction to social networks among adolescents. The study employed a correlational research design, and the statistical population consisted of all teenagers studying at the second secondary level in Tehran city during the academic year of 2022-2023. A sample of 226 individuals was selected using an available sampling method. Data collection involved the use of the Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (CERQ), the Satisfaction of Basic Psychological Needs Scale (BPNS), Beck Anxiety Inventory (BAI), and the Addiction to Mobile-based Social Networks Scale (AMQBSN). The collected data were analyzed using Pearson correlation and multivariate regression. The findings revealed significant relationships between anxiety and addiction to social networks, cognitive regulation of emotion and addiction to social networks, and basic psychological needs and addiction to social networks among adolescents. Furthermore, anxiety, cognitive emotion regulation, and basic psychological needs were found to predict addiction to social networks among teenagers (p > 0.05). In conclusion, anxiety, cognitive regulation of emotion, and basic psychological needs are important factors contributing to addiction to social networks among teenagers. Adolescents with high levels of anxiety, inconsistent cognitive emotion regulation, and unmet basic psychological needs are at a higher risk of developing social network addiction. These findings provide valuable insights for the development of more effective prevention and treatment programs targeting social network addiction among adolescents.
    Keywords: Anxiety, Cognitive Emotion Regulation, Basic Psychological Needs, Addiction To Social Networks
  • Maryam Rajabloo, Mahboobe Taher *, Elham Mohammadian, Zahra Valian, Yavar Ibrahim Nataj Pages 60-71
    A large number of students around the world have experienced the death of one or both parents. The aim of the present study was to investigate the effectiveness of cognitive behavioral training on the adjustment and anger of students who experienced bereavement. The statistical population was the students who experienced bereavement in Shahrood city in the academic year 2018-2019, from which a sample of 30 students was selected by purposive sampling method and randomly placed in two experimental and control groups (n=15). Questionnaire participants they completed Spielberger's (1999) anger control and Sinha and Singh's (1993) adaptability questionnaire in two pre-test and post-test stages. Cognitive behavioral intervention was held in 8 sessions of 60 minutes for the experimental group. The results of covariance analysis showed that cognitive behavioral training had a significant effect on the sub-scales of adjustment (emotional, social and academic adjustment) and anger control components (state anger, trait anger, occurrence of anger and anger control) in the post-test stage. The amount of this effect according to the squared of eta coefficient for emotional adjustment was 0.26, social adjustment 0.26, academic adjustment 0.22, state anger 0.32, trait anger 0.46, anger occurrence 0.31 and anger control 0. 37 (p<0.01).  Cognitive behavioral intervention for children with bereavement experience by correcting negative thoughts and beliefs helps to reduce mental rumination and increases their level of adjustment. Also, these students with learning Anger management skills teach how to deal with and control the psychological stress that comes from the experience of bereavement.
    Keywords: Bereavement Experience, Anger, Cognitive Behavioral Training, Adjustment
  • Fariba Mobini Kashe, Mohsen Jadidi *, Zahra Sadat Pourseyyed Aqaei Pages 72-86

    The present study was conducted to investigate the effectiveness of acceptance and commitment based parenting on parent-child interaction and impulsivity of students with externalized behavioral-emotional problems. The statistical population included students with externalized behavioral-emotional problems who were studying in the first period of secondary school in the academic year of 2022-2023 in Islamshahr city. In this research, 35 students with externalized emotional-behavioral problems were selected by purposeful sampling (according to the criteria for entering the research) and randomly assigned to experimental and control groups (18 students in the experimental group and 17 students in the control group). The parents of the students in the experimental group received the acceptance and commitment based parenting intervention during eight weeks in eight 90-minute sessions. Children and Adolescents Behavioral- Emotional Inventory (CABEA), Parent-Child Interaction Questionnaire (PCIQ) and Impulsivity Questionnaire (IQ) were used in the present study. The data were analyzed through mixed ANOVA via SPSS23 software. The results showed that acceptance and commitment based parenting has significant effect on the parent-child interaction (p<0001, Eta=0.53, F=37.42) and impulsivity (p<0001, Eta= 0.66, F=64.20) in the students with externalized behavioral-emotional problems. According to the findings of the present study, acceptance and commitment based parenting can be used as an efficient method to increase parent-child interaction and decrease impulsivity of students with externalized behavioral-emotional problems through employing Cognitive flexibility and familiarity of parents with psychological privacy and demarcation between parent and child, inappropriate control methods and ineffective and irrational beliefs and principles.

    Keywords: Acceptance, Commitment Based Parenting, Externalized Behavioral Emotional Problems, Impulsivity, Parent-Child Interaction
  • Mahdi Khodabandeh Loi, Aliasgar Asgharnejad Farid *, Mohammadebrahim Madahi Pages 87-98

    The present study aimed to investigate the structural relationship between cognitive-obsessional beliefs and symptoms of obsessive-compulsive disorder. 315 students from University of Tabriz were randomly selected and responded to the Obsessive Beliefs Questionnaire (OCCWG) and the Revised Obsessive-Compulsive Questionnaire (OCI-R) by Foa et al. Datawere analyzed by path analysis. Results showed that 1) the effect of feeling too much responsibility on the symptoms of obsession with checking, and obsession with thought is significant. 2) The effect of overestimation of risk on the symptoms of checking obsession and intellectual obsession was significant. 3) The effect of the inability to tolerate ambiguous conditions on the symptoms of inspection obsession was significant. 4) The effect of the importance of thoughts on the symptoms of checking obsession and thought obsession was significant. 5) The effect of thought control on the symptoms of obsessive thoughts and obsession with symmetry/order was significant. These findings have practical implications in clinical settings that are discussed.

    Keywords: Obsessive-Compulsive Disorder, Cognitive Beliefs, Control Of Thoughts, Importance Of Thoughts
  • Saeed Pourabdol * Pages 99-110
    This study aimed to investigate the relationship between academic procrastination, academic vitality, and academic burnout among high school students, with the mediating role of academic self-regulation. The research method was descriptive, correlational, and based on structural equation modeling (SEM). In this study, the statistical population consisted of all male 10th-grade students an Urmia city high schools in the academic year 2023-2024. Among these, 420 were selected as the research sample using cluster sampling. The study population included all tenth-grade male students in Urmia City, Iran. A total of 420 students were selected using multistage cluster sampling. Data were collected using four self-report questionnaires: the Academic Burnout Scale (ABS), Academic Self-Regulation Questionnaire (ASRQ), Academic Vitality Scale (AVS) (Dehghani-zadeh & Hosseini Chari, 2012), and Academic Procrastination Scale (APS). The results indicated a significant positive relationship between academic procrastination and academic burnout (p<0.05). Additionally, there was a significant negative relationship between academic vitality and academic burnout (p<0.05). Furthermore, the results showed that academic self-regulation mediated the relationship between academic procrastination and academic burnout, as well as between academic vitality and academic burnout (p<0.05). Based on these findings, it can be concluded that academic self-regulation is an important factor that should be considered in the relationship between academic procrastination, vitality, and burnout. Students with low academic self-regulation are more likely to experience academic burnout because of high academic procrastination and low academic vitality.
    Keywords: Academic Procrastination, Academic Vitality, Academic Burnout, Academic Self-Regulation
  • Iman Hemmatyar, Alireza Aghayousefi *, Hakime Aghaei, Seyed Mosa Tabatabaee Pages 111-124

    The purpose of this study was to comparing effectiveness of emotion-focused therapy and mindfulness-based cognitive therapy on externalized and internalized shame in people with social anxiety disorder. This semi-experimental study was conducted with a pretest-posttest design with control group and follow-up 2 month. The statistical population of the present study was all patients with social anxiety disorder in Tehran city in winter year 2024. In the first stage, the number of 45 patients with a score of 19 and above on the social anxiety disorder scale was selected and then randomly divided into 2 experimental groups (each group 15 people) and one control group (15 people) were replaced and experimental groups underwent emotion-focused therapy and mindfulness-based cognitive therapy, but the control group received no training and remained in the waiting list. To collect data social anxiety inventory (SPIN) of Connor and et al (2000), the other as shamer scale (AOS) of Goss and et al (1994) and internalized shame scale (ISS) of Cook and et al (1988).  Data analysis was performed using SPSS-28 software with analysis of variance with repeated measures and Bonferroni. The results of the study showed that of both interventions had a significant effect on externalized and internalized shame in people with social anxiety disorder (P<0.05). In addition, the results of Bonferroni post hoc test showed that emotion-focused therapy is more effective (P<0.05). It can be concluded that that, in addition effectiveness of both treatments, the priority of use in the treatment of problems patients with social anxiety disorder is with emotion-focused therapy.

    Keywords: Emotion-Focused Therapy, Mindfulness-Based Cognitive Therapy, Externalized, Internalized Shame, Social Anxiety Disorder
  • Yoones Rajaei, Shahryar Yarmohammadi Vasel *, Mohammadreza Zoghi Paydar, Tahereh Haghtalab Pages 125-133
    The role of early maladaptive schemas in the domain of cut and rejection in predicting childhood psychological maltreatment. in students of Boali Sina University, Hamedan. The present study is a basic-descriptive correlational research. 373 students (131 men, 242 women) were selected by multi-stage cluster sampling among the students of Bo Ali Sina University in Hamedan. The research tools included Yang and Brown's (2005) early maladaptive schema questionnaires and Coates and Mesman-Moore's (2014) psychological maltreatment. For data analysis, descriptive statistics including mean, standard deviation and inferential statistics such as multiple regression were used in SPSS software. The results showed that there is a positive and significant relationship between psychological maltreatment and the early maladaptive schemas in the field of detachment and rejection. The results of the regression analysis also showed that 43% of the variance of childhood psychological maltreatment is predicted by the schemas of the field of detachment and rejection. Also, among the components of the early maladaptive schemas in the field of detachment and rejection, emotional deprivation and isolation schemas significantly predict childhood psychological maltreatment with β = 0.457 and β = 0.230, respectively (P<0/05). Therefore, childhood psychological maltreatment is related to early maladaptive schemas, and in order to inform parents, it is necessary to train parents on correct parenting methods by related centers.
    Keywords: Childhood Psychological Maltreatment, Field Of Detachment, Rejection, Early Maladaptive Schemas
  • Maryam Majidi, Faezeh Jahan *, Parviz Sabahi, Noormohammad Rezaei Pages 134-143

    Old age is one of the sensitive periods of life in which various dimensions of a person's life, including physical, cognitive, emotional and psychological, undergo changes. The aim of this study was to compare the effectiveness of positive mindfulness training and health promoting lifestyle training on health resilience and psychological flexibility of the elderly. The research method was semi-experimental with a pre-test and post-test design with a control group. Among the elderly living in the nursing homes of the 5th district of Tehran in 2022, 45 elderly people were included in the study by purposeful sampling and were randomly divided into three groups (15 people) to be tested and replaced as controls. The research tools included questionnaires of health resilience (Gibhardt, 2001) and psychological flexibility (Bond et al., 2011). Positive mindfulness intervention and health-enhancing lifestyle training were conducted in 8 90-minute sessions for the experimental groups; But for the control group, no intervention was applied. Data were analyzed using covariance analysis with SPSS version 19 software. The results showed that positive mindfulness training on psychological flexibility (p<0.001, Eta=29, F=19.82) and health-promoting lifestyle on health stubbornness (p<0.001, Eta=29, F=19.26) are effective for the elderly. has had more Based on the findings of the health promoting lifestyle research by adjusting the lifestyle and maintaining responsibility towards physical and psychological health and positive mindset focusing on the facts and paying attention to the here and now and not denying various problems can be an effective method to increase Health tenacity and psychological flexibility of the elderly should be used.

    Keywords: Positive Mindset, Health Promoting Lifestyle, Health Resilience, Psychological Flexibility, Elderly
  • Sadegh Hekmatiyan Fard, Seyed Mousa Golestaneh *, Mahnaz Joukar Kamal Abadi, Yousef Dehghani Pages 144-154
    Procrastination is a widespread phenomenon and represents a delay in academic activities, which is related to several factors, and is one of the challenges that most students face during their studies, which can affect various aspects of life. their personal and social influence. The purpose of the present study is to explain the perception and attitude towards procrastination and strategies to deal with it in students. This research was carried out in the framework of a qualitative approach and using the data research method of the foundation. The statistical population included Persian Gulf University students studying in the academic year 2023-2024. First, the prevalence of procrastination among students was analyzed and students whose scores were higher than 2 standard deviations from the average were identified as procrastinators. The tool of data collection is semi-structured interviews, and in order to collect information, interviews were conducted with 22 students using the purposeful sampling method. Data analysis was done in three stages of open coding, central coding and selective coding. The findings in the perception and attitude of procrastination show two main categories (negative and positive) and seven primary concepts (delay in performing tasks, personality traits, burnout, negative emotion, self-blame, temporary positive attitude, having confrontational thoughts). They gave. Coping strategies from four main categories (avoidance, coping, surrender and emotion-oriented strategies) and eight primary concepts (avoiding tasks, turning to virtual space, tendency to prevent procrastination, planning, low self-esteem, replacing sleep, emotions negative and negative emotions) were formed. The stable personality and motivational patterns of the central class shaped the present findings. These findings have important practical implications in understanding the personality and motivation profile of procrastinators.
    Keywords: Procrastination, Perception, Attitude Of Procrastination, Coping Strategies, Students, Qualitative Research
  • Alireza Qmarsi Larijani, Seysd Abolghasem Mehrinejad *, Nemat Sotodehasl Pages 155-169
    Internet gaming disorder is explained as continuous and frequent use of the Internet in the gaming context, leading to significant distress and dysfunction. The purpose of the present study was to investigate development of a structural model of internet game addiction based on behavioral inhibition system with mediation role of cognitive emotion regulation among adolescents in Tehran. This was descriptive-correlation research. The statistical population was male students in Tehran city in year academic 2023-2024. The sample size was based on of Klein (2023) and taking into account the possibility of some samples falling and in order to generalize the results, 500 people were selected using convenience sampling method (online method). The sample size was selected and with random cluster sampling of 500 students. Data collection tools include the internet gaming disorder questionnaire (IGDQ) of Pontes and et al (2014), behavioral inhibition system scale (BIS Scale) of Carver & White (1994) and cognitive emotion regulation questionnaire (CERQ) of Garnefski and Kraaij (2006). Data were analyzed using Pearson correlation and structural equations modeling. The research results showed that behavioral inhibition system and maladaptive strategies of cognitive regulation of emotion has a significant positive relationship with internet game addiction andladaptive strategies of cognitive regulation of emotion has a significant negative relationship with with internet game addiction at the level of 0.01. The findings of the research showed that the behavioral inhibition system in a positive and meaningful way, maladaptive strategies of cognitive regulation of emotion in a positive and meaningful way, and adaptive strategies of cognitive regulation of emotion in a negative and meaningful way have a direct relationship with addiction to internet games. Also, the results showed that cognitive emotion regulation had a mediating role in relationship between behavioral inhibition systems with internet game addiction. Based on the results of this research, it is suggested that the relationship between these variables should be taken into consideration in interventions internet game addiction in students and attention to behavioral inhibition system and cognitive emotion regulation can play a significant role in reducing adolescent’s internet game addiction.
    Keywords: Behavioral Inhibition System, Adaptive Cognitive Emotion Regulation, Maleadaptive Cognitive Emotion Regulation, Internet Game Addiction
  • Hadis Rashno, Ali Syahmansouri * Pages 170-184
    The purpose of the present study was to investigate structural equation modeling of nomophobia based on insecure attachment styles and maladaptive cognitive emotion regulation with mediator role of loneliness. This was descriptive-correlation research. The statistical population of the research was 10089 female students of the second year of high school studying in the public schools of Khorramabad city in the academic year of 2023-2024. The sample size was selected by multi-stage cluster sampling method, taking into account the loss of some respondents and taking into account the generalizability of the results, 400 people. Data collection tools include the nomophobia questionnaire (NMP-Q) of Yildirim and Correia (2015), adult attachment inventory (AAI) of Hazen and Shaver (1987), cognitive emotion regulation questionnaire (CERQ) of Garnefski & Kraaij (2006) and loneliness scale-version 3 (UCLA LS3) of Russell (1996). Data were analyzed using Pearson correlation and structural equations modeling with SPSS and AMOS version 28. The results showed direct effect of insecure attachment styles and maladaptive cognitive emotion regulation strategies were significant on nomophobia. Also, the results showed that loneliness had a mediating role in relationship between ambivalent attachment style (β=0.361 and sig=0.001), avoidant attachment style (β=0.322 and sig=0.001) and maladaptive cognitive emotion regulation (β=0.355 and sig=0.001) with nomophobia. Based on the results of this research, it is suggested that the relationship between these variables should be taken into consideration in interventions nomophobia in students. Therefore, according to these variables, programs can be planned for the prevention, intervention and control of nomophobia.
    Keywords: Nomophobia, Attachment, Emotion Regulation, Loneliness
  • Fateme Arastoo *, Morteza Omidian Pages 185-194
    This research was conducted to predict the symptoms of generalized anxiety disorder based on pain catastrophizing and disgust sensitivity with the mediation of quality of life. The correlation research method was structural equation modeling. In this study, a sample of 313 people was selected from among the students of Jundishapor University of Medical Sciences in Ahvaz city with a statistical population of 7385 people in the academic year 1402-1403 by stratified random sampling. The tools used to collect data included Spitzer et al.'s short scale of generalized anxiety disorder (2006), Sullivan et al.'s pain catastrophizing scale (1995), Hadit et al.'s disgust sensitivity scale (1994), and World Health Organization's quality of life questionnaire (1996). Data analysis and model evaluation were conducted using AMOS and SPSS software. The results of the analysis indicated the confirmation of the general model of the relationship between symptoms of generalized anxiety disorder with pain catastrophizing and disgust sensitivity with the mediation of quality of life. Also, the findings of the research, while confirming the direct effect of pain catastrophizing and disgust sensitivity on generalized anxiety disorder symptoms, showed that pain catastrophizing and disgust sensitivity were indirectly related to generalized anxiety disorder symptoms at a significance level of 0.001 through the mediation of quality of life. The results of this research indicated that these relationships can predict the symptoms of generalized anxiety disorder as a model; Therefore, implementing therapeutic and educational interventions to improve these characteristics can be effective in reducing the symptoms of generalized anxiety disorder.
    Keywords: Generalized Anxiety Disorder, Pain Catastrophizing, Disgust Sensitivity, Quality Of Life
  • Mohammad Mirzakhani, Alireza Jafari *, Mojtaba Amiri Majd, Saeideh Bazzazian Pages 195-205
    The purpose of the present study was to analyze the path of marital intimacy based on attachment styles with the mediation of communication beliefs. The research method was descriptive-correlation based on path analysis. The statistical population of the research included all married women participating in family education classes in Abhar city, who were in the age range of 25-45. Using simple random sampling method, 260 people were selected as the sample size. Data collection tools included Walker and Thompson Marital Intimacy Questionnaire (MIS), Collins and Reed Attachment Styles (RASS) and Epstein and Idelson Communication Beliefs (RBT). The data of the questionnaires were analyzed with the help of SPSS version 27 and Imus version 26 and by path analysis method. The research results showed that there is a positive and significant correlation between secure attachment style and marital intimacy, and the relationship between avoidant and ambivalent attachment styles and relationship beliefs with marital intimacy is negative and significant. The results of path analysis showed that secure and ambivalent attachment styles affect marital intimacy both directly and indirectly through communication beliefs. Based on the findings of this research, it can be concluded that the relationship between attachment styles and marital intimacy is not a linear relationship and communication beliefs can play a mediating role in this relationship.
    Keywords: Marital Intimacy, Attachment Styles, Communication Beliefs
  • Farkhonde Nikkhah Sarvandani, Mehdi Shahnazari *, Nahid Havassi, Marjan Taghvayi, Masoumeh Zian Bagheri Pages 206-216
    The purpose of the present study was to compare the effectiveness of reality therapy based on choice theory and schema therapy on the cognitive flexibility of gender dysphoria (transsexual). The research method was semi-experimental with a pre-test, post-test design with a control group and a follow-up period. The statistical population included all the people with gender dysphoria who referred to the Mehta Association in Tehran in 1401, using available sampling methods, 45 people were randomly selected into two experimental groups (15 people) and a control group (15 people). were replaced The research tool included Dennis and Vander Waal's cognitive flexibility questionnaire. Data analysis was done using mixed analysis of variance test in SPSS-26 software. The findings showed that according to F in the perception of different options (4.342), perception of controllability(9.706) and perception of justification of behavior (4.914) was greater than F 0.05, therefore reality therapy based on choice theory and Schema therapy has been effective on the dimensions of cognitive flexibility. Also, according to the absolute value of the calculated t index [perception of different options (1.079), perception of controllability (0.564), and perception of justification of behavior (1.293)] smaller than B05.0, there was no significant difference in the average scores of people in the post-test and follow-up stage,and the effectiveness of the interventions in the follow-up stage has also been established.The results showed that reality therapy based on choice theory and schema therapy is effective on the cognitive flexibility of people with gender boredom and can improve this component.
    Keywords: Reality Therapy Based On Choice Theory, Schema Therapy, Cognitive Flexibility, Gender Dysphoria
  • Ferdous Ebrahimi Moaghar, Isaac Rahimian Boogar *, Siavash Talepasand Pages 217-233
    The purpose of the present study was to investigate mediating role of academic self-efficacy in the relationship between achievement academic identity, secure attachment style and maladaptive cognitive emotion regulation strategies in students. This was descriptive-correlation research with structural equations modeling. The statistical population was female students in Tehran city in year academic 2023-2024. The sample size was selected and with random cluster sampling of 600 students. Data collection tools include the social networking addiction scale (SNAS), academic identity status questionnaire (AISQ), revised version adult attachment scale (RAAS), cognitive emotion regulation questionnaire (CERQ) and academic self-efficacy questionnaire (ASEQ). Data were analyzed using Pearson correlation and structural equations modeling with SPSS version 28 and AMOS version 26. The results showed direct effect of chievement academic identity (β= -0.15 and sig=0.001), secure attachment style (β= -0.23 and sig=0.001), maladaptive cognitive emotion regulation strategies (β=0.48 and sig=0.001) and academic self-efficacy (β= -0.43 and sig=0.001) were significant on addiction to social networks. Also, the results showed that academic self-efficacy had a mediating role in relationship between chievement academic identity (β= -0.34 and sig=0.001), secure attachment style (β= -0.26 and sig=0.001) and maladaptive cognitive emotion regulation strategies (β= 0.29 and sig=0.002) with addiction to social networks. Based on the results of this research, it is suggested that the relationship between these variables should be taken into consideration in interventions addiction to social networks in students and cyber psychologists can use the results of such research to help students with addiction to virtual social networks.
    Keywords: Addiction To Social Networks, Academic Self-Efficacy, Achievement Academic Identity, Secure Attachment Style, Maladaptive Cognitive Emotion Regulation
  • Amir Ghavi Peikar, Afsaneh Khajevand Khoshli *, Hamzeh Akbari Pages 234-244
    The present study was conducted with the aim of comparing the effectiveness of narrative therapy and imagery receipting and reprocessing therapy (IRRT) in the form of group therapy on symptoms of traumatic memories in divorced women. This research was a semi-experimental type with a pre-test-post-test design with a control group and a two-month follow-up. The statistical population of the research included divorced women who referred to private counseling centers and welfare centers in Mashhad city in 2020. From this society, 36 divorced women were selected by convenience sampling and randomly assigned to 3 groups (12 people in each group). The subjects of one of the groups underwent a narrative therapy group for 8 sessions, the other group underwent a imagery receipting and reprocessing therapy group for 8 sessions, and the control group did not receive any intervention. Impact of Event Scale-Revised (IES-R) by Horowitz and et al. (1979) was used to collect research data. The obtained data were analyzed repeated measurement variance analysis. The results showed that both research interventions had a significant and stable effect on all three subscales of traumatic memories syndrome (avoidance, unwanted thoughts, hyperarousal) (P<0.05) and there was no significant difference between the effectiveness of the two interventions (P>0.05). According to the obtained results, it can be said that psychologists and counselors in the field of divorce, according to their approach and theory, should use narrative therapy and imagery receipting and reprocessing therapy to improve symptoms of traumatic memories of divorced women.
    Keywords: Divorced Women, Narrative Therapy, Imagery Receipting, Reprocessing Therapy, Traumatic Memory Syndrome
  • Parinaz Pahlavanpour, Qamar Kiani *, Mahtab Moraveji Pages 245-256
    The aim of the current study was to investigate the relationship between behavioral brain systems on anxiety with the mediation of cognitive avoidance and ambiguity tolerance in multiple sclerosis patients. The study was correlational. The statistical population was all patients with multiple sclerosis who were members of Yazd MS Association in 2023. From this community, 126 people were selected using the accessible method. The data collection tools were Carver and White, (1994) Behavioral Inhibition/Activation Systems Questionnaire, Sexton and Dougas Cognitive Avoidance Questionnaire (2008), Ambiguity Tolerance Questionnaire (McLean, 2009), and Beck Behavioral Questionnaire, (1988). Research data were analyzed using SPSS version 25 and PLS version 3.3. The results showed that the direct effect of behavioral inhibition system and behavioral activation on health is significant (P<0.05). The direct effect of behavioral inhibition system and behavioral activation is significant for cognition (P<0.05). The direct effect of behavioral inhibition system on ambiguity tolerance is not significant (P < 0.05), but the direct effect of behavioral activation on ambiguity tolerance was significant (P < 0.05). The direct effect of ambiguity tolerance is significant (P<0.05), but the direct effect of diagnosis is not significant (P<0.05). Behavioral inhibition has no indirect effect with the mediation of cognitive emotion and tolerance of ambiguity and anxiety (P < 0.05). The behavioral activation system does not have an indirect effect on cognitive extortion (P < 0.05). The behavioral activation system has an indirect effect on anxiety through the mediation of ambiguity tolerance (P<0.05). According to the results, the design of interventions in direct and indirect influencing variables can play a role in reducing this number.
    Keywords: Behavioral Inhibition Activation System, Worry, Lack Of Cognition, Ambiguity Tolerance, Multiple Sclerosis
  • Kosar Abbaspour *, Mohammadtaghi Aghdasi, Zahra Fathirezaie, Seyed Hojjat Zamani Sani, Stefan Schneider Pages 257-271
    Introduction
    One of the fundamental questions in sensory information processing research is whether experience and expertise can influence sensory-perceptual processing. The aim of the present study is to investigate component P1 based on event-related potential in the processing of visual, auditory, and audio-visual information during spatial decision-making in elite badminton players.
    Method
    The present study was a semi-experimental study with an applied objective and was conducted on 13 elite badminton players based on simple random sampling. Brain signals of badminton players were measured using a 30-channel active electroencephalography device with three blocks of 72 trials of visual, auditory, and visual-auditory stimuli based on four spatial decision-making conditions. Data analysis was performed using MATLAB and SPSS 26 software at a significance level of 0.05.
    Results
    For the early component P1 in the 40 to 120 millisecond range, differences were observed in peak latencies of the P1 wave between the Cz and F7 channels across three information processing, with a shorter latency observed in the audio-visual stimuli. Additionally, significant differences were observed in the peak amplitude of P1 in the Cz, Fz, Fc3, and F7 channels across three sensory conditions.
    Conclusion
    Based on the model of cross-modal integration, elite individuals have utilized cognitive brain regions and attention allocation areas according to their level of expertise for processing multi-sensory and even unisensory information. Therefore, long-term reinforcement (sport experience) may potentially increase brain information processing speed during decision-making.
    Keywords: Audio, Brain, Multisensory, Sport, Visual
  • Soheila Soroushnia, Ahmad Alipour *, Eisa Jafari, Hosein Zare Pages 272-288
    The purpose of this study was to comparing the effectiveness of eye movement desensitization and reprocessing, transcranial direct current brain stimulation therapy and combined therapy on perceived stress and food craving in women with binge eating. This semi-experimental study was conducted with a pretest-posttest design with control group and follow-up 2 month. The statistical population was all women with binge eating who referred to nutrition centers in the spring of 2023 in city of Karaj. In the first stage, using Judgmental sampling method, 60 women were selected and then randomly divided into 3 experimental groups (each group 15 women) and one control group (15 women) were replaced and experimental groups underwent eye movement desensitization and reprocessing, transcranial direct current brain stimulation therapy and combined therap, but the control group received no training and remained in the waiting list. To collect data binge eating scale (BES) of Gormally and et al (1982), perceived stress scale (PSC) of Cohen et al (1983) and trait food-cravings questionnaires (FCQ-T) of Cepeda-Benito and et al (2000). Data analysis was performed using SPSS-28 software in two sections: descriptive and inferential (analysis of variance with repeated measures and Bonferroni). The results showed that three interventions in post-test and follow up had a significant effect on perceived stress and food craving (P<0.05).  In addition, the results of Bonferroni post hoc test showed that combined therapy is more effective in perceived stress and food craving (P<0.05). Based on the results of the present study, it can be said that eye movement desensitization and reprocessing and transcranial direct current brain stimulation therapy and can be used as a treatment method to on perceived stress and food craving in counseling centers and priority of use in the treatment of in women with binge eating is with combined therapy.
    Keywords: Food Craving, Binge Eating, Eye Movement Desensitization, Reprocessing, Perceived Stress, Transcranial Direct Current Brain Stimulation Therapy, Combined Therapy
  • Rahim Badri Gargari, Seyed Adnan Hoseini *, Touraj Hashemi, Mirmahmood Mirnansab Pages 289-300
    The aim of this study was to designing the integrated anti-bullying program and determining of its effectiveness in reducing bullying behaviors of male students in Sanandaj. The research method was quasi-experimental with pretest-posttest design and control group. For this, two middle school were selected first by purposive sampling method and then randomly placed one as the experimental and the other as the control group. Then by studing and integrating anti-bullying programs designed in the leading countries in this field and other useful resources a comprehensive program is designed with specific ssesions for each group of school staff, teachers, students and parents. In the practical phase, first the olweus bullying questionnaire (1996), was conducted to all students as a pre-test at both schools. Then, the anti-bullying program in the experimental school was taught separately for each of the groups, and at the end, the post-test was performed again in both the experimental and control schools. Analyzing data with univariate and multivariate covariance showed the effectiveness of an integrated anti-bullying program in reducing bullying behaviors of students in the experimental group(P<0/05). However, this intervention was more effective in reducing verbal and physical forms of bullying compared to emotional bullying. Considering the prevalence of bullying in Iranian schools and according to the findings of the present study, it is suggested that the implementation of such comprehensive anti-bullying programs in schools at different levels be considered by education officials.
    Keywords: School Bullying, Integrated Anti-Bullying Program, Bullying Behaviors
  • Mehri Amini, Mansoureh Bahramipor Esfahani * Pages 301-314

    The present study was conducted with the aim of the effectiveness of the basic strategy of story-grammar comprehension on phonetic processing, semantic and orthographic processing, metacognition and working memory on Elemetay students with dyslexia. The research method was semi-experimental and the design of two experimental and control groups with a pre-test, post-test and a 45-day follow-up period. The statistical population included all primary school students with dyslexia in Isfahan on 2022-2023year, and 40 dyslexic students were randomly selected from among the referrals to counseling centers working in the children's area of ​​Isfahan city and randomly divided into two groups of 20 people. (20 experimental subjects) and (20 control subjects) were assigned. The research tools include the phonological processing questionnaire of Soleimani and Dastjardi (2010), the semantic-orthographic processing questionnaire of Zandi et al. (2015), the metacognitive scale of Baku et al. (2009), the working memory questionnaire of Pickering and Goderkel (2004), Wechsler scale (2014), reading performance test of Yarmohamedian et al. (2014). The educational program based on the basic strategy of story-grammar comprehension by Ride and Linerman (2009) was implemented on the subject group during 8 sessions of 60 minutes. Data analysis was analyzed using statistical methods and using spss 23 and analysis of variance with repeated measures. The findings showed that the basic strategy of story-grammar understanding improves phonetic processing (P < 0.001; F = 0.556), semantic and orthographic processing (P < 0.001; F = 0.570), metacognition (F = 0.144). P < 0/01) and working memory (P < 0.001; F = 0.464) had a significant effect on students with poor reading ability And its impact remains (p < 0.01); Therefore, it can be concluded that the grammar-story strategy is suitable for helping students with dyslexia.

    Keywords: Basic Strategy For Understanding Story-Grammar, Phonological Processing, Semantic, Orthographic Processing, Metacognition, Working Memory Of Elementary School Students With Poor Reading Ability